شیخ محمد حسين بن على آل كاشف الغطاء منادی وحدت (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '[[حسین بن علی (سید الشهدا)(سید الشهدا)' به '[[حسین بن علی (سید الشهدا) ')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
آل کاشف‌الغطاء خاندانی محترم از علمای شيعی امامی عراق در سده‌های 13 و 14 هجری‌اند. افراد اين خاندان از قبيله بنی‌مالک هستند و گفته شده از مالک بن حارث بن عبد يغوث معروف به اشتر‌نخعی (متوفای 37 ق) صحابی بنام امام علی(عليه السلام) نسب می‌برند. <ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ص 100 و امين عاملی، اعيان الشيعه (قطع بزرگ)، (بيروت، 1407 ق)، ج 4، ص 99، شماره 300.</ref> در اين نوشته از كتاب دائرة المعارف بزرگ اسلامی استفاده‌های فراوان برده شده است. از اين‌رو به افراد آن مالکی نيز گفته شده است. نياکان آنان در «جناجيه» يا «جناجيا» و يا «قناقيا»، از روستاهای اطراف شهر حله می‌زيستند و در اواخر سده12هجری يکی از بزرگان و متقدمان اين خاندان يعنی «خضر بن يحيی» (متوفای 1180 ق) به نجف کوچيد و بدين جهت افراد آل کاشف‌الغطاء به «جناجی» نيز شهرت يافتند. <ref>امين عاملی، همان، ج 4، ص 100.</ref> از آل کاشف‌الغطاء عالمان معروفی برخاسته‌اند که هر کدام در روزگار خود منشأ آثار مهم علمی و سياسی در عراق و ايران و برخی از کشورهای اسلامی و جوامع شيعی بوده‌اند. شخصيت‌های علمی و سياسی خاندان کاشف‌الغطاء اينان‌اند که بر اساس سال وفات، ذکر شده‌اند:
آل کاشف‌الغطاء خاندانی محترم از علمای شيعی امامی عراق در سده‌های 13 و 14 هجری‌اند. افراد اين خاندان از قبيله بنی‌مالک هستند و گفته شده از مالک بن حارث بن عبد يغوث معروف به اشتر‌نخعی (متوفای 37 ق) صحابی بنام امام علی(عليه السلام) نسب می‌برند. <ref>دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج 2، ص 100 و امين عاملی، اعيان الشيعه (قطع بزرگ)، (بيروت، 1407 ق)، ج 4، ص 99، شماره 300.</ref> در اين نوشته از كتاب دائرة المعارف بزرگ اسلامی استفاده‌های فراوان برده شده است. از اين‌رو به افراد آن مالکی نيز گفته شده است. نياکان آنان در «جناجيه» يا «جناجيا» و يا «قناقيا»، از روستاهای اطراف شهر حله می‌زيستند و در اواخر سده12هجری يکی از بزرگان و متقدمان اين خاندان يعنی «خضر بن يحيی» (متوفای 1180 ق) به نجف کوچيد و بدين جهت افراد آل کاشف‌الغطاء به «جناجی» نيز شهرت يافتند. <ref>امين عاملی، همان، ج 4، ص 100.</ref> از آل کاشف‌الغطاء عالمان معروفی برخاسته‌اند که هر کدام در روزگار خود منشأ آثار مهم علمی و سياسی در عراق و ايران و برخی از کشورهای اسلامی و جوامع شيعی بوده‌اند. شخصيت‌های علمی و سياسی خاندان کاشف‌الغطاء اينان‌اند که بر اساس سال وفات، ذکر شده‌اند:


1ـ «[[جعفر بن خضر بن يحيی جناجی حلی نجفی]]» معروف به «شيخ جعفر کاشف‌الغطاء» (1227ـ1156ق) بنيان‌گذار آل کاشف‌الغطاء و معروف به جعفر کبير و شيخ مشايخ. وی پس از آن که اثر فقهی مشهور خود «کشف الغطاء» را نوشت به «کاشف‌الغطاء» ملقب گشت. وی هم مجتهدی پارسا و اهل عبادت بود و هم مرجعی بيدار و مبارزی خستگی‌ناپذير. مبارزات او در برابر يورش وهابيون به نجف، و هم‌چنين در برابر متجاوزان روسی که بخش‌هايی از ايران را اشغال کرده بودند، در تاريخ مسطور است.<br>
1ـ «[[جعفر بن خضر بن يحيی جناجی حلی نجفی]]» معروف به «شيخ جعفر کاشف‌الغطاء» (1227ـ1156ق) بنيان‌گذار آل کاشف‌الغطاء و معروف به جعفر کبير و شيخ مشايخ. وی پس از آن که اثر فقهی مشهور خود «کشف الغطاء» را نوشت به «کاشف‌الغطاء» ملقب گشت. وی هم مجتهدی پارسا و اهل عبادت بود و هم مرجعی بيدار و مبارزی خستگی‌ناپذير. مبارزات او در برابر يورش وهابيون به نجف، و هم‌چنين در برابر متجاوزان روسی که بخش‌هايی از ايران را اشغال کرده بودند، در تاريخ مسطور است.


2ـ «[[موسی بن جعفر (کاظم) آل کاشف‌الغطاء]]» (1243 ـ1180ق) فقيه، اصولی، اديب و شاعر و فرزند ارشد «شيخ جعفر کاشف‌الغطاء». وی در حيات پدر از ياران او در تدريس، فتوا و حل و فصل مرافعات و مراجعات مردم بود. برخی از علماء وی را در دقت نظر علمی و فقهی بر پدرش ترجيح داده‌اند. همان، ج 10، ص 178، شماره 595. شاگردان بسياری از جمله برادرش شيخ حسن آل کاشف‌الغطاء (1262 ـ1201ق) و شيخ محمد حسن معروف به «صاحب جواهر» از حوزه درس او بهره‌گرفته‌اند.<br>
2ـ «[[موسی بن جعفر (کاظم) آل کاشف‌الغطاء]]» (1243 ـ1180ق) فقيه، اصولی، اديب و شاعر و فرزند ارشد «شيخ جعفر کاشف‌الغطاء». وی در حيات پدر از ياران او در تدريس، فتوا و حل و فصل مرافعات و مراجعات مردم بود. برخی از علماء وی را در دقت نظر علمی و فقهی بر پدرش ترجيح داده‌اند. همان، ج 10، ص 178، شماره 595. شاگردان بسياری از جمله برادرش شيخ حسن آل کاشف‌الغطاء (1262 ـ1201ق) و شيخ محمد حسن معروف به «صاحب جواهر» از حوزه درس او بهره‌گرفته‌اند.


3ـ «[[علی بن جعفر آل کاشف‌الغطاء]]» (1253 ـ1197 ق) فقيه، اديب و شاعر. او را به سبب مقام بلند علمی، «محقق ثالث» نيز گفته‌اند. پس از درگذشت برادرش شيخ موسی، مرجعيت دينی ميان او و شيخ محمد حسن معروف به «صاحب جواهر» (متوفای 1266ق) تقسيم گرديد.<br>
3ـ «[[علی بن جعفر آل کاشف‌الغطاء]]» (1253 ـ1197 ق) فقيه، اديب و شاعر. او را به سبب مقام بلند علمی، «محقق ثالث» نيز گفته‌اند. پس از درگذشت برادرش شيخ موسی، مرجعيت دينی ميان او و شيخ محمد حسن معروف به «صاحب جواهر» (متوفای 1266ق) تقسيم گرديد.


4ـ «[[حسن بن جعفر آل کاشف‌الغطاء]]» (1262 ـ1201ق) فقيه، اصولی، اصولی، اديب و شاعر. وی نزد پدر علوم مقدماتی را خواند و پس از آن در حوزه درس برادرش شيخ موسی، سيدمحمدجواد عاملی و ديگران شرکت کرد و در علوم مختلف چيره‌دست شد ولی بيشترين شهرت او در فقه بود. کتاب انوار الفقاهه او نشانه چيرگی وی در فقاهت است. در سال 1258‌ق که نجيب پاشا حاکم عثمانی سر به شورش برداشت و پس از تسخير کربلا و کشتار مردم در 1259ق قصد حمله به نجف کرد، وی با تدبير و هوشمندی توانست او را از هدفش باز دارد. در سال 1260ق که نجيب پاشا عالمان و فقيهان فرقه‌های مختلف اسلامی را به بغداد فرا خواند تا راجع به داعيه‌ها و عقايد سيدعلی محمد باب شيرازی (متوفای 1266ق) نظر دهند، وی در رأس هيأتی از عالمان شيعی نجف در آن جلسه حضور يافت و از ميان انبوه آرای فقيهان حاضر، نظر او پذيرفته شد و اين امر موفقيتی برای وی و فقيهان شيعی شمرده شد و بازتاب گسترده يافت. <ref>محمد حرزالدين، معارف الرجال، (قم، 1405 ق)، ج 1، ص 215 و 216.</ref><br>
4ـ «[[حسن بن جعفر آل کاشف‌الغطاء]]» (1262 ـ1201ق) فقيه، اصولی، اصولی، اديب و شاعر. وی نزد پدر علوم مقدماتی را خواند و پس از آن در حوزه درس برادرش شيخ موسی، سيدمحمدجواد عاملی و ديگران شرکت کرد و در علوم مختلف چيره‌دست شد ولی بيشترين شهرت او در فقه بود. کتاب انوار الفقاهه او نشانه چيرگی وی در فقاهت است. در سال 1258‌ق که نجيب پاشا حاکم عثمانی سر به شورش برداشت و پس از تسخير کربلا و کشتار مردم در 1259ق قصد حمله به نجف کرد، وی با تدبير و هوشمندی توانست او را از هدفش باز دارد. در سال 1260ق که نجيب پاشا عالمان و فقيهان فرقه‌های مختلف اسلامی را به بغداد فرا خواند تا راجع به داعيه‌ها و عقايد سيدعلی محمد باب شيرازی (متوفای 1266ق) نظر دهند، وی در رأس هيأتی از عالمان شيعی نجف در آن جلسه حضور يافت و از ميان انبوه آرای فقيهان حاضر، نظر او پذيرفته شد و اين امر موفقيتی برای وی و فقيهان شيعی شمرده شد و بازتاب گسترده يافت. <ref>محمد حرزالدين، معارف الرجال، (قم، 1405 ق)، ج 1، ص 215 و 216.</ref>


5ـ «[[مهدی بن علی آل کاشف‌الغطاء]]» (1289 ـ1226 ق) فقيه، اصولی، مرجع تقليد، اديب و شاعر. در نجف ديده به جهان گشود، علوم اسلامی را نزد پدر و عمويش شيخ حسن و برادرش شيخ محمد و ديگر عالمان نجف آموخت و به رتبه اجتهاد رسيد. وی در روزگار خود از مدرسان برجسته در فقه و اصول بود. شيخ مرتضی انصاری بسياری از امور شرعی و عرفی را به او ارجاع می‌کرد. پس از درگذشت شيخ انصاری، بسياری از مردم شهرهای ايران و قفقاز و عراق از وی تقليد می‌کردند. موقوفه «اوده» هند، در نجف به دست او توزيع می‌گرديد. وی دو مدرسه دينی در نجف و کربلا بنياد نهاد که طلاب از آن بهره‌مند شدند. <ref>همان، ج 3، ص 97.</ref>
5ـ «[[مهدی بن علی آل کاشف‌الغطاء]]» (1289 ـ1226 ق) فقيه، اصولی، مرجع تقليد، اديب و شاعر. در نجف ديده به جهان گشود، علوم اسلامی را نزد پدر و عمويش شيخ حسن و برادرش شيخ محمد و ديگر عالمان نجف آموخت و به رتبه اجتهاد رسيد. وی در روزگار خود از مدرسان برجسته در فقه و اصول بود. شيخ مرتضی انصاری بسياری از امور شرعی و عرفی را به او ارجاع می‌کرد. پس از درگذشت شيخ انصاری، بسياری از مردم شهرهای ايران و قفقاز و عراق از وی تقليد می‌کردند. موقوفه «اوده» هند، در نجف به دست او توزيع می‌گرديد. وی دو مدرسه دينی در نجف و کربلا بنياد نهاد که طلاب از آن بهره‌مند شدند. <ref>همان، ج 3، ص 97.</ref>
6ـ «[[عباس بن علی آل کاشف‌الغطاء]]» (1314 ـ1242 ق) فقيه، اصولی، اديب و شاعر. در نجف تولد يافت و در کودکی پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی عمويش شيخ حسن و برادرانش، پرورش يافت. پس از درگذشت برادرش شيخ حبيب آل کاشف‌الغطاء (متوفای 1307ق) به مقام بلندی در رياست دينی دست يافت. در «هنديه» درگذشت و در [[نجف]] به خاک سپرده شد.<br>
6ـ «[[عباس بن علی آل کاشف‌الغطاء]]» (1314 ـ1242 ق) فقيه، اصولی، اديب و شاعر. در نجف تولد يافت و در کودکی پدرش را از دست داد و تحت سرپرستی عمويش شيخ حسن و برادرانش، پرورش يافت. پس از درگذشت برادرش شيخ حبيب آل کاشف‌الغطاء (متوفای 1307ق) به مقام بلندی در رياست دينی دست يافت. در «هنديه» درگذشت و در [[نجف]] به خاک سپرده شد.


7ـ «[[محمد بن علی آل کاشف‌الغطاء]]» (متوفای 1268 ق) فقيه، اصولی و شاعر. وی در نجف زاده شد و نزد عالمان خاندان خود، دانش آموخت. پس از درگذشت عمويش شيخ حسن (صاحب انوار الفقاهه) و شيخ حسن (صاحب جواهر)، مرجع تقليد عده‌ای از شيعيان عراق گشت. بسياری از فقيهان سده 13 هجری از شاگردان او بودند و عده‌ای از آنان به کسب اجازه از او نايل آمدند. وی در حل مشکلات مردم نزد حاکمان عثمانی کوشش فراوان کرد. <ref>همان، ج 2، ص 356ـ358.</ref><br>
7ـ «[[محمد بن علی آل کاشف‌الغطاء]]» (متوفای 1268 ق) فقيه، اصولی و شاعر. وی در نجف زاده شد و نزد عالمان خاندان خود، دانش آموخت. پس از درگذشت عمويش شيخ حسن (صاحب انوار الفقاهه) و شيخ حسن (صاحب جواهر)، مرجع تقليد عده‌ای از شيعيان عراق گشت. بسياری از فقيهان سده 13 هجری از شاگردان او بودند و عده‌ای از آنان به کسب اجازه از او نايل آمدند. وی در حل مشکلات مردم نزد حاکمان عثمانی کوشش فراوان کرد. <ref>همان، ج 2، ص 356ـ358.</ref>


8ـ «[[محمدرضا بن موسی آل کاشف‌الغطاء]]» (1297 ـ1238 ق) فقيه و عالم. در نجف زاده شد. مقدمات و علوم عالی را نزد شيخ ابراهيم قطفان(متوفای 1279ق)، شيخ موسی خمايسی، شيخ احمد دجيلی(متوفای 1265ق) و عمويش شيخ حسن و صاحب جواهر فرا گرفت. وی در جريان يکی از نزاع‌های داخلی نجف ناگزير به ترک شهر شد و به کاظمين رفت. پس از سه سال اقامت در آن جا در 1290 ق به نجف بازگشت. <ref>همان، ص 283 و 284.</ref><br>
8ـ «[[محمدرضا بن موسی آل کاشف‌الغطاء]]» (1297 ـ1238 ق) فقيه و عالم. در نجف زاده شد. مقدمات و علوم عالی را نزد شيخ ابراهيم قطفان(متوفای 1279ق)، شيخ موسی خمايسی، شيخ احمد دجيلی(متوفای 1265ق) و عمويش شيخ حسن و صاحب جواهر فرا گرفت. وی در جريان يکی از نزاع‌های داخلی نجف ناگزير به ترک شهر شد و به کاظمين رفت. پس از سه سال اقامت در آن جا در 1290 ق به نجف بازگشت. <ref>همان، ص 283 و 284.</ref>


9ـ «[[موسی بن محمدرضا آل کاشف‌الغطاء]]» (1306 ـ1260ق) فقيه و اديب. وی در نجف به دنيا آمد و در همان جا تحصيلات خود را نزد عالمان عصر خود از جمله شيخ محمدحسين کاظمی (متوفای 1308ق) تکميل نمود. سپس به سامرا آمد و در درس ميرزا محمدحسن شيرازی شرکت جست. پس از درگذشت پدر، يک بار در 1298 ق به اصفهان سفر کرد و بار ديگر در 1306ق رهسپار ايران شد و در اثنای همين سفر در تهران وفات يافت. <ref>همان، ج 3، ص 52.</ref><br>
9ـ «[[موسی بن محمدرضا آل کاشف‌الغطاء]]» (1306 ـ1260ق) فقيه و اديب. وی در نجف به دنيا آمد و در همان جا تحصيلات خود را نزد عالمان عصر خود از جمله شيخ محمدحسين کاظمی (متوفای 1308ق) تکميل نمود. سپس به سامرا آمد و در درس ميرزا محمدحسن شيرازی شرکت جست. پس از درگذشت پدر، يک بار در 1298 ق به اصفهان سفر کرد و بار ديگر در 1306ق رهسپار ايران شد و در اثنای همين سفر در تهران وفات يافت. <ref>همان، ج 3، ص 52.</ref>


10ـ «[[عباس بن حسن آل کاشف‌الغطاء]]» (1323 ـ1253ق) فقيه، اصولی، اديب و شاعر. در نجف زاده شد و پس از طی علوم مقدماتی به سامرا رفت و در آن جا خارج فقه و اصول را نزد شيخ مرتضی انصاری، ميرزا حبيب الله رشتی، ميرزای شيرازی و پسرعمويش شيخ مهدی آل کاشف‌الغطاء فرا گرفت و به درجه اجتهاد نايل آمد. وی آثار متعددی در زمينه فقه و اصول از خود برجای گذارد و اشعار بسياری نيز در شرح مباحث فقهی و اصولی به او نسبت داده شده است. <ref>آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشيعه، سده سيزده.</ref><br>
10ـ «[[عباس بن حسن آل کاشف‌الغطاء]]» (1323 ـ1253ق) فقيه، اصولی، اديب و شاعر. در نجف زاده شد و پس از طی علوم مقدماتی به سامرا رفت و در آن جا خارج فقه و اصول را نزد شيخ مرتضی انصاری، ميرزا حبيب الله رشتی، ميرزای شيرازی و پسرعمويش شيخ مهدی آل کاشف‌الغطاء فرا گرفت و به درجه اجتهاد نايل آمد. وی آثار متعددی در زمينه فقه و اصول از خود برجای گذارد و اشعار بسياری نيز در شرح مباحث فقهی و اصولی به او نسبت داده شده است. <ref>آقابزرگ تهرانی، طبقات اعلام الشيعه، سده سيزده.</ref>


11ـ «[[احمد بن علی آل کاشف‌الغطاء]]» (1344 ـ1292ق) فقيه و مرجع تقليد. برای تحصيلات تکميلی به سامراء سفر کرد و آنگاه به نجف بازگشت. پس از انقلاب مشروطيت ايران در سال 1324ق، از استادش آخوند خراسانی، به سبب حمايتش از مشروطيت، دور گشت و به سيدکاظم يزدی که مخالف مشروطه بود، نزدیک شد. در اواخر عمر پس از درگذشت يزدی، از مراجع تقليد شمرده می‌شد و با وجود عالمانی چون ميرزای نائينی و سيدابوالحسن اصفهانی، در ايران، عراق و افغانستان کسانی از او تقليد می‌کردند. سرانجام در نجف درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد.<br>
11ـ «[[احمد بن علی آل کاشف‌الغطاء]]» (1344 ـ1292ق) فقيه و مرجع تقليد. برای تحصيلات تکميلی به سامراء سفر کرد و آنگاه به نجف بازگشت. پس از انقلاب مشروطيت ايران در سال 1324ق، از استادش آخوند خراسانی، به سبب حمايتش از مشروطيت، دور گشت و به سيدکاظم يزدی که مخالف مشروطه بود، نزدیک شد. در اواخر عمر پس از درگذشت يزدی، از مراجع تقليد شمرده می‌شد و با وجود عالمانی چون ميرزای نائينی و سيدابوالحسن اصفهانی، در ايران، عراق و افغانستان کسانی از او تقليد می‌کردند. سرانجام در نجف درگذشت و در همان جا به خاک سپرده شد.


12ـ «[[مرتضی بن عباس آل کاشف‌الغطاء]]» (1349 ـ1291ق) فقيه، اصولی، متکلم، نويسنده و شاعر. در نجف زاده شد. علم اصول را نزد آخوند خراسانی (متوفای 1329ق) و فقه را نزد سيدمحمدکاظم يزدی فرا گرفت. وی آثار متعدد فقهی و اصولی به صورت نثر و شعر از خود برجای گذاشته و برخی از آثار او در رد شبهات وهابيه نوشته شده است.<ref>حرزالدين، همان، ج 2، ص 408.</ref><br>
12ـ «[[مرتضی بن عباس آل کاشف‌الغطاء]]» (1349 ـ1291ق) فقيه، اصولی، متکلم، نويسنده و شاعر. در نجف زاده شد. علم اصول را نزد آخوند خراسانی (متوفای 1329ق) و فقه را نزد سيدمحمدکاظم يزدی فرا گرفت. وی آثار متعدد فقهی و اصولی به صورت نثر و شعر از خود برجای گذاشته و برخی از آثار او در رد شبهات وهابيه نوشته شده است.<ref>حرزالدين، همان، ج 2، ص 408.</ref>


13ـ «[[علی بن محمدرضا آل کاشف‌الغطاء]]» (1350 ـ1267ق) عالم، اديب، مورخ و شاعر. در نجف تولد يافت و در همان جا مراتب علمی و تربيتی را طی کرد. وی در رفع مشکلات اجتماعی مردم اهتمام داشت و نزد حاکمان عثمانی بغداد دارای نفوذ بود. با سری پاشا، حاکم بغداد که از اديبان و ادب دوستان به شمار می‌آمد، دوستی داشت و او را مدح بسيار گفت. در 1295ق سفری به ايران کرد و مدت هفت سال در شهرهای [[تهران]]، [[اصفهان]]، شيراز، و مشهد ماند و 1302ق به نجف بازگشت. وی هم‌چنين سفرهايی به شام، حجاز، مصر، اسلامبول و هند داشت. مهم‌ترين اثر او کتاب الحصون المنيعه فی طبقات الشيعه است که طرح اصلی کتاب در دوازده جلد بوده است اما توانست هفت جلد آن را به اتمام برساند. اثر ديگر او سمير الحاضر و انيس المسافر در پنج جلد است که کشکول‌گونه است.<br>
13ـ «[[علی بن محمدرضا آل کاشف‌الغطاء]]» (1350 ـ1267ق) عالم، اديب، مورخ و شاعر. در نجف تولد يافت و در همان جا مراتب علمی و تربيتی را طی کرد. وی در رفع مشکلات اجتماعی مردم اهتمام داشت و نزد حاکمان عثمانی بغداد دارای نفوذ بود. با سری پاشا، حاکم بغداد که از اديبان و ادب دوستان به شمار می‌آمد، دوستی داشت و او را مدح بسيار گفت. در 1295ق سفری به ايران کرد و مدت هفت سال در شهرهای [[تهران]]، [[اصفهان]]، شيراز، و مشهد ماند و 1302ق به نجف بازگشت. وی هم‌چنين سفرهايی به شام، حجاز، مصر، اسلامبول و هند داشت. مهم‌ترين اثر او کتاب الحصون المنيعه فی طبقات الشيعه است که طرح اصلی کتاب در دوازده جلد بوده است اما توانست هفت جلد آن را به اتمام برساند. اثر ديگر او سمير الحاضر و انيس المسافر در پنج جلد است که کشکول‌گونه است.


14ـ «[[هادی بن عباس آل کاشف‌الغطاء]]» (1361ـ1289ق) فقيه، مورخ، محقق، اديب و شاعر. در نجف ديده به جهان گشود. فقه و اصول را نزد شيخ الشريعه اصفهانی، سيدمحمدکاظم يزدی و شيخ محمد طه نجف (متوفای 1329ق) خواند. در شعر و ادب شهرت او تا بدان جا رفت که او را از بنيان‌گذاران نهضت ادبی سده چهارده در عراق دانسته‌اند. از وی آثار متنوعی بر جای مانده است که آقابزرگ در الذريعه به آنها اشاره نموده است. <ref>امين عاملی، اعيان الشيعه، ج 10، ص 231 و آقا بزرگ تهرانی، الذريعة الی تصانيف الشيعة، ج 1، ص 303.</ref><br>
14ـ «[[هادی بن عباس آل کاشف‌الغطاء]]» (1361ـ1289ق) فقيه، مورخ، محقق، اديب و شاعر. در نجف ديده به جهان گشود. فقه و اصول را نزد شيخ الشريعه اصفهانی، سيدمحمدکاظم يزدی و شيخ محمد طه نجف (متوفای 1329ق) خواند. در شعر و ادب شهرت او تا بدان جا رفت که او را از بنيان‌گذاران نهضت ادبی سده چهارده در عراق دانسته‌اند. از وی آثار متنوعی بر جای مانده است که آقابزرگ در الذريعه به آنها اشاره نموده است. <ref>امين عاملی، اعيان الشيعه، ج 10، ص 231 و آقا بزرگ تهرانی، الذريعة الی تصانيف الشيعة، ج 1، ص 303.</ref>


15ـ «[[محمدرضا بن هادی آل کاشف‌الغطاء]]» (1366ـ1310ق) فقيه، اديب و شاعر. وی در نجف زاده شد و پس از فراگيری مقدمات علوم، فقه و اصول را از پدر و ديگر علمای نجف آموخت. او که اديب چيره‌دستی بود آثارش را در نشريات مختلف انتشار داد. سرانجام در بيروت در گذشت و در نجف به خاک سپرده شد.
15ـ «[[محمدرضا بن هادی آل کاشف‌الغطاء]]» (1366ـ1310ق) فقيه، اديب و شاعر. وی در نجف زاده شد و پس از فراگيری مقدمات علوم، فقه و اصول را از پدر و ديگر علمای نجف آموخت. او که اديب چيره‌دستی بود آثارش را در نشريات مختلف انتشار داد. سرانجام در بيروت در گذشت و در نجف به خاک سپرده شد.
خط ۶۰: خط ۶۰:
در ميان دانشمندان و عالمان اين سلسله، برخی از آنها نقش قابل توجهی در عرصه اجتماع و سياست داشته‌اند. نخستين فرد اين خاندان آيت‌الله شيخ جعفر کاشف‌الغطاء، مرجعی‌بيدار و مبارزی خستگی‌ناپذير بود. او هنگام يورش وهابيون به نجف، همراه شماری از روحانيون و مردم منطقه، به نبرد با وهابی‌ها پرداخت. آيت‌الله شيخ جعفر در سال 1215ق که دولت روسيه بخش‌هايی از ايران را اشغال کرد، فتوای جهاد عليه متجاوزان صادر نمود و به فتحعلی‌شاه قاجار اجازه داد از سوی او به فرماندهی سپاه، مردم را به جنگ فرا خواند.
در ميان دانشمندان و عالمان اين سلسله، برخی از آنها نقش قابل توجهی در عرصه اجتماع و سياست داشته‌اند. نخستين فرد اين خاندان آيت‌الله شيخ جعفر کاشف‌الغطاء، مرجعی‌بيدار و مبارزی خستگی‌ناپذير بود. او هنگام يورش وهابيون به نجف، همراه شماری از روحانيون و مردم منطقه، به نبرد با وهابی‌ها پرداخت. آيت‌الله شيخ جعفر در سال 1215ق که دولت روسيه بخش‌هايی از ايران را اشغال کرد، فتوای جهاد عليه متجاوزان صادر نمود و به فتحعلی‌شاه قاجار اجازه داد از سوی او به فرماندهی سپاه، مردم را به جنگ فرا خواند.


هم‌چنين آيت‌الله شيخ [[علی کاشف‌الغطاء]] (پدر شخصيت مورد بحث) يکی ديگر از مجتهدان بيدار نجف بود. وی به‌طور رسمی به دومين کنگره تحقيقات اسلامی در [[قاهره]] دعوت شد. موضوع سخن‌رانی او در اين کنگره مسئله [[فلسطين]] بود. هم‌چنين وی در همين فرصت که مصادف با ايام عاشورا و شهادت [[حسین بن علی (سید الشهدا)
هم‌چنين آيت‌الله شيخ [[علی کاشف‌الغطاء]] (پدر شخصيت مورد بحث) يکی ديگر از مجتهدان بيدار نجف بود. وی به‌طور رسمی به دومين کنگره تحقيقات اسلامی در [[قاهره]] دعوت شد. موضوع سخن‌رانی او در اين کنگره مسئله [[فلسطين]] بود. هم‌چنين وی در همين فرصت که مصادف با ايام عاشورا و شهادت [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسين(عليه السلام)بود]]، در قاهره سخن‌رانی نمود و اين سخن‌رانی از راديو صوت العرب پخش شد. پخش سخن‌رانی درباره عاشورا توسط اين مرجع بزرگ شيعی، تأثير شگرفی برای مذهب تشيع در مصر داشت که از دوران حکمرانی ايوبيان به بعد سابقه نداشته است.<br>
|امام حسين(عليه السلام)]]بود، در قاهره سخن‌رانی نمود و اين سخن‌رانی از راديو صوت العرب پخش شد. پخش سخن‌رانی درباره عاشورا توسط اين مرجع بزرگ شيعی، تأثير شگرفی برای مذهب تشيع در مصر داشت که از دوران حکمرانی ايوبيان به بعد سابقه نداشته است.<br>
اکنون با صرف‌نظر از معرفی تفصيلی افراد ديگر اين خاندان، به بررسی زندگی و شخصيت کاشف‌الغطاء می‌پردازيم.
اکنون با صرف‌نظر از معرفی تفصيلی افراد ديگر اين خاندان، به بررسی زندگی و شخصيت کاشف‌الغطاء می‌پردازيم.


خط ۸۷: خط ۸۶:
شيخ محمدحسين از آگاهی‌های دينی و سياسی برخوردار بود. هم جوهر ديانت اسلامی و تاريخ گذشته امت اسلامی را می‌شناخت و هم وضع کنونی و سياست حاکمان روزگار خود را در می‌يافت. او از مصلحان اسلامی سده اخير در جهان اسلام است. وی با اين که تحت تأثير آرای اصلاحی و انقلابی پيشگامان حرکت بيداری مسلمانان مانند سيدجمال الدين اسدآبادی و [[شیخ محمد عبده|شيخ محمد عبده]] و ديگران بود، اما عمق انديشه او و آشنايی با سياست و مسائل زمان، صراحت در گفتار و شجاعت در عمل، جايگاه فقهی و مرجعيت دينی، برجستگی ويژه‌ای به او بخشيد و آموزش‌های اصلاحی او را کارساز کرد. از اين رو در همان حال که وظايف يک عالم دينی را انجام می‌داد، وقت خود را صرف مسائل عمده سياسی و اجتماعی و آگاهيدن ملل مسلمان و ستيز با امپرياليسم و صهيونيسم می‌کرد. سفرهای وی به کشورهای اسلامی، يکی از شيوه‌های عملی او برای بيدارسازی امت اسلامی و بخشی از اهتمام وی به امور مسلمانان بود.
شيخ محمدحسين از آگاهی‌های دينی و سياسی برخوردار بود. هم جوهر ديانت اسلامی و تاريخ گذشته امت اسلامی را می‌شناخت و هم وضع کنونی و سياست حاکمان روزگار خود را در می‌يافت. او از مصلحان اسلامی سده اخير در جهان اسلام است. وی با اين که تحت تأثير آرای اصلاحی و انقلابی پيشگامان حرکت بيداری مسلمانان مانند سيدجمال الدين اسدآبادی و [[شیخ محمد عبده|شيخ محمد عبده]] و ديگران بود، اما عمق انديشه او و آشنايی با سياست و مسائل زمان، صراحت در گفتار و شجاعت در عمل، جايگاه فقهی و مرجعيت دينی، برجستگی ويژه‌ای به او بخشيد و آموزش‌های اصلاحی او را کارساز کرد. از اين رو در همان حال که وظايف يک عالم دينی را انجام می‌داد، وقت خود را صرف مسائل عمده سياسی و اجتماعی و آگاهيدن ملل مسلمان و ستيز با امپرياليسم و صهيونيسم می‌کرد. سفرهای وی به کشورهای اسلامی، يکی از شيوه‌های عملی او برای بيدارسازی امت اسلامی و بخشی از اهتمام وی به امور مسلمانان بود.


نخستين بار در انديشه گفت‌وگو با دانشمندان اهل سنت و برقراری وحدت بين شيعه و سنی در سال 1328 ق به حجاز سفر کرد و کتاب نزهة السمر و نهزة السفر سفرنامه حج اوست. سپس به دمشق رفت و در آن جا با علمای سنی درباره مشکلات جهان اسلام و لزوم وحدت مسلمانان، به گفت‌وگو پرداخت. پس از آن به بيروت عزيمت کرد و دو ماه در آن جا ماندگار شد و ضمن ديدار با مردم و علمای اين شهر، توانست برخی از آثارش را در آن جا به چاپ برساند. وی هم‌چنين سفری به صيدا داشت و در اقامت سه ماهه‌اش در اين شهر، با عالمان سنی مانند شيخ سليم بشری و شيخ محمد نجيب مطيعی (مفتی حقانيه) ديدار و گفت‌وگو کرد. وی قبل از ترک لبنان در آن جا ازدواج نمود سپس عازم مصر شد و در آن کشور با عالمان سنی گفت‌وگو کرد و برای دانشجويان دانشگاه [[الازهر]]، جلسه درس تشکيل داد و در چند کليسای [[قاهره]] سخنانی ايراد کرد. او عقايد خود را درباره مسيحيت، در کتاب التوضيح فی بيان ما هو الانجيل و من هو المسيح در دو جلد نوشت و خرافات را از چهره [[حضرت مسیح|حضرت مسيح(عليه السلام)]]و انجيل زدود.
نخستين بار در انديشه گفت‌وگو با دانشمندان اهل سنت و برقراری وحدت بين شيعه و سنی در سال 1328 ق به حجاز سفر کرد و کتاب نزهة السمر و نهزة السفر سفرنامه حج اوست. سپس به دمشق رفت و در آن جا با علمای سنی درباره مشکلات جهان اسلام و لزوم وحدت مسلمانان، به گفت‌وگو پرداخت. پس از آن به بيروت عزيمت کرد و دو ماه در آن جا ماندگار شد و ضمن ديدار با مردم و علمای اين شهر، توانست برخی از آثارش را در آن جا به چاپ برساند. وی هم‌چنين سفری به صيدا داشت و در اقامت سه ماهه‌اش در اين شهر، با عالمان سنی مانند شيخ سليم بشری و شيخ محمد نجيب مطيعی (مفتی حقانيه) ديدار و گفت‌وگو کرد. وی قبل از ترک لبنان در آن جا ازدواج نمود سپس عازم مصر شد و در آن کشور با عالمان سنی گفت‌وگو کرد و برای دانشجويان دانشگاه [[الازهر]]، جلسه درس تشکيل داد و در چند کليسای [[قاهره]] سخنانی ايراد کرد. او عقايد خود را درباره مسيحيت، در کتاب التوضيح فی بيان ما هو الانجيل و من هو المسيح در دو جلد نوشت و خرافات را از چهره [[حضرت عیسی|حضرت مسيح(عليه السلام)و]] انجيل زدود.


کاشف‌الغطاء در روزهای آخر ماه صفر سال 1331 تصميم به ترک مصر و بازگشت به عراق گرفت، ولی شيخ محمد نجيب، از وی خواست تا سفرش را به عقب بيندازد و در جشن‌هايی که به مناسبت تولد [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)
کاشف‌الغطاء در روزهای آخر ماه صفر سال 1331 تصميم به ترک مصر و بازگشت به عراق گرفت، ولی شيخ محمد نجيب، از وی خواست تا سفرش را به عقب بيندازد و در جشن‌هايی که به مناسبت تولد [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد(صلی الله عليه وآله)]] در ماه [[ربیع الاول|ربيع‌الاول]] در [[مصر]] برگزار می‌شد شرکت کند و او نيز پذيرفت. سفر سه ساله او در اين دوره، با آغاز جنگ جهانی اول در سال 1332ق پايان پذيرفت. انگلستان بسياری از شهرهای عراق را تصرف کرده بود، از اين‌رو وی به [[عراق]] برگشت و به خط مقدم جبهه پيوست و با سربازان اشغالگر انگليسی به نبرد پرداخت.
|حضرت محمد(صلی الله عليه وآله)]] در ماه [[ربیع الاول|ربيع‌الاول]] در [[مصر]] برگزار می‌شد شرکت کند و او نيز پذيرفت. سفر سه ساله او در اين دوره، با آغاز جنگ جهانی اول در سال 1332ق پايان پذيرفت. انگلستان بسياری از شهرهای عراق را تصرف کرده بود، از اين‌رو وی به [[عراق]] برگشت و به خط مقدم جبهه پيوست و با سربازان اشغالگر انگليسی به نبرد پرداخت.


==سفر او به کنگره اسلامی فلسطين==
==سفر او به کنگره اسلامی فلسطين==
وی پس از سال‌ها اقامت در نجف، در سفر ديگرش، در 1350‌ق به منظور شرکت در «[[کنگره اسلامی|کنگره اسلامی]]» به فلسطين رفت. در اين کنگره که به مناسبت [[بعثت]] پيامبر اسلام(صلی الله عليه وآله)، با حضور عالمان مسلمان در بيت‌المقدس برگزار گرديد، کسانی چون [[سيد حبيب عبيدی]](مفتی موصل)، [[سید محمد زیاره|سيدمحمد زياره]] (از يمن)، [[رشید رضا|رشيد رضا]] (شاگرد [[سیدجمال‌الدین اسدآبادی|سيدجمال الدين اسدآبادی]] و نويسنده تفسير المنار) و [[اقبال لاهوری|علامه اقبال لاهوری]] نيز حضور داشتند. وی که همراه هيأتی از عالمان عراق در آن کنگره شرکت کرده بود، در [[مسجدالاقصی|مسجدالاقصی]] نماز خواند و هزاران مسلمان از جمله عالمان مذاهب مختلف عضو کنگره، به او اقتدا کردند. وی در دوازدهمين جلسه کنگره، سخن‌رانی مؤثری ايراد کرد که بازتاب مثبتی در کنگره و جهان اسلام داشت. وی درباره احوال مسلمانان در گذشته و حال و پريشانی و انحطاط کنونی مسلمانان و لزوم وحدت ميان آنان و پرهيز از اختلاف و پراکندگی سخن گفت. اين سخن‌رانی ابتدا در قدس سپس در روزنامه‌ها و نشريات کشورهای اسلامی به چاپ رسيد. يکی از استادان دانشکده فاروق اول بيروت، در کتاب الاسلام بين السنة و الشيعة درباره تأثير سخنان کاشف‌الغطاء نوشت:
وی پس از سال‌ها اقامت در نجف، در سفر ديگرش، در 1350‌ق به منظور شرکت در «کنگره اسلامی» به فلسطين رفت. در اين کنگره که به مناسبت [[بعثت]] پيامبر اسلام(صلی الله عليه وآله)، با حضور عالمان مسلمان در بيت‌المقدس برگزار گرديد، کسانی چون [[سيد حبيب عبيدی]](مفتی موصل)، [[سید محمد زیاره|سيدمحمد زياره]] (از يمن)، [[رشید رضا|رشيد رضا]] (شاگرد [[سیدجمال‌الدین اسدآبادی|سيدجمال الدين اسدآبادی]] و نويسنده تفسير المنار) و [[اقبال لاهوری|علامه اقبال لاهوری]] نيز حضور داشتند. وی که همراه هيأتی از عالمان عراق در آن کنگره شرکت کرده بود، در [[مسجدالاقصی|مسجدالاقصی]] نماز خواند و هزاران مسلمان از جمله عالمان مذاهب مختلف عضو کنگره، به او اقتدا کردند. وی در دوازدهمين جلسه کنگره، سخن‌رانی مؤثری ايراد کرد که بازتاب مثبتی در کنگره و جهان اسلام داشت. وی درباره احوال مسلمانان در گذشته و حال و پريشانی و انحطاط کنونی مسلمانان و لزوم وحدت ميان آنان و پرهيز از اختلاف و پراکندگی سخن گفت. اين سخن‌رانی ابتدا در قدس سپس در روزنامه‌ها و نشريات کشورهای اسلامی به چاپ رسيد. يکی از استادان دانشکده فاروق اول بيروت، در کتاب الاسلام بين السنة و الشيعة درباره تأثير سخنان کاشف‌الغطاء نوشت:


«اگر برکت‌های اين حرکت جديد نبود، آيا هرگز کسی تصور می‌کرد که گروه زيادی از مسلمانان سنی به کاشف‌الغطاء اقتدا کنند؟ آيا گمان می‌کرديد که کتاب الدعوة الاسلاميه او را پيش از آن که دانشمندان شيعه بخوانند، در دسترس دانشمندان اهل سنت قرار گيرد؟ کاشف‌الغطاء پانزده روز در فلسطين ماند و با دانشمندان شيعه و سنی حاضر در کنگره ديدار کرد. او به شهرهای مختلف فلسطين مسافرت نمود و با مردم و علمای ديدار کرد و آنان را به وحدت فرا خواند. او چنان محبوب قلب‌ها شده بود که از آن پس، وی را امام کاشف‌الغطاء می‌ناميدند».
«اگر برکت‌های اين حرکت جديد نبود، آيا هرگز کسی تصور می‌کرد که گروه زيادی از مسلمانان سنی به کاشف‌الغطاء اقتدا کنند؟ آيا گمان می‌کرديد که کتاب الدعوة الاسلاميه او را پيش از آن که دانشمندان شيعه بخوانند، در دسترس دانشمندان اهل سنت قرار گيرد؟ کاشف‌الغطاء پانزده روز در فلسطين ماند و با دانشمندان شيعه و سنی حاضر در کنگره ديدار کرد. او به شهرهای مختلف فلسطين مسافرت نمود و با مردم و علمای ديدار کرد و آنان را به وحدت فرا خواند. او چنان محبوب قلب‌ها شده بود که از آن پس، وی را امام کاشف‌الغطاء می‌ناميدند».
خط ۱۱۲: خط ۱۱۰:
او تا آن‌جا به نقش اتحاد اسلامی اهميت می‌دهد که جنگ‌های صليبی، حمله مغولان به امپراتوری اسلامی و نفوذ استعمار نوين غربی در جهان اسلام را معلول فقدان اعتماد ميان مسلمانان می‌داند. از اين‌رو تلاش او در دفاع از تشيع (با تأليف کتاب اصل الشيعه و اصولها) و شناساندن آن نيز به انگيزه زدودن غبارهای سوء تفاهم بين دو مذهب بزرگ اسلامی و نزدیک‌تر کردن شيعی و سنی بود. از اين‌رو بود که عالمان فرق مختلف اسلامی به او احترام می‌گذاشتند و گاه، همانند کنگره قدس، عالمان وهابی نيز پشت سر او به نماز می‌ايستادند.  
او تا آن‌جا به نقش اتحاد اسلامی اهميت می‌دهد که جنگ‌های صليبی، حمله مغولان به امپراتوری اسلامی و نفوذ استعمار نوين غربی در جهان اسلام را معلول فقدان اعتماد ميان مسلمانان می‌داند. از اين‌رو تلاش او در دفاع از تشيع (با تأليف کتاب اصل الشيعه و اصولها) و شناساندن آن نيز به انگيزه زدودن غبارهای سوء تفاهم بين دو مذهب بزرگ اسلامی و نزدیک‌تر کردن شيعی و سنی بود. از اين‌رو بود که عالمان فرق مختلف اسلامی به او احترام می‌گذاشتند و گاه، همانند کنگره قدس، عالمان وهابی نيز پشت سر او به نماز می‌ايستادند.  


از نشانه‌های ديگر اصلاح‌طلبی او، فراخوانی به مبارزه با استعمار و صهيونيسم بود. شيخ محمدحسين با پديده امپرياليسم در آن روزگار آشنا بود. آگاهی او را در اين زمينه می‌توان در پاسخ وی به کنگره آمريکايی «بحمدون» يافت. در دهم رجب 1373 گارلندايوانز هاپکينز، نايب رئيس «[[انجمن آمريکايی دوستداران خاورميانه]]» نامه‌ای به شيخ محمدحسين نوشت و در آن از وی دعوت کرد در کنگره‌ای که به منظور بررسی راه‌های همکاری اسلام و مسيحيت در امر مقابله با الحاد و ماده‌گرايی، با عضويت عده‌ای از پيشوايان دو دين در 18شعبان همان سال در شهر بحمدون لبنان تشکيل می‌شود، شرکت کند. او اين دعوت را رد کرد و علت شرکت نکردن خود را طی نامه مفصلی به آمريکا فرستاد که به صورت '''کتاب المثل العليا''' در آمد.
از نشانه‌های ديگر اصلاح‌طلبی او، فراخوانی به مبارزه با استعمار و صهيونيسم بود. شيخ محمدحسين با پديده امپرياليسم در آن روزگار آشنا بود. آگاهی او را در اين زمينه می‌توان در پاسخ وی به کنگره آمريکايی «بحمدون» يافت. در دهم رجب 1373 گارلندايوانز هاپکينز، نايب رئيس «انجمن آمريکايی دوستداران خاورميانه» نامه‌ای به شيخ محمدحسين نوشت و در آن از وی دعوت کرد در کنگره‌ای که به منظور بررسی راه‌های همکاری اسلام و مسيحيت در امر مقابله با الحاد و ماده‌گرايی، با عضويت عده‌ای از پيشوايان دو دين در 18شعبان همان سال در شهر بحمدون لبنان تشکيل می‌شود، شرکت کند. او اين دعوت را رد کرد و علت شرکت نکردن خود را طی نامه مفصلی به آمريکا فرستاد که به صورت '''کتاب المثل العليا''' در آمد.


وی با اين که مسلمانان را به احيای ايمان صدر اسلام فرا می‌خواند و مبارزه با استعمار غربی را ضروری می‌ديد، توجه داشت که يکی از راه‌های نجات از ارتجاع کهن و استعمار نوين، توسعه اقتصادی و آموختن علوم و فنون جديد است. در سخن‌رانی وی در مسجد جامع کوفه، که پس از بازگشت از کنگره فلسطين ايراد شده، آمده است:
وی با اين که مسلمانان را به احيای ايمان صدر اسلام فرا می‌خواند و مبارزه با استعمار غربی را ضروری می‌ديد، توجه داشت که يکی از راه‌های نجات از ارتجاع کهن و استعمار نوين، توسعه اقتصادی و آموختن علوم و فنون جديد است. در سخن‌رانی وی در مسجد جامع کوفه، که پس از بازگشت از کنگره فلسطين ايراد شده، آمده است:
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۱۰۷

ویرایش