۶٬۷۰۰
ویرایش
Wikivahdat (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' های ' به 'های ') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۹: | خط ۹: | ||
| سال درگذشت = ۱۳۶۵ ق | | سال درگذشت = ۱۳۶۵ ق | ||
| تاریخ درگذشت = | | تاریخ درگذشت = | ||
| محل درگذشت = | | محل درگذشت = نجف اشرف، [[عراق]] | ||
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی | ملا محمد کاشانی| آخوند خراسانی | جهانگیرخان قشقایی}} | | استادان = {{فهرست جعبه عمودی | ملا محمد کاشانی| آخوند خراسانی | جهانگیرخان قشقایی}} | ||
| شاگردان = | | شاگردان = | ||
خط ۱۹: | خط ۱۹: | ||
}} | }} | ||
'''آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی''' از مراجع تقلید جهان [[شیعه]] به شمار میرفت که تأثیر بسزایی در اتحاد جهان اسلام داشت. دوره حیات این عالم مجاهد چنان والا و نمایان بود که میتوان آن را یکی از پربارترین و نابترین برههها در دستیابی اندیشمندان به دستاوردهای علمی در حوزه اندیشه اسلامی و علوم و معارف دینی برشمرد. | '''آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی''' از مراجع تقلید جهان [[شیعه]] به شمار میرفت که تأثیر بسزایی در اتحاد جهان اسلام داشت. دوره حیات این عالم مجاهد چنان والا و نمایان بود که میتوان آن را یکی از پربارترین و نابترین برههها در دستیابی اندیشمندان به دستاوردهای علمی در حوزه اندیشه اسلامی و علوم و معارف دینی برشمرد. | ||
== زندگینامه == | آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی یکی از مراجع بزرگ شیعه بود که خلق و خوی نبوی داشت و در مراتب بلند علمی و عملی، گوی سبقت را از دیگران ربود و در عرصه سیاست و اجتماع نیز حضوری پررنگ داشت اما با این حال بسیار گمنام و ناشناخته باقی ماند. دوره حیات آیتالله اصفهانی شاهد تحولات سیاسی و اجتماعی بزرگی در [[ایران]] از جمله جنبش تنباکو، انقلاب مشروطیت، کودتای ۱۲۹۹ و برآمدن رضاخان، غوغای جمهوریت در ۱۳۰۲، انقراض [[سلطنت قاجار]]، دینستیزی رضاخان و...بود. از این رهگذر آشنایی با ابعاد مختلف شخصیت این مرجع بزرگ شیعی و به ویژه تعامل او با قدرتهای وقت یا موضعهای سیاسی وی در قبال قانون اساسی مشروطه، مفهوم جمهوریت، تغییر سلطنت، اصلاحات دینستیزانه رضاخان، اقلیتها و ... از اهمیت خاصی برخوردار است. | ||
==زندگینامه== | |||
سید ابوالحسن اصفهانی در ۱۲۸۴ قمری در یکی از روستاهای [[اصفهان]] چشم به جهان گشود. او دروس ابتدایی طلبگی را در زادگاه خود، نزد یکی از روحانیان آن دیار آغاز کرد و پس از گذراندن دوره ابتدایی تصمیم گرفت به حوزه علمیه اصفهان مهاجرت کند زیرا آن حوزه، در آن عصر یـکی از حـوزههای مـهم شیعی به شمار میرفت. | سید ابوالحسن اصفهانی در ۱۲۸۴ قمری در یکی از روستاهای [[اصفهان]] چشم به جهان گشود. او دروس ابتدایی طلبگی را در زادگاه خود، نزد یکی از روحانیان آن دیار آغاز کرد و پس از گذراندن دوره ابتدایی تصمیم گرفت به حوزه علمیه اصفهان مهاجرت کند زیرا آن حوزه، در آن عصر یـکی از حـوزههای مـهم شیعی به شمار میرفت. | ||
او در اصفهان از محضر استادانی، همچون: ملا محمد کاشی، آیت الله کلباسی، آیتالله چهار سوقی، آیتالله درچـهای، آیـت الله جـهانگیر خان قشقایی و ... بهرههای فراوان برد و در همین ایام، خود نیز به تدریس ادبـیات عـرب، فـقه و اصول میپرداخت.<ref>رازی، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص ۲۱۸</ref> | او در اصفهان از محضر استادانی، همچون: ملا محمد کاشی، آیت الله کلباسی، آیتالله چهار سوقی، آیتالله درچـهای، آیـت الله جـهانگیر خان قشقایی و ... بهرههای فراوان برد و در همین ایام، خود نیز به تدریس ادبـیات عـرب، فـقه و اصول میپرداخت.<ref>رازی، گنجینه دانشمندان، ج۱، ص ۲۱۸</ref> | ||
او برای بالا بـردن مـعلومات خـویش در سطح عالی و بهرهگیری از دانش شخصیتهای علمی حوزههای [[نجف]] و [[سامرا]] در ۱۳۰۷ قمری رهسپار [[عراق]] شـد. وی مدت سه سال در [[کربلا]] و سامرا به سـر بـرد. مـشهورترین اثر آیت الله اصفهانی، کتاب جامعی در فـقه بـه نام [[وسیله النجاه]] است که شامل بیشتر مسایل فقهی مورد نیاز برای مسلمانان در آن عـصر بـود. | او برای بالا بـردن مـعلومات خـویش در سطح عالی و بهرهگیری از دانش شخصیتهای علمی حوزههای [[نجف]] و [[سامرا]] در ۱۳۰۷ قمری رهسپار [[عراق]] شـد. وی مدت سه سال در [[کربلا]] و سامرا به سـر بـرد. مـشهورترین اثر آیت الله اصفهانی، کتاب جامعی در فـقه بـه نام [[وسیله النجاه]] است که شامل بیشتر مسایل فقهی مورد نیاز برای مسلمانان در آن عـصر بـود. | ||
بسیاری از فقها و مراجع بزرگ بـر ایـن کتاب حـاشیه زده و شـرح نوشتهاند. برخی کتب فقهی که بـنا بـر ترتیب کتاب وسیله النجاه نگارش یافتهاند، عبارتاند از: [[تحریر الوسیله]] اثر [[امام خمینی]](ره) و نـیز حـواشی آیات عظام: بجنوردی، حمامی، شاهرودی، مـیلانی، خویی، گلپایگانی و ... .<ref>امین، سیدمحسن، همان جا، ج۹، ۳۳۲</ref> | بسیاری از فقها و مراجع بزرگ بـر ایـن کتاب حـاشیه زده و شـرح نوشتهاند. برخی کتب فقهی که بـنا بـر ترتیب کتاب وسیله النجاه نگارش یافتهاند، عبارتاند از: [[تحریر الوسیله]] اثر [[سید روحالله موسوی خمینی|امام خمینی]](ره) و نـیز حـواشی آیات عظام: بجنوردی، حمامی، شاهرودی، مـیلانی، خویی، گلپایگانی و ... .<ref>امین، سیدمحسن، همان جا، ج۹، ۳۳۲</ref> | ||
== فعالیتهای علمی == | == فعالیتهای علمی== | ||
سید ابوالحسن دروس مقدماتی حوزه علمیه را در روستای مدیسه پشت سر گذاشت و در آغاز جوانی به حوزه علمیه اصفهان رفت. پدرش به خاطر سختیهایی ـ مثل فقر و دوری از خانواده ـ که در مسیر تحصیل بر طلاب وارد میشد با طلبه شدن او مخالف بود.<ref>حیات جاودان، ص۲۵</ref> او در اصفهان، در مدرسه نیاورد. با استفاده از محضر استادان آن حوزه به تکمیل دانش در علوم نقلی و عقلی پرداخت. | سید ابوالحسن دروس مقدماتی حوزه علمیه را در روستای مدیسه پشت سر گذاشت و در آغاز جوانی به حوزه علمیه اصفهان رفت. پدرش به خاطر سختیهایی ـ مثل فقر و دوری از خانواده ـ که در مسیر تحصیل بر طلاب وارد میشد با طلبه شدن او مخالف بود.<ref>حیات جاودان، ص۲۵</ref> او در اصفهان، در مدرسه نیاورد. با استفاده از محضر استادان آن حوزه به تکمیل دانش در علوم نقلی و عقلی پرداخت. | ||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
از دیگر استادان او در اصفهان سید مهدی نحوی، سید محمد باقر درچهای، سید هاشم چهار سوقی، ابوالمعالی کلباسی و جهانگیرخان قشقایی را برشمردهاند. | از دیگر استادان او در اصفهان سید مهدی نحوی، سید محمد باقر درچهای، سید هاشم چهار سوقی، ابوالمعالی کلباسی و جهانگیرخان قشقایی را برشمردهاند. | ||
== هجرت به نجف == | == هجرت به نجف== | ||
وی در ۱۳ ربیع الاول ۱۳۰۸ اصفهان را به قصد نجف ترک کرد و در ۱۱ جمادیالاول همان سال به نجف رسید. در مدرسه صدر حوزه علمیه نجف ساکن شد و به استفاده از محضر استادان فقه و اصول پرداخت. | وی در ۱۳ ربیع الاول ۱۳۰۸ اصفهان را به قصد نجف ترک کرد و در ۱۱ جمادیالاول همان سال به نجف رسید. در مدرسه صدر حوزه علمیه نجف ساکن شد و به استفاده از محضر استادان فقه و اصول پرداخت. | ||
خط ۴۹: | خط ۴۸: | ||
سیدابوالحسن، در پاسخ به کسی که از کم بودن اجازات اجتهادش پرسیده بود گفته بود: "من از کسانی که وقت خود را به گرفتن این گونه امور صرف میکنند، نیستم".<ref>مشاهیر دانشمندان اسلام، ج۴، ص۳۷۵؛ تذکرة القبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص۳۸؛ وجیزه در زندگانی آیةالله اصفهانی، ص۱۷- ۱۸</ref> | سیدابوالحسن، در پاسخ به کسی که از کم بودن اجازات اجتهادش پرسیده بود گفته بود: "من از کسانی که وقت خود را به گرفتن این گونه امور صرف میکنند، نیستم".<ref>مشاهیر دانشمندان اسلام، ج۴، ص۳۷۵؛ تذکرة القبور یا دانشمندان و بزرگان اصفهان، ص۳۸؛ وجیزه در زندگانی آیةالله اصفهانی، ص۱۷- ۱۸</ref> | ||
== مرجعیت == | ==مرجعیت== | ||
پس از فوت آخوند خراسانی بعضی از مردم خراسان -به تصریح خود اصفهانی - برای تقلید به او مراجعه کردند. مرجعیت عامه پس از آخوند خراسانی به سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و میرزا محمد تقی شیرازی منتقل شد و شیرازی، نخستین مرجعی بود که احتیاطات خود را به اصفهانی ارجاع داد. | پس از فوت آخوند خراسانی بعضی از مردم خراسان -به تصریح خود اصفهانی - برای تقلید به او مراجعه کردند. مرجعیت عامه پس از آخوند خراسانی به سید محمد کاظم طباطبایی یزدی و میرزا محمد تقی شیرازی منتقل شد و شیرازی، نخستین مرجعی بود که احتیاطات خود را به اصفهانی ارجاع داد. | ||
خط ۵۷: | خط ۵۶: | ||
پس از وفات نائینی و حائری یزدی در ۱۳۵۵ق و آقا ضیاء عراقی در ۱۳۶۱ق، مرجعیت تقلید شیعیان در بخش عمده جهان تشیع در شخص اصفهانی منحصر شد. او، تمام استفتائات و نامههایش را خودش جواب میداد و درخواست اطرافیان برای استخدام نویسنده را رد کرد. او توجیه رد این درخواست را حفظ آبرو و فاش نشدن نام کسانی که در برخی نامهها به او ناسزا میگفتند میدانست. | پس از وفات نائینی و حائری یزدی در ۱۳۵۵ق و آقا ضیاء عراقی در ۱۳۶۱ق، مرجعیت تقلید شیعیان در بخش عمده جهان تشیع در شخص اصفهانی منحصر شد. او، تمام استفتائات و نامههایش را خودش جواب میداد و درخواست اطرافیان برای استخدام نویسنده را رد کرد. او توجیه رد این درخواست را حفظ آبرو و فاش نشدن نام کسانی که در برخی نامهها به او ناسزا میگفتند میدانست. | ||
آیتالله بروجردی، در پاسخ به تعدادی از تجار | آیتالله بروجردی، در پاسخ به تعدادی از تجار تبریز ـ که در زمان حیات سید ابوالحسن اصفهانی ـ از وی درخواست رساله کرده بودند، نوشت: «رساله دادن برای من آسان است، ولی شق عصای (دو دستگی) مسلمین است. فعلاً پرچم [[اسلام]] در دست آیتالله اصفهانی است. ایشان، مرجع عموم هستند.» | ||
== شاگردان == | ==شاگردان== | ||
اصفهانی شمار بسیاری از مجتهدان و محققان فقه و اصول را در حوزه علمیه نجف تربیت کرد؛ از جمله آنان، میتوان شخصیتهایی چون میرزا حسن بجنوردی، سید محمود حسینی شاهرودی، [[سید محسن حکیم]]، [[سید محمد هادی میلانی]]، [[سید محمد حسین طباطبایی]] را یاد کرد. | اصفهانی شمار بسیاری از مجتهدان و محققان فقه و اصول را در حوزه علمیه نجف تربیت کرد؛ از جمله آنان، میتوان شخصیتهایی چون میرزا حسن بجنوردی، سید محمود حسینی شاهرودی، [[سید محسن حکیم]]، [[سید محمد هادی میلانی]]، [[سید محمدحسین طباطبایی|سید محمد حسین طباطبایی]] را یاد کرد. | ||
== آثار == | ==آثار== | ||
آثار علمی بازمانده از اصفهانی را میتوان به ۵ دسته تقسیم کرد: | آثار علمی بازمانده از اصفهانی را میتوان به ۵ دسته تقسیم کرد: | ||
خط ۸۶: | خط ۸۵: | ||
نیز متنی فتوایی با عنوان مناسک حج از او به فارسی در ۱۳۴۲ق در نجف انتشار یافته، وهمچنین گزیدهای از رسالههای عملیه او با نام منتخب الرسائل ۴۲بار به چاپ رسیده است. | نیز متنی فتوایی با عنوان مناسک حج از او به فارسی در ۱۳۴۲ق در نجف انتشار یافته، وهمچنین گزیدهای از رسالههای عملیه او با نام منتخب الرسائل ۴۲بار به چاپ رسیده است. | ||
دسته چهارم از آثار اصفهانی حواشی او بر تألیفات دیگران، مانند حاشیه او بر تبصرة المتعلمین [[علامه حلی]] است. که بارها در نجف، ایران و هند به چاپ رسیده است. | دسته چهارم از آثار اصفهانی حواشی او بر تألیفات دیگران، مانند حاشیه او بر تبصرة المتعلمین [[حسن بن یوسف حلی|علامه حلی]] است. که بارها در نجف، ایران و هند به چاپ رسیده است. | ||
همچنین حاشیه بر العروة الوثقی تألیف سید محمدکاظم طباطبایی، حاشیه بر نجاة العباد صاحب جواهر چاپ مکرر در نجف، حاشیه بر ذخیرة العباد فاضل شربیانی و حاشیه بر مناسک الحج شیخ مرتضی انصاری را باید یاد کرد. | همچنین حاشیه بر العروة الوثقی تألیف سید محمدکاظم طباطبایی، حاشیه بر نجاة العباد صاحب جواهر چاپ مکرر در نجف، حاشیه بر ذخیرة العباد فاضل شربیانی و حاشیه بر مناسک الحج شیخ مرتضی انصاری را باید یاد کرد. | ||
خط ۹۸: | خط ۹۷: | ||
رسالهای در احکام عبادات به زبان ترکی که در میان شیعیان کرکوک در عراق متداول بوده است، ولی از محل و تاریخ چاپ آن اطلاعی در دست نیست.<ref>آقابزرگ، الذریعة، ج۱۰، ص۱۶</ref> | رسالهای در احکام عبادات به زبان ترکی که در میان شیعیان کرکوک در عراق متداول بوده است، ولی از محل و تاریخ چاپ آن اطلاعی در دست نیست.<ref>آقابزرگ، الذریعة، ج۱۰، ص۱۶</ref> | ||
== | ==ژرفاندیشی آیتالله اصفهانی== | ||
آیتالله اصفهانی دارای ذوقی سلیم، فهمی نیکو و نظری صائب در استنباط و درک احکام و مسایل شرعی بود و همین خصوصیت، او را در مـجالس عـلمی، زبانزد اهل دانش کرده بـود. هـمچنین | آیتالله اصفهانی دارای ذوقی سلیم، فهمی نیکو و نظری صائب در استنباط و درک احکام و مسایل شرعی بود و همین خصوصیت، او را در مـجالس عـلمی، زبانزد اهل دانش کرده بـود. هـمچنین ژرفنگری وی و تأمل و تعمق بسیارش در مسایل علمی ستودنی بود. جولان فکری و پژوهش بسیار او در جوانب هر مساله باعث میشد که در یک موضوع، نظریات گوناگونی در طـول زمـان ارایه کند و در مسایل پیچیده فـقهی بـه گرهگشایی بپردازد. با این همه تا مدّتهای طولانی، حلقه درس او را شاگردانی اندک تشکیل میدادند. | ||
آیتالله امین جبل عاملی ادیب و شرححالنگار شیعی، درباره آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی میگوید: «در ۱۳۵۲ قمری در سفر بـه عراق، او را ارزیابی کردم. دیدم مردی است، دارای فکری بزرگ که میدان اندیشهاش وسیع اسـت، در علم و فقه بسیار وسـعت نـظر دارد، دورنگر است و ژرف اندیش، دارای رأیی صائب و تدبیری نیکو و بسیار موقعیتشناس است. بر همه مردم، شفیق و مهربان و دارای نفس سخاوتمند و سیاستی بزرگ است و همین ویژگیها باعث شده است که ریاست و زعامت عامه شـیعیان را به دست گیرد؛ چون شایستگی چنین منصب و مقامی را دارد.»<ref>طبسی نجفی، محمدرضا، الشیعه و الرجعه، نجف، ۱۳۸۵ ق</ref> | آیتالله امین جبل عاملی ادیب و شرححالنگار شیعی، درباره آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی میگوید: «در ۱۳۵۲ قمری در سفر بـه عراق، او را ارزیابی کردم. دیدم مردی است، دارای فکری بزرگ که میدان اندیشهاش وسیع اسـت، در علم و فقه بسیار وسـعت نـظر دارد، دورنگر است و ژرف اندیش، دارای رأیی صائب و تدبیری نیکو و بسیار موقعیتشناس است. بر همه مردم، شفیق و مهربان و دارای نفس سخاوتمند و سیاستی بزرگ است و همین ویژگیها باعث شده است که ریاست و زعامت عامه شـیعیان را به دست گیرد؛ چون شایستگی چنین منصب و مقامی را دارد.»<ref>طبسی نجفی، محمدرضا، الشیعه و الرجعه، نجف، ۱۳۸۵ ق</ref> | ||
== فعالیتهای سیاسی == | ==فعالیتهای سیاسی== | ||
سید ابوالحسن اصفهانی از فعالیت سیاسی دور نبود و در برهههای حساس، به ایفای نقش پرداخت. | سید ابوالحسن اصفهانی از فعالیت سیاسی دور نبود و در برهههای حساس، به ایفای نقش پرداخت. | ||
او در مشروطه پیرو افکار و آراء استاد خود، آخوند خراسانی، بود. آنان بر خلاف سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، به اصول حکومت مشروطه و محدود کردن قدرت استبداد معتقد بودند. | او در مشروطه پیرو افکار و آراء استاد خود، آخوند خراسانی، بود. آنان بر خلاف سید محمد کاظم طباطبایی یزدی، به اصول حکومت مشروطه و محدود کردن قدرت استبداد معتقد بودند. | ||
خط ۱۰۹: | خط ۱۰۸: | ||
دیگر فعالیت مشهور سیاسی اصفهانی در ۱۳۴۱ق است. در آن سال، مهدی خالصی، انتخابات مجلس مؤسسان عراق را تحریم کرد و به همین سبب به دست انگلیسیها به حجاز تبعید شد. اصفهانی و دیگر عالمان شیعه، از جمله میرزا حسین نائینی و سید علی شهرستانی، در اعتراض به این تبعید عراق را به مقصد ایران ترک کردند. با این کار حاکم عراق به تعویض تبعیدگاه مهدی خالصی از حجاز به ایران و بازگشت مراجع تقلید شیعه از ایران به عراق رضایت داد. اصفهانی و همراهانش پس از حدود ۱۱ ماه اقامت در ایران در ۱۸ رمضان ۱۳۴۲ق به عراق بازگشتند. | دیگر فعالیت مشهور سیاسی اصفهانی در ۱۳۴۱ق است. در آن سال، مهدی خالصی، انتخابات مجلس مؤسسان عراق را تحریم کرد و به همین سبب به دست انگلیسیها به حجاز تبعید شد. اصفهانی و دیگر عالمان شیعه، از جمله میرزا حسین نائینی و سید علی شهرستانی، در اعتراض به این تبعید عراق را به مقصد ایران ترک کردند. با این کار حاکم عراق به تعویض تبعیدگاه مهدی خالصی از حجاز به ایران و بازگشت مراجع تقلید شیعه از ایران به عراق رضایت داد. اصفهانی و همراهانش پس از حدود ۱۱ ماه اقامت در ایران در ۱۸ رمضان ۱۳۴۲ق به عراق بازگشتند. | ||
=== ملاقات با سفیر انگلیس === | ===ملاقات با سفیر انگلیس=== | ||
سفیر بریتانیا با تقدیم پیام دولت متبوع خویش، گفت: عالیجناب! دولت انگلستان نذر کرده بود! که اگر بر آلمان نازی پیروز گردد، صدهزار دینار! خدمتِ شما تقدیم دارد، تا در هر موردی که خود شایسته میدانید، هزینه کنید! سید گفت: مانعی ندارد! سفیر، بیدرنگ یک قطعه چک صدهزار دیناری تقدیم نمود. سید هم آن راگرفت و زیرِ تشکِ خود گذاشت! طولی نکشید که به سفیر و همراهانش گفتند: ما میدانیم که در این جنگ، بسیاری از مردم، آواره و از هستی ساقط شدند. از طرف ما به دولت متبوع خود بگوئید: سیدأبوالحسن، به نمایندگی از مسلمانان، وجهِ ناقابلی، به منظور کمک به آسیب دیدگانِ جنگ، تقدیم میدارد و از کمی وجه معذرت میخواهد! چرا که خود میدانید ما در شرایط مشابهی هستیم. آنگاه، چک سفیر بریتانیا را از زیرِ تشک درآورد و یک قطعه چک صدهزار دیناری! نیز از خود روی آن گذاشت و با عذرخواهی به سفیر بریتانیا داد! | سفیر بریتانیا با تقدیم پیام دولت متبوع خویش، گفت: عالیجناب! دولت انگلستان نذر کرده بود! که اگر بر آلمان نازی پیروز گردد، صدهزار دینار! خدمتِ شما تقدیم دارد، تا در هر موردی که خود شایسته میدانید، هزینه کنید! سید گفت: مانعی ندارد! سفیر، بیدرنگ یک قطعه چک صدهزار دیناری تقدیم نمود. سید هم آن راگرفت و زیرِ تشکِ خود گذاشت! طولی نکشید که به سفیر و همراهانش گفتند: ما میدانیم که در این جنگ، بسیاری از مردم، آواره و از هستی ساقط شدند. از طرف ما به دولت متبوع خود بگوئید: سیدأبوالحسن، به نمایندگی از مسلمانان، وجهِ ناقابلی، به منظور کمک به آسیب دیدگانِ جنگ، تقدیم میدارد و از کمی وجه معذرت میخواهد! چرا که خود میدانید ما در شرایط مشابهی هستیم. آنگاه، چک سفیر بریتانیا را از زیرِ تشک درآورد و یک قطعه چک صدهزار دیناری! نیز از خود روی آن گذاشت و با عذرخواهی به سفیر بریتانیا داد! | ||
با این تدبیرِ ظریف و سخاوت سید ابوالحسن، سفیر انگلیس، شرمنده و رنگِ چهرهاش تغییر کرد! اجازه مرخصی خواست و با بوسیدنِ دست آن مرجع بزرگ از بیت ایشان خارج شد! نماینده انگلیس بعد از ترکِ جلسه، گفت: ما میخواستیم، شیعیان را استعمار کنیم و آنان را بخریم! أمّا سید ابوالحسن، ما را خرید! و پرچمِ اسلام را در بریتانیا بر زمین کوبید! بعد از رفتنِ وی علمای حاضر در مجلس، از سید پرسیدند: اگر آن وجهی که به سفیر انگلیس تقدیم کردید، به مصرف حوزه علمیه میرسید، بهتر نبود؟! «مرحوم سید» در جواب گفت: سهم امام باید در ترویج اسلام و مذهب صرف گردد، به نظر من یکی از مواردی که میتوانستیم بهترین بهرهبرداری را در ترویج اسلام بنمائیم، همین مورد بود.<ref>[https://fa.wikishia.net/ برگرفته شده از مقاله سید ابوالحسن اصفهانی]</ref> | با این تدبیرِ ظریف و سخاوت سید ابوالحسن، سفیر انگلیس، شرمنده و رنگِ چهرهاش تغییر کرد! اجازه مرخصی خواست و با بوسیدنِ دست آن مرجع بزرگ از بیت ایشان خارج شد! نماینده انگلیس بعد از ترکِ جلسه، گفت: ما میخواستیم، شیعیان را استعمار کنیم و آنان را بخریم! أمّا سید ابوالحسن، ما را خرید! و پرچمِ اسلام را در بریتانیا بر زمین کوبید! بعد از رفتنِ وی علمای حاضر در مجلس، از سید پرسیدند: اگر آن وجهی که به سفیر انگلیس تقدیم کردید، به مصرف حوزه علمیه میرسید، بهتر نبود؟! «مرحوم سید» در جواب گفت: سهم امام باید در ترویج اسلام و مذهب صرف گردد، به نظر من یکی از مواردی که میتوانستیم بهترین بهرهبرداری را در ترویج اسلام بنمائیم، همین مورد بود.<ref>[https://fa.wikishia.net/ برگرفته شده از مقاله سید ابوالحسن اصفهانی]</ref> | ||
=== حادثه مسجد گوهرشاد === | ===حادثه مسجد گوهرشاد=== | ||
مورد دوم از دهها مورد دخالت آن فقیه عظیمالشأن در امور سیاسی، اجتماعی مسلمانان، عکسالعمل آن فقیه بزرگ در برابر حوادث [[مسجد گوهرشاد]] بود. فاجعه مسجد گوهرشاد [[مشهد]]، یکی از دهها و صدها حوادث جنایت بار دوران رضاخان پهلوی است که مردم مسلمان را در راه حمایت از روحانیت به خاک و خون کشید. آن روز مردم در اعتراض به دستگیری | مورد دوم از دهها مورد دخالت آن فقیه عظیمالشأن در امور سیاسی، اجتماعی مسلمانان، عکسالعمل آن فقیه بزرگ در برابر حوادث [[مسجد گوهرشاد]] بود. فاجعه مسجد گوهرشاد [[مشهد]]، یکی از دهها و صدها حوادث جنایت بار دوران رضاخان پهلوی است که مردم مسلمان را در راه حمایت از روحانیت به خاک و خون کشید. آن روز مردم در اعتراض به دستگیری آیةاللهالعظمی [[سید حسین طباطبایی قمی|سید حسین قمی]] دست به تظاهرات زده بودند. وقتی خبر به رضا شاه رسید که دهها هزار نفر از مردم مشهد به دفاع ازاهداف اسلام و روحانیت در مسجد گوهرشاد اجتماع کردهاند، دستور داد همه مردم را از طرف درها و چهار طرف پشت بام مسجد، به رگبار مسلسل ببندند و هیچ نوع رحم به صغیر و کبیر و زن و مرد نکنند. دستور دژخیم تاریخ، توسط مامورین جنایت کار اوعملی شد و مردم بی دفاع را به صفیر گلوله بستند و چندین هزار نفر از زن و مرد و روحانی و غیر روحانی، زائر و بومی را به شهادت رساندند. پس از این یورش وحشیانه و سبعانه، درهای مسجد را باز کردند و زندگان را بیرون بردند و کشتگان را به کامیونها ریخته و همه را در خندقی که در بیرون شهر برای همین منظور حفر کرده بودند، ریختند و روی آن را پوشاندند که هنوز آن نقطه به قتلگاه مشهور است. | ||
پس از این ماجرا، | پس از این ماجرا، آیةالله سید حسین قمی در باغ سراجالملک شهر ری محبوس گردید و هر گونه تماس با ایشان ممنوع اعلام شد. بعد از یک ماه در آخر ماه ربیعالثانی بود که او را به اتفاق فرزندش و جمعی دیگر به اعتاب مقدسه تبعید کردند. | ||
وقتی | وقتی آیةالله سید حسین قمی وارد کربلا شد، آیةاللهالعظمی مرحوم سید ابوالحسن اصفهانی، دامادشان آقای سید میرزا را با نامهای به نمایندگی از خود خدمت ایشان اعزام نمود و آقا سید میر گفته بود:«آقا به من دستور دادهاند از طرف ایشان دست شما را ببوسم.» این عمل آیةالله اصفهانی، مرجع تقلید اسلامی اثر خود را بخشید و به این ترتیب آیةالله اصفهانی رضایت خود را از اعمال و خدمات آن عالم ربانی و نارضایی وخشم خود را از اعمال فجیع دولت سرسپرده رضاخانی اعلام نمودند.<ref>[https://hawzah.net/ برگرفته شده از مقاله آیة اللهالعظمی سید ابوالحسن اصفهانی]</ref> | ||
=== فتوای سید ابوالحسن در حمایت از انقلاب عراق === | ===فتوای سید ابوالحسن در حمایت از انقلاب عراق === | ||
متن فتوای سید ابوالحسن در حمایت از انقلاب ۱۹۲۰ مردم عراق | متن فتوای سید ابوالحسن در حمایت از انقلاب ۱۹۲۰ مردم عراق | ||
خط ۱۳۰: | خط ۱۲۹: | ||
خداوند ما و شما را برای خدمت به اسلام و مسلمین موفق فرماید. | خداوند ما و شما را برای خدمت به اسلام و مسلمین موفق فرماید. | ||
== وفات == | ==وفات== | ||
آیتالله اصفهانی تا واپسین سال حیات خـویش در نـجف اشرف ماندگار بود. او در اواخر عمر خـویش به بـیماریهای گـوناگون مبتلا شد و سرانجام در ۱۳۲۵ خورشیدی و در ۸۱ سالگی دار فانی را وداع گفت و پیکر شریف آن مرجع در صحن مطهر امیرمؤمنان(ع) به خاک سپرده شد.<ref>[https://www.irna.ir/ برگرفته شده از مقاله درباره آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی]</ref> | آیتالله اصفهانی تا واپسین سال حیات خـویش در نـجف اشرف ماندگار بود. او در اواخر عمر خـویش به بـیماریهای گـوناگون مبتلا شد و سرانجام در ۱۳۲۵ خورشیدی و در ۸۱ سالگی دار فانی را وداع گفت و پیکر شریف آن مرجع در صحن مطهر امیرمؤمنان(ع) به خاک سپرده شد.<ref>[https://www.irna.ir/ برگرفته شده از مقاله درباره آیتالله سیدابوالحسن اصفهانی]</ref> | ||
== پانویس == | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{علمای اسلام}} | |||
[[رده:عالمان]] | [[رده:عالمان]] | ||
[[رده:عالمان شیعه]] | [[رده:عالمان شیعه]] | ||
[[رده:مراجع تقلید]] | |||
[[رده:ایران]] | [[رده:ایران]] |