۸۸٬۱۹۲
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ملی گرا' به ' ملیگرا') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = سید مجتبی نواب صفوی | |||
| تصویر = Navab.jpg | |||
| نام = سید مجتبی میرلوحی تهرانی | |||
| | | نامهای دیگر = | ||
| | | سال تولد = ۱۳۰۳ ش | ||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = تهران | |||
| سال درگذشت = ۱۳۳۴ ش | |||
| تاریخ درگذشت = | |||
| | | محل درگذشت = تهران | ||
| | | استادان = {{فهرست جعبه عمودی | لامه امینی (صاحب الغدیر)| آیتالله سید حسین طباطبایی قمی| آیتالله شیخ محمد تهرانی}} | ||
| شاگردان = | |||
| | | دین = | ||
|تاریخ | | مذهب = شیعه | ||
| | | آثار = {{فهرست جعبه افقی | جامعه و حکومت اسلامی| اثر | اثر}} | ||
| فعالیتها = | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
| | |||
| | |||
| | |||
| | |||
|جامعه و حکومت | |||
| | |||
| | |||
| | |||
| | |||
'''سید مجتبی میرلوحی تهرانی''' (۱۳۰۳-۱۳۳۴ش) معروف به نواب صفوی روحانی [[شیعه]]، بنیانگذار و رهبر [[جمعیت فدائیان اسلام]]. نواب صفوی دروس حوزوی مانند فقه و اصول، تفسیر قرآن و اصول سیاسی و اعتقادی را در [[تهران]] و سپس در [[نجف]] فراگرفت. از [[علامه امینی]] و [[سید حسین طباطبایی قمی]] به عنوان اساتید وی در حوزه علمیه نجف یاد شده است. | '''سید مجتبی میرلوحی تهرانی''' (۱۳۰۳-۱۳۳۴ش) معروف به نواب صفوی روحانی [[شیعه]]، بنیانگذار و رهبر [[جمعیت فدائیان اسلام]]. نواب صفوی دروس حوزوی مانند فقه و اصول، تفسیر قرآن و اصول سیاسی و اعتقادی را در [[تهران]] و سپس در [[نجف]] فراگرفت. از [[علامه امینی]] و [[سید حسین طباطبایی قمی]] به عنوان اساتید وی در حوزه علمیه نجف یاد شده است. | ||
نواب از پیشتازان مبارزات مسلحانه علیه [[حکومت پهلوی]] بود. با ظهور احمد کسروی نواب صفوی جهت مبارزه با تفکرات او از نجف به [[ایران]] آمد. قتل کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزمآرا و حسین علاء از جمله فعالیتهای سیاسی و مبتنی بر عقاید مذهبی نواب صفوی و فدائیان اسلام به شمار میرود. برخی از نویسندگان تاریخ معاصر، تلاشهای نواب صفوی و یارانش را در پیروزی جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران موثر دانستهاند. | نواب از پیشتازان مبارزات مسلحانه علیه [[حکومت پهلوی]] بود. با ظهور احمد کسروی نواب صفوی جهت مبارزه با تفکرات او از نجف به [[ایران]] آمد. قتل کسروی، عبدالحسین هژیر، علی رزمآرا و حسین علاء از جمله فعالیتهای سیاسی و مبتنی بر عقاید مذهبی نواب صفوی و فدائیان اسلام به شمار میرود. برخی از نویسندگان تاریخ معاصر، تلاشهای نواب صفوی و یارانش را در پیروزی جنبش ملی شدن صنعت نفت ایران موثر دانستهاند. | ||
خط ۳۸: | خط ۲۳: | ||
رهبر فدائیان اسلام و برخی از یارانش در ۲۷ دی ۱۳۳۴ش توسط رژیم پهلوی اعدام شدند. | رهبر فدائیان اسلام و برخی از یارانش در ۲۷ دی ۱۳۳۴ش توسط رژیم پهلوی اعدام شدند. | ||
=خانواده و | == خانواده و کودکی == | ||
=== نواب صفوی در دوران کودکی === | |||
سید مجتبی میرلوحی مشهور به نواب صفوی فرزند سید جواد و مادری علویه در سال ۱۳۰۳ شمسی در خانیآباد، محلهای جنوبی در تهران به دنیا آمد<ref>منظورالاجداد، فدائیان اسلام، ص۱۸۸</ref>. | سید مجتبی میرلوحی مشهور به نواب صفوی فرزند سید جواد و مادری علویه در سال ۱۳۰۳ شمسی در خانیآباد، محلهای جنوبی در تهران به دنیا آمد<ref>منظورالاجداد، فدائیان اسلام، ص۱۸۸</ref>. | ||
پدرش روحانی بود ولی در دوره [[رضا شاه پهلوی]] بنابر قوانین و برخی اجبارهای حکومت، لباس روحانیت را رها کرده به وکالت در عدلیه مشغول گردید و گفته شده که در همین کسوت، روزی با علی اکبر داور وزیر وقت عدلیه درگیر و در پی آن به سه سال زندان محکوم میشود. بعد از گذشت سه سال سید جواد فوت کرده و جنازه او از زندان به خانوادهاش تحویل داده میشود<ref>زارعی، تکبیر سرخ، ص۹۴</ref>. سرپرستی سید مجتبی که در این زمان نه سال داشت بر عهده دایی او سید محمود نواب صفوی که او نیز در عدلیه کار میکرد قرار میگیرد<ref>منظورالاجداد، فدائیان اسلام، ص۱۸۸</ref>. | پدرش روحانی بود ولی در دوره [[رضا شاه پهلوی]] بنابر قوانین و برخی اجبارهای حکومت، لباس روحانیت را رها کرده به وکالت در عدلیه مشغول گردید و گفته شده که در همین کسوت، روزی با علی اکبر داور وزیر وقت عدلیه درگیر و در پی آن به سه سال زندان محکوم میشود. بعد از گذشت سه سال سید جواد فوت کرده و جنازه او از زندان به خانوادهاش تحویل داده میشود<ref>زارعی، تکبیر سرخ، ص۹۴</ref>. سرپرستی سید مجتبی که در این زمان نه سال داشت بر عهده دایی او سید محمود نواب صفوی که او نیز در عدلیه کار میکرد قرار میگیرد<ref>منظورالاجداد، فدائیان اسلام، ص۱۸۸</ref>. | ||
نواب صفوی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه حکیم نظامی و دوره متوسطه و علوم جدید را در مدرسه صنعتی آلمانیها آموخت،<ref>پاک نیا، نواب صفوی، آذرخشی در ظلمت، ص۲۸</ref>و در کنار دروس جدید به تحصیل علوم حوزوی در مدرسه مروی و مسجد قندی خانیآباد پرداخت <ref>زارعی، تکبیر سرخ، ص۹۴</ref>. | نواب صفوی تحصیلات ابتدایی را در مدرسه حکیم نظامی و دوره متوسطه و علوم جدید را در مدرسه صنعتی آلمانیها آموخت،<ref>پاک نیا، نواب صفوی، آذرخشی در ظلمت، ص۲۸</ref>و در کنار دروس جدید به تحصیل علوم حوزوی در مدرسه مروی و مسجد قندی خانیآباد پرداخت <ref>زارعی، تکبیر سرخ، ص۹۴</ref>. | ||
== تغییر نام خانوادگی == | === تغییر نام خانوادگی === | ||
برخی درباره تغییر نام خانوادگی نواب صفوی از میرلوحی به نام خانوادگی مادرش، نقل کردهاند احتمالا این اقدام برای در امان ماندن سید مجتبی از تبعات فرزندی یک محکوم انجام شده است؛ در عین حال یراوند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» این تغییر را از جانب نواب حرکتی نمادین برای «اعلام وحدت با بنیانگذاران نخستین دولت شیعی در ایران» دانسته است؛ هر چند این نظر دور از ذهن به نظر میرسد، زیرا نه صفویه نخستین دولت شیعی در ایران بود و نه این تغییر در زمان اعلام تشکیل گروه فدائیان اسلام صورت گرفته است<ref>منظورالاجداد، فدائیان اسلام، ص۱۸۸</ref>. | برخی درباره تغییر نام خانوادگی نواب صفوی از میرلوحی به نام خانوادگی مادرش، نقل کردهاند احتمالا این اقدام برای در امان ماندن سید مجتبی از تبعات فرزندی یک محکوم انجام شده است؛ در عین حال یراوند آبراهامیان در کتاب «ایران بین دو انقلاب» این تغییر را از جانب نواب حرکتی نمادین برای «اعلام وحدت با بنیانگذاران نخستین دولت شیعی در ایران» دانسته است؛ هر چند این نظر دور از ذهن به نظر میرسد، زیرا نه صفویه نخستین دولت شیعی در ایران بود و نه این تغییر در زمان اعلام تشکیل گروه فدائیان اسلام صورت گرفته است<ref>منظورالاجداد، فدائیان اسلام، ص۱۸۸</ref>. | ||
=مهاجرت به نجف= | == مهاجرت به نجف == | ||
نواب صفوی پس از ایجاد نا آرامیهای سیاسی بر علیه حکومت در مدرسه صنعتی آلمانیها<ref>رزاق پور، فداییان اسلام/ معرفی عناصر اصلی، ص۸۹</ref> به آبادان رفته و در شرکت نفت استخدام گردید. وی در آبادان نیز با اعتراض به اهانت یک انگلیسی به کارگر ایرانی، شورشی برپا کرد و در پی آن از شرکت نفت به طور مخفیانه بیرون آمده و راهی [[حوزه علمیه نجف اشرف]] شد<ref>زارعی، تکبیر سرخ، ص۹۴</ref>. | نواب صفوی پس از ایجاد نا آرامیهای سیاسی بر علیه حکومت در مدرسه صنعتی آلمانیها<ref>رزاق پور، فداییان اسلام/ معرفی عناصر اصلی، ص۸۹</ref> به آبادان رفته و در شرکت نفت استخدام گردید. وی در آبادان نیز با اعتراض به اهانت یک انگلیسی به کارگر ایرانی، شورشی برپا کرد و در پی آن از شرکت نفت به طور مخفیانه بیرون آمده و راهی [[حوزه علمیه نجف اشرف]] شد<ref>زارعی، تکبیر سرخ، ص۹۴</ref>. | ||
تاریخ این مهاجرت باید در فاصله سالهای ۱۳۱۹-۱۳۲۱ش بوده باشد، تحصیل وی در این شهر، سه سال و نیم به طول انجامید و در حین درس خواندن برای تامین زندگی خود کار میکرد<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۱۷</ref>و نقل شده است که در این دوران از وجوهات شرعی استفاده نمینمود<ref>منظورالاجداد، فدائیان اسلام، ص۱۹۰</ref>. | تاریخ این مهاجرت باید در فاصله سالهای ۱۳۱۹-۱۳۲۱ش بوده باشد، تحصیل وی در این شهر، سه سال و نیم به طول انجامید و در حین درس خواندن برای تامین زندگی خود کار میکرد<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۱۷</ref>و نقل شده است که در این دوران از وجوهات شرعی استفاده نمینمود<ref>منظورالاجداد، فدائیان اسلام، ص۱۹۰</ref>. | ||
خط ۵۷: | خط ۳۹: | ||
یکی از همراهان سید مجتبی در این دوره، [[سید اسدالله مدنی]] بود و گفته شده بیشترین بهره علمی را در نجف از علامه امینی برده است <ref>همان جا</ref>. | یکی از همراهان سید مجتبی در این دوره، [[سید اسدالله مدنی]] بود و گفته شده بیشترین بهره علمی را در نجف از علامه امینی برده است <ref>همان جا</ref>. | ||
=جریان کسروی= | == جریان کسروی == | ||
همزمان با اقامت نواب صفوی در نجف، احمد کسروی با انتشار آثاری در عرصههای مختلف در تهران به اوج شهرت رسیده بود؛ پرداختن وی به مذهب و به ویژه نشر دو کتاب درباره [[اسلام]] و شیعه، موجب ناراحتی بسیاری در میان متدینین و روحانیان ایران گردید<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۱۷-۲۱۸</ref>. نقد تند به مذهب و تشیع محتوای بیشتر آثار کسروی در این دوره بود که برخی از آنها مانند کتاب شیعهگری به زبان عربی نیز ترجمه شد<ref>همان، ص ۱۰۳۱</ref>. | همزمان با اقامت نواب صفوی در نجف، احمد کسروی با انتشار آثاری در عرصههای مختلف در تهران به اوج شهرت رسیده بود؛ پرداختن وی به مذهب و به ویژه نشر دو کتاب درباره [[اسلام]] و شیعه، موجب ناراحتی بسیاری در میان متدینین و روحانیان ایران گردید<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۱۷-۲۱۸</ref>. نقد تند به مذهب و تشیع محتوای بیشتر آثار کسروی در این دوره بود که برخی از آنها مانند کتاب شیعهگری به زبان عربی نیز ترجمه شد<ref>همان، ص ۱۰۳۱</ref>. | ||
خط ۷۰: | خط ۵۱: | ||
پس از این سلسله رویاروییها و علاوه بر آن سودمند نبودن اقدامات علمی فراوان دیگر علمای وقت<ref>خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۲۶، همچنین: جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۱۹</ref>،نواب با اعتقاد به [[ارتداد]] کسروی، حذف فیزیکی وی را طراحی کرده و در پی اقدامی نافرجام با سلاحی که از پول اهدایی [[شیخ محمدحسن طالقانی]] از روحانیان وقت تهران، خریده بود، خود شخصاً به کشتن وی اقدام و در این برخورد حتی با کسروی گلاویز هم میشود. سرانجام نیز با تحریک و برنامهریزی مجدد نواب، کشتن کسروی توسط دیگر اعضای فداییان اسلام به نتیجه رسید<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۱۹</ref>. | پس از این سلسله رویاروییها و علاوه بر آن سودمند نبودن اقدامات علمی فراوان دیگر علمای وقت<ref>خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۲۶، همچنین: جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۱۹</ref>،نواب با اعتقاد به [[ارتداد]] کسروی، حذف فیزیکی وی را طراحی کرده و در پی اقدامی نافرجام با سلاحی که از پول اهدایی [[شیخ محمدحسن طالقانی]] از روحانیان وقت تهران، خریده بود، خود شخصاً به کشتن وی اقدام و در این برخورد حتی با کسروی گلاویز هم میشود. سرانجام نیز با تحریک و برنامهریزی مجدد نواب، کشتن کسروی توسط دیگر اعضای فداییان اسلام به نتیجه رسید<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۱۹</ref>. | ||
=تشکیل جمعیت فدائیان اسلام= | == تشکیل جمعیت فدائیان اسلام == | ||
نواب صفوی پس از اقدام ناموفق خود برای کشتن کسروی زندانی شد ولی در پی حمایت مردم پس از یک هفته و با قید کفالت و به قرار دوازده تومان که از طرف فردی به نام اسکویی از بازرگان آن دوره تأمین شد، آزاد گردید<ref>منظورالاجداد، فدائیان اسلام، ص۱۹۲</ref>. | نواب صفوی پس از اقدام ناموفق خود برای کشتن کسروی زندانی شد ولی در پی حمایت مردم پس از یک هفته و با قید کفالت و به قرار دوازده تومان که از طرف فردی به نام اسکویی از بازرگان آن دوره تأمین شد، آزاد گردید<ref>منظورالاجداد، فدائیان اسلام، ص۱۹۲</ref>. | ||
این نخستین اقدام فدائیان اسلام بود در حالی که هنوز تشکیلات تعریف شده نداشتند و البته با حمایت بسیاری از نیروهای مذهبی شامل مردم و علما مواجه گردید. پس از همین رویداد نخستین اطلاعیه فدائیان توسط نواب و با ادبیاتی شدیدا انقلابی<ref>خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۳۲-۳۳</ref>منتشر شد که با آن به صورت رسمی موجودیت خود را اعلام کردند<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۱۹-۲۲۰</ref>. | این نخستین اقدام فدائیان اسلام بود در حالی که هنوز تشکیلات تعریف شده نداشتند و البته با حمایت بسیاری از نیروهای مذهبی شامل مردم و علما مواجه گردید. پس از همین رویداد نخستین اطلاعیه فدائیان توسط نواب و با ادبیاتی شدیدا انقلابی<ref>خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۳۲-۳۳</ref>منتشر شد که با آن به صورت رسمی موجودیت خود را اعلام کردند<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۱۹-۲۲۰</ref>. | ||
=حکم ارتداد؛ اجتهاد یا تقلید= | == حکم ارتداد؛ اجتهاد یا تقلید == | ||
از موارد قابل بحث درباره نواب صفوی، منشا اعتقاد وی به ارتداد کسروی است. در بازجوییهایی که از وی به عمل آمده نیز از او درباره اینکه این اعتقاد براساس اجتهاد شخصی بوده و یا تقلید از دیگر مراجع، سوال شده است<ref>گلسرخی، خاطرات مشترک، ص۳۵</ref>.مهدی عراقی یکی از انقلابیون ایران این اعتقاد را نتیجه استفتاء نواب از حاج آقا حسین قمی و جواب او مبنی بر مرتد و واجبالقتل بودن کسی مانند کسروی، میداند<ref>ناگفتهها، مهدی عراقی، ص۲۲</ref>. بنابر نقلی که به نوعی تایید این نظریه است آیتالله قمی در جواب عدهای از نمایندگان دربار پهلوی که برای دیدار وی به نجف رفته بودند درباره اقدام به قتل کسروی میگوید: عمل آنها (فدائیان اسلام) مانند نماز از ضروریات بوده و احتیاجی به فتوا نداشته زیرا کسی که به پیغمبر و ائمه اطهار جسارت و هتاکی کند قتلش واجب و خونش هدر است<ref>خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۴۱</ref>. | از موارد قابل بحث درباره نواب صفوی، منشا اعتقاد وی به ارتداد کسروی است. در بازجوییهایی که از وی به عمل آمده نیز از او درباره اینکه این اعتقاد براساس اجتهاد شخصی بوده و یا تقلید از دیگر مراجع، سوال شده است<ref>گلسرخی، خاطرات مشترک، ص۳۵</ref>.مهدی عراقی یکی از انقلابیون ایران این اعتقاد را نتیجه استفتاء نواب از حاج آقا حسین قمی و جواب او مبنی بر مرتد و واجبالقتل بودن کسی مانند کسروی، میداند<ref>ناگفتهها، مهدی عراقی، ص۲۲</ref>. بنابر نقلی که به نوعی تایید این نظریه است آیتالله قمی در جواب عدهای از نمایندگان دربار پهلوی که برای دیدار وی به نجف رفته بودند درباره اقدام به قتل کسروی میگوید: عمل آنها (فدائیان اسلام) مانند نماز از ضروریات بوده و احتیاجی به فتوا نداشته زیرا کسی که به پیغمبر و ائمه اطهار جسارت و هتاکی کند قتلش واجب و خونش هدر است<ref>خسروشاهی، فدائیان اسلام: تاریخ، عملکرد، اندیشه، ص۴۱</ref>. | ||
با توجه به موارد مذکور محققین درباره این که قتل کسروی با اجازه برخی مراجع وقت بوده است تردیدی نداشته و این اجازه را از جانب علمایی چون علامه امینی<ref>منظورالاجداد، فدائیان اسلام، ص۱۹۱</ref>، سید ابوالحسن اصفهانی، حاج آقا حسین قمی، شیخ محمد تهرانی، [[سید ابوالقاسم کاشانی]]، و حتی [[سید محمد بهبهانی]] ثابت میدانند<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۲۱</ref>. | با توجه به موارد مذکور محققین درباره این که قتل کسروی با اجازه برخی مراجع وقت بوده است تردیدی نداشته و این اجازه را از جانب علمایی چون علامه امینی<ref>منظورالاجداد، فدائیان اسلام، ص۱۹۱</ref>، سید ابوالحسن اصفهانی، حاج آقا حسین قمی، شیخ محمد تهرانی، [[سید ابوالقاسم کاشانی]]، و حتی [[سید محمد بهبهانی]] ثابت میدانند<ref>جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۲۱</ref>. | ||
بنابر اسناد تاریخی موجود نواب صفوی خود در بازجویی هایش و در جواب این سوال که «شما روی چه عنوانی، و به اجازهء کدام مجتهد این کارها را کردهاید؟ میگوید: اجازه مجتهد نمیخواهد، زیرا ما جهاد که نمیکنیم. اینها مهاجم هستند، و اگر کسی به اسلام و ناموس مسلمین مهاجم بود، بر هر مسلمانی، واجب است دفاع کند. و چون ما قدرت داریم و میتوانیم، دفاع میکنیم.»<ref>گلسرخی، خاطرات مشترک، ص۳۵ | بنابر اسناد تاریخی موجود نواب صفوی خود در بازجویی هایش و در جواب این سوال که «شما روی چه عنوانی، و به اجازهء کدام مجتهد این کارها را کردهاید؟ میگوید: اجازه مجتهد نمیخواهد، زیرا ما جهاد که نمیکنیم. اینها مهاجم هستند، و اگر کسی به اسلام و ناموس مسلمین مهاجم بود، بر هر مسلمانی، واجب است دفاع کند. و چون ما قدرت داریم و میتوانیم، دفاع میکنیم.»<ref>گلسرخی، خاطرات مشترک، ص۳۵</ref>. | ||
</ref>. | |||
== نواب و مصدق از پیمان تا زندان == | |||
=== سخنرانی نواب در منزل آیتالله کاشانی === | |||
در سالهای پرتنش دهه سی شمسی، مبارزات مشترک مذهبیون به رهبری سید ابوالقاسم کاشانی و ملیگراها به رهبری مصدق بر علیه حکومت پهلوی به اوج خود رسیده بود که [[ملی شدن صنعت نفت]] یکی از اهداف این مبارزات و رزم آرا نخستوزیر وقت مهمترین مانع جهت تحقق آن به شمار میرفت.<ref>ر. ک جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۲۸-۲۲۳</ref>. | در سالهای پرتنش دهه سی شمسی، مبارزات مشترک مذهبیون به رهبری سید ابوالقاسم کاشانی و ملیگراها به رهبری مصدق بر علیه حکومت پهلوی به اوج خود رسیده بود که [[ملی شدن صنعت نفت]] یکی از اهداف این مبارزات و رزم آرا نخستوزیر وقت مهمترین مانع جهت تحقق آن به شمار میرفت.<ref>ر. ک جعفریان، جریانها و سازمانهای مذهبی و سیاسی ایران، ص۲۲۸-۲۲۳</ref>. | ||
خط ۹۶: | خط ۷۳: | ||
علت این محکومیت در دادگاه حمله نواب به یک مغازه مشروب فروشی در ساری مربوط به دوسال قبل از دستگیری اعلام شد. در پی این واقعه پنجاه و یک تن از فدائیان پس از ورود به زندان برای ملاقات با نواب خارج نشده و در آنجا برای آزادی رهبرشان متحصن شدند؛ این تحصن توسط نظامیان وقت به پایان رسید. واین کشمکشها به اختلاف میان فدائیان و سید ابوالقاسم کاشانی نیز منجر شد<ref>همان جا</ref>. | علت این محکومیت در دادگاه حمله نواب به یک مغازه مشروب فروشی در ساری مربوط به دوسال قبل از دستگیری اعلام شد. در پی این واقعه پنجاه و یک تن از فدائیان پس از ورود به زندان برای ملاقات با نواب خارج نشده و در آنجا برای آزادی رهبرشان متحصن شدند؛ این تحصن توسط نظامیان وقت به پایان رسید. واین کشمکشها به اختلاف میان فدائیان و سید ابوالقاسم کاشانی نیز منجر شد<ref>همان جا</ref>. | ||
=چالشها با آیتالله بروجردی= | == چالشها با آیتالله بروجردی == | ||
فدائیان اسلام تا پیش از استوارشدن جایگاه [[آیتالله بروجردی]] مورد حمایت برخی مراجع [[قم]] از جمله [[آیتالله محمد تقی خوانساری]] بودند. اما بنابر روایات شفاهی موجود از سال ۱۳۲۹ش به بعد نواب و طرفدارانش مشکلاتی با دستگاه آیتالله بروجردی پیدا کردند<ref>همان، ص۲۳۷</ref>. | فدائیان اسلام تا پیش از استوارشدن جایگاه [[آیتالله بروجردی]] مورد حمایت برخی مراجع [[قم]] از جمله [[آیتالله محمد تقی خوانساری]] بودند. اما بنابر روایات شفاهی موجود از سال ۱۳۲۹ش به بعد نواب و طرفدارانش مشکلاتی با دستگاه آیتالله بروجردی پیدا کردند<ref>همان، ص۲۳۷</ref>. | ||
خط ۱۱۲: | خط ۸۸: | ||
نواب در یکی از بازجوییها با اذعان به اعلمیت آیتالله بروجردی، درباره عدم اقدام سیاسی توسط وی میگوید: «من سرباز اسلام هستم و آقای بروجردی افسر هستند. و تا زمانی که سرباز هست، افسر به میدان نمیرود. ایشان، مقامشان عالیتر است و از طرفی، ما هستیم. اگر ما نبودیم، ایشان اقدام میفرمودند. با وجود ما، لازم نیست که ایشان اقدام بکند.»<ref>گلسرخی، خاطرات مشترک، ص۳۷</ref>. آیتالله بروجردی در قضیه اعدام نواب صفوی و فدائیان اسلام دخالتی نکرد که البته این را ناشی از اطمینان وی به عدم اعدام آنان توسط رژیم میدانند<ref>سلطانی طباطبائی، چشم و چراغ مرجعیت، ص۵۵-۵۶</ref>. | نواب در یکی از بازجوییها با اذعان به اعلمیت آیتالله بروجردی، درباره عدم اقدام سیاسی توسط وی میگوید: «من سرباز اسلام هستم و آقای بروجردی افسر هستند. و تا زمانی که سرباز هست، افسر به میدان نمیرود. ایشان، مقامشان عالیتر است و از طرفی، ما هستیم. اگر ما نبودیم، ایشان اقدام میفرمودند. با وجود ما، لازم نیست که ایشان اقدام بکند.»<ref>گلسرخی، خاطرات مشترک، ص۳۷</ref>. آیتالله بروجردی در قضیه اعدام نواب صفوی و فدائیان اسلام دخالتی نکرد که البته این را ناشی از اطمینان وی به عدم اعدام آنان توسط رژیم میدانند<ref>سلطانی طباطبائی، چشم و چراغ مرجعیت، ص۵۵-۵۶</ref>. | ||
=شهادت و مدفن= | == شهادت و مدفن == | ||
نواب صفوی و برخی از یارانش در ۲۷ دی ۱۳۳۴ش به دست رژیم شاهنشاهی تیرباران شدند. بدنش در قبرستان وادیالسلام قم به خاک سپرده شد. | نواب صفوی و برخی از یارانش در ۲۷ دی ۱۳۳۴ش به دست رژیم شاهنشاهی تیرباران شدند. بدنش در قبرستان وادیالسلام قم به خاک سپرده شد. | ||
خط ۱۱۹: | خط ۹۴: | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
[[رده:شخصیتها]] | |||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||