اندلس (اسپانیا): تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
خلیفه اموی، حکم دوم، در قرطبه کتابخانهای بزرگ بنیاد نهاد که حدود 000/400 جلد کتاب داشت. در دوران اموی در غَرناطه، 70 کتابخانه عمومی وجود داشت. در کتابخانه سلطان مراکش که هنگام عزیمت از اندلس آن را در یک کشتی به مقصد فرستاد و در راه به دست دزدان دریایی افتاد، 000/300 تا 000/400 کتاب بود. همین کتابها به دست فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا افتاد و هسته اصلی کتابخانه معروف اسکوریال شد.<ref> کارنامه اسلام، ص42.</ref> | خلیفه اموی، حکم دوم، در قرطبه کتابخانهای بزرگ بنیاد نهاد که حدود 000/400 جلد کتاب داشت. در دوران اموی در غَرناطه، 70 کتابخانه عمومی وجود داشت. در کتابخانه سلطان مراکش که هنگام عزیمت از اندلس آن را در یک کشتی به مقصد فرستاد و در راه به دست دزدان دریایی افتاد، 000/300 تا 000/400 کتاب بود. همین کتابها به دست فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا افتاد و هسته اصلی کتابخانه معروف اسکوریال شد.<ref> کارنامه اسلام، ص42.</ref> | ||
=عوامل شکست اندلس= | |||
'''لاین پل''' مستشرق انگلیسی مینویسد: اسپانیا 8 قرن در دست مسلمانان بود، و نور تمدن آن اروپا را نورانی ساخته بود...علوم و ادب و صنعت فقط در همین سرزمین اروپایی رونق داشت، و از این رهگذر بود که علوم ریاضی، فلکی، گیاهشناسی، تاریخ، فلسفه و قانونگذاری، فقط در اسپانیای اسلامی تکمیل شده ونتیجه داده بود.(غزالی، اسلام وبلاهای نوین) از بین رفتن هر حکومت و تمدنی در طول تاریخ، علل واسبابی دارد، و غروب آفتاب حکومت و تمدن بزرگ اسلامی در اندلس نیز از این قاعده مستثنی نیست. قرآن کریم در سوره آل عمران آیه 137می فرماید: پیش از شما، سنتها و قوانینی وجود داشت (که هر قومی طبق اعمال و صفات خود سرنوشتهایی پیدا کردند که شما نیز همانند آن را خواهید داشت) پس در روی زمین سیر وسفر کنید و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان (آیات خدا) چگونه بود. به طور محوری میتوان عوامل شكست مسلمانان در اندلس را اين گونه جمع بندى كرد: | |||
1ـ تلاش پیگير حكومتهاى محلى مسيحيان در سرنگونى حكومت اسلامى اندلس: اين حكومتهاى محلى در اثر غفلت مسلمانان با پشتيبانى كليسا شكل گرفتند و رفته رفته سرزمينهاى مسلمانان را باز پس گرفتند. | |||
2ـ حمايت پاپ و كليسا از جنبشهاى ضداسلامى اندلس و پيوند دادن مسئله اندلس به حيثيت مذهبى مسيحيان و بسيج كردن نيروهاى مذهبى براى اين كار. | |||
3ـ اختلافهاى داخلى حاكمان مسلمان و دامن زدن دست نشاندههاى مسيحى به آن. | |||
4ـ تجزيه حكومت يگانه اسلامى اندلس به دولتهاى كوچك و ضعيف. اين سياست در اثر هواى نفس و خوى مقام خواهى برخى سران مسلمان و در نتيجه تضعيف قدرت دفاعى مسلمانان صورت گرفت. | |||
5ـ رقابت حاكمان مسلمان براى برترى جويى بر همكيشان خود، كه به ناتوانى روزافزون قدرت نظامى و دفاعى آنان انجاميد. | |||
6ـ پشتيبانى نكردن جدّى و مؤثر حكومتهاى اسلامى مركزى و آفريقا از حكومتهاى ضعيف شده اندلس. | |||
7ـ خيانت كردن وزيران و زمامداران ترسو و دين فروش. | |||
8ـ نژادپرستى عربها و كوچك شمردن مسلمانان ديگر مانند بربرها و افراد بومى اندلس كه به بروز شكاف و چنددستگى در صفهاى واحد مسلمانان انجاميد. | |||
9ـ نفوذ مشاوران و افسران ارشد نظامى مسيحى در ارتش مسلمانان. | |||
10ـ كم توجهى مسلمانان به امور فرهنگى كه به ركود دانشگاههاى مسلمانان منجر شد و جوانان به آموزشگاههای مسيحى روى آوردند و سرانجام در فرهنگ مبتذل بيگانه حل شدند. | |||
11ـ فروش باغها و زمينهاى كشاورزى به مسيحيان كه به نفوذ و حضور هرچه بيشتر مسيحيان در جامعه مسلمانان انجاميد. | |||
12ـ غفلت و كم كارى مسلمانان در بازرگانى و تجارت كه در نتيجه افسار مسلمانان را به عنوان اهرم فشارى در دست مسيحيان گذارد. | |||
13ـ آزادى افسار گسيخته جوانان در مسايل اخلاقى كه سرانجام بدنه فعال حكومت اسلامى را درمنجلاب فساد غوطه ور كرد. | |||
14ـ گستردن دامهاى شراب خوارگى و میگسارى در ميان جوانان. | |||
15ـ نبودن محيط هاى سالم تفريحى و آموزشى براى جوانان و دانشجويان مسلمان. | |||
16ـ دنيازدگىِ دوران صلح و حاكم شدن روحيه بى تفاوتى و راحتطلبى در مردم. | |||
17ـ عدم نظارت بر كار روحانيون و مبشران مسيحى، كه به شكل توريست و استاد دانشگاه و معلم و تاجر و غيره، آزادانه در حقيقت جاسوس كليسا بودند. | |||
18ـ حضور كمرنگ فقيهان و عالمان مسلمان در نقش آفرینی آنان در جلوگيرى از كجروىهاى جوانان. | |||
=پانویس= | =پانویس= |
نسخهٔ ۱۱ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۷:۵۷
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۰۷:۵۷، ۱۱ آوریل ۲۰۲۱ (ساعت هماهنگ جهانی) (۳ سال پیش) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید. |
نام کشور | اَندَلُس (به اسپانیایی: Andalucía)(انگلیسی: Spain) (عربی: الأندلس) |
مکان | اروپای جنوب غربی و در بخش شرقی شبهجزیرۀایبِری |
نوع حکومت | سلطنتی مشروطۀ چندحزبی با دو مجلس قانونگذاری |
پایتخت | مادرید |
شهرهای اصلی | مادرید، بارسلون،آلیکانته، بادالونا، بیلبائو |
واحد پول | ۱ یورو (€۱)=۱٫۰۵ دلار آمریکا |
زبان رسمی | اسپانیایی یا اسپانیولی (در قانون اساسی به نام کاستیلی ذکر شده است) |
جمعیت | 46,125,154 نفر |
زبانهای رایج | کاتالان،گالیسیائی،باسکی |
دین | مسیحیت |
ادیان | مسیحیت کاتولیک ۷۰٫۹٪ / بی دین ۲۴٫۶٪/ دیگر ادیان ۲٫۴٪ / بیپاسخ ۲٫۱٪ |
آمار شیعیان | جمعیت حدود ۵۰ هزار نفر |
مراکز شیعی | حسینه عراقیهای مادرید
مرکز فرهنگی امام علی، مرکز فرهنگی شیعیان مادرید |
اَندُلُس بخشی از شبه جزیره ایبری در جنوب شرقی پرتغال، در حاکمیت 800 ساله مسلمانان بوده است. در صدر اسلام، مسلمانان با گذشتن از تنگه جبل الطارق، فاصله کوتاه میان شمال آفریقا و اسپانیا را طی کردند و با فتح آن سرزمین، نام آندلس را بر آن نهادند. در طی قرن ها حکومت مسلمانان، آندلس پیشرفت های بسیاری کرد، بطوریکه به اعتقاد برخی پایه گذار رنسانس علمی در اروپا و عاملی برای ایجاد امپراتوری قدرتمند اسپانیا در قرون ۱۷- ۱۵ بود. در حال حاضر تعداد مسلمانانی که در اسپانیا زندگی میکنند یک میلیون نفر است که 10% از آنها اسپانیایی و باقی مسلمانان مهاجران کشورهای اسلامی میباشند.
اسپانیا با نام رسمی پادشاهی اسپانیا، کشوری در جنوب غربی اروپا که در اواخر قرن نخست هجری به قلمرو اسلامی افزوده شد و اندلس نام گرفت و طی هشت قرن حضور مسلمانان در این منطقه، تمدن اسلامی در آن شکوفا شد. از اواسط قرن دوم هجری، تفکرات شیعی و جنبشهای شیعی بر ضد امویان در اندلس شکل گرفت و در سال ۴۰۷ق، پس از سقوط امویان، دولت شیعی حمودیان در این منطقه برپا شد.
مسلمانان به مدت ۷۸۱ سال (از سال ۷۱۱ تا ۱۴۹۲) بر اندلس و نقاط دیگر اسپانیا حکومت کردند. در این دوران تاریخنگاری مسلمانان در اندلس رشد چشمگیری یافت، که اوج آن توسط خاندان رازی است. اندلس به عنوان یک حوزه یا حوزههای حکومتی، با موفقیت استانی از خلافت اموی را که توسط خلیفه ولید یکم آغاز شده بود، تشکیل داد. پایان حکومت مسلمانان بر اندلس همراه با تشکیل دادگاههای تفتیش عقاید به منظور مسیحی کردن مسلمانان و اخراج مسلمانان اندلس به شمال آفریقا بود که با مقاومت ناکام مسلمانان همراه بود.
منطقه جغرافیایی
آندلس با داشتن ۵۰۵۹۹۲ کیلومتر مربع وسعت پنجاه و دومین کشور بزرگ جهان است. آندلس تقریباً ۴۷۰۰۰ کیلومتر مربع کوچکتر از فرانسه و ۸۱۰۰۰ کیلومتر مربع بزرگتر از ایالت کالیفرنیا آمریکا است. قله آتش فشانی تید که در نزدیکی شهر تنریف در جزایر قناری قرار دارد با ارتفاع ۳۷۱۸ متر بلندترین نقطه کشور آندلس میباشد.
آندلس بین مدار ۲۶ و ۴۴ درجه شمالی و نصفالنهار ۵ و ۱۹ درجه شرقی قرار دارد.
آندلس در غرب با پرتغال، در جنوب از طریق درونبومهایش در شمال آفریقا (سبته، ملیله و پنیون د ولس د لا گومرا) با مراکش و جبلالطارق (جز سرزمینهای آن سوی دریاهای بریتانیا می باشد)، در شمالغرب در راستای کوههای پیرنه با فرانسه و شاهزاده نشین آندورا هممرز میباشد.در امتداد کوههای پیرنه در ۱۶۰۰ متری مرز استان خرنای کاتالونیا شهر برونبوم ییویا درون خاک کشور فرانسه قرار دارد.[۱]
تقسیمات کشوری
آندلس ۱۷ بخش خودمختار و دو شهر خودمختار دارد که هر دو گروه بالاترین درجه تقسیمات کشوری محسوب میشوند. از سوی دیگر کشور آندلس به ۵۰ استان نیز تقسیم شده است که به این ترتیب هر کدام از بخشهای خودمختار خود به یک یا چند استان تقسیم گردیدهاند. علاوه بر این هر استان به تعدادی شهرستان تقسیم شده است.
مادرید / بارسلونا / والنسیا / سویا / ساراگوسا / مالاگا / مورسیا / پالما د مایورکا / لاس پالماس / بیلبائو [۲]
موقعیت جغرافیایی
در منابع جغرافیایی مسلمانان، جزیره اندلس به همه شبه جزیره ایبری یعنی اسپانیا و پرتغال فعلی و نیز اسپانیای در حاکمیت اسلامی اطلاق میشده است.[۳] و مرزهای آن از شرق و شمال به کشورهای روم، از جنوب به مدیترانه، و از غرب به اقیانوس مغربی ختم میشد.[۴]اندلس در دوره حکومت مسلمانان به پنج ولایت تقسیم گردید و در هر ولایت حاکمی مستقل نصب شد.[۵]
نام یونانی این منطقه، ایبریا و تلفظ رومی آن اسپانیا است.[۶] شبه جزیره ایبری در جنوب غربی اروپا و شامل اسپانیا و پرتغال بوده و با کوههای پیرنه از بقیه اروپا و با تنگه جبل الطارق از افریقای شمالی جدا شده است.[۷] اندلس امروزه بزرگترین استان اسپانیا و از نظر تقسیمات کشوری شامل هشت شهرِ المریه (المریا)، قادش (کادیز)، قرطبه (کردوبا)، غرناطه (گرانادا)، ولبه (اوئلوا)، جیان (خائن)، مالقه (مالاگا)، و اشبیلیه (سیویل) است.[۸] اکنون یک میلیون تن مسلمان در اسپانیا زندگی میکنند که از این شمار، 10% اسپانیایی و بقیه مهاجرانی از کشورهای اسلامی بهویژه آفریقا هستند. مسلمانان حدود 50 مسجد[۹] دارند.[۱۰]
آب و هوا
آبوهوا در قسمت شمالی کشور اسپانیا معتدل بوده و بخش مرکزی، جنوبی و شرقی دارای آب و هوای مدیترانهای است. آبوهوای اسپانیا در فصل بهار دارای آبوهوای بسیار ملایم و خنکی دارد اما در تابستانها آبوهوای بسیار گرم و خشک میشوید.[۱۱]
تاریخ سیاسی
فینیقیها در حدود سال 1200ق. م. برای گسترش بازرگانی خود، وارد شبه جزیره ایبری شدند و بهتدریج بر منطقه یونان چیره گشتند. در حدود850ق. م. کارتاژها جنوب اندلس را تصرف کردند و بعدها میان آنان و رومیان نبردهایی رخ داد که موجب شد رومیان بتوانند تا 409م. بر اندلس فرمانروایی کنند. هجوم قبایل بربر و ضعف رومیان و آمدن طوایف واندال و ویزیگُوتها از کوههای پیرنِه باعث انقراض حکومت رومیان بر اندلس شد.
ویزیگوتها توانستند تا اوایل سده هشتم م. که مسلمانان وارد اندلس شدند، بر این سرزمین تسلط یابند.[۱۲] همزمان با آمدن مسلمانان، اندلس از هر جهت دچار ناتوانی بود و ساختار اداری بیماری داشت و هرکس که میتوانست، بر دیگران ستم میکرد.[۱۳] سرزمین اندلس از قدیم به داشتن معادن،[۱۴] محصولات زراعی و تجارت شکوفا شهرت داشت و همین عامل اصلی هجوم اقوام بیگانه به این سرزمینهای دور بوده است.[۱۵] برخی باور دارند که مسلمانان نه برای سلطه بر دارایی اندلس، بلکه به قصد رهایی اقوام دیگر از جهالت و بردگی و برای گسترش جهاد اسلامی و نبرد در راه خدا، اندلس را فتح کردند و تاکید بر عامل و انگیزه مادی، ساخته پندار خاورشناسان است.[۱۶] در منابع، فتح مغرب اسلامی تا هنگام فتح اندلس، بهصورت تدریجی و در هشت مرحله وصف شده که در هر مرحله، بخشی از سرزمینها به تصرف مسلمانان درمیآمد تا اینکه فتح اندلس، این فتوحات را کامل کرد.[۱۷]
به سال 92ق. موسی بن نُصَیر، حاکم اِفریقیه، سپاهی به فرماندهی غلام خود، طارق بن زیاد، روانه اندلس کرد. طارق با همکاری و حمایت شورشیان مخالف ویزیگوتها، توانست به آسانی پارهای از شهرهای اندلس را تصرف نماید و بهسوی شمال رود و در کمتر از یک سال همه مناطق اندلس را تسخیر کند.[۱۸] موسی بن نصیر در 93ق. از جبل طارق گذشت و به شمال شبه جزیره ایبری رفت و راهی طُلَیطُله شد و طارق به استقبالش آمد. موسی بن نصیر نبردهایی فراوان با اروپاییان بهویژه فرانسویان کرد و پیروزیهای بزرگی نصیب مسلمانان نمود.[۱۹] او دژهای اندلس را مستحکم کرد و فرزندش را به جای خویش گماشت.[۲۰] آنگاه که سلیمان بن عبدالملک به خلافت رسید، موسی بن نصیر را زندانی و جریمه کرد و فرمان داد فرزندش را به قتل برسانند.
در این دوره، اندلس بخشی از ولایت افریقیه در قلمرو خلافت دمشق بود و حاکمان آنجا را والیان افریقیه (تونس فعلی) که در قیروان اقامت داشتند، تعیین میکردند. در نصب والیان، از سیاستی ویژه پیروی میشد و هیچگاه حکومت با دوام به این والیان سپرده نمیشد.[۲۱] به سال 100ق. عمر بن عبدالعزیز، سَمح بن مالک خُولانی را که در کشورداری و جنگاوری شهرت داشت، به امارت اندلس برگزید. سمح خولانی اصلاحات عمرانی و مالی در اندلس صورت داد و سرکشان را مهار کرد و فتوحات را ادامه داد و تا جنوب فرانسه پیش رفت.[۲۲] او نخستین کسی بود که قرطبه را به پایتختی برگزید. تا سده پنجم ق. این شهر همچنان پایتخت بود.[۲۳]
اندلس (اسلامی)
اندلس (عربی: الأندلس) نامی عربی است که به بخشهایی از شبه جزیره ایبری و سپتیمانیا که توسط مسلمانان عرب و اهل شمال آفریقا در زمانهای متعددی در دورهٔ زمانی بین ۷۱۱ و ۱۴۹۲ میلادی داده شدهاست.[۲۴]
اندلس پس از فتح شدن، به پنج ناحیه حکومتی متناظر با اندلوسیا، گالیسیا و پرتغال، کاستیل و لئون، آراگون و کاتالونیا و سپتیمانیا تقسیم شده بود. اندلس به عنوان یک حوزه یا حوزههای حکومتی، با موفقیت استانی از خلافت اموی را که توسط خلیفه ولید یکم آغاز شده بود، تشکیل داد.[۲۵]
پایان حکومت مسلمانان بر اندلس همراه با تشکیل دادگاههای تفتیش عقاید به منظور مسیحی کردن مسلمانان و اخراج مسلمانان اندلس به شمال آفریقا بود که با مقاومت ناکام مسلمانان همراه بود.[۲۶]
تمدن، فرهنگ و علوم اسلامی آندلس
در اندلس تمدنی شکوفا سر برآورد که سابقه نداشت. ویژگی این تمدن، تسامح و مدارای فرهنگی و همزیستی مسالمتآمیز بود. در برابر، ارباب کلیسا همواره در گسترش نفرت و دشمنی کوشیدند و از هر وسیله بهره بردند تا مسلمانان را از دین و فرهنگ و سنت خود بیرون کنند.[۲۷]از سده اول ق. کسانی از اندلس به بخارا و از بغداد به قرطبه میرفتند. در این زمینه، از یک فقیه اندلسی به نام اسعد الخیر انصاری اندلسی (درگذشت 541ق.) یاد میکنند که چون به سرزمین دوردست چین سفر کرد، به عنوان «چینی» شهرت یافت. [۲۸]
مذهب رسمی در اندلس، مالکی بود که از اواخر سده دوم ق. از روزگار عبدالرحمن داخل تثبیت یافت.[۲۹] زمینه رشد این مکتب فقهی، بیشتر مربوط به شاگردان یا استادانی بود که هواداری از مذهب مالکی را رواج دادند و تبدیل به مذهب غالب کردند.[۳۰]
در سده دوم ق. دانشهای اسلامی که در شرق گسترش و تکامل یافته بود، به اندلس نفوذ کرد. در حدیث، تفسیر و علوم قرآنی بهویژه در قرائت، گرایش به دانش مردم مدینه بود و روایت وَرش، راوی مصری نافع، مورد توجه اندلسیان بود. قرائت نافع تا پایان سده چهارم ق. در اندلس غلبه داشت. محمد بن عمر خیرون معافری نخستین کسی بود که در قرائت نافع پژوهش کرد. او به مکه آمد و حج نیز به جا آورد.[۳۱] در حوزه عرفان، فلسفه، کلام و دیگر علوم عقلی، متفکرانی بزرگ مانند ابن مَسره (درگذشت 319ق.)، ابن جَبیرول (درگذشت 450ق.)، ابن حَزم اندلسی (درگذشت 456ق.)، ابن باجه (درگذشت 533ق.)، ابن طُفَیل (درگذشت 581ق.)، ابن رُشْد قرطبی (درگذشت 595ق.)، و ابن سَبعین (درگذشت 669ق.) برخاستند و در رشد و تحول علوم عقلی نقش ایفا کردند. در عرفان نظری، ابن عربی (درگذشت 638ق.) شخصیتی ممتاز و بنیانگذار است. او مدتی مجاور مکه شد و کتاب الفتوحات المکیه او محصول این دوران است.[۳۲] در اندلس، علوم عقلی به افول و انحطاط دچار شده بود.[۳۳]
در دانش نجوم، اندلسیان به انتقاد از هیات بطلمیوسی پرداختند و هیاتی جدید پیشنهاد کردند. تاثیر غیرمستقیم نجوم اسلامی اندلس بر دیدگاههای اروپاییانی چون کپرنیک و کپْلر و گالیله، موجب انقلاب در این دانش شد.[۳۴] مسلمانان اندلس در علوم و فنون گوناگون از ریاضی و جبر، ستارهشناسی، علوم طبیعی، مکانیک و پزشکی تا هنر و زیباییشناسی پیشرفت کردند و آثاری مهم نگاشتند.[۳۵] در داروشناسی، ابن وافد، غافِقی، ادریسی جغرافیدان، اشبیلی و ابن بیطار، در تحولات این دانش اثر گذاشتند. با اینکه دانش ستارهشناسی رونقی گسترده یافت، در ریاضیات تنها همان بخش که به مسائل ارث مربوط بود، رواج گرفت. [۳۶]
دانش تاریخ در اندلس از همان سدههای نخستین مورد توجه بود. از عبدالملک بن حبیب مِرداسی قرطبی (درگذشت 239ق.) که حج گزارد و به مدینه نزد مالک بن انس آمد، بهعنوان نخستین تاریخنگار اندلس یاد کردهاند.[۳۷] تاریخنگاری در نیمه دوم سده پنجم ق. در اندلس به اوج رسید و گروهی از بزرگترین تاریخنگاران اندلسی تدوین تاریخ را به کمال رساندند. واپسین تاریخنگار بزرگ اندلس، لسانالدین ابن خطیب (درگذشت 776ق.) نگارنده الاحاطة فی اخبار غرناطه است.[۳۸] عربهای اندلس با وجود بیم از اقیانوس اطلس که در خاطرشان به دریای خوفناک ظلمات پیوسته بود، در کار اکتشاف آن کوشش بسیار کردند.[۳۹]
سبکی ویژه در شعرسرایی موسوم به مُوَشَّحات با تنوعاتش در اندلس شکل گرفت و رشد یافت. دلبستگی ادیبان و دانشوران اندلس به مشرق، افزون بر شوق زیارت حرمین، به این دلیل نیز بود که اندلسیان در ادبیات و فرهنگ، تابع شرق بودند و راه و رسم شرقیان را در نوشتن و گفتن پیگیری میکردند.[۴۰]
خلیفه اموی، حکم دوم، در قرطبه کتابخانهای بزرگ بنیاد نهاد که حدود 000/400 جلد کتاب داشت. در دوران اموی در غَرناطه، 70 کتابخانه عمومی وجود داشت. در کتابخانه سلطان مراکش که هنگام عزیمت از اندلس آن را در یک کشتی به مقصد فرستاد و در راه به دست دزدان دریایی افتاد، 000/300 تا 000/400 کتاب بود. همین کتابها به دست فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا افتاد و هسته اصلی کتابخانه معروف اسکوریال شد.[۴۱]
عوامل شکست اندلس
لاین پل مستشرق انگلیسی مینویسد: اسپانیا 8 قرن در دست مسلمانان بود، و نور تمدن آن اروپا را نورانی ساخته بود...علوم و ادب و صنعت فقط در همین سرزمین اروپایی رونق داشت، و از این رهگذر بود که علوم ریاضی، فلکی، گیاهشناسی، تاریخ، فلسفه و قانونگذاری، فقط در اسپانیای اسلامی تکمیل شده ونتیجه داده بود.(غزالی، اسلام وبلاهای نوین) از بین رفتن هر حکومت و تمدنی در طول تاریخ، علل واسبابی دارد، و غروب آفتاب حکومت و تمدن بزرگ اسلامی در اندلس نیز از این قاعده مستثنی نیست. قرآن کریم در سوره آل عمران آیه 137می فرماید: پیش از شما، سنتها و قوانینی وجود داشت (که هر قومی طبق اعمال و صفات خود سرنوشتهایی پیدا کردند که شما نیز همانند آن را خواهید داشت) پس در روی زمین سیر وسفر کنید و ببینید سرانجام تکذیب کنندگان (آیات خدا) چگونه بود. به طور محوری میتوان عوامل شكست مسلمانان در اندلس را اين گونه جمع بندى كرد: 1ـ تلاش پیگير حكومتهاى محلى مسيحيان در سرنگونى حكومت اسلامى اندلس: اين حكومتهاى محلى در اثر غفلت مسلمانان با پشتيبانى كليسا شكل گرفتند و رفته رفته سرزمينهاى مسلمانان را باز پس گرفتند. 2ـ حمايت پاپ و كليسا از جنبشهاى ضداسلامى اندلس و پيوند دادن مسئله اندلس به حيثيت مذهبى مسيحيان و بسيج كردن نيروهاى مذهبى براى اين كار. 3ـ اختلافهاى داخلى حاكمان مسلمان و دامن زدن دست نشاندههاى مسيحى به آن. 4ـ تجزيه حكومت يگانه اسلامى اندلس به دولتهاى كوچك و ضعيف. اين سياست در اثر هواى نفس و خوى مقام خواهى برخى سران مسلمان و در نتيجه تضعيف قدرت دفاعى مسلمانان صورت گرفت. 5ـ رقابت حاكمان مسلمان براى برترى جويى بر همكيشان خود، كه به ناتوانى روزافزون قدرت نظامى و دفاعى آنان انجاميد. 6ـ پشتيبانى نكردن جدّى و مؤثر حكومتهاى اسلامى مركزى و آفريقا از حكومتهاى ضعيف شده اندلس. 7ـ خيانت كردن وزيران و زمامداران ترسو و دين فروش. 8ـ نژادپرستى عربها و كوچك شمردن مسلمانان ديگر مانند بربرها و افراد بومى اندلس كه به بروز شكاف و چنددستگى در صفهاى واحد مسلمانان انجاميد. 9ـ نفوذ مشاوران و افسران ارشد نظامى مسيحى در ارتش مسلمانان. 10ـ كم توجهى مسلمانان به امور فرهنگى كه به ركود دانشگاههاى مسلمانان منجر شد و جوانان به آموزشگاههای مسيحى روى آوردند و سرانجام در فرهنگ مبتذل بيگانه حل شدند. 11ـ فروش باغها و زمينهاى كشاورزى به مسيحيان كه به نفوذ و حضور هرچه بيشتر مسيحيان در جامعه مسلمانان انجاميد. 12ـ غفلت و كم كارى مسلمانان در بازرگانى و تجارت كه در نتيجه افسار مسلمانان را به عنوان اهرم فشارى در دست مسيحيان گذارد. 13ـ آزادى افسار گسيخته جوانان در مسايل اخلاقى كه سرانجام بدنه فعال حكومت اسلامى را درمنجلاب فساد غوطه ور كرد. 14ـ گستردن دامهاى شراب خوارگى و میگسارى در ميان جوانان. 15ـ نبودن محيط هاى سالم تفريحى و آموزشى براى جوانان و دانشجويان مسلمان. 16ـ دنيازدگىِ دوران صلح و حاكم شدن روحيه بى تفاوتى و راحتطلبى در مردم. 17ـ عدم نظارت بر كار روحانيون و مبشران مسيحى، كه به شكل توريست و استاد دانشگاه و معلم و تاجر و غيره، آزادانه در حقيقت جاسوس كليسا بودند. 18ـ حضور كمرنگ فقيهان و عالمان مسلمان در نقش آفرینی آنان در جلوگيرى از كجروىهاى جوانان.
پانویس
- ↑ گردشگری - مادرید - وزارت امور خارجه https://spain.mfa.ir › portal › گردشگ...
- ↑ گردشگری - مادرید - وزارت امور خارجه https://spain.mfa.ir › portal › گردشگ...
- ↑ A history of medieval spain، p142؛ دائرة المعارف فارسی، ج1، ص266
- ↑ حدود العالم، ص184؛ جغرافیای حافظ ابرو، ج1، ص265
- ↑ جغرافیای تاریخی، ص457
- ↑ دائرة المعارف الاسلامیه، ج5، ص1290
- ↑ جغرافیای تاریخی، ص451؛ دائرة المعارف فارسی، ج1، ص266
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص323.
- ↑ ر.ک:مقاله مسجد
- ↑ موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص139-156
- ↑ کشور اسپانیا : همه چیز درباره اسپانیا (مهاجرت، زندگی و تحصیل ... https://koohenoor.org › اسپانیا
- ↑ موسوعة تاریخ الاندلس، ج1، ص139-156
- ↑ المسلمون فی الاندلس، ص28-30؛ تاریخ المسلمین، ص57-65
- ↑ آثار البلاد، ص503
- ↑ الامامة و السیاسه، ص288-290؛ تاریخ العرب، ص12
- ↑ تاریخ العرب، ص23-24
- ↑ تاریخ المسلمین، ص25-48
- ↑ تاریخ فتح اندلس، ص30-38
- ↑ الامامة و السیاسه، ص290
- ↑ تاریخ فتح اندلس، ص36-37
- ↑ الامامة و السیاسه، ص310-312؛ تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص38
- ↑ دائرة المعارف بزرگ اسلامی، پویایی فرهنگ و تمدن اسلام و ایران، ج2، ص762
- ↑ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص51
- ↑ Para los autores árabes medievales, el término al-Andalus designa la totalidad de las zonas conquistadas — siquiera temporalmente — por tropas arabo-musulmanas en territorios actualmente pertenecientes a Portugal, Espana y Francia" ("For the medieval Arab authors, al-Andalus designates all the conquered areas — even temporarily — by Arab-Muslim troops in territories now belonging to Portugal, Spain and France"), José Ángel García de Cortázar, V Semana de Estudios Medievales: Nájera, 1 al 5 de agosto de 1994, Gobierno de La Rioja, Instituto de Estudios Riojanos, 1995, p.52
- ↑ Joseph F. O'Callaghan, A History of Medieval Spain , Cornell University Press, 1983, p.142
- ↑ صفحه 119 - 171 فصل جنبش مقاومت عربی اسلامی در اندلس پس از سقوط شهر غرناطه از کتاب اندلس تاریخ، فرهنگ و مقاومت اسلامی تألیف و ترجمه کامیار صداقت ثمرحسینی
- ↑ محنة العرب فی الاندلس، ص339-345
- ↑ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص7
- ↑ نهایة الاندلس، ص73
- ↑ THE ENCYCLOPAEDIA OF ISLAM، Vol 1، P 497
- ↑ التکملة لکتاب الصله، ج1، ص289
- ↑ نفح الطیب، ج2، ص305-308
- ↑ تاریخ ابن خلدون، ج1، ص633
- ↑ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص
- ↑ محنة العرب فی الاندلس، ص387-395
- ↑ نک: دائرة المعارف بزرگ اسلامی، ج10، ص337.
- ↑ برای دیگر کتب تاریخی اندلس، نک: تاریخ الادب العربی، بروکلمان، ج3، ص86-91
- ↑ دانشنامه جهان اسلام، ص173، «تاریخ و تاریخنگاری
- ↑ تاریخ نوشتههای جغرافیایی، ص109
- ↑ تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص17-18؛ تاریخ الادب العربی، فروخ، ج4، ص410
- ↑ کارنامه اسلام، ص42.