۶٬۵۶۳
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' ویژگیها' به ' ویژگیها') |
(←اساتید) |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
| عنوان = ابن قاضی | |||
| تصویر =عالمان اهل سنت.jpg | |||
| نام = شهابالدین احمد بن محمد مِکناسی زَناتی فاسی | |||
| نامهای دیگر = ابن قاضی، المکناسی النِجار | |||
| سال تولد = 960 ق | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = [[فاس]] | |||
| سال درگذشت = 1025 ق | |||
| تاریخ درگذشت = | |||
| محل درگذشت = [[فاس]]، [[مراکش]] | |||
| استادان = | |||
| شاگردان = | |||
| دین = [[اسلام]] | |||
| مذهب = [[سنی]] | |||
| آثار = دیباچه جذوة الاقتباس | |||
| فعالیتها ={{فهرست جعبه افقی |}} | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''شهابالدین احمد بن محمد مِکناسی زَناتی فاسی'''، [[مالکیه|مالکی مذهب]] معروف به '''ابن قاضی''' فقیه، مورخ، ادیب و ریاضیدان معروف مغربی در دولت شُرَفای سَعدی (حسنی) بوده است. | |||
== | == زندگینامه == | ||
ابوالعباس ابن قاضی در [[فاس]] دیده به جهان گشود <ref>همانجا؛ 2 EI</ref>. بعضی مولد او را مکناسه نوشتهاند <ref>دارالمنصور، 5؛ ابوالنور، 1/14</ref>. | |||
جد اعلای وی موسی بن ابی العافیة از قبیلة زناتة مکناسه، بنیادگذار فرمانروایی مکناسه (سده 4ق/10م) است که رفتار خصمانهاش با [[ادریسیان|ادریسیان]] مغرب مشهور بود <ref>نک: ابن خلدون، 6/134-136</ref> و از اینرو ابن قاضی از کارهای او تبرّی جسته است <ref> جذوة الاقتباس، 1/343</ref>. | جد اعلای وی موسی بن ابی العافیة از قبیلة زناتة مکناسه، بنیادگذار فرمانروایی مکناسه (سده 4ق/10م) است که رفتار خصمانهاش با [[ادریسیان|ادریسیان]] مغرب مشهور بود <ref>نک: ابن خلدون، 6/134-136</ref> و از اینرو ابن قاضی از کارهای او تبرّی جسته است <ref> جذوة الاقتباس، 1/343</ref>. | ||
خط ۱۱: | خط ۳۰: | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == | ||
پدر و نیاکان و عموزادههای او اهل علم بودند <ref>مثلاً نک: درة الحجال، 2/203-204، 208، 214، 3/132</ref>. هر چند آغاز زندگی او مقارن با | پدر و نیاکان و عموزادههای او اهل علم بودند <ref>مثلاً نک: درة الحجال، 2/203-204، 208، 214، 3/132</ref>. هر چند آغاز زندگی او مقارن با دگرگونیهای سیاسی در مغرب بود، اما این دوران از لحاظ علمی هنوز دوران شکوفایی محسوب میشد و [[فاس|فاس]] پناهگاه امنی برای دانشمندان بود که از هر سو به آنجا روی میآوردند تا از مراکز و گنجینههای علمی آن بهره گیرند <ref>زمامه، 623</ref>. | ||
ابن قاضی در خانواده خود و در شهر فاس محیط مساعدی برای پرورش خود در علوم شرعی، ادبی و ریاضی داشت <ref>همانجا</ref>؛ 21 ساله بود که پدرش درگذشت <ref>ابن قاضی، همان، 2/215</ref> و 26 سال داشت که چون بسیاری از طلاب آن عصر برای تکمیل تحصیلات درصدد سفر به مشرق برآمد و از آن اندازه وسعت مالی برخوردار بود که توانست به این آرزو تحقق بخشد. این سفر او در 986ق/1578م آغاز شد و چندین سال طول کشید. او [[تونس]] و [[مصر]] و [[حجاز]] را دید و در 987ق [[حج]] گزارد <ref>زمامه، 624 - 625</ref>. تاریخ مراجعت او به فاس معلوم نیست، اما آنچه از اشارات درة الحجال برمیآید، هنوز در 989ق در مشرق بوده است <ref>همو، 626</ref>. | ابن قاضی در خانواده خود و در شهر فاس محیط مساعدی برای پرورش خود در علوم شرعی، ادبی و ریاضی داشت <ref>همانجا</ref>؛ 21 ساله بود که پدرش درگذشت <ref>ابن قاضی، همان، 2/215</ref> و 26 سال داشت که چون بسیاری از طلاب آن عصر برای تکمیل تحصیلات درصدد سفر به مشرق برآمد و از آن اندازه وسعت مالی برخوردار بود که توانست به این آرزو تحقق بخشد. این سفر او در 986ق/1578م آغاز شد و چندین سال طول کشید. او [[تونس]] و [[مصر]] و [[حجاز]] را دید و در 987ق [[حج]] گزارد <ref>زمامه، 624 - 625</ref>. تاریخ مراجعت او به فاس معلوم نیست، اما آنچه از اشارات درة الحجال برمیآید، هنوز در 989ق در مشرق بوده است <ref>همو، 626</ref>. | ||
خط ۱۷: | خط ۳۶: | ||
اشاره ابن قاضی در درة الحجال به دانشمندان صاحب منصب قِضا و خطابه در بلاد ترک و ملاقات با آنان در آنجا <ref>2/325، 3/319</ref> موجب طرح این پرسش شده که آیا او به سرزمین ترکان رفته است؟ <ref>زمامه، 626</ref>. اما احتمال قوی هست که پای او به بلاد ترک نرسیده باشد وگرنه نام آن سرزمینها به شکلی در نوشته او انعکاس مییافت. ابن قاض از سفر مشرق با دست پر به فاس بازگشت و به استادان پیشین و دیگر دانشمندان آنجا پیوست. در آنجا به کار تدریس و تألیف سرگرم شد. | اشاره ابن قاضی در درة الحجال به دانشمندان صاحب منصب قِضا و خطابه در بلاد ترک و ملاقات با آنان در آنجا <ref>2/325، 3/319</ref> موجب طرح این پرسش شده که آیا او به سرزمین ترکان رفته است؟ <ref>زمامه، 626</ref>. اما احتمال قوی هست که پای او به بلاد ترک نرسیده باشد وگرنه نام آن سرزمینها به شکلی در نوشته او انعکاس مییافت. ابن قاض از سفر مشرق با دست پر به فاس بازگشت و به استادان پیشین و دیگر دانشمندان آنجا پیوست. در آنجا به کار تدریس و تألیف سرگرم شد. | ||
ابوالعباس احمد المنصور سعدی ذهبی شریف حسنی که در غیاب ابن قاضی بر تخت پادشاهی مغرب نشسته بود، به دانش و اهل علم و شرکت در مجالس و محافل علمی علاقه وافر داشت و با وجود گرفتاریهای سیاست و حکمرانی، دانشمندان را از هر سو به پایتخت خود در [[مراکش]] میکشاند. مخصوصاً توجه شخصی منصور به علم هندسه و تبحر ابن قاضی در ریاضیات و | ابوالعباس احمد المنصور سعدی ذهبی شریف حسنی که در غیاب ابن قاضی بر تخت پادشاهی مغرب نشسته بود، به دانش و اهل علم و شرکت در مجالس و محافل علمی علاقه وافر داشت و با وجود گرفتاریهای سیاست و حکمرانی، دانشمندان را از هر سو به پایتخت خود در [[مراکش]] میکشاند. مخصوصاً توجه شخصی منصور به علم هندسه و تبحر ابن قاضی در ریاضیات و میانجیگری ابوفارس عبدالعزیز قَشتالی، وزیر و مورخ و شاعر حکومت، موجب شد که ابن قاضی در زمره صاحبان مراتب مورد توجه سلطان درآید <ref>همو، 626 - 627؛ گنون، 1/253</ref> و با دانشمندان دربار وی داد و ستد علمی داشته باشد. | ||
== اسارت == | == اسارت == | ||
دانش وسیع و نیک خویی ابن قاضی او را انگشتنما کرد و سلطان درصدد برآمد او را به سفارت مشرق بفرستد تا اقتدار و شکوه دولت خود را در آن خطه بشناساند. ابن قاضی خود نیز برای بهرهگیری علمی بیشتر علاقهمند به این سفر بود. بنابراین در شعبان 994 در تِطوان به کشتی نشست <ref>ابوالنور،1/25؛ زمامه، 628</ref>، اما در تنگه جبل الطارق (بحرالزَّقاق) گرفتار دزدان دریایی [[اسپانیا]] شدند و ابن قاضی به اسارت رفت <ref>همانجا</ref>. بعضی گفتهاند که او در سفر حج (994ق/1586م) دچار این مصیبت شد <ref>ابوالنور، همانجا</ref> و برخی اسارت او را هنگام مراجعت از مشرق نوشتهاند <ref>طوقان، 484؛ گنون، 1/263</ref>. اما در واقع او در سفر دوم و هنگام رفتن، و نه در برگشت، گرفتار شد. | دانش وسیع و نیک خویی ابن قاضی او را انگشتنما کرد و سلطان درصدد برآمد او را به سفارت مشرق بفرستد تا اقتدار و شکوه دولت خود را در آن خطه بشناساند. ابن قاضی خود نیز برای بهرهگیری علمی بیشتر علاقهمند به این سفر بود. بنابراین در شعبان 994 در تِطوان به کشتی نشست <ref>ابوالنور،1/25؛ زمامه، 628</ref>، اما در تنگه جبل الطارق (بحرالزَّقاق) گرفتار دزدان دریایی [[اسپانیا]] شدند و ابن قاضی به اسارت رفت <ref>همانجا</ref>. بعضی گفتهاند که او در سفر حج (994ق/1586م) دچار این مصیبت شد <ref>ابوالنور، همانجا</ref> و برخی اسارت او را هنگام مراجعت از مشرق نوشتهاند <ref>طوقان، 484؛ گنون، 1/263</ref>. اما در واقع او در سفر دوم و هنگام رفتن، و نه در برگشت، گرفتار شد. | ||
اشاره کوتاه ابن قاضی در ضمن ترجمه حال ابوعبدالله محمد خَروف تونسی | اشاره کوتاه ابن قاضی در ضمن ترجمه حال ابوعبدالله محمد خَروف تونسی مؤید این مدعاست. آنجا که بدون ذکر تاریخ دقیق سفر و به مناسبت مقایسه اسارت خود با اسارت ابوعبدالله میگوید که این گرفتاری هنگام عزیمت به مصر برای اخذ علم از استادانی که در سفر اول موفق به دیدارشان نشده بود، روی داد <ref> درة الحجال، 2/209</ref>. | ||
او 11 ماه اسارت پر رنج و محنت کشید تا در اثر اقدامات منسوبان و اعیان دولت و خود سلطان و پرداخت فدیهای، به میزان 20 هزار اوقیه (تقریباً اونس) زر در رجب 995 از گرفتاری رها شد. هنگفت بودن مبلغ فدیه نمودار منزلت والای ابن قاضی در نظر زمامداران مغرب بود <ref>ابوالنور، 1/25-27؛ زمامه، همانجا</ref>. | او 11 ماه اسارت پر رنج و محنت کشید تا در اثر اقدامات منسوبان و اعیان دولت و خود سلطان و پرداخت فدیهای، به میزان 20 هزار اوقیه (تقریباً اونس) زر در رجب 995 از گرفتاری رها شد. هنگفت بودن مبلغ فدیه نمودار منزلت والای ابن قاضی در نظر زمامداران مغرب بود <ref>ابوالنور، 1/25-27؛ زمامه، همانجا</ref>. | ||
خط ۳۵: | خط ۵۴: | ||
== مهاجرت و وفات == | == مهاجرت و وفات == | ||
پس از مرگ منصور در 1012ق | پس از مرگ منصور در 1012ق و پریشانی اوضاع مغرب به سبب جنگهای خانگی میان شاهزادگان مدعی سلطنت، جمع دانشمندان فاس و مراکش از هم پاشید و هر کدام از آنان در گوشهای از بادیه پناهگاهی برای خود جست <ref>زمامه، 632</ref>. در این احوال، ابن قاضی هم در منطقه اطلس میانی به [[زاویه]] دَلائیان کوچید و در آنجا به حرمت زیست. | ||
وی گاهی برای رسیدگی به وضع خانواده و جست و جو از احوال یاران و شاگردانش به فاس میرفت. بدینسان ابن قاضی بقیه عمر خود را تا 1025ق به تدریس و تألیف گذراند <ref>همانجا</ref>، گرچه تاریخ فوت او 1026ق نیز یاد شده است <ref>کتانی، 1/77</ref>. جسد ابن قاضی پس از آنکه شاگردش مقّری بر او نماز خواند، در نزدیکی بابالجیسه (یکی از دروازههای فاس) دفن شد <ref> دائرةالمعارف الاسلامیة، 1/366-367</ref>. | وی گاهی برای رسیدگی به وضع خانواده و جست و جو از احوال یاران و شاگردانش به فاس میرفت. بدینسان ابن قاضی بقیه عمر خود را تا 1025ق به تدریس و تألیف گذراند <ref>همانجا</ref>، گرچه تاریخ فوت او 1026ق نیز یاد شده است <ref>کتانی، 1/77</ref>. جسد ابن قاضی پس از آنکه شاگردش مقّری بر او نماز خواند، در نزدیکی بابالجیسه (یکی از دروازههای فاس) دفن شد <ref> دائرةالمعارف الاسلامیة، 1/366-367</ref>. | ||
خط ۴۲: | خط ۶۱: | ||
بسیاری از علمای مغرب و مشرق به عنوان استادان ابن قاضی یاد شدهاند که از آن جملهاند، | بسیاری از علمای مغرب و مشرق به عنوان استادان ابن قاضی یاد شدهاند که از آن جملهاند، | ||
در مغرب | === در مغرب === | ||
* پدرش محمد بن محمد (د 981ق) که از او فرائض (تقسیم میراث) و حساب و برخی کتابها را فراگرفت <ref>ابن قاضی، درة الحجال، 2/215</ref> | * پدرش محمد بن محمد (د 981ق) که از او فرائض (تقسیم میراث) و حساب و برخی کتابها را فراگرفت <ref>ابن قاضی، درة الحجال، 2/215</ref> | ||
* ابوالعباس احمد بن علی المَنجور مکناسی (د 995ق) که در معقول و منقول، تاریخ، بیان، منطق، و اصول استاد بود و ابن قاضی از 975ق تا فوت او مدت 20 سال، جز ایام اسارت و اقامتش در مراکش، پیوسته با او بود <ref>همان، 1/157، 163</ref>. سخنان ستایشآمیز ابن قاضی در حق این استادش میزان دلبستگی وی را به او مینمایاند <ref>همان، 1/163، جذوة الاقتباس، 1/135-136</ref> | * ابوالعباس احمد بن علی المَنجور مکناسی (د 995ق) که در معقول و منقول، تاریخ، بیان، منطق، و اصول استاد بود و ابن قاضی از 975ق تا فوت او مدت 20 سال، جز ایام اسارت و اقامتش در مراکش، پیوسته با او بود <ref>همان، 1/157، 163</ref>. سخنان ستایشآمیز ابن قاضی در حق این استادش میزان دلبستگی وی را به او مینمایاند <ref>همان، 1/163، جذوة الاقتباس، 1/135-136</ref> | ||
خط ۵۱: | خط ۶۹: | ||
* محمد بن یوسف تدغی (زنده در 999ق)، استاد فقه و نحو و حدیث، با حافظهای قوی که ابن قاضی در 998ق در مراکش به خط خود او از او اجازه روایت گرفت <ref>همان، 2/164- 165، 187</ref> | * محمد بن یوسف تدغی (زنده در 999ق)، استاد فقه و نحو و حدیث، با حافظهای قوی که ابن قاضی در 998ق در مراکش به خط خود او از او اجازه روایت گرفت <ref>همان، 2/164- 165، 187</ref> | ||
=== در مشرق === | |||
* سالم بن محمد سنهوری مالکی، فقیه و محدث و راویه که ابن قاضی در 986ق در قاهره شاگرد او بود <ref>همان، 3/314</ref> | * سالم بن محمد سنهوری مالکی، فقیه و محدث و راویه که ابن قاضی در 986ق در قاهره شاگرد او بود <ref>همان، 3/314</ref> | ||
* راشد بن عبدالله بغدادی شافعی، استاد معقول و نحو که ابن قاضی در قاهره در 986ق از او منطق فراگرفت <ref>همان، 1/276</ref> | * راشد بن عبدالله بغدادی شافعی، استاد معقول و نحو که ابن قاضی در قاهره در 986ق از او منطق فراگرفت <ref>همان، 1/276</ref> | ||
* ابراهیم بن عبدالرحمان علقمی شافعی اشعری (د 997ق)، محدث و راویه که ابن قاضی در 986 در قاهره از وی بهره جست <ref>همان، 1/203</ref> | * ابراهیم بن عبدالرحمان علقمی شافعی اشعری (د 997ق)، محدث و راویه که ابن قاضی در 986 در قاهره از وی بهره جست <ref>همان، 1/203</ref> | ||
* عبدالرحمان بن عبدالقادر ابن فهد علوی شافعی (د 995ق در مکه) که ابن قاضی در | * عبدالرحمان بن عبدالقادر ابن فهد علوی شافعی (د 995ق در مکه) که ابن قاضی در مسجدالحرام چندین کتاب از او فراگرفت و در 987ق به خط خود او از او اجازه دریافت داشت <ref>همان، 3/99</ref>. | ||
== اجازات == | == اجازات == | ||
خط ۷۵: | خط ۹۲: | ||
گویا مؤلف بر آن بوده که تألیفی جداگانه در احوال رجال سرشناس غیربومی آن خطه بپردازد و احوال معاصران بومی و غیربومی را به صورت خاتمهای در پایان کتاب قرار دهد <ref> جذوةالاقتباس، 1/10، 565</ref>، اما به انجام آن کامیاب نشده است. قسمت تراجم کتاب شامل احوال کسانی است که میان 377ق/949م تا اوایل سده 11ق/ اواخر سده 16م درگذشتهاند. | گویا مؤلف بر آن بوده که تألیفی جداگانه در احوال رجال سرشناس غیربومی آن خطه بپردازد و احوال معاصران بومی و غیربومی را به صورت خاتمهای در پایان کتاب قرار دهد <ref> جذوةالاقتباس، 1/10، 565</ref>، اما به انجام آن کامیاب نشده است. قسمت تراجم کتاب شامل احوال کسانی است که میان 377ق/949م تا اوایل سده 11ق/ اواخر سده 16م درگذشتهاند. | ||
بیان مؤلف به تبع استفاده از مآخذ گونهگون و کتاب پر از کلمات و تعبیرات | بیان مؤلف به تبع استفاده از مآخذ گونهگون و کتاب پر از کلمات و تعبیرات زمانهای مختلف است. ملاک درازی و کوتاهی تراجم مشخص نیست و ترتیب منطقی در موضوعات آنها رعایت نشده است <ref>دارالمنصور، 1/6</ref>. با اینهمه، این نوشته مرجعی مهم در بررسی تاریخ اجتماعی مغرب و فاس تلقی میشود، به خصوص که بعضی مآخذ آن اکنون در دست نیست <ref>همانجا</ref>. جذوة، چشماندازی کلی از سیر ادبی مراکش در زمان مرینیان و سعدیان ارائه میکند <ref> 2 EI</ref>. این کتاب اول بار در 1309ق/1891م در فاس به صورت سنگی چاپ شد <ref>سرکیس، 210</ref>. چاپ نوین این کتاب با مطابقت نسخه چاپی پیشین با چند نسخه خطی، با بعضی تصرفات، به وسیله دارالمنصور [[رباط]] در 1973-1974م در دو جلد منتشر شده است. | ||
# درة الحجال فی غُزَّة اسماء الرجال. تألیف این کتاب در اوایل رجب 999 آغاز شده است. مؤلف این کتاب را چون ذیلی بر وفیات [[ابن خلکان]] تلقی کرده و تراجم بزرگان را از وفیات ابن خلکان <ref>681ق/ 1282م</ref> تا اوایل سده 11ق به ترتیب حروف مغربیان آورده است <ref> درة - الحجال، 1/5</ref>. از اینرو این کتاب در ردیف ذیلهای متعددی قرار دارد که بر اثر مشهور ابن خلکان نوشتهاند. مؤلف دلیل عدم ترتیب تراجم را برحسب سالهای وفات چنین آورده که چون این تراجم را از روی یادداشتهایش نقل کرده، چنان ترتیبی برای او دشوار بوده است <ref>همان، 1/6</ref>. | # درة الحجال فی غُزَّة اسماء الرجال. تألیف این کتاب در اوایل رجب 999 آغاز شده است. مؤلف این کتاب را چون ذیلی بر وفیات [[ابن خلکان]] تلقی کرده و تراجم بزرگان را از وفیات ابن خلکان <ref>681ق/ 1282م</ref> تا اوایل سده 11ق به ترتیب حروف مغربیان آورده است <ref> درة - الحجال، 1/5</ref>. از اینرو این کتاب در ردیف ذیلهای متعددی قرار دارد که بر اثر مشهور ابن خلکان نوشتهاند. مؤلف دلیل عدم ترتیب تراجم را برحسب سالهای وفات چنین آورده که چون این تراجم را از روی یادداشتهایش نقل کرده، چنان ترتیبی برای او دشوار بوده است <ref>همان، 1/6</ref>. | ||
خط ۱۳۱: | خط ۱۴۸: | ||
== پانویس == | == پانویس == | ||
{{پانویس | {{پانویس}} | ||
{{علمای اسلام}} | |||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان اهل سنت]] | [[رده:عالمان اهل سنت]] | ||
[[رده:تاریخنگاران]] | [[رده:تاریخنگاران]] |