۸۷٬۱۹۹
ویرایش
جز (جایگزینی متن - 'رده:جنبشها' به 'رده:جریانها و جنبشها') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۲ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۷: | خط ۷: | ||
در مصر نژادهای مختلف زندگی میکنند، ولی بیش تر مردم مصر از نژاد «سامی» هستند. جمعیت این کشور در سال 1955، 61 میلیون نفر بوده است. | در مصر نژادهای مختلف زندگی میکنند، ولی بیش تر مردم مصر از نژاد «سامی» هستند. جمعیت این کشور در سال 1955، 61 میلیون نفر بوده است. | ||
مصر در زمان خلافت «عمر» در سال 640 میلادی به دست نیروهای اسلام به فرماندهی «[[عمروبن عاص]]» فتح شد. | مصر در زمان خلافت «عمر» در سال 640 میلادی به دست نیروهای اسلام به فرماندهی «[[عمرو بن عاص|عمروبن عاص]]» فتح شد. | ||
با ورود اسلام به این سرزمین، گروه زیادی به آن گرویدند و عده کمی بر مذهب مسیحیت باقی ماندند که آنان را «مسیحی قبطی» میگویند. هم اکنون 94 درصد مردم مصر مسلمان هستند و 5 درصد از آن قبطیها و 1 درصد از پیروان سایر ادیان و مذاهب میباشند.<ref>[http://pajuhesh.irc.ir/ برگرفته شده از مقاله // کتاب / رسانه و جنبشهای اسلامی معاصر]</ref> | با ورود اسلام به این سرزمین، گروه زیادی به آن گرویدند و عده کمی بر مذهب مسیحیت باقی ماندند که آنان را «مسیحی قبطی» میگویند. هم اکنون 94 درصد مردم مصر مسلمان هستند و 5 درصد از آن قبطیها و 1 درصد از پیروان سایر ادیان و مذاهب میباشند.<ref>[http://pajuhesh.irc.ir/ برگرفته شده از مقاله // کتاب / رسانه و جنبشهای اسلامی معاصر]</ref> | ||
== جنبش اخوانالمسلمین == | == جنبش اخوانالمسلمین == | ||
جنبش [[اخوانالمسلمین|اخوانالمسلمین]] مصر، همزمان با اوجگیری اصلاح گرایی در جهان اسلام، در سال 1928 توسط «[[حسن البناء]]» در اسکندریه پایهگذاری شد. «حسن البناء» از میان رهبران جنبشهای اسلامی [[اهل سنت]] برای نخستین بار خواستار تجدید حیات اسلامی در میان جوامع اهل سنت شد. | جنبش [[اخوانالمسلمین|اخوانالمسلمین]] مصر، همزمان با اوجگیری اصلاح گرایی در جهان اسلام، در سال 1928 توسط «[[حسن البنا|حسن البناء]]» در اسکندریه پایهگذاری شد. «حسن البناء» از میان رهبران جنبشهای اسلامی [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] برای نخستین بار خواستار تجدید حیات اسلامی در میان جوامع اهل سنت شد. | ||
اخوانالمسلمین در سال 1930 جزو پرقدرتترین سازمانهای اسلامی بود که اقشار مختلف مردم مصر از؛ کارگران، جوانان، دانشجویان و... به آن تمایل پیدا کردند. این گروه اگرچه در ظاهر سعی داشت تا چنین وانمود کند که یک حزب سیاسی نیست، ولی در عمل رهبر این حزب (حسن النباء) مردم را به سوی بنیادگرایی اسلامی دعوت میکرد: | اخوانالمسلمین در سال 1930 جزو پرقدرتترین سازمانهای اسلامی بود که اقشار مختلف مردم مصر از؛ کارگران، جوانان، دانشجویان و... به آن تمایل پیدا کردند. این گروه اگرچه در ظاهر سعی داشت تا چنین وانمود کند که یک حزب سیاسی نیست، ولی در عمل رهبر این حزب (حسن النباء) مردم را به سوی بنیادگرایی اسلامی دعوت میکرد: | ||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
اخوانالمسلمین مخالف حضور غرب و بریتانیا در مصر بود؛ حتی برخی از دانشمندان مانند دکتر «محمد امین رئیس» بر این باورند که: «یکی از انگیزههای تأسیس این جمعیت، آگاه کردن مصریان از ظلم سربازان انگلیسی نسبت به مصر است که در اطراف اسماعیلیه و منطقه کانال سوئز پرسه میزدند». | اخوانالمسلمین مخالف حضور غرب و بریتانیا در مصر بود؛ حتی برخی از دانشمندان مانند دکتر «محمد امین رئیس» بر این باورند که: «یکی از انگیزههای تأسیس این جمعیت، آگاه کردن مصریان از ظلم سربازان انگلیسی نسبت به مصر است که در اطراف اسماعیلیه و منطقه کانال سوئز پرسه میزدند». | ||
در اثر همین تبلیغات | در اثر همین تبلیغات غربستیز اخوانالمسلمین بود که در سال 1952 آشوب علیه بریتانیا در مصر افزایش یافت و به برکناری «[[ملک فاروق]]» در 6 ژوئیه 1952 و روی کار آمدن «[[جمال عبدالناصر]]» انجامید. | ||
«ناصر» در ابتدا، رابطه خوبی با اخوانالمسلمین داشت، به طوری که اخوان امید داشت با همکاری «ناصر» برای برپایی یک حکومت اسلامی فعالیت کند. اما در دراز مدت تنشها بالا گرفت و مشخص شد که دو طرف، درباره مسایل اجتماعی و اداره حکومت، ایدهها و دیدگاههای متفاوتی دارند. «از نظر ناصر، شعار غالب «الدین للّه و الوطن للجماعة»، یعنی (دین برای خدا و کشور برای مردم) بود. این شعار سیاسی به معنی منزوی کردن اخوان بود؛ زیرا اخوان میخواست حکومت بعد از انقلاب 1952 مصر متکی به اسلام باشد». | «ناصر» در ابتدا، رابطه خوبی با اخوانالمسلمین داشت، به طوری که اخوان امید داشت با همکاری «ناصر» برای برپایی یک حکومت اسلامی فعالیت کند. اما در دراز مدت تنشها بالا گرفت و مشخص شد که دو طرف، درباره مسایل اجتماعی و اداره حکومت، ایدهها و دیدگاههای متفاوتی دارند. «از نظر ناصر، شعار غالب «الدین للّه و الوطن للجماعة»، یعنی (دین برای خدا و کشور برای مردم) بود. این شعار سیاسی به معنی منزوی کردن اخوان بود؛ زیرا اخوان میخواست حکومت بعد از انقلاب 1952 مصر متکی به اسلام باشد». | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
رویارویی اسلام با امپریالیسم غربی که پس از سرنگونی ترکان عثمانی تشدید شد، موجب حرکتهای اصلاحی در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم گردید. | رویارویی اسلام با امپریالیسم غربی که پس از سرنگونی ترکان عثمانی تشدید شد، موجب حرکتهای اصلاحی در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم گردید. | ||
رهبر برجسته این حرکت اصلاحی و روشن فکری، «[[سید جمال الدین اسدآبادی]]» بود که ایجاد اصلاحات و مقاومت در برابر غرب را از راه بازگشت به اسلام، با ویژگیهای نوین، تبلیغ میکرد. بعدها شاگرد مصری سید، «[[محمد عبده]]» بر عقلگرایی ذاتی سنت اسلامی تأکید ورزید و این بینش، اساس و جوهره جنبش سلفیه را با رهبری «محمد عبده» و شاگرد سوری او «[[رشید رضا]]» تشکیل داد. | رهبر برجسته این حرکت اصلاحی و روشن فکری، «[[سید جمال الدین اسد آبادی|سید جمالالدین اسدآبادی]]» بود که ایجاد اصلاحات و مقاومت در برابر غرب را از راه بازگشت به اسلام، با ویژگیهای نوین، تبلیغ میکرد. بعدها شاگرد مصری سید، «[[محمد عبده]]» بر عقلگرایی ذاتی سنت اسلامی تأکید ورزید و این بینش، اساس و جوهره جنبش سلفیه را با رهبری «محمد عبده» و شاگرد سوری او «[[رشید رضا]]» تشکیل داد. | ||
با مرگ «محمد عبده» در سال 1905 جنبش اصلاح گرایی در مصر حالت محافظهکارتری به خود گرفت و این امر به درگیری بین اصلاحطلبان سلف گرای مصر و الجزایر (بین دو جنگ جهانی) انجامید. | با مرگ «محمد عبده» در سال 1905 جنبش اصلاح گرایی در مصر حالت محافظهکارتری به خود گرفت و این امر به درگیری بین اصلاحطلبان سلف گرای مصر و الجزایر (بین دو جنگ جهانی) انجامید. | ||
«رشید رضا» از مهمترین چهرههای اصلاحگرا در مصر بود که جهاد تدافعی را در هنگام آزار مسلمانان تصدیق کرد. «رشید رضا»، [[حنبلی]] مذهب بود و از تجدیدطلبی [[جنبش وهابیت]] پشتیبانی میکرد. در میانه دهه 1930 «رشید رضا» میانه رو سلفی مسلک، جای خود را به جنبش رادیکال اخوانالمسلمین به رهبری «حسن البناء» در مصر داد. | «رشید رضا» از مهمترین چهرههای اصلاحگرا در مصر بود که جهاد تدافعی را در هنگام آزار مسلمانان تصدیق کرد. «رشید رضا»، [[حنبلی]] مذهب بود و از تجدیدطلبی [[وهابیت|جنبش وهابیت]] پشتیبانی میکرد. در میانه دهه 1930 «رشید رضا» میانه رو سلفی مسلک، جای خود را به جنبش رادیکال اخوانالمسلمین به رهبری «حسن البناء» در مصر داد. | ||
«حسن البناء»، روحانی فعال مصری بود که با الهام از اندیشههای عرفانی مرشدش «[[شیخ عبدالوهاب]]» در ابتدا «[[جمعیت خصریه حصافیه]]» را برای امر به معروف و نهی از منکر و رویارویی با تبلیغات میسیونرهای انگلیسی به وجود آورد. | «حسن البناء»، روحانی فعال مصری بود که با الهام از اندیشههای عرفانی مرشدش «[[عبدالوهاب|شیخ عبدالوهاب]]» در ابتدا «[[جمعیت خصریه حصافیه]]» را برای امر به معروف و نهی از منکر و رویارویی با تبلیغات میسیونرهای انگلیسی به وجود آورد. | ||
بعدها در اثر تغییراتی که در افکار و اندیشههای سیاسی او حاصل شد، جنبش بنیادگرایی اخوانالمسلمین را تشکیل داد. اخوان یک جنبش نوگرا در جامعه اهل سنت است که بیشتر حرکتهای اصلاحی و اسلامگرایی در جهان عرب و کشورهای اسلامی از آن متأثر میباشند؛ زیرا اخوان به عنوان یک جنبش پیشرو در مصر پدید آمد و بسیار سریع در سراسر کشورهای اسلامی گسترش پیدا کرد. | بعدها در اثر تغییراتی که در افکار و اندیشههای سیاسی او حاصل شد، جنبش بنیادگرایی اخوانالمسلمین را تشکیل داد. اخوان یک جنبش نوگرا در جامعه اهل سنت است که بیشتر حرکتهای اصلاحی و اسلامگرایی در جهان عرب و کشورهای اسلامی از آن متأثر میباشند؛ زیرا اخوان به عنوان یک جنبش پیشرو در مصر پدید آمد و بسیار سریع در سراسر کشورهای اسلامی گسترش پیدا کرد. |