confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
خط ۶۴: | خط ۶۴: | ||
واقفیان در خصوص این که امام هفتم از دنیا رفته یا زنده است؟ و اگر از دنیا رفته چگونه بوده؟ و اگر زنده است چگونه؟ و مسئله امامت پس از او به چه نحوی است؟ و. ... سخنان گوناگونی اظهار داشتند. | واقفیان در خصوص این که امام هفتم از دنیا رفته یا زنده است؟ و اگر از دنیا رفته چگونه بوده؟ و اگر زنده است چگونه؟ و مسئله امامت پس از او به چه نحوی است؟ و. ... سخنان گوناگونی اظهار داشتند. | ||
== اقوال طوایف اربعه واقفیه == | |||
واقفیه را میتوان در چهار دسته تقسیمبندی کرد: | واقفیه را میتوان در چهار دسته تقسیمبندی کرد: | ||
=== 1. معتقدین به رجعت === | |||
با شهادت موسی بن جعفر علیهالسلام به جز شیعیان قطعیه که به درگذشت آن حضرت یقین داشتند و به امامت علی بن موسیالرضا علیهالسلام اعتراف کردند، گروهی از واقفیان هم درگذشت امام هفتم علیهالسلام را پذیرفتند؛ ولی چون عقیده داشتند وی همان قیامکننده اهلبیت (قائم آل محمد) است؛ لذا اظهار داشتند که او رجعتی خواهد داشت و در آن علیه ظلم و ستم قیام خواهد کرد. این گروه خود، به دودسته تقسیم میشوند: | با شهادت موسی بن جعفر علیهالسلام به جز شیعیان قطعیه که به درگذشت آن حضرت یقین داشتند و به امامت علی بن موسیالرضا علیهالسلام اعتراف کردند، گروهی از واقفیان هم درگذشت امام هفتم علیهالسلام را پذیرفتند؛ ولی چون عقیده داشتند وی همان قیامکننده اهلبیت (قائم آل محمد) است؛ لذا اظهار داشتند که او رجعتی خواهد داشت و در آن علیه ظلم و ستم قیام خواهد کرد. این گروه خود، به دودسته تقسیم میشوند: | ||
گروهی معتقد بودند امام هفتم علیهالسلام به شهادت رسیده و از دنیا رفته است؛ ولی او همان مهدی قائم امت است و چون وقت قیام او فرا برسد رجعت خواهد کرد و زمین را که از ظلم و جور پر گردیده از عدل و داد سرشار سازد. آنان به این سخن منسوب به امام صادق علیهالسلام که درباره وی فرموده بود: او شباهتی به عیسی بن مریم دارد و به دست بنیعباس کشته خواهد شد، <ref>نوبختی، پیشین، ص 80؛ اشعری، پیشین، ص 90.</ref>استدلال میکردند. | گروهی معتقد بودند امام هفتم علیهالسلام به شهادت رسیده و از دنیا رفته است؛ ولی او همان مهدی قائم امت است و چون وقت قیام او فرا برسد رجعت خواهد کرد و زمین را که از ظلم و جور پر گردیده از عدل و داد سرشار سازد. آنان به این سخن منسوب به امام صادق علیهالسلام که درباره وی فرموده بود: او شباهتی به عیسی بن مریم دارد و به دست بنیعباس کشته خواهد شد، <ref>نوبختی، پیشین، ص 80؛ اشعری، پیشین، ص 90.</ref>استدلال میکردند. | ||
امّا گروه دیگری از این واقفیان شهادت آن حضرت را انکار میکردند و عقیده داشتند او به مرگ خود درگذشته و خداوند وی را به آسمانها برده است و به هنگام قیامش او را به زمین فرود خواهد آورد. <ref>نوبختی، پیشین، ص 81؛ اشعری، پیشین.</ref> | امّا گروه دیگری از این واقفیان شهادت آن حضرت را انکار میکردند و عقیده داشتند او به مرگ خود درگذشته و خداوند وی را به آسمانها برده است و به هنگام قیامش او را به زمین فرود خواهد آورد. <ref>نوبختی، پیشین، ص 81؛ اشعری، پیشین.</ref> | ||
بدین ترتیب در کیفیت وفات و رجعت آن حضرت با گروه نخست اختلاف داشتند. | بدین ترتیب در کیفیت وفات و رجعت آن حضرت با گروه نخست اختلاف داشتند. | ||
=== 2. معتقدین به غیبت === | |||
گروه دیگری از واقفیان از همان ابتدا و زمان شهادت موسی بن جعفر علیهالسلام مسئله وفات آن حضرت را انکار کردند و اظهار داشتند وی از دنیا نرفته و زنده است. این گروه نیز در بین خود درباره چگونگی غیبت و مسئله امامت شیعیان دچار اختلاف شدند. | گروه دیگری از واقفیان از همان ابتدا و زمان شهادت موسی بن جعفر علیهالسلام مسئله وفات آن حضرت را انکار کردند و اظهار داشتند وی از دنیا نرفته و زنده است. این گروه نیز در بین خود درباره چگونگی غیبت و مسئله امامت شیعیان دچار اختلاف شدند. | ||
یک گروه میگفتند موسی بن جعفر علیهالسلام زنده است، از دنیا نرفته و نخواهد رفت تا این که همه شرق و غرب زمین را تحت سیطره خود درآورد و عدل و داد را بر آنها حکمفرما سازد و او همان مهدی و قائم آل محمد است. آنان میپنداشتند که حضرت مخفیانه، بهگونهای که کسی وی را ندید از زندان خارج گردید و سپس از دیدگان مردم غائب گشته و پنهان شد؛ اما سلطان و درباریان ادعا کردند که او در گذشته و مردم را به توهم انداختند. آنها در این باره به روایتی از امام صادق علیهالسلام استناد میکردند که فرموده بود: او مهدی قائم امت است و حتی اگر سر بریدهاش را از فراز کوه به پائین بیندازند نباید باور کرد؛ زیرا او قیامکننده اهلبیت است. <ref>نوبختی، پیشین، ص 80؛ اشعری، پیشین، ص 89.</ref> بدیهی است که استدلال به چنین احادیثی که با احادیث متواتر دیگر در تعارض هستند نمیتواند راهی برای اثبات مدعای این جریانهای فرقه ساز باشد. | یک گروه میگفتند موسی بن جعفر علیهالسلام زنده است، از دنیا نرفته و نخواهد رفت تا این که همه شرق و غرب زمین را تحت سیطره خود درآورد و عدل و داد را بر آنها حکمفرما سازد و او همان مهدی و قائم آل محمد است. آنان میپنداشتند که حضرت مخفیانه، بهگونهای که کسی وی را ندید از زندان خارج گردید و سپس از دیدگان مردم غائب گشته و پنهان شد؛ اما سلطان و درباریان ادعا کردند که او در گذشته و مردم را به توهم انداختند. آنها در این باره به روایتی از امام صادق علیهالسلام استناد میکردند که فرموده بود: او مهدی قائم امت است و حتی اگر سر بریدهاش را از فراز کوه به پائین بیندازند نباید باور کرد؛ زیرا او قیامکننده اهلبیت است. <ref>نوبختی، پیشین، ص 80؛ اشعری، پیشین، ص 89.</ref> بدیهی است که استدلال به چنین احادیثی که با احادیث متواتر دیگر در تعارض هستند نمیتواند راهی برای اثبات مدعای این جریانهای فرقه ساز باشد. | ||
گروه دیگری از همین دسته که وفات امام هفتم علیهالسلام را انکار کردند عقیده داشتند که وی حتی زندانی هم نشد؛ بلکه در همان ایام غائب گردید و هم اکنون زنده است و مهدی موعود و قائم آل محمد اوست. به عقیده آنان موسی بن جعفر علیهالسلام به هنگام غیبتش یکی از اصحابش به نام محمد بن بشیر را جانشین خود در کارهایش قرار داد و او را وصی خود نموده و انگشتریاش را به وی بخشید و آن چه را مردم بدان احتیاج پیدا میکنند به محمّد بن بشیر آموخت و کارها را به او واگذار کرد. محمد بن بشیر هم بهجای خود در هنگام مرگش، پسرش سمیع بن محمد را معرفی کرد و او پیشوای مردم بود و سپس هر کس را که سمیع معرفی کند پیشوا خواهد بود و این وضعیت همچنان ادامه خواهد داشت تا موسی بن جعفر علیهالسلام ظهور نماید و قیام کند. <ref>نوبختی، پیشین، ص 82؛ اشعری، پیشین، ص 91.</ref> این گروه که پیروان عقاید محمد بن بشیر بودند به نام بشیریه هم شناخته میشوند. <ref>نوبختی، پیشین، ص 82؛ اشعری، پیشین، ص 91.</ref> | گروه دیگری از همین دسته که وفات امام هفتم علیهالسلام را انکار کردند عقیده داشتند که وی حتی زندانی هم نشد؛ بلکه در همان ایام غائب گردید و هم اکنون زنده است و مهدی موعود و قائم آل محمد اوست. به عقیده آنان موسی بن جعفر علیهالسلام به هنگام غیبتش یکی از اصحابش به نام محمد بن بشیر را جانشین خود در کارهایش قرار داد و او را وصی خود نموده و انگشتریاش را به وی بخشید و آن چه را مردم بدان احتیاج پیدا میکنند به محمّد بن بشیر آموخت و کارها را به او واگذار کرد. محمد بن بشیر هم بهجای خود در هنگام مرگش، پسرش سمیع بن محمد را معرفی کرد و او پیشوای مردم بود و سپس هر کس را که سمیع معرفی کند پیشوا خواهد بود و این وضعیت همچنان ادامه خواهد داشت تا موسی بن جعفر علیهالسلام ظهور نماید و قیام کند. <ref>نوبختی، پیشین، ص 82؛ اشعری، پیشین، ص 91.</ref> این گروه که پیروان عقاید محمد بن بشیر بودند به نام بشیریه هم شناخته میشوند. <ref>نوبختی، پیشین، ص 82؛ اشعری، پیشین، ص 91.</ref> | ||
=== 3. لا ادریون === | |||
گروه سوم آرای معتدلتری ارائه دادند، آنان اظهار میداشتند باتوجهبه اخبار بسیار درباره اینکه موسی بن جعفر علیهالسلام مهدی و قائم است و نمیتوانیم آنها را تکذیب کنیم از یک سو، و از سوی دیگر اخباری که درباره درگذشت پدر و نیاکان آن حضرت یعنی امامان قبلی به دست رسیده و همگی تأییدی بر صحّت خبر وفات موسی بن جعفر علیهالسلام هستند و اینها را هم نمیتوانیم تکذیب کنیم، ازاینرو نمیدانیم که آیا وی از دنیا رفته یا زنده است و نمیتوانیم بر هیچ یک تأکید کنیم و نمیتوانیم از امامت او هم فراتر برویم پس بر این امر توقف میکنیم تا در زمان قیام او این امر برای ما آشکار شود <ref>همان، ص 82؛ اشعری، پیشین، ص 91.</ref>. به نظر میرسد که این گروه واقع بینانه تر با مسئله برخورد کردهاند. ولی باید توجه داشت که استناد ایشان به روایت وارده درباره قائمیت امام هفتم علیهالسلام با طیف وسیعی از روایات صحیح و متواتر در باب مهدویت در تعارض است، بنابراین استدلال آنان را باطل می سازد. این گروه به سبب این که در این مسئله اظهار بی اطلاعی میکردند و میگفتند: «ما نمیدانیم» (لا ندری) به فرقه لا ادریون معروف شدند. <ref>نوبختی، پیشین. 41.</ref> | گروه سوم آرای معتدلتری ارائه دادند، آنان اظهار میداشتند باتوجهبه اخبار بسیار درباره اینکه موسی بن جعفر علیهالسلام مهدی و قائم است و نمیتوانیم آنها را تکذیب کنیم از یک سو، و از سوی دیگر اخباری که درباره درگذشت پدر و نیاکان آن حضرت یعنی امامان قبلی به دست رسیده و همگی تأییدی بر صحّت خبر وفات موسی بن جعفر علیهالسلام هستند و اینها را هم نمیتوانیم تکذیب کنیم، ازاینرو نمیدانیم که آیا وی از دنیا رفته یا زنده است و نمیتوانیم بر هیچ یک تأکید کنیم و نمیتوانیم از امامت او هم فراتر برویم پس بر این امر توقف میکنیم تا در زمان قیام او این امر برای ما آشکار شود <ref>همان، ص 82؛ اشعری، پیشین، ص 91.</ref>. به نظر میرسد که این گروه واقع بینانه تر با مسئله برخورد کردهاند. ولی باید توجه داشت که استناد ایشان به روایت وارده درباره قائمیت امام هفتم علیهالسلام با طیف وسیعی از روایات صحیح و متواتر در باب مهدویت در تعارض است، بنابراین استدلال آنان را باطل می سازد. این گروه به سبب این که در این مسئله اظهار بی اطلاعی میکردند و میگفتند: «ما نمیدانیم» (لا ندری) به فرقه لا ادریون معروف شدند. <ref>نوبختی، پیشین. 41.</ref> | ||
=== 4. معتقدین به غیبت پس از رجعت === | |||
گروه چهارم عقیدهای متفاوتتر از بقیه اظهار داشتند آنها ضمن این که پذیرفته بودند امام هفتم علیهالسلام از دنیا رفته است، (به غیبت او هم) ایمان داشتند. به عقیده آنان موسی بن جعفر علیهالسلام که همان مهدی قائم است از دنیا رفته؛ اما امامت نصیب و بهره کس دیگری نیست تا زمانی که رجعت کند و آن گاه ظاهر گشته و قیام خواهد کرد. آنان میپنداشتند وی پس از وفاتش رجعت کرد - به دنیا بازگشت - امّا در مکانی پنهانی به سر میبرد (غیبت) و اصحابش با وی دیدار میکنند و او را میبینند و او به آنان دستورات لازم را میدهد. آنان نیز در این باره به روایاتی استناد میکردند مبنی بر اینکه او قائم نامیده شده زیرا پس از وفاتش قیام میکند. <ref>همان، ص 80؛ اشعری، پیشین، ص 90.</ref> | گروه چهارم عقیدهای متفاوتتر از بقیه اظهار داشتند آنها ضمن این که پذیرفته بودند امام هفتم علیهالسلام از دنیا رفته است، (به غیبت او هم) ایمان داشتند. به عقیده آنان موسی بن جعفر علیهالسلام که همان مهدی قائم است از دنیا رفته؛ اما امامت نصیب و بهره کس دیگری نیست تا زمانی که رجعت کند و آن گاه ظاهر گشته و قیام خواهد کرد. آنان میپنداشتند وی پس از وفاتش رجعت کرد - به دنیا بازگشت - امّا در مکانی پنهانی به سر میبرد (غیبت) و اصحابش با وی دیدار میکنند و او را میبینند و او به آنان دستورات لازم را میدهد. آنان نیز در این باره به روایاتی استناد میکردند مبنی بر اینکه او قائم نامیده شده زیرا پس از وفاتش قیام میکند. <ref>همان، ص 80؛ اشعری، پیشین، ص 90.</ref> | ||
بدین ترتیب واقفیان (بغدادی در الفرق بین الفرق ضمن اشارهای به اصل اعتقادی ایشان یعنی زندهبودن موسی بن جعفر علیهالسلام و مهدویت آن حضرت آنان را موسویه میخواند). <ref>بغدادی، پیشین، ص 46.</ref> با نشر این اقوال و آراء بر انگیزههای خود در واقفی گری سرپوش نهادند بهطوریکه حرکت واقفیه مدت حدود یک قرن دوام یافت و البته بسیاری از آراء و اقوال مذکور در طی این مدت و نزد سران و هواداران واقفیه بهعنوان دلایل و براهینی بر صحّت مذهبشان طرح و ارائه گردید. | بدین ترتیب واقفیان (بغدادی در الفرق بین الفرق ضمن اشارهای به اصل اعتقادی ایشان یعنی زندهبودن موسی بن جعفر علیهالسلام و مهدویت آن حضرت آنان را موسویه میخواند). <ref>بغدادی، پیشین، ص 46.</ref> با نشر این اقوال و آراء بر انگیزههای خود در واقفی گری سرپوش نهادند بهطوریکه حرکت واقفیه مدت حدود یک قرن دوام یافت و البته بسیاری از آراء و اقوال مذکور در طی این مدت و نزد سران و هواداران واقفیه بهعنوان دلایل و براهینی بر صحّت مذهبشان طرح و ارائه گردید. | ||
== بازگشت مجدد شیعیان به واقفیه == | == بازگشت مجدد شیعیان به واقفیه == |