confirmed، مدیران
۳۳٬۵۴۱
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
(←منابع) |
||
(۹ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳: | خط ۳: | ||
| تصویر = ابوعلی سینا.jpg | | تصویر = ابوعلی سینا.jpg | ||
| نام = حسین بن عبدالله بن حسن بن علی بن سینا | | نام = حسین بن عبدالله بن حسن بن علی بن سینا | ||
| نامهای دیگر = {{فهرست جعبه | | نامهای دیگر = {{فهرست جعبه عمودی |ابنسینا |پورسینا |شیخالرئیس |همهچیز دان }} | ||
| سال تولد = 370 ش | | سال تولد = 370 ش | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = | ||
خط ۲۱: | خط ۲۱: | ||
== زندگینامه == | == زندگینامه == | ||
ابوعلی سینا حکیم، فیلسوف، طبیب و دانشمند بزرگ ایرانی که در جهان غرب به نام(Avicenna) و با لقب "امیر پزشکان" شناخته شده است، در ماه صفر از سال 370 هجری قمری در شهر بخارا به دنیا آمد. | ابوعلی سینا حکیم، فیلسوف، طبیب و دانشمند بزرگ ایرانی که در جهان غرب به نام(Avicenna) و با لقب "امیر پزشکان" شناخته شده است، در [[صفر المظفر|ماه صفر]] از سال 370 [[سال قمری|هجری قمری]] در شهر بخارا به دنیا آمد. | ||
این حکیم بزرگ که بعدها موثرترین چهره در علم و فلسفه [[جهان اسلام|جهان اسلامی]] شد و القابی مانند شیخالرئیس، حجة الحق و شرف الملک به او دادند، از آغاز کودکی استعداد و شایستگی عجیبی در فراگرفتن علوم مختلف داشت. | این حکیم بزرگ که بعدها موثرترین چهره در علم و فلسفه [[جهان اسلام|جهان اسلامی]] شد و القابی مانند شیخالرئیس، حجة الحق و شرف الملک به او دادند، از آغاز کودکی استعداد و شایستگی عجیبی در فراگرفتن علوم مختلف داشت. | ||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
پس از آن نزد "ابو سهیل مسیحی" به یادگیری طبیعیات و مابعدالطبیعه و علم طب مشغول شد. | پس از آن نزد "ابو سهیل مسیحی" به یادگیری طبیعیات و مابعدالطبیعه و علم طب مشغول شد. | ||
در شانزده سالگی در همه علوم زمان خود استاد بود؛ جز در مابعدالطبیعه؛ آن هم به صورتی که در [[متافیزیک]] ارسطو آمده بود و با آنکه چهل بار تمام این کتاب را مطالعه کرده بود، نمیتوانست آن را بفهمد. | در شانزده سالگی در همه علوم زمان خود استاد بود؛ جز در مابعدالطبیعه؛ آن هم به صورتی که در [[متافیزیک]] [[ارسطو]] آمده بود و با آنکه چهل بار تمام این کتاب را مطالعه کرده بود، نمیتوانست آن را بفهمد. | ||
تا این که به شرح فارابی بر این کتاب دست یافت و توانست مسائل دشوار آن را درک کند. | تا این که به شرح فارابی بر این کتاب دست یافت و توانست مسائل دشوار آن را درک کند. | ||
خط ۳۵: | خط ۳۵: | ||
هنگامی که ابنسینا به هجده سالگی رسید، دیگر احتیاج به خواندن و فراگیری هیچ علمی نداشت؛ چرا که همه علوم را فراگرفته بود و تنها لازم بود تا فهم خود را لحاظ عمق افزایش دهد تا آموختههای خود را بهتر درک کند. | هنگامی که ابنسینا به هجده سالگی رسید، دیگر احتیاج به خواندن و فراگیری هیچ علمی نداشت؛ چرا که همه علوم را فراگرفته بود و تنها لازم بود تا فهم خود را لحاظ عمق افزایش دهد تا آموختههای خود را بهتر درک کند. | ||
در اواخر عمر خود | در اواخر عمر خود یکبار به شاگرد مورد توجه خویش، [[جوزانی]] گفت که در تمام مدت عمر، چیزی بیش از آنچه که در هجده سالگی میدانسته، نیاموخته است. | ||
مهارت ابنسینا در علم پزشکی و توانایی وی در معالجه حاکم آن زمان، موجب شد تا مورد محبت حاکم واقع شده و در دربار، موقعیت بسیار خوبی داشته باشد. | مهارت ابنسینا در علم پزشکی و توانایی وی در معالجه حاکم آن زمان، موجب شد تا مورد محبت حاکم واقع شده و در دربار، موقعیت بسیار خوبی داشته باشد. | ||
ولی به سبب آشفتگی اوضاع سیاسی در | ولی به سبب آشفتگی اوضاع سیاسی در [[ماوراء النهر|ماوراءالنهر]]، زندگی بر ابنسینا در زادگاهش دشوار شد و او ناچار بخارا را به مقصد جرجانیه و سپس [[گرگان]] ترک گفت. | ||
در سال 403 هجری قمری، پس از پشت سر گذاشتن سختیها و مشکلات بزرگی که در این سفر با آنها مواجه شد و حتی چند تن از دوستانش را در میان راه از دست داد، از کویر شمال خراسان عبور کرد. | در سال 403 هجری قمری، پس از پشت سر گذاشتن سختیها و مشکلات بزرگی که در این سفر با آنها مواجه شد و حتی چند تن از دوستانش را در میان راه از دست داد، از کویر شمال [[خراسان]] عبور کرد. | ||
بنا به گفته منابع معتبر، ابنسینا در این سفر با عارف و شاعر مشهور "[[ابو سعید ابوالخیر]]" ملاقات کرد. | بنا به گفته منابع معتبر، ابنسینا در این سفر با عارف و شاعر مشهور "[[ابو سعید ابوالخیر]]" ملاقات کرد. | ||
خط ۴۷: | خط ۴۷: | ||
وی آرزو داشت که "[[قابوس بن وشمگیر]]" را که حامی نامدار علم و ادب بود، در جرجان ببیند؛ ولی هنگامی که به جرجان رسید، قابوس بن وشمگیر از دنیا رفته بود. | وی آرزو داشت که "[[قابوس بن وشمگیر]]" را که حامی نامدار علم و ادب بود، در جرجان ببیند؛ ولی هنگامی که به جرجان رسید، قابوس بن وشمگیر از دنیا رفته بود. | ||
چون از این حادثه دلشکسته شد مدت چندین سال در دهکدهای عزلت گزید. سپس در فاصله سال 405 و 406 هجری قمری به ری رفت. | چون از این حادثه دلشکسته شد مدت چندین سال در دهکدهای عزلت گزید. سپس در فاصله سال 405 و 406 هجری قمری به [[ری]] رفت. | ||
در این هنگام [[آلبویه]] بر ایران فرمانروایی داشتند و افرادی از این خاندان در ایالات مختلف حکومت میکردند. ابنسینا مدتی در دربار فخرالدوله در ری درنگ کرد و سپس از آنجا برای دیدار یکی دیگر از فرمانروایان این خاندان، شمسالدوله به جانب [[همدان]] به راه اقتاد. | |||
در این هنگام آلبویه بر ایران فرمانروایی داشتند و افرادی از این خاندان در ایالات مختلف حکومت میکردند. ابنسینا مدتی در دربار فخرالدوله در ری درنگ کرد و سپس از آنجا برای دیدار یکی دیگر از فرمانروایان این خاندان، شمسالدوله به جانب همدان به راه اقتاد. | |||
این سفر برای ابنسینا بخت بلندی داشت؛ چرا که پس از رسیدن وی به همدان او را برای درمان امیر شمسالدوله که بیمار شده بود و تمامی پزشکان از معالجه وی ناتوان بودند دعوت کردند. | این سفر برای ابنسینا بخت بلندی داشت؛ چرا که پس از رسیدن وی به همدان او را برای درمان امیر شمسالدوله که بیمار شده بود و تمامی پزشکان از معالجه وی ناتوان بودند دعوت کردند. | ||
خط ۵۸: | خط ۵۷: | ||
پس از مدتی توانست از زندان فرار کند و با لباس درویشی از همدان گریخت. | پس از مدتی توانست از زندان فرار کند و با لباس درویشی از همدان گریخت. | ||
ابنسینا از همدان به اصفهان رفت که مرکز بزرگی از علم به شمار میرفت و سالها بود که آرزوی دیدار آنجا را داشت. در این شهر مورد توجه علاءالدوله قرار گرفت و مدت پانزده سال با آسایش خاطر در آن شهر زندگی کرد. | ابنسینا از همدان به [[اصفهان]] رفت که مرکز بزرگی از علم به شمار میرفت و سالها بود که آرزوی دیدار آنجا را داشت. در این شهر مورد توجه علاءالدوله قرار گرفت و مدت پانزده سال با آسایش خاطر در آن شهر زندگی کرد. | ||
او در این مدت چندین کتاب مهم نیز نوشت و حتی به ساختن رصدخانه پرداخت. اما این آسایش یرای وی دائمی نبود؛ چرا که یک بار اصفهان در معرض حمله مسعود غزنوی یعنی فرزند [[سلطان محمود غزنوی]] قرار گرفت و در این حمله بعضی از آثار مهم این حکیم بزرگ از میان رفت. | او در این مدت چندین کتاب مهم نیز نوشت و حتی به ساختن [[رصدخانه]] پرداخت. اما این آسایش یرای وی دائمی نبود؛ چرا که یک بار اصفهان در معرض حمله مسعود غزنوی یعنی فرزند [[سلطان محمود غزنوی]] قرار گرفت و در این حمله بعضی از آثار مهم این حکیم بزرگ از میان رفت. | ||
این امر ضربه بزرگی برای وی بود و علاوه بر آن بیماری قولنج نیز آزارش میداد. به همین دلیل دوباره به همدان بازگشت و سرانجام در دوم تیر سال ۴۱۶ هجری شمسی در سن ۵۷ سالگی در ماه رمضان قمری از دنیا رفت و در همدان به خاک سپرده شد. | این امر ضربه بزرگی برای وی بود و علاوه بر آن بیماری قولنج نیز آزارش میداد. به همین دلیل دوباره به همدان بازگشت و سرانجام در دوم تیر سال ۴۱۶ هجری شمسی در سن ۵۷ سالگی در [[رمضان|ماه رمضان]] قمری از دنیا رفت و در همدان به خاک سپرده شد. | ||
دوستان ابنسینا او را به آرامش و کار کمتر دعوت میکردند اما او اعتقاد داشت «زندگی کوتاه و وسیع بهتر از زندگی طولانی و محدود است». در نهایت پشیمانی در بستر مرگ به سراغ شیخالرئیس آمد. او در روزهای آخر تمامی مال و اموال خود را بخشید، غلامانش را آزاد کرد و در سه روز آخر تا پایان عمر در خانه مانده و به خواندن قرآن مشغول شد. | دوستان ابنسینا او را به آرامش و کار کمتر دعوت میکردند اما او اعتقاد داشت «زندگی کوتاه و وسیع بهتر از زندگی طولانی و محدود است». در نهایت پشیمانی در بستر [[مرگ]] به سراغ شیخالرئیس آمد. او در روزهای آخر تمامی مال و اموال خود را بخشید، غلامانش را آزاد کرد و در سه روز آخر تا پایان عمر در خانه مانده و به خواندن [[قرآن]] مشغول شد. | ||
== شخصیت علمی == | == شخصیت علمی == | ||
با وجود این که زندگی ابنسینا پر از فراز و نشیب بود و در عین حال عمری طولانی نیز نداشت، اما زندگی عقلانی و حکیمانه بسیار پرباری داشت. گواه بر این مطلب، تعداد و نوع آثاری است که او تالیف کرده است و نیز خصوصیات شاگردانی که در نزد او درس خواندهاند؛ مانند [[بهمنیار]] و جوزانی. | با وجود این که زندگی ابنسینا پر از فراز و نشیب بود و در عین حال عمری طولانی نیز نداشت، اما زندگی عقلانی و حکیمانه بسیار پرباری داشت. گواه بر این مطلب، تعداد و نوع آثاری است که او تالیف کرده است و نیز خصوصیات شاگردانی که در نزد او درس خواندهاند؛ مانند [[بهمنیار]] و جوزانی. | ||
نیروی تمرکز فکری او عالی بود؛ تا جایی که گاهی در آن حین که سوار بر اسب در رکاب پادشاه عازم جنگ بود، بعضی از آثار خود را املا میکرد تا نویسندهای که در خدمت داشت، آنها را بنویسد. | نیروی تمرکز فکری او عالی بود؛ تا جایی که گاهی در آن حین که سوار بر اسب در رکاب پادشاه عازم [[جنگ]] بود، بعضی از آثار خود را املا میکرد تا نویسندهای که در خدمت داشت، آنها را بنویسد. | ||
او با مهارت عجیبی که در تمامی شاخههای دانش آن زمان داشت، توانست در زمینه فلسفه، اساس مکتب مشاء در سنت فکری اسلامی و نیز اساس فلسفه قرون وسطی را بریزد. | او با مهارت عجیبی که در تمامی شاخههای دانش آن زمان داشت، توانست در زمینه فلسفه، اساس [[مکتب مشاء]] در سنت فکری اسلامی و نیز اساس فلسفه قرون وسطی را بریزد. | ||
در بستر طب و پزشکی نیز میراث بقراطی و جالینوسی را ترکیب کند و در علم و ادب اسلامی چنان تاثیر نماید که هیج کس پیش یا پس از وی نتوانسته باشد آنگونه تاثیر کند. | در بستر طب و پزشکی نیز میراث بقراطی و جالینوسی را ترکیب کند و در علم و ادب اسلامی چنان تاثیر نماید که هیج کس پیش یا پس از وی نتوانسته باشد آنگونه تاثیر کند. | ||
خط ۸۵: | خط ۸۴: | ||
== از مصنفات او == | == از مصنفات او == | ||
کتاب المجموع در یک جلد، کتاب الحاصل و المحصول در بیست جلد، کتاب البرّ و الاثم، در دو جلد، کتاب الشفاء، در هجده جلد، کتاب القانون فی الطب، در هجده جلد، کتاب الارصاد الکلیه، در یک جلد، کتاب الانصاف، در بیست جلد، کتاب النجاه، در سه جلد، کتاب الهدایه، در یک جلد، کتاب الاشارات، در یک جلد، کتاب المختصر الاوسط، در یک جلد، کتاب العلائی، در یک جلد، کتاب القولنج، در یک جلد، کتاب لسان العرب فی اللغه، در ده جلد، کتاب الادویه القلبیه، در یک جلد، کتاب الموجز، در یک جلد، کتاب بعض الحکمه المشرقیه، در یک جلد، کتاب بیان ذوات الجهه، در یک جلد، کتاب المعاد، در یک جلد، کتاب المبدأ و المعاد، در یک جلد. | |||
== رسالههای او == | == رسالههای او == | ||
رساله القضاء و القدر، رساله فی الآله الرصدیه، رساله عرض قاطیغوریاس، رساله المنطق بالشعر، قصائد فی العظه و الحکمه، رساله فی نعوت المواضع الجدلیه، رساله فی اختصار اقلیدس، رساله فی مختصر النبض به زبان فارسی، رساله فی الحدود، رساله فی الاجرام السماویه، کتاب الاشاره فی علم المنطق، کتاب اقسام الحکمه، کتاب النهایه، کتاب عهد کتبه لنفسه، کتاب حیّ بن یقطان، کتاب فی انّ ابعاد الجسم ذاتیه له، کتاب خطب، کتاب عیون الحکمه، کتاب فی انّه لا یجوز ان یکون شیء واحد جوهریا و عرضیا، کتاب انّ علم زید غیر علم عمرو، رسائل اخوانیه و سلطانیه و مسائل جرت بینه و بین بعض العلماء. | رساله القضاء و القدر، رساله فی الآله الرصدیه، رساله عرض قاطیغوریاس، رساله المنطق بالشعر، قصائد فی العظه و الحکمه، رساله فی نعوت المواضع الجدلیه، رساله فی اختصار اقلیدس، رساله فی مختصر النبض به زبان فارسی، رساله فی الحدود، رساله فی الاجرام السماویه، کتاب الاشاره فی علم المنطق، کتاب اقسام الحکمه، کتاب النهایه، کتاب عهد کتبه لنفسه، کتاب حیّ بن یقطان، کتاب فی انّ ابعاد الجسم ذاتیه له، کتاب خطب، کتاب عیون الحکمه، کتاب فی انّه لا یجوز ان یکون شیء واحد جوهریا و عرضیا، کتاب انّ علم زید غیر علم عمرو، رسائل اخوانیه و سلطانیه و مسائل جرت بینه و بین بعض العلماء. | ||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۴: | ||
جرج سارتن دانشمند مورخ در مورد این کتاب مینویسد: | جرج سارتن دانشمند مورخ در مورد این کتاب مینویسد: | ||
قانون، دایرةالمعارف عظیم پزشکی است. این کتاب شامل تعدادی از روشنگرترین مباحث پزشکی است که این علم را منحصر به فرد میکند. مباحثی همچون التهابات بدن (مدیاستینیت)، منبع بیماری سل، جداسازی بیماریها بر اساس عوامل آبی و خاکی، توصیح دقیق مشکلات پوستی، بیماریهای جنسی و راههای پیشگیری از آنها و | قانون، دایرةالمعارف عظیم پزشکی است. این کتاب شامل تعدادی از روشنگرترین مباحث پزشکی است که این علم را منحصر به فرد میکند. مباحثی همچون التهابات بدن (مدیاستینیت)، منبع بیماری سل، جداسازی بیماریها بر اساس عوامل آبی و خاکی، توصیح دقیق مشکلات پوستی، بیماریهای جنسی و راههای پیشگیری از آنها و همچنین بیماریهای عصبی، به خوبی در این کتاب بررسی شدهاند. | ||
== کتاب شفا == | == کتاب شفا == | ||
ابوعلی سینا در کنار نگارش کتاب قانون، بخشی از وقت خود را نیز به کتابی جامع در مورد کلیت علم اختصاص داد. مورخان سالهای ۱۰۱۴ تا ۱۰۲۰ میلادی را زمان نگارش این کتاب میدانند و اولین نمونه از آن در سال ۱۰۲۷ به چاپ رسید. این کتاب بر خلاف اسمش ارتباطی با علم پزشکی ندارد و بیشتر برای درمان جهل روح نوشته شده است. | ابوعلی سینا در کنار نگارش کتاب قانون، بخشی از وقت خود را نیز به کتابی جامع در مورد کلیت علم اختصاص داد. مورخان سالهای ۱۰۱۴ تا ۱۰۲۰ میلادی را زمان نگارش این کتاب میدانند و اولین نمونه از آن در سال ۱۰۲۷ به چاپ رسید. این کتاب بر خلاف اسمش ارتباطی با علم پزشکی ندارد و بیشتر برای درمان جهل روح نوشته شده است. | ||
کتاب شفا شامل چهار بخش اصلی است. منطق، علوم طبیعی، ریاضیات (که شامل علوم اربعه یعنی ریاضیات، هندسه، نجوم و موسیقی است) و ماوراءالطبیعه جزء مباحث اصلی این کتاب هستند. در این کتاب از مباحث نظری فیلسوفهای یونان باستان همچون ارسطو، متفکران عصر هلنیستی همچون بطلمیوس و دانشمندان مسلمان و ایرانی | کتاب شفا شامل چهار بخش اصلی است. منطق، علوم طبیعی، ریاضیات (که شامل علوم اربعه یعنی ریاضیات، هندسه، نجوم و موسیقی است) و ماوراءالطبیعه جزء مباحث اصلی این کتاب هستند. در این کتاب از مباحث نظری فیلسوفهای یونان باستان همچون ارسطو، متفکران عصر هلنیستی همچون بطلمیوس و دانشمندان مسلمان و ایرانی همچون ابویوسف کندی، فارابی و [[ابوریحان بیرونی]] استفاده شده است. | ||
کتاب شفا در بررسی عمومی علوم مختلف و درمان جهل روح نوشته شد. | [[کتاب شفا]] در بررسی عمومی علوم مختلف و درمان جهل روح نوشته شد. | ||
از نظریههای جالب توجه در این کتاب میتوان به نظریه نزدیکتر بودن سیاره زهره به زمین نسبت به خورشید اشاره کرد که در بخش نجوم به آن پرداخته شده است. در بخش شیمی، نظریه ابنسینا در مورد شکلگیری فلزات، با ترکیب نظریه جابربن حیان و ارسطو و تئوفراسطوس شکل گرفته است. او ترکیبی از ایدهها را با توجه به ماهیت فازهای معدنی و فلزی ایجاد کرد. | از نظریههای جالب توجه در این کتاب میتوان به نظریه نزدیکتر بودن سیاره زهره به زمین نسبت به خورشید اشاره کرد که در بخش نجوم به آن پرداخته شده است. در بخش شیمی، نظریه ابنسینا در مورد شکلگیری فلزات، با ترکیب نظریه [[جابربن حیان]] و ارسطو و تئوفراسطوس شکل گرفته است. او ترکیبی از ایدهها را با توجه به ماهیت فازهای معدنی و فلزی ایجاد کرد. | ||
دانشمندان اروپایی نظریات ابنسینا در این کتاب و در بخش زمینشناسی را بسیار پیشگام میدانند. آنها معتقدند نظریات او در مورد کوهها و طبیعت آنها در دورهای بیان شد که تا ۸۰۰ سال بعد، در دنیای مسیحیت جایی نداشت. این دانشمند بزرگ در کتاب خود اشارهای نیز به علم دیرینهشناسی و شکلگیری حالت سنگی فسیلها داشته است. او در کتاب خود خارج شدن موادی با قابلیت سنگ کردن همه چیز در مسیر را دلیل ایجاد فسیلها میداند. البته شیخالرئیس در نهایت این پدیده را آنچنان خاص و عجیب ندانسته است. | دانشمندان اروپایی نظریات ابنسینا در این کتاب و در بخش زمینشناسی را بسیار پیشگام میدانند. آنها معتقدند نظریات او در مورد کوهها و طبیعت آنها در دورهای بیان شد که تا ۸۰۰ سال بعد، در دنیای مسیحیت جایی نداشت. این دانشمند بزرگ در کتاب خود اشارهای نیز به علم دیرینهشناسی و شکلگیری حالت سنگی فسیلها داشته است. او در کتاب خود خارج شدن موادی با قابلیت سنگ کردن همه چیز در مسیر را دلیل ایجاد فسیلها میداند. البته شیخالرئیس در نهایت این پدیده را آنچنان خاص و عجیب ندانسته است. | ||
== جستارهای وابسته == | |||
* [[ارسطو]] | |||
* [[ماوراء النهر|ماوراءالنهر]] | |||
* [[ری]] | |||
* [[آلبویه]] | |||
== منابع == | == منابع == | ||
[https://www.beytoote.com/scientific/scientist/biography-avicenna.html برگرفته از سایت بیتوته] | * [https://www.beytoote.com/scientific/scientist/biography-avicenna.html برگرفته از سایت بیتوته]،beytoote.com. | ||
{{علمای اسلام}} | |||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
[[رده:ایران]] | [[رده:ایران]] |