صاحب بن عباد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ى' به 'ی') |
(←درگذشت) |
||
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''صاحب بن | {{جعبه اطلاعات شخصیت | ||
| عنوان = صاحب بن عباد | |||
| تصویر = عالمان شیعه.jpg | |||
| نام = ابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد | |||
| نامهای دیگر = | |||
| سال تولد = ۳۲۶ ق | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = | |||
| سال درگذشت = ۳۸۵ ق | |||
| تاریخ درگذشت = | |||
| محل درگذشت = | |||
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی |ابن عمید |ابن فارس }} | |||
| شاگردان = | |||
| دین = | |||
| مذهب = | |||
| آثار = | |||
| فعالیتها = عالم بزرگ و از وزیران [[آل بویه]] | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''صاحب بن عَبّاد:''' «ابوالقاسم اسماعیل بن عَبّاد (۳۲۶ ۳۸۵ق)» عالم [[مذهب شیعه|شیعه]] و از وزرای [[آلبویه]] بود. | |||
=ولادت و تحصیلات مقدماتی= | == ولادت و تحصیلات مقدماتی == | ||
«ابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد» فرزند عباد ملقب به صاحب و مشهور به صاحب بن عباد به سال ۳۲۶ هجری قمری در اصفهان دیده به جهان گشود. پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبه وزارت داشتند. پدرش عباد به آن مرتبه رسیده بود که مردم او را «شیخ امین» | «ابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد» فرزند عباد ملقب به صاحب و مشهور به صاحب بن عباد به سال ۳۲۶ هجری قمری در اصفهان دیده به جهان گشود. پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان [[اصفهان]] بوده و مرتبه وزارت داشتند. پدرش عباد به آن مرتبه رسیده بود که مردم او را «شیخ امین» میگفتند. | ||
<br>نخستین استاد صاحب پدرش بود که علاوه بر ایفای پدری، استادی مهربان و دلسوز برای وی به شمار | <br>نخستین استاد صاحب پدرش بود که علاوه بر ایفای پدری، استادی مهربان و دلسوز برای وی به شمار میآمد. «صاحب» پس از فراگیری مقدمات به تحصیل [[فقه]]، [[حدیث]]، [[تفسیر]]، [[کلام]] و دیگر علوم رایج پرداخت. | ||
<br>پس از چندی که او خود را از اساتید و بزرگان اصفهان | <br>پس از چندی که او خود را از اساتید و بزرگان اصفهان بینیاز دید، به «ری» که از مراکز علم و ادبِ آن زمان بود مهاجرت کرد و در آن شهر به حلقه درس «ابنعمید» وزیر دانشمند و شهیر آلبویه پیوست و ابن عمید چون توانایی «صاحب» در انشای متون ادبی را مشاهده کرد، او را به عنوان کاتبِ دستگاه وزارت منصوب کرد. | ||
=جایگاه صاحب در میان | == جایگاه صاحب در میان آلبویه و خدمات او == | ||
خاندان [[شیعه|شیعی]] [[آل بویه]] از منطقه شمال ایران برخاستند و در | خاندان [[مذهب شیعه|شیعی]] [[آل بویه|آلبویه]] از منطقه شمال ایران برخاستند و در برههای از تاریخِ این کشور (۳۲۰هجری) بر مناطق وسیعی از [[ایران]] حکمرانی میکردند. | ||
<br>در عصر | <br>در عصر آلبویه بسیاری از محدودیتها و سختیهایی که شیعیان گرفتار آن بودند از میان رفت. شهادت به ولایت حضرت علی علیهالسلام در اذان و بزرگداشت حادثه کربلا و شهیدان آنان و علنی کردن دیگر شعارها و مراسم مذهبی شیعیان، از خدمات این خاندان به اسلام است. مُعزالدوله – از پادشاهان آلبویه – مذهب شیعه را در عراق ترویج نمود. به فرمان وی در دهه اول محرم، بازارهای بغداد تعطیل شده و مردم با لباس سیاه به عزاداری میپرداختند. | ||
<br>بزرگداشت عید غدیر و برپایی جشنهای باشکوه به مناسبت میلاد ائمه معصومین( | <br>بزرگداشت عید غدیر و برپایی جشنهای باشکوه به مناسبت میلاد ائمه معصومین(علیه السلام) و تبلیغ فضیلتهای امامان شیعه(علیه السلام) از خدمات این خاندان است. تجدید بنای مرقد مطهر حضرت علی(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) و نیز ساختن گنبد و بارگاه بر مقبره آنان، در شمار فعالیتهای آلبویه است. | ||
<br>در سال ۳۴۷هجری قمری صاحب به همراه مؤیدالدوله و وزیرش ابوعلی بن ابوالفضل کاشانی به بغداد رفت. او در این شهر که مهمترین پایگاه علوم اسلامی در آن روزگار بود به حضور اساتید و بزرگان مشهور شتافت. وی در مدت توقف کوتاه خود در بغداد به محضر مردانی چون سیرافی، قاضی ابوالسائب، ابوبکر احمد بن کامل، مهلّبی وزیر خلیفه، ابوبکر زکریا یحیی بن علوی و بسیاری دیگر شتافت و | <br>در سال ۳۴۷هجری قمری صاحب به همراه مؤیدالدوله و وزیرش ابوعلی بن ابوالفضل کاشانی به بغداد رفت. او در این شهر که مهمترین پایگاه علوم اسلامی در آن روزگار بود به حضور اساتید و بزرگان مشهور شتافت. وی در مدت توقف کوتاه خود در بغداد به محضر مردانی چون سیرافی، قاضی ابوالسائب، ابوبکر احمد بن کامل، مهلّبی وزیر خلیفه، ابوبکر زکریا یحیی بن علوی و بسیاری دیگر شتافت و بهرههای فروان از آنها برد. | ||
<br>در سال ۳۶۶هجری قمری مؤیدالدوله حاکم اصفهان، صاحب را که ۱۳ سال نویسندگی او را بر عهده داشت، به وزارت | <br>در سال ۳۶۶هجری قمری مؤیدالدوله حاکم اصفهان، صاحب را که ۱۳ سال نویسندگی او را بر عهده داشت، به وزارت برگزیده و صاحب در دوران اقامت در اصفهان بساط علم و ادب را در آن شهر گسترانید و به نشر و ترویج فضل و دانش و تشویق دانشمندان و فرزانگان پرداخت. رفته رفته نام او به دانشپروری اشتهار یافت و سخنوران و ادیبان و نویسندگان بسیاری به محضر او شتافتند و در اصفهان اقامت گزیدند. | ||
<br>در دوران اقامت صاحب در اصفهان بزرگان علم و ادب بسیاری از این شهر برخاستند. این افراد عبارت بودند از: ابوعلی مرزوقی ادیب مشهور، حلاج ابومنصور اصفهانی از شاگردان ابوعلی فارسی، ابوعبدالله خطیب اسکافی، ابن فورک اصفهانی، محدث و مورخ مشهور ابونعیم حافظ اصفهانی، محدث معروف و برخی دیگر. | <br>در دوران اقامت صاحب در اصفهان بزرگان علم و ادب بسیاری از این شهر برخاستند. این افراد عبارت بودند از: ابوعلی مرزوقی ادیب مشهور، حلاج ابومنصور اصفهانی از شاگردان ابوعلی فارسی، ابوعبدالله خطیب اسکافی، ابن فورک اصفهانی، محدث و مورخ مشهور ابونعیم حافظ اصفهانی، محدث معروف و برخی دیگر. | ||
<br>او در اصفهان به اعتقاد استوار تشیع اشتهار داشت و عقیده و مذهب خود را نیز ترویج | <br>او در اصفهان به اعتقاد استوار تشیع اشتهار داشت و عقیده و مذهب خود را نیز ترویج میکرد. در این راه سعی وافر مبذول میداشت. او با فقها و دانشمندان در مسائل اعتقادی مناظره میکرد و در بیشتر موارد بر آنان غالب میآمد. در مجالس درس او در اصفهان شاگردان فراوانی حاضر میشدند. ابوالندی محمد بن احمد از ادبای مشهوری است که در یکی از جلسات املای صاحب حاضر شده و با وی مناظره کرده است. | ||
<br>پس از مرگ | <br>پس از مرگ رکنالدوله در سال ۳۶۶هجری قمری مؤیدالدوله فرزند او ولایت ری و اصفهان را عهدهدار شد. او پس از مدتی وزیر پدرش ابوالفتح فرزند ابنعمید را که جوانی کمتجربه ولی مغرور بود عزل و صاحب بن عباد را به وزارت انتخاب کرد. مؤیدالدوله که به فضایل و نیکیهای صاحب و تجارب او آگاهی کامل داشت و تواناییهای وی را در کشورداری و اداره امور مشاهده کرده بود، پس از تفویض مقام وزارت به او اختیارات کامل عطا کرد به گونهای که صاحب میتوانست در اموال خزانه به هر نحو که شایسته میدانست تصرف کند و در همه مسائل رأی خویش را به کار بندد. همچنین صاحب در گسترش عدل و آیینهای نیکو، آباد ساختن کشور، رفاه مردم، رونق اقتصادی و ترویج دانش و هنر کوشش بسیار کرد و حوزه علمی و ادبی خود را در ری نیز همانند اصفهان برقرار ساخت. | ||
<br>صاحب در سال ۳۷۰هجری قمری نزاع میان مویدالدوله و عضدالدوله را که از بغداد به همدان لشکر کشیده بود با درایت خود پایان داد و بین آن دو صلح و صفا برقرار کرد. همچنین تدبیر و کیاست صاحب موجب گشت که لشکریان عضدالدوله و مؤیدالدوله بر سپاهیان خراسان و لشکر قابوس بن وشمگیر پیروز شوند. این پیروزی در سال ۳۷۱هجری قمری رخ داد. پس از وفات مویدالدوله، با تدبیر صاحب و پافشاری او حکومت ری و مناطق تحت نفوذ آن به فخرالدوله رسید. عظمت و شأن والای صاحب در دوران فخر به نهایت رسید. او که همچنان تصدی وزارت را بر عهده داشت در این دوران آزادی عمل بیشتری یافت. ابهت و حشمت صاحب در این زمان بدان اندازه بود که فخرالدوله نیز به احتیاط با او برخورد کرده، چندان جرات مزاح با او را نداشت. | <br>صاحب در سال ۳۷۰هجری قمری نزاع میان مویدالدوله و عضدالدوله را که از بغداد به همدان لشکر کشیده بود با درایت خود پایان داد و بین آن دو صلح و صفا برقرار کرد. همچنین تدبیر و کیاست صاحب موجب گشت که لشکریان عضدالدوله و مؤیدالدوله بر سپاهیان خراسان و لشکر قابوس بن وشمگیر پیروز شوند. این پیروزی در سال ۳۷۱هجری قمری رخ داد. پس از وفات مویدالدوله، با تدبیر صاحب و پافشاری او حکومت ری و مناطق تحت نفوذ آن به فخرالدوله رسید. عظمت و شأن والای صاحب در دوران فخر به نهایت رسید. او که همچنان تصدی وزارت را بر عهده داشت در این دوران آزادی عمل بیشتری یافت. ابهت و حشمت صاحب در این زمان بدان اندازه بود که فخرالدوله نیز به احتیاط با او برخورد کرده، چندان جرات مزاح با او را نداشت. | ||
<br>در دوران حکومت فخرالدوله، صاحب با پیگیری فراوان توانست مناطق زیادی را فتح کند و به سرزمینهای تحت نفوذ فخرالدوله بیفزاید و | <br>در دوران حکومت فخرالدوله، صاحب با پیگیری فراوان توانست مناطق زیادی را فتح کند و به سرزمینهای تحت نفوذ فخرالدوله بیفزاید و فتنههایی را که در طبرستان ایجاد شده بود فرو نشاند. | ||
=مذهب صاحب= | == مذهب صاحب == | ||
بسیاری از بزرگان به تشیع و برخی به دوازده امامی بودن او تصریح کردهاند. سیدبنطاووس، شیخ صدوق، علامه مجلسی، شیخ حر عاملی، شیخ بهایی، شیخ آقا بزرگ طهرانی، شیخ عباس قمی، علامه امینی و بسیاری دیگر از این جملهاند، اما نمیتوان به طور حتم نسبت به مذهب او نظر داد. حتی دقت در اشعاری که از صاحب باقی مانده و شور و شوق او به ولایت و دوستی ائمه معصومین( | بسیاری از بزرگان به تشیع و برخی به دوازده امامی بودن او تصریح کردهاند. سیدبنطاووس، شیخ صدوق، علامه مجلسی، شیخ حر عاملی، شیخ بهایی، شیخ آقا بزرگ طهرانی، شیخ عباس قمی، علامه امینی و بسیاری دیگر از این جملهاند، اما نمیتوان به طور حتم نسبت به مذهب او نظر داد. حتی دقت در اشعاری که از صاحب باقی مانده و شور و شوق او به ولایت و دوستی ائمه معصومین(علیه السلام) را میرساند نمیتواند دلیل محکمی بر شیعه بودنِ او باشد. مثلاً بر خی از صاحبنظران شیعی مانند آنان که در بالا نامشان آمده است، اشعار زیر را بهترین شاهد بر شیعی بودن این شخصیت بزرگ گرفتهاند: | ||
«ابا حسن لو کان حبک مدخلی * جهنم، ان الفوز عند جحیمها» | «ابا حسن لو کان حبک مدخلی * جهنم، ان الفوز عند جحیمها» | ||
«فکیف یخاف النار من هو مؤمن * بأن امیرالمؤمنین قسیمها» | «فکیف یخاف النار من هو مؤمن * بأن امیرالمؤمنین قسیمها» | ||
ای اباالحسن اگر دوستی تو مرا به دوزخ وارد سازد همانا که آتش جهنم رستگاری مرا در پی خواهد داشت. آنکس که تو را تقسیم کننده بهشت و دوزخ بداند چگونه از آتش هراسی دارد؟ | ای اباالحسن اگر دوستی تو مرا به دوزخ وارد سازد همانا که آتش جهنم رستگاری مرا در پی خواهد داشت. آنکس که تو را تقسیم کننده بهشت و دوزخ بداند چگونه از آتش هراسی دارد؟ | ||
=اخلاق و سیره صاحب= | == اخلاق و سیره صاحب == | ||
صاحب به پشتوانه اخلاق پسندیده خود، بزرگان علم و ادب و عموم مردم را شیفته خود نموده بود. کرم و جوانمردی از بارزترین صفات اخلاقی صاحب است که حکایات بسیار دراینباره از وی نقل شده است. او از تواضع و فروتنی نیز بهره فراوان داشت و به ویژه سادات و دانشمندان را گرامی میداشت. صاحب ضمن برخورداری از تواضع و فروتنی، از جلالت قدر و بزرگی نیز بهره برده بود. عفو و اغماض، فراست، شجاعت و بسیاری دیگر از محاسن اخلاقی را | صاحب به پشتوانه اخلاق پسندیده خود، بزرگان علم و ادب و عموم مردم را شیفته خود نموده بود. کرم و جوانمردی از بارزترین صفات اخلاقی صاحب است که حکایات بسیار دراینباره از وی نقل شده است. او از تواضع و فروتنی نیز بهره فراوان داشت و به ویژه سادات و دانشمندان را گرامی میداشت. صاحب ضمن برخورداری از تواضع و فروتنی، از جلالت قدر و بزرگی نیز بهره برده بود. عفو و اغماض، فراست، شجاعت و بسیاری دیگر از محاسن اخلاقی را میتوان در صاحب یافت. | ||
=سیاست و روش کشورداری= | == سیاست و روش کشورداری == | ||
هنگامی که صاحب به مقام وزارت رسید در صدد اصلاح امور بر آمد و در اولین گام، | هنگامی که صاحب به مقام وزارت رسید در صدد اصلاح امور بر آمد و در اولین گام، بدعتهای ناپسند و رسوم ظالمانه را برانداخت. او در اجرای عدالت و رفع ستم از مردم بسیار کوشا بود. وی همچنین آباد ساختن شهرها، مرمت و بازسازی ویرانیها و بنای آثار نیک را نیز مورد عنایت قرار میداد؛ که میتوان از رونق یافتن شهرهای قزوین، قم و اصفهان یاد کرد. صاحب به شهر قم که در آن زمان پایگاه اصلی شیعیان بود توجه ویژه داشت. نویسنده تاریخ قم که این کتاب را به صاحب هدیه کرده است میگوید: «برای صاحب چیزی گزیدهتر از تصنیفی در اخبار قم و اهل آن نیافتم». | ||
<br>صاحب در دوران وزارت خود اقتصاد کشور را رونق بخشید و دارایی خزانه را به | <br>صاحب در دوران وزارت خود اقتصاد کشور را رونق بخشید و دارایی خزانه را به مرتبهای عالی رساند. او به ورزش نیز توجه بسیار داشت و ورزشکاران را مورد تشویق خود قرار میداد. کارهای دیوان را جز به اهل فضل و دانش نمیسپرد. و هر زمان آگاه میشد که فردی شایسته و کاردان بیکار میباشد یک شغل از کسانی را که چند شغل داشتند، میگرفت و به او واگذار میکرد. | ||
=نقش صاحب در گسترش دانش و تأسیس کتابخانه= | == نقش صاحب در گسترش دانش و تأسیس کتابخانه == | ||
صاحب بن عباد در محیطی شیفته علم و ادب پای به جهان گذارد و تا آخرین لحظات حیات، | صاحب بن عباد در محیطی شیفته علم و ادب پای به جهان گذارد و تا آخرین لحظات حیات، لحظهای از دانش و علم غفلت نورزید. کوشش صاحب در تعلیم و تعلم، محدود به زمان معین نبود به گونهای که حتی پس از رسیدن به مقام وزارت نیز کسب علم و معرفت را فراموش نکرد. او چه در ایام اقامت در شهرهای اصفهان، بغداد و ری و چه در مسافرت، هیچگاه از دانشمندان و بزرگان علم جدا نبود و حتی در مأموریتهای نظامی نیز مجلس بحث و گفتگو داشت. | ||
<br>فراهم آوردن | <br>فراهم آوردن زمینههای گسترش علم در میان عموم مردم از سیاستهای مهم صاحب در دوران وزارت بود. او در پی این مهم، دانشمندانی را از بغداد به اصفهان و ری فرا خواند. صاحب میدانست که آباد شدن کشور و رونق اقتصاد در نخستین مرحله، متوقف بر آن است که مردم از زنجیر جهل و نادانی رهیده، روشنایی دانش و فضیلت را درک کنند. | ||
<br>صاحب به تألیفات اهل قلم عنایت ویژه داشت. هرگاه از تألیف کتابی جدید آگاهی مییافت با سعی و کوشش فراوان نسخهای از آن فراهم میکرد و برای مطالعه در کتابخانه خویش قرار | <br>صاحب به تألیفات اهل قلم عنایت ویژه داشت. هرگاه از تألیف کتابی جدید آگاهی مییافت با سعی و کوشش فراوان نسخهای از آن فراهم میکرد و برای مطالعه در کتابخانه خویش قرار میداد. او در پیِ تلاشهای فراوانِ خود، توانست کتابخانهای عظیم و کمنظیر تشکیل دهد. کتابخانه صاحب، بیشتر آثار و تألیفات علمی آن دوران را در برداشت و دانشوران و نویسندگان متعدد، از آن گنجینه ارزشمند استفاده میبردند. «مقدسی» جغرافیدانِ پرآوازه و مشهور سده چهارم، تصریح کرده که از جمله کسانی است که استفاده فراوان و بهره بسیار از کتابخانه بزرگ صاحب برده است. فهرست نام کتابهای موجود در کتابخانه مذکور به تنهایی حاوی ده جلد بوده و تعداد خود کتابها بیشمار بوده است. به گفته برخی از کاوشگران، میزان کتابهای این کتابخانه در قرن دهم میلادی، برابر مجموع کتابهای موجود در کتابخانههای اروپا بوده است. | ||
<br>صاحب مقام بزرگان دین و علم و ادب را گرامی | <br>صاحب مقام بزرگان دین و علم و ادب را گرامی میداشت و از احترام به آنان کوچکترین مضایقهای نمیکرد. برخی از بزرگان به خدمتش حاضر شده و در شمارش همراهان او در میآمدند و برخی دیگر با نامهنگاری به وی اظهار ارادت میکردند؛ همانند صابی نویسنده مشهور آن دوران. سید رضی نیز قصیده هایی در بغداد سروده و صاحب را مدح گفته است. | ||
<br>ابن عباد هر سال پنج هزار دینار به بغداد | <br>ابن عباد هر سال پنج هزار دینار به بغداد میفرستاد تا بین فقها و ادیبان آن دیار تقسیم گردد. برخی از دانشمندان و ادیبان ملازم صاحب بدین قرار بودند: | ||
<br>۱ – ابوالقاسم زعفرانی | <br>۱ – ابوالقاسم زعفرانی | ||
<br>۲ – ابوالقاسم بن اءبی العلاء | <br>۲ – ابوالقاسم بن اءبی العلاء | ||
خط ۴۴: | خط ۶۳: | ||
<br>۶ – ابومحمدخان اصفهانی | <br>۶ – ابومحمدخان اصفهانی | ||
<br>۷ – بدیع الزمان همدانی ... و بسیاری دیگر. | <br>۷ – بدیع الزمان همدانی ... و بسیاری دیگر. | ||
<br>یاقوت در معجم الأدباء | <br>یاقوت در معجم الأدباء مینویسد: صاحب بن عباد را پانصد شاعر صاحب دیوان مدح گفتند و از صاحب نقل شده که گفته است شاعران مرا به صد هزار بیت فارسی و عربی مدح گفتهاند. | ||
<br>او دانشمندان و بزرگان مکه و مدینه را نیز مورد الطاف خود قرار | <br>او دانشمندان و بزرگان مکه و مدینه را نیز مورد الطاف خود قرار میداد و هر سال با کاروان حجاج برای هر یک به فراخور شأنش هدایایی میفرستاد. | ||
=مقام علمی صاحب= | == مقام علمی صاحب == | ||
صاحب در | صاحب در دانشهایی چون علوم قرآن و تفسیر، حدیث، کلام، لغت، نحو، عروض، نقد ادبی، تاریخ و طب تسلط تبحر داشت. پشتکار و شوق به یادگیری علوم فنون رایج در آن عصر، او را به فراگیری معارف گوناگون واداشت به گونهای که در بسیاری از علوم صاحبنظر گردید. | ||
=تألیفات= | == تألیفات == | ||
آثار متعددی در زمینه علوم فوق از صاحب باقی مانده که بدین شرح است: | آثار متعددی در زمینه علوم فوق از صاحب باقی مانده که بدین شرح است: | ||
<br>1. الاقناع (در علم عروض) | <br>1. الاقناع (در علم عروض) | ||
خط ۵۷: | خط ۷۶: | ||
<br>4. دیوان اشعار | <br>4. دیوان اشعار | ||
<br>5. رسائل صاحب (مباحث اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی) | <br>5. رسائل صاحب (مباحث اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی) | ||
<br>6. | <br>6. رسالهای در فضایل حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام | ||
<br>7. | <br>7. رسالهای در علم طب | ||
<br>8. عنوان المعارف | <br>8. عنوان المعارف | ||
<br>9. الفرق بین الضاد و الظاء | <br>9. الفرق بین الضاد و الظاء | ||
خط ۶۴: | خط ۸۳: | ||
<br>11. المنظومة الفریدة | <br>11. المنظومة الفریدة | ||
=تألیفات نایاب صاحب= | == تألیفات نایاب صاحب == | ||
صاحب بن عباد تألیفاتی داشته که متأسفانه به دست ما نرسیده است: | صاحب بن عباد تألیفاتی داشته که متأسفانه به دست ما نرسیده است: | ||
<br>1. الأنوار | <br>1. الأنوار | ||
خط ۷۹: | خط ۹۸: | ||
<br>12.الکافی فی الترسل و برخی دیگر. | <br>12.الکافی فی الترسل و برخی دیگر. | ||
=کتابهای اهدایی به صاحب= | == کتابهای اهدایی به صاحب == | ||
1. عیون اخبار الرضا | 1. عیون اخبار الرضا علیهالسلام: از شیخ جلیل و فقیه عالی مقام صدوق رحمه الله علیه | ||
<br>2. کتاب رجال، از حسین بن علی بن بابویه برادر شیخ صدوق | <br>2. کتاب رجال، از حسین بن علی بن بابویه برادر شیخ صدوق | ||
<br>3. تاریخ قم، از حسن بن محمد قمی | <br>3. تاریخ قم، از حسن بن محمد قمی | ||
خط ۸۸: | خط ۱۰۷: | ||
<br>7. الحجر، از ابوجعفر احمد بن أبی سلیمان | <br>7. الحجر، از ابوجعفر احمد بن أبی سلیمان | ||
=اساتید صاحب= | == اساتید صاحب == | ||
از مشخصات تمامی اساتید صاحب اطلاع دقیق در دسترس نیست. برخی از اساتید مهم وی | از مشخصات تمامی اساتید صاحب اطلاع دقیق در دسترس نیست. برخی از اساتید مهم وی عبارتاند از: | ||
<br>1. عباد (پدر او) | <br>1. عباد (پدر او) | ||
<br>2. ابن عمید | <br>2. ابن عمید | ||
خط ۱۰۰: | خط ۱۱۹: | ||
<br>9. ابوعمر صباغ | <br>9. ابوعمر صباغ | ||
=شاگردان صاحب= | == شاگردان صاحب == | ||
اسامی برخی از شاگردان او بدین شرح است: | اسامی برخی از شاگردان او بدین شرح است: | ||
<br> 1. شیخ عبدالقاهر جرجانی | <br> 1. شیخ عبدالقاهر جرجانی | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۲۷: | ||
<br>5. ابوبکر علی ذکوانی | <br>5. ابوبکر علی ذکوانی | ||
= | == سرودههای صاحب == | ||
صاحب در تمامی ابواب و فنون شعر از قبیل مدح، رثاء، هذل، مواعظ و غیره اشعاری سروده و در هر فن قدرت طبع خود را با آوردن معانی نو و مضامین تازه و دقیق آشکار ساخته است. او اشعار متعددی در وصف ائمه و امام علی | صاحب در تمامی ابواب و فنون شعر از قبیل مدح، رثاء، هذل، مواعظ و غیره اشعاری سروده و در هر فن قدرت طبع خود را با آوردن معانی نو و مضامین تازه و دقیق آشکار ساخته است. او اشعار متعددی در وصف ائمه و امام علی علیهالسلام و در بیان مقام والای آنان سروده است. صاحب در مدح امیرالمؤمنین علیهالسلام ۲۷ قصیده سروده که در هر یک از قصیدهها یکی از حروف به کار نرفته است. | ||
<br>«صنعت حذف» در قصیده بیست و هشتم که از حرف «واو» خالی است ناتمام ماند. | <br>«صنعت حذف» در قصیده بیست و هشتم که از حرف «واو» خالی است ناتمام ماند. ابنشهرآشوب در معالم العلماء صاحب را در شمار شعرای شیعی آورده و اشعاری از وی نقل کرده و او را از شعرایی دانسته که در بیان تشیع و علاقه خود به خاندان اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله بی پروا بودهاند. | ||
<br>برخی از | <br>برخی از سرودههای او از این قرار است: | ||
<br>حب علی بن ابیطالب | <br>حب علی بن ابیطالب | ||
<br>هوالذی یهدی الی الجنة | <br>هوالذی یهدی الی الجنة | ||
<br>إن کان تفضیلی له بدعة | <br>إن کان تفضیلی له بدعة | ||
<br>فلعنة الله علی السنة | <br>فلعنة الله علی السنة | ||
<br>دوستی علی بن ابیطالب | <br>دوستی علی بن ابیطالب علیهالسلام، راهبر همگان به سوی بهشت است | ||
<br>اگر ترجیح او بر صحابه، بدعت و خلاف سنت است پس نفرین خدا بر این سنت. | <br>اگر ترجیح او بر صحابه، بدعت و خلاف سنت است پس نفرین خدا بر این سنت. | ||
<br>و نیز | <br>و نیز میسراید: | ||
<br>ناصب قال لی: معاویة خا | <br>ناصب قال لی: معاویة خا | ||
<br>لک خیر الاعمام و الاخوال | <br>لک خیر الاعمام و الاخوال | ||
<br>فهو خال | <br>فهو خال للمؤمنین جمیعا | ||
<br>قلت خال لکن من الخیر خال | <br>قلت خال لکن من الخیر خال | ||
<br>بدکیشی به من گفت: معاویه دایی تو است، بهترین عموها و داییها | <br>بدکیشی به من گفت: معاویه دایی تو است، بهترین عموها و داییها | ||
<br>در واقع معاویه خالوی همه مؤمنان است! گفتم آری او خال است ولی خالی از خیر است. | <br>در واقع معاویه خالوی همه مؤمنان است! گفتم آری او خال است ولی خالی از خیر است. | ||
=نثر صاحب= | == نثر صاحب == | ||
صاحب در فن نویسندگی و کتاب نیز مهارتی عجیب داشت و در این زمینه خود دارنده سبک و روش بود. ثعالبی منشئات صاحب را از حیث زیبایی لفظ و معنی به سرحد سحر و اعجاز نزدیک | صاحب در فن نویسندگی و کتاب نیز مهارتی عجیب داشت و در این زمینه خود دارنده سبک و روش بود. ثعالبی منشئات صاحب را از حیث زیبایی لفظ و معنی به سرحد سحر و اعجاز نزدیک میدانست. | ||
<br>صاحب | <br>صاحب نوشتههای خود را به آیات قرآن، امثال و پندها و کلمات و اشعار شعرای مشهور مزین میساخت. جمله: «أیها القاضی بقم قد عزلناک فقم» ای قاضی شهر قم، همانا تو را از قضاوت برکنار نمودهایم پس از جای خود برخیز، از جملههای ادبی مشهور صاحب است. توقیعات متعدد صاحب نیز از دیگر نشانههای فصاحت و بلاغت و مهارت او در فنون ادبی میباشد. | ||
=صاحب و زبان فارسی= | == صاحب و زبان فارسی == | ||
برخی گمان | برخی گمان میکنند صاحب با ترجیح ادبیات عرب بر ادبیات فارسی تعصب به خرج میداده است و حال آنکه بررسی احوال او این باور را تکذیب میکند. بهترین شاهد و دلیل ما، ارتباط صاحب با شعرای پارسیگویی همچون «بندار رازی»، «غضائری» و «جنیدی» و احترام ویژه صاحب در تکریم آنان میباشد. | ||
<br>تحقیق و تأمل در آنچه مدارک | <br>تحقیق و تأمل در آنچه مدارک گفتهاند نشان میدهد که صاحب هیچگاه با زبان فارسی و فارسیزبانان مخالف نبوده است، بلکه وی با نژادپرستی و کفر و بازگشت به مجوسیت که به بهانه دفاع از زبان فارسی انجام میشد، دشمنی میورزید. او از ترویج و توسعه مجوسیت نگران بود، به ویژه که در دولت آلبویه برخی بزرگان دیالمه بر کیش زردشتی باقی بودند و در منصبهای مهم قرار داشتند و صاحب به دلیل پایبندی به دین و مذهب خود از آنها دلگیر بود. از همینرو گاهی در بیان دلتنگی از آنها سخن میگفت و نمیتوان این موضعگیری را مخالفت با زبان فارسی به شمار آورد. | ||
= | == درگذشت == | ||
صاحب در اواخر عمر خویش، ناخوش و رنجور گشت و در بستر هم از مسائل کشور غافل نبود. مردم در ایام بیماری به عیادت او رفته، برای بهبودیاش روزی دوبار مقابل سرای او به درگاه خداوند دعا میکردند. | |||
<br>وی سرانجام در شب جمعه ۲۴ صفر سال ۳۸۵هجری قمری جان به پروردگار خویش تسلیم کرد و به سرای باقی شتافت. | |||
<br>وی سرانجام در شب جمعه ۲۴ صفر سال ۳۸۵هجری قمری جان به پروردگار خویش تسلیم کرد و | <br>بامدادان مردم ری از ارتحال وزیر با وفای دیار خویش با خبر شدند. تمامی بازارهای شهر بسته گردید و دروازههای ری به هم آمد. جمعیتی انبوه در تشییع پیکر صاحب گرد آمدند. ابوالعباس ضبّی از دانشمندان ری که شاگرد صاحب بود بر پیکر استاد نماز خواند. فخرالدوله و سران سپاه در حالی که جامعه سیاه بر تن داشتند در مراسم عزای آن وزیر دانشمند، شرکت داشتند. مدتی تابوت صاحب در خانهاش در ری نهاده شد و سرانجام با شکوه انتقال داده و در زادگاهش اصفهان به خاک سپرده شد. از آن پس مقبره صاحب زیارتگاه خاص و عام گردید و همه ساله افراد زیادی از شیفتگان اهل بیت علیهالسلام مقبره صاحب را زیارت میکنند (مرقدش در میدان طوقچی، جنب مزار آیتالله طیب واقع است). | ||
<br>بامدادان مردم ری از ارتحال وزیر با وفای دیار خویش با خبر شدند. تمامی بازارهای شهر بسته گردید و | <br>خبر ارتحال وزیر دانشور و دینپرور شیعه به سرعت در تمامی مراکز مهم جهان همچون بغداد و اصفهان انتشار یافت. دلسوختگان و آنان که از عمق فاجعه خبر داشتند آلام درونی و اندوه قلبی خویش را در ضمن اشعاری بر زبان آورده، مراثی جانسوزی در رثای این شخصیت گرانقدر اسلام سرودهاند. | ||
<br>خبر ارتحال وزیر دانشور و | |||
<br>برخی از معاصران او ۱۱۲ بیت در رثای صاحب شعر سروده و ابوالفتح عثمان بن جنی شرحی بر آن ابیات در یک جلد تألیف نمود. | <br>برخی از معاصران او ۱۱۲ بیت در رثای صاحب شعر سروده و ابوالفتح عثمان بن جنی شرحی بر آن ابیات در یک جلد تألیف نمود. | ||
<br>در عظمت شخصیت صاحب بن عباد همین بس که علامه حلی در شأن او میفرماید: او از کسانی است که نویسنده هر اندازه ادیب و سخندان باشد از بیان فضایل و مکارم او ناتوان بوده، و گوینده زبانش در کلام | <br>در عظمت شخصیت صاحب بن عباد همین بس که علامه حلی در شأن او میفرماید: او از کسانی است که نویسنده هر اندازه ادیب و سخندان باشد از بیان فضایل و مکارم او ناتوان بوده، و گوینده زبانش در کلام میخشکد. | ||
{{علمای اسلام}} | |||
[[رده: | [[رده:شخصیتها]] | ||
[[رده:عالمان]] | |||
[[رده:ایران]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۰ مارس ۲۰۲۴، ساعت ۱۲:۴۶
صاحب بن عباد | |
---|---|
نام کامل | ابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | ۳۲۶ ق، ۳۱۷ ش، ۹۳۸ م |
سال درگذشت | ۳۸۵ ق، ۳۷۴ ش، ۹۹۵ م |
استادان |
|
فعالیتها | عالم بزرگ و از وزیران آل بویه |
صاحب بن عَبّاد: «ابوالقاسم اسماعیل بن عَبّاد (۳۲۶ ۳۸۵ق)» عالم شیعه و از وزرای آلبویه بود.
ولادت و تحصیلات مقدماتی
«ابوالقاسم اسماعیل بن عبّاد» فرزند عباد ملقب به صاحب و مشهور به صاحب بن عباد به سال ۳۲۶ هجری قمری در اصفهان دیده به جهان گشود. پدر و اجداد صاحب از بزرگان و سرشناسان اصفهان بوده و مرتبه وزارت داشتند. پدرش عباد به آن مرتبه رسیده بود که مردم او را «شیخ امین» میگفتند.
نخستین استاد صاحب پدرش بود که علاوه بر ایفای پدری، استادی مهربان و دلسوز برای وی به شمار میآمد. «صاحب» پس از فراگیری مقدمات به تحصیل فقه، حدیث، تفسیر، کلام و دیگر علوم رایج پرداخت.
پس از چندی که او خود را از اساتید و بزرگان اصفهان بینیاز دید، به «ری» که از مراکز علم و ادبِ آن زمان بود مهاجرت کرد و در آن شهر به حلقه درس «ابنعمید» وزیر دانشمند و شهیر آلبویه پیوست و ابن عمید چون توانایی «صاحب» در انشای متون ادبی را مشاهده کرد، او را به عنوان کاتبِ دستگاه وزارت منصوب کرد.
جایگاه صاحب در میان آلبویه و خدمات او
خاندان شیعی آلبویه از منطقه شمال ایران برخاستند و در برههای از تاریخِ این کشور (۳۲۰هجری) بر مناطق وسیعی از ایران حکمرانی میکردند.
در عصر آلبویه بسیاری از محدودیتها و سختیهایی که شیعیان گرفتار آن بودند از میان رفت. شهادت به ولایت حضرت علی علیهالسلام در اذان و بزرگداشت حادثه کربلا و شهیدان آنان و علنی کردن دیگر شعارها و مراسم مذهبی شیعیان، از خدمات این خاندان به اسلام است. مُعزالدوله – از پادشاهان آلبویه – مذهب شیعه را در عراق ترویج نمود. به فرمان وی در دهه اول محرم، بازارهای بغداد تعطیل شده و مردم با لباس سیاه به عزاداری میپرداختند.
بزرگداشت عید غدیر و برپایی جشنهای باشکوه به مناسبت میلاد ائمه معصومین(علیه السلام) و تبلیغ فضیلتهای امامان شیعه(علیه السلام) از خدمات این خاندان است. تجدید بنای مرقد مطهر حضرت علی(علیه السلام) و امام حسین(علیه السلام) و نیز ساختن گنبد و بارگاه بر مقبره آنان، در شمار فعالیتهای آلبویه است.
در سال ۳۴۷هجری قمری صاحب به همراه مؤیدالدوله و وزیرش ابوعلی بن ابوالفضل کاشانی به بغداد رفت. او در این شهر که مهمترین پایگاه علوم اسلامی در آن روزگار بود به حضور اساتید و بزرگان مشهور شتافت. وی در مدت توقف کوتاه خود در بغداد به محضر مردانی چون سیرافی، قاضی ابوالسائب، ابوبکر احمد بن کامل، مهلّبی وزیر خلیفه، ابوبکر زکریا یحیی بن علوی و بسیاری دیگر شتافت و بهرههای فروان از آنها برد.
در سال ۳۶۶هجری قمری مؤیدالدوله حاکم اصفهان، صاحب را که ۱۳ سال نویسندگی او را بر عهده داشت، به وزارت برگزیده و صاحب در دوران اقامت در اصفهان بساط علم و ادب را در آن شهر گسترانید و به نشر و ترویج فضل و دانش و تشویق دانشمندان و فرزانگان پرداخت. رفته رفته نام او به دانشپروری اشتهار یافت و سخنوران و ادیبان و نویسندگان بسیاری به محضر او شتافتند و در اصفهان اقامت گزیدند.
در دوران اقامت صاحب در اصفهان بزرگان علم و ادب بسیاری از این شهر برخاستند. این افراد عبارت بودند از: ابوعلی مرزوقی ادیب مشهور، حلاج ابومنصور اصفهانی از شاگردان ابوعلی فارسی، ابوعبدالله خطیب اسکافی، ابن فورک اصفهانی، محدث و مورخ مشهور ابونعیم حافظ اصفهانی، محدث معروف و برخی دیگر.
او در اصفهان به اعتقاد استوار تشیع اشتهار داشت و عقیده و مذهب خود را نیز ترویج میکرد. در این راه سعی وافر مبذول میداشت. او با فقها و دانشمندان در مسائل اعتقادی مناظره میکرد و در بیشتر موارد بر آنان غالب میآمد. در مجالس درس او در اصفهان شاگردان فراوانی حاضر میشدند. ابوالندی محمد بن احمد از ادبای مشهوری است که در یکی از جلسات املای صاحب حاضر شده و با وی مناظره کرده است.
پس از مرگ رکنالدوله در سال ۳۶۶هجری قمری مؤیدالدوله فرزند او ولایت ری و اصفهان را عهدهدار شد. او پس از مدتی وزیر پدرش ابوالفتح فرزند ابنعمید را که جوانی کمتجربه ولی مغرور بود عزل و صاحب بن عباد را به وزارت انتخاب کرد. مؤیدالدوله که به فضایل و نیکیهای صاحب و تجارب او آگاهی کامل داشت و تواناییهای وی را در کشورداری و اداره امور مشاهده کرده بود، پس از تفویض مقام وزارت به او اختیارات کامل عطا کرد به گونهای که صاحب میتوانست در اموال خزانه به هر نحو که شایسته میدانست تصرف کند و در همه مسائل رأی خویش را به کار بندد. همچنین صاحب در گسترش عدل و آیینهای نیکو، آباد ساختن کشور، رفاه مردم، رونق اقتصادی و ترویج دانش و هنر کوشش بسیار کرد و حوزه علمی و ادبی خود را در ری نیز همانند اصفهان برقرار ساخت.
صاحب در سال ۳۷۰هجری قمری نزاع میان مویدالدوله و عضدالدوله را که از بغداد به همدان لشکر کشیده بود با درایت خود پایان داد و بین آن دو صلح و صفا برقرار کرد. همچنین تدبیر و کیاست صاحب موجب گشت که لشکریان عضدالدوله و مؤیدالدوله بر سپاهیان خراسان و لشکر قابوس بن وشمگیر پیروز شوند. این پیروزی در سال ۳۷۱هجری قمری رخ داد. پس از وفات مویدالدوله، با تدبیر صاحب و پافشاری او حکومت ری و مناطق تحت نفوذ آن به فخرالدوله رسید. عظمت و شأن والای صاحب در دوران فخر به نهایت رسید. او که همچنان تصدی وزارت را بر عهده داشت در این دوران آزادی عمل بیشتری یافت. ابهت و حشمت صاحب در این زمان بدان اندازه بود که فخرالدوله نیز به احتیاط با او برخورد کرده، چندان جرات مزاح با او را نداشت.
در دوران حکومت فخرالدوله، صاحب با پیگیری فراوان توانست مناطق زیادی را فتح کند و به سرزمینهای تحت نفوذ فخرالدوله بیفزاید و فتنههایی را که در طبرستان ایجاد شده بود فرو نشاند.
مذهب صاحب
بسیاری از بزرگان به تشیع و برخی به دوازده امامی بودن او تصریح کردهاند. سیدبنطاووس، شیخ صدوق، علامه مجلسی، شیخ حر عاملی، شیخ بهایی، شیخ آقا بزرگ طهرانی، شیخ عباس قمی، علامه امینی و بسیاری دیگر از این جملهاند، اما نمیتوان به طور حتم نسبت به مذهب او نظر داد. حتی دقت در اشعاری که از صاحب باقی مانده و شور و شوق او به ولایت و دوستی ائمه معصومین(علیه السلام) را میرساند نمیتواند دلیل محکمی بر شیعه بودنِ او باشد. مثلاً بر خی از صاحبنظران شیعی مانند آنان که در بالا نامشان آمده است، اشعار زیر را بهترین شاهد بر شیعی بودن این شخصیت بزرگ گرفتهاند: «ابا حسن لو کان حبک مدخلی * جهنم، ان الفوز عند جحیمها» «فکیف یخاف النار من هو مؤمن * بأن امیرالمؤمنین قسیمها» ای اباالحسن اگر دوستی تو مرا به دوزخ وارد سازد همانا که آتش جهنم رستگاری مرا در پی خواهد داشت. آنکس که تو را تقسیم کننده بهشت و دوزخ بداند چگونه از آتش هراسی دارد؟
اخلاق و سیره صاحب
صاحب به پشتوانه اخلاق پسندیده خود، بزرگان علم و ادب و عموم مردم را شیفته خود نموده بود. کرم و جوانمردی از بارزترین صفات اخلاقی صاحب است که حکایات بسیار دراینباره از وی نقل شده است. او از تواضع و فروتنی نیز بهره فراوان داشت و به ویژه سادات و دانشمندان را گرامی میداشت. صاحب ضمن برخورداری از تواضع و فروتنی، از جلالت قدر و بزرگی نیز بهره برده بود. عفو و اغماض، فراست، شجاعت و بسیاری دیگر از محاسن اخلاقی را میتوان در صاحب یافت.
سیاست و روش کشورداری
هنگامی که صاحب به مقام وزارت رسید در صدد اصلاح امور بر آمد و در اولین گام، بدعتهای ناپسند و رسوم ظالمانه را برانداخت. او در اجرای عدالت و رفع ستم از مردم بسیار کوشا بود. وی همچنین آباد ساختن شهرها، مرمت و بازسازی ویرانیها و بنای آثار نیک را نیز مورد عنایت قرار میداد؛ که میتوان از رونق یافتن شهرهای قزوین، قم و اصفهان یاد کرد. صاحب به شهر قم که در آن زمان پایگاه اصلی شیعیان بود توجه ویژه داشت. نویسنده تاریخ قم که این کتاب را به صاحب هدیه کرده است میگوید: «برای صاحب چیزی گزیدهتر از تصنیفی در اخبار قم و اهل آن نیافتم».
صاحب در دوران وزارت خود اقتصاد کشور را رونق بخشید و دارایی خزانه را به مرتبهای عالی رساند. او به ورزش نیز توجه بسیار داشت و ورزشکاران را مورد تشویق خود قرار میداد. کارهای دیوان را جز به اهل فضل و دانش نمیسپرد. و هر زمان آگاه میشد که فردی شایسته و کاردان بیکار میباشد یک شغل از کسانی را که چند شغل داشتند، میگرفت و به او واگذار میکرد.
نقش صاحب در گسترش دانش و تأسیس کتابخانه
صاحب بن عباد در محیطی شیفته علم و ادب پای به جهان گذارد و تا آخرین لحظات حیات، لحظهای از دانش و علم غفلت نورزید. کوشش صاحب در تعلیم و تعلم، محدود به زمان معین نبود به گونهای که حتی پس از رسیدن به مقام وزارت نیز کسب علم و معرفت را فراموش نکرد. او چه در ایام اقامت در شهرهای اصفهان، بغداد و ری و چه در مسافرت، هیچگاه از دانشمندان و بزرگان علم جدا نبود و حتی در مأموریتهای نظامی نیز مجلس بحث و گفتگو داشت.
فراهم آوردن زمینههای گسترش علم در میان عموم مردم از سیاستهای مهم صاحب در دوران وزارت بود. او در پی این مهم، دانشمندانی را از بغداد به اصفهان و ری فرا خواند. صاحب میدانست که آباد شدن کشور و رونق اقتصاد در نخستین مرحله، متوقف بر آن است که مردم از زنجیر جهل و نادانی رهیده، روشنایی دانش و فضیلت را درک کنند.
صاحب به تألیفات اهل قلم عنایت ویژه داشت. هرگاه از تألیف کتابی جدید آگاهی مییافت با سعی و کوشش فراوان نسخهای از آن فراهم میکرد و برای مطالعه در کتابخانه خویش قرار میداد. او در پیِ تلاشهای فراوانِ خود، توانست کتابخانهای عظیم و کمنظیر تشکیل دهد. کتابخانه صاحب، بیشتر آثار و تألیفات علمی آن دوران را در برداشت و دانشوران و نویسندگان متعدد، از آن گنجینه ارزشمند استفاده میبردند. «مقدسی» جغرافیدانِ پرآوازه و مشهور سده چهارم، تصریح کرده که از جمله کسانی است که استفاده فراوان و بهره بسیار از کتابخانه بزرگ صاحب برده است. فهرست نام کتابهای موجود در کتابخانه مذکور به تنهایی حاوی ده جلد بوده و تعداد خود کتابها بیشمار بوده است. به گفته برخی از کاوشگران، میزان کتابهای این کتابخانه در قرن دهم میلادی، برابر مجموع کتابهای موجود در کتابخانههای اروپا بوده است.
صاحب مقام بزرگان دین و علم و ادب را گرامی میداشت و از احترام به آنان کوچکترین مضایقهای نمیکرد. برخی از بزرگان به خدمتش حاضر شده و در شمارش همراهان او در میآمدند و برخی دیگر با نامهنگاری به وی اظهار ارادت میکردند؛ همانند صابی نویسنده مشهور آن دوران. سید رضی نیز قصیده هایی در بغداد سروده و صاحب را مدح گفته است.
ابن عباد هر سال پنج هزار دینار به بغداد میفرستاد تا بین فقها و ادیبان آن دیار تقسیم گردد. برخی از دانشمندان و ادیبان ملازم صاحب بدین قرار بودند:
۱ – ابوالقاسم زعفرانی
۲ – ابوالقاسم بن اءبی العلاء
۳ – ابوالعباس ضبی
۴ – ابوسعید رستمی
۵ – ابودلف خزرجی
۶ – ابومحمدخان اصفهانی
۷ – بدیع الزمان همدانی ... و بسیاری دیگر.
یاقوت در معجم الأدباء مینویسد: صاحب بن عباد را پانصد شاعر صاحب دیوان مدح گفتند و از صاحب نقل شده که گفته است شاعران مرا به صد هزار بیت فارسی و عربی مدح گفتهاند.
او دانشمندان و بزرگان مکه و مدینه را نیز مورد الطاف خود قرار میداد و هر سال با کاروان حجاج برای هر یک به فراخور شأنش هدایایی میفرستاد.
مقام علمی صاحب
صاحب در دانشهایی چون علوم قرآن و تفسیر، حدیث، کلام، لغت، نحو، عروض، نقد ادبی، تاریخ و طب تسلط تبحر داشت. پشتکار و شوق به یادگیری علوم فنون رایج در آن عصر، او را به فراگیری معارف گوناگون واداشت به گونهای که در بسیاری از علوم صاحبنظر گردید.
تألیفات
آثار متعددی در زمینه علوم فوق از صاحب باقی مانده که بدین شرح است:
1. الاقناع (در علم عروض)
2. الامثال السائرة (در علوم ادبی)
3. التذکرة (در کلام و اصول دین)
4. دیوان اشعار
5. رسائل صاحب (مباحث اخلاقی، اعتقادی و اجتماعی)
6. رسالهای در فضایل حضرت عبدالعظیم حسنی علیهالسلام
7. رسالهای در علم طب
8. عنوان المعارف
9. الفرق بین الضاد و الظاء
10. المحیط (در علم لغت)
11. المنظومة الفریدة
تألیفات نایاب صاحب
صاحب بن عباد تألیفاتی داشته که متأسفانه به دست ما نرسیده است:
1. الأنوار
2.الروزنامجة
3.الامامة
4.تاریخ الملک و اختلاف الدول
5.الحجر
6.الزیدیة
7.الشواهد
8.الفصول المهذبة للقول
9.القضاء و القدر
10. الوزراء
11.الوقف و الابتداء
12.الکافی فی الترسل و برخی دیگر.
کتابهای اهدایی به صاحب
1. عیون اخبار الرضا علیهالسلام: از شیخ جلیل و فقیه عالی مقام صدوق رحمه الله علیه
2. کتاب رجال، از حسین بن علی بن بابویه برادر شیخ صدوق
3. تاریخ قم، از حسن بن محمد قمی
4. لطایف المعارف، از ثعالبی (ادیب مشهور)
5. الصاحب، از ابن فارس
6. التهذیب، از قاضی عبدالعزیز جرجانی
7. الحجر، از ابوجعفر احمد بن أبی سلیمان
اساتید صاحب
از مشخصات تمامی اساتید صاحب اطلاع دقیق در دسترس نیست. برخی از اساتید مهم وی عبارتاند از:
1. عباد (پدر او)
2. ابن عمید
3. ابن فارس
4. ابوالفضل عباس بن محمد نحوی مشهور به صدام
5. ابوسعید حسن بن عبدالله سیرافی
6. ابوبکر محمد بن یعقوب
7. قاضی ابوبکر احمد بن کامل
8. ابوزکریا یحیی بن عدی
9. ابوعمر صباغ
شاگردان صاحب
اسامی برخی از شاگردان او بدین شرح است:
1. شیخ عبدالقاهر جرجانی
2. ابوبکر بن مقری
3. قاضی ابوطیب طبری
4. ابوالفضل محمد بن ابراهیم نسوی شافعی
5. ابوبکر علی ذکوانی
سرودههای صاحب
صاحب در تمامی ابواب و فنون شعر از قبیل مدح، رثاء، هذل، مواعظ و غیره اشعاری سروده و در هر فن قدرت طبع خود را با آوردن معانی نو و مضامین تازه و دقیق آشکار ساخته است. او اشعار متعددی در وصف ائمه و امام علی علیهالسلام و در بیان مقام والای آنان سروده است. صاحب در مدح امیرالمؤمنین علیهالسلام ۲۷ قصیده سروده که در هر یک از قصیدهها یکی از حروف به کار نرفته است.
«صنعت حذف» در قصیده بیست و هشتم که از حرف «واو» خالی است ناتمام ماند. ابنشهرآشوب در معالم العلماء صاحب را در شمار شعرای شیعی آورده و اشعاری از وی نقل کرده و او را از شعرایی دانسته که در بیان تشیع و علاقه خود به خاندان اهل بیت رسول صلی الله علیه و آله بی پروا بودهاند.
برخی از سرودههای او از این قرار است:
حب علی بن ابیطالب
هوالذی یهدی الی الجنة
إن کان تفضیلی له بدعة
فلعنة الله علی السنة
دوستی علی بن ابیطالب علیهالسلام، راهبر همگان به سوی بهشت است
اگر ترجیح او بر صحابه، بدعت و خلاف سنت است پس نفرین خدا بر این سنت.
و نیز میسراید:
ناصب قال لی: معاویة خا
لک خیر الاعمام و الاخوال
فهو خال للمؤمنین جمیعا
قلت خال لکن من الخیر خال
بدکیشی به من گفت: معاویه دایی تو است، بهترین عموها و داییها
در واقع معاویه خالوی همه مؤمنان است! گفتم آری او خال است ولی خالی از خیر است.
نثر صاحب
صاحب در فن نویسندگی و کتاب نیز مهارتی عجیب داشت و در این زمینه خود دارنده سبک و روش بود. ثعالبی منشئات صاحب را از حیث زیبایی لفظ و معنی به سرحد سحر و اعجاز نزدیک میدانست.
صاحب نوشتههای خود را به آیات قرآن، امثال و پندها و کلمات و اشعار شعرای مشهور مزین میساخت. جمله: «أیها القاضی بقم قد عزلناک فقم» ای قاضی شهر قم، همانا تو را از قضاوت برکنار نمودهایم پس از جای خود برخیز، از جملههای ادبی مشهور صاحب است. توقیعات متعدد صاحب نیز از دیگر نشانههای فصاحت و بلاغت و مهارت او در فنون ادبی میباشد.
صاحب و زبان فارسی
برخی گمان میکنند صاحب با ترجیح ادبیات عرب بر ادبیات فارسی تعصب به خرج میداده است و حال آنکه بررسی احوال او این باور را تکذیب میکند. بهترین شاهد و دلیل ما، ارتباط صاحب با شعرای پارسیگویی همچون «بندار رازی»، «غضائری» و «جنیدی» و احترام ویژه صاحب در تکریم آنان میباشد.
تحقیق و تأمل در آنچه مدارک گفتهاند نشان میدهد که صاحب هیچگاه با زبان فارسی و فارسیزبانان مخالف نبوده است، بلکه وی با نژادپرستی و کفر و بازگشت به مجوسیت که به بهانه دفاع از زبان فارسی انجام میشد، دشمنی میورزید. او از ترویج و توسعه مجوسیت نگران بود، به ویژه که در دولت آلبویه برخی بزرگان دیالمه بر کیش زردشتی باقی بودند و در منصبهای مهم قرار داشتند و صاحب به دلیل پایبندی به دین و مذهب خود از آنها دلگیر بود. از همینرو گاهی در بیان دلتنگی از آنها سخن میگفت و نمیتوان این موضعگیری را مخالفت با زبان فارسی به شمار آورد.
درگذشت
صاحب در اواخر عمر خویش، ناخوش و رنجور گشت و در بستر هم از مسائل کشور غافل نبود. مردم در ایام بیماری به عیادت او رفته، برای بهبودیاش روزی دوبار مقابل سرای او به درگاه خداوند دعا میکردند.
وی سرانجام در شب جمعه ۲۴ صفر سال ۳۸۵هجری قمری جان به پروردگار خویش تسلیم کرد و به سرای باقی شتافت.
بامدادان مردم ری از ارتحال وزیر با وفای دیار خویش با خبر شدند. تمامی بازارهای شهر بسته گردید و دروازههای ری به هم آمد. جمعیتی انبوه در تشییع پیکر صاحب گرد آمدند. ابوالعباس ضبّی از دانشمندان ری که شاگرد صاحب بود بر پیکر استاد نماز خواند. فخرالدوله و سران سپاه در حالی که جامعه سیاه بر تن داشتند در مراسم عزای آن وزیر دانشمند، شرکت داشتند. مدتی تابوت صاحب در خانهاش در ری نهاده شد و سرانجام با شکوه انتقال داده و در زادگاهش اصفهان به خاک سپرده شد. از آن پس مقبره صاحب زیارتگاه خاص و عام گردید و همه ساله افراد زیادی از شیفتگان اهل بیت علیهالسلام مقبره صاحب را زیارت میکنند (مرقدش در میدان طوقچی، جنب مزار آیتالله طیب واقع است).
خبر ارتحال وزیر دانشور و دینپرور شیعه به سرعت در تمامی مراکز مهم جهان همچون بغداد و اصفهان انتشار یافت. دلسوختگان و آنان که از عمق فاجعه خبر داشتند آلام درونی و اندوه قلبی خویش را در ضمن اشعاری بر زبان آورده، مراثی جانسوزی در رثای این شخصیت گرانقدر اسلام سرودهاند.
برخی از معاصران او ۱۱۲ بیت در رثای صاحب شعر سروده و ابوالفتح عثمان بن جنی شرحی بر آن ابیات در یک جلد تألیف نمود.
در عظمت شخصیت صاحب بن عباد همین بس که علامه حلی در شأن او میفرماید: او از کسانی است که نویسنده هر اندازه ادیب و سخندان باشد از بیان فضایل و مکارم او ناتوان بوده، و گوینده زبانش در کلام میخشکد.