نهضت مشروطه: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{ویرایش}}
 
[[پرونده:نهضت مشروطه.jpg|بی‌قاب|چپ|بندانگشتی|]]
[[پرونده:نهضت مشروطه.jpg|بی‌قاب|چپ|بندانگشتی|]]
'''نهضت مشروطه''' قیام ملت [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] علیه استبداد سلطنتی [[قاجاریه|قاجار]] است که در سال ۱۲۸۵ ش، به وقوع پیوست. مشروطیت ناظر بر نوعی از حکومت است که قانون در آن حاکم باشد. به عبارت دیگر حکومت مشروطه به رژیم سیاسی یا حکومتی گفته می‌شود که میزان اعمال قدرت در آن در حیطه قانون تعریف شده باشد و در برابر حکومت استبدادی قرار می­‌گیرد.
'''نهضت مشروطه''' قیام ملت [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] علیه استبداد سلطنتی [[قاجاریه|قاجار]] است که در سال ۱۲۸۵ ش، به وقوع پیوست. مشروطیت ناظر بر نوعی از حکومت است که قانون در آن حاکم باشد. به عبارت دیگر حکومت مشروطه به رژیم سیاسی یا حکومتی گفته می‌شود که میزان اعمال قدرت در آن در حیطه قانون تعریف شده باشد و در برابر حکومت استبدادی قرار می­‌گیرد.


فرمان مشروطیت و دستور تشکیل مجلسی مرکب از تمام طبقات، در چهاردهم جمادی‌الثانی۱۳۲۴ ق به دست [[مظفرالدین شاه قاجار|مظفرالدین‌شاه]] صادر شد.هدف اصلی نهضت مشروطه، تبدیل قدرت سیاسی خودکامه به قدرت مقید به قانون بود.
فرمان مشروطیت و دستور تشکیل مجلسی مرکب از تمام طبقات، در چهاردهم جمادی‌الثانی۱۳۲۴ ق به دست [[مظفرالدین شاه قاجار|مظفرالدین‌شاه]] صادر شد. هدف اصلی نهضت مشروطه، تبدیل قدرت سیاسی خودکامه به قدرت مقید به قانون بود.


[[سید روح الله موسوی خمینی|امام‌خمینی]] نقش علما، روشنفکران و توده مردم و عملکرد مثبت یا منفی هر یک را در موفقیت یا شکست نهضت مشروطه مهم ارزیابی کرده­ است. ایشان با تأکید بر عبرت‌آموز بودن نهضت مشروطه، عوامل شکست و انحراف این نهضت را که تنها با هدف محدودشدن قدرت سلطنت و برقراری قانون و نه تغییر رژیم سلطنتی اتفاق افتاد، ۱. نفوذ اندیشه‌ها و افکار غربی، ۲. نفوذ افکار استبدادی، ۳. تضعیف روند اسلامی، ۴. بروز تفرقه میان رهبران نهضت و ۵. دخالت اجانب می­‌دانست.
[[سید روح الله موسوی خمینی|امام‌خمینی]] نقش علما، روشنفکران و توده مردم و عملکرد مثبت یا منفی هر یک را در موفقیت یا شکست نهضت مشروطه مهم ارزیابی کرده­ است. ایشان با تأکید بر عبرت‌آموز بودن نهضت مشروطه، عوامل شکست و انحراف این نهضت را که تنها با هدف محدودشدن قدرت سلطنت و برقراری قانون و نه تغییر رژیم سلطنتی اتفاق افتاد، ۱. نفوذ اندیشه‌ها و افکار غربی، ۲. نفوذ افکار استبدادی، ۳. تضعیف روند اسلامی، ۴. بروز تفرقه میان رهبران نهضت و ۵. دخالت اجانب می­‌دانست.


== معنای لغوی و اصطلاحی ==
== معنای لغوی و اصطلاحی ==
واژه نهضت از ریشه «نهض» به معنای قیام، خیزش، بیداری است<ref>آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۷۱۸–۷۱۹.</ref> و واژه «انقلاب» که گاه دربارهٔ جنبش مشروطه به کار می‌رود، به معنای دگرگونی بنیادی در نظام اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی است<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۴۷.</ref>. دولت مشروطه و نظریه مشروطیت دستاورد قرن هجدهم میلادی است و نخستین تعبیرات از نظریه دولت مشروطه، در [[آمریکا]]، [[فرانسه]] و [[انگلستان]] عنوان شد؛ هرچند سابقه بسیاری از اجزا و استدلالات عمده آن به قرون وسطا بازمی‌گردد<ref>وینسنت، نظریه‌های دولت، ۱۲۳، ۱۲۶–۱۲۷ و ۱۳۱.</ref>. واژه مشروطه در نیمه‌های دوره سلطنت [[ناصرالدین‌شاه قاجار]] در [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] به‌کار گرفته شد<ref>هدایت، طلوع مشروطیت، ۱۵.</ref> و سیدمحمد طباطبایی دوازده سال پیش از امضای فرمان مشروطیت به دست مظفرالدین‌شاه، ‏از مشروطیت و مجلس شورای ملی سخن گفت<ref>کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۴۹–۵۱؛ حائری، عبدالهادی، تشیع، ۱۰۴–۱۰۵.</ref>. حتی برخی از رهبران نهضت مشروطه، مانند طباطبایی، به عقاید ضد سلطنتی و جمهوری‌خواهانه مشهور بودند؛ اما با درک اوضاع اجتماعی روز، عامدانه از طرح جمهوری‌خواهی پرهیز می‌کردند<ref>ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۹؛ کریمی، جمهوری‌خواهی ایرانی، ۴۰.</ref>. هدف اصلی نهضت مشروطه ایران نیز تبدیل قدرت سیاسی خودکامه به قدرت مقید به قانون بود و نهادهای برآمده از جنبش مشروطه یعنی قانون اساسی و مجلس شورای ملی نیز چنین وظیفه‌ای بر عهده داشتند<ref>بشیریه، موانع توسعه، ۶۳.</ref>.
واژه نهضت از ریشه «نهض» به معنای قیام، خیزش، بیداری است<ref>آذرنوش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، ۷۱۸–۷۱۹.</ref> و واژه «انقلاب» که گاه دربارهٔ جنبش مشروطه به کار می‌رود، به معنای دگرگونی بنیادی در نظام اجتماعی، سیاسی یا فرهنگی است<ref>آشوری، دانشنامه سیاسی، ۴۷.</ref>. دولت مشروطه و نظریه مشروطیت دستاورد قرن هجدهم میلادی است و نخستین تعبیرات از نظریه دولت مشروطه، در [[آمریکا]]، [[فرانسه]] و [[انگلستان]] عنوان شد؛ هرچند سابقه بسیاری از اجزا و استدلالات عمده آن به قرون وسطا بازمی‌گردد<ref>وینسنت، نظریه‌های دولت، ۱۲۳، ۱۲۶–۱۲۷ و ۱۳۱.</ref>. واژه مشروطه در نیمه‌های دوره سلطنت [[ناصرالدین شاه|ناصرالدین‌شاه قاجار]] در [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] به‌کار گرفته شد<ref>هدایت، طلوع مشروطیت، ۱۵.</ref> و سیدمحمد طباطبایی دوازده سال پیش از امضای فرمان مشروطیت به دست مظفرالدین‌شاه، ‏از مشروطیت و مجلس شورای ملی سخن گفت<ref>کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۴۹–۵۱؛ حائری، عبدالهادی، تشیع، ۱۰۴–۱۰۵.</ref>. حتی برخی از رهبران نهضت مشروطه، مانند طباطبایی، به عقاید ضد‌سلطنتی و جمهوری‌خواهانه مشهور بودند؛ اما با درک اوضاع اجتماعی روز، عامدانه از طرح جمهوری‌خواهی پرهیز می‌کردند<ref>ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۹؛ کریمی، جمهوری‌خواهی ایرانی، ۴۰.</ref>. هدف اصلی نهضت مشروطه ایران نیز تبدیل قدرت سیاسی خودکامه به قدرت مقید به قانون بود و نهادهای برآمده از جنبش مشروطه یعنی قانون اساسی و مجلس شورای ملی نیز چنین وظیفه‌ای بر عهده داشتند<ref>بشیریه، موانع توسعه، ۶۳.</ref>.


== زمینه‌ها و آغاز مشروطه‌خواهی ==
== زمینه‌ها و آغاز مشروطه‌خواهی ==
خط ۲۱: خط ۲۱:
پس از این اتفاق، برای پیشگیری از درگیری و دودستگی در شهر و به پیشنهاد طباطبایی، گروهی از علما مانند [[سیدعبدالله بهبهانی]]، شیخ‌مرتضی آشتیانی، محمدجعفر صدرالعلما و سیدجمال‌الدین افجه‌ای، با همراهی گروهی از مردم از شهر هجرت کردند و در شانزدهم شوال ۱۳۲۳ق/ ۲۳/۹/۱۲۸۴ش، در صحن [[عبدالعظیم حسنی|عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام)]] شهر ری متحصن شدند<ref>ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۲۸۱–۲۸۴.</ref>. پس از موفق‌نشدن عین‌الدوله در حل مسئله از راه تطمیع و تهدید، سرانجام مظفرالدین‌شاه در مذاکره با نمایندگان علما، به تأسیس عدالتخانه و اجرای احکام [[شریعت]] متعهد شد و این تحصن که به «مهاجرت صغرا» معروف شد، در شانزدهم ذی‌القعده ۱۳۲۳ق پایان یافت<ref>دولت‌آبادی، حیات یحیی، ۲/۲۹–۳۳؛ ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۲۸۳–۳۰۶؛ کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۷۱–۷۲.</ref>. بر همین اساس کمیسیونی از علما و رجال دولت برای تدوین مقررات لازم جهت تأسیس عدالت خانه تشکیل شد؛ اما به دلیل توجه‌نکردن دولت به اجرای مفاد دستور شاه و تعارض موجود میان اعضای کمیسیون در موضوعاتی چون تأسیس مجلس ملی، انتخاب نمایندگان و قانون اساسی، فعالیت جدی در زمینه تشکیل عدالت خانه صورت نگرفت<ref>آدمیت، ایدئولوژی نهضت، ۱۵۸؛ دولت‌آبادی، حیات یحیی، ۲/۵۰–۵۶.</ref>.
پس از این اتفاق، برای پیشگیری از درگیری و دودستگی در شهر و به پیشنهاد طباطبایی، گروهی از علما مانند [[سیدعبدالله بهبهانی]]، شیخ‌مرتضی آشتیانی، محمدجعفر صدرالعلما و سیدجمال‌الدین افجه‌ای، با همراهی گروهی از مردم از شهر هجرت کردند و در شانزدهم شوال ۱۳۲۳ق/ ۲۳/۹/۱۲۸۴ش، در صحن [[عبدالعظیم حسنی|عبدالعظیم حسنی (علیه‌السلام)]] شهر ری متحصن شدند<ref>ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۲۸۱–۲۸۴.</ref>. پس از موفق‌نشدن عین‌الدوله در حل مسئله از راه تطمیع و تهدید، سرانجام مظفرالدین‌شاه در مذاکره با نمایندگان علما، به تأسیس عدالتخانه و اجرای احکام [[شریعت]] متعهد شد و این تحصن که به «مهاجرت صغرا» معروف شد، در شانزدهم ذی‌القعده ۱۳۲۳ق پایان یافت<ref>دولت‌آبادی، حیات یحیی، ۲/۲۹–۳۳؛ ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۲۸۳–۳۰۶؛ کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۷۱–۷۲.</ref>. بر همین اساس کمیسیونی از علما و رجال دولت برای تدوین مقررات لازم جهت تأسیس عدالت خانه تشکیل شد؛ اما به دلیل توجه‌نکردن دولت به اجرای مفاد دستور شاه و تعارض موجود میان اعضای کمیسیون در موضوعاتی چون تأسیس مجلس ملی، انتخاب نمایندگان و قانون اساسی، فعالیت جدی در زمینه تشکیل عدالت خانه صورت نگرفت<ref>آدمیت، ایدئولوژی نهضت، ۱۵۸؛ دولت‌آبادی، حیات یحیی، ۲/۵۰–۵۶.</ref>.


عملی‌نشدن وعده مظفرالدین‌شاه و پیگیری مردم و علما برای تأسیس عدالتخانه<ref>ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۳۱۷–۳۹۹.</ref>، بازداشت شیخ‌محمد واعظ به دستور عین‌الدوله و اعتراض طلاب به این امر که موجب درگیری و کشته‌شدن طلبه جوانی به نام سیدعبدالحمید شد<ref>همان، ۴۰۳–۴۰۵؛ دولت‌آبادی، حیات یحیی، ۲/۶۸.</ref>، به اجتماع مردم خشمگین و علما در مسجد جامع و پس از آن، تصمیم علما برای هجرت به عتبات منجر شد<ref>دولت‌آبادی، حیات یحیی، ۲/۶۸–۷۰؛ ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۰۶–۴۲۳.</ref>. این مهاجرت که از نظر هدف هجرت و تعداد مهاجران و صدمات واردشده، بزرگ‌تر بود، به «مهاجرت کبرا» معروف شد<ref>همان، ۴۲۶.</ref>. برخی از علما مانند [[شیخ فضل الله نوری|شیخ‌فضل‌الله نوری]]، [[سید حسین طباطبایی قمی|سیدحسین قمی]] و سیداسدالله طباطبایی که در مهاجرت صغری نبودند نیز در این سفر به مهاجران پیوستند<ref>ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۲۴؛ آبراهامیان، ایران، ۱۰۷.</ref>.
عملی‌نشدن وعده مظفرالدین‌شاه و پیگیری مردم و علما برای تأسیس عدالتخانه<ref>ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۳۱۷–۳۹۹.</ref>، بازداشت شیخ‌محمد واعظ به دستور عین‌الدوله و اعتراض طلاب به این امر که موجب درگیری و کشته‌شدن طلبه جوانی به نام سیدعبدالحمید شد<ref>همان، ۴۰۳–۴۰۵؛ دولت‌آبادی، حیات یحیی، ۲/۶۸.</ref>، به اجتماع مردم خشمگین و علما در مسجد جامع و پس از آن، تصمیم علما برای هجرت به عتبات منجر شد<ref>دولت‌آبادی، حیات یحیی، ۲/۶۸–۷۰؛ ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۰۶–۴۲۳.</ref>. این مهاجرت که از نظر هدف هجرت و تعداد مهاجران و صدمات واردشده، بزرگ‌تر بود، به «مهاجرت کبرا» معروف شد<ref>همان، ۴۲۶.</ref>. برخی از علما مانند [[فضل‌الله نوری|شیخ‌فضل‌الله نوری]]، [[سید حسین طباطبایی قمی|سیدحسین قمی]] و سیداسدالله طباطبایی که در مهاجرت صغری نبودند نیز در این سفر به مهاجران پیوستند<ref>ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۲۴؛ آبراهامیان، ایران، ۱۰۷.</ref>.


پس از خروج علما از شهر، برخی از تاجران و گروه‌های مختلف مردم از ترس واکنش دولت، به سفارت انگلستان پناه بردند و در آنجا تحصن کردند<ref>کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۰۷–۱۰۹.</ref>. افزایش تحصن‌کنندگان در سفارت، حمایت دولت انگلستان از آنان، همچنین اعلام حمایت علما و روحانیان شهرهای تبریز، [[اصفهان]]، شیراز و [[نجف اشرف]] از تحصن‌کنندگان، به استعفای عین‌الدوله از صدارت و تلگرافِ درخواست مظفرالدین‌شاه به علما برای بازگشت به تهران و دیدار حضوری با آنان منجر شد<ref>جعفریان، بررسی و تحقیق، ۱۰۵–۱۵۱؛ شمیم، ایران، ۴۴۱؛ ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۱۴۵۸–۴۶۱.</ref>. مظفرالدین‌شاه عضدالملک را مأمور کرد تا برای بازگرداندن علما به [[قم]] سفر کند<ref>دولت‌آبادی، حیات یحیی، ۲/۸۱؛ ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۵۸.</ref>. در جریان رویدادهای گفته‌شده، درخواستِ رهبران تحصن‌کنندگان در سفارت، برای تشکیل مجلس شورای ملی، روند حوادث را تغییر داد<ref>آبراهامیان، ایران، ۱۰۸–۱۰۹؛ جعفریان، بررسی و تحقیق، ۲۶۴–۲۶۵.</ref>؛ چنان‌که ده روز پس از آغاز تحصن، بست‌نشینان خواسته‌های خود را تأسیس مجلس شورای ملی، بازگشت محترمانه علما از [[قم]] و مجازات عوامل سرکوب مردم اعلام کردند<ref>آدمیت، ایدئولوژی نهضت، ۱/۱۶۸–۱۷۰؛ کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۱۲–۱۱۳.</ref>.
پس از خروج علما از شهر، برخی از تاجران و گروه‌های مختلف مردم از ترس واکنش دولت، به سفارت انگلستان پناه بردند و در آنجا تحصن کردند<ref>کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۰۷–۱۰۹.</ref>. افزایش تحصن‌کنندگان در سفارت، حمایت دولت انگلستان از آنان، همچنین اعلام حمایت علما و روحانیان شهرهای تبریز، [[اصفهان]]، شیراز و [[نجف اشرف]] از تحصن‌کنندگان، به استعفای عین‌الدوله از صدارت و تلگرافِ درخواست مظفرالدین‌شاه به علما برای بازگشت به تهران و دیدار حضوری با آنان منجر شد<ref>جعفریان، بررسی و تحقیق، ۱۰۵–۱۵۱؛ شمیم، ایران، ۴۴۱؛ ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۱۴۵۸–۴۶۱.</ref>. مظفرالدین‌شاه عضدالملک را مأمور کرد تا برای بازگرداندن علما به [[قم]] سفر کند<ref>دولت‌آبادی، حیات یحیی، ۲/۸۱؛ ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۴۵۸.</ref>. در جریان رویدادهای گفته‌شده، درخواستِ رهبران تحصن‌کنندگان در سفارت، برای تشکیل مجلس شورای ملی، روند حوادث را تغییر داد<ref>آبراهامیان، ایران، ۱۰۸–۱۰۹؛ جعفریان، بررسی و تحقیق، ۲۶۴–۲۶۵.</ref>؛ چنان‌که ده روز پس از آغاز تحصن، بست‌نشینان خواسته‌های خود را تأسیس مجلس شورای ملی، بازگشت محترمانه علما از [[قم]] و مجازات عوامل سرکوب مردم اعلام کردند<ref>آدمیت، ایدئولوژی نهضت، ۱/۱۶۸–۱۷۰؛ کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۱۱۲–۱۱۳.</ref>.
خط ۳۶: خط ۳۶:
علمای بزرگ تهران مانند بهبهانی و طباطبایی که رهبری جنبش را به دست گرفتند، به دلیل ارتباط و نزدیکی با روشنفکران، به عنوان علمای متجدد در نهضت به ایفای نقش پرداختند. این روحانیان حتی در قضیه اختلاف برخی علما با افکار روشنفکران، جانب روشنفکران را می‌گرفتند و اگرچه هدف آنان نیز رواج [[شریعت]] بود، در مفاهیم و قواعد تازه‌ای که منتشر می‌شد، سختگیری رایج اهل شریعت را نداشتند<ref>جعفریان، بست‌نشینی، ۳۰–۳۲.</ref>. قدیمی‌ترین رساله در دفاع از مشروطیت و اثبات مشروعیت آن، رساله «مقاله سؤال و جواب در فواید مجلس ملی» نگارش سیدنصرالله تقوی اخوی از علمای معروف جنبش مشروطه بود<ref>زرگری‌نژاد، رسائل مشروطیّت، ۲۵۹.</ref>. علاوه بر مراجع بزرگ و علمای تراز اول در حوزه، حضور و همراهی بسیاری از طلاب علوم دینی، واعظان و خطیبان، مانند محمد سلطان، ملک المتکلمین، صدرالعلما، مرتضی آشتیانی، سیدجمال‌الدین واعظ اصفهانی و میرزامحمد ناظم‌الاسلام کرمانی، در مبارزه مشروطه‌خواهی تأثیر مهمی داشت<ref>کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۸۶؛ دولت‌آبادی، حیات یحیی، ۲/۶–۷؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۲–۱/۱۱۴؛ براون، انقلاب مشروطیت ایران، ۱۱۸ و ۱۲۴.</ref>.
علمای بزرگ تهران مانند بهبهانی و طباطبایی که رهبری جنبش را به دست گرفتند، به دلیل ارتباط و نزدیکی با روشنفکران، به عنوان علمای متجدد در نهضت به ایفای نقش پرداختند. این روحانیان حتی در قضیه اختلاف برخی علما با افکار روشنفکران، جانب روشنفکران را می‌گرفتند و اگرچه هدف آنان نیز رواج [[شریعت]] بود، در مفاهیم و قواعد تازه‌ای که منتشر می‌شد، سختگیری رایج اهل شریعت را نداشتند<ref>جعفریان، بست‌نشینی، ۳۰–۳۲.</ref>. قدیمی‌ترین رساله در دفاع از مشروطیت و اثبات مشروعیت آن، رساله «مقاله سؤال و جواب در فواید مجلس ملی» نگارش سیدنصرالله تقوی اخوی از علمای معروف جنبش مشروطه بود<ref>زرگری‌نژاد، رسائل مشروطیّت، ۲۵۹.</ref>. علاوه بر مراجع بزرگ و علمای تراز اول در حوزه، حضور و همراهی بسیاری از طلاب علوم دینی، واعظان و خطیبان، مانند محمد سلطان، ملک المتکلمین، صدرالعلما، مرتضی آشتیانی، سیدجمال‌الدین واعظ اصفهانی و میرزامحمد ناظم‌الاسلام کرمانی، در مبارزه مشروطه‌خواهی تأثیر مهمی داشت<ref>کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۸۶؛ دولت‌آبادی، حیات یحیی، ۲/۶–۷؛ دوانی، نهضت روحانیون ایران، ۲–۱/۱۱۴؛ براون، انقلاب مشروطیت ایران، ۱۱۸ و ۱۲۴.</ref>.


شمار بسیاری از علمای ایرانیِ مشروطه‌خواه مقیم [[نجف]] هم بودند که نقش مهمی در تمامی مراحل و مقاطع نهضت مشروطه داشتند. صدور و انتشار فتاوا، اعلامیه و تلگرام‌های متعدد این مراجع در سال‌های ۱۳۲۰ق تا پیش از آغاز استبداد صغیر، یکی از عوامل مهم در فراهم‌کردن زمینه‌های لازم برای گسترش مشارکت مردمی در این نهضت و تضعیف حکومت قاجاریه بود<ref>احمدی، نهضت بزرگ، ۱۸۴–۱۸۵؛ فیرحی، آستانه تجدد، ۷۲.</ref>. برجسته‌ترینِ این علما، [[محمدکاظم خراسانی]]، [[ملاعبدالله مازندرانی]] و [[میرزاحسین خلیلی تهرانی]] بودند که از ارکان رهبری مذهبی مشروطه بودند و فتواهای مذهبی‌سیاسیِ مهم معمولاً به امضای این سه مجتهد انتشار می‌یافت<ref>فیرحی، آستانه تجدد، ۷۲؛ حائری، عبدالحسین، اسناد روحانیت و مجلس، ۱/۵، ۱۱، ۱۳–۱۵ و ۱۷.</ref>.
شمار بسیاری از علمای ایرانیِ مشروطه‌خواه مقیم [[نجف]] هم بودند که نقش مهمی در تمامی مراحل و مقاطع نهضت مشروطه داشتند. صدور و انتشار فتاوا، اعلامیه و تلگرام‌های متعدد این مراجع در سال‌های ۱۳۲۰ق تا پیش از آغاز استبداد صغیر، یکی از عوامل مهم در فراهم‌کردن زمینه‌های لازم برای گسترش مشارکت مردمی در این نهضت و تضعیف حکومت قاجاریه بود<ref>احمدی، نهضت بزرگ، ۱۸۴–۱۸۵؛ فیرحی، آستانه تجدد، ۷۲.</ref>. برجسته‌ترینِ این علما، [[محمد کاظم خراسانی]]، [[ملاعبدالله مازندرانی]] و [[میرزاحسین خلیلی تهرانی]] بودند که از ارکان رهبری مذهبی مشروطه بودند و فتواهای مذهبی‌سیاسیِ مهم معمولاً به امضای این سه مجتهد انتشار می‌یافت<ref>فیرحی، آستانه تجدد، ۷۲؛ حائری، عبدالحسین، اسناد روحانیت و مجلس، ۱/۵، ۱۱، ۱۳–۱۵ و ۱۷.</ref>.


از بزرگ‌ترین علمای حامی نهضت مشروطه در نجف، [[محمدحسین غروی نایینی|میرزامحمدحسین غروی نایینی]] بود. وی با نگارش کتاب مشهور تنبیه الامه و تنزیه المله که مورد تأیید رهبران روحانی مشروطه، خراسانی و مازندرانی نیز قرار گرفت، سهم مهمی در تبیین نهضت ایفا کرد<ref>فیرحی، آستانه تجدد، ۴–۵.</ref>. نایینی در این کتاب که هم‌زمان با استبداد صغیر و در دفاع از مشروطه نگاشته شد<ref>همان، ۱۴.</ref>، نظام مشروطه را با تمام مقدمات و لوازم آن، مانند انتخابات و مجلس و غیر آن، چنان‌که در ادبیات سیاسی جهان رایج و شناخته‌شده است، تنها مقدمه (مقدمه منحصره) برای مهار قدرت در شرایط تاریخی عصر مشروطه دانست و آن را دست‌کم جایگزین ممکن برای سلامت نظام سیاسی [[عصر غیبت]] برشمرد<ref>همان، ۳۴۹.</ref>. مواضع علمای نجف در حمایت از مشروطه، به‌ویژه در دوره استبداد صغیر اهمیت فراوانی داشت<ref>ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۲۶۷ و ۴۹۷؛ آجدانی، علما و انقلاب، ۹۲.</ref>؛ چنان‌که به گفته کسروی، اگر فتواهای علمای نجف در این دوره نبود، کمتر کسی به یاری مشروطه قیام می‌کرد. هم‌زمان بسیاری از علما و فضلای حوزه و نیز طلاب علوم دینی در [[حوزه علمیه نجف|حوزه نجف]] نیز در جبهه مشروطه‌خواهان قرار داشتند و نقش مهمی در مبارزه با استبداد ایفا می‌کردند؛ ازجمله این افراد می‌توان به میرزاعلی شیرازی، میرزااحمد قزوینی، عبدالکریم جزایری، سیدمحمد امام، میرزاعبدالرحیم بادکوبه‌ای و سیداسدالله خرقانی اشاره کرد<ref>رضوی، حوزه نجف، ۳۱۱–۳۲۶.</ref>. بسیاری از این طلاب، علاوه بر سخنرانی‌های روشنگرانه<ref>صادقی فدکی، حوزه علمیه، ۴۰۲؛ کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۵۹۶.</ref>، با تشکیل انجمن‌های مختلف مانند «انجمن مخفی»، «انجمن مقدس اتحادیه طلاب»، «انجمن علمی اتحادیه»، «انجمن انصار» و «انجمن اتحادیه حسینی»<ref>فراستخواه، سرآغاز نواندیشی، ۳۷۷؛ ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۵۰، ۱۶۲–۱۶۵، ۳۱۸، ۳۲۱ و ۳۷۰؛ صادقی فدکی، حوزه علمیه، ۴۰۰–۴۰۲.</ref>، و نیز انتشار نشریاتی چون «جریده دعوة الحق»، «زشت و زیبا»، «تدین»، «حبل المتین»، «الجمال»، «روزنامه مظفری»، «انتباه»، «انتقام»، «حقایق»، «غیرت» و «صدای اسلام»، در بسیج طلاب و توده مردم برای مبارزه با استبداد نقش تأثیرگذاری داشتند<ref>ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۵۵۹–۵۶۱؛ صادقی فدکی، حوزه علمیه، ۵۵۹–۵۶۱؛ رضوی، حوزه نجف، ۳۱۲–۳۱۳.</ref>.
از بزرگ‌ترین علمای حامی نهضت مشروطه در نجف، [[محمدحسین غروی نایینی|میرزامحمدحسین غروی نایینی]] بود. وی با نگارش کتاب مشهور تنبیه الامه و تنزیه المله که مورد تأیید رهبران روحانی مشروطه، خراسانی و مازندرانی نیز قرار گرفت، سهم مهمی در تبیین نهضت ایفا کرد<ref>فیرحی، آستانه تجدد، ۴–۵.</ref>. نایینی در این کتاب که هم‌زمان با استبداد صغیر و در دفاع از مشروطه نگاشته شد<ref>همان، ۱۴.</ref>، نظام مشروطه را با تمام مقدمات و لوازم آن، مانند انتخابات و مجلس و غیر آن، چنان‌که در ادبیات سیاسی جهان رایج و شناخته‌شده است، تنها مقدمه (مقدمه منحصره) برای مهار قدرت در شرایط تاریخی عصر مشروطه دانست و آن را دست‌کم جایگزین ممکن برای سلامت نظام سیاسی [[عصر غیبت]] برشمرد<ref>همان، ۳۴۹.</ref>. مواضع علمای نجف در حمایت از مشروطه، به‌ویژه در دوره استبداد صغیر اهمیت فراوانی داشت<ref>ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۲۶۷ و ۴۹۷؛ آجدانی، علما و انقلاب، ۹۲.</ref>؛ چنان‌که به گفته کسروی، اگر فتواهای علمای نجف در این دوره نبود، کمتر کسی به یاری مشروطه قیام می‌کرد. هم‌زمان بسیاری از علما و فضلای حوزه و نیز طلاب علوم دینی در [[حوزه علمیه نجف|حوزه نجف]] نیز در جبهه مشروطه‌خواهان قرار داشتند و نقش مهمی در مبارزه با استبداد ایفا می‌کردند؛ ازجمله این افراد می‌توان به میرزاعلی شیرازی، میرزااحمد قزوینی، عبدالکریم جزایری، سیدمحمد امام، میرزاعبدالرحیم بادکوبه‌ای و سیداسدالله خرقانی اشاره کرد<ref>رضوی، حوزه نجف، ۳۱۱–۳۲۶.</ref>. بسیاری از این طلاب، علاوه بر سخنرانی‌های روشنگرانه<ref>صادقی فدکی، حوزه علمیه، ۴۰۲؛ کسروی، تاریخ مشروطه ایران، ۵۹۶.</ref>، با تشکیل انجمن‌های مختلف مانند «انجمن مخفی»، «انجمن مقدس اتحادیه طلاب»، «انجمن علمی اتحادیه»، «انجمن انصار» و «انجمن اتحادیه حسینی»<ref>فراستخواه، سرآغاز نواندیشی، ۳۷۷؛ ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۵۰، ۱۶۲–۱۶۵، ۳۱۸، ۳۲۱ و ۳۷۰؛ صادقی فدکی، حوزه علمیه، ۴۰۰–۴۰۲.</ref>، و نیز انتشار نشریاتی چون «جریده دعوة الحق»، «زشت و زیبا»، «تدین»، «حبل المتین»، «الجمال»، «روزنامه مظفری»، «انتباه»، «انتقام»، «حقایق»، «غیرت» و «صدای اسلام»، در بسیج طلاب و توده مردم برای مبارزه با استبداد نقش تأثیرگذاری داشتند<ref>ناظم‌الاسلام کرمانی، تاریخ بیداری ایرانیان، ۵۵۹–۵۶۱؛ صادقی فدکی، حوزه علمیه، ۵۵۹–۵۶۱؛ رضوی، حوزه نجف، ۳۱۲–۳۱۳.</ref>.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۵۶۷

ویرایش