confirmed، مدیران
۱۸٬۸۶۵
ویرایش
(←طریقت) |
(←حقیقت) |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱۲: | خط ۱۲: | ||
== حقیقت == | == حقیقت == | ||
پس از [[طریقت]] معتقدند که سالک به «حقیقت» می رسد خواه این حقیقت بهمعنای فنای فی الله | پس از [[طریقت]] معتقدند که سالک به «حقیقت» می رسد خواه این حقیقت بهمعنای فنای فی الله و فراموش کردن همه چیز جز خدا باشد و یا به معنای رسیدن به وحدت وجود به معنای وحدت موجود. | ||
آنها گاه این سه مرحله را تشبیه به پوست رویین بادام و سپس پوست زیرین و بعد از آن مغز بادام میکنند. شریعت را پوست میدانند و طریقت را پوست دوم و حقیقت را مغز خالص. و گاه شریعت را مانند صدف و حقیقت را مانند گوهری که در درون صدف است و طریقت را راه وصول به آن می دانند. | آنها گاه این سه مرحله را تشبیه به پوست رویین بادام و سپس پوست زیرین و بعد از آن مغز بادام میکنند. شریعت را پوست میدانند و طریقت را پوست دوم و حقیقت را مغز خالص. و گاه شریعت را مانند صدف و حقیقت را مانند گوهری که در درون صدف است و طریقت را راه وصول به آن می دانند. | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
گاه طرفداران این تقسیم سه گانه به این حدیث که مرحوم محدث نوری در مستدرک الوسائل از عوالی اللئالی نقل کرده استناد میجویند که [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیغمبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم)]] می فرمایند: «الشَّرِیعَةُ أَقْوَالِی و َالطَّرِیقَةُ أَفْعَالِی وَ الْحَقِیقَةُ أحْوالی...». | گاه طرفداران این تقسیم سه گانه به این حدیث که مرحوم محدث نوری در مستدرک الوسائل از عوالی اللئالی نقل کرده استناد میجویند که [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیغمبر اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم)]] می فرمایند: «الشَّرِیعَةُ أَقْوَالِی و َالطَّرِیقَةُ أَفْعَالِی وَ الْحَقِیقَةُ أحْوالی...». | ||
در حالی که این حدیث از نظر سند معتبر نیست و از نظر دلالت، بر خلاف منظور آنها دلالت دارد زیرا افعال[[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم)]] به یقین جزء شریعت است واحوال آن حضرت مجموعه اخلاق فضیلهای است که برگرفته از کتابالله میباشد، بنابراین همه به شریعت باز می گردد. | در حالی که این حدیث از نظر سند معتبر نیست و از نظر دلالت، بر خلاف منظور آنها دلالت دارد زیرا افعال [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول اکرم (صلیالله علیه وآله وسلم)]] به یقین جزء شریعت است واحوال آن حضرت مجموعه اخلاق فضیلهای است که برگرفته از کتابالله میباشد، بنابراین همه به شریعت باز می گردد. | ||
=راههای پیمایش این مراحل= | == راههای پیمایش این مراحل == | ||
== بینیازی به شریعت پس از رسیدن به طریقت == | === بینیازی به شریعت پس از رسیدن به طریقت === | ||
نخست راهی است که گروهی از صوفیه به آن عقیده دارند و میگویند: هنگامی که انسان به حقیقت برسد دیگر تقید به احکام شرع برای او مطرح نیست، تقید به این احکام برای وصول به حقیقت بوده است و پس از وصول به آن احتیاج به ابزار و مقدمهای وجود ندارد. | نخست راهی است که گروهی از صوفیه به آن عقیده دارند و میگویند: هنگامی که انسان به حقیقت برسد دیگر تقید به احکام شرع برای او مطرح نیست، تقید به این احکام برای وصول به حقیقت بوده است و پس از وصول به آن احتیاج به ابزار و مقدمهای وجود ندارد. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۸: | ||
==== روش پیامبر و ائمه (صلوات الله علیهم) ==== | ==== روش پیامبر و ائمه (صلوات الله علیهم) ==== | ||
اضافه بر این همه می دانیم که صاحبان اصلی شریعت یعنی پیغمبر اکرم و امامان معصوم: که از آغاز به مقام یقین رسیده بودند تا پایان عمر به تمام احکام شرع حتی مستحبات و مکروهات مقید بودند و همگان را نیز به آن دعوت می کردند. پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) در آخرین ساعات عمرش دستور داد او را به هر زحمتی که هست مسجد ببرند و نماز جماعت را در حالی که به شدت بیمار بود اقامه کرد. علی(علیهالسلام) در محراب عبادت شهید شد و [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین (علیهالسلام)]] روز [[عاشورا]] در برابر تیرباران دشمن نماز جماعت به پا داشت. آیا کسی می تواند بگوید این معصومان بزرگوار به مقام یقین نرسیده بودند و لذا همچنان به عبادت های خالصانه خود ادامه می دادند؟ | اضافه بر این همه می دانیم که صاحبان اصلی شریعت یعنی پیغمبر اکرم و امامان معصوم: که از آغاز به مقام یقین رسیده بودند تا پایان عمر به تمام احکام شرع حتی مستحبات و مکروهات مقید بودند و همگان را نیز به آن دعوت می کردند. پیامبر (صلیالله علیه وآله وسلم) در آخرین ساعات عمرش دستور داد او را به هر زحمتی که هست مسجد ببرند و نماز جماعت را در حالی که به شدت بیمار بود اقامه کرد. [[علی بن ابی طالب|علی (علیهالسلام)]] در محراب عبادت شهید شد و [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین (علیهالسلام)]] روز [[عاشورا]] در برابر تیرباران دشمن نماز جماعت به پا داشت. آیا کسی می تواند بگوید این معصومان بزرگوار به مقام یقین نرسیده بودند و لذا همچنان به عبادت های خالصانه خود ادامه می دادند؟ | ||
==== بطلان استدلال به روایت ==== | ==== بطلان استدلال به روایت ==== | ||
خط ۵۰: | خط ۵۱: | ||
==== جنید بغدادی ==== | ==== جنید بغدادی ==== | ||
از جنید بغدادی نقل شده که میگوید: همه راه ها به بنبست می رسد مگر راهی که به دنبال رسول خدا(صلیالله علیه وآله وسلم) باشد پس هر که حافظ قرآن و کاتب حدیث نباشد پیروی از وی در کار نیست چون عمل و مذهب در قید کتاب و سنت است<ref>این سخن در پاورقی کتاب المنقذ من الضلال، الغزالی، أبوحامد محمد بن محمد بن محمد، تحقیق: محمد محمد جابر، ص 158 آمده است.</ref>. | از جنید بغدادی نقل شده که میگوید: همه راه ها به بنبست می رسد مگر راهی که به دنبال رسول خدا (صلیالله علیه وآله وسلم) باشد پس هر که حافظ قرآن و کاتب حدیث نباشد پیروی از وی در کار نیست چون عمل و مذهب در قید کتاب و سنت است<ref>این سخن در پاورقی کتاب المنقذ من الضلال، الغزالی، أبوحامد محمد بن محمد بن محمد، تحقیق: محمد محمد جابر، ص 158 آمده است.</ref>. | ||
==== قشیری ==== | ==== قشیری ==== | ||
خط ۵۶: | خط ۵۷: | ||
==== مثنوی مولوی ==== | ==== مثنوی مولوی ==== | ||
«این مجلد پنجم از دفترهای مثنوی و تبیان معنوی در بیان آن که شریعت همچو شمع است و ره می نماید و بی آنکه شمع به دست آوری راه رفته نشود و چون در ره آمدی آن رفتن تو طریقت است و چون رسیدی به مقصود، آن حقیقت است و جهت این گفتهاند که لو ظهرت الحقائق لبطلت الشرائع همان گونه که مس زر شود و یا خود از اصل، زر بُود (که) او را نه علم کیمیا حاجت است که آن شریعت است و نه خود را در کیمیا مالیدن که آن طریقت است چنانکه گفتهاند: «طلب الدلیل بعد الوصول الی المدلول قبیح وترک الدلیل قبل الوصول الی المدلول مذموم». حاصل آن که شریعت همچون کیمیا آموختن است از استاد یا از کتاب، و طریقت، استعمال کردن دارو ها و مس را در کیمیا مالیدن است، و حقیقت زر شدن مس است ... یا شریعت همچون علم طب آموختن است و طریقت پرهیز کردن به موجب طب و دارو ها خوردن و حقیقت، صحت یافتن ابدی و از آن هر دو فارغ شدن» | «این مجلد پنجم از دفترهای مثنوی و تبیان معنوی در بیان آن که شریعت همچو شمع است و ره می نماید و بی آنکه شمع به دست آوری راه رفته نشود و چون در ره آمدی آن رفتن تو طریقت است و چون رسیدی به مقصود، آن حقیقت است و جهت این گفتهاند که لو ظهرت الحقائق لبطلت الشرائع همان گونه که مس زر شود و یا خود از اصل، زر بُود (که) او را نه علم کیمیا حاجت است که آن شریعت است و نه خود را در کیمیا مالیدن که آن طریقت است چنانکه گفتهاند: «طلب الدلیل بعد الوصول الی المدلول قبیح وترک الدلیل قبل الوصول الی المدلول مذموم». حاصل آن که شریعت همچون کیمیا آموختن است از استاد یا از کتاب، و طریقت، استعمال کردن دارو ها و مس را در کیمیا مالیدن است، و حقیقت زر شدن مس است ... یا شریعت همچون علم طب آموختن است و طریقت پرهیز کردن به موجب طب و دارو ها خوردن و حقیقت، صحت یافتن ابدی و از آن هر دو فارغ شدن»<ref>مثنوی معنوی، بلخی مولوی، جلالالدین، دفتر پنجم.</ref>. | ||
== لزوم همراهی شریعت با طریقت == | == لزوم همراهی شریعت با طریقت == | ||
خط ۶۸: | خط ۶۹: | ||
در حدیثی از امام صادق(علیهالسلام) می خوانیم: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَعْلَمَ أَ قُبِلَتْ صَلاتُهُ أَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْیَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْهُ صَلاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ فَبِقَدْرِ مَا مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ»<ref>بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج 79، ص 198.</ref>؛ (کسی که دوست دارد بداند نمازش مقبول درگاه خدا شده یا نه، نگاه کند ببینید آیا نمازش او را از فحشا و منکر بازداشته است؟ به همان مقداری که باز داشته مقبول درگاه پروردگار شده است). | در حدیثی از امام صادق(علیهالسلام) می خوانیم: «مَنْ أَحَبَّ أَنْ یَعْلَمَ أَ قُبِلَتْ صَلاتُهُ أَمْ لَمْ تُقْبَلْ فَلْیَنْظُرْ هَلْ مَنَعَتْهُ صَلاتُهُ عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ فَبِقَدْرِ مَا مَنَعَتْهُ قُبِلَتْ مِنْهُ»<ref>بحارالانوار، مجلسی، محمد باقر بن محمد تقی، محقق/ مصحح: جمعی از محققان، ج 79، ص 198.</ref>؛ (کسی که دوست دارد بداند نمازش مقبول درگاه خدا شده یا نه، نگاه کند ببینید آیا نمازش او را از فحشا و منکر بازداشته است؟ به همان مقداری که باز داشته مقبول درگاه پروردگار شده است). | ||
=کلام مرحوم آخوند ملاحسین قلی همدانی= | =کلام مرحوم آخوند ملاحسین قلی همدانی= | ||
این کلام را با سخنی پرمعنا از مرحوم آخوند ملا حسین قلی همدانی که از عارفان متشرع عصر ماست پایان می دهیم: | این کلام را با سخنی پرمعنا از مرحوم آخوند ملا حسین قلی همدانی که از عارفان متشرع عصر ماست پایان می دهیم: |