خلیفه: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱۹ بایت اضافه‌شده ،  ‏۲۱ نوامبر ۲۰۲۳
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۷۲: خط ۷۲:


=== علی بن ابیطالب ===
=== علی بن ابیطالب ===
بیعت با علی (علیه السلام) در [[مسجد]] با حضور مردم و با شرط عمل به [[قرآن|کتاب خدا]] و سنّت پیامبر انجام شد.<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۱۷۸ـ۱۷۹؛ طبری، ج ۴، ص ۴۲۷، ۴۳۵؛ ابن اعثم کوفی، ج ۲، ص ۴۳۵ـ۴۳۶</ref> او اخذ بیعت اجباری را روا ندانست و بر آن بود که بیعت بر مبنای اختیار است و خود را موظف به دعوت می‌دانست، نه اجبار<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۱؛ اسکافی، ص ۵۲، ۱۰۵ـ۱۰۶؛ طبری، ج ۴، ص ۴۲۷</ref> او تعلیم دین را یکی از وظایف اصلی حاکم قلمداد می‌کرد.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۳۴؛ طبری، ج ۵، ص ۹۱</ref> و بر آن بود که پرچم ایمان را در میان مردم استوار کند و آنان را بر حدود حلال و حرام آگاه سازد.<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۸۷</ref>
[[بیعت]] با [[علی بن ابی طالب|علی (علیه السلام)]] در [[مسجد]] با حضور مردم و با شرط عمل به [[قرآن|کتاب خدا]] و سنّت پیامبر انجام شد<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۱۷۸ـ۱۷۹؛ طبری، ج ۴، ص ۴۲۷، ۴۳۵؛ ابن اعثم کوفی، ج ۲، ص ۴۳۵ـ۴۳۶</ref>. او اخذ بیعت اجباری را روا ندانست و بر آن بود که بیعت بر مبنای اختیار است و خود را موظف به دعوت می‌دانست، نه اجبار<ref>نهج‌البلاغه، نامه ۱؛ اسکافی، ص ۵۲، ۱۰۵ـ۱۰۶؛ طبری، ج ۴، ص ۴۲۷</ref> او تعلیم دین را یکی از وظایف اصلی حاکم قلمداد می‌کرد<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۳۴؛ طبری، ج ۵، ص ۹۱</ref>. و بر آن بود که پرچم ایمان را در میان مردم استوار کند و آنان را بر حدود حلال و حرام آگاه سازد<ref>نهج‌البلاغه، خطبه ۸۷</ref>.


=== حسن بن علی ===
=== حسن بن علی ===
شهادت امام علی در سال ۴۰ق، اوضاع بحرانی خلافت را پیچیده‌‌تر کرد. با وجود اقبال مردم به خلافت حسن بن علی پس از پدرش، اما امام علی مردم را در انتخاب فرزندش مخیر کرده بود. امام حسن (علیه السلام) در یکی از خطبه‌هایش، ضمن تفکیک آشکار خلافت از ملوکیت، بر لزوم تطابق عمل خلیفه با مبنای یاد شده همراه با دوری از ستم تأکید کرد.<ref>ابوالفرج اصفهانی، ص. ۴۷</ref>
شهادت امام علی در سال ۴۰ق، اوضاع بحرانی خلافت را پیچیده‌‌تر کرد. با وجود اقبال مردم به خلافت [[حسن بن علی (مجتبی)|حسن بن علی]] پس از پدرش، اما امام علی مردم را در انتخاب فرزندش مخیر کرده بود. [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن(علیه السلام)]] در یکی از خطبه‌هایش، ضمن تفکیک آشکار خلافت از ملوکیت، بر لزوم تطابق عمل خلیفه با مبنای یاد شده همراه با دوری از ستم تأکید کرد<ref>ابوالفرج اصفهانی، ص. ۴۷</ref>.


دستگاه فرمانروایی معاویة بن ابی سفیان در شام با دستگاه خلافت پهلو می‌زد. این هم‌عرضی تا زمان خلافت علی (علیه السلام) با هیچ‌گونه مخالفتی روبه‌رو نشده بود، اما امام علی از همان آغاز وی را عزل کرد.<ref>:ابوالفرج اصفهانی، ص. ۴۷</ref> امام حسن دست به تقابل با معاویه زد، ولی سرانجام راهی جز صلح با معاویه نیافت. بنابراین پس از شش ماه خلافت، کناره‌گیری و با معاویه صلح کرد. بنابه روایت بلاذری،<ref>اسفراینی، ج۲، ص۵۰۱؛ غزالی، ص۲۷ـ۲۸، ۱۴۸؛ سجاسی، ص۳۴ـ۳۹</ref> یکی از شروط امام حسن در صلحنامه، خودداری معاویه از تعیین جانشین و واگذاری تعیین خلیفه پس از خود به مسلمانان بوده است. گفته شده است که امام با پیشنهاد معاویه مبنی بر احراز مقام خلافت پس از معاویه مخالفت کرد.<ref>:ابوالفرج اصفهانی، ص. ۴۷</ref>
دستگاه فرمانروایی معاویة بن ابی سفیان در شام با دستگاه خلافت پهلو می‌زد. این هم‌عرضی تا زمان خلافت علی (علیه السلام) با هیچ‌گونه مخالفتی روبه‌رو نشده بود، اما امام علی از همان آغاز وی را عزل کرد<ref>:ابوالفرج اصفهانی، ص. ۴۷</ref>. امام حسن دست به تقابل با معاویه زد، ولی سرانجام راهی جز صلح با معاویه نیافت. بنابراین پس از شش ماه خلافت، کناره‌گیری و با معاویه صلح کرد. بنابه روایت بلاذری<ref>اسفراینی، ج۲، ص۵۰۱؛ غزالی، ص۲۷ـ۲۸، ۱۴۸؛ سجاسی، ص۳۴ـ۳۹</ref>، یکی از شروط امام حسن در صلح‌نامه، خودداری معاویه از تعیین جانشین و واگذاری تعیین خلیفه پس از خود به مسلمانان بوده است. گفته شده است که امام با پیشنهاد معاویه مبنی بر احراز مقام خلافت پس از معاویه مخالفت کرد.<ref>:ابوالفرج اصفهانی، ص. ۴۷</ref>.


امام حسن آخرین خلیفه از اولین دوره خلافت اسلامی و از سلسله خلفایی بود که بعدها با عنوان راشدین، هویتی کاریزماتیک (فرهمند) یافتند. این نگرش که تصاویری روشن از آن را در آثار مؤلفان سنّی‌مذهب قرون مختلف به‌وفور می‌توان یافت،<ref>اسفراینی، ج۲، ص۵۰۱؛ غزالی، ص۲۷ـ۲۸، ۱۴۸؛ سجاسی، ص۳۴ـ۳۹</ref> حاصلِ برخورداری از ویژگی‌هایی چون تعلق به حلقه صحابه ممتاز پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، خویشاوندی نَسَبی یا سببی با پیامبر، فضل تقدم در اسلام و یاری پیامبر و آرمان الهی‌اش، و بالاخره سیره عملی (در این مورد، خلیفه سوم را باید مستثنا کرد) بود که نه‌تنها تفاوت معناداری میان آنان و خلفای بعدی پدید آورد، بلکه به شاخصی برای ارزیابی عملکرد صاحبان قدرت در جامعه اسلامی بدل شد.
امام حسن آخرین خلیفه از اولین دوره خلافت اسلامی و از سلسله خلفایی بود که بعدها با عنوان راشدین، هویتی کاریزماتیک (فرهمند) یافتند. این نگرش که تصاویری روشن از آن را در آثار مؤلفان سنّی‌مذهب قرون مختلف به‌وفور می‌توان یافت<ref>اسفراینی، ج۲، ص۵۰۱؛ غزالی، ص۲۷ـ۲۸، ۱۴۸؛ سجاسی، ص۳۴ـ۳۹</ref>، حاصلِ برخورداری از ویژگی‌هایی چون تعلق به حلقه صحابه ممتاز پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، خویشاوندی نَسَبی یا سببی با پیامبر، فضل تقدم در اسلام و یاری پیامبر و آرمان الهی‌اش، و بالاخره سیره عملی (در این مورد، خلیفه سوم را باید مستثنا کرد) بود که نه‌تنها تفاوت معناداری میان آنان و خلفای بعدی پدید آورد، بلکه به شاخصی برای ارزیابی عملکرد صاحبان قدرت در جامعه اسلامی بدل شد.


نظریاتی چون آرای اهل حل و عقد و اهل استخلاف، اصل شورا،<ref>حاتم قادری، تحول مبانی مشروعیت خلافت، ص ۸۳ـ۸۴، ۸۷؛ جعفریان، تاریخ تحول دولت و خلافت، ص ۹۹</ref> قریشی بودن خلیفه، نقش بیعت به عنوان وسیله‌ای برای اثبات خلافت یا اظهار وفاداری و موافقت<ref> ماوردی، الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة، ص ۶ـ۷؛ رجوع کنید به: جعفریان، تاریخ تحول دولت و خلافت، ص ۹۰ـ۹۳</ref>، ضرورت اطاعت از حاکم با هدف حفظ جماعت امت و نهی از خروج<ref>ابن ابی شیبه، ج ۷، ص ۵۶۶ـ۵۶۷</ref>، امکان یا عدم امکان خلع خلیفه<ref>ابن فرّاء، ص ۲۰ـ۲۳</ref>، جهاد با بُغات (جمع باغی) و نظایر آن، همگی برگرفته از نحوه انتصاب خلفای راشدین و عملکردشان بود که به عنوان الگوی حکومتی مطلوب به آنها استناد می‌شد.
نظریاتی چون آرای اهل حل و عقد و اهل استخلاف، اصل شورا،<ref>حاتم قادری، تحول مبانی مشروعیت خلافت، ص ۸۳ـ۸۴، ۸۷؛ جعفریان، تاریخ تحول دولت و خلافت، ص ۹۹</ref> قریشی بودن خلیفه، نقش بیعت به عنوان وسیله‌ای برای اثبات خلافت یا اظهار وفاداری و موافقت<ref> ماوردی، الاحکام السلطانیة و الولایات الدینیة، ص ۶ـ۷؛ رجوع کنید به: جعفریان، تاریخ تحول دولت و خلافت، ص ۹۰ـ۹۳</ref>، ضرورت اطاعت از حاکم با هدف حفظ جماعت امت و نهی از خروج<ref>ابن ابی شیبه، ج ۷، ص ۵۶۶ـ۵۶۷</ref>، امکان یا عدم امکان خلع خلیفه<ref> ابن فرّاء، ص ۲۰ـ۲۳</ref>، جهاد با بُغات (جمع باغی) و نظایر آن، همگی برگرفته از نحوه انتصاب خلفای راشدین و عملکردشان بود که به عنوان الگوی حکومتی مطلوب به آنها استناد می‌شد.


=== امویان ===
=== امویان ===
تشکیل [[بنی امیه|خلافت اموی]] در سال ۴۱ق به دست [[معاویة بن ابی سفیان]]، خلافت اسلامی را با بحران مشروعیت مواجه ساخت. معاویه خلیفه‌ای بود که نه مسلمانان او را در هیئت و مسلک خلفای پیشین می‌دیدند و نه حتی شهرتی نیک داشت. خود او نیز تصریح کرد که خلافت را نه با رضایت بلکه با زور به دست آورده و خود را مَلِک و نخستین پادشاه نامید و از زوال خلافت خبر داد<ref>ابن عساکر، ج ۵۹، ص ۱۵۱، ۱۷۷</ref>. وی حکومت را امتیازی الهی برای خاندان خویش محسوب کرد. مورد اخیر به نگرش غالبی تبدیل شد که علاوه بر اینکه موروثی‌شدن خلافت در میان امویان را در پی داشت، مفهوم خلافت اسلامی را با دستاویزی مذهبی به سلطنت اسلامی مبدل ساخت. این امر بعدها با حدیثی منسوب به پیامبر، با مضمون خلافت سی سال است و پس از آن پادشاهی است<ref>ابن فرّاء، ص ۲۰ـ۲۳</ref>، تأکید و حتی به نوعی تأیید شد.
تشکیل [[بنی امیه|خلافت اموی]] در سال ۴۱ق به دست [[معاویة بن ابی سفیان]]، خلافت اسلامی را با بحران مشروعیت مواجه ساخت. معاویه خلیفه‌ای بود که نه مسلمانان او را در هیئت و مسلک خلفای پیشین می‌دیدند و نه حتی شهرتی نیک داشت. خود او نیز تصریح کرد که خلافت را نه با رضایت بلکه با زور به دست آورده و خود را مَلِک و نخستین پادشاه نامید و از زوال خلافت خبر داد<ref>ابن عساکر، ج ۵۹، ص ۱۵۱، ۱۷۷</ref>. وی حکومت را امتیازی الهی برای خاندان خویش محسوب کرد. مورد اخیر به نگرش غالبی تبدیل شد که علاوه بر اینکه موروثی‌شدن خلافت در میان امویان را در پی داشت، مفهوم خلافت اسلامی را با دستاویزی مذهبی به سلطنت اسلامی مبدل ساخت. این امر بعدها با حدیثی منسوب به پیامبر، با مضمون خلافت سی سال است و پس از آن پادشاهی است<ref>ابن فرّاء، ص ۲۰ـ۲۳</ref>، تأکید و حتی به نوعی تأیید شد.


وقتی که [[یزید]] در سال ۶۰ ق به خلافت رسید، علاوه بر زیر پا نهادن ارزش‌های اسلامی، تمام مخالفت‌ها را با خشونت سرکوب کرد. برخورد با [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین (علیه السلام)]] و [[واقعه حره]] از این جمله است. از آن پس، مشروعیت خلافت با پایبندی‌ به حق سنجیده نمی‌شد، بلکه خود او معیار حق و باطل بود. برپایی قیام‌های مخالفان نشان می‌دهد که این نوع تلقی از خلیفه‌گری، اگرچه مسلط، اما همه‌گیر نبوده و به جز خاندان پیامبر که موضع خود را در [[قیام کربلا]] نشان دادند، گروه‌هایی از مسلمانان، به ویژه اهالی [[حرمین]] ([[مکه]]، [[مدینه]]) و [[عراق]] هم آن را برتابیدند<ref>خلیفة بن خیاط، ص ۱۵۷؛ ابن قتیبه، ج ۱، ص ۱۷۳ـ۱۷۴؛ طبری، ج ۵، ص ۴۹۲</ref>.
وقتی که [[یزید]] در سال ۶۰ ق به خلافت رسید، علاوه بر زیر پا نهادن ارزش‌های اسلامی، تمام مخالفت‌ها را با خشونت سرکوب کرد. برخورد با امام حسین (علیه السلام) و [[واقعه حره]] از این جمله است. از آن پس، مشروعیت خلافت با پایبندی‌ به حق سنجیده نمی‌شد، بلکه خود او معیار حق و باطل بود. برپایی قیام‌های مخالفان نشان می‌دهد که این نوع تلقی از خلیفه‌گری، اگرچه مسلط، اما همه‌گیر نبوده و به جز خاندان پیامبر که موضع خود را در [[قیام کربلا]] نشان دادند، گروه‌هایی از مسلمانان، به ویژه اهالی [[حرمین]] ([[مکه]]، [[مدینه]]) و [[عراق]] هم آن را برتابیدند<ref>خلیفة بن خیاط، ص ۱۵۷؛ ابن قتیبه، ج ۱، ص ۱۷۳ـ۱۷۴؛ طبری، ج ۵، ص ۴۹۲</ref>.


یکی دیگر از داعیه‌داران خلافت، [[عبدالله بن زبیر]] بود که پس از مرگ یزید در سال ۶۴ ق، بر پایه «عمل به کتاب خدا، سنت رسول و سیره خلفای صالح»، مردم را به [[بیعت]] با خویش فراخواند. این فراخوان که ادعا می‌کرد هدف اصلی‌اش بازگشت به شکل اولیه خلافت است، با کناره‌گیری معاویة بن یزید از خلافت و اوضاع نابسامان امویان، به‌ تدریج ابعاد گسترده‌ای یافت و از محدوده حجاز (محل آغاز قیام ابن زبیر) فراتر رفت.
یکی دیگر از داعیه‌داران خلافت، [[عبدالله بن زبیر]] بود که پس از مرگ یزید در سال ۶۴ ق، بر پایه «عمل به کتاب خدا، سنت رسول و سیره خلفای صالح»، مردم را به [[بیعت]] با خویش فراخواند. این فراخوان که ادعا می‌کرد هدف اصلی‌اش بازگشت به شکل اولیه خلافت است، با کناره‌گیری معاویة بن یزید از خلافت و اوضاع نابسامان امویان، به‌ تدریج ابعاد گسترده‌ای یافت و از محدوده حجاز (محل آغاز قیام ابن زبیر) فراتر رفت.
خط ۹۵: خط ۹۵:


=== عباسیان ===
=== عباسیان ===
سومین دوران خلافت اسلامی، دوره عباسیان است که بیش از پنج قرن (۱۳۲ـ۶۵۶ق) با ۳۷ خلیفه، بر قلمرو جهان اسلام حاکم بود. شکل‌گیری این خلافت با شعار الرضا من آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و بیعت با سفاح بر مبنای احقاق حقوق اهل بیت و بازگشت میراث الهی (جانشینی) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به خاندانش صورت گرفت.<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۳۵۰ـ۳۵۱</ref> وراثت در ساختار خلافت عباسیان، رکن لازم‌الاجرا به شمار می‌آمد.
سومین دوران خلافت اسلامی، دوره [[عباسیان]] است که بیش از پنج قرن (۱۳۲ـ۶۵۶ق) با ۳۷ خلیفه، بر قلمرو [[جهان اسلام]] حاکم بود. شکل‌گیری این خلافت با شعار الرضا من آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بود و [[بیعت]] با سفاح بر مبنای احقاق حقوق اهل‌بیت و بازگشت میراث الهی (جانشینی) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به خاندانش صورت گرفت<ref>یعقوبی، ج ۲، ص ۳۵۰ـ۳۵۱</ref>. وراثت در ساختار خلافت عباسیان، رکن لازم‌الاجرا به شمار می‌آمد.


بیعت با خلیفه، در این دوره با آداب و رسومی خاص همراه بود. آثار مربوط به تشریفات و آداب و رسوم دربار خلفا، از همان قرون دوم و سوم نگاشته شد و تجملات و تشریفات در همه ابعاد در زمره شئون لازم برای خلیفه و دستگاه خلافت معرفی شد.
بیعت با خلیفه، در این دوره با آداب و رسومی خاص همراه بود. آثار مربوط به تشریفات و آداب و رسوم دربار خلفا، از همان قرون دوم و سوم نگاشته شد و تجملات و تشریفات در همه ابعاد در زمره شئون لازم برای خلیفه و دستگاه خلافت معرفی شد.


نسل‌های اولیه خلفای عباسی شأن مذهبی ـ سیاسی مقتدرانه‌ای داشتند و اقتدار دینی آنان اساس قدرت سیاسیشان محسوب می‌شداما اقتدار سیاسی خلیفه به‌تدریج افول کرد؛ تا آنجا که عزل و نصب خلفا و تداوم حکومت و حتی مرگ و زندگی‌شان به طور مطلق در اختیار نظامیان ترک، آل بویه و سلجوقیان قرار گرفت.<ref>مجمل التواریخ و القصص، ص ۳۶۲ـ ۳۶۵، ۳۷۴ـ۳۷۵؛ هندوشاه بن سنجر، ص ۱۸۵؛ تحفه: در اخلاق و سیاست، ص ۱۳۳ـ۱۳۴</ref>
نسل‌های اولیه خلفای عباسی شأن مذهبی ـ سیاسی مقتدرانه‌ای داشتند و اقتدار دینی آنان اساس قدرت سیاسیشان محسوب می‌شداما اقتدار سیاسی خلیفه به‌تدریج افول کرد؛ تا آنجا که عزل و نصب خلفا و تداوم حکومت و حتی مرگ و زندگی‌شان به طور مطلق در اختیار نظامیان ترک، آل بویه و سلجوقیان قرار گرفت<ref>مجمل التواریخ و القصص، ص ۳۶۲ـ ۳۶۵، ۳۷۴ـ۳۷۵؛ هندوشاه بن سنجر، ص ۱۸۵؛ تحفه: در اخلاق و سیاست، ص ۱۳۳ـ۱۳۴</ref>.


خلافت عباسی در ۶۵۶ق در پی تهاجم هلاکوخان مغول به بغداد سرنگون شد. این سقوط از یک سو به سرخوردگی کسانی انجامید که با چشم تقدس به این خلافت می‌نگریستند،<ref> ابن اثیر، ج ۱۲، ص ۳۵۸ـ۳۶۰؛ سعدی، ص ۷۰۳ـ۷۰۸</ref> و از سوی دیگر، برخی از اهل سنّت را در این سو و آن سوی جهان اسلام، ترغیب به ادعای خلافت کرد.
خلافت عباسی در ۶۵۶ق در پی تهاجم هلاکوخان [[مغول]] به [[بغداد]] سرنگون شد. این سقوط از یک سو به سرخوردگی کسانی انجامید که با چشم تقدس به این خلافت می‌نگریستند<ref> ابن اثیر، ج ۱۲، ص ۳۵۸ـ۳۶۰؛ سعدی، ص ۷۰۳ـ۷۰۸</ref>، و از سوی دیگر، برخی از [[اهل سنت و جماعت|اهل‌سنت]] را در این سو و آن سوی جهان اسلام، ترغیب به ادعای خلافت کرد.


== پانویس ==
== پانویس ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۶٬۲۵۵

ویرایش