confirmed
۵٬۷۴۷
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
(۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۵: | خط ۵: | ||
| نام = جهمیه | | نام = جهمیه | ||
| نام رایج = | | نام رایج = | ||
| تاریخ شکل گیری = | | تاریخ شکل گیری = 3 ق | ||
| قرن شکل گیری = سوم و چهارم | | قرن شکل گیری = سال سوم و چهارم قمری | ||
| مبدأ شکل گیری = | | مبدأ شکل گیری = کوفه (عراق) | ||
| موسس = جهم بن صفوان | | موسس = جهم بن صفوان | ||
| عقیده = | | عقیده = 1.انسان فاعل افعال خویش نیست، بلکه جهان فقط یک خالق یا یک فاعل دارد که آن هم خداوند است. (جبرگرایی مطلق) 2. قرآن حادث است. 3. خداوند دیده نمیشود. | ||
}} | }} | ||
'''جهمیّه''' از جمله فرقههای جبرگرا در حوزه [[اسلام]] و نیز کلام است که بنیانگذار آن شخصی به نام [[جهم بن صفوان]] بوده است. این فرقه در قرنهای سوم و چهارم هجری قمری جزء فرقههای مطرح بوده و در زمانهای بعدی به افول گراییده است. جهمیه برای اراده [[انسان]] هیچ نقشی | '''جهمیّه''' از جمله فرقههای جبرگرا در حوزه [[اسلام]] و نیز کلام است که بنیانگذار آن شخصی به نام [[جهم بن صفوان]] بوده است. این فرقه در قرنهای سوم و چهارم هجری قمری جزء فرقههای مطرح بوده و در زمانهای بعدی به افول گراییده است. جهمیه برای اراده [[انسان]] هیچ نقشی قائل نیست، بلکه مطابق با عقاید آنها جهان فقط یک خالق یا یک فاعل دارد آن هم [[خدا|خداوند]] است. بنابراین، انسان فاعل واقعی افعال خویش نیست، بلکه استناد فاعلیت به وی از روی مجاز است. این عقیده نشان میدهد که جهمیه در مقایسه با سایر فرقههایی که مشی جبرگرایی دارند، روش سختگیرانهتری را اتخاذ کرده است. نکته قابل توجه اینکه اکنون میراث مکتوبی از جهمیه در دست ما نیست، بلکه آراء و عقاید این فرقه از سوی دیگر متکلمان مخالف جهمیه از جمله [[ابوالحسن اشعری]]، تحلیل و نقل شده است. | ||
== معرفی جهمیه == | == معرفی جهمیه == | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
عقاید فرقه جهمیه را در چند بخش میتوان خلاصه کرد. | عقاید فرقه جهمیه را در چند بخش میتوان خلاصه کرد. | ||
===جبر گرایی مطلق=== | === جبر گرایی مطلق === | ||
در تفکر این فرقه جز [[خدا]] هیچ خالق یا فاعل دیگری شناخته نمیشود. بنابراین، انتساب افعال به انسان از روی مجاز و مسامحه است. مثلا میبینیم که طلوع و غروب به خورشید نسبت داده میشود در حالیکه خورشید نقشی در طلوع و غروبش ندارد، ولی میگویند خورشید طلوع یا غروب کرد. و یا گردش سنگ آسیا را به خود سنگ آسیا نسبت میدهند و حال آنکه سنگ آسیا نقشی در گردش خود ندارد. بنابراین، نه خورشید و نه سنگ آسیا هیچکدام در فاعلیت خود نقشی ندارند، ولی به طور مسامحه و مجاز حرکاتشان به خودشان نسبت داده میشود<ref> بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق،، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۷ هجری، چاپ۲ ص۱۹۴.</ref>. | در تفکر این فرقه جز [[خدا]] هیچ خالق یا فاعل دیگری شناخته نمیشود. بنابراین، انتساب افعال به انسان از روی مجاز و مسامحه است. مثلا میبینیم که طلوع و غروب به خورشید نسبت داده میشود در حالیکه خورشید نقشی در طلوع و غروبش ندارد، ولی میگویند خورشید طلوع یا غروب کرد. و یا گردش سنگ آسیا را به خود سنگ آسیا نسبت میدهند و حال آنکه سنگ آسیا نقشی در گردش خود ندارد. بنابراین، نه خورشید و نه سنگ آسیا هیچکدام در فاعلیت خود نقشی ندارند، ولی به طور مسامحه و مجاز حرکاتشان به خودشان نسبت داده میشود<ref> بغدادی عبدالقاهر، الفرق بین الفرق،، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۷ هجری، چاپ۲ ص۱۹۴.</ref>. | ||
خط ۳۱: | خط ۳۱: | ||
[[ایمان]] یعنی معرفت به خدا و [[کفر]] یعنی جهل به خدا. کسی که در دلش به خدا اقرار کند و او را بشناسد، هر چند با زبان انکار کند، [[کافر]] نیست. در نتیجه مسئلهای به نام اقرار و عمل؛ خارج از اصل ایمان است و به ایمان ربطی ندارد. در تایید این ادعا به روایت «انّ اوّل الدّین معرفته» استدلال شده است و این منشا عقیده به ارجاء است<ref>سبحانی جعفر، بحوث فی الملل والنحل، قم، مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم، ۱۴۱۴ ج۳، ص۱۴۰.</ref>. | [[ایمان]] یعنی معرفت به خدا و [[کفر]] یعنی جهل به خدا. کسی که در دلش به خدا اقرار کند و او را بشناسد، هر چند با زبان انکار کند، [[کافر]] نیست. در نتیجه مسئلهای به نام اقرار و عمل؛ خارج از اصل ایمان است و به ایمان ربطی ندارد. در تایید این ادعا به روایت «انّ اوّل الدّین معرفته» استدلال شده است و این منشا عقیده به ارجاء است<ref>سبحانی جعفر، بحوث فی الملل والنحل، قم، مؤسسه نشر اسلامی وابسته به جامعه مدرسین قم، ۱۴۱۴ ج۳، ص۱۴۰.</ref>. | ||
==نفی صفات مخلوق از خالق== | === نفی صفات مخلوق از خالق === | ||
در نگاه جهمیه، صفات مخصوص بندگان را همچون عالم، حی، مرید، شی و... نمیتوان درباره خداوند به کار برد، اما صفاتی چون [[خالق]]، قادر و... فقط اختصاص به خداوند دارد، چون فقط خداوند دارای قدرت است و میتواند خلق کند. پس اگر صفات مخصوص بندگان را به خداوند نسبت دهیم، گرفتار تشبیه خالق و مخلوق نسبت به هم میشویم | در نگاه جهمیه، صفات مخصوص بندگان را همچون عالم، حی، مرید، شی و... نمیتوان درباره خداوند به کار برد، اما صفاتی چون [[خالق]]، قادر و... فقط اختصاص به خداوند دارد، چون فقط خداوند دارای قدرت است و میتواند خلق کند. پس اگر صفات مخصوص بندگان را به خداوند نسبت دهیم، گرفتار تشبیه خالق و مخلوق نسبت به هم میشویم<ref>بغدادی، عبدالقاهر بن الطاهر بن محمد، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۷ هجری، چاپ۲، ص۲۱۱، با تصرف در معنای عبارت.</ref> <ref>شهرستانی محمدبن عبدالکریم، الملل والنحل،، بیروت، دارالمعرفة، سال ۱۴۱۰ هجری، چاپ اول، ج۱، ص۹۸ با تصرف در معنای عبارت.</ref>. | ||
==علم خدا حادث است== | === علم خدا حادث است === | ||
این فرقه معتقدند که علم خدا به اشیاء، حادث است (به این معنا که خدا از قبل عالم به احوال موجودات نبوده است) در این صورت، یا علم خدا پس از حدوث اشیاء هم چنان باقی میماند یا دچار تغییر میشود. اگر صورت اول را بپذیریم در حق خدا قائل به جهل شدهایم چون متعلق علم پیشین این است که اشیاء به وجود خواهند آمد و متعلق علم پسین این است که اشیاء به وجود آمدهاند بنابراین اگر با وجود تفاوت در متعلق علم، در خود علم تفاوتی به وجود نیاید، علم با معلوم مطابقت نخواهد کرد و این مستلزم جهل خواهد شد. اما در صورت دوم که علم خدا به اشیاء از نوع حادث باشد، پس چون لازمه حدوث تغییر است، با این حساب مشکلی در فهم علم خدا که حادث است، ایجاد نخواهد | این فرقه معتقدند که علم [[خدا]] به اشیاء، حادث است (به این معنا که خدا از قبل عالم به احوال موجودات نبوده است) در این صورت، یا علم خدا پس از حدوث اشیاء هم چنان باقی میماند یا دچار تغییر میشود. اگر صورت اول را بپذیریم در حق خدا قائل به جهل شدهایم چون متعلق علم پیشین این است که اشیاء به وجود خواهند آمد و متعلق علم پسین این است که اشیاء به وجود آمدهاند بنابراین اگر با وجود تفاوت در متعلق علم، در خود علم تفاوتی به وجود نیاید، علم با معلوم مطابقت نخواهد کرد و این مستلزم جهل خواهد شد. اما در صورت دوم که علم خدا به اشیاء از نوع حادث باشد، پس چون لازمه حدوث تغییر است، با این حساب مشکلی در فهم علم خدا که حادث است، ایجاد نخواهد<ref>بغدادی، عبدالقاهربن الطاهربن محمد، الفرق بین الفرق، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۷ هجری، چاپ۲، ص۱۹۴</ref> .<ref>شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۰ هجری، چاپ اول، ج۱، ص۹۸،</ref>. | ||
==خداوند دیده نمیشود== | === خداوند دیده نمیشود === | ||
جهمیه نیز همچون امامیه معتقدند که خداوند در [[قیامت]] نیز دیده نمیشود | جهمیه نیز همچون [[مذهب شیعه|امامیه]] معتقدند که [[خدا|خداوند]] در [[قیامت]] نیز دیده نمیشود<ref>شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفه، ۱۴۱۰ هجری، چاپ اول، ج۱، ص۹۹</ref>. | ||
=== قرآن حادث است === | |||
[[جهمیه]] معتقدند که کلام خداوند از جنس حادث است و چون [[قرآن]] نیز کلام الهی است، پس قدیم نیست<ref>شهرستانی، محمدبن عبدالکریم، الملل والنحل، بیروت، دارالمعرفة، ۱۴۱۰ هجری، چاپ اول، ج۱، ص۹۸</ref>. | |||
[[مذهب شیعه|امامیه]] نیز در این جهت که [[قرآن]] حادث است، با جهمیه، عقیدهای مشترک دارند. | |||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{فرق و مذاهب}} | |||
[[رده:فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] |