confirmed
۲٬۲۰۰
ویرایش
(صفحهای تازه حاوی « {{جعبه اطلاعات شخصیت | عنوان = ابو بصیر اسدی | تصویر = | نام = یحیی بن القاسم | نامهای دیگر = | سال تولد = | تاریخ تولد = | محل تولد = کوفه | سال درگذشت = اواسط قرن دوم | تاریخ درگذشت = 150 ق | محل درگذشت = | استادان = ابوحمزه ثمالى و صالح (عمران) بن میثم | شا...» ایجاد کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
''' ابوبصیر؛ یحیى بن القاسم اسدى ''' ابوبصیر، ثقه و از مشاهیر اصحاب و یاران امام باقر و امام صادق( | ''' ابوبصیر؛ یحیى بن القاسم اسدى ''' ابوبصیر، ثقه و از مشاهیر اصحاب و یاران امام باقر و امام صادق(علیهماالسلام) و راوى روایات آن دو بزرگوار نیز أصحاب امام كاظم (علیهالسلام) است. وى از ابوحمزه ثمالى و صالح (عمران) بن میثم نیز نقل روایت مى کند. | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
کنیۀ او ابومحمد بود و شاید ازآنرو ابوبصیر خوانده میشد که از بینایی محروم بود <ref>(کشی، ۱۷۳، ۴۷۶؛ طوسی، رجال، ۱۴۰، ۳۳۳).</ref> ابوالقاسم کنیۀ پدر وی بوده و نام او اسحاق ثبت شده است (همان، ۱۴۰؛ مفید، الاختصاص، ۸۳)، ولی در برخی از منابع ابوالقاسم بهصورت قاسم و بهعنوان نام پدر یحیی آمده است (مثلاً نک: نجاشی، ۴۴۱). نسبت اسدی به جهت رابطۀ ولای خاندان او با قبیلۀ عرب بنیاسد بود <ref>(کشی، ۱۷۳؛ طوسی، همان، ۳۳۳؛ مفید، همانجا).</ref> طوسی در رجال <ref>(همانجا)</ref> او را از اهل کوفه شمرده است. | کنیۀ او ابومحمد بود و شاید ازآنرو ابوبصیر خوانده میشد که از بینایی محروم بود <ref>(کشی، ۱۷۳، ۴۷۶؛ طوسی، رجال، ۱۴۰، ۳۳۳).</ref> ابوالقاسم کنیۀ پدر وی بوده و نام او اسحاق ثبت شده است (همان، ۱۴۰؛ مفید، الاختصاص، ۸۳)، ولی در برخی از منابع ابوالقاسم بهصورت قاسم و بهعنوان نام پدر یحیی آمده است (مثلاً نک: نجاشی، ۴۴۱). نسبت اسدی به جهت رابطۀ ولای خاندان او با قبیلۀ عرب بنیاسد بود <ref>(کشی، ۱۷۳؛ طوسی، همان، ۳۳۳؛ مفید، همانجا).</ref> طوسی در رجال <ref>(همانجا)</ref> او را از اهل کوفه شمرده است. | ||
نام او در شمار ۶ تن «اصحاب اجماع» از یاران امام باقر و امام صادق ( | نام او در شمار ۶ تن «اصحاب اجماع» از یاران امام باقر و امام صادق (علیهماالسلام) آورده شده است که «طایفه» بر صدق حدیث و فقاهت آنان اجماع نمودهاند <ref>(نک: کشی، ۲۳۸؛ طوسی، عدة الاصول، ۱ / ۳۸۴).</ref> | ||
== ابو بصیر، نابینای بصیر == | == ابو بصیر، نابینای بصیر == | ||
ابوبصير اسدي كه نابينا به دنيا آمده، فقط 2 مرتبه دنيا ـ و آسمان و زمین و ماه و خورشید ـ را ديد. داستان مفصلي دارد كه مرحوم كليني (ره) در «كافي» و قبل از او مرحوم صفار (ره) در «بصائر الدرجات» آوردهاند. در روايت صحيح السند در «كافي» از أبوبصیر نقل شده: | ابوبصير اسدي كه نابينا به دنيا آمده، فقط 2 مرتبه دنيا ـ و آسمان و زمین و ماه و خورشید ـ را ديد. داستان مفصلي دارد كه مرحوم كليني (ره) در «كافي» و قبل از او مرحوم صفار (ره) در «بصائر الدرجات» آوردهاند. در روايت صحيح السند در «كافي» از أبوبصیر نقل شده: | ||
«دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ ( | «دَخَلْتُ عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ (علیهالسلام) فَقُلْتُ لَهُ: أَنْتُمْ وَرَثَةُ رَسُولِ اللَّهِ (صلیالله علیه وآله وسلّم)؟ قَالَ: نَعَمْ، قُلْتُ: رَسُولُ اللَّهِ (صلیالله علیه وآله وسلّم) وَارِثُ الْأَنْبِيَاءِ، عَلِمَ كُلَّ مَا عَلِمُوا؟ قَالَ لِي: نَعَمْ، قُلْتُ: فَأَنْتُمْ تَقْدِرُونَ عَلَى أَنْ تُحْيُوا الْمَوْتَى وَ تُبْرِءُوا الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ؟ قَالَ: نَعَمْ بِإِذْنِ اللَّهِ، ثُمَّ قَالَ لِيَ: ادْنُ مِنِّي يَا أَبَا مُحَمَّدٍ، فَدَنَوْتُ مِنْهُ، فَمَسَحَ عَلَى وَجْهِي وَ عَلَى عَيْنَيَّ فَأَبْصَرْتُ الشَّمْسَ وَ السَّمَاءَ وَ الْأَرْضَ وَ الْبُيُوتَ وَ كُلَّ شَيْءٍ فِي الْبَلَدِ، ثُمَّ قَالَ لِي: أَ تُحِبُّ أَنْ تَكُونَ هَكَذَا وَ لَكَ مَا لِلنَّاسِ وَ عَلَيْكَ مَا عَلَيْهِمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَوْ تَعُودَ كَمَا كُنْتَ وَ لَكَ الْجَنَّةُ خَالِصاً؟ قُلْتُ: أَعُودُ كَمَا كُنْتُ، فَمَسَحَ عَلَى عَيْنَيَّ، فَعُدْتُ كَمَا كُنْتُ، قَالَ: فَحَدَّثْتُ ابْنَ أَبِي عُمَيْرٍ بِهَذَا، فَقَالَ: أَشْهَدُ أَنَّ هَذَا حَقٌّ كَمَا أَنَّ النَّهَارَ حَقٌّ». <ref>الكافي، ج1، ص470 - بصائرالدرجات للصفار، ص269</ref>. | ||
«خدمت امام باقر (علیهالسلام) رسيدم و عرض كردم: شما وارث پيامبريد؟ فرمود: آرى، عرض كردم: پیامبر، وارث انبیا بود و هر چه آنها مىدانستند، ميدانست؟ فرمود: آرى، عرض كردم: شما مىتوانيد مرده را زنده كنيد و كور مادرزاد و بیماری پيس را معالجه كنيد؟ فرمود: آرى به اذن خدا. سپس فرمود: أبا محمد! نزدیک بيا. من نزديكش رفتم، آن حضرت دست به صورت و چشم من کشید و خورشيد و آسمان و زمين و خانهها و هر چه در شهر بود را ديدم، آنگاه به من فرمود: آیا مىخواهى كه اينچنين باشى و در روز قيامت، خیر و شر عملت با خودت باشد؛ مانند دیگران يا آنکه به حال اول ـ نابینایی ـ برگردى و يكسره به بهشت بروى؟ گفتم: مىخواهم چنان كه بودم برگردم. دوباره دست به چشم من كشيد و به حال اول برگشتم. سپس من اين موضوع را به إبن أبى عمير گفتم، او گفت: من گواهى میدهم كه اين موضوع حق است، چنان كه روز روشن حق است». | «خدمت امام باقر (علیهالسلام) رسيدم و عرض كردم: شما وارث پيامبريد؟ فرمود: آرى، عرض كردم: پیامبر، وارث انبیا بود و هر چه آنها مىدانستند، ميدانست؟ فرمود: آرى، عرض كردم: شما مىتوانيد مرده را زنده كنيد و كور مادرزاد و بیماری پيس را معالجه كنيد؟ فرمود: آرى به اذن خدا. سپس فرمود: أبا محمد! نزدیک بيا. من نزديكش رفتم، آن حضرت دست به صورت و چشم من کشید و خورشيد و آسمان و زمين و خانهها و هر چه در شهر بود را ديدم، آنگاه به من فرمود: آیا مىخواهى كه اينچنين باشى و در روز قيامت، خیر و شر عملت با خودت باشد؛ مانند دیگران يا آنکه به حال اول ـ نابینایی ـ برگردى و يكسره به بهشت بروى؟ گفتم: مىخواهم چنان كه بودم برگردم. دوباره دست به چشم من كشيد و به حال اول برگشتم. سپس من اين موضوع را به إبن أبى عمير گفتم، او گفت: من گواهى میدهم كه اين موضوع حق است، چنان كه روز روشن حق است». | ||
البته شبيه اين موضوع براي أبوبصير در زمان امام صادق (علیهالسلام) هم اتفاق افتاد و به همين خاطر ميگويند: «أبوبصير رأي الدنيا مرتين: أبوبصیر دنیا را دو مرتبه دید» یکمرتبه در زمان امام باقر (علیهالسلام) توسط آن حضرت و دیگری هم در زمان امام صادق (علیهالسلام) و توسط آن حضرت. روايت این است: | البته شبيه اين موضوع براي أبوبصير در زمان امام صادق (علیهالسلام) هم اتفاق افتاد و به همين خاطر ميگويند: «أبوبصير رأي الدنيا مرتين: أبوبصیر دنیا را دو مرتبه دید» یکمرتبه در زمان امام باقر (علیهالسلام) توسط آن حضرت و دیگری هم در زمان امام صادق (علیهالسلام) و توسط آن حضرت. روايت این است: | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
== مقابله با فطحیه == | == مقابله با فطحیه == | ||
در ۱۴۸ ق به دنبال وفات امام جعفر صادق ( | در ۱۴۸ ق به دنبال وفات امام جعفر صادق (علیهالسلام)، فرزند ارشد او موسوم به عبدالله دعوی امامت کرد و پیروان او که «فطحیه» نامیده میشدند، در مقابل گروهی از شیعیان قرار داشتند که بلاواسطه پس از امام صادق (علیهالسلام) به امامت امام کاظم (علیهالسلام) قائل بودند. وقوع این بحران با سالهای پایانی عمر ابوبصیر اسدی مصادف بود و موضعگیری او در مقابل فطحیه از وی چهرهای وجیه نزد پیروان امام کاظم (علیهالسلام) ترسیم نمود؛ چنانکه در روایات آنان ابوبصیر در زمرۀ گروهی از اصحاب امام صادق (علیهالسلام) شمرده شده است که از آغاز به عبدالله پشت کرده، به امام کاظم (علیهالسلام) روی آوردند <ref>(نک: کلینی، ۱ / ۳۵۱-۳۵۲؛ کشی، ۲۸۲-۲۸۴).</ref> در منابع گوناگون مطالبی از طریق علی بن ابیحمزه روایت شده است که بیان میدارد ابوبصیر (اسدی) اندکی پس از وفات امام صادق (علیهالسلام) درحالیکه عبدالله افطح هنوز زنده بود، برای گزاردن حج به حجاز رفته و ضمن دیدار با امام کاظم (علیهالسلام) مراتب وفاداری خود را به امام اعلام کرده است <ref>(نک: حمری، ۱۴۶؛ کلینی، ۱ / ۲۸۵، ۲ / ۱۲۴؛ مسعودی، ۱۶۷- ۱۶۸؛ دلائل الامامة، ۱۶۳، ۱۹۳).</ref> | ||
در روایاتی که پیروان امام کاظم ( | در روایاتی که پیروان امام کاظم (علیهالسلام) از زبان ابوبصیر نقل کردهاند، وی پایههای عقیدتی فطحیه دربارۀ امامت را مورد حمله قرار داده است (نک: ابن بابویه، علی، ۴۹، ۷۴؛ مسعودی، ۱۶۱). اگرچه در روایات مذکور تصریح نشده که کدام ابوبصیر موردنظر بوده است، ولی حرمت ویژۀ ابوبصیر مرادی نزد فطحیان، این احتمال را که وی ابوبصیر اسدی باشد، مرجح میسازد. شاید به سبب همین شخصیت ضدفطحی ابوبصیر اسدی بوده باشد که ابن فضال، رجالشناس نامی فطحیه، در نقد رجالی ابوبصیر اسدی، او را «مخلّط» قلمداد کرده است <ref>(نک: کشی، ۱۷۳، ۴۷۶).</ref> | ||
در زمان افتراق بعدی امامیه و تقسیم پیروان امام کاظم ( | در زمان افتراق بعدی امامیه و تقسیم پیروان امام کاظم (علیهالسلام) به واقفه (منکران وفات وی و قائلان به مهدویت آن حضرت) و قطعیه (قائلان به جانشینی امام رضا (علیهالسلام))، سالها از وفات ابوبصیر اسدی میگذشت و همین امر موجب آن بود که هر دو دسته در شخصیت ابوبصیر اسدی با دیدۀ احترام بنگرند. علی بن ابی حمزۀ بطائنی که درگذشته از شاگردان خاص ابوبصیر اسدی بود و اکنون از سران واقفه بهشمار میرفت، با نقشی که در انتقال آثار ابوبصیر و روایات او به آیندگان ایفا کرد، موجب شد که حتی در آثار قطعیه (در دورههای بعد اثناعشریه) بهعنوان راوی درجۀ اول ابوبصیر اسدی شناخته شود <ref>(نک: ابنبابویه، محمد، «مشیخة»، ۱۸؛ طوسی، الفهرست، همانجا؛ نجاشی، ۴۴۱).</ref> | ||
علی بن ابی حمزه و فرزندش حسن که او هم مذهب واقفی داشت، در آثار خود بسیار بیش از دیگر اصحاب ائمه، از روایات ابوبصیر بهره گرفتهاند <ref>(نک: همو، ۲۵۰، به نقل از تفسیر علی بن ابیحمزه؛ ابن بابویه، محمد، ثواب الاعمال، ۱۳۰ به بعد، به نقل از فضائل القرآن حسن بن علی؛ قس: نجاشی، ۳۷).</ref> بهعلاوه در منابع واقفی، برخی روایات در اثبات باورهای مذهب واقفه از زبان ابوبصیر (اسدی) نقل شده است <ref>(نک: علوی، شم ۲۱، ۲۳، ۳۳؛ کشی، ۴۷۴-۴۷۶).</ref> از سوی دیگر قطعیه، ابوبصیر اسدی را بهعنوان یک راوی «وجیه و ثقه» میشناختند، همان تعبیری که نجاشی دربارۀ او به کار برده است <ref>(ص ۴۴۱).</ref> | علی بن ابی حمزه و فرزندش حسن که او هم مذهب واقفی داشت، در آثار خود بسیار بیش از دیگر اصحاب ائمه، از روایات ابوبصیر بهره گرفتهاند <ref>(نک: همو، ۲۵۰، به نقل از تفسیر علی بن ابیحمزه؛ ابن بابویه، محمد، ثواب الاعمال، ۱۳۰ به بعد، به نقل از فضائل القرآن حسن بن علی؛ قس: نجاشی، ۳۷).</ref> بهعلاوه در منابع واقفی، برخی روایات در اثبات باورهای مذهب واقفه از زبان ابوبصیر (اسدی) نقل شده است <ref>(نک: علوی، شم ۲۱، ۲۳، ۳۳؛ کشی، ۴۷۴-۴۷۶).</ref> از سوی دیگر قطعیه، ابوبصیر اسدی را بهعنوان یک راوی «وجیه و ثقه» میشناختند، همان تعبیری که نجاشی دربارۀ او به کار برده است <ref>(ص ۴۴۱).</ref> | ||
همچنین در منابع اثناعشری به روایت حدیثی از ابوبصیر برخورد میکنیم که به «حدیث لوح» شهرت دارد و در آن اعتقاد به امامان دوازدهگانه با تفصیل نسبی مطرح شده است <ref>(نک: کلینی، ۱ / ۵۲۷- ۵۲۸؛ نعمانی، ۴۲-۴۴؛ ابن بابویه، محمد، کمالالدین، ۱ / ۳۰۸-۳۱۱)</ref> و به قرینۀ همراهی عبدالرحمن بن سالم (راوی این حدیث) با علی بن ابی حمزه در روایت از ابوبصیر در برخی از اسانید میتوان بهاحتمال قویتر ابوبصیر اسدی را موردنـظر در این حدیث دانـست <ref>(نک: طوسی، تهذیب، ۱ / ۴۴۳، الاستبصار، ۱ / ۲۰۳).</ref> | همچنین در منابع اثناعشری به روایت حدیثی از ابوبصیر برخورد میکنیم که به «حدیث لوح» شهرت دارد و در آن اعتقاد به امامان دوازدهگانه با تفصیل نسبی مطرح شده است <ref>(نک: کلینی، ۱ / ۵۲۷- ۵۲۸؛ نعمانی، ۴۲-۴۴؛ ابن بابویه، محمد، کمالالدین، ۱ / ۳۰۸-۳۱۱)</ref> و به قرینۀ همراهی عبدالرحمن بن سالم (راوی این حدیث) با علی بن ابی حمزه در روایت از ابوبصیر در برخی از اسانید میتوان بهاحتمال قویتر ابوبصیر اسدی را موردنـظر در این حدیث دانـست <ref>(نک: طوسی، تهذیب، ۱ / ۴۴۳، الاستبصار، ۱ / ۲۰۳).</ref> | ||
خط ۶۱: | خط ۶۱: | ||
شیخ طوسی وی را واقفی خوانده است<ref>رجال الطوسي: ص 346 الرقم 5172</ref> ، کشی هم با وی هم نظر است <ref>رجال الكشّي: ص 474 الرقم 901.</ref> کشی گفته از محمّد بن مسعود پرسیدم ابو بصیر غالی است؟ | شیخ طوسی وی را واقفی خوانده است<ref>رجال الطوسي: ص 346 الرقم 5172</ref> ، کشی هم با وی هم نظر است <ref>رجال الكشّي: ص 474 الرقم 901.</ref> کشی گفته از محمّد بن مسعود پرسیدم ابو بصیر غالی است؟ | ||
گفت خیر ولی مخلّط (واقفی) است <ref>رجال الكشّي: ص 476 الرقم 903</ref>. | گفت خیر ولی مخلّط (واقفی) است <ref>رجال الكشّي: ص 476 الرقم 903</ref>. | ||
نجاشی وی را ثقه و وجیه دانسته و او را ناقل روایت از صادقین (علیهماالسلام) دانسته است و گفته شده که از امام کاظم ( | نجاشی وی را ثقه و وجیه دانسته و او را ناقل روایت از صادقین (علیهماالسلام) دانسته است و گفته شده که از امام کاظم (علیهالسلام) هم نقل روایت داشته است. <ref>رجال النجاشي: ص 441 الرقم 1187 و زبده الاقوال فى خلاصه الرجال ؛ ص413.</ref> | ||
برخی از بزرگان مثل علامه حلی (ره) در خيلي جاها روايت ابوبصیر را ردّ ميكنند ایشان ميگويد: «ابوبصير در اين سند، مشترك بين ثقه و ضعيف است و نتيجه، تابع أخسّ مقدمتين است و لذا روايت ضعيف است». | برخی از بزرگان مثل علامه حلی (ره) در خيلي جاها روايت ابوبصیر را ردّ ميكنند ایشان ميگويد: «ابوبصير در اين سند، مشترك بين ثقه و ضعيف است و نتيجه، تابع أخسّ مقدمتين است و لذا روايت ضعيف است». | ||
از سوی دیگر مرحوم حضرت آیتاللهالعظمی خويي (ره) درباره ابو بصير فرموده: «هرجا كه ابو بصير، بهصورت مطلق بيايد ـ برخلاف جايي كه ابو بصير المكبوب و يا ابو بصير المرادي و يا بصري و يا هر پسوندي باشد و مقيد باشد ـ مراد از او يحيي بن أبي القاسم است كه وثاقتش اتفاقی است و يا مراد از او ليث بن بَختری است كه او هم وثاقتش اتفاقي است». پس ابو بصير مطلق را مشكلي نداريم چرا كه «كلاهما ثقتان و التردد و الإشتراك بين الثقات لا يضر بإعتبار الراوي». <ref>درس خارج فقه مقارن استاد حسینی قزوینی88/07/08</ref> | از سوی دیگر مرحوم حضرت آیتاللهالعظمی خويي (ره) درباره ابو بصير فرموده: «هرجا كه ابو بصير، بهصورت مطلق بيايد ـ برخلاف جايي كه ابو بصير المكبوب و يا ابو بصير المرادي و يا بصري و يا هر پسوندي باشد و مقيد باشد ـ مراد از او يحيي بن أبي القاسم است كه وثاقتش اتفاقی است و يا مراد از او ليث بن بَختری است كه او هم وثاقتش اتفاقي است». پس ابو بصير مطلق را مشكلي نداريم چرا كه «كلاهما ثقتان و التردد و الإشتراك بين الثقات لا يضر بإعتبار الراوي». <ref>درس خارج فقه مقارن استاد حسینی قزوینی88/07/08</ref> | ||
== مصاحبت با معصوم == | == مصاحبت با معصوم == | ||
ابوبصیر اسدی چندی در صحبت امام محمدباقر ( | ابوبصیر اسدی چندی در صحبت امام محمدباقر (علیهالسلام) (امامت: ۹۵-۱۱۴ ق) بود و پس از آن در جرگۀ اصحاب امام جعفر صادق (علیهالسلام) (امامت: ۱۱۴- شوال ۱۴۸) درآمد. انبوهی از روایات برجایماندهٔ اعتقادی و فقهی در کتب حدیث امامیه که از طریق ابوبصیر از آن امام روایت شده است، نشان از میزان این بهرهگیری دارد <ref>(نیز نک: برقی، الرجال، ۱۱، ۱۷؛ طوسی، همان، ۱۴۰، ۳۳۳؛ نجاشی، همانجا).</ref> طوسی (همان، ۳۶۴) وی را در شمار اصحاب امام موسی کاظم (علیهالسلام) (امامت: ۱۴۸-۱۸۳ ق) نیز آورده است <ref>(قس: نجاشی، همانجا)</ref>، ولی باید در نظر داشت که وی تنها حدود ۲ سال از امامت آن حضرت را درک کرده و شمار روایات موجود به نقل ابوبصیر (بدون قید) از امام کاظم (علیهالسلام) بسیار اندک است. | ||
== مشایخ و راویان == | == مشایخ و راویان == | ||
=== مشایخ === | === مشایخ === | ||
خط ۷۲: | خط ۷۲: | ||
=== راویان === | === راویان === | ||
و روی عنه ابن أبي عمير وابن بكير وابن مسكان، وأبان عثمان ... والخ. <ref>معجم الرجال: ۲۱ / ۴۵ ر۱۳۹۵۹.</ref>. | و روی عنه ابن أبي عمير وابن بكير وابن مسكان، وأبان عثمان ... والخ. <ref>معجم الرجال: ۲۱ / ۴۵ ر۱۳۹۵۹.</ref>. | ||
راویان از ابوبصیر در کوفه بسیارند و از آن جمله از ابان بن عثمان احمر، عاصم بن حمید حناط، حسین بن ابى العلاء و عبدالله بن حماد انصارى. او با آنکه نابینا بود ولى بصیرتش او را وا داشت تا در مقابل فطحیّه موضع بگیرد و پایه هاى عقیدتى آنان در زمینه امامت را مورد حمله قرار دهد. همین موضعگیرى بحق بود که به وجاهت او نزد شیعیان امام کاظم( | راویان از ابوبصیر در کوفه بسیارند و از آن جمله از ابان بن عثمان احمر، عاصم بن حمید حناط، حسین بن ابى العلاء و عبدالله بن حماد انصارى. او با آنکه نابینا بود ولى بصیرتش او را وا داشت تا در مقابل فطحیّه موضع بگیرد و پایه هاى عقیدتى آنان در زمینه امامت را مورد حمله قرار دهد. همین موضعگیرى بحق بود که به وجاهت او نزد شیعیان امام کاظم(علیهالسلام) افزود. | ||
ابوبصیر اسدی بهسان یکی از حاملان پراندوختۀ حدیث اهلبیت در کوفه شناخته میشد و در میان آنان که از او حدیث فرا گرفتند، نام رجالی چون ابان بن عثمان احمر، عاصم بن حمید حناط، حسین بن ابیالعلاء و عبداللـه بن حماد انصاری به چشم میخورد <ref>(نک: ابن بابویه، محمد، فقیه، ۴ / ۱۲۱؛ طوسی، الفهرست، ۱۷۸، امالی، ۲ / ۹۵، ۱۵۷).</ref> همچنین باید از علی بن ابی حمزۀ بطائنی، عبدالله بن وضاح و شعیب عقرقوفی، خواهرزادۀ ابوبصیر اسدی، نام برد که شاگردان خاص وی بودهاند <ref>(نک: نجاشی، ۲۱۵، ۲۴۹؛ کشی، ۱۷۱).</ref> | ابوبصیر اسدی بهسان یکی از حاملان پراندوختۀ حدیث اهلبیت در کوفه شناخته میشد و در میان آنان که از او حدیث فرا گرفتند، نام رجالی چون ابان بن عثمان احمر، عاصم بن حمید حناط، حسین بن ابیالعلاء و عبداللـه بن حماد انصاری به چشم میخورد <ref>(نک: ابن بابویه، محمد، فقیه، ۴ / ۱۲۱؛ طوسی، الفهرست، ۱۷۸، امالی، ۲ / ۹۵، ۱۵۷).</ref> همچنین باید از علی بن ابی حمزۀ بطائنی، عبدالله بن وضاح و شعیب عقرقوفی، خواهرزادۀ ابوبصیر اسدی، نام برد که شاگردان خاص وی بودهاند <ref>(نک: نجاشی، ۲۱۵، ۲۴۹؛ کشی، ۱۷۱).</ref> | ||
== تعداد روایات و آثار == | == تعداد روایات و آثار == | ||
ابوبصیر اسدی در پی سالها درک صحبت امام محمدباقر و امام صادق ( | ابوبصیر اسدی در پی سالها درک صحبت امام محمدباقر و امام صادق (علیهالسلام) طبعاً یکی از قطبهای رهبری فکری جامعۀ امامی کوفه محسوب میشد، روایات متعددی در دست است که نشان میدهد ابوبصیر (ظاهراً اسدی) در صحنههای مبارزۀ فکری با گروههای مخالف چون مختاریه و زیدیه حضور داشته است <ref>(نک: کلینی، ۱ / ۲۹۱؛ کشی، ۲۴۰-۲۴۱، جم ).</ref> | ||
نام ابو بصير را در رواياتی زياد داريم، صاحب معجم رجال الحدیث مینویسد: | نام ابو بصير را در رواياتی زياد داريم، صاحب معجم رجال الحدیث مینویسد: | ||
«در سلسله اسناد روایات بیش از دوهزار و دویست و هفتاد و پنج مورد با عنوان ابوبصیر قرار گرفته است.» <ref>معجم رجال الحدیث،ج21، ص44</ref> | «در سلسله اسناد روایات بیش از دوهزار و دویست و هفتاد و پنج مورد با عنوان ابوبصیر قرار گرفته است.» <ref>معجم رجال الحدیث،ج21، ص44</ref> |