احمد بن محمد ابی نصر بزنطی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۸: خط ۸:
| محل تولد = کوفه
| محل تولد = کوفه
| تاریخ درگذشت = 203 ق
| تاریخ درگذشت = 203 ق
| هم عصر امام = امام کاظم (علیه‌السلام) |امام رضا(علیه‌السلام) |  
| هم عصر امام = امام کاظم (علیه‌السلام) |امام رضا(علیه‌السلام) |  
| اساتید = {{فهرست جعبه افقی |ابو بصير|ابو جرير القمي|ابن ابي حمزه|ابن ابي يعفور|ابن عيينه|ابن فضال|جميل بن دراج|الحسن بن علي بن ابي حمزه|حماد بن عثمان|حماد بن عيسي|عبدالله بن بكير|عبدالله بن سنان|عبدالله بن محمد الشامي|عبدالله بن المغيره|العلاء بن رزين|محمد بن عبدالله الاشعري القمي|محمد بن عمر الساباطي|محمد بن الفضيل|محمد بن مسلم|معاويه بن عمار|
| اساتید = {{فهرست جعبه افقی |ابو بصير|ابو جرير القمي|ابن ابي حمزه|ابن ابي يعفور|ابن عيينه|ابن فضال|جميل بن دراج|الحسن بن علي بن ابي حمزه|حماد بن عثمان|حماد بن عيسي|عبدالله بن بكير|عبدالله بن سنان|عبدالله بن محمد الشامي|عبدالله بن المغيره|العلاء بن رزين|محمد بن عبدالله الاشعري القمي|محمد بن عمر الساباطي|محمد بن الفضيل|محمد بن مسلم|معاويه بن عمار|
  }}
  }}
| شاگردان = {{فهرست جعبه افقی | علي[ ابنه ]| ابراهيم بن هاشم| ابوعبدالله البرقي|احمد بن محمد بن خالد البرقي|احمد بن محمد بن عيسي|ابراهيم بن هاشم|الحسين بن سعيد|صفوان بن يحيي|محمد بن عبدالله بن زراره|يحيي بن سعيد الاهوازي|
| شاگردان = {{فهرست جعبه افقی | علي[ ابنه ]| ابراهيم بن هاشم| ابوعبدالله البرقي|احمد بن محمد بن خالد البرقي|احمد بن محمد بن عيسي|ابراهيم بن هاشم|الحسين بن سعيد|صفوان بن يحيي|محمد بن عبدالله بن زراره|يحيي بن سعيد الاهوازي|
  }}
  }}
| آثار = |کتاب الصلوه|الجامع|المسائل|النوادر|
| آثار = |کتاب الصلوه|الجامع|المسائل|النوادر|


}}
}}
'''احمد بن محمّد بن ابى نصر بزنطى''' از بزرگان رجال شیعه و محدّثان نامى و معاصر امام کاظم (علیه‌السلام) و امام رضا(علیه‌السلام) بوده و از اصحاب اجماع شمرده می‌شود.
'''احمد بن محمّد بن ابى نصر بزنطى''' از بزرگان رجال شیعه و محدّثان نامى و معاصر امام کاظم (علیه‌السلام) و امام رضا(علیه‌السلام) بوده و از اصحاب اجماع شمرده می‌شود.
== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
بَزَنطی، احمد بن محمّد، صحابی امام هفتم و هشتم و نهم (علیهم‌السلام) و از محدثان و فقهای برجسته شیعه در روزگار خود و نیز از اصحاب اجماع است<ref>رجال الکشى، ص556، ش1050.</ref>
بَزَنطی، احمد بن محمّد، صحابی امام هفتم و هشتم و نهم (علیهم‌السلام) و از محدثان و فقهای برجسته شیعه در روزگار خود و نیز از اصحاب اجماع است<ref>رجال الکشى، ص556، ش1050.</ref>
== زندگی‌نامه ==
== زندگی‌نامه ==
احمد بن محمّد بن ابى نصر و اسم أبي نصر زيد مولى السكوني بوده است، وی فقیه و راوى ثقه‌ای است که نخست مذهب واقفیان را داشته، سپس با دیدن معجزاتى از امام رضا (علیه‌السلام) مستبصر شده است<ref>ر.ک به: الواقفیه: دراسه و تحلیل، ج1، ص286؛ رجال سید بحر العلوم، ج3، ص48.</ref>  
احمد بن محمّد بن ابى نصر و اسم أبي نصر زيد مولى السكوني بوده است، وی فقیه و راوى ثقه‌ای است که نخست مذهب واقفیان را داشته، سپس با دیدن معجزاتى از امام رضا (علیه‌السلام) مستبصر شده است<ref>ر.ک به: الواقفیه: دراسه و تحلیل، ج1، ص286؛ رجال سید بحر العلوم، ج3، ص48.</ref>  
خط ۲۴: خط ۲۴:
هرچند سمعانی درباره نسبت بزنطی سخن نگفته است، ولی به‌تصریح ابن ادریس<ref>حلی ج 3، ص 553؛</ref> و به نقل از او: مامقانی،<ref>ج 1، ص 77 ،</ref> منسوب به نام جایی و نام نوعی پارچه نیز هست و ظاهراً معرب «بیزانسی» است<ref>آقابزرگ طهرانی، ج 24، ص 322.</ref>  
هرچند سمعانی درباره نسبت بزنطی سخن نگفته است، ولی به‌تصریح ابن ادریس<ref>حلی ج 3، ص 553؛</ref> و به نقل از او: مامقانی،<ref>ج 1، ص 77 ،</ref> منسوب به نام جایی و نام نوعی پارچه نیز هست و ظاهراً معرب «بیزانسی» است<ref>آقابزرگ طهرانی، ج 24، ص 322.</ref>  
برخی در مورد معروف بودن ابى نصر به «بزنطى» می‌گویند:
برخی در مورد معروف بودن ابى نصر به «بزنطى» می‌گویند:
بزنطى، منسوب به «بیزانطیه» [بیزانس] است که نام یکى از مستعمرات یونانى بوده است که توسط «قسطنطین کبیر» [کنستانتین اوّل] در سده هفتم قبل از میلاد، تجدید بنا شد و پایتخت امپراطورى روم شرقى (دولت بیزانس) قرار گرفت و به همین مناسبت، بعدا نام قسطنطنیه بر آن گذارده شد (منجد الأعلام). بعید نیست خود یا پدران بزنطى در جنگ‌های بین مسلمین و روم شرقى، اسیر و به دیار اسلامى منتقل شده باشند، یا به خواسته خویش به بلاد بین‌النهرین هجرت نموده و در کوفه سکونت اختیار کرده باشند. احتمال اسارت وى از تعبیر علامه نسبت به او (مولى السکونى) تقویت می‌شود؛ چه به‌احتمال‌قوی، معناى مولى در اینجا «آزادکرده» است که معلوم می‌شود وى نخست غلام سکونى (که خود از اصحاب حضرت صادق (علیه‌السلام) و قاضى بصره و مردى موجّه بوده است) بوده. احتمال دیگرى نیز موجود است و آن این که مولى به معنى حلیف و هم پیمان باشد؛ ولى این نیز احتمال اسارت یا مهاجرت بزنطى را تأیید می‌کند؛ زیرا معمولاً افراد غیرعرب، خود را به شخصیت‌ها یا قبایل معروف منتسب و هم پیمان می‌کردند.<ref>کاظم مدیر شانه چى، چهل حدیث حضرت رضا (علیه‌السلام)، مقدّمه.</ref>
بزنطى، منسوب به «بیزانطیه» [بیزانس] است که نام یکى از مستعمرات یونانى بوده است که توسط «قسطنطین کبیر» [کنستانتین اوّل] در سده هفتم قبل از میلاد، تجدید بنا شد و پایتخت امپراطورى روم شرقى (دولت بیزانس) قرار گرفت و به همین مناسبت، بعدا نام قسطنطنیه بر آن گذارده شد (منجد الأعلام). بعید نیست خود یا پدران بزنطى در جنگ‌های بین مسلمین و روم شرقى، اسیر و به دیار اسلامى منتقل شده باشند، یا به خواسته خویش به بلاد بین‌النهرین هجرت نموده و در کوفه سکونت اختیار کرده باشند. احتمال اسارت وى از تعبیر علامه نسبت به او (مولى السکونى) تقویت می‌شود؛ چه به‌احتمال‌قوی، معناى مولى در اینجا «آزادکرده» است که معلوم می‌شود وى نخست غلام سکونى (که خود از اصحاب حضرت صادق (علیه‌السلام) و قاضى بصره و مردى موجّه بوده است) بوده. احتمال دیگرى نیز موجود است و آن این که مولى به معنى حلیف و هم پیمان باشد؛ ولى این نیز احتمال اسارت یا مهاجرت بزنطى را تأیید می‌کند؛ زیرا معمولاً افراد غیرعرب، خود را به شخصیت‌ها یا قبایل معروف منتسب و هم پیمان می‌کردند.<ref>کاظم مدیر شانه چى، چهل حدیث حضرت رضا (علیه‌السلام)، مقدّمه.</ref>
اما یکى از محققان معاصر می‌نویسد: ابونصر بزنطى، اصلاً از خاندان‌های ایرانى بوده که پدران او در کوفه زندگى می‌کردند. خاندان او به آل مهران معروف بودند و به‌اصطلاح آن روز، جزء موالى ـ که به غیر اعراب گفته می‌شد ـ به شمار می‌رفتند. شیخ طوسى نیز وى را از آل مهران می‌داند<ref>کتاب الغیبه، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ص71،ح76 .</ref>
اما یکى از محققان معاصر می‌نویسد: ابونصر بزنطى، اصلاً از خاندان‌های ایرانى بوده که پدران او در کوفه زندگى می‌کردند. خاندان او به آل مهران معروف بودند و به‌اصطلاح آن روز، جزء موالى ـ که به غیر اعراب گفته می‌شد ـ به شمار می‌رفتند. شیخ طوسى نیز وى را از آل‌مهران می‌داند<ref>کتاب الغیبه، مؤسسه المعارف الاسلامیه، ص71،ح76 .</ref>
بزنطی پس از رحلت حضرت موسی بن جعفر علیه‌السلام و فتنه واقفیه، اندک زمانی واقفی بوده و اعتقاد به زنده‌بودن ایشان داشته است، ولی بعد از مکاتبه با امام علی بن موسی‌الرضا علیه‌السلام و ظهور برخی معجزات، از مذهب واقفی عدول کرده است. در این باره شیخ طوسی<ref>کتاب الغیبه ص 47.</ref> و قطب راوندی <ref>خرائج ، ج 2، ص 662.</ref> و مجلسی <ref>بحار، ج 49، ص 36 و 48.</ref> سخن گفته‌اند. کشّی <ref>رجال کشی ش 1050.</ref> او را در شمار شش فقیه مهم از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام، نام برده و به گفته شیخ طوسی <ref>عدّه الاصول، ج 1، ص 386ـ387.</ref>به دلیل آنکه او و چند تن دیگر فقط از افراد ثقه، نقل روایت می‌کنند، روایات مرسل آنها در حکم روایات مُسند است.
بزنطی پس از رحلت حضرت موسی بن جعفر (علیه‌السلام) و فتنه واقفیه، اندک زمانی واقفی بوده و اعتقاد به زنده‌بودن ایشان داشته است، ولی بعد از مکاتبه با امام علی بن موسی‌الرضا (علیه‌السلام) و ظهور برخی معجزات، از مذهب واقفی عدول کرده است. در این باره شیخ طوسی<ref>کتاب الغیبه ص 47.</ref> و قطب راوندی <ref>خرائج ، ج 2، ص 662.</ref> و مجلسی<ref>بحار، ج 49، ص 36 و 48.</ref> سخن گفته‌اند. کشّی<ref>رجال کشی ش 1050.</ref> او را در شمار شش فقیه مهم از اصحاب امام کاظم و امام رضا علیهماالسلام، نام برده و به گفته شیخ طوسی<ref>عدّه الاصول، ج 1، ص 386ـ387.</ref>به دلیل آنکه او و چند تن دیگر فقط از افراد ثقه، نقل روایت می‌کنند، روایات مرسل آنها در حکم روایات مُسند است.
از یاران امام موسى بن جعفر و امام رضا و امام جواد (علیه‌السلام) <ref>رجال الطوسى، ص332، ش4954</ref>(از اصحاب امام کاظم (علیه‌السلام) <ref>وص351، ش5196</ref>(از اصحاب امام رضا (علیه‌السلام)) <ref>و ص373، ش5518</ref>است.
از یاران امام موسى بن جعفر و امام رضا و امام جواد (علیه‌السلام)<ref>رجال الطوسى، ص332، ش4954</ref>(از اصحاب امام کاظم (علیه‌السلام)<ref>وص351، ش5196</ref>(از اصحاب امام رضا (علیه‌السلام))<ref>و ص373، ش5518</ref>است.


== تشرف به خدمت امام رضا (علیه‌السلام) ==
== تشرف به خدمت امام رضا (علیه‌السلام) ==
احمد بن ابی نصر بزنطی می‌گوید: من ابتدا واقفی مذهب بودم. بعد، مستبصر شدم. روزی از امام رضا علیه‌السلام تقاضا كردم وقت مناسبی تعیین بفرمایند تا شرفیاب حضور گردم و مسائلم را مطرح كنم. این گذشت تا روزی من در خانه‌ام نشسته بودم، در زدند.
احمد بن ابی نصر بزنطی می‌گوید: من ابتدا واقفی مذهب بودم. بعد، مستبصر شدم. روزی از امام رضا (علیه‌السلام) تقاضا كردم وقت مناسبی تعیین بفرمایند تا شرفیاب حضور گردم و مسائلم را مطرح كنم. این گذشت تا روزی من در خانه‌ام نشسته بودم، در زدند.
دیدم خادم امام رضا علیه‌السلام مركب مخصوص امام را آورده تا مرا خدمت امام ببرد. با خوشحالی تمام سوار شدم و شرفیاب گشتم. مسائلی را مطرح كردم و بهره‌ها بردم تا شب شد. همان‌ جا نماز مغرب و عشا را با امام خواندم. بعد، غذا آوردند و پس از صرف غذا خواستم برخیزم برای رفتن. فرمودند: دیر وقت شده و منزل شما هم دور است، صلاح این است كه همین جا استراحت كنی. من هم كه از خدا می خواستم خدمت امام باشم، اطاعت كردم و ماندم.
دیدم خادم امام رضا (علیه‌السلام) مركب مخصوص امام را آورده تا مرا خدمت امام ببرد. با خوشحالی تمام سوار شدم و شرفیاب گشتم. مسائلی را مطرح كردم و بهره‌ها بردم تا شب شد. همان‌ جا نماز مغرب و عشا را با امام خواندم. بعد، غذا آوردند و پس از صرف غذا خواستم برخیزم برای رفتن. فرمودند: دیر وقت شده و منزل شما هم دور است، صلاح این است كه همین جا استراحت كنی. من هم كه از خدا می خواستم خدمت امام باشم، اطاعت كردم و ماندم.
به خادمشان فرمودند: رختخواب مخصوص خودم را بیاور، برای آقای احمد بزنطی پهن كن. من در این موقع به فكر فرو رفتم و از ذهنم گذشت كه معلوم می‌شود من آدم بسیار بزرگواری هستم كه امام این‌گونه با من رفتار می‌کنند.  
به خادمشان فرمودند: رختخواب مخصوص خودم را بیاور، برای آقای احمد بزنطی پهن كن. من در این موقع به فكر فرو رفتم و از ذهنم گذشت كه معلوم می‌شود من آدم بسیار بزرگواری هستم كه امام این‌گونه با من رفتار می‌کنند.  
امام مركب مخصوص خود را برای من فرستاده و مرا به خانه‌شان آورده و با من هم غذا شده و بعد، رختخواب مخصوص خودشان را در اختیار من گذاشته‌اند.  
امام مركب مخصوص خود را برای من فرستاده و مرا به خانه‌شان آورده و با من هم غذا شده و بعد، رختخواب مخصوص خودشان را در اختیار من گذاشته‌اند.  
عجب! این منم كه چنین بزرگوارم؟ امام نیم‌خیز شده بودند تا برخیزند و به اتاق خود بروند. دیدم نشستند.  
عجب! این منم كه چنین بزرگوارم؟ امام نیم‌خیز شده بودند تا برخیزند و به اتاق خود بروند. دیدم نشستند.  
فرمودند: احمد! قصّه‌ای برایت بگویم. وقتی صعصعه بن سوهان، از اصحاب جدّم امیرالمؤمنین علیه‌السلام مریض شد، امیرالمؤمنین علیه‌السلام به عیادت او رفتند و كنار بسترش نشستند و دست بر پیشانی او گذاشتند و او را مورد ملاطفت قرار دادند.  
فرمودند: احمد! قصّه‌ای برایت بگویم. وقتی صعصعه بن سوهان، از اصحاب جدّم امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) مریض شد، امیرالمؤمنین (علیه‌السلام) به عیادت او رفتند و كنار بسترش نشستند و دست بر پیشانی او گذاشتند و او را مورد ملاطفت قرار دادند.  
بعد، وقتی خواستند برخیزند، فرمودند: صعصعه، نكند این آمدن من به عیادتت را مایه‌ی امتیاز خود از برادران ایمانی‌ات بشماری. این تكلیف دینی من بود كه انجام دادم.
بعد، وقتی خواستند برخیزند، فرمودند: صعصعه، نكند این آمدن من به عیادتت را مایه‌ی امتیاز خود از برادران ایمانی‌ات بشماری. این تكلیف دینی من بود كه انجام دادم.
امام رضا علیه‌السلام این قصّه را گفتند و برخاستند و در واقع، با این عمل، هم آگاهی خود را از ما‌ فی الضمیر من نشان دادند، كه نمونه‌ای از علم غیب بود، هم به من پند دادند و مرا از بیماری عُجب و خودپسندی شفا بخشیدند. <ref>بحارالأنوار، جلد 49، صفحه ‌48، حدیث 48. ر.ک به: رجال الکشى، ص587، ش1099؛ قاموس الرجال، ج1، ص274؛ أعیان الشیعه، ج3، ص140.</ref>
امام رضا (علیه‌السلام) این قصّه را گفتند و برخاستند و در واقع، با این عمل، هم آگاهی خود را از ما‌ فی الضمیر من نشان دادند، كه نمونه‌ای از علم غیب بود، هم به من پند دادند و مرا از بیماری عُجب و خودپسندی شفا بخشیدند.<ref>بحارالأنوار، جلد 49، صفحه ‌48، حدیث 48. ر.ک به: رجال الکشى، ص587، ش1099؛ قاموس الرجال، ج1، ص274؛ أعیان الشیعه، ج3، ص140.</ref>
== تعابیر اسناد از ایشان: ==
== تعابیر اسناد از ایشان: ==
* احمد بن محمّد بن ابي نصر البزنطي؛
* احمد بن محمّد بن ابي نصر البزنطي؛
خط ۴۹: خط ۴۹:
== در نگاه رجالیون ==
== در نگاه رجالیون ==
* شیخ طوسى درباره وى می‌گوید: ثقه، لقى الرضا (علیه‌السلام) وکان عظیم المنزله عنده<ref>الفهرست، ص61، ش63.</ref>
* شیخ طوسى درباره وى می‌گوید: ثقه، لقى الرضا (علیه‌السلام) وکان عظیم المنزله عنده<ref>الفهرست، ص61، ش63.</ref>
* نجاشى نیز از منزلت والاى او نزد امامان رضا و جواد (علیهماالسلام) یاد کرده است<ref>رجال النجاشى، ص587ـ589، ش1099ـ 1101.</ref>
* نجاشى نیز از منزلت والاى او نزد امامان رضا و جواد (علیهماالسلام) یاد کرده است<ref>رجال النجاشى، ص587ـ589، ش1099ـ 1101.</ref>
* شیخ گویدثقة جليل القدر.<ref>رجال شیخ الطوسي، ص ۳۴۴ / ۳۴.</ref>
* شیخ گویدثقة جليل القدر.<ref>رجال شیخ الطوسي، ص ۳۴۴ / ۳۴.</ref>
* و در «ذکرى» آمده است: شیعیان مراسیل وی را قبول می کنند. <ref>ذکرى،ص4</ref>
* و در «ذکرى» آمده است: شیعیان مراسیل وی را قبول می کنند.<ref>ذکرى،ص4</ref>
* علاّمه حلّى درباره وى گفته است: لقى الرضاه وکان عظیم المنزله عنده، وهو ثقه جلیل‌القدر<ref>خلاصه الأقوال، ص61، ش66.</ref>.
* علاّمه حلّى درباره وى گفته است: لقى الرضاه وکان عظیم المنزله عنده، وهو ثقه جلیل‌القدر<ref>خلاصه الأقوال، ص61، ش66.</ref>.


خط ۲۴۹: خط ۲۴۹:
* يونس بن بهمن؛
* يونس بن بهمن؛
* يونس بن يعقوب<ref>نرم‌افزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليه‌السلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/</ref>
* يونس بن يعقوب<ref>نرم‌افزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليه‌السلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/</ref>
*
== روایات و آثار ==
== روایات و آثار ==
=== روایات ===
=== روایات ===
خط ۲۵۶: خط ۲۵۴:
=== آثار ===
=== آثار ===


از آثار ایشان می‌توان به 3 اثر مهم فقهی اشاره کرد که شامل بسیاری از روایات فقهی امامیه در کتب اربعه است:
از آثار ایشان می‌توان به 3 اثر مهم فقهی اشاره کرد که شامل بسیاری از روایات فقهی امامیه در کتب اربعه است:
# الجامع: (معروف به «جامع بزنطى»)که در آثار او در صدر قرار دارد و این کتاب آنچنان که بر پایه دانسته‌ها از جامعه آن زمان برمی‌آید دربردارنده مجموعه‌ای گسترده از اخبار در زمینه‌های گوناگون معارف دینی به‌ویژه فقه است. نسخه‌هایی از این اثر تا قرن هفتم هجری هنوز باقی بود. همچنین اقتباس‌های سید بن طاووس از یکی از آثار بزنطی ظاهرا برگرفته از همین اثر است.  
# الجامع: (معروف به «جامع بزنطى»)که در آثار او در صدر قرار دارد و این کتاب آنچنان که بر پایه دانسته‌ها از جامعه آن زمان برمی‌آید دربردارنده مجموعه‌ای گسترده از اخبار در زمینه‌های گوناگون معارف دینی به‌ویژه فقه است. نسخه‌هایی از این اثر تا قرن هفتم هجری هنوز باقی بود. همچنین اقتباس‌های سید بن طاووس از یکی از آثار بزنطی ظاهرا برگرفته از همین اثر است.  
# المسائل: ابن ندیم در الفهرست خود، از این اثر یاد کرده و عنوان آن در رساله ابو غالب زراری به شکل گویاتر "مسائل الرضا" ضبط شده است. نیز مجموعه‌ای از احادیث فقهی به‌صورت پرسش‌وپاسخ میان بزنطی و امام رضا ه به روایت عبدالله بن جعفر در بخش مربوط به امام رضا ه در کتاب «قرب الاسناد» حمیری درج گردیده است.  
# المسائل: ابن ندیم در الفهرست خود، از این اثر یاد کرده و عنوان آن در رساله ابو غالب زراری به شکل گویاتر "مسائل الرضا" ضبط شده است. نیز مجموعه‌ای از احادیث فقهی به‌صورت پرسش‌وپاسخ میان بزنطی و امام رضا ه به روایت عبدالله بن جعفر در بخش مربوط به امام رضا ه در کتاب «قرب الاسناد» حمیری درج گردیده است.  
# النوادر: شیخ طوسی در فهرست خود به این اثر با عنوان او اشاره کرده و یحیی بن شیبان را راوی آن معرفی کرده است.  
# النوادر: شیخ طوسی در فهرست خود به این اثر با عنوان او اشاره کرده و یحیی بن شیبان را راوی آن معرفی کرده است.  
# ضمنا نجاشی در فهرست آثار بزنطی از دو کتاب متفاوت «نوادر» یاد کرده که نسخه‌هایی از آن تا قرن 6 ه.ق همچنان برجای بوده است. <ref>أعیان الشیعه، ج3، ص140، مارواه الرضاه، المسائل. ریحانه الأدب، ج1، ص258.نیز رجوع کنید به کحاله، ج 2، ص 104؛ بغدادی، ج 1، ستون 47؛ زرکلی، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، ج 5، ص 27، ج 6، ص 312، ج 24، ص 321.</ref>
# ضمنا نجاشی در فهرست آثار بزنطی از دو کتاب متفاوت «نوادر» یاد کرده که نسخه‌هایی از آن تا قرن 6 ه.ق همچنان برجای بوده است.<ref>أعیان الشیعه، ج3، ص140، مارواه الرضاه، المسائل. ریحانه الأدب، ج1، ص258.نیز رجوع کنید به کحاله، ج 2، ص 104؛ بغدادی، ج 1، ستون 47؛ زرکلی، همانجا؛ آقابزرگ طهرانی، ج 5، ص 27، ج 6، ص 312، ج 24، ص 321.</ref>


== درگذشت ==
== درگذشت ==
بزنطى در سال 221 یا 222 چشم از جهان فروبست و به سراى باقى شتافت. <ref>شرح احوال این عالم بزرگ، در منابع ذیل وجود دارد: اتقان المقال، ص14؛ أحسن التراجم، ج1، ص56؛ أعیان الشیعه،ج3، ص140؛ بهجه الآمال، ج2، ص101؛ التحریر الطاووسى، ص40؛ تنقیح المقال، ج1، ص77؛ تهذیب المقال، ج3، ص214؛ جامع الرواه، ج1، ص59؛ رجال البرقى، ص54؛ رجال ابن داوود، ص42؛ ریحانه الأدب، ج1، ص257؛ الفهرست، ابن ندیم، ص276؛ الکنى والألقاب، ج2، ص71؛ مجمع الرجال، ج1، ص157ـ160؛ معالم العلماء، ص10؛ معجم الثقات، ص10؛ مشایخ الثقات، الحلقه الاولى، ص245؛ منهج المقال، ص46؛ منتهى المقال، ص40؛ نقد الرجال، ص28؛ هدایه المحدّثین، ص174.
بزنطى در سال 221 یا 222 چشم از جهان فروبست و به سراى باقى شتافت. <ref>شرح احوال این عالم بزرگ، در منابع ذیل وجود دارد: اتقان المقال، ص14؛ أحسن التراجم، ج1، ص56؛ أعیان الشیعه،ج3، ص140؛ بهجه الآمال، ج2، ص101؛ التحریر الطاووسى، ص40؛ تنقیح المقال، ج1، ص77؛ تهذیب المقال، ج3، ص214؛ جامع الرواه، ج1، ص59؛ رجال البرقى، ص54؛ رجال ابن داوود، ص42؛ ریحانه الأدب، ج1، ص257؛ الفهرست، ابن ندیم، ص276؛ الکنى والألقاب، ج2، ص71؛ مجمع الرجال، ج1، ص157ـ160؛ معالم العلماء، ص10؛ معجم الثقات، ص10؛ مشایخ الثقات، الحلقه الاولى، ص245؛ منهج المقال، ص46؛ منتهى المقال، ص40؛ نقد الرجال، ص28؛ هدایه المحدّثین، ص174.
</ref>
</ref>


خط ۲۷۱: خط ۲۶۹:
== منابع ==
== منابع ==
* علامه حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامه الحلي، 1جلد، الشريف الرضي - ايران - قم، چاپ: 2، 1402 ه.ق.
* علامه حلى، حسن بن يوسف، رجال العلامه الحلي، 1جلد، الشريف الرضي - ايران - قم، چاپ: 2، 1402 ه.ق.
* كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفه الرجال، 2جلد، موسسه آل البيت (علیه‌السلام) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق.
* كشى، محمد بن عمر، اختيار معرفه الرجال، 2جلد، موسسه آل البيت (علیه‌السلام) لإحياء التراث - ايران - قم، چاپ: 1، 1404 ه.ق.
* نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، 1جلد، جماعه المدرسين في الحوزه العلميه، مؤسسه النشر الإسلامي، قم، 1365ش.
* نجاشى، احمد بن على، رجال النجاشي، 1جلد، جماعه المدرسين في الحوزه العلميه، مؤسسه النشر الإسلامي، قم، 1365ش.
* طوسى، محمد بن حسن، رجال الطوسي(جامعه مدرسين)، 1جلد، جماعه المدرسين في الحوزه العلميه بقم، مؤسسه النشر الإسلامي، قم، چاپ: 3، 1373 ه.ش.
* طوسى، محمد بن حسن، رجال الطوسي(جامعه مدرسين)، 1جلد، جماعه المدرسين في الحوزه العلميه بقم، مؤسسه النشر الإسلامي، قم، چاپ: 3، 1373 ه.ش.
خط ۳۰۳: خط ۳۰۱:
* ابن داود، رجال ابن داوود، انتشارات حیدریه، نجف، ۱۳۹۲ق
* ابن داود، رجال ابن داوود، انتشارات حیدریه، نجف، ۱۳۹۲ق
* شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* شوشتری، محمدتقی، قاموس الرجال، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، ۱۴۱۰ق.
* عسقلانی، ابن حجر، لسان‌ المیزان، انتشارات مؤسسه الأعلمي للمطبوعات، لبنان،۱۳۹۰ ق.
* عسقلانی، ابن حجر، لسان‌ المیزان، انتشارات مؤسسه الأعلمي للمطبوعات، لبنان،۱۳۹۰ ق.
* تجلیل تبریزی ابوطالب معجم الثقات و ترتیب الطبقات انتشارات مؤسسه النشر الاسلامی قم، ایران۱۳۸۲ ش
* تجلیل تبریزی ابوطالب معجم الثقات و ترتیب الطبقات انتشارات مؤسسه النشر الاسلامی قم، ایران۱۳۸۲ ش
* نوری‌همدانی حسین، معجم الرواه الثقات و ترتیب الطبقات فیضیه1391
* نوری‌همدانی حسین، معجم الرواه الثقات و ترتیب الطبقات فیضیه1391
خط ۳۲۱: خط ۳۱۹:
* اصحاب اجماع، ناصر باقری بیدهندی، علوم حدیث 1376 شماره 6.
* اصحاب اجماع، ناصر باقری بیدهندی، علوم حدیث 1376 شماره 6.
* نرم‌افزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليه‌السلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
* نرم‌افزار جهاز راویان، مؤسسه ولي العصر عليه‌السلام للدراسات الإسلاميه قم،https://hoveyat.valiasr-aj.com/
* حسن بن محبوب کوفى، محمدباقر بهبودى،فقه 1376 شماره 11 و 12.
* حسن بن محبوب کوفى، محمدباقر بهبودى،فقه 1376 شماره 11 و 12.
* خامنه‏‌اى، على، رهبر جمهورى اسلامى ايران، چهار كتاب اصلى علم رجال،دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ: 3، 1377 ه.ش.
* خامنه‏‌اى، على، رهبر جمهورى اسلامى ايران، چهار كتاب اصلى علم رجال،دفتر نشر فرهنگ اسلامى، تهران، چاپ: 3، 1377 ه.ش.
* مهريزى، مهدى، ميراث حديث شيعه، 21جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، قم، چاپ: 1، 1380 ه.ش.
* مهريزى، مهدى، ميراث حديث شيعه، 21جلد، موسسه علمى فرهنگى دار الحديث، سازمان چاپ و نشر، قم، چاپ: 1، 1380 ه.ش.
* ربانى، محمد حسن، سبک‌شناسی دانش رجال الحديث، 1جلد، مركز فقهى ائمه اطهار (عليهم السلام) ، قم، 1385 ش.  
* ربانى، محمد حسن، سبک‌شناسی دانش رجال الحديث، 1جلد، مركز فقهى ائمه اطهار (عليهم السلام) ، قم، 1385 ش.  
* جستجویی در ترجمه حسن بن محبوب فصلنامه علوم حدیث> شماره 6، محمد زارعی کریانی
* جستجویی در ترجمه حسن بن محبوب فصلنامه علوم حدیث> شماره 6، محمد زارعی کریانی
* طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
* طوسى، محمد بن الحسن، تهذيب الأحكام (تحقيق خرسان) - تهران، چاپ: چهارم، 1407 ق.
confirmed
۲٬۱۹۰

ویرایش