عمر المحضار: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'زین العابدین' به 'زین‌العابدین')
بدون خلاصۀ ویرایش
(۳۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
{{جعبه اطلاعات شخصیت
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| عنوان = عمرالمحضار
|-
| تصویر =  
!نام
| نام = عمرالمحضار
!عمر بن عبدالرحمن السقاف
| نام‌های دیگر = {{فهرست جعبه عمودی | عمر بن عبدالرحمن السقاف بن الفقیه المقدم | صاحب عرف}}
|-
| سال تولد =
|نام پدر
| تاریخ تولد = 
|عبدالرحمن السقاف بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم
| محل تولد =
|-
| سال درگذشت = ۸۳۳ ق
|زادگاه
| تاریخ درگذشت =
|[[تریم]]، [[حضرموت]]
| محل درگذشت = حضرموت، یمن
|-
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی | عبدالرحمن بن محمد السقاف (پدر) | أبوبکر بن محمد بلحاج بافضل}}
|[[دین]]
| شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی | عبدالله بن أبی‌بکر العیدروس | علی بن أبی‌بکر السکران | أحمد بن أبی‌بکر السکران | أحمد بن عمر بن علی باعلوی}}
|[[اسلام]]
| دین = اسلام
|-
| مذهب = اهل سنت
|[[مذهب]]
| آثار = مسجد المحضار در حضرموت
|[[سنی]]
| فعالیت‌ها = {{فهرست جعبه عمودی | عالم دین | تولیت نقابت سادات باعلوی در سال ۸۲۱ ق | تبلیغ دین اسلام | ایجاد روستای واسط در الشحر حضرموت}}
|-
| وبگاه =
|نقش‌ها
}}
|از علمای صوفی حضرموت و استاد اخلاق
'''عمر المحضار''' (متوفی ۸۳۳ ه. ق) امام دانشمند، استاد اخلاق و دارای جایگاه رفیع اجتماعی در میان مردم در حضرموت است و از بزرگان سادات آل باعلوی محسوب می‌شود. لقب «محضار» کنایه از سرعت رسیدن به محل و حاضر شدن است. او به خاطر دانش، آثار، مبارزات، خوبی‌ها و ارتباطش مشهور بود. او انجمن نقابت سادات علوی را در دست گرفت. او اولین کسی بود که برای تولیت نقابت سادات باعلوی در سال ۸۲۱ ه. ق انتخاب شد. پس از آن شهرتش بیشتر و جایگاهش افزون شد و گروه‌های مختلف نزد او آمد و شد می‌کردند. و او را متولی تصرف در وجوه شرعیه قرار دادند. او مسجد المحضار را در تریم ساخت و تأسیس کرد.


تولیت نقابت سادات باعلوی در سال ۸۲۱ ه.ق
شایان ذکر است که شیخ ابوبکر بن سالم به احترام شیخ عمر المحضار و از باب تبرک و تیمن یکی از پسرانش را عمر المحضار نامید که آل المحضار به او برمی‌گردند.<ref> جمل اللیل, یوسف بن عبدالله (1423 هـ). الشجرة الزکیة فی الأنساب وسیر آل بیت النبوة. الجزء الأول. الریاض، المملکة العربیة السعودیة: مکتبة جل المعرفة.</ref>
|-
|آثار
|ساختن مسجد المحضار


ساختن مسجد عرف
== نسب ==
 
عمر بن عبدالرحمن السَقّاف بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن [[جعفر بن محمد (صادق‌)|جعفر الصادق]] بن [[محمد بن علی (باقر العلوم)|محمد‌الباقر]] بن علی [[علی بن الحسین (زین العابدین)|زین‌العابدین]] بن [[حسین بن علی (سید الشهدا)|الحسین]] بن [[علی بن ابی طالب|علی بن أبی‌طالب]]، و علی همسر [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه]] بنت [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|محمد]] صلی الله علیه وآله است.
ایجاد روستای واسط در حاشیه الشحر
|-
|درگذشت
|دوشنبه دوم ذی القعده در سال ۸۳۳ ه.ق
|-
|آرامگاه
|قبرستان زنبل در تریم
|-
|}
</div>
 
 
'''عمر المحضار''' (متوفی ۸۳۳ ه.ق) امام دانشمند، استاد اخلاق و دارای جایگاه رفیع اجتماعی در میان مردم در حضرموت است و از بزرگان سادات آل باعلوی محسوب می شود. لقب «محضار» کنایه از سرعت رسیدن به محل و حاضر شدن است. او به خاطر دانش، آثار، مبارزات، خوبی ها و ارتباطش مشهور بود. او انجمن نقابت سادات علوی را در دست گرفت. او اولین کسی بود که برای تولیت نقابت سادات باعلوی در سال ۸۲۱ ه.ق انتخاب شد. پس از آن شهرتش بیشتر و جایگاهش افزون شد و گروه‌های مختلف نزد او آمد و شد می کردند. و او را متولی تصرف در وجوه شرعیه قرار دادند. او مسجد المحضار را در تریم ساخت و تأسیس کرد.
 
شایان ذکر است که شیخ ابوبکر بن سالم به احترام شیخ عمر المحضار و از باب تبرک و تیمن یکی از پسرانش را عمر المحضار نامید که آل المحضار به او برمی گردند.<ref> جمل اللیل, یوسف بن عبدالله (1423 هـ). الشجرة الزكیة فی الأنساب وسیر آل بیت النبوة. الجزء الأول. الریاض، المملكة العربیة السعودیة: مكتبة جل المعرفة.</ref>
 
=نسب=
عمر بن عبدالرحمن السقاف بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن [[امام صادق علیه السلام|جعفر الصادق]] بن [[امام باقر )|محمد الباقر]] بن علی [[امام سجاد (ع)|زین‌العابدین]] بن [[امام حسین (ع)|الحسین]] بن [[امام علی (ع)|علی بن أبی‌طالب]]، و علی همسر [[فاطمه]] بنت [[محمد]] صلی الله علیه وآله است.


او بیست و یکمین نوه از نسل پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله است.
او بیست و یکمین نوه از نسل پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله است.


=تولد و تربیت=
== تولد و تربیت ==
او در تریم حضرموت به دنیا آمد و با برادرانش تحت سرپرستی پدرش عبدالرحمن السقاف بزرگ شد و قرآن را حفظ کرد و به علوم زمان خود با تمام سطوح دانشی که در آن زمان در گردش بود دست یافت. سپس به نقاط بسیاری در حضرموت، یمن و حجاز به دنبال دانش و استفاده از دانشمندان رفت. اولین بروز و ظهور او از طریق تلاش های بسیار بود که به آن شناخته شد و پس از آن تدریس زودهنگام و جمع شدن علما و فقها برای شنیدن سخنان او بود.<ref>الحبشی, أحمد بن زین. شرح العینیة. سنغافورة: مطبعة كرجای المحدودة. صفحة 192.</ref>  
او در تریم حضرموت به دنیا آمد و با برادرانش تحت سرپرستی پدرش عبدالرحمن السَقّاف بزرگ شد و قرآن را حفظ کرد و به علوم زمان خود با تمام سطوح دانشی که در آن زمان در گردش بود دست یافت. سپس به نقاط بسیاری در حضرموت، یمن و حجاز به دنبال دانش و استفاده از دانشمندان رفت. اولین بروز و ظهور او از طریق تلاش‌های بسیار بود که به آن شناخته شد و پس از آن تدریس زودهنگام و جمع شدن علما و فقها برای شنیدن سخنان او بود.<ref>الحبشی, أحمد بن زین. شرح العینیة. سنغافورة: مطبعة کرجای المحدودة. صفحة 192.</ref>  


=اساتید=
== اساتید ==
او از محضر علما و اساتید متعددی در تریم، الشحر، یمن و حجاز و غیر آن بهره برد، از جمله ایشان عبارتند از:<ref>الحبشی, عیدروس بن عمر (1430 هـ). عقد الیواقیت الجوهریة. الجزء الثانی. تریم، الیمن: دار العلم والدعوة. صفحة 1072.</ref>
او از محضر علما و اساتید متعددی در تریم، الشحر، یمن و حجاز و غیر آن بهره برد، از جمله ایشان عبارتند از:<ref>الحبشی, عیدروس بن عمر (1430 هـ). عقد الیواقیت الجوهریة. الجزء الثانی. تریم، الیمن: دار العلم والدعوة. صفحة 1072.</ref>
 
* پدرش عبدالرحمن بن محمد السَقّاف
پدرش عبدالرحمن بن محمد السقاف
* أبوبکر بن محمد بلحاج بافضل
 
أبوبکر بن محمد بلحاج بافضل


و همچنین با تعدادی از اهل علم و حکمت و دارای مقام رفاقت داشت، از جمله ایشان عبارتند از:
و همچنین با تعدادی از اهل علم و حکمت و دارای مقام رفاقت داشت، از جمله ایشان عبارتند از:
* عبدالرحیم بن سعید باوزیر
* عبدالله بن عبدالرحمن باوزیر
* جعفر بن عبدالله الکثیری


عبدالرحیم بن سعید باوزیر
== شاگردان ==
 
دایره شاگردان شیخ عمر المحضار گسترده بود و صدها نفر از علمای بزرگ از شهرهای مختلف از محضر وی بهره بردند، از جمله بزرگان شاگردان او عبارتند از:<ref>الشلی, محمد بن أبی بکر (1402 هـ). المشرع الروی فی مناقب السادة الکرام آل أبی علوی (PDF). الجزء الثانی (الطبعة الثانیة). صفحة 525. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 4 دیسمبر 2020.</ref>
عبدالله بن عبدالرحمن باوزیر
* پسر برادرش عبدالله بن أبی‌بکر العیدروس
 
* پسر برادرش علی بن أبی‌بکر السکران
جعفر بن عبدالله الکثیری
* پسر برادرش أحمد بن أبی‌بکر السکران
 
* أحمد بن عمر بن علی باعلوی
=شاگردان=
* حسین بن أحمد بن علوی باعلوی
دایره شاگردان شیخ عمر المحضار گسترده بود و صدها نفر از علمای بزرگ از شهرهای مختلف از محضر وی بهره بردند، از جمله بزرگان شاگردان او عبارتند از:<ref>الشلی, محمد بن أبی بكر (1402 هـ). المشرع الروی فی مناقب السادة الكرام آل أبی علوی (PDF). الجزء الثانی (الطبعة الثانیة). صفحة 525. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 4 دیسمبر 2020.</ref>
* محمد بن عبدالله بن علی باعلوی
 
* عبدالله بن علی باحرمی
پسر برادرش عبدالله بن أبی‌بکر العیدروس
* محمد بن علی بازغیفان
 
* أحمد بن محمد باعباد
پسر برادرش علی بن أبی‌بکر السکران
* سعید بن أحمد باغریب
 
* أبوبکر بافتیل
پسر برادرش أحمد بن أبی‌بکر السکران
 
أحمد بن عمر بن علی باعلوی
 
حسین بن أحمد بن علوی باعلوی
 
محمد بن عبدالله بن علی باعلوی
 
عبدالله بن علی باحرمی
 
محمد بن علی بازغیفان
 
أحمد بن محمد باعباد
 
سعید بن أحمد باغریب
 
أبوبکر بافتیل


=تولیت نقابت=
== تولیت نقابت ==
یکی از کارهای بزرگ او گرد هم آوردن برادرانش، سادات بنی علوی و ایجاد تشکیلات منظم برای تاسیس انجمن نقابة سادات علوی در سال ذ821 هجری قمری است. او با آنها سند کتبی و رسمی دولتی امضا کردند که متشکل از همبستگی و همکاری مشترک در بالابردن کلام حق، سرکوب بنیاد باطل، امر به معروف، نهی از منکر و یاری رساندن به مظلوم بود. با این سند جامع، فعالیت شیخ عمر شروع شد و در جامعه گسترش یافت و انجمن نقابة سادات علوی وارد مرحله جدیدی از نفوذ علمی و عملی در همه خانواده های علوی و گروه های اجتماعی دیگر شد.
یکی از کارهای بزرگ او گرد هم آوردن برادرانش، سادات بنی علوی و ایجاد تشکیلات منظم برای تاسیس انجمن نقابة سادات علوی در سال ذ821 هجری قمری است. آنها سندی کتبی، رسمی و دولتی امضا کردند که متشکل از همبستگی و همکاری مشترک در بالابردن کلام حق، سرکوب بنیاد باطل، امر به معروف، نهی از منکر و یاری رساندن به مظلوم بود. با این سند جامع، فعالیت شیخ عمر شروع شد و در جامعه گسترش یافت و انجمن نقابة سادات علوی وارد مرحله جدیدی از نفوذ علمی و عملی در همه خانواده‌های علوی و گروه‌های اجتماعی دیگر شد.


=آثار=
== آثار ==
بر اساس آنچه در زندگی نامه ها آمده است، شیخ عمر المحضار در زمان خودش از میان سادت علوی ثروتمندترین بود و زمین های فراوان داشت که همه آنها را کش می کرد و باغ ایجاد می کرد و با دقت پیگیر محصولات و میوه های آنها بود و در منطقه ساحل تعدادی کشتی برای کار در ماهیگیری تهیه کرده بود که درآمد حاصل از آن به منافع علم، تبلیغ و دعوت به اسلام و کمک به فقرا و نیازمندان صرف می شد. از این رو در همه جا مشهور و معروف شده بود و دارای جایگاه اجتماعی بالایی شد. و برای او اموال فراوانی جهت تقسیم بین فقرا، بیوه ها و یتیمان برای او ارسال می شد. بهترین غذاها را به نیازمندان می خورانید و به گروه های مسافر و زایرین اکرام می کرد. او همچنین مراقب اوضاع طلاب علم و دانشجویان و علاقه مندان به تدریس بود و به تدریس و معیشت آنها رسیدگی می کرد. و در دوران او پذیرایی از غریبه هایی که از خارج از کشور می آمدند گسترش یافت.
بر اساس آنچه در زندگی‌نامه‌ها آمده است، شیخ عمر المحضار در زمان خودش از میان سادت علوی ثروتمندترین بود و زمین‌های فراوان داشت که همه آنها را کشت می‌کرد و باغ ایجاد می‌کرد و با دقت پیگیر محصولات و میوه‌های آنها بود و در منطقه ساحل تعدادی کشتی برای کار در ماهیگیری تهیه کرده بود که درآمد حاصل از آن به منافع علم، تبلیغ و دعوت به اسلام و کمک به فقرا و نیازمندان صرف می‌شد. از این رو در همه جا مشهور و معروف شده بود و دارای جایگاه اجتماعی بالایی شد. و برای او اموال فراوانی جهت تقسیم بین فقرا، بیوه‌ها و یتیمان برای او ارسال می‌شد. بهترین غذاها را به نیازمندان می‌خورانید و به گروه‌های مسافر و زایرین اکرام می‌کرد. او همچنین مراقب اوضاع طلاب علم و دانشجویان و علاقه‌مندان به تدریس بود و به تدریس و معیشت آنها رسیدگی می‌کرد و سفره او برای غریبه‌هایی که از خارج کشور می‌آمدند گسترده بود.


یکی از فعالیت های او مسجدسازی بود. از جمله مسجد او معروف به مسجد المحضار بود که نخل ها، اموال و منافع بسیاری را برای آن مسجد وقف کرد. مسجد دیگری در منطقه الشحر در روستایی به نام عرف ساخت که اغلب هنگام رفتن به ساحل در آنجا اقامت می کرد و به همین دلیل به عنوان «صاحب عرف» مشهور شد و تا به امروز کلبه، اوقاف و اقامتگاه او وجود دارد. او همچنین آنچه را که تخریب شده بود، مانند مسجد باعلوی در تریم را بازسازی کرد. شیخ عمر المحضار روستاهای زیادی را ایجاد کرد. سه روستا در اطراف الشحر ایجاد کرد که یکی از آنها روستای واسط در حاشیه الشحر است.
از جمله فعالیت‌های او مسجدسازی بود. برای یکی از مسجدهایی که ساخت و به مسجد المحضار معروف بود، نخل‌ها، اموال و منافع بسیاری را وقف کرد. مسجد دیگری در منطقه الشحر در روستایی به نام عرف ساخت که اغلب هنگام رفتن به ساحل در آنجا اقامت می‌کرد و به همین دلیل به عنوان «صاحب عرف» مشهور شد و تا به امروز کلبه، اوقاف و اقامتگاه او وجود دارد. او همچنین آنچه را که تخریب شده بود، مانند مسجد باعلوی در تریم را بازسازی کرد. شیخ عمر المحضار روستاهای زیادی را ایجاد کرد. سه روستا در اطراف الشحر ایجاد کرد که یکی از آنها روستای واسط در حاشیه الشحر است.


از جمله فعالیت های او این بود که از سلطان جعفر بن عبدالله بن علی بن عمر الکثیری خواست که به دلیل حسن نیت و نظر خوب، حاکمیت را در دست گیرد، اگرچه جعفر، به دور از سیاست، مشغول تجارت و برقراری ارتباط با مردان صاحب فضل بود؛ اما تشویق شیخ عمر برای پذیرفتن زمامداری شهر بور تأثیر گذاشت و پس از آن سلطانی را در دست گرفت.  
از جمله فعالیت‌های او این بود که از سلطان جعفر بن عبدالله بن علی بن عمر الکثیری خواست که به دلیل حسن نیت و نظر خوب، حاکمیت را در دست گیرد، اگرچه جعفر، به دور از سیاست، مشغول تجارت و برقراری ارتباط با مردان صاحب فضل بود؛ اما تشویق شیخ عمر برای پذیرفتن زمامداری شهر بور تأثیر گذاشت و پس از آن سلطانی را در دست گرفت.  


=فرزندان=
== فرزندان ==
از او چهار دختر به نام های عایشه، فاطمه، مریم و علویه به جای ماند و پسری نداشت.<ref> خرد, محمد بن علی (2002). غرر البهاءالضوی ودرر الجمال البدیع البهی. القاهرة، مصر: المكتبة الأزهریة للتراث. صفحة 261، 549.</ref>
از او چهار دختر به نام‌های عایشه، فاطمه، مریم و علویه به جای ماند و پسری نداشت.<ref> خرد, محمد بن علی (2002). غرر البهاءالضوی ودرر الجمال البدیع البهی. القاهرة، مصر: المکتبة الأزهریة للتراث. صفحة 261، 549.</ref>


=وفات=
== وفات ==
وی در دوشنبه دوم ذی القعده در سال ۸۳۳ ه.ق در حال سجده نماز ظهر درگذشت و در قبرستان زنبل در کنار خانواده و اجدادش به خاک سپرده شد.<ref> الشرجی, أحمد بن أحمد (1406 هـ). طبقات الخواص أهل الصدق والإخلاص. صنعاء، الیمن: الدار الیمنیة. صفحة 223.</ref>  
وی در دوشنبه دوم ذی القعده در سال ۸۳۳ ه. ق در حال سجده نماز ظهر درگذشت و در قبرستان زنبل در کنار خانواده و اجدادش به خاک سپرده شد.<ref> الشرجی, أحمد بن أحمد (1406 هـ). طبقات الخواص أهل الصدق والإخلاص. صنعاء، الیمن: الدار الیمنیة. صفحة 223.</ref>  


=منبع=
== منابع ==
المشهور, أبوبکر بن علی (1424 هـ). الإمام الشیخ عمر المحضار سلسلة أعلام حضرموت 10 (PDF). عدن، الیمن: مرکز الإبداع الثقافی للدراسات وخدمة التراث.
المشهور, أبوبکر بن علی (1424 هـ). الإمام الشیخ عمر المحضار سلسلة أعلام حضرموت 10 (PDF). عدن، الیمن: مرکز الإبداع الثقافی للدراسات وخدمة التراث.


=پانویس=
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده: شخصیت های جهان اسلام]]
[[رده:شخصیت‌ها]]
<references />

نسخهٔ ‏۲۵ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۰۲

عمرالمحضار
نام کاملعمرالمحضار
نام‌های دیگر
  • عمر بن عبدالرحمن السقاف بن الفقیه المقدم
  • صاحب عرف
اطلاعات شخصی
سال درگذشت۸۳۳ ق، ۸۰۸ ش‌، ۱۴۳۰ م
محل درگذشتحضرموت، یمن
دیناسلام، اهل سنت
استادان
  • عبدالرحمن بن محمد السقاف (پدر)
  • أبوبکر بن محمد بلحاج بافضل
شاگردان
  • عبدالله بن أبی‌بکر العیدروس
  • علی بن أبی‌بکر السکران
  • أحمد بن أبی‌بکر السکران
  • أحمد بن عمر بن علی باعلوی
آثارمسجد المحضار در حضرموت
فعالیت‌ها
  • عالم دین
  • تولیت نقابت سادات باعلوی در سال ۸۲۱ ق
  • تبلیغ دین اسلام
  • ایجاد روستای واسط در الشحر حضرموت

عمر المحضار (متوفی ۸۳۳ ه. ق) امام دانشمند، استاد اخلاق و دارای جایگاه رفیع اجتماعی در میان مردم در حضرموت است و از بزرگان سادات آل باعلوی محسوب می‌شود. لقب «محضار» کنایه از سرعت رسیدن به محل و حاضر شدن است. او به خاطر دانش، آثار، مبارزات، خوبی‌ها و ارتباطش مشهور بود. او انجمن نقابت سادات علوی را در دست گرفت. او اولین کسی بود که برای تولیت نقابت سادات باعلوی در سال ۸۲۱ ه. ق انتخاب شد. پس از آن شهرتش بیشتر و جایگاهش افزون شد و گروه‌های مختلف نزد او آمد و شد می‌کردند. و او را متولی تصرف در وجوه شرعیه قرار دادند. او مسجد المحضار را در تریم ساخت و تأسیس کرد.

شایان ذکر است که شیخ ابوبکر بن سالم به احترام شیخ عمر المحضار و از باب تبرک و تیمن یکی از پسرانش را عمر المحضار نامید که آل المحضار به او برمی‌گردند.[۱]

نسب

عمر بن عبدالرحمن السَقّاف بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد‌الباقر بن علی زین‌العابدین بن الحسین بن علی بن أبی‌طالب، و علی همسر فاطمه بنت محمد صلی الله علیه وآله است.

او بیست و یکمین نوه از نسل پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله است.

تولد و تربیت

او در تریم حضرموت به دنیا آمد و با برادرانش تحت سرپرستی پدرش عبدالرحمن السَقّاف بزرگ شد و قرآن را حفظ کرد و به علوم زمان خود با تمام سطوح دانشی که در آن زمان در گردش بود دست یافت. سپس به نقاط بسیاری در حضرموت، یمن و حجاز به دنبال دانش و استفاده از دانشمندان رفت. اولین بروز و ظهور او از طریق تلاش‌های بسیار بود که به آن شناخته شد و پس از آن تدریس زودهنگام و جمع شدن علما و فقها برای شنیدن سخنان او بود.[۲]

اساتید

او از محضر علما و اساتید متعددی در تریم، الشحر، یمن و حجاز و غیر آن بهره برد، از جمله ایشان عبارتند از:[۳]

  • پدرش عبدالرحمن بن محمد السَقّاف
  • أبوبکر بن محمد بلحاج بافضل

و همچنین با تعدادی از اهل علم و حکمت و دارای مقام رفاقت داشت، از جمله ایشان عبارتند از:

  • عبدالرحیم بن سعید باوزیر
  • عبدالله بن عبدالرحمن باوزیر
  • جعفر بن عبدالله الکثیری

شاگردان

دایره شاگردان شیخ عمر المحضار گسترده بود و صدها نفر از علمای بزرگ از شهرهای مختلف از محضر وی بهره بردند، از جمله بزرگان شاگردان او عبارتند از:[۴]

  • پسر برادرش عبدالله بن أبی‌بکر العیدروس
  • پسر برادرش علی بن أبی‌بکر السکران
  • پسر برادرش أحمد بن أبی‌بکر السکران
  • أحمد بن عمر بن علی باعلوی
  • حسین بن أحمد بن علوی باعلوی
  • محمد بن عبدالله بن علی باعلوی
  • عبدالله بن علی باحرمی
  • محمد بن علی بازغیفان
  • أحمد بن محمد باعباد
  • سعید بن أحمد باغریب
  • أبوبکر بافتیل

تولیت نقابت

یکی از کارهای بزرگ او گرد هم آوردن برادرانش، سادات بنی علوی و ایجاد تشکیلات منظم برای تاسیس انجمن نقابة سادات علوی در سال ذ821 هجری قمری است. آنها سندی کتبی، رسمی و دولتی امضا کردند که متشکل از همبستگی و همکاری مشترک در بالابردن کلام حق، سرکوب بنیاد باطل، امر به معروف، نهی از منکر و یاری رساندن به مظلوم بود. با این سند جامع، فعالیت شیخ عمر شروع شد و در جامعه گسترش یافت و انجمن نقابة سادات علوی وارد مرحله جدیدی از نفوذ علمی و عملی در همه خانواده‌های علوی و گروه‌های اجتماعی دیگر شد.

آثار

بر اساس آنچه در زندگی‌نامه‌ها آمده است، شیخ عمر المحضار در زمان خودش از میان سادت علوی ثروتمندترین بود و زمین‌های فراوان داشت که همه آنها را کشت می‌کرد و باغ ایجاد می‌کرد و با دقت پیگیر محصولات و میوه‌های آنها بود و در منطقه ساحل تعدادی کشتی برای کار در ماهیگیری تهیه کرده بود که درآمد حاصل از آن به منافع علم، تبلیغ و دعوت به اسلام و کمک به فقرا و نیازمندان صرف می‌شد. از این رو در همه جا مشهور و معروف شده بود و دارای جایگاه اجتماعی بالایی شد. و برای او اموال فراوانی جهت تقسیم بین فقرا، بیوه‌ها و یتیمان برای او ارسال می‌شد. بهترین غذاها را به نیازمندان می‌خورانید و به گروه‌های مسافر و زایرین اکرام می‌کرد. او همچنین مراقب اوضاع طلاب علم و دانشجویان و علاقه‌مندان به تدریس بود و به تدریس و معیشت آنها رسیدگی می‌کرد و سفره او برای غریبه‌هایی که از خارج کشور می‌آمدند گسترده بود.

از جمله فعالیت‌های او مسجدسازی بود. برای یکی از مسجدهایی که ساخت و به مسجد المحضار معروف بود، نخل‌ها، اموال و منافع بسیاری را وقف کرد. مسجد دیگری در منطقه الشحر در روستایی به نام عرف ساخت که اغلب هنگام رفتن به ساحل در آنجا اقامت می‌کرد و به همین دلیل به عنوان «صاحب عرف» مشهور شد و تا به امروز کلبه، اوقاف و اقامتگاه او وجود دارد. او همچنین آنچه را که تخریب شده بود، مانند مسجد باعلوی در تریم را بازسازی کرد. شیخ عمر المحضار روستاهای زیادی را ایجاد کرد. سه روستا در اطراف الشحر ایجاد کرد که یکی از آنها روستای واسط در حاشیه الشحر است.

از جمله فعالیت‌های او این بود که از سلطان جعفر بن عبدالله بن علی بن عمر الکثیری خواست که به دلیل حسن نیت و نظر خوب، حاکمیت را در دست گیرد، اگرچه جعفر، به دور از سیاست، مشغول تجارت و برقراری ارتباط با مردان صاحب فضل بود؛ اما تشویق شیخ عمر برای پذیرفتن زمامداری شهر بور تأثیر گذاشت و پس از آن سلطانی را در دست گرفت.

فرزندان

از او چهار دختر به نام‌های عایشه، فاطمه، مریم و علویه به جای ماند و پسری نداشت.[۵]

وفات

وی در دوشنبه دوم ذی القعده در سال ۸۳۳ ه. ق در حال سجده نماز ظهر درگذشت و در قبرستان زنبل در کنار خانواده و اجدادش به خاک سپرده شد.[۶]

منابع

المشهور, أبوبکر بن علی (1424 هـ). الإمام الشیخ عمر المحضار سلسلة أعلام حضرموت 10 (PDF). عدن، الیمن: مرکز الإبداع الثقافی للدراسات وخدمة التراث.

پانویس

  1. جمل اللیل, یوسف بن عبدالله (1423 هـ). الشجرة الزکیة فی الأنساب وسیر آل بیت النبوة. الجزء الأول. الریاض، المملکة العربیة السعودیة: مکتبة جل المعرفة.
  2. الحبشی, أحمد بن زین. شرح العینیة. سنغافورة: مطبعة کرجای المحدودة. صفحة 192.
  3. الحبشی, عیدروس بن عمر (1430 هـ). عقد الیواقیت الجوهریة. الجزء الثانی. تریم، الیمن: دار العلم والدعوة. صفحة 1072.
  4. الشلی, محمد بن أبی بکر (1402 هـ). المشرع الروی فی مناقب السادة الکرام آل أبی علوی (PDF). الجزء الثانی (الطبعة الثانیة). صفحة 525. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 4 دیسمبر 2020.
  5. خرد, محمد بن علی (2002). غرر البهاءالضوی ودرر الجمال البدیع البهی. القاهرة، مصر: المکتبة الأزهریة للتراث. صفحة 261، 549.
  6. الشرجی, أحمد بن أحمد (1406 هـ). طبقات الخواص أهل الصدق والإخلاص. صنعاء، الیمن: الدار الیمنیة. صفحة 223.