confirmed، مدیران
۳۷٬۸۸۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
| کنیه = {{فهرست جعبه افقی |ابوالحسن |ابوالسبطین |ابوالریحانتین |ابوتراب |ابوالائمه }} | | کنیه = {{فهرست جعبه افقی |ابوالحسن |ابوالسبطین |ابوالریحانتین |ابوتراب |ابوالائمه }} | ||
| پدر = [[ابوطالب]] | | پدر = [[ابوطالب]] | ||
| مادر = فاطمه بنت اسد | | مادر = [[فاطمه بنت اسد]] | ||
}} | }} | ||
'''علی بن ابیطالب (علیهالسلام)''' امام اول [[مذهب شیعه|شیعیان]]، چهارمین خلیفه نزد [[اهلسنت]]، پسر عمو و داماد [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد ( | '''علی بن ابیطالب (علیهالسلام)'''، امام اول [[مذهب شیعه|شیعیان]]، چهارمین [[خلیفه]] نزد [[اهلسنت]]، پسر عمو و داماد [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم)]]، همسر [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت زهرا (سلامالله علیها)]] و پدر [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن]] و [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین]] (علیهالسلام) است. آن حضرت اولین مردی است که به [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اسلام]] [[ایمان]] آورد و همواره یار و یاور ایشان بود. بنا بر ادلهای كه [[مذهب شیعه|شیعیان]] از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نقل میکنند، ایشان آن حضرت را به دستور خدا به عنوان [[خلیفه|جانشین]] خود تعیین نمود و از مردم برای او [[بیعت]] گرفت، اما پس از رحلت پیامبر در سال ۱۱ هجری عدهای از [[مهاجرین]] و [[انصار]] در مکانی به نام [[سقیفه بنی ساعده]] از این دستور سرپیچی نموده و با ابوبکر به عنوان خلیفه مسلمانان [[بیعت]] نمودند! این واقعه موجب شد که علی بن أبی طالب عملا از سال ۳۵ [[ماه قمری|هجری قمری]] و پس از [[عثمان]] به خلافت برسد. دوران ریاست ایشان بر [[حکومت اسلامی]] عموما به درگیری با [[معاویه]]، اصحاب [[جنگ جمل|جمل]] و [[خوارج]] گذشت و سرانجام آن حضرت در سال ۴۰ هجری در ۶۳ سالگی به دست یکی از [[خوارج]] به نام ابن[[ابن ملجم |ملجم مرادی]] به شهادت رسید. موضوع خلافت آن حضرت مسئلهای است که به سبب آن مسلمانان به دو گروه [[شیعه]] و [[سنی]] تقسیم میگردند. شیعیان، امام علی (علیهالسلام) را خلیفه بلافصل پیامبر و اهل سنت ایشان را خلیفه چهارم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) میدانند. | ||
== تولد امام علی == | == تولد امام علی == | ||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
== نام و نسب امام علی == | == نام و نسب امام علی == | ||
پدر ایشان ابوطالب عموی گرامی رسول خدا ( | پدر ایشان ابوطالب عموی گرامی رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و مادرش [[فاطمه بنت اسد]] نام داشتند که هر دو از تیره [[بنیهاشم]] از قبیله [[قریش]] در [[مکه]] بودند<ref>الأئمة الإثنا عشر، ابن طولون، ص:۴۷</ref>. علی بن ابیطالب ۱۰ سال پیش از [[بعثت]] رسول خدا در روز جمعه سیزدهم [[ماه رجب]]<ref>الإرشاد، المفید، ج۱،ص:۵؛إعلام الوری، الطبرسی، ج۱،ص:۳۰۶</ref> در خانه کعبه<ref>إثبات الهداة، الحر العاملی، ج۳،ص:۴۴۱؛ تذکرة الخواص، سبط بن الجوزی، ص:۲۰؛ کشف الغمة ج۱ ص۱۲۵؛ إزالة الخفاء (ط باکستان) ص۲۵۱؛ مرآة المؤمنین (ط الهند) ص۲۱؛ حلیة الأبرار ج۲ ص۲۱ </ref> متولد شد. | ||
هنگامی که امام علی (علیهالسلام) متولّد شد، مادرش فاطمه بنت اسد او را <sub>حیدرة</sub> (به معنای شیر) نامید. سپس او و ابوطالب به الهام الهی توافق کردند که وی را <sub>علی</sub> بنامند. | هنگامی که امام علی (علیهالسلام) متولّد شد، مادرش فاطمه بنت اسد او را <sub>حیدرة</sub> (به معنای شیر) نامید. سپس او و ابوطالب به الهام الهی توافق کردند که وی را <sub>علی</sub> بنامند. | ||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
== القاب و کنیههای امام علی == | == القاب و کنیههای امام علی == | ||
امام علی (علیهالسلام) القاب و اوصاف بسیاری دارد که هر کدام اشاره به بُعدی از ابعاد والای شخصیت ایشان دارد. بیشتر این القاب را پیامبر خدا ( | امام علی (علیهالسلام) القاب و اوصاف بسیاری دارد که هر کدام اشاره به بُعدی از ابعاد والای شخصیت ایشان دارد. بیشتر این القاب را پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) به ایشان داده بودند. برخی از این القاب چنیناند: | ||
# أعلمُ الاُمّة، | # أعلمُ الاُمّة، | ||
# أقضَی الاُمّة، | # أقضَی الاُمّة، | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
در میان القاب علی (علیهالسلام)، دو لقب از بقیه مشهورتر است: | در میان القاب علی (علیهالسلام)، دو لقب از بقیه مشهورتر است: | ||
=== امیرالمؤمنین === | === امیرالمؤمنین === | ||
بر اساس برخی روایات لقب <sub>امیرالمؤمنین</sub>، اختصاص به علی (علیهالسلام) داشته و دیگران حتی سایر [[امامان معصوم(ع)|امامان معصوم (علیهالسلام)]] را با این لقب نمیخوانند<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۳۳۴؛ وسائلالشیعة، حر عاملی، ج۱۴، ص۶۰۰</ref>. به عنوان نمونه پیامبر خدا ( | بر اساس برخی روایات لقب <sub>امیرالمؤمنین</sub>، اختصاص به علی (علیهالسلام) داشته و دیگران حتی سایر [[امامان معصوم(ع)|امامان معصوم (علیهالسلام)]] را با این لقب نمیخوانند<ref>مجلسی، بحارالانوار، ج۳۷، ص۳۳۴؛ وسائلالشیعة، حر عاملی، ج۱۴، ص۶۰۰</ref>. به عنوان نمونه پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: | ||
آن گاه که شبانه به آسمان برده شدم و میان من و پروردگارم فاصلهای جز به اندازه دو سرِ کمان یا کمتر از آن نبود، پروردگارم آنچه که باید به من [[وحی]] کند، وحی کرد و سپس فرمود: ای محمّد! به علی بن ابیطالب، امیر مؤمنان، سلام برسان، که پیش از او هیچ کس را به این نام ننامیدهام و پس از او نیز کسی را به این نام نمینامم<ref>الأمالی للصدوق: ص ۶۳۴ ح ۸۵۰ بحار الأنوار: ج ۳۸ ص ۱۰۶ ح ۳۴</ref>. در منابع اهلسنت نیز روایاتی وجود دارد که در آنها پیامبر او را به امیرالمومنین توصیف نموده است<ref>مناقب ابن مردویه، ص ۶۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۲۵ق، ج۴۲، ص۳۰۳ و ۳۸۶</ref>. | آن گاه که شبانه به آسمان برده شدم و میان من و پروردگارم فاصلهای جز به اندازه دو سرِ کمان یا کمتر از آن نبود، پروردگارم آنچه که باید به من [[وحی]] کند، وحی کرد و سپس فرمود: ای محمّد! به علی بن ابیطالب، امیر مؤمنان، سلام برسان، که پیش از او هیچ کس را به این نام ننامیدهام و پس از او نیز کسی را به این نام نمینامم<ref>الأمالی للصدوق: ص ۶۳۴ ح ۸۵۰ بحار الأنوار: ج ۳۸ ص ۱۰۶ ح ۳۴</ref>. در منابع اهلسنت نیز روایاتی وجود دارد که در آنها پیامبر او را به امیرالمومنین توصیف نموده است<ref>مناقب ابن مردویه، ص ۶۲؛ ابن عساکر، تاریخ مدینة دمشق، ۱۴۲۵ق، ج۴۲، ص۳۰۳ و ۳۸۶</ref>. | ||
خط ۵۶: | خط ۵۶: | ||
=== وصی === | === وصی === | ||
این عنوان، در زمان حیاتِ پیامبر ( | این عنوان، در زمان حیاتِ پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای علی (علیهالسلام) مشهور بود زیرا رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) و آله در زمان حیات خود بارها و بارها ایشان را با این عنوان یاد کردند. به عنوان نمونه در روز دعوت خویشاوندان که به [[یوم الدار]] یا [[یوم الانذار]] معروف است فرمودند: إِنَّ هَذَا أَخِی وَ وَصِیی وَ خَلِیفَتِی فِیکُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَأَطِیعُوا؛ این برادر، وصی و جانشین من در میان شماست. سخن او را بشنوید و از او اطاعت کنید<ref>بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۳۸، ص: ۲۲۴</ref>». | ||
امام علی (علیهالسلام)، کنیههای متعدّدی داشته که مشهورترین آنها «ابوالحسن» است<ref>الطبقات الکبری: ج ۳ ص ۱۹، المعجم الکبیر: ج ۱ ص ۹۲، تاریخ بغداد: ج ۱ ص ۱۳۳، المعارف لابن قتیبة: ص ۲۰۳، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۷ و ص ۱۰ ـ ۱۴، مروج الذهب: ج ۲ ص ۳۵۹، الاستیعاب: ج ۳ ص ۱۹۷ الرقم ۱۸۷۵، اُسد الغابة: ج ۴ ص ۸۸ الرقم ۳۷۸۹، الإصابة: ج ۴ ص ۴۶۴ الرقم ۵۷۰۴، تاریخ الإسلام للذهبی: ج ۳ ص ۶۲۱، صفة الصفوة: ج ۱ ص ۱۳۰، البدایة والنهایة: ج ۷ ص ۲۲۳؛ تهذیب الأحکام: ج ۶ ص ۱۹، الإرشاد: ج ۱ ص ۵، تاج الموالید: ص ۸۷، تاریخ موالید الأئمّة علیهمالسلام: ص ۱۶۹، المستجاد: ص ۲۹۴، روضة الواعظین: ص ۸۷، عمدة الطالب: ص ۵۹</ref>. کنیههای دیگر ایشان، ابوالحسین، ابوالسبطین<ref>الفصول المهمّة: ص ۱۲۹؛ تاج الموالید: ص ۸۸، إعلام الوری: ج ۱ ص ۳۰۷</ref>، ابوالریحانتین و ابوتراب است. از روایات، چنین بر میآید که کنیه «ابوتراب»، محبوبترین کنیه نزد امام علیهالسلام بوده است و هرگاه ایشان را با آن میخواندهاند، شادمان میشده است<ref> المعجم الکبیر ج۶ ص۱۶۷ و ۱۴۹ وتاریخ مدینة دمشق ج۴۲ ص۱۷ و ۱۸ وتاریخ الأمم والملوک ج۲ ص۴۰۹ وتذکرة الخواص ج۱ ص۱۲۷ وکشف الغمة ج۱ ص۱۳۶ وبحار الأنوار ج۳۵ ص۶۰ ومناقب علی بن أبیطالب "علیهالسلام" وما نزل من القرآن فی علی "علیهالسلام" لابن مردویه الأصفهانی ص۵۳ ومناقب آل أبیطالب لابن شهرآشوب ج۲ ص۳۰۵ وجواهر المطالب ج۱ ص۳۰ وشرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۱۵ ص۵۹۷ وج۳۰ ص۱۳۸ ومقاتل الطالبیین ص۲۵ و ۲۶ وعن البخاری، ومسلم، والسنن الکبری للبیهقی ج۲ ص۶۲۵ وتاریخ الإسلام للذهبی ج۳ ص۲۶۲، وغیر ذلک</ref>. | امام علی (علیهالسلام)، کنیههای متعدّدی داشته که مشهورترین آنها «ابوالحسن» است<ref>الطبقات الکبری: ج ۳ ص ۱۹، المعجم الکبیر: ج ۱ ص ۹۲، تاریخ بغداد: ج ۱ ص ۱۳۳، المعارف لابن قتیبة: ص ۲۰۳، تاریخ دمشق: ج ۴۲ ص ۷ و ص ۱۰ ـ ۱۴، مروج الذهب: ج ۲ ص ۳۵۹، الاستیعاب: ج ۳ ص ۱۹۷ الرقم ۱۸۷۵، اُسد الغابة: ج ۴ ص ۸۸ الرقم ۳۷۸۹، الإصابة: ج ۴ ص ۴۶۴ الرقم ۵۷۰۴، تاریخ الإسلام للذهبی: ج ۳ ص ۶۲۱، صفة الصفوة: ج ۱ ص ۱۳۰، البدایة والنهایة: ج ۷ ص ۲۲۳؛ تهذیب الأحکام: ج ۶ ص ۱۹، الإرشاد: ج ۱ ص ۵، تاج الموالید: ص ۸۷، تاریخ موالید الأئمّة علیهمالسلام: ص ۱۶۹، المستجاد: ص ۲۹۴، روضة الواعظین: ص ۸۷، عمدة الطالب: ص ۵۹</ref>. کنیههای دیگر ایشان، ابوالحسین، ابوالسبطین<ref>الفصول المهمّة: ص ۱۲۹؛ تاج الموالید: ص ۸۸، إعلام الوری: ج ۱ ص ۳۰۷</ref>، ابوالریحانتین و ابوتراب است. از روایات، چنین بر میآید که کنیه «ابوتراب»، محبوبترین کنیه نزد امام علیهالسلام بوده است و هرگاه ایشان را با آن میخواندهاند، شادمان میشده است<ref> المعجم الکبیر ج۶ ص۱۶۷ و ۱۴۹ وتاریخ مدینة دمشق ج۴۲ ص۱۷ و ۱۸ وتاریخ الأمم والملوک ج۲ ص۴۰۹ وتذکرة الخواص ج۱ ص۱۲۷ وکشف الغمة ج۱ ص۱۳۶ وبحار الأنوار ج۳۵ ص۶۰ ومناقب علی بن أبیطالب "علیهالسلام" وما نزل من القرآن فی علی "علیهالسلام" لابن مردویه الأصفهانی ص۵۳ ومناقب آل أبیطالب لابن شهرآشوب ج۲ ص۳۰۵ وجواهر المطالب ج۱ ص۳۰ وشرح إحقاق الحق (الملحقات) ج۱۵ ص۵۹۷ وج۳۰ ص۱۳۸ ومقاتل الطالبیین ص۲۵ و ۲۶ وعن البخاری، ومسلم، والسنن الکبری للبیهقی ج۲ ص۶۲۵ وتاریخ الإسلام للذهبی ج۳ ص۲۶۲، وغیر ذلک</ref>. | ||
== همسران و فرزندان == | == همسران و فرزندان == | ||
نخستین همسر امام علی(علیهالسلام)، [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه زهرا (سلامالله علیها)]]، دختر پیامبر ( | نخستین همسر امام علی(علیهالسلام)، [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه زهرا (سلامالله علیها)]]، دختر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود<ref>شیخ مفید، الارشاد، ص۵ (نسخه موجود در لوح فشرده کتابخانه اهل بیت، نسخه دوم)</ref>. پیش از علی (علیهالسلام) افرادی مانند [[ابوبکر]] و [[عمر بن خطاب]] و [[عبدالرحمن بن عوف]]، ازدواج با فاطمه را از پیامبر درخواست کرده بودند، اما پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، خود را دراینباره تابع دستور خداوند دانست و به آنان پاسخ منفی داد<ref>مجلسی، ج۴۳، ص۱۲۵؛ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ ق؛ طبری، دلائل الإمامة، ۱۴۱۳ ق؛ ابن شاهین، فضائل فاطمه بنت رسول الله صلی الله علیه وسلم، ج۱، ص۴۷، ۱۴۱۵ ق/۱۹۹۴ م؛ نسائی، المجتبی من السنن، ج۶، ص۶۲، ۱۴۰۶/۱۹۸۶. حاکم نیشابوری، مستدرک علی الصحیحین ج۲، ص۱۸۱، ۱۴۱۱/۱۹۹۰؛ طبرانی، المعجم الکبیر ج۴، ص۳۴، مکتبه ابن تیمیه</ref>. برخی منابع، ازدواج علی(علیهالسلام) و فاطمه(سلامالله علیها) را اول [[ذی الحجه|ذیالحجه]] سال دوم هجری،<ref> مفید، مسار الشیعة، ص۱۷</ref> برخی آن را در [[شوال|ماه شوال]] و گروهی ۲۱ [[محرم الحرام|محرم]] دانستهاند<ref>سید بن طاوس، ص۵۸۴</ref>. امام علی و فاطمه، پنج فرزند داشتهاند؛ [[حسن بن علی (مجتبی)|حسن]]، [[حسین بن علی (سید الشهدا)(سید الشهدا)|حسین]]، [[زینب بنت علی|زینب]] و [[ام کلثوم]]<ref>مسعودی، اثبات الوصیة، ص۱۵۳</ref> و محسن که پیش از تولد سقط شد<ref> مسعودی، مروج الذهب، ۳: ۶۳</ref>. | ||
'''سایر همسران''' | '''سایر همسران''' | ||
خط ۶۹: | خط ۶۹: | ||
'''فرزندان امام''' | '''فرزندان امام''' | ||
به طور کلی، شیخ مفید در «الارشاد» فرزندان وی را ۲۷ نفر نام میبرد و میگوید برخی از شیعیان یک نفر دیگر را نیز نام بردهاند که فرزند حضرت زهرا بوده و پیامبر ( | به طور کلی، شیخ مفید در «الارشاد» فرزندان وی را ۲۷ نفر نام میبرد و میگوید برخی از شیعیان یک نفر دیگر را نیز نام بردهاند که فرزند حضرت زهرا بوده و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) او را محسن نامیده بوده ولی پس از وفات پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) سقط شده است. (در تاریخ یعقوبی، محسن یکی از سه پسر امام علی (علیهالسلام) از حضرت فاطمه (سلامالله علیها) دانسته شده که در کودکی مرده است<ref>یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۲۱۳</ref>.) | ||
با این حساب فرزندان امام علی (علیهالسلام) ۲۸ نفر بودهاند: | با این حساب فرزندان امام علی (علیهالسلام) ۲۸ نفر بودهاند: | ||
خط ۷۸: | خط ۷۸: | ||
== امام علی در دوران پیامبر == | == امام علی در دوران پیامبر == | ||
اولین مردی که بلافاصله پس از [[بعثت]] رسول خدا ( | اولین مردی که بلافاصله پس از [[بعثت]] رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) با ایشان بیعت کرد و [[رسالت انبیاء|رسالت]] ایشان را پذیرفت، امام علی (علیهالسلام) بود<ref>مرحوم علامه امینی متون احادیث و کلمات بسیاری از محدثان و مورخان اسلامی را پیرامون پیش قدم بودن علی علیهالسلام در ایمان به پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جلد سوم الغدیر، صفحات ۱۹۱ تا ۲۱۳ (چاپ نجف) آورده است. بسیاری از محدثان و تاریخ نویسان نقل میکنند که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله روز دوشنبه به رسالت مبعوث شد و حضرت علی علیهالسلام فردای آن روز ایمان آورد</ref>. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، دراینباره به [[صحابه|اصحاب]] چنین فرمودند: نخستین کسی که در روز [[قیامت|رستاخیر]] با من در حوض (کوثر) ملاقات میکند پیش قدمترین شما در اسلام، علی بن ابیطالب است<ref>تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۴۱ و ۴۲ و ۴۳؛ میزان الإعتدال، ج۲، ص۳ و ۴۱۶؛ المعجم الکبیر للطبرانی، ج۶، ص۲۶۹</ref>. | ||
=== نجات جان پیامبر در شعب ابیطالب === | === نجات جان پیامبر در شعب ابیطالب === | ||
در مدت سه سالی که مسلمانان مکه تحت محاصره اقتصادی [[قریش]] بودند و در [[شعب ابیطالب]] اسکان داشتند، علی (علیهالسلام) که نوجوان بود به فرمان پدرش ابوطالب در بستر پیامبر میخوابید تا در صورت هجوم شبانه قریش پیامبر خدا ( | در مدت سه سالی که مسلمانان مکه تحت محاصره اقتصادی [[قریش]] بودند و در [[شعب ابیطالب]] اسکان داشتند، علی (علیهالسلام) که نوجوان بود به فرمان پدرش ابوطالب در بستر پیامبر میخوابید تا در صورت هجوم شبانه قریش پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) آسیبی نبیند<ref>تفسیر نمونه ج۵، ص۱۹۸</ref>. | ||
=== لیلة المبیت === | === لیلة المبیت === | ||
در سال سیزدهم بعثت با اوج گرفتن فشار [[مشرکان]] مکه بر مسلمانان و همچنین دعوت مردم [[یثرب]] (مدینه) از رسول خدا ( | در سال سیزدهم بعثت با اوج گرفتن فشار [[مشرکان]] مکه بر مسلمانان و همچنین دعوت مردم [[یثرب]] (مدینه) از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) زمینه مهاجرت مسلمانان به [[مدینه|یثرب]] فراهم شد. در این شرایط [[شرک|مشرکان]] قریش تصمیم به قتل پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) گرفتند. آنها ۴۰ نفر از قبایل مختلف را برگزیدند تا شبانه به خانه پیامبر هجوم برده و ایشان را در بستر به قتل برسانند. | ||
رسول خدا به [[وحی |وحی الهی]] از این نقشه آگاهی یافته و از علی (علیهالسلام) خواستند تا برای فریب قاتلان، در بستر ایشان بخوابد تا ایشان شبانه به سمت یثرب حرکت کنند. به این ترتیب در شبی که به [[لیلة المبیت]] معروف شد، علی (علیهالسلام) فداکارانه در بستر پیامبر خوابید و پیامبر در غفلت مشرکان به مدینه مهاجرت نمود<ref>شیخ مفید، الإرشاد، ترجمه رسولی محلاتی، ج۱، ص۴۳؛ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۱۹، ص۶۰؛الأمالی (للطوسی)، النص، ص۴۶۳</ref>. آیه ۲۰۷ [[سوره بقره]] به مناسبت این واقعه در شأن علی (علیهالسلام) نازل شد: {{متن قرآن |وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ |سوره = بقره |آیه = 207 }} و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است. | رسول خدا به [[وحی |وحی الهی]] از این نقشه آگاهی یافته و از علی (علیهالسلام) خواستند تا برای فریب قاتلان، در بستر ایشان بخوابد تا ایشان شبانه به سمت یثرب حرکت کنند. به این ترتیب در شبی که به [[لیلة المبیت]] معروف شد، علی (علیهالسلام) فداکارانه در بستر پیامبر خوابید و پیامبر در غفلت مشرکان به مدینه مهاجرت نمود<ref>شیخ مفید، الإرشاد، ترجمه رسولی محلاتی، ج۱، ص۴۳؛ بحار الأنوار (ط - بیروت)، ج۱۹، ص۶۰؛الأمالی (للطوسی)، النص، ص۴۶۳</ref>. آیه ۲۰۷ [[سوره بقره]] به مناسبت این واقعه در شأن علی (علیهالسلام) نازل شد: {{متن قرآن |وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغَاءَ مَرْضَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ رَءُوفٌ بِالْعِبَادِ |سوره = بقره |آیه = 207 }} و از میان مردم کسی است که جان خود را برای طلب خشنودی خدا میفروشد، و خدا نسبت به [این] بندگان مهربان است. | ||
== جایگاه علی == | == جایگاه علی == | ||
امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) در میان صحابه پیامبر دارای موقعیت و جایگاه خاصی بود;چنانکه مسعودی گوید: «از تمام فضایل ومناقبی که اصحاب پیامبر دارا بودند چون:سبقت در اسلام، هجرت، نصرت پیامبر، خویشی با آن حضرت، قناعت، ایثار، آگاهی ازکتاب خدا، [[جهاد]]، ورع، زهد، قضاوت، [[فقه]] و...علی (علیهالسلام) بهرهای کامل و حظی وافر داشت. به علاوه فضائلی تنها در او بود مثل: اخوت باپیامبر، فرمایش پیامبر درباره او که تو از من به منزله هارون از موسی هستی و نیز فرمایش پیامبر به او که هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست; بار خدایا دوستش رادوست و دشمنش را دشمن بدار، همچنین دعای پیامبر ( | امیرمؤمنان علی (علیهالسلام) در میان صحابه پیامبر دارای موقعیت و جایگاه خاصی بود;چنانکه مسعودی گوید: «از تمام فضایل ومناقبی که اصحاب پیامبر دارا بودند چون:سبقت در اسلام، هجرت، نصرت پیامبر، خویشی با آن حضرت، قناعت، ایثار، آگاهی ازکتاب خدا، [[جهاد]]، ورع، زهد، قضاوت، [[فقه]] و...علی (علیهالسلام) بهرهای کامل و حظی وافر داشت. به علاوه فضائلی تنها در او بود مثل: اخوت باپیامبر، فرمایش پیامبر درباره او که تو از من به منزله هارون از موسی هستی و نیز فرمایش پیامبر به او که هر کس من مولای او هستم علی مولای اوست; بار خدایا دوستش رادوست و دشمنش را دشمن بدار، همچنین دعای پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در مورد ایشان، آن هنگام که انس پرنده پختهای را خدمت حضرت رسول آورد، حضرت فرمود: بار خدایا! محبوبترین خلقت را وارد کن که با من هم غذا شود. که سایر اصحاب پیامبر از این فضایل بی بهره بودند<ref>مسعودی، علی بن الحسین: مروج الذهب، منشورات موسسة الاعلمی المطبوعات، بیروت،1411 ه. ق، ج 2، ص 446</ref>». | ||
=== ویژگی علی در میان بنیهاشم === | === ویژگی علی در میان بنیهاشم === | ||
بنیهاشم یعنی فرزندان هاشم، جد دوم پیامبر، طایفه آن حضرت و نزدیکترین مردم به ایشان بودند. هنگامی که پیامبر اکرم ( | بنیهاشم یعنی فرزندان هاشم، جد دوم پیامبر، طایفه آن حضرت و نزدیکترین مردم به ایشان بودند. هنگامی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) مبعوث شد، چهار تن از عموهای پیامبر: ابوطالب، ابولهب، عباس و حمزه در قید حیات بودند و جز ابولهب بقیه مسلمان شدند. باوجود عموهای پیامبر در میان بنیهاشم، علی علیهالسلام نزدیکترین شخص به پیامبر بود; ازخردسالی در خانه پیامبر و با تربیت آن حضرت رشد یافته بود<ref>ابوالفرج اصفهانی، مقاتل الطالبیین، منشورات الشریف الرضی، 1416 ه. ق، ص 41</ref>. شب هجرت به جای پیامبر خوابید و ودایع و امانتهای آن جناب را به مردم برگرداند و در مدینه به پیامبر ملحق شد<ref>مروج الذهب، ص 294</ref>. | ||
مهمتر از همه، جایگاه علی (علیهالسلام) در اسلام بود; رسول اکرم صلیاللهعلیه وآله جایگاه علی (علیهالسلام) را دراسلام از همان اوایل بعثت تعیین فرمود; آنگاه که به فرمان خدا مامور شد عشیره خویش را انذار کند و در آن جلسه تنها کسی که حاضر به یاری و موازرت نبی اکرم ( | مهمتر از همه، جایگاه علی (علیهالسلام) در اسلام بود; رسول اکرم صلیاللهعلیه وآله جایگاه علی (علیهالسلام) را دراسلام از همان اوایل بعثت تعیین فرمود; آنگاه که به فرمان خدا مامور شد عشیره خویش را انذار کند و در آن جلسه تنها کسی که حاضر به یاری و موازرت نبی اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شد، علی (علیهالسلام) بود. با اینکه سن آن جناب ازهمه حاضران کمتر بود، رسول اکرم در میان بزرگان و پیرمردان خاندانش اعلام کرد که علی وزیر، خلیفه و جانشین اوست<ref>یوسفی غروی، محمد هادی، موسوعة التاریخ الاسلامی، مجمع الفکر الاسلامی، قم، ط اول، 1417 ه. ق، الجزء الاول، ص 410</ref>. | ||
=== مقابله پیامبر با بدخواهان علی === | === مقابله پیامبر با بدخواهان علی === | ||
بعد از اینکه اسلام گسترش یافت و تقریبا اکثر مناطق [[جزیرة العرب]] را گرفت و افراد زیادی با انگیزههای مختلف به سلک مسلمانان در آمدند، حتی عده کثیری از آنها در مدینه ساکن شدند، در حالی که به گواهی [[قرآن]] ایمان در قلوبشان جاگیر نشده بود; به ویژه عدهای از قریشیان که علاوه بر این مطلب پیوسته بر بنیهاشم حسد میورزیدند، به خصوص علی (علیهالسلام) به خاطر سابقه و جهادش بیشتر از همه مورد حسد آنان بود. از این رو پیامبر اکرم ( | بعد از اینکه اسلام گسترش یافت و تقریبا اکثر مناطق [[جزیرة العرب]] را گرفت و افراد زیادی با انگیزههای مختلف به سلک مسلمانان در آمدند، حتی عده کثیری از آنها در مدینه ساکن شدند، در حالی که به گواهی [[قرآن]] ایمان در قلوبشان جاگیر نشده بود; به ویژه عدهای از قریشیان که علاوه بر این مطلب پیوسته بر بنیهاشم حسد میورزیدند، به خصوص علی (علیهالسلام) به خاطر سابقه و جهادش بیشتر از همه مورد حسد آنان بود. از این رو پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) وآله مواظب رفتار اصحابش با علی (علیهالسلام) بود و در مناسبتهای مختلف، مقام و موقعیت آن جناب را به آنان گوشزد میکرد و بر جایگاه علی (علیهالسلام) تاکید مینمود; ابنشهر آشوب از عمر بن خطاب نقل کرده که من علی را اذیت میکردم، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) مرا ملاقات کرد و فرمود:«تو مرا آزردی ای عمر! گفتم: پناه بر خدا ازاذیت رسول خدا.»، فرمود: «تو علی را آزردی وهر کس علی را بیازارد، مرا آزرده است» ;مصعب بن سعد از پدرش سعد بن ابیوقاص نقل کرده که او گفته است: «من و مرد دیگری در [[مسجد]] بودیم و به علی بد میگفتیم، پیامبر با حالت غضب به سوی ما آمد و فرمود: چرا مرا میآزارید هر کس علی را بیازارد، مرا آزرده است<ref> ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 211</ref>». | ||
[[ابن شهرآشوب|ابن شهر آشوب]] از محدثان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] چون: [[ترمذی]]، [[ابونعیم]]، [[بخاری]] و [[موصلی]] نقل میکند: [[عمران بن حصین]] و [[عبدالله ابن عباس|ابنعباس]] و بریده گفتهاند، که: «علی (علیهالسلام) از میان غنائم جنگی، خواست کنیزی را بخرد، حاطب بن ابیبلتعه و بریده اسلمی با او رقابت کردند و قیمت کنیز را بالا بردند و علی (علیهالسلام) با آن قیمت [[کنیز]] را خرید، وقتی که برگشتند، بریده مقابل پیامبر ایستاد و از علی (علیهالسلام) شکایت کرد، پیامبر صورتش را از او برگرداند، از راست و چپ و پشت سر آمد و شکایت خود را تکرار کرد، آنگاه حضرت رو کرد به او و رنگش تغییر نمود و صورت مبارکش سرخ شد و فرمود:ای بریده! چه شده، تا امروز رسول خدا را اذیت نکرده بودی؟! مگر نشنیدی خدای تعالی میفرماید: {{متن قرآن |ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخرة و اعد لهم عذابامهینا |آیه = 57 |سوره = احزاب }} مگر نمیدانی که علی از من است و من از علی؟! هر کس او را بیازارد، مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد، خدا را آزرده است و هرکس خدا را بیازارد، خدا حق دارد که او را با سختترین عذابش در آتش [[جهنم]] بیازارد! ای بریده! تو آگاهی یا خدا؟ تو آگاهی یا صاحبان لوح محفوظ آگاهند؟ تو آگاهی یا [[ملائکه|فرشته]] رحمها آگاه است؟ ای بریده! تو آگاهی یا فرشتگان مواظب علی بن ابیطالب؟ گفتم: بلکه فرشتگان حافظ او. حضرت فرمود:[[جبرئیل]] به من خبر داد از فرشتگان مواظب علی، که آنان از روز تولدش، حتی یک خطا برای او ننوشتهاند; فرشته رحمها و فرشتگان صاحب لوح محفوظ نیز همین طور. بعد سه بار فرمود: از علی چه میخواهید؟ او از من است و من از او، او ولی هر مؤمنی بعد از من است<ref> ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 211 و 212</ref>.» | [[ابن شهرآشوب|ابن شهر آشوب]] از محدثان [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] چون: [[ترمذی]]، [[ابونعیم]]، [[بخاری]] و [[موصلی]] نقل میکند: [[عمران بن حصین]] و [[عبدالله ابن عباس|ابنعباس]] و بریده گفتهاند، که: «علی (علیهالسلام) از میان غنائم جنگی، خواست کنیزی را بخرد، حاطب بن ابیبلتعه و بریده اسلمی با او رقابت کردند و قیمت کنیز را بالا بردند و علی (علیهالسلام) با آن قیمت [[کنیز]] را خرید، وقتی که برگشتند، بریده مقابل پیامبر ایستاد و از علی (علیهالسلام) شکایت کرد، پیامبر صورتش را از او برگرداند، از راست و چپ و پشت سر آمد و شکایت خود را تکرار کرد، آنگاه حضرت رو کرد به او و رنگش تغییر نمود و صورت مبارکش سرخ شد و فرمود:ای بریده! چه شده، تا امروز رسول خدا را اذیت نکرده بودی؟! مگر نشنیدی خدای تعالی میفرماید: {{متن قرآن |ان الذین یؤذون الله و رسوله لعنهم الله فی الدنیا و الاخرة و اعد لهم عذابامهینا |آیه = 57 |سوره = احزاب }} مگر نمیدانی که علی از من است و من از علی؟! هر کس او را بیازارد، مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد، خدا را آزرده است و هرکس خدا را بیازارد، خدا حق دارد که او را با سختترین عذابش در آتش [[جهنم]] بیازارد! ای بریده! تو آگاهی یا خدا؟ تو آگاهی یا صاحبان لوح محفوظ آگاهند؟ تو آگاهی یا [[ملائکه|فرشته]] رحمها آگاه است؟ ای بریده! تو آگاهی یا فرشتگان مواظب علی بن ابیطالب؟ گفتم: بلکه فرشتگان حافظ او. حضرت فرمود:[[جبرئیل]] به من خبر داد از فرشتگان مواظب علی، که آنان از روز تولدش، حتی یک خطا برای او ننوشتهاند; فرشته رحمها و فرشتگان صاحب لوح محفوظ نیز همین طور. بعد سه بار فرمود: از علی چه میخواهید؟ او از من است و من از او، او ولی هر مؤمنی بعد از من است<ref> ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 211 و 212</ref>.» | ||
=== علی میزان ایمان و نفاق === | === علی میزان ایمان و نفاق === | ||
بیان مناقب امیرالمؤمنین توسط پیامبراکرم صلیاللهعلیه وآله موجب افزایش محبوبیت آن جناب در میان صحابه شده بود، به حدی که با وجود پیامبر( | بیان مناقب امیرالمؤمنین توسط پیامبراکرم صلیاللهعلیه وآله موجب افزایش محبوبیت آن جناب در میان صحابه شده بود، به حدی که با وجود پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم)، علی (علیهالسلام) سمبل و معیار حق و ایمان شده بود; چنانکه [[انس بن مالک]] نقل کرده: «ما در عصر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) اگر میخواستیم بفهمیم کسی [[زنا|زنازاده]] است با بغض علی بن ابیطالب میفهمیدیم; بعد از [[جنگ خیبر]] مردی بچه خود را به آغوش گرفته و میرفت، در راه که علی را دید; با دستش او را به بچه نشان داد; از طفل پرسید: این مرد را دوست داری؟ اگر میگفت: آری، اورا میبوسید و اگر میگفت: نه، او را به زمین میانداخت و میگفت: نزد مادرت برو». | ||
[[عبادة بن صامت]] نیز میگوید: «ما اولاد وفرزندانمان را با حب علی بن ابیطالب میآزمودیم; اگر میدیدیم که یکی از آنها او را دوست ندارد، میدانستیم که او را رستگار نخواهد شد<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 207</ref>.» | [[عبادة بن صامت]] نیز میگوید: «ما اولاد وفرزندانمان را با حب علی بن ابیطالب میآزمودیم; اگر میدیدیم که یکی از آنها او را دوست ندارد، میدانستیم که او را رستگار نخواهد شد<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 207</ref>.» | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۹: | ||
=== اعلام جانشینی علی === | === اعلام جانشینی علی === | ||
اگر چه از اوایل بعثت، جانشینی علی (علیهالسلام) مطرح شده بود و پیامبر اکرم ( | اگر چه از اوایل بعثت، جانشینی علی (علیهالسلام) مطرح شده بود و پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در میان خویشان نزدیکش آن جناب را وزیر وجانشین خود اعلام کرده بود، ولی این مطلب در میان عده خاصی بود. اما با گذشت سالهای آخر عمر پیامبر، مساله جانشینی علی (علیهالسلام) عمومیتر میشد، به حدی که لقب [[وصی]] ازالقاب شایع آن حضرت گشت که دوست و دشمن آن را قبول داشتند، به خصوص بعد از زمانی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به علی (علیهالسلام) فرمود:«انت منی بمنزلة [[هارون]] من [[حضرت موسی|موسی]] الا انه لا نبی بعدی» که این قضیه پیش از رفتن به [[جنگ تبوک]] بود. | ||
بالاخص در جریان [[حجة الوداع]] در [[منی]] و[[عرفات]]، پیامبر اکرم ( | بالاخص در جریان [[حجة الوداع]] در [[منی]] و[[عرفات]]، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در سخنرانیهای خود به مردم گوشزد میکرد که دوازده نفر جانشین او خواهند شد که همه از [[بنیهاشم]] هستند. بالاخره در بازگشت از مکه، در غدیرخم از سوی خدا مامور میشود که جانشینی علی علیهالسلام را به تمام مسلمانان ابلاغ کند. رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نیز به مسلمانان دستور دادکه توقف کنند و آنگاه بر منبری از جهازشتران رفت و فرمود: «... من کنت مولاه فهذا علی مولاه اللهم وال من والاه و عادمن عاداه وانصر من نصره واخذل من خذله» بعد به مردم فرمود، که با آن جناب بیعت کنند<ref>ابن شهر آشوب، مناقب آل ابیطالب، مؤسسه انتشارات علامه، قم، ج 3، ص 207</ref>. | ||
بدین ترتیب رسول خدا(صلیاللهعلیه) وآله به مسلمانان اعلام کرد که چه کسی جانشین اوست; از این رو عموم مردم بر این باور بودند که بعد از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیه)، علی (علیهالسلام) خلیفه او خواهد شد; چنان که [[زبیر بن بکار]] - که از خاندان [[زبیر]] و از مخالفان علی علیهالسلام است. -مینویسد: «عموم مهاجران و همه انصار شک نداشتند که علی ع خلیفه و صاحب امر بعداز رسول خدا( | بدین ترتیب رسول خدا(صلیاللهعلیه) وآله به مسلمانان اعلام کرد که چه کسی جانشین اوست; از این رو عموم مردم بر این باور بودند که بعد از رحلت پیامبر (صلیاللهعلیه)، علی (علیهالسلام) خلیفه او خواهد شد; چنان که [[زبیر بن بکار]] - که از خاندان [[زبیر]] و از مخالفان علی علیهالسلام است. -مینویسد: «عموم مهاجران و همه انصار شک نداشتند که علی ع خلیفه و صاحب امر بعداز رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) است<ref>زبیر بن بکار: اخبار الموفقیات، منشورات الشریف الرضی، قم، 1416 ه. ق، ص 580</ref>». همچنین این مطالب از اشعاری که از جریان سقیفه بر جای مانده به خوبی مشهود است; زیرا تحریف کمتر به شعر راه یافته است. | ||
این مطلب به قدری روشن بود که [[معاویه]] نیز به آن اقرار کرده است; چنان که در جواب نامه [[محمد بن ابی بکر]] نوشته است: «ما و پدرت درعصر رسول خدا صلیاللهعلیه وآله اطاعت پسر ابیطالب را بر خود لازم میدیدیم و فضلش را بر خودمان آشکار، بعد از رحلت پیامبرصلیاللهعلیه وآله پدرت و عمر نخستین کسانی بودن که منزلت او را پایین آوردند و به بیعت خودشان فراخواندند<ref> بلاذری، احمد بن جابر انساب الاشراف، منشورات مؤسسه الاعلمی المطبوعات، بیروت،1394 ه. ق، ج 2، ص 296</ref>». بدین جهت آنان که در ماههای آخر عمر پیامبر در مدینه نبودند و از بعضی توطئهها خبر نداشتند، بعد از رحلت پیامبر که به مدینه برگشتند و مشاهده کردند که ابوبکر به جای پیامبر نشسته و خود را خلیفه پیامبر معرفی میکند، سخت برآشفتند; مثل خالد بن سعید، حتی ابوسفیان وقتی که از سفر برگشت و وضع را چنین دید، خدمت عباس بن عبدالمطلب و علی علیهالسلام آمد و از آنان خواست که برای استیفای حق خویش قیام کنند، ولی آنان پیشنهاد او را نپذیرفتند<ref> تاریخ یعقوبی، ص 126</ref>. | این مطلب به قدری روشن بود که [[معاویه]] نیز به آن اقرار کرده است; چنان که در جواب نامه [[محمد بن ابی بکر]] نوشته است: «ما و پدرت درعصر رسول خدا صلیاللهعلیه وآله اطاعت پسر ابیطالب را بر خود لازم میدیدیم و فضلش را بر خودمان آشکار، بعد از رحلت پیامبرصلیاللهعلیه وآله پدرت و عمر نخستین کسانی بودن که منزلت او را پایین آوردند و به بیعت خودشان فراخواندند<ref> بلاذری، احمد بن جابر انساب الاشراف، منشورات مؤسسه الاعلمی المطبوعات، بیروت،1394 ه. ق، ج 2، ص 296</ref>». بدین جهت آنان که در ماههای آخر عمر پیامبر در مدینه نبودند و از بعضی توطئهها خبر نداشتند، بعد از رحلت پیامبر که به مدینه برگشتند و مشاهده کردند که ابوبکر به جای پیامبر نشسته و خود را خلیفه پیامبر معرفی میکند، سخت برآشفتند; مثل خالد بن سعید، حتی ابوسفیان وقتی که از سفر برگشت و وضع را چنین دید، خدمت عباس بن عبدالمطلب و علی علیهالسلام آمد و از آنان خواست که برای استیفای حق خویش قیام کنند، ولی آنان پیشنهاد او را نپذیرفتند<ref> تاریخ یعقوبی، ص 126</ref>. | ||
== نقشآفرینی امام علی در غزوات == | == نقشآفرینی امام علی در غزوات == | ||
امام علی(علیهالسلام) در [[غزوه|غزوات]] و [[سریه]]های صدر اسلام، نقش مؤثری داشت و در همه غزوات جز غزوه تبوک همراه پیامبر( | امام علی(علیهالسلام) در [[غزوه|غزوات]] و [[سریه]]های صدر اسلام، نقش مؤثری داشت و در همه غزوات جز غزوه تبوک همراه پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) جنگید. | ||
<ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۲۴</ref> امام علی(علیهالسلام) در بسیاری از غزوات پرچمدار اصلی سپاه اسلام بود<ref> احمدی، «تحلیل روایی - تاریخی پرچمداری امیرمومنان علی(علیه السلام) در غزوات پیامبر اکرم»، ص۳۷</ref>. او همچنین در جنگهایی که عموم مسلمانان در آن فرار کردند، در کنار پیامبر باقی ماند و به جنگ ادامه داد<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۰</ref>. | <ref>ابن سعد، طبقات الکبری، ج۳، ص۲۴</ref> امام علی(علیهالسلام) در بسیاری از غزوات پرچمدار اصلی سپاه اسلام بود<ref> احمدی، «تحلیل روایی - تاریخی پرچمداری امیرمومنان علی(علیه السلام) در غزوات پیامبر اکرم»، ص۳۷</ref>. او همچنین در جنگهایی که عموم مسلمانان در آن فرار کردند، در کنار پیامبر باقی ماند و به جنگ ادامه داد<ref> ابن عبدالبر، الاستیعاب، ۱۴۱۲ق، ج۳، ص۱۰۹۰</ref>. | ||
'''جنگ بدر''' | '''جنگ بدر''' | ||
[[جنگ بدر]] نخستین جنگ با فرماندهی پیامبر ( | [[جنگ بدر]] نخستین جنگ با فرماندهی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، میان مسلمانان و مشرکان قریش بود که در جمعه هفدهم [[رمضان]] سال ۲.ق در کنار چاههای بدر روی داد<ref>بلاذری، انساب الاشراف، ج۱، ص۲۸۸۳</ref>. در این جنگ برخی بزرگان قریش همچون [[ابوجهل]]<ref>ابنحجر، الإصابة، ۱۴۱۵ق، ج۸، ص۱۹۰</ref> و عتبه بن ربیعه<ref>بلاذری، أنساب الأشراف، ۱۴۱۷ق، ج۱، ص۱۵۲</ref> کشته شدند. | ||
علی(علیهالسلام) در نبرد تن به تن ابتدای جنگ، ولید بن عتبة بن ربیعه را از پای درآورد<ref>طبری، ج۲، ص۱۴۸</ref>. در این جنگ نوفل بن خویلد که پیامبر اسلام نفرینش کرده بود به دست امام علی(علیهالسلام) کشته شد<ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۹۱</ref>. همچنین حدود بیست نفر دیگر از مشرکان از جمله حنظله بن ابوسفیان و عاص بن سعید توسط امام علی(علیهالسلام) کشته شدند<ref> ابن هشام، سیرة النبویة، ج۱، ص۷۰۸-۷۱۳</ref>. بعدها امام علی (علیهالسلام) در نامهای به [[معاویه]] نوشت: هنوز شمشیری که بوسیله آن جد تو (عتبه پدر [[هند جگرخوار]]) و دایی تو (ولید فرزند عتبه) و برادر تو (حنظله بن ابیسفیان) را کشتم، در نزد من است<ref> سید رضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۴، نامه ۶۴</ref>. | علی(علیهالسلام) در نبرد تن به تن ابتدای جنگ، ولید بن عتبة بن ربیعه را از پای درآورد<ref>طبری، ج۲، ص۱۴۸</ref>. در این جنگ نوفل بن خویلد که پیامبر اسلام نفرینش کرده بود به دست امام علی(علیهالسلام) کشته شد<ref>واقدی، محمد بن عمر، المغازی، ج۱، ص۹۱</ref>. همچنین حدود بیست نفر دیگر از مشرکان از جمله حنظله بن ابوسفیان و عاص بن سعید توسط امام علی(علیهالسلام) کشته شدند<ref> ابن هشام، سیرة النبویة، ج۱، ص۷۰۸-۷۱۳</ref>. بعدها امام علی (علیهالسلام) در نامهای به [[معاویه]] نوشت: هنوز شمشیری که بوسیله آن جد تو (عتبه پدر [[هند جگرخوار]]) و دایی تو (ولید فرزند عتبه) و برادر تو (حنظله بن ابیسفیان) را کشتم، در نزد من است<ref> سید رضی، نهج البلاغة، ۱۴۱۴ق، ص۴۵۴، نامه ۶۴</ref>. | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۳۱: | ||
در [[جنگ احد]] پس از غلبه مشرکان در جنگ، بسیاری از مسلمانان از میدان جنگ فرار کرده و پیامبر را تنها گذاشتند. امام علی(علیهالسلام) از معدود افرادی بود که فرار نکرد و به دفاع از پیامبر پرداخت<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۰</ref>. خود علی(علیهالسلام) این واقعه را چنین نقل کرده که مهاجر و انصار به سوی خانههای خود فرار کردند، ولی من با وجود هفتاد زخم که بر بدن داشتم، از رسولاللهدفاع کردم<ref>دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۴۶</ref>. | در [[جنگ احد]] پس از غلبه مشرکان در جنگ، بسیاری از مسلمانان از میدان جنگ فرار کرده و پیامبر را تنها گذاشتند. امام علی(علیهالسلام) از معدود افرادی بود که فرار نکرد و به دفاع از پیامبر پرداخت<ref>واقدی، المغازی، ۱۴۰۹ق، ج۱، ص۲۴۰</ref>. خود علی(علیهالسلام) این واقعه را چنین نقل کرده که مهاجر و انصار به سوی خانههای خود فرار کردند، ولی من با وجود هفتاد زخم که بر بدن داشتم، از رسولاللهدفاع کردم<ref>دیلمی، إرشاد القلوب إلی الصواب، ۱۴۱۲ق، ج۲، ص۳۴۶</ref>. | ||
بنابر نقل منابع [[مذهب شیعه|شیعه]]<ref> کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۱۰</ref> و [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵۴</ref> به پاس فداکاریهای امام علی (علیهالسلام)، جبرئیل [[نازل]] شد و [[ایثار]] علی (علیهالسلام) را نزد پیامبر ( | بنابر نقل منابع [[مذهب شیعه|شیعه]]<ref> کلینی، الکافی، ۱۴۰۷ق، ج۸، ص۱۱۰</ref> و [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]]<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۲، ص۱۵۴</ref> به پاس فداکاریهای امام علی (علیهالسلام)، جبرئیل [[نازل]] شد و [[ایثار]] علی (علیهالسلام) را نزد پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) ستود و گفت: این نهایت فداکاری است که او از خود نشان میدهد. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) جبرئیل را تصدیق کرد و گفت: من از علی هستم و او از من است. سپس صدایی در آسمان پیچید که: لاسیف الا ذوالفقار، و لا فتی الا علی؛ شمشیری چون ذوالفقار و جوانمردی همچون علی نیست. | ||
'''جنگ خندق (احزاب)''' | '''جنگ خندق (احزاب)''' | ||
در [[جنگ خندق]] پیامبر ( | در [[جنگ خندق]] پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره روش دفاع از [[مدینه]] با اصحاب خود مشورت کرد، [[سلمان فارسی]] پیشنهاد کرد که برای فاصله انداختن میان مسلمانان و مهاجمان، خندقی در اطراف مدینه حفر شود<ref> ابن هشام، السیرة النبویة، ج۳، ص۲۳۵</ref> دو سپاه چند روز در دو سوی [[خندق]] روبروی هم بودند و گاهی به هم سنگ و تیر میانداختند تا آنکه [[عمرو بن عبدود]]، از لشکر مشرکان، با چند نفر دیگر، از تنگترین جای خندق خود را به طرف دیگر آن رساندند. پس از چند بار مبارزهطلبی عمرو بن عبدود و سکوت مسلمانان، علی (علیهالسلام) از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اجازه مبارزه خواست و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) پذیرفت. علی (علیهالسلام) بعد از درگیری با عمرو او را به زمین انداخت و کشت<ref> ابن کثیر، البدایه و النهایه، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۱۲۱</ref>. رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) پس از نبرد با عمرو فرمود: ضَربَةُ عَلیّ یومَ الخندقِ أفضلُ مِن عبادةِ الثقلَین (ترجمه: [ارزش] ضربتی که علی در روز خندق بر دشمن فرود آورد از [[عبادت]] [[جن]] و انس برتر است<ref>مجلسی، بحار الانوار، ج۲۰، ص۲۱۶</ref>). | ||
{{شعر}}{{ب |مردی ز کننده در خیبر پرس |اسرار کرم ز خواجه قنبر پرس }}{{پایان شعر}} | {{شعر}}{{ب |مردی ز کننده در خیبر پرس |اسرار کرم ز خواجه قنبر پرس }}{{پایان شعر}} | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۴۴: | ||
'''جنگ خیبر''' | '''جنگ خیبر''' | ||
[[جنگ خیبر]] در جمادی الاولی سال ۷ قمری رخ داد. پیامبر( | [[جنگ خیبر]] در جمادی الاولی سال ۷ قمری رخ داد. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برای مقابله با توطئهچینی [[یهودیان]] دستور حمله به دژهای آنها را صادر کرد. <ref> ابن هشام، السیرة النبویة، ج۲، ص۳۲۸</ref> بعد از آنکه افرادی نتوانستند دژهای [[یهودیان]] را فتح کنند، پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: فردا پرچم را به دست کسی خواهم داد که خدا و پیامبر را دوست دارد و خدا و پیامبر نیز او را دوست دارند. صبحگاهان علی (علیهالسلام) را خواست و پرچم را به او داد. <ref>مسلم، صحیح مسلم، ج۱۵، ص۱۷۸-۱۷۹</ref> بنابر نقل شیخ مفید، علی(علیهالسلام) به میدان رفت و درِ یکی از دژها را از جا کند و تا پایان جنگ از آن به جای سپر استفاده کرد<ref>مفید، الارشاد، ج۱، ص۱۲۸</ref>. | ||
'''فتح مکه''' | '''فتح مکه''' | ||
رسول خدا( | رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) در اوائل رمضان سال ۸ هجری، به قصد فتح مکه از مدینه خارج شد. پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) پرچمی را که ابتدا در دست سعد بن عباده بود، بهخاطر اظهار سخنانی دال بر انتقامجویی، به دست علی(علیهالسلام) داد.<ref> آیتی، تاریخ پیامبر اسلام، ص۴۵۹</ref> پس از فتح مکه، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بتهای داخل کعبه را شکست و سپس به علی(علیهالسلام) دستور داد بر دوش وی رود و بت خزاعه را از بالای کعبه به پایین اندازد<ref>زمخشری، الکشاف، ج۳، ص۶۸۹، ذیل آیه ۸۱ سوره اسراء</ref>. | ||
'''جنگ حنین''' | '''جنگ حنین''' | ||
خط ۱۵۶: | خط ۱۵۶: | ||
'''جنگ تبوک''' | '''جنگ تبوک''' | ||
تنها جنگی که علی (علیهالسلام) در کنار پیامبر( | تنها جنگی که علی (علیهالسلام) در کنار پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) حضور نداشت، [[غزوه تبوک]] بود. علی(علیهالسلام) به دستور پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) در مدینه مانده بود تا در غیاب وی از توطئههای منافقان جلوگیری نماید. پس از ماندن علی(علیهالسلام) در مدینه، منافقان اقدام به شایعهسازی کردند و علی(علیهالسلام) برای دفع فتنه و شایعه آنها، فوراً سلاح برداشت و بیرون شهر به خدمت پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) رسید و جریان را به او اطلاع داد. در اینجا بود که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) عباراتی را گفت که به حدیث منزلت مشهور شده است: برادرم علی، به مدینه بازگرد، زیرا برای اداره امور آنجا، جز من و تو شخص دیگری شایستگی ندارد. پس تو نماینده و جانشین من در میان اهل بیت من و خانه و قوم من هستی. ای علی! آیا خشنود نمیشوی که نسبت به من، همانند هارون نسبت به موسی باشی؟ جز اینکه بعد از من پیامبری نخواهد بود<ref> مفید، ارشاد، ج۱، ص۱۵۶؛ ابن هشام، السیرة النبویة، ج۴، ص۱۶۳</ref>. | ||
'''سرایا''' | '''سرایا''' | ||
خط ۱۶۷: | خط ۱۶۷: | ||
== وفات پیامبر و سقیفه == | == وفات پیامبر و سقیفه == | ||
در آخرین لحظات عمر پیامبر ( | در آخرین لحظات عمر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، علی (علیهالسلام) نزد او آمد و رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) رازی طولانی را با او در میان گذاشت و پس از آن بیماریاش شدت یافت و به علی (علیهالسلام) فرمود: سرم را در دامان خود قرار ده، زیرا فرمان الهی رسیده است، هرگاه روح از بدنم مفارقت کرد آن را با دست خود برگیر و بر صورت خویش بکش و آنگاه مرا رو به قبله نما و تجهیز کن و قبل از همه مردم بر بدنم نماز بگزار و تا پیکرم را در خاک نهان میسازی از من جدا مشو و از خدای متعال یاری بخواه<ref>شیخ مفید، محمد بن نعمان، ارشاد، ج۱، ص۱۸۶</ref>. | ||
بعد از رحلت پیامبر اسلام ( | بعد از رحلت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، در حالی که علی و [[بنیهاشم]] مشغول تجهیز و تدفین حضرت بودند، بعضی از مهاجران و انصار از جمله ابوبکر، عمر، عامر بن ابوعبیده جراح، [[عبدالرحمن بن عوف]]، سعد بن عباده، ثابت بن قیس، عثمان بن عفان به راه افتادند و در جایی به نام [[سقیفه بنی ساعده]] جمع شده تا تکلیف حکومت را روشن کنند که پس از مشاجراتی که میان آنها واقع شد، در نهایت بدون توجه به [[واقعه غدیر]] ابوبکر را به عنوان [[خلیفه]] معرفی کردند<ref>ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید، شرح نهجالبلاغه، ج۶، ص۶.</ref>. | ||
== امام علی در نگاه اهل سنت == | == امام علی در نگاه اهل سنت == |