حمایت‌های آمریکا از رژیم صهیونیستی در جنگ غزه (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
خط ۱۱۶: خط ۱۱۶:
</ref>
</ref>
== شکست هژمونی امریکا با طوفان الاقصی ==
== شکست هژمونی امریکا با طوفان الاقصی ==
# 1- زیر سؤال بودن سیاست‌های امریکا در منطقه:
=== 1- زیر سؤال بودن سیاست‌های امریکا در منطقه: ===
واقعیت این است که خاسربودن ایالات‌متحده در جنگ فاجعه‌بار عراق، اخراج مفتضحانه امریکا از افغانستان،  شکست در برابر قدرت رو به ارتقای جمهوری اسلامی، جنگ فرساینده یمن و بحران لیبی و... باعث شده تا کشورهای زیادی در صحنه بین‌الملل نسبت به تصمیمات امریکایی‌ها در جنگ غزه تردید پیدا کرده باشند و دیگر مایل به مشارکت و تقبل بیشتر خسارت و هزینه در اثر تبعیت از تصمیمات احتمالی واشنگتن در این جنگ نباشند. تدابیر منتهی به شکست نتانیاهو هم مزید بر علت شده که همراهی با سیاست امریکا در غزه وجهی پیدا نکند. این همان وضعیتی است که می‌تواند به نقطه عطفی در تقلیل همپیمانی امریکا و شرکای اروپایی‌اش تبدیل شود و دیگر توصیه‌های واشنگتن در اولویت و دستور کار متحدانش نسبت به موضوعات بین‌المللی از جمله مسئله جنگ غزه جایی نداشته باشد.
واقعیت این است که خاسربودن ایالات‌متحده در جنگ فاجعه‌بار عراق، اخراج مفتضحانه امریکا از افغانستان،  شکست در برابر قدرت رو به ارتقای جمهوری اسلامی، جنگ فرساینده یمن و بحران لیبی و... باعث شده تا کشورهای زیادی در صحنه بین‌الملل نسبت به تصمیمات امریکایی‌ها در جنگ غزه تردید پیدا کرده باشند و دیگر مایل به مشارکت و تقبل بیشتر خسارت و هزینه در اثر تبعیت از تصمیمات احتمالی واشنگتن در این جنگ نباشند. تدابیر منتهی به شکست نتانیاهو هم مزید بر علت شده که همراهی با سیاست امریکا در غزه وجهی پیدا نکند. این همان وضعیتی است که می‌تواند به نقطه عطفی در تقلیل همپیمانی امریکا و شرکای اروپایی‌اش تبدیل شود و دیگر توصیه‌های واشنگتن در اولویت و دستور کار متحدانش نسبت به موضوعات بین‌المللی از جمله مسئله جنگ غزه جایی نداشته باشد.
# 2- شکست توافقنامه آبراهام:
=== 2- شکست توافقنامه آبراهام: ===
توافقنامه آبراهام که با وساطت ایالات‌متحده میان اسرائیل و چندین کشور عربی در سال‌های اخیر دنبال شده بود تا نسخه‌ای سردستی برای صلح پایدار در خاورمیانه به جامعه بین‌المللی ارائه کند، تلاشی برای ایجاد نظم جدید خاورمیانه در فردای خروج امریکا از این منطقه به شمار می‌آمد، اما جنگ جاری غزه پرده از تلاش واهی ایالات‌متحده برای تحکیم وضعیت موجود در منطقه برداشت و بسیاری از انگاره‌های این کشور، تل‌آویو و برخی کشورهای عربی منطقه را برای آغاز دوران صلح و ثبات از طریق توافق‌های عادی‌سازی و کاهش تنش گسترده‌تر در خاورمیانه نشانه رفت.
توافقنامه آبراهام که با وساطت ایالات‌متحده میان اسرائیل و چندین کشور عربی در سال‌های اخیر دنبال شده بود تا نسخه‌ای سردستی برای صلح پایدار در خاورمیانه به جامعه بین‌المللی ارائه کند، تلاشی برای ایجاد نظم جدید خاورمیانه در فردای خروج امریکا از این منطقه به شمار می‌آمد، اما جنگ جاری غزه پرده از تلاش واهی ایالات‌متحده برای تحکیم وضعیت موجود در منطقه برداشت و بسیاری از انگاره‌های این کشور، تل‌آویو و برخی کشورهای عربی منطقه را برای آغاز دوران صلح و ثبات از طریق توافق‌های عادی‌سازی و کاهش تنش گسترده‌تر در خاورمیانه نشانه رفت.
# 3- تعمیق شکاف حاصل از جنگ اوکراین:
=== 3- تعمیق شکاف حاصل از جنگ اوکراین: ===
جنگ در غزه در حالی به اختلافات میان کشورهای جبهه غرب در روند حمایت از رژیم اسرائیل دامن زده است که پیش‌تر حمله نظامی روسیه به اوکراین به شکل‌گیری یک دوقطبی میان جهان غرب و شرق انجامیده بود؛ جایی که بازیگران اروپایی اتحاد راهبردی خود را با واشنگتن در حمایت از اوکراین به منصه ظهور رسانده بودند، اما اینک به نظر می‌رسد جنگ اوکراین که به یک جنگ فرسایشی تبدیل شده در کنار جنگ غزه نظم طراحی شده از سوی امریکا برای محکم کردن جای پای متحدانش در منطقه خاورمیانه را فروریخته و بازیگری بازیگران نیابتی، ازیک‌طرف شکاف بین این کشور و متحدان عربش و از سوی دیگر اختلاف با پکن و مسکو را تعمیق کرده است؛ تحولی که سوای آنچه در صحنه سیاسی و میدانی میان بازیگران رسمی روی می‌دهد، مدل‌های جدید مشارکت سیاسی و میدانی از سوی جریان‌های غیررسمی را به نمایش می‌گذارد که الگوی استراتژیک جنگ‌های متعارف غرب در منطقه را بر هم زده است.
جنگ در غزه در حالی به اختلافات میان کشورهای جبهه غرب در روند حمایت از رژیم اسرائیل دامن زده است که پیش‌تر حمله نظامی روسیه به اوکراین به شکل‌گیری یک دوقطبی میان جهان غرب و شرق انجامیده بود؛ جایی که بازیگران اروپایی اتحاد راهبردی خود را با واشنگتن در حمایت از اوکراین به منصه ظهور رسانده بودند، اما اینک به نظر می‌رسد جنگ اوکراین که به یک جنگ فرسایشی تبدیل شده در کنار جنگ غزه نظم طراحی شده از سوی امریکا برای محکم کردن جای پای متحدانش در منطقه خاورمیانه را فروریخته و بازیگری بازیگران نیابتی، ازیک‌طرف شکاف بین این کشور و متحدان عربش و از سوی دیگر اختلاف با پکن و مسکو را تعمیق کرده است؛ تحولی که سوای آنچه در صحنه سیاسی و میدانی میان بازیگران رسمی روی می‌دهد، مدل‌های جدید مشارکت سیاسی و میدانی از سوی جریان‌های غیررسمی را به نمایش می‌گذارد که الگوی استراتژیک جنگ‌های متعارف غرب در منطقه را بر هم زده است.
# 4- بروز و تشدید رقابت بلوک‌های قدرت شرق و غرب:
=== 4- بروز و تشدید رقابت بلوک‌های قدرت شرق و غرب: ===
این‌چنین بود که بحران نظامی اخیر این واقعیت را به رخ کشید که نظم جدید در حال ظهور با ابتنا بر دگرگونی رویکرد بازیگران دولتی و غیردولتی از یک‌سو و همچنین رقابت پایاپای بلوک‌های قدرت شرق و غرب در حال شکل‌گیری است. در چشم‌انداز جدید، ائتلاف چین و روسیه در کنار افزایش پیوند بازیگرانی همچون ایران، هند و شماری از کشورهای عربی همچون عربستان به این ائتلاف، در مواجهه با رویکرد یک‌جانبه‌گرایانه امریکا به‌تدریج در حال تقویت است.
این‌چنین بود که بحران نظامی اخیر این واقعیت را به رخ کشید که نظم جدید در حال ظهور با ابتنا بر دگرگونی رویکرد بازیگران دولتی و غیردولتی از یک‌سو و همچنین رقابت پایاپای بلوک‌های قدرت شرق و غرب در حال شکل‌گیری است. در چشم‌انداز جدید، ائتلاف چین و روسیه در کنار افزایش پیوند بازیگرانی همچون ایران، هند و شماری از کشورهای عربی همچون عربستان به این ائتلاف، در مواجهه با رویکرد یک‌جانبه‌گرایانه امریکا به‌تدریج در حال تقویت است.
نقش‌آفرینی پکن در ایجاد تعادل میان منافع اقتصادی و صف‌بندی‌های سیاسی با دورماندن از پیچیدگی‌های ژئوپلیتیکی منطقه و میانجیگری در بازگشایی روابط ایران و عربستان، از جمله نشانه‌های این تحول پرشتاب است. این در حالی است که بسیاری از ناظران معتقدند وضعیت پیچیده و متزلزلی که جنگ غزه در منطقه ایجاد کرده، شکست رهبری هژمونیک ایالات‌متحده را به تصویر کشیده و تلاش‌های این کشور مبنی بر القای نقش میانجی بالقوه در منطقه خاورمیانه را که به طور سنتی تحت سلطه واشنگتن بوده، به شکست کشانده است.
نقش‌آفرینی پکن در ایجاد تعادل میان منافع اقتصادی و صف‌بندی‌های سیاسی با دورماندن از پیچیدگی‌های ژئوپلیتیکی منطقه و میانجیگری در بازگشایی روابط ایران و عربستان، از جمله نشانه‌های این تحول پرشتاب است. این در حالی است که بسیاری از ناظران معتقدند وضعیت پیچیده و متزلزلی که جنگ غزه در منطقه ایجاد کرده، شکست رهبری هژمونیک ایالات‌متحده را به تصویر کشیده و تلاش‌های این کشور مبنی بر القای نقش میانجی بالقوه در منطقه خاورمیانه را که به طور سنتی تحت سلطه واشنگتن بوده، به شکست کشانده است.
# 5 شکست ائتلاف غرب و تقویت ائتلاف قدرتمندان شرقی:
=== 5 شکست ائتلاف غرب و تقویت ائتلاف قدرتمندان شرقی: ===
بنابراین انزوای امریکا نه‌تنها نقطه کانونی اهداف راهبردی ائتلاف شرق متشکل از چین، روسیه و ایران است، بلکه هدف بسیاری دیگر از کشورهایی است که تا پیش‌ازاین در اردوگاه امریکایی بازی می‌کردند و اینک می‌کوشند در میان‌مدت در چهارچوب نظم در حال شکل‌گیری بین‌الملل بر پایه اتحاد چین، روسیه و جمهوری اسلامی، قرار گیرند.
بنابراین انزوای امریکا نه‌تنها نقطه کانونی اهداف راهبردی ائتلاف شرق متشکل از چین، روسیه و ایران است، بلکه هدف بسیاری دیگر از کشورهایی است که تا پیش‌ازاین در اردوگاه امریکایی بازی می‌کردند و اینک می‌کوشند در میان‌مدت در چهارچوب نظم در حال شکل‌گیری بین‌الملل بر پایه اتحاد چین، روسیه و جمهوری اسلامی، قرار گیرند.
این در حالی است ایران که جنایات بی‌امان تل‌آویو علیه مردم غزه و تحولات خشونت‌بار منطقه را نتیجه صحنه‌گردانی واشنگتن می‌بیند و در شرایطی که برخی از بازیگران غربی نهایت تلاش خود را نشان دادند تا آن را وارد یک درگیری غیرقابل‌پیش‌بینی کنند، بیشتر ظرفیت نرم و دیپلماتیک خود را برای تشکیل محوری از کشورهای متمایل به قرار‌گیری در نظم کنونی از تک‌قطبی امریکایی به نظم چند‌قطبی متوازن به کار گرفته است.
این در حالی است ایران که جنایات بی‌امان تل‌آویو علیه مردم غزه و تحولات خشونت‌بار منطقه را نتیجه صحنه‌گردانی واشنگتن می‌بیند و در شرایطی که برخی از بازیگران غربی نهایت تلاش خود را نشان دادند تا آن را وارد یک درگیری غیرقابل‌پیش‌بینی کنند، بیشتر ظرفیت نرم و دیپلماتیک خود را برای تشکیل محوری از کشورهای متمایل به قرار‌گیری در نظم کنونی از تک‌قطبی امریکایی به نظم چند‌قطبی متوازن به کار گرفته است.
به هر روی هرچند دیدگاه‌های مختلفی درباره چشم‌انداز نظم موجود جهانی و نحوه تعریف نظم چندجانبه در حال ظهور به چشم می‌خورد، اما سرانجام آن هر چه باشد، دیگر منوط به بازیگری صرف امریکا و جبهه غربی نیست و جهان در حال رقابت تنگاتنگ دو قطب بزرگ قدرت یعنی محور غربی و آتلانتیک و محور کشورهای شرق‌ است. <ref>https://irannewspaper.ir/8334/1/74665</ref>
به هر روی هرچند دیدگاه‌های مختلفی درباره چشم‌انداز نظم موجود جهانی و نحوه تعریف نظم چندجانبه در حال ظهور به چشم می‌خورد، اما سرانجام آن هر چه باشد، دیگر منوط به بازیگری صرف امریکا و جبهه غربی نیست و جهان در حال رقابت تنگاتنگ دو قطب بزرگ قدرت یعنی محور غربی و آتلانتیک و محور کشورهای شرق‌ است. <ref>https://irannewspaper.ir/8334/1/74665</ref>

نسخهٔ ‏۲۲ آوریل ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۲۰

حمایت های امریکا از رژیم صهیونیستی در جنگ غزه، یکی از دولت‌هایی که در جنگ غزه می‌توان گفت که از ژیم صهیونیستی هم جنایت بیشتری انجام داده و عروسک گردان این رژیم در جنگ بوده، دولت آمریکا است. جا دارد در ورد نقش مستقیم و حمایت های پیدا و پنهان امریکا از رژیم صهیونیستی را بررسی و تحلیل کنیم. سوابق حمایت واشنگتن از رژیم صهیونیستی:

  • رژیم صهیونیستی بزرگ‌ترین دریافت‌کننده کمک‌های آمریکا؛ ۱۵۸ میلیارد دلار از پایان جنگ جهانی دوم تاکنون؛
  • دریافت سالانه ۳.۸ میلیارد دلار کمک نظامی رژیم صهیونیستی از آمریکا (حدود ۱۶ درصد از کل بودجه نظامی این رژیم) ؛
  • تجارت دوطرفه آمریکا و رژیم صهیونیستی سالانه حدود ۵۰ میلیارد دلار؛
  • شراکت نظامی آمریکا و رژیم صهیونیستی در تحقیق و توسعه و تولید تسلیحات؛
  • ساخت سپر دفاع موشکی «گنبد آهنین» و تأمین مالی قسمتی از هزینه نگهداری آن؛
  • استفاده از حق وتو در حمایت از رژیم صهیونیستی از سال ۱۹۷۲ در شورای امنیت سازمان ملل (بیش از ۵۰ بار)؛
  • حمایت نظامی گسترده از جنگ یوم کیپور در سال ۱۹۷۳ به بعد؛
  • اعزام نیرو‌های چندملیتی به لبنان در سال ۱۹۸۲، پس از تهاجم رژیم صهیونیستی به لبنان؛
  • حمایت از راه‌حل دو دولتی پس از انتفاضه اول اما بدون به خطر انداختن روابط خود با رژیم صهیونیستی.

چرایی حمایت همیشگی آمریکا از رژیم صهیونیستی

  • موقعیت استراتژیک رژیم صهیونیستی در منطقه خاورمیانه به‌عنوان سنگری در برابر گسترش احتمالی شوروی در جهان عرب؛
  • از عوامل مهم ثبات در منطقه همراه با عربستان و مصر؛
  • افکار عمومی آمریکا؛
  • سیاست‌های انتخاباتی؛
  • نفوذ لابی قدرتمند صهیونیستی در همه شئون و ساختارهای حکومتی آمریکا؛
  • حمایت متفق‌القول همیشگی جمهوری‌خواهان و دموکرات‌ها از رژیم صهیونیستی؛
  • یهودیان آمریکایی و مسیحیان انجیلی دو گروه قدرتمند و فعال سیاسی و حامیان رژیم صهیونیستی؛
  • لابی قدرتمند صهیونیست در آمریکا[۱]
  • به نمایش گذاردن چهرهٔ یک دوست و متحد وفادار از آمریکا در نظام بین‌الملل.
  • داشتن دشمن مشترک و قرارگرفتن در نزدیکی ایران.

دولت‌های امریکا مضطر و ملزم به حمایت از صهیونیست‌ها

«جیمی کارتر» رئیس‌جمهوری پیشین آمریکا: هر دولتی در این کشور باید از رژیم اشغالگر حمایت کند. کارتر ۹۹ساله می‌گوید: من به‌عنوان یک مسیحی در سیاستِ آمریکا به همراه خیلی‌های دیگر متعهد به یک قانون هستیم. آن قانون می‌گوید هرچه رژیم صهیونیستی هر زمان انجام داد باید مورد حمایت قرار بگیرد و درعین‌حال باید با رسانه افکار عمومی را برای پذیرفتن آن متقاعد کرد… ما مأمور به حمایت از سیاست‌های اسرائیل هستیم. هرچه که باشد…» [۲]

منافع امریکا از اسرائیل

  • حمایت همه جانبه لابی اسرائیلی از دولت آمریکا در شکل‌گیری، تداوم و عدم ناامنی؛
  • کمک اسرائیل به شکست حرکت‌های ناسیونالیست رادیکال در لبنان، اردن، یمن و فلسطین؛
  • تسلط نیروی هوایی رژیم صهیونیستی بر سراسر منطقه؛
  • همکاری موساد با سیا و دیگر سرویس‌های آمریکا در جمع‌آوری اطلاعات و عملیات پنهانی؛
  • مجهز بودن اسرائیل به موشک‌ها و جت‌های جنگنده جدید، سیستم دفاع ضدموشکی و حتی ابتکار دفاع استراتژیک؛
  • در اختیار گذاشتن پایگاه ها و فرودگاههای نظامی و اطلاعاتی؛
  • همکاری این رژیم با مجتمع نظامی - صنعتی و پژوهش و توسعه آمریکا؛
  • موفقیت زیاد اسرائیل در تولید و تکامل هواپیماهای بدون سرنشین؛
  • به نمایش گذاردن چهره یک دوست و متحد وفادار از آمریکا در نظام بین‌الملل؛
  • نفوذ لابی اسرائیل در همه شئون و ساختارهای حکومتی آمریکا؛
  • سود سرشار کمپانی‌های تولید سلاح آمریکایی به دلیل شرایط امنیتی منطقه خاورمیانه چون حضور رژیم صهیونیستی یعنی تهدید همسایگان و لازمه مقابله با تهدید تهیه و خرید تسلیحات است.

پیامدهای سیاست حمایت آمریکا از اسرائیل

  • کاهش محبوبیت ایالات متحده در نزد افکار عمومی جهان؛
  • افزایش احساسات ضدآمریکایی در جهان؛
  • افزایش خطر تروریسم علیه آمریکا و متحدان اروپاییِ آن؛
  • غیرممکن کردن پایان‌دادن به منازعه با فلسطینی‌ها و اعراب؛
  • مخدوش‌شدن رابطه آمریکا با جهان اسلام ؛
  • توسعه و تقویت رادیکالیسم اسلامی در اروپا و آسیا؛
  • گسترش دایرهٔ تروریست‌های بالقوه و هواداران آنها؛
  • بالارفتن هزینه‌های اقتصادی و مالی سالانه درگیری‌های خاورمیانه برای آمریکا؛

امریکا و جنگ غزه

میدانداری جنگ غزه از روز اول

از روز آغاز عملیات طوفان الاقصی، واشنگتن به‌عنوان میداندار صحنه، وارد غزه شد و به‌نوعی مدیریت و هدایت رژیم صهیونیستی را در برابر حماس برعهده گرفت. امروز عامل اصلی ادامه جنگ و کشتار مردم در غزه ایالات متحده آمریکاست. واشنگتن و تل‌آویو یک روح در دو کالبد هستند، البته باید به این نکته اشاره کرد تا زمانی که آمریکایی‌ها و رژیم صهیونیستی به اهداف خود در غزه دست نیابند آتش‌بس نوعی شکست برای این دو تلقی خواهد شد و اگر جنگ در غزه به‌طور کامل متوقف شود بزرگ‌ترین شکست در طول عمر رژیم صهیونیستی و آمریکا تلقی خواهد شد. [۳]

حمایت‌های امریکا از رژیم صهیونیستی در جنگ غزه:

حمایت سیاسی

1- اعلام حمایت کامل

چند روز پس از آغاز عملیات طوفان الاقصی «جو بایدن»، رئیس‌جمهور آمریکا برای اعلام همبستگی با رژیم اشغالگر به اراضی اشغالی سفر کرد. بایدن در این سفر گفت: آمریکا در کنار اسرائیل خواهیم ماند. آمریکا حتی مراقب بوده است که از رژیم صهیونیستی به‌خاطر حملات ددمنشانه به غزه انتقاد نکند.

2- وتوی قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل

آمریکا همه قطعنامه‌های شورای امنیت سازمان ملل را که خواستار توقف حملات رژیم صهیونیستی بودند، را وتو کرد.

3- رأی منفی به قطعنامه آتش‌بس بشردوستانه

آمریکا به قطعنامه مجمع‌عمومی سازمان ملل مبنی بر آتش‌بس بشردوستانه که با قاطعیت به تصویب رسید، رأی منفی داد.

4- دستور به مسئولین اروپا برای سفر به فلسطین اشغالی

رئیس‌جمهور آمریکا به کشورهای اروپایی به طور مستقیم هم دستور داد تا برای کمک و حمایت از صهیونیست‌ها به تل‌آویو سفر کنند تا قوت قلبی برای اسرائیل باشد[۴]

5- رفع نگرانی صهیونیست‌ها از عدم حمایت امریکا از آنان

عملیات طوفان الاقصی در ۷ اکتبر ۲۰۲۳ ازنظر ابعاد مختلف سیاسی، امنیتی و نظامی، عملیات بزرگ و پیچیده‌ای بود که رژیم صهیونیستی و حتی متحدان آن به‌ویژه آمریکا نتوانستند آن را رصد و پیش‌بینی کنند. این امر صهیونیست‌ها و متحدانش خصوصاً آمریکا را دچار یک نگرانی عمیق کرد؛ به‌طوری‌که رژیم صهیونیستی به‌عنوان حامی و امنیت‌ساز صهیونیست‌ها در داخل و خارج سرزمین‌های اشغالی و همچنین تأمین‌کننده منافع غرب، دیگر قادر به انجام این وظایف نیست. [۵]

حمایت نظامی

مجموع کمک‌های آمریکا به رژیم صهیونیستی از سال ۱۹۴۸ میلادی حدود ۲۶۳ میلیارد دلار است که از این مبلغ، ۱۳۰ میلیارد دلار کمک‌های نظامی بوده است. به گزارش روزنامه آمریکایی «وال‌استریت ژورنال» آمریکا در جریان جنگ غزه، ده‌ها هزار سلاح و گلوله‌های توپخانه و همچنین بمب‌های سنگرشکن را برای کمک به اخراج حماس از غزه در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داده است. https://www. [۶] علاوه بر ۵۰ هواپیمای نظامی، شمار قابل‌توجهی هواپیماهای ترابری «سی -۱۷ گلوب مستر» از آمریکا وارد خاورمیانه شدند.

  1. 1. ایجاد یک خط ثابت پروازی برای انتقال انواع مهمات و بمب‌ها برای صهیونیست‌ها

با آغاز عملیات طوفان‌الاقصی در ۱۵ مهرماه و حمله گسترده یک روز پس از آن رژیم صهیونیستی به مناطق مسکونی، درمانی و آموزشی نوار غزه، کمک‌های غربی و به‌ویژه آمریکا به تل‌آویو نیز جهش یافت تا جایی که بین فرودگاه بن‌گوریون و فرودگاه‌های آمریکا یک خط ثابت پروازی برای انتقال انواع مهمات و بمب‌ها برقرار شد. [۷]

  1. 2. کمک‌های امنیتی به اسرائیل

بایدن رئیس‌جمهور امریکا گفت که ما روابط دفاعی دیرینه‌ای با اسرائیل داریم. این موضع تغییری نخواهد کرد. ما به تلاش برای اطمینان‌یافتن از این که ابزارهای لازم برای دفاع بهتر از خودشان در قبال این تروریست‌ها را در اختیار دارند، ادامه خواهیم داد. بسته‌های کمک‌های امنیتی را آماده کرده‌ایم که در راه اسرائیل است. در آمریکا حمایت دوحزبی گسترده‌ای برای تداوم حمایت‌ها از اسرائیل وجود دارد.

  1. 3. اعزام نیرو به فلسطین اشغالی

حدود چهارهزار نظامی آمریکایی از اوایل عملیات وارد فلسطین اشغالی شده‌اند مشارکت نظامیان آمریکایی در کنار اشغالگران صهیونیست در محاصره غزه برای همه آشکار است. [۸]

  1. 4. کمک های آمریکا به رژیم صهیونیستی در زمینه دریایی :
  • فرستادن بزرگ‌ترین ناو هواپیمابر جهان به نام «جرالد فورد» حامل ۹۰ جنگنده و پهپاد به منطقه .
  • اعزام ناو هواپیمابر دوایت آیزنهاور حامل ۶۰ هواپیما برای دفاع از صهیونیست‌ها به دریای مدیترانه
  • استقرار ناو جنگی در دریای سرخ برای مقابله با یمن
  • ایجاد بندر در غرب غزه
  • ایجاد پایگاه وسیع نظامی در قبرس برای پشتیبانی از جنگ غزه:

پایگاه «الفسینا» در نزدیکی آتن قرار است به مرکز حمل‌ونقل برای هواپیماهای نظامی آمریکا برای کمک به رژیم صهیونیستی تبدیل شود. قرار است بین ۵ تا ۸ هواپیمای «سی -۱۳۰ هرکولس» در این پایگاه هوایی مستقر شوند. [۹]

کمک مالی

  • برآورد کل هزینه‌های جنگ و بی‌ثباتی برای امریکا در منطقه که نشأت گرفته از درگیری اسرائیل و فلسطین است، تقریباً چهار برابر بیشتر از هزینه‌های جنگ ویتنام می‌شود.
  • کمک سالانه ۳.۸ میلیارد دلار به رژیم صهیونیستی
  • اختصاص بسته حمایتی ۱۴.۳ میلیارددلاری برای پشتیبانی از رژیم در جنگ غزه ( با وجود کسری بودجه ۱.۷ تریلیون دلاری)
  • روزانه ۱۰ میلیون و ۴۰۰ هزار دلار از جیب آمریکایی‌های مالیات‌دهنده برداشته و به رژیم صهیونیستی تزریق می‌شود؛ موضوعی که باعث شده صدای اعتراض شهروندان آمریکایی بیش از هر زمانی شنیده شود. [۱۰]

هزینه‌های غیر مستقیم

آمریکا سالانه سه میلیارد دلار به اسرائیل کمک می‌کند و در قبال نحوهٔ خرج‌کردن آن نیز هیچ الزامی به پاسخگویی در برابر دولت آمریکا ندارد و تاکنون به مبلغی بیش از یک‌صد و پنجاه میلیارد دلار رسیده است.
توماس استافر Thomas R. Stauffer، مهندس و اقتصاددان آمریکایی و استاد دانشگاه واشنگتن دیسی در محاسبات خود اثبات کرده که اگر چه ظاهراً آمریکا سالانه 3میلیارد دلار به اسرائیل پول می‌دهد؛ اما عملاً 3 تریلیون دلار هزینه برای ایالات متحده آمریکا در بر دارد. این استاد اقتصاد معتقد است بودجه‌ رفاه همگانی فقط معادل 60درصد هزینه پرداخت شده برای اسرائیل است. بر اساس آمار، اقتصاد آمریکا برای اسرائیل به‌طور مستقیم 1تریلیون و 7000دلار و به‌طور غیرمستقیم 1 تریلیون و 3000 دلار از طریق بالارفتن قیمت نفت می‌پردازد. ریچارد نیکسون در زمان حضورش در کاخ سفید گفت: " ما 600 میلیارد دلار در جنگ اسرائیل تولید ناخالص ملی را از دست دادیم و 450میلیارد اضافه پرداخت برای واردات نفت داشتیم و هزینه‌های اضافی برای مالیاتدهندگان بین 750میلیارد تا یک تریلیون دلار بود." [۱۱]
هزینه های غیر مستقیم معمولا خیلی دیرتر برآورد شده و نشر می‌یابند به عنوان مثال هزینه‌های غیر مستقیم امریکا در جنگ عراق را مرور می‌کنیم و بعدها که این امار در مورد جنگ غزه معلوم شد آن را درج خواهیم کرد.

شرل مک آرتور افسر بازنشسته سرویس خارجی ایالات متحده معتقد است: " … هزینه‌های کمک به اسرائیل غیر از هزینه‌های ناشی از تهاجم و اشغال عراق - که صدها میلیارد دلار برآورد می‌شود - بوده است.

  • مرگ‌ومیر هزاران نفر از نیروهای ایالات متحده در عراق، به اعتقاد بسیاری از افراد در جهان عرب، در جهت تأمین منافع اسرائیل به وجود آمده است؛
  • در میان سایر هزینه‌های "غیرمستقیم و یا متعاقب دیگر هزینه‌ها" می‌توان هزینه‌های تحریم‌های اقتصادی یک‌جانبه ایالات متحده بر ضد ایران، عراق، لیبی و سوریه را نیز اضافه نمود؛
  • هزینه تحریم تولیدکنندگان عرب؛
  • هزینه‌های شرکت‌های ایالات متحده و مصرف‌کنندگان از سال 1973 و تحریم نفتی اعراب؛

و در نتیجه افزایش قیمت نفت به‌عنوان پیامدی از حمایت ایالات متحده از اسرائیل محسوب می‌شود. [۱۲]

چرایی فرماندهی مستقیم آمریکا‌ در نبرد با غزه

نخست: فروپاشی فکری و مدیریتی ارتش رژیم صهیونیستی

ارتش رژیم صهیونیستی با عملیات طوفان‌الاقصی با یک فروپاشی فکری و مدیریتی با تمام ابعادش دچار شد. وضعیت برای صهیونیست‌ها چنان وخیم بوده و هست که وزیر خارجه آمریکا پس از سفر منطقه‌ای برای جذب همراهی و کمک به صهیونیست‌ها و نجات آن‌ها از جنگ، در نشست کابینه امنیتی رژیم صهیونیستی حاضر می‌شود. البته این حضور یک پیام داشت که به شهرک‌نشینان بگوید، نگران نباشید آمریکا به‌صورت کامل در کنار شماهاست.

دوم- شوک زدگی کابینه نتانیاهو از عملیات طوفان الاقصی

یائیرلاپید گفته که می‌توان شوک و فلج شدن دولت را پس از حمله حماس در هفت اکتبر درک کرد، اما درک اینکه چگونه دولت سه هفته پس از شروع جنگ هنوز از شوک بیرون نیامده، دشوار است، لذا:

  • برخی وزرای کابینه نتانیاهو در پی استعفا هستند؛
  • مردم نتانیاهو را مسئول شکست امنیتی و نظامی می‌دانند؛
  • بیش از نیمی از حامیان حزب لیکود معتقدند که نتانیاهو باید پس از پایان جنگ با حماس استعفا دهد.

سوم- پراکندگی در اسرائیل

با ادامه تجاوز رژیم اشغالگر قدس علیه نوار غزه و نگرانی از عملیات مقاومت فلسطین، رژیم صهیونیستی:

  • کوچ شمار زیادی از صهیونیست‌های ساکن مناطق نزدیک به نوار غزه و جنوب لبنان
  • کوچ بیش از یک میلیون اسرائیلی به جاهای مختلف اروپا مثل آلمان، به‌خصوص کسانی که تابعیت کشور دیگری را هم دارند.
  • فرار دسته‌جمعی سربازان اسرائیلی و مخالفت آن‌ها با شرکت در حمله به نوار غزه

چهارم- نبود انسجام و وجود تنش بین نظامیان و سیاسیون اسرائیلی

نظامیان رژیم صهیونیستی معتقدند عملیات به غزه به شیوه زمینی نباشد؛ چون تلفات بسیار سنگینی در پی خواهد داشت. از طرفی سیاسیون این رژیم هم فشار می‌آورند که شیوه عملیاتی باید زمینی باشد.

پنجم- اخذ دستاورد در سیاست خارجی برای دولت بایدن

نداشتن دستاورد دولت بایدن در سیاست خارجی و شکست در معادله هسته‌ای ایران، عقب‌نشینی از افغانستان و سقوط کامل این کشور تنها ظرف چند روز به دست طالبان و ناتوانی دولتش در تضعیف و مهار چین و روسیه دست‌خالی دولت بایدن در سیاست خارجی را رو کرد و آنها برای برون‌رفت از این وضعیت و جبران عدم موفقیت در تحقق شعارهای انتخاباتی مضطر به دخالت در غزه و پیروزنمایی سگ هارشان در منطقه هستند؛ لذا در طراحی و اجرای خیابان 497 فعال شده‌اند تا دست‌خالی نباشند.[۱۳]

شکست هژمونی امریکا با طوفان الاقصی

1- زیر سؤال بودن سیاست‌های امریکا در منطقه:

واقعیت این است که خاسربودن ایالات‌متحده در جنگ فاجعه‌بار عراق، اخراج مفتضحانه امریکا از افغانستان، شکست در برابر قدرت رو به ارتقای جمهوری اسلامی، جنگ فرساینده یمن و بحران لیبی و... باعث شده تا کشورهای زیادی در صحنه بین‌الملل نسبت به تصمیمات امریکایی‌ها در جنگ غزه تردید پیدا کرده باشند و دیگر مایل به مشارکت و تقبل بیشتر خسارت و هزینه در اثر تبعیت از تصمیمات احتمالی واشنگتن در این جنگ نباشند. تدابیر منتهی به شکست نتانیاهو هم مزید بر علت شده که همراهی با سیاست امریکا در غزه وجهی پیدا نکند. این همان وضعیتی است که می‌تواند به نقطه عطفی در تقلیل همپیمانی امریکا و شرکای اروپایی‌اش تبدیل شود و دیگر توصیه‌های واشنگتن در اولویت و دستور کار متحدانش نسبت به موضوعات بین‌المللی از جمله مسئله جنگ غزه جایی نداشته باشد.

2- شکست توافقنامه آبراهام:

توافقنامه آبراهام که با وساطت ایالات‌متحده میان اسرائیل و چندین کشور عربی در سال‌های اخیر دنبال شده بود تا نسخه‌ای سردستی برای صلح پایدار در خاورمیانه به جامعه بین‌المللی ارائه کند، تلاشی برای ایجاد نظم جدید خاورمیانه در فردای خروج امریکا از این منطقه به شمار می‌آمد، اما جنگ جاری غزه پرده از تلاش واهی ایالات‌متحده برای تحکیم وضعیت موجود در منطقه برداشت و بسیاری از انگاره‌های این کشور، تل‌آویو و برخی کشورهای عربی منطقه را برای آغاز دوران صلح و ثبات از طریق توافق‌های عادی‌سازی و کاهش تنش گسترده‌تر در خاورمیانه نشانه رفت.

3- تعمیق شکاف حاصل از جنگ اوکراین:

جنگ در غزه در حالی به اختلافات میان کشورهای جبهه غرب در روند حمایت از رژیم اسرائیل دامن زده است که پیش‌تر حمله نظامی روسیه به اوکراین به شکل‌گیری یک دوقطبی میان جهان غرب و شرق انجامیده بود؛ جایی که بازیگران اروپایی اتحاد راهبردی خود را با واشنگتن در حمایت از اوکراین به منصه ظهور رسانده بودند، اما اینک به نظر می‌رسد جنگ اوکراین که به یک جنگ فرسایشی تبدیل شده در کنار جنگ غزه نظم طراحی شده از سوی امریکا برای محکم کردن جای پای متحدانش در منطقه خاورمیانه را فروریخته و بازیگری بازیگران نیابتی، ازیک‌طرف شکاف بین این کشور و متحدان عربش و از سوی دیگر اختلاف با پکن و مسکو را تعمیق کرده است؛ تحولی که سوای آنچه در صحنه سیاسی و میدانی میان بازیگران رسمی روی می‌دهد، مدل‌های جدید مشارکت سیاسی و میدانی از سوی جریان‌های غیررسمی را به نمایش می‌گذارد که الگوی استراتژیک جنگ‌های متعارف غرب در منطقه را بر هم زده است.

=== 4- بروز و تشدید رقابت بلوک‌های قدرت شرق و غرب: ===

این‌چنین بود که بحران نظامی اخیر این واقعیت را به رخ کشید که نظم جدید در حال ظهور با ابتنا بر دگرگونی رویکرد بازیگران دولتی و غیردولتی از یک‌سو و همچنین رقابت پایاپای بلوک‌های قدرت شرق و غرب در حال شکل‌گیری است. در چشم‌انداز جدید، ائتلاف چین و روسیه در کنار افزایش پیوند بازیگرانی همچون ایران، هند و شماری از کشورهای عربی همچون عربستان به این ائتلاف، در مواجهه با رویکرد یک‌جانبه‌گرایانه امریکا به‌تدریج در حال تقویت است. نقش‌آفرینی پکن در ایجاد تعادل میان منافع اقتصادی و صف‌بندی‌های سیاسی با دورماندن از پیچیدگی‌های ژئوپلیتیکی منطقه و میانجیگری در بازگشایی روابط ایران و عربستان، از جمله نشانه‌های این تحول پرشتاب است. این در حالی است که بسیاری از ناظران معتقدند وضعیت پیچیده و متزلزلی که جنگ غزه در منطقه ایجاد کرده، شکست رهبری هژمونیک ایالات‌متحده را به تصویر کشیده و تلاش‌های این کشور مبنی بر القای نقش میانجی بالقوه در منطقه خاورمیانه را که به طور سنتی تحت سلطه واشنگتن بوده، به شکست کشانده است.

5 شکست ائتلاف غرب و تقویت ائتلاف قدرتمندان شرقی:

بنابراین انزوای امریکا نه‌تنها نقطه کانونی اهداف راهبردی ائتلاف شرق متشکل از چین، روسیه و ایران است، بلکه هدف بسیاری دیگر از کشورهایی است که تا پیش‌ازاین در اردوگاه امریکایی بازی می‌کردند و اینک می‌کوشند در میان‌مدت در چهارچوب نظم در حال شکل‌گیری بین‌الملل بر پایه اتحاد چین، روسیه و جمهوری اسلامی، قرار گیرند. این در حالی است ایران که جنایات بی‌امان تل‌آویو علیه مردم غزه و تحولات خشونت‌بار منطقه را نتیجه صحنه‌گردانی واشنگتن می‌بیند و در شرایطی که برخی از بازیگران غربی نهایت تلاش خود را نشان دادند تا آن را وارد یک درگیری غیرقابل‌پیش‌بینی کنند، بیشتر ظرفیت نرم و دیپلماتیک خود را برای تشکیل محوری از کشورهای متمایل به قرار‌گیری در نظم کنونی از تک‌قطبی امریکایی به نظم چند‌قطبی متوازن به کار گرفته است. به هر روی هرچند دیدگاه‌های مختلفی درباره چشم‌انداز نظم موجود جهانی و نحوه تعریف نظم چندجانبه در حال ظهور به چشم می‌خورد، اما سرانجام آن هر چه باشد، دیگر منوط به بازیگری صرف امریکا و جبهه غربی نیست و جهان در حال رقابت تنگاتنگ دو قطب بزرگ قدرت یعنی محور غربی و آتلانتیک و محور کشورهای شرق‌ است. [۱۴]

  1. https://www.mizanonline.ir/fa/news/4744075/
  2. https://www.mehrnews.com/news/5958805/
  3. https://farsnews. r/news/14020905000231/
  4. https://www.irna.ir/news/85272994
  5. https://www. ehrnews.com/news/5945299/
  6. ehrnews.com/news/5958805/
  7. https://www. ehrnews.com/news/5958805
  8. . https://www.irna.ir/news/85272994/
  9. https://www. ehrnews.com/news/5958805/
  10. https://www. mehrnews.com/news/5958805/
  11. (Christopher Bollyn, 2009. see the link: http://rense.com/general41/trill.htm)
  12. ( McArthur, Shirl, 2008, p2) "
  13. https://www. rna.ir/news/85272994/
  14. https://irannewspaper.ir/8334/1/74665