محمد بن مسلم: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۳۶: خط ۳۶:


== ارجاع دیگران به محمد بن مسلم از طرف امام معصوم ==
== ارجاع دیگران به محمد بن مسلم از طرف امام معصوم ==
عبدالله بن ابى یعفور ـ از اصحاب برجسته امام صادق(ع) ـ مى گوید: به امام(ع) گفتم: چون همیشه توفیق دیدار شما نصیبم نمى شود و گاه پاسخى براى سؤال شیعیان ندارم، چه کنم؟ فرمود: چرا از محمدبن مسلم نمى پرسى؟ او روایات فراوانى از پدرم شنیده و نزد وى وجیه و پسندیده بوده است فما یمنعک من محمد بن مسلم الثقفی فإنه قدسمع من أبی وکان عنده مرضیا وجیها. <ref>همان، ص145؛ همان، ص201 و 202؛ همان، ج46، ص328؛ خلاصة الاقوال، ص73؛ قاموس الرجال، ج8، ص380</ref>
عبدالله بن ابى یعفور مى گوید: به امام صادق (ع) گفتم: چون همیشه توفیق دیدار شما نصیبم نمى شود و گاه پاسخى براى سؤال شیعیان ندارم، چه کنم؟ فرمود: چرا از محمدبن مسلم نمى پرسى؟ او روایات فراوانى از پدرم شنیده و نزد وى وجیه و پسندیده بوده است فما یمنعک من محمد بن مسلم الثقفی فإنه قدسمع من أبی وکان عنده مرضیا وجیها. <ref>همان، ص145؛ همان، ص201 و 202؛ همان، ج46، ص328؛ خلاصة الاقوال، ص73؛ قاموس الرجال، ج8، ص380</ref>
 
== محمد بن مسلم مفتخر به ارادت خاص به اهل بیت ==
== محمد بن مسلم مفتخر به ارادت خاص به اهل بیت ==
کشی با واسطه از زرارة بن اعین نقل می‌کند که او گفت: ابوکریبه ـ از راویان شیعی ـ و محمد بن مسلم ثقفی در طی یک رخداد، برای ادای شهادت، نزد قاضی کوفه - ‌شریک بن عبدالله نخعی - ‌حضور یافتند و شهادت دادند. قاضی به آنان گفت: شما از جعفریان و فاطمیان هستید، چگونه شهادت شما را قبول کنم؟ آن دو شروع به گریستن کردند و قاضی گفت: چرا گریه می‌کنید؟ آنها گفتند: تو ما را به انسان بزرگ و مطهری نسبت دادی که شاید ما لایق چنین انتسابی نباشیم. قاضی گفت: اگر در میان جامعه مردانی باشند، باید همانند شما باشند. سپس رو به منشی خود کرد و گفت: این بار شهادت آنان را بپذیر <ref>رواه الکشى - رحمه الله - فی رجاله ص 108 ونقله المجلسى - رحمه الله - فی البحار ج 11 ص 224 من الاختصاص.</ref>
کشی با واسطه از زرارة بن اعین نقل می‌کند که او گفت: ابوکریبه ـ از راویان شیعی ـ و محمد بن مسلم ثقفی در طی یک رخداد، برای ادای شهادت، نزد قاضی کوفه - ‌شریک بن عبدالله نخعی - ‌حضور یافتند و شهادت دادند. قاضی به آنان گفت: شما از جعفریان و فاطمیان هستید، چگونه شهادت شما را قبول کنم؟ آن دو شروع به گریستن کردند و قاضی گفت: چرا گریه می‌کنید؟ آنها گفتند: تو ما را به انسان بزرگ و مطهری نسبت دادی که شاید ما لایق چنین انتسابی نباشیم. قاضی گفت: اگر در میان جامعه مردانی باشند، باید همانند شما باشند. سپس رو به منشی خود کرد و گفت: این بار شهادت آنان را بپذیر <ref>رواه الکشى - رحمه الله - فی رجاله ص 108 ونقله المجلسى - رحمه الله - فی البحار ج 11 ص 224 من الاختصاص.</ref>
confirmed
۲٬۱۶۹

ویرایش