محمد تقی بهجت: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱۸: خط ۱۸:
| وبگاه =  
| وبگاه =  
}}
}}
'''آیت‌الله محمدتقی بهجت فومنی'''، [[فقیه]]، [[عارف]]، [[مرجع تقلید]] [[شیعه]] و از شاگردان برجسته [[سید علی قاضی]] و [[محمدحسین غروی اصفهانی]] بود. آیت‌الله بهجت از اوان جوانی مراحل عرفان و [[سیر و سلوک]] را آغاز نمود و دارای کرامات و مکاشفات غیبیه بود. از ایشان آثار ارزشمندی در موضوع فقه و اصول مانند «مباحث‌الاصول» برجای مانده است. [[شهید مرتضی مطهری]] و [[آیت‌الله جوادی آملی|آیت‌الله جوادی آملی]] و [[محمدتقی مصباح یزدی]] از شاگردان او هستند.  
'''آیت‌الله محمدتقی بهجت فومنی'''، [[فقیه]]، [[عارف]]، [[مرجع تقلید]] [[شیعه]] و از شاگردان برجسته [[سیدعلی قاضی طباطبایی|سید علی قاضی]] و [[محمد حسین غروی اصفهانی|محمدحسین غروی اصفهانی]] بود. آیت‌الله بهجت از اوان جوانی مراحل عرفان و [[سیر و سلوک]] را آغاز نمود و دارای کرامات و مکاشفات غیبیه بود. از ایشان آثار ارزشمندی در موضوع فقه و اصول مانند «مباحث‌الاصول» برجای مانده است. [[مرتضی مطهری|شهید مرتضی مطهری]] و [[عبدالله جوادی آملی|آیت‌الله جوادی آملی]] و [[محمد تقی مصباح یزدی|محمدتقی مصباح یزدی]] از شاگردان او هستند.  


== تولد ==
== تولد ==
شب جمعه بیست‌وپنجم [[شوال]] سال ۱۳۳۴ هجری قمری برابر با دوم شهریور ماه ۱۲۹۵ خورشیدی، خانه کربلایی محمود، غرق نور و شادی شد. در آن شب نورانی، نوزادی پا به عرصه وجود گذاشت که سال‌ها بعد قلب انبوهی از شیفتگان علم و معرفت، و [[شیعیان]] خاندان [[عصمت]] و طهارت ((علیه‌السلام)) را روشن ساخت: آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی بهجت. کربلایی محمود مردی صالح، خوشنام و معتمَد مردم [[فومن]]، با الهام از‌هاتفی که در جوانی گوش جانش را نواخته بود، نام فرزند نو رسیده‌اش را «محمدتقی» گذاشت.
شب جمعه بیست‌وپنجم [[شوال]] سال ۱۳۳۴ هجری قمری برابر با دوم شهریور ماه ۱۲۹۵ خورشیدی، خانه کربلایی محمود، غرق نور و شادی شد. در آن شب نورانی، نوزادی پا به عرصه وجود گذاشت که سال‌ها بعد قلب انبوهی از شیفتگان علم و معرفت، و [[شیعیان]] خاندان [[عصمت]] و طهارت ((علیه‌السلام)) را روشن ساخت: آیت‌الله حاج شیخ محمدتقی بهجت. کربلایی محمود مردی صالح، خوشنام و معتمَد مردم [[فومن]]، با الهام از‌هاتفی که در جوانی گوش جانش را نواخته بود، نام فرزند نو رسیده‌اش را «محمدتقی» گذاشت.


نخستین رویداد مهم در زندگی محمدتقی، مرگ مادر، در شانزده ماهگی او بود. مرگ مادر، خانواده را سوگوار کرد و از آن پس، خواهر بزرگتر، مادر برادر شد. در دوران خردسالی، محمدتقی هم‌نشین خلوت پدر بود و می‌دید که چگونه عشق به [[اهل بیت (علیهم‌السلام)|اهل‌بیت اطهار (علیه‌السلام)]] از قلب محزون پدر می‌تراود و بر صفحه کاغذ، مرثیه‌هایی می‌شود که داغداران عزای حسینی (علیه‌السلام) زمزمه‌اش می‌کنند و محافل خود را با آن سروده‌ها رونق می‌دهند. محمدتقی در همه این لحظه‌ها هم‌نشین پدر بود و در حالی که گاهی خود نیز مرثیه می‌سرود، آرام آرام دل به آن شهید عشق بست و حزن آن امام مظلوم تا پایان عمر در جانش نشست.
نخستین رویداد مهم در زندگی محمدتقی، مرگ مادر، در شانزده ماهگی او بود. مرگ مادر، خانواده را سوگوار کرد و از آن پس، خواهر بزرگتر، مادر برادر شد. در دوران خردسالی، محمدتقی هم‌نشین خلوت پدر بود و می‌دید که چگونه عشق به [[اهل بیت|اهل‌بیت اطهار (علیه‌السلام)]] از قلب محزون پدر می‌تراود و بر صفحه کاغذ، مرثیه‌هایی می‌شود که داغداران عزای حسینی (علیه‌السلام) زمزمه‌اش می‌کنند و محافل خود را با آن سروده‌ها رونق می‌دهند. محمدتقی در همه این لحظه‌ها هم‌نشین پدر بود و در حالی که گاهی خود نیز مرثیه می‌سرود، آرام آرام دل به آن شهید عشق بست و حزن آن امام مظلوم تا پایان عمر در جانش نشست.
زمزمه مرثیه‌های حسینی، از کوچه‌باغ‌های فومن، او را به گوشه دنج مکتب‌خانه ملاحسین کوکبی فومنی کشاند و پای تلاوت آیات پرشور [[قرآن]] نشاند. در آن سکوت شورانگیز با نوای ملکوتی «الحمدلله رب العالمین» آشنا شد. آنگاه خود زبان به تلاوت آیات بینات گشود و شوقمندانه سوره‌هایی از [[قرآن کریم]] را به‌خاطر سپرد. اما روح تشنه‌اش همچنان جویای زلال معرفت بود و پیمانه الفاظ و حروف سیرابش نمی‌کرد.
زمزمه مرثیه‌های حسینی، از کوچه‌باغ‌های فومن، او را به گوشه دنج مکتب‌خانه ملاحسین کوکبی فومنی کشاند و پای تلاوت آیات پرشور [[قرآن]] نشاند. در آن سکوت شورانگیز با نوای ملکوتی «الحمدلله رب العالمین» آشنا شد. آنگاه خود زبان به تلاوت آیات بینات گشود و شوقمندانه سوره‌هایی از [[قرآن کریم]] را به‌خاطر سپرد. اما روح تشنه‌اش همچنان جویای زلال معرفت بود و پیمانه الفاظ و حروف سیرابش نمی‌کرد.


بدین روی وارد حوزه علمیه فومن شد تا معانی آیات قرآن کریم و معارف روایات [[ائمه اطهار(ع)|ائمه اطهار(علیه‌السلام)]] گوش جانش را بنوازد. در همان حوزه کوچک اما سرشاراز مباحثه و گفتگوی علمی، نخستین گام‌های علمی و معنوی را برداشت. با جدیتی وصف ناشدنی و شوقی شگفت، دروس حوزوی را کنار برخی متون فارسی همچون بوستان، گلستان و کلیله و دمنه فرا گرفت و طی هفت سال کوشش مستمر، در زمره شاگردان برتر استادان، جا گرفت.
بدین روی وارد حوزه علمیه فومن شد تا معانی آیات قرآن کریم و معارف روایات [[ائمه|ائمه اطهار(علیه‌السلام)]] گوش جانش را بنوازد. در همان حوزه کوچک اما سرشاراز مباحثه و گفتگوی علمی، نخستین گام‌های علمی و معنوی را برداشت. با جدیتی وصف ناشدنی و شوقی شگفت، دروس حوزوی را کنار برخی متون فارسی همچون بوستان، گلستان و کلیله و دمنه فرا گرفت و طی هفت سال کوشش مستمر، در زمره شاگردان برتر استادان، جا گرفت.
اما این مقدار، همه بهره و نصیب محمدتقی از حوزه علمیه فومن نبود. این دوره به لحظه ‌های ناب کسب معرفت و اخلاق و تهذیب نفس و کسب فیض از محضر عالمانی چون آیت‌الله حاج شیخ احمد سعیدی فومنی آراسته شد. لحظه‌های دل‌انگیز حضور در [[نماز]] آن عالم بزرگوار که افزون بر خضوع و خشوع ربانی، حالاتی شگفت و راز آلود در تکلم عاشقانه‌اش با خداوند داشت، توام با شکوهی معنوی بود که هیچگاه از خاطر امام و مأموم محو نشد.
اما این مقدار، همه بهره و نصیب محمدتقی از حوزه علمیه فومن نبود. این دوره به لحظه ‌های ناب کسب معرفت و اخلاق و تهذیب نفس و کسب فیض از محضر عالمانی چون آیت‌الله حاج شیخ احمد سعیدی فومنی آراسته شد. لحظه‌های دل‌انگیز حضور در [[نماز]] آن عالم بزرگوار که افزون بر خضوع و خشوع ربانی، حالاتی شگفت و راز آلود در تکلم عاشقانه‌اش با خداوند داشت، توام با شکوهی معنوی بود که هیچگاه از خاطر امام و مأموم محو نشد.


در [[جمادی‌الثانی]] سال ۱۳۴۸ قمری مطابق با ۱۳۰۸خورشیدی، زمان هجرت از دیار پدری فرا رسید. بی‌گمان در لحظه‌های خلوت محمدتقی با استادان حوزه علمیه فومن -که از دانش‌آموختگان [[نجف]] بودند- لحظه‌هایی نیز به ذکر محاضر درس حوزه علمیه عراق می‌گذشت و او را به وجد می‌آورد و قلب مشتاقش را به صفای حرم حضرت علی (علیه‌السلام) و حضرت [[امام حسین |امام حسین (علیه‌السلام)]] می‌کوچاند و پای آن قبور نورانی می‌نشاند. آن مجالس و گفتگوها، شوق طلبه فومنی به عتبات عالیات را چنان برانگیخت که سرانجام تصمیم به هجرت گرفت و راهی دیار معصومین (علیه‌السلام) شد.
در [[جمادی‌الثانی]] سال ۱۳۴۸ قمری مطابق با ۱۳۰۸خورشیدی، زمان هجرت از دیار پدری فرا رسید. بی‌گمان در لحظه‌های خلوت محمدتقی با استادان حوزه علمیه فومن -که از دانش‌آموختگان [[نجف]] بودند- لحظه‌هایی نیز به ذکر محاضر درس حوزه علمیه عراق می‌گذشت و او را به وجد می‌آورد و قلب مشتاقش را به صفای حرم حضرت علی (علیه‌السلام) و حضرت [[حسین بن علی (سید الشهدا) |امام حسین (علیه‌السلام)]] می‌کوچاند و پای آن قبور نورانی می‌نشاند. آن مجالس و گفتگوها، شوق طلبه فومنی به عتبات عالیات را چنان برانگیخت که سرانجام تصمیم به هجرت گرفت و راهی دیار معصومین (علیه‌السلام) شد.


== خاطره انتخاب نام ==
== خاطره انتخاب نام ==
خط ۴۳: خط ۴۳:
دوران سراسر شور در حوزه علمیه کربلا، به زمان سراسر شوق هجرت به [[حوزه علمیه نجف]] و مجاورت آستان ملکوتی امیر مؤمنان و مولای موحدان، علی (علیه‌السلام) بدل گشت. محمدتقی که بخشی از دروس سطح حوزه را خوانده بود، گم‌گشته خویش را در حوزه دیرسال و عظیم نجف می‌جست و سرانجام نیز درسال ۱۳۵۲ قمری، برابر با ۱۳۱۲ خورشیدی، پس از چهار سال حضور در کربلا، قدم در راه نجف گذاشت. حوزه پرشکوه و کهن‌سال نجف، در آن دوران اقامت‌گاه عالمان، مجلس فقیهان و مأوای عارفان بود.
دوران سراسر شور در حوزه علمیه کربلا، به زمان سراسر شوق هجرت به [[حوزه علمیه نجف]] و مجاورت آستان ملکوتی امیر مؤمنان و مولای موحدان، علی (علیه‌السلام) بدل گشت. محمدتقی که بخشی از دروس سطح حوزه را خوانده بود، گم‌گشته خویش را در حوزه دیرسال و عظیم نجف می‌جست و سرانجام نیز درسال ۱۳۵۲ قمری، برابر با ۱۳۱۲ خورشیدی، پس از چهار سال حضور در کربلا، قدم در راه نجف گذاشت. حوزه پرشکوه و کهن‌سال نجف، در آن دوران اقامت‌گاه عالمان، مجلس فقیهان و مأوای عارفان بود.


شیخ محمدتقی دل به اقیانوس بیکران حوزه علمیه نجف سپرد تا گوهر دانش را از آن دریای مواج صید کند. نخست بخش‌های پایانی سطح عالی علوم حوزوی را در محضر استادانی همچون [[حاج شیخ مرتضی طالقانی]]، [[سید هادی میلانی]]، [[سید ابوالقاسم خویی|حاج سید ابوالقاسم خویی]]، شیخ علی‌محمد بروجردی و [[سید محمود شاهرودی]] به پایان رساند و سپس وارد دروس خارج فقه و اصول شد.
شیخ محمدتقی دل به اقیانوس بیکران حوزه علمیه نجف سپرد تا گوهر دانش را از آن دریای مواج صید کند. نخست بخش‌های پایانی سطح عالی علوم حوزوی را در محضر استادانی همچون [[حاج شیخ مرتضی طالقانی]]، [[سید هادی میلانی]]، [[سید ابوالقاسم خوئی|حاج سید ابوالقاسم خویی]]، شیخ علی‌محمد بروجردی و [[سید محمود شاهرودی]] به پایان رساند و سپس وارد دروس خارج فقه و اصول شد.
برای تحصیل در دروس خارج، در محضر استادان طراز اول نجف و استوانه‌های فقه و اصول و معارف اهل‌بیت (علیه‌السلام) همچون [[آقا ضیاءالدین عراقی|آیت‌الله آقا ضیاء عراقی]] و [[میرزا محمد حسین نائینی|آیت‌الله میرزای نائینی]] در اصول و [[آیت‌الله شیخ محمد کاظم شیرازی]] در فقه زانوی ادب زد و در محضر دریای ژرف حکمت و قله بلند دانش، حکیم بزرگ و بزرگوار، فقیه اهل‌بیت (علیه‌السلام) و فیلسوف وارسته، [[آیت‌الله غروی کمپانی]]، آرام گرفت و سال‌ها ماندگار شد. همچنین از محضر درس فقیه برجسته [[آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی]] بهره وافی و کافی برد.
برای تحصیل در دروس خارج، در محضر استادان طراز اول نجف و استوانه‌های فقه و اصول و معارف اهل‌بیت (علیه‌السلام) همچون [[ضیاءالدین علی بن ملا محمد عراقی|آیت‌الله آقا ضیاء عراقی]] و [[محمد حسین نائینی|آیت‌الله میرزای نائینی]] در اصول و [[محمد کاظم شیرازی|آیت‌الله شیخ محمد کاظم شیرازی]] در فقه زانوی ادب زد و در محضر دریای ژرف حکمت و قله بلند دانش، حکیم بزرگ و بزرگوار، فقیه اهل‌بیت (علیه‌السلام) و فیلسوف وارسته، [[آیت‌الله غروی کمپانی]]، آرام گرفت و سال‌ها ماندگار شد. همچنین از محضر درس فقیه برجسته [[سید ابوالحسن اصفهانی|آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی]] بهره وافی و کافی برد.


دقت نظر، تیزهوشی و خلاقیت ذهنی در کسب علم و توجه به نکات ظریف درسی از این طلبه فومنی، شخصیتی ممتاز و برجسته ساخت و او را در چشم و دل استادان و هم‌قطاران برکشید. شیخ محمدتقی علاوه بر [[فقه]] و [[اصول]]، به فلسفه و علوم عقلی نیز توجه داشت. بدین رو کتاب‌های مهم فلسفه مانند «الاشارات و التنبیهات» و «اسفار» را نزد [[آیت‌الله سید حسین بادکوبه‌ای]] فراگرفت.
دقت نظر، تیزهوشی و خلاقیت ذهنی در کسب علم و توجه به نکات ظریف درسی از این طلبه فومنی، شخصیتی ممتاز و برجسته ساخت و او را در چشم و دل استادان و هم‌قطاران برکشید. شیخ محمدتقی علاوه بر [[فقه]] و [[اصول]]، به فلسفه و علوم عقلی نیز توجه داشت. بدین رو کتاب‌های مهم فلسفه مانند «الاشارات و التنبیهات» و «اسفار» را نزد [[سید حسین بادکوبه‌ای|آیت‌الله سید حسین بادکوبه‌ای]] فراگرفت.


با تدریس دروس، از فضلا و مدرسین سطوح عالی حوزه شد و همکاری با محدث کبیر حاج [[شیخ عباس قمی]] در تألیف [[کتاب سفینةالبحار]] از دیگر فعالیت‌های علمی و معرفتی وی در آن سال‌ها بود. اما بهره وی از استادان و بزرگان حوزه علمیه نجف در کسب علم و دانش محصور نشد، بلکه همنشینی معنوی با صاحبان دل و معرفت، نخستین تجربه‌های عرفانی و معنوی را برای او رقم زد. علاوه بر همه تلاش‌ها و مجاهدت‌ها و بهره‌گیری از محضر علما و آیات عراق، دو چهره برجسته علمی و معنوی حوزه نجف تأثیر عمیق‌تری بر شخصیت آیت‌الله بهجت گذاشتند: علامه کبیر، آیت‌الله غروی اصفهانی مشهور به کمپانی و آیت‌الله میرزا علی قاضی.
با تدریس دروس، از فضلا و مدرسین سطوح عالی حوزه شد و همکاری با محدث کبیر حاج [[شیخ عباس قمی]] در تألیف [[سفینةالبحار (کتاب)|کتاب سفینةالبحار]] از دیگر فعالیت‌های علمی و معرفتی وی در آن سال‌ها بود. اما بهره وی از استادان و بزرگان حوزه علمیه نجف در کسب علم و دانش محصور نشد، بلکه همنشینی معنوی با صاحبان دل و معرفت، نخستین تجربه‌های عرفانی و معنوی را برای او رقم زد. علاوه بر همه تلاش‌ها و مجاهدت‌ها و بهره‌گیری از محضر علما و آیات عراق، دو چهره برجسته علمی و معنوی حوزه نجف تأثیر عمیق‌تری بر شخصیت آیت‌الله بهجت گذاشتند: علامه کبیر، آیت‌الله غروی اصفهانی مشهور به کمپانی و آیت‌الله میرزا علی قاضی.
حضرت آیت‌الله غروی اصفهانی فکری جوّال و نافذ و دقیق داشت و آیت‌الله بهجت، سال‌ها از محضر این استاد بی‌بدیل بهره‌ها برد و در محضر درس ایشان، پیوسته آموخت و نقد کرد و پیش رفت؛ بدان حد که در زمره بهترین شاگردان آن فقیه خردمند و بزرگ درآمد. آیت‌الله بهجت، علاوه بر استفاده‌های علمی از محضر استاد، به کسب فیوضات معنوی نیز نایل گشت و به‌ شدت تحت تأثیر علمی و معنوی استاد عالی‌قدرش قرار داشت و این تأثیر در رفتار علمی و معنوی ایشان به کمال مشهود بود.
حضرت آیت‌الله غروی اصفهانی فکری جوّال و نافذ و دقیق داشت و آیت‌الله بهجت، سال‌ها از محضر این استاد بی‌بدیل بهره‌ها برد و در محضر درس ایشان، پیوسته آموخت و نقد کرد و پیش رفت؛ بدان حد که در زمره بهترین شاگردان آن فقیه خردمند و بزرگ درآمد. آیت‌الله بهجت، علاوه بر استفاده‌های علمی از محضر استاد، به کسب فیوضات معنوی نیز نایل گشت و به‌ شدت تحت تأثیر علمی و معنوی استاد عالی‌قدرش قرار داشت و این تأثیر در رفتار علمی و معنوی ایشان به کمال مشهود بود.
همچنین عارف نامی و سالک بی‌همتا، حضرت آیت‌الله میرزا علی قاضی تأثیر بسیاری بر روش عرفانی و کسب مراتب معنوی آیت‌الله بهجت گذاشت. به واقع وی با ورود به نجف اشرف در سن هیجده سالگی، گمشده خویش را در وجود این استاد بزرگ یافت و سال‌ها در محضر پر فیض آن دریای عرفان و معنا، شاگردی کرد. آیت‌الله قاضی نیز به این شاگرد مستعد و حقیقت‌جوی خود عنایات ویژه داشت و از سر صمیمیت و محبت، او را «فاضل گیلانی» خطاب می‌کرد.
همچنین عارف نامی و سالک بی‌همتا، حضرت آیت‌الله میرزا علی قاضی تأثیر بسیاری بر روش عرفانی و کسب مراتب معنوی آیت‌الله بهجت گذاشت. به واقع وی با ورود به نجف اشرف در سن هیجده سالگی، گمشده خویش را در وجود این استاد بزرگ یافت و سال‌ها در محضر پر فیض آن دریای عرفان و معنا، شاگردی کرد. آیت‌الله قاضی نیز به این شاگرد مستعد و حقیقت‌جوی خود عنایات ویژه داشت و از سر صمیمیت و محبت، او را «فاضل گیلانی» خطاب می‌کرد.
خط ۷۲: خط ۷۲:
نام آیت‌الله بهجت، نماز و مناجات را در ذهن‌ها تداعی می‌کند. این تداعی و همراهی، دست کم دو دلیل داشت: نخست حالات و معنویت آن وارسته مرد الهی هنگام [[نماز]] بود، و دلیل دیگر، اهتمام شگفت ایشان به برگزاری نماز جماعت در همه روزها و اوقات سال بود که از همان آغاز، بزرگان و زبده عالمان حوزه علمیه در آن شرکت می‌کردند. ایشان نخست تمام نمازهای یومیه را به جماعت در مسجد فاطمیه اقامه می‌کرد؛ اما در سال‌های پایانی عمر به‌دلیل کهولت سن به اقامه نماز ظهر و عصر بسنده کردند. شکوه و عظمت نماز جماعت ایشان در مسجد فاطمیه در هیچ نوشته‌ای نمی‌گنجد و فقط کسانی‌که این عظمت و شکوه معنوی را درک کرده‌اند، می‌توانند شمه‌ای از آن را به بیان آورند. خاطره آن روزها و شب‌ها که صف‌های نماز از صحن مسجد به حیاط و کوچه‌ها می‌رسید، هرگز از حافظه نمازگزاران مسجد فاطمیه محو نخواهد شد و بسا پیران و جوانانی که بی‌تاب آن لحظه‌های ناب معنوی‌اند.
نام آیت‌الله بهجت، نماز و مناجات را در ذهن‌ها تداعی می‌کند. این تداعی و همراهی، دست کم دو دلیل داشت: نخست حالات و معنویت آن وارسته مرد الهی هنگام [[نماز]] بود، و دلیل دیگر، اهتمام شگفت ایشان به برگزاری نماز جماعت در همه روزها و اوقات سال بود که از همان آغاز، بزرگان و زبده عالمان حوزه علمیه در آن شرکت می‌کردند. ایشان نخست تمام نمازهای یومیه را به جماعت در مسجد فاطمیه اقامه می‌کرد؛ اما در سال‌های پایانی عمر به‌دلیل کهولت سن به اقامه نماز ظهر و عصر بسنده کردند. شکوه و عظمت نماز جماعت ایشان در مسجد فاطمیه در هیچ نوشته‌ای نمی‌گنجد و فقط کسانی‌که این عظمت و شکوه معنوی را درک کرده‌اند، می‌توانند شمه‌ای از آن را به بیان آورند. خاطره آن روزها و شب‌ها که صف‌های نماز از صحن مسجد به حیاط و کوچه‌ها می‌رسید، هرگز از حافظه نمازگزاران مسجد فاطمیه محو نخواهد شد و بسا پیران و جوانانی که بی‌تاب آن لحظه‌های ناب معنوی‌اند.


از دیگر برنامه‌های دائمی و زیبای ایشان، حضور هر روزه در حریم ملکوتی [[حضرت فاطمه معصومه (س)|حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیه)]] بود. ایشان تا پایان زندگی سراسر نور و برکت خویش تا آستانه نود سالگی، هر روز پس از نماز صبح و تعقیبات آن، به زیارت ضریح مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیه می‌شتافت و سپس در خلوت عاشقانه خویش در گوشه‌ای از حرم مطهر به قرائت زیارات و اقامه نماز می‌پرداخت.
از دیگر برنامه‌های دائمی و زیبای ایشان، حضور هر روزه در حریم ملکوتی [[فاطمه بنت موسی بن جعفر|حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیه)]] بود. ایشان تا پایان زندگی سراسر نور و برکت خویش تا آستانه نود سالگی، هر روز پس از نماز صبح و تعقیبات آن، به زیارت ضریح مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیه می‌شتافت و سپس در خلوت عاشقانه خویش در گوشه‌ای از حرم مطهر به قرائت زیارات و اقامه نماز می‌پرداخت.


== آثار علمی ==
== آثار علمی ==
خط ۸۰: خط ۸۰:


# مباحث‌الاصول (دوره کامل اصول)؛
# مباحث‌الاصول (دوره کامل اصول)؛
# حاشیه بر مکاسب[[شیخ انصاری]](ره) و تکمیل آن تا پایان متاجر؛
# حاشیه بر مکاسب [[مرتضی انصاری|شیخ انصاری]](ره) و تکمیل آن تا پایان متاجر؛
# مجموعه فقهی «بهجة الفقیه»، شامل کتاب‌های طهارة، صلاة، زکاة، [[خمس]] و [[حج]]؛
# مجموعه فقهی «بهجة الفقیه»، شامل کتاب‌های طهارة، صلاة، زکاة، [[خمس]] و [[حج]]؛
# حاشیه بر مناسک شیخ انصاری(ره)؛
# حاشیه بر مناسک شیخ انصاری(ره)؛
# رساله توضیح المسائل(فارسی و عربی)؛
# رساله توضیح المسائل (فارسی و عربی)؛
# مناسک حج؛
# مناسک حج؛
# وسیلةالنجاة: این کتاب حاوی آرای ایشان در برخی ابواب فقه است که در متن کتاب «وسیلة النجاة»، تألیف حضرت آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی(ره) آمد و جلد نخست آن به چاپ رسید؛
# وسیلةالنجاة: این کتاب حاوی آرای ایشان در برخی ابواب فقه است که در متن کتاب «وسیلة النجاة»، تألیف حضرت آیت‌الله سید ابوالحسن اصفهانی(ره) آمد و جلد نخست آن به چاپ رسید؛
خط ۹۰: خط ۹۰:


== درگذشت ==
== درگذشت ==
روزهای پایانی اردیبهشت ۱۳۸۸، روزهای پایانی انتظار برای رسیدن به بهشت دیدار بود. در تمام سال‌های زندگی مبارکش با همه وجود و با جسم خسته و تکیده‌اش و روح تشنه و رنج‌دیده‌اش، آرزوی وصال سرمدی داشت. برای او که عبد صالح خداوند بود و در تمام دوران زندگی خویش جز به بندگی نمی‌اندیشید، لحظه دیدار معبود، آغاز لذت محض روحانی بود. دیدار با سفیر خوش‌روی حق، نتیجه نود سال مجاهدت در راه معشوق ازلی بود. آسودن در آغوش امن و رحمت الهی، نصیبه‌ای است که بهای آن پاکی و عبودیت است. اما روز فراغت او از دنیای خاکی، شب فراغ دوستان و یاران ارادتمندش بود. آن روز، در حالی‌که روحی بزرگ و شاد به آسمان‌ها پر می‌کشید، جان هزاران شیفته معنویت و پاکدامنی اشک حسرت می‌ریخت.
روزهای پایانی اردیبهشت ۱۳۸۸، روزهای پایانی انتظار برای رسیدن به [[بهشت]] دیدار بود. در تمام سال‌های زندگی مبارکش با همه وجود و با جسم خسته و تکیده‌اش و روح تشنه و رنج‌دیده‌اش، آرزوی وصال سرمدی داشت. برای او که عبد صالح خداوند بود و در تمام دوران زندگی خویش جز به بندگی نمی‌اندیشید، لحظه دیدار معبود، آغاز لذت محض روحانی بود. دیدار با سفیر خوش‌روی حق، نتیجه نود سال مجاهدت در راه معشوق ازلی بود. آسودن در آغوش امن و رحمت الهی، نصیبه‌ای است که بهای آن پاکی و عبودیت است. اما روز فراغت او از دنیای خاکی، شب فراغ دوستان و یاران ارادتمندش بود. آن روز، در حالی‌که روحی بزرگ و شاد به آسمان‌ها پر می‌کشید، جان هزاران شیفته معنویت و پاکدامنی اشک حسرت می‌ریخت.


غروب یکشنبه، بیست‌وهفتم اردیبهشت سال ۱۳۸۸، وقتی خبر رحلت آن عالم ربانی در شهر پیچید، بهت و حیرت و آنگاه ناله و شیون شهر را فرا گرفت. سیل مشتاقان و شیفتگان فقاهت و مرجعیت به سوی قم سرازیر شد. قم سیه پوشید و ازدحام جمعیت عزادار، یادآور تشییع تاریخی آیت‌الله بروجردی شد. از عامی و عارف، از فاضل و کاسب و از همه طبقات مردم در تشییع پیکر مردی حضور رساندند که سینه‌اش مالامال از عشق و شیفتگی بود و یادگاری مقدس از خود بر جای گذاشت و سرانجام پیکر مطهر آن پیر راحل در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیه در [[مسجد]] بالاسر در خاک مشک بوی عصمت آرمید.
غروب یکشنبه، بیست‌وهفتم اردیبهشت سال ۱۳۸۸، وقتی خبر رحلت آن عالم ربانی در شهر پیچید، بهت و حیرت و آنگاه ناله و شیون شهر را فرا گرفت. سیل مشتاقان و شیفتگان فقاهت و مرجعیت به سوی قم سرازیر شد. قم سیه پوشید و ازدحام جمعیت عزادار، یادآور تشییع تاریخی آیت‌الله بروجردی شد. از عامی و عارف، از فاضل و کاسب و از همه طبقات مردم در تشییع پیکر مردی حضور رساندند که سینه‌اش مالامال از عشق و شیفتگی بود و یادگاری مقدس از خود بر جای گذاشت و سرانجام پیکر مطهر آن پیر راحل در حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیه) در [[مسجد]] بالاسر در خاک مشک بوی عصمت آرمید.


== منابع ==
== منابع ==
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۸۶

ویرایش