۸۷٬۷۱۸
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۶۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات شخصیت | |||
[[ | | عنوان = سیدهاشم حَدّاد | ||
| تصویر = سید هاشم حداد.jpg | |||
''''' | | نام = سیدهاشم موسوی حَدّاد | ||
| نامهای دیگر = | |||
| سال تولد = ۱۳۱۸ ق | |||
| تاریخ تولد = | |||
| محل تولد = [[کربلا|كربلا]]، [[عراق]] | |||
| سال درگذشت = | |||
| تاریخ درگذشت = ۱۴۰۴ ق | |||
| محل درگذشت = | |||
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی | [[سیدعلی قاضی طباطبایی]]}} | |||
| شاگردان = | |||
| دین = [[اسلام]] | |||
| مذهب = [[مذهب شیعه|شیعه]] | |||
| آثار = | |||
| فعالیتها = | |||
| وبگاه = | |||
}} | |||
'''سیّد هاشم موسوی حدّاد''' از عارفان [[مذهب شیعه|شیعه]] در قرن چهاردهم هجری قمری و از سلسله عارفان متشرع [[عتبات عالیات]] در [[کربلا]] و [[نجف]] بود. یکی از قدیمیترین شاگردان مکتب اخلاقی و عرفانی عارف بیبدیل مرحوم آیة اللهالعظمی حاج سیّد [[سیدعلی قاضی طباطبایی]] میباشند. ایشان در [[سیر و سلوک]] به مقامی رسیده بودند که مرحوم آیةالله قاضی میفرمود: سیّد هاشم چنان توحید را ذوق کرده و مسّ نموده است که محال است چیزی بتواند در آن خلل وارد سازد. | |||
اعتقاد به مسئله [[وحدت وجود]] و نقل سخنان [[محییالدین محمد بن علی بن عربی حاتمی|محییالدین ابن عربی]] و قرائت [[مثنوی]] [[جلالالدین مولوی]] و تمایلات عارفانه و .... باعث انتقاد برخی از متشرعه بر حداد شده است که البته سید حداد به آنها پاسخ داده است. | |||
== ولادت == | |||
مرحوم سید هاشم حداد در سال ۱۳۱۸ ق در کربلا دیده به جهان گشود. پدرش سید قاسم نیز متولد کربلا بوده و اما جدش سید حسن، از [[مذهب شیعه|شیعیان]] [[هند]] بوده است و در هنگامی که میان دو طائفه از اهل هند در حدود صد و هفتاد سال پیش نزاع و جنگی در میگیرد سیدحسن به دست گروه غالب [[اسیر]] میگردد. آنها او را به یک خانواده [[مذهب شیعه|شیعی]] ملقب به افضل خان فروختند و این خانواده به کربلا [[هجرت]] کرده و با خودشان سیدحسن را آورده اما از آنجا که از وی کراماتی مشاهده کردند او را آزاد نمودند. | |||
سیدحسن در کربلا ماندگار شده، برای خود شغل سقائی را برگزید و ازدواج نمود. حاصل این ازدواج، چند فرزند از جمله سید قاسم است. سیدقاسم با دختری به نام زینب ازدواج نموده و صاحب سه فرزند به نامهای سید هاشم، سید حسین و سید محمود میشود. | |||
خود مرحوم حداد با دختری به نام هدیه (امّ مهری) که از قبیله جنابی ها<ref>جنابی ها از اعراب اصیل و معروف و ریشه دار هستند و به سابقه و حسن عِرق و ریشه مشهورند، و اینك در حِلّه و كربلا و [[نجف|نجف اشرف]] و بعضی از جاهای دیگر ساكن میباشند. دختر به غیر خود نمیدهند و از غیر خودشان نمیگیرند</ref> هستند ازدواج میکند. پدر همسر ایشان حسین أبو عَمْشَه، و مادر وی نَجیبه نام داشت<ref> روح مجرد، ص ۹۸.</ref>. | |||
== تحصیل == | |||
حاج سید هاشم پس از رشد و شکوفایی، در همان کربلا مشغول تحصیل شد. درسهای طلبگی را تا [[سیوطی]] خواند. سپس راهی دیار مولی الموحدین، [[علی بن ابیطالب|امیرالمؤمنین (علیهالسلام)]] شد. تا علاوه بر تحصیل، از محضر عارف کامل و بیبدیل، [[سیدعلی قاضی طباطبایی|میرزا علی قاضی طباطبائی تبریزی]]، استفاده و همچنین در مدرسه هندی نجف خدمت کند. | |||
= | == ارتباط با آیتالله قاضی == | ||
مرحوم سید هاشم حداد تا بیست سالگی در کربلا مانده و تا آن هنگام دروس مقدماتی حوزه علمیه (تا سیوطی) را خوانده بودند تا اینکه برای تحصیل و به شوق دیدار مرحوم قاضی به [[نجف]] مشرف شد. | |||
[[ | خود ایشان لحظۀ دیدار با مرحوم قاضی را اینگونه وصف مینماید: | ||
[[رده:]] | |||
برای تحصيل به نجف مشرّف شدم، تا هم از محضر آقا (مرحوم قاضی) بهرمند گردم و هم خدمت مدرسه را بنمايم (مدرسه هندی: محلّ اقامت مرحوم قاضی) همين که وارد شدم ديدم روبرو سيّدی نشسته است؛ بدون اختيار به سوی او کشيده شدم. رفتم و سلام کردم، و دستش را بوسيدم. | |||
مرحوم قاضی فرمود: رسيدی! در آنجا حجرهای برای خود گرفتم؛ و از آن وقت و از آنجا باب مراوده با آقا مفتوح شد. | |||
وی مدت ۲۸سال از محضر مرحوم قاضی بهرهمند بوده و در این مدت به درجاتی عالی در عرفان و سیرو سلوک واصل شد و تقریباً در میان تلامذه مرحوم قاضی در مراتب معنوی یگانه و منحصر به فرد بود. | |||
بعد از رحلت مرحوم حضرت آقای قاضی، سید هاشم حداد از برخی خواص از سالکان الی الله دستگیری مینمود و جمعی را از اقیانوس معارف توحیدی خود بهرهمند کرد که برخی از ایشان عبارتند از: علامه [[آیتالله حسینی طهرانی]]، آیتالله شهید شیخ [[مرتضی مطهری]]، [[آیتالله سید عبدالکریم کشمیری]]، [[سید عبدالحسین دستغیب|آیتالله سید عبدالحسین دستغیب]]، آیتالله [[سید مصطفی خمینی]]. | |||
== جلسات عرفانی مرحوم سید هاشم حداد == | |||
مرحوم [[علامه طهرانی]] [[رمضان|ماه رمضان]] ۱۳۷۶ ه ق (فروردین ۱۳۳۶) را به طور کامل در کربلا ساکن شده و شبها را با مرحوم حداد به سر میبردند: | |||
«پس از ادای [[نماز]] عشائين و صرف افطار، دو ساعت از شب گذشته به منزل آقا مشرّف میشدم تا نزدیک [[اذان]] صبح که باز برای سَحور خوردن به خانه باز میگشتم، يعنی خود آقا وقت ملاقات را در شبها معيّن نموده بودند؛ زيرا که روزها دنبال کار میرفتند». | |||
مرحوم علامه طهرانی از این جلسات شبانه با تعبیر «پذیرایی معنوی» یاد کرده و و اینگونه آن را وصف مینمایند: | |||
«محلّ اجتماع دکّهای بود در کنار مسجدی که ايشان متصدّی تنظيف آن بودند؛ و آن دکّه به طول و عرض دو متر در دو متر بود و ارتفاع سقفش بقدری بود که در آن نمیشد نماز را ايستاده بجای آورد چون سر به سقف گير میکرد؛ و در حقيقت اطاق نبود بلکه محلّی بود زائد که معمار در وسط پلّکان معبرِ به بام [[مسجد]] به عنوان انبار در آنجا درآورده بود. امّا چون مکان خلوت و تاريک و دنجی بود، آقای حدّاد آنجا را در مسجد برای خود برگزيده، و برای [[دعا]] و قرائت [[قرآن]] و اوراد و اذکاری که مرحوم قاضی میدادند بالأخص برای سجدههای طولانی بسيار مناسب بود. امّا نمازها را ايشان در درون شبستان مسجد میخواندند، و نمازهای واجب را نيز به [[امام جماعت]] آن مسجد به نام آقا شيخ يوسف اقتدا مینمودند. | |||
در آن دکّه سماور چای و قوری نيز بود و مقداری از اثاث مسجد هم در کنار آن ريخته بود. خداوندا! از اين دکّه بدين وضع و کيفيّت کسی خبر ندارد، جز خود مرحوم قاضی که در [[کربلا|کربلای معلی]] در اوقات تشرّف بدان قدم نهاده است. | |||
عظمت و روحانيّت آن دکّه را کسی میداند که مانند بعضی از دوستان حدّاد مثل حاج حبيب سماوی، و حاج عبدالزّهراء گرعاوی، و حاج أبو موسی مُحيی، و حاج أبو أحمد عبدالجليل محيی و بعضی ديگر، آنرا ديده و در آن أحيانا بيتوته نمودهاند. | |||
حضرت آقای حاج سيّد هاشم از حقير در تمام شبهای ماه مبارک در آن دکّه پذيرائی کرد. وه چه پذيرائيی! | |||
…شب تا نزدیک اذان به گفتگو و قرائت قرآن و گريه و خواندن أشعار [[ابن فارض]] و تفسير نکات عميق عرفانی و دقائق أسرار عالم توحيد و عشق وافر و زائد الوصف به [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حضرت أبا عبدالله الحسين (علیهالسلام)]] میگذشت. و برای رفقای ما که حاضر در آن جلسه بودند همچون حاج عبدالزّهراء، باب مکاشفات باز بود و مطالبی جالب بيان میکرد. و حقيقةً در آن ماه رمضان بقدری شوريده و وارسته و بیپيرايه بود که موجب تعجّب بود. آنقدر در جلسه میگريست که چشمهايش متورّم میشد، و از ساعت میگذشت، آنگاه به درون [[مسجد]] ميرفت و بر روی حصير پس از ادامه گريه به [[سجده]] میافتاد. بسيار شور و وَلَه و آتش داشت؛ آتش سوزان که ديگران را نيز تحت تأثير قرار ميداد. | |||
يک شب که پس از اين گريههای ممتد و سرخ شدن چشمها به درون مسجد رفت، حضرت آقای حدّاد به من فرمود: سيّد محمّد حسين! اين گريهها و اين حِرقت دل را میبينی؟ من صد «قاط» (برابر و مقدار) بيشتر از او دارم ولی ظهور و بروزش به گونه دگر است<ref>. روح مجرد ص ۳۲.</ref>». | |||
==درگذشت== | |||
مرحوم سید هاشم حداد در اواخر ماه [[جمادی الاول|جمادی الاولی]] سال ۱۴۰۴ ق (اسفند ۱۳۶۲) بیمار شده و مدتی در بیمارستان بستری میشوند و نهایتاَ در ۱۲ [[رمضان]] آن سال (۲۱ [[ماه خرداد]] ۱۳۶۳) در سن هشتاد و شش سالگی رحلت فرمودند<ref>روح مجرد، ص ۶۶۳.</ref>. | |||
==جستارهای وابسته== | |||
*[[سیدعلی قاضی طباطبایی]] | |||
*[[نجف]] | |||
*[[کربلا]] | |||
*[[مسجد]] | |||
==پانویس== | |||
{{پانویس}} | |||
==منابع== | |||
*[http://erfanvahekmat.com/%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D9%85%D9%87/%D8%B3%DB%8C%D8%AF_%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85_%D9%85%D9%88%D8%B3%D9%88%DB%8C_%D8%AD%D8%AF%D8%A7%D8%AF برگرفته از سایت سید هاشم موسوی حداد - عرفان و حکمتerfanvahekmat.com] | |||
*زندگینامه عارف وارسته حضرت استاد سید هاشم حداد (ره)، [http://www.marjaeeshgh.blogfa.com/post/11 www.marjaeeshgh.blogfa.com] | |||
[[رده:عارفان]] |