۸۶٬۰۹۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
<div class="wikiInfo">[[پرونده:سقیفه بنی ساعده.jpg |جایگزین=سقیفه بنی ساعده]]</div> | <div class="wikiInfo">[[پرونده:سقیفه بنی ساعده.jpg |جایگزین=سقیفه بنی ساعده]]</div> | ||
'''سقیفهٔ بنی ساعد''' جایگاه و ایوانی سرپوشیده و دارای سقف در [[مدینه]] که مربوط به [[قبیله بنی ساعده]] بودهاست و مردمان و مشاورانشان در آن گرد میآمدهاند. | '''سقیفهٔ بنی ساعد''' جایگاه و ایوانی سرپوشیده و دارای سقف در [[مدینه]] که مربوط به [[قبیله بنی ساعده]] بودهاست و مردمان و مشاورانشان در آن گرد میآمدهاند. | ||
'''سقیفه بنیساعده'''، نخستین واقعه پس از رحلت [[محمد بن عبدالله (خاتم | '''سقیفه بنیساعده'''، نخستین واقعه پس از رحلت [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله و سلم)]] در سال ۱۱ق بود که در آن [[ابوبکر بن ابی قحافه|ابوبکر بن ابیقُحافه]] به عنوان [[خلیفه]] [[مسلمانان]] انتخاب شد. نام سقیفهٔ بنیساعده به این دلیل که بلافاصله پس از درگذشت [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|محمد بن عبدالله (صلی الله علیه و آله و سلم)]] پیامبر اسلام عدهای از [[اصحاب]] که به [[انصار]] و [[مهاجران|مهاجرین]] شهرت داشتند، در آن محل برای تعیین خلیفه بعد از پیامبر به دعوت [[سعد بن عباده]] رئیس [[قبیلهٔ خزرج]] جمع شدند و ابوبکر را به عنوان خلیفه انتخاب کردند. واین در حالی بود که پس از وفات [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)]]، [[علی بن ابی طالب|امام علی (علیهالسلام)]] و برخی دیگر از [[صحابه]] مشغول تدارک مراسم تدفین پیامبر بودند. | ||
== علت نامگذاری == | == علت نامگذاری == | ||
خط ۸: | خط ۸: | ||
== چرا سقیفه رخ داد == | == چرا سقیفه رخ داد == | ||
[[جبرئیل]] در سال دهم [[سال قمری|هجری]]، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به نزدیک بودن زمان رحلتش آگاه کرد. حضرت در این سال به فرمان [[خداوند]] میباید دو فریضه را به جای آورد: یکی، انجام [[مناسک حج]] و دیگری، معرفی جانشین پس از خود. | [[جبرئیل]] در سال دهم [[سال قمری|هجری]]، رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) را به نزدیک بودن زمان رحلتش آگاه کرد. حضرت در این سال به فرمان [[خداوند]] میباید دو فریضه را به جای آورد: یکی، انجام [[مناسک حج]] و دیگری، معرفی جانشین پس از خود. | ||
پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در [[ذیقعده]] سال دهم هجری عازم [[حج]] شد. هدف او علاوه بر تعلیم دادن احکام حج، لغو امتیازاتی بود که [[قریش]] به سبب کلیدداری و [[پرده داری کعبه]] برای خود کسب کرده بود. اشراف [[مکه]] در [[جاهلیت]]، ده قبیله بودند که پانزده منصب بین تیرههای عرب تقسیم میشد<ref>. تاریخ مفصل اسلام و تاریخ ایران بعد از اسلام، حسین عمادزاده، ص 94، چ8، 1374ش.</ref>. از جمله امتیازات، منصب قیادت، رفادت، سقایت و... بود. | پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در [[ذیقعده]] سال دهم هجری عازم [[حج]] شد. هدف او علاوه بر تعلیم دادن احکام حج، لغو امتیازاتی بود که [[قریش]] به سبب کلیدداری و [[پرده داری کعبه|پردهداری کعبه]] برای خود کسب کرده بود. اشراف [[مکه]] در [[جاهلیت]]، ده قبیله بودند که پانزده منصب بین تیرههای عرب تقسیم میشد<ref>. تاریخ مفصل اسلام و تاریخ ایران بعد از اسلام، حسین عمادزاده، ص 94، چ8، 1374ش.</ref>. از جمله امتیازات، منصب قیادت، رفادت، سقایت و... بود. | ||
یکی از امتیازات قریش بر دیگر حاجیان، این بود که از [[عرفات]] بار نمیبستند، بلکه از [[مزدلفه]] کوچ میکردند و این را برای خود فخر میشمردند. [[قرآن کریم]] این امتیاز را با [[نزول]] این آیه از بین برد<ref>تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان، سیدجعفر شهیدی، ص 84، تهران، چ2، 1363ش.</ref>: | یکی از امتیازات قریش بر دیگر حاجیان، این بود که از [[عرفات]] بار نمیبستند، بلکه از [[مزدلفه]] کوچ میکردند و این را برای خود فخر میشمردند. [[قرآن کریم]] این امتیاز را با [[نزول]] این آیه از بین برد<ref>تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان، سیدجعفر شهیدی، ص 84، تهران، چ2، 1363ش.</ref>: | ||
{{متن قرآن |ثم افیضوا من حیث افاض الناسُ...|سوره = بقره |آیه = 199 }}؛ | {{متن قرآن |ثم افیضوا من حیث افاض الناسُ...|سوره = بقره |آیه = 199 }}؛ | ||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
از آنجا که [[طواف]] [[خانه خدا]] باید در جامه و پارچه پاک باشد، قریش میپنداشت جامه هنگامی پاک است که از آنها گرفته و کرایه شود و اگر قریش از دادن لباس طواف به کسی ممانعت کند، او باید برهنه به طواف بپردازد. | از آنجا که [[طواف]] [[خانه خدا]] باید در جامه و پارچه پاک باشد، قریش میپنداشت جامه هنگامی پاک است که از آنها گرفته و کرایه شود و اگر قریش از دادن لباس طواف به کسی ممانعت کند، او باید برهنه به طواف بپردازد. | ||
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که خود از قریش بود، در برابر دیدگان مردم از عرفات کوچ کرد و با این شیوه اولاً شعار برابری و مساوات بین انسانها را عملاً اجرا کرد. ثانیاً آن حضرت ثابت کرد که قریشی بودن (آنچه ابوبکر با استناد به آن به خلافت رسید)، اعتباری برای برتری جویی از دیگر قبایل نیست. | پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) که خود از قریش بود، در برابر دیدگان مردم از عرفات کوچ کرد و با این شیوه اولاً شعار برابری و مساوات بین انسانها را عملاً اجرا کرد. ثانیاً آن حضرت ثابت کرد که قریشی بودن (آنچه ابوبکر با استناد به آن به خلافت رسید)، اعتباری برای برتری جویی از دیگر قبایل نیست. | ||
اما دومین فریضه مهمی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برای اتمام [[رسالت]] خویش باید به انجام میرسانید، اعلام جانشینی [[علی بن ابی طالب|علی(علیهالسلام)]] بود که در [[جُحفه]] و در محلی به نام «[[غدیرخم]]» صورت گرفت و دراینباره فرمود:«من کنت مولاه فهذا علیُ مولاه». | اما دومین فریضه مهمی که پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برای اتمام [[رسالت]] خویش باید به انجام میرسانید، اعلام جانشینی [[علی بن ابی طالب|علی(علیهالسلام)]] بود که در [[جحفه|جُحفه]] و در محلی به نام «[[غدیرخم]]» صورت گرفت و دراینباره فرمود:«من کنت مولاه فهذا علیُ مولاه». | ||
این اقدام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیرخم، چند تن از سران عرب را- که به قصد «ریاست طلبی» مسلمان شده بودند- از گرویدن به آیین او پشیمان کرد. | این اقدام پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در غدیرخم، چند تن از سران عرب را- که به قصد «ریاست طلبی» مسلمان شده بودند- از گرویدن به آیین او پشیمان کرد. | ||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
# رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)بیم آن داشت که بعد از انتشار خبر رحلتش رومیان از آشفتگی اوضاع [[مسلمانان]] سوءاستفاده کرده، آنها را سرکوب کنند. دو جنگ از جنگهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)- [[جنگ تبوک]] و [[جنگ موته]]- در نبرد با شامیان بود. بنابراین اعزام سپاه خبر از ثبات جامعه اسلامی میداد. | # رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)بیم آن داشت که بعد از انتشار خبر رحلتش رومیان از آشفتگی اوضاع [[مسلمانان]] سوءاستفاده کرده، آنها را سرکوب کنند. دو جنگ از جنگهای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)- [[جنگ تبوک]] و [[جنگ موته]]- در نبرد با شامیان بود. بنابراین اعزام سپاه خبر از ثبات جامعه اسلامی میداد. | ||
# پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میخواست با اعزام این سپاه، سران قبایل و صحابه را از مرکز حکومت (مدینه) دور سازد تا بعد از رحلتش مانعی برای به خلافت رسیدن حضرت علی (علیهالسلام) پیش نیاید. | # پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) میخواست با اعزام این سپاه، سران قبایل و صحابه را از مرکز حکومت (مدینه) دور سازد تا بعد از رحلتش مانعی برای به خلافت رسیدن حضرت علی (علیهالسلام) پیش نیاید. | ||
# واگذاری فرماندهی سپاه به [[اسامه]]، که جوانی هفده یا نوزده ساله بود، سنت شیوخیت را که در بین اعراب از اعتبار بالایی برخوردار بود، منسوخ میکرد، تا جوان بودن علی (علیهالسلام) بهانهای برای کنار زدن او از خلافت نباشد. | # واگذاری فرماندهی سپاه به [[اسامه]]، که جوانی هفده یا نوزده ساله بود، سنت شیوخیت را که در بین اعراب از اعتبار بالایی برخوردار بود، منسوخ میکرد، تا جوان بودن علی (علیهالسلام) بهانهای برای کنار زدن او از خلافت نباشد. | ||
خط ۴۴: | خط ۴۲: | ||
«شما زیاد میشوید، ولی انصار زیاد نمیشوند، انصار تکیهگاه من هستند که به آنها پناه آورده ام. نیکانشان را گرامی بدارید و از بدانشان درگذرید<ref>تاریخ طبری، ج2، ص 227.</ref>.» | «شما زیاد میشوید، ولی انصار زیاد نمیشوند، انصار تکیهگاه من هستند که به آنها پناه آورده ام. نیکانشان را گرامی بدارید و از بدانشان درگذرید<ref>تاریخ طبری، ج2، ص 227.</ref>.» | ||
پس از بیان این سخنان، به منزل عایشه بازگشت؛ لحظاتی بعد، عمر و ابوبکر و تعدادی از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر بالین حضرت حضور یافتند. در این هنگام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی که تب و بیماریاش شدت یافته بود، بار دیگر برای تأکید بر شایستگی آن کسی که خدا و رسولش انتخاب کرده بودند، تقاضای قلم و کاغذ کرد تا چیزی بنویسد که بعد از او، مسلمانان گمراه نشوند. در این میان، عمر برآشفت و گفت:«هذیان میگوید. [[قرآن]] ما را کفایت میکند<ref>صحیح بخاری، ج1، ص 22.</ref>.» | پس از بیان این سخنان، به منزل عایشه بازگشت؛ لحظاتی بعد، عمر و ابوبکر و تعدادی از یاران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بر بالین حضرت حضور یافتند. در این هنگام رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی که تب و بیماریاش شدت یافته بود، بار دیگر برای تأکید بر شایستگی آن کسی که خدا و رسولش انتخاب کرده بودند، تقاضای قلم و کاغذ کرد تا چیزی بنویسد که بعد از او، مسلمانان گمراه نشوند. در این میان، عمر برآشفت و گفت:«هذیان میگوید. [[قرآن]] ما را کفایت میکند<ref>صحیح بخاری، ج1، ص 22.</ref>.» | ||
رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)با دیدن نزاع و دو دستگی اطرافیان، از بیم آنکه عمر و متحدانش اصل رسالت را، مورد شبهه قرار بدهند، خطاب به صحابه فرمود:«برخیزید و از پیش من بروید.»... پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی که [[علی]] سرش را در آغوش گرفته بود، از دنیا رفت. | رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)با دیدن نزاع و دو دستگی اطرافیان، از بیم آنکه عمر و متحدانش اصل رسالت را، مورد شبهه قرار بدهند، خطاب به صحابه فرمود:«برخیزید و از پیش من بروید.»... پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در حالی که [[علی بن ابی طالب|علی]] سرش را در آغوش گرفته بود، از دنیا رفت. | ||
== علت تجمع انصار در سقیفه == | == علت تجمع انصار در سقیفه == | ||
خط ۵۴: | خط ۵۲: | ||
# انصار در اکثر [[غزوات]] همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با [[کفار]] [[قریش]] جنگیده و بسیاری از کفار [[مکه]] و دیگر مخالفان اسلام را کشته بودند. از این رو، به وحشت افتادند که مبادا کسی روی کار آید که انتقام خونهای ریخته شده را بگیرد، و این ناشی از آن بود که به رغم تلاشهای فراوان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تبدیل نظام قبیلهای به نظام اجتماعی، هنوز خوی و خصلتهای قبیلگی دوران [[جاهلیت]]، همچون آتش زیر خاکستر در نهادشان باقی بود. | # انصار در اکثر [[غزوات]] همراه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) با [[کفار]] [[قریش]] جنگیده و بسیاری از کفار [[مکه]] و دیگر مخالفان اسلام را کشته بودند. از این رو، به وحشت افتادند که مبادا کسی روی کار آید که انتقام خونهای ریخته شده را بگیرد، و این ناشی از آن بود که به رغم تلاشهای فراوان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای تبدیل نظام قبیلهای به نظام اجتماعی، هنوز خوی و خصلتهای قبیلگی دوران [[جاهلیت]]، همچون آتش زیر خاکستر در نهادشان باقی بود. | ||
# علت دیگر، حس جاهطلبی است که در تمام افراد بشر به طور مختلف وجود دارد و انسان را به خطرات بزرگ میاندازد<ref> طرحهای رسالت، پیرامون خلافت و زمامداری، احمد مطهری، ج1، ص 250، قم، مرکز انتشارات دارالتبلیغ.</ref>. | # علت دیگر، حس جاهطلبی است که در تمام افراد بشر به طور مختلف وجود دارد و انسان را به خطرات بزرگ میاندازد<ref> طرحهای رسالت، پیرامون خلافت و زمامداری، احمد مطهری، ج1، ص 250، قم، مرکز انتشارات دارالتبلیغ.</ref>. | ||
# سعد بن عباده از بزرگان عرب بود که درب خانهاش به روی حاجتمندان باز بود و از کسانی بود که در روز عید غدیرخم حضور داشت و خطبه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را شنید؛ ولی حب جاه و مقام، او را با وجود بیماری به سقیفه کشاند تا با او بیعت کنند<ref>نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج4، ص 4، چاپ بیروت.</ref>. | # سعد بن عباده از بزرگان عرب بود که درب خانهاش به روی حاجتمندان باز بود و از کسانی بود که در روز عید غدیرخم حضور داشت و خطبه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) را شنید؛ ولی حب جاه و مقام، او را با وجود بیماری به سقیفه کشاند تا با او بیعت کنند<ref>نهجالبلاغه، ابن ابی الحدید، ج4، ص 4، چاپ بیروت.</ref>. | ||
خط ۶۷: | خط ۶۴: | ||
=== ناآشنایی تازه مسلمانها با موقعیت حضرت علی (علیهالسلام) === | === ناآشنایی تازه مسلمانها با موقعیت حضرت علی (علیهالسلام) === | ||
اگرچه هنگام رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، اسلام در سراسر شبه جزیره [[عربستان سعودی|عربستان]] گسترش نیافته بود، اما اسلام، این آیین جدید، هنوز فرصت نیافته بود که شناخت عمیقی از خود به پیروانش ببخشد. اعراب تازه مسلمان تنها بر یگانگی خدا و اینکه [[محمد]]، فرستاده ای از جانب اوست، اعتراف داشتند و در عمل، به بسیاری آداب جاهلیت پایبند بودند و بدان عمل میکردند. در برخورد با قضیه جانشینی علی (علیهالسلام) نیز این گونه نمی اندیشیدند که او بزرگترین حامی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و آگاه از اسرار رسالت اوست و تنها او میتواند این دین نو ظهور را نهادینه کند، بلکه در این اندیشه بودند که او کشنده بسیاری از سران [[کفر]] است که از نزدیکان و عزیزان آنها به شمار میرفت. از این رو، حس کینه و انتقام در میان برخی مهاجران و به ویژه تازه مسلمانان مکه، باعث شد افرادی چون ابوبکر و عمر بر اوضاع مسلمانان مسلط شوند. | اگرچه هنگام رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، اسلام در سراسر شبه جزیره [[عربستان سعودی|عربستان]] گسترش نیافته بود، اما اسلام، این آیین جدید، هنوز فرصت نیافته بود که شناخت عمیقی از خود به پیروانش ببخشد. اعراب تازه مسلمان تنها بر یگانگی خدا و اینکه [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|محمد]]، فرستاده ای از جانب اوست، اعتراف داشتند و در عمل، به بسیاری آداب جاهلیت پایبند بودند و بدان عمل میکردند. در برخورد با قضیه جانشینی علی (علیهالسلام) نیز این گونه نمی اندیشیدند که او بزرگترین حامی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و آگاه از اسرار رسالت اوست و تنها او میتواند این دین نو ظهور را نهادینه کند، بلکه در این اندیشه بودند که او کشنده بسیاری از سران [[کفر]] است که از نزدیکان و عزیزان آنها به شمار میرفت. از این رو، حس کینه و انتقام در میان برخی مهاجران و به ویژه تازه مسلمانان مکه، باعث شد افرادی چون ابوبکر و عمر بر اوضاع مسلمانان مسلط شوند. | ||
== علت به رسمیت شناختن خلافت ابوبکر == | == علت به رسمیت شناختن خلافت ابوبکر == | ||
خط ۷۹: | خط ۷۶: | ||
== انحراف بزرگ == | == انحراف بزرگ == | ||
«سقیفه» اولین و بزرگترین انحرافی بود که تداوم انقلاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به مخاطره انداخت؛ زیرا پس از وقوع این حادثه، شاهد روی کارآمدن افرادی هستیم که به علت ناآشنایی با حقایق و معارف انسان ساز اسلام، و با دنباله روی از اغراض و اهداف جاهطلبانه خویش، موجب پیدایش بدعتهای فراوانی شدند که زدودن آنها از جامعه اسلامی، ناممکن بود؛ تا آنجا که علی (علیهالسلام) درباره انحراف زمان خلفای ثلاث، این گونه میفرماید: | «سقیفه» اولین و بزرگترین انحرافی بود که تداوم انقلاب پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به مخاطره انداخت؛ زیرا پس از وقوع این حادثه، شاهد روی کارآمدن افرادی هستیم که به علت ناآشنایی با حقایق و معارف انسان ساز اسلام، و با دنباله روی از اغراض و اهداف جاهطلبانه خویش، موجب پیدایش بدعتهای فراوانی شدند که زدودن آنها از جامعه اسلامی، ناممکن بود؛ تا آنجا که علی (علیهالسلام) درباره انحراف زمان خلفای ثلاث، این گونه میفرماید: | ||
«به [[خدا]] [[قسم|سوگند]]! پیشوایان پیش از من کارهای شگفتی انجام دادند و به عمد با [[ | «به [[خدا]] [[قسم|سوگند]]! پیشوایان پیش از من کارهای شگفتی انجام دادند و به عمد با [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)]] به مخالفت پرداختند. اگر مردم را وادار به ترک آنها میکردم و آن بدعتها را به حقیقتی که در زمان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، برمیگرداندم، سپاهیانم از اطرافم پراکنده میشدند و در لشکرم جز من و تعداد اندکی باقی نمیماند...». | ||
آری وقوع سقیفه، زمینه خلافت [[امویان]]، [[بنی عباس]] و... را فراهم ساخت. | آری وقوع سقیفه، زمینه خلافت [[امویان]]، [[بنی عباس]] و... را فراهم ساخت. | ||