اصفهان: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
موزه کلیسای وانک | موزه کلیسای وانک | ||
<br> | <br> | ||
مسجد جامع عتیق | [[مسجد جامع عتیق]] | ||
<br> | <br> | ||
منارجنبان | منارجنبان | ||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
میدان امام علی | میدان امام علی | ||
<br> | <br> | ||
مسجد رحیم خان | [[مسجد رحیم خان]] | ||
<br> | <br> | ||
کاخ هشت بهشت | کاخ هشت بهشت |
نسخهٔ ۲۳ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۰۵:۰۹
شهر اصفهان ، مرکز استان اصفهان محسوب می شود و در فرهنگ ایران به «نصف جهان» شهرت دارد. شهری توریستی و باستانی می باشد که در مرکز ایران واقع شده است. این شهر به دلیل وجود بناهای تاریخی به عنوان میراث تاریخی در یونسکو به ثبت رسیده است. در روزگاران قدیم این شهر را با نام های مانند سپاهان، صفاهان، صفویان، پارتاک، یهودیه، گابیان و… نیز می شناختند. شهر اصفهان با توجه به آب و هوای معتدل و مراکز تاریخی و گردشگری فراوان به عنوان مرکز فرهنگی و اقتصادی ایران به شمار می آید.
نام شهر | اصفهان |
---|---|
تعداد جمعیت | 2/243/249 نفر |
دین | اسلام |
زبان رسمی | فارسی |
کشور | ایران |
مساحت | 550 کیلومتر مربع |
نامهای پیشین | سپاهان، دارالمومنین، اسپهان، اسپادانا، جی، گی، گابیان، سپانه |
شهر تاریخی اصفهان
یکی از شهرهای مرکز ایران با رتبه سومین شهر پهناور و پرجمعیت ایران، شهر اصفهان می باشد. این شهر با وجود بناهای تاریخی که با معماری های خاص و بی نظیر ساخته شده اند، لقب نصف جهان را با خود یدک می کشد. این شهر به دلیل وجود بناهای تاریخی و باستانی متعدد، جاذبه های گردشگری فراوان، کارخانه های فولاد، صنایع دستی های متنوع به قطب گردشگری و اقتصادی ایران تبدیل شده است.
[۱]
اطلاعات شهر اصفهان
شهر اصفهان در فاصله 435 کیلومتری جنوب شهر تهران و در مرکز ایران واقع شده است.
جمعیت شهر اصفهان طبق آمار رسمی در سال ۱۳۹۵ به 2243249 نفر رسیده است.
مردم شهر اصفهان با لهجه اصفهانی و زبان فارسی صحبت می کنند اما تفاوت هایی در واژگان، آوا و ادای جمله نسبت به زبان فارسی دارند. اغلب مردم پیرو دین اسلام و مذهب تشیع می باشند اما یهودیان، ارامنه، مسیحیان و سایر اقلیت های مذهبی نیز در شهر اصفهان زندگی می کنند.
بناهای تاریخی
اصفهان دارای جاذبههای تاریخی و طبیعی بی شماری می باشد و به همین دلیل اصفهان را به مرکز توریستی و گردشگری ایران تبدیل کرده است. از جمله مهمترین بناهای تاریخی و گردشگری اصفهان می توان موارد زیر را نام برد:
میدان نقش جهان
کاخ چهلستون
عالی قاپو
پل خواجو
سی و سه پل
موزه کلیسای وانک
مسجد جامع عتیق
منارجنبان
میدان امام علی
مسجد رحیم خان
کاخ هشت بهشت
بازار اصفهان
بازار قیصریه
کوه صفه
باغ فدک
محله جلفا
موزه موسیقی و…
ورود اسلام به اصفهان
پس از ورود دین اسلام به ایران، اصفهان نیز مانند دیگر شهرهاى ایران تا اوایل قرن چهارم تحت سلطهٔ اعراب بود و در زمان منصور خلیفهٔ عباسى، مورد توجه قرار گرفت و به حاکم این شهر دستور داده شد که در عمران و آبادانى آن بکوشد. به همین منظور در دهکدهٔ خشینان (احمدآباد فعلی) قصرى عالى بنا گردید و بارویى به دور شهر کشیده شد و خشینان به یهودیه متصل گشت.
در دورههای مختلف مراکز مهم و زیبایی به نام حوزه، مدرسه و مسجد جهت نشر افکار و عقاید و آیین اسلام بنا شد. اولین مسجد در اصفهان در زمان خلافت حضرت علی(ع) در محلّه گلبار در کنار مرقد شیعا و مقبره امامزاده اسماعیل ساخته شد. استادان و دانشمندان مبرز ایرانی و اصفهانی به تدریس و تألیف و ترجمه پرداختند و حاصل زحمات خود را به نام آثار اسلامی در جهان منتشر ساختند. تاجایی که در دوره صفویه بنا به نوشته شاردن، سیّاح فرانسوی تعداد مدارس مذهبی در اصفهان ۵۷ باب ذکر شده وکتاب تاریخچه وقف، تعداد مساجد را ۱۸۰ باب آورده است.
همه این مدارس و مساجد و حوزههای علمیه کتابخانه داشته و مدرسین دانشمند و بزرگی در آنجا تدریس مینمودند و به وعظ و خطابه میپرداختند. بیشتر آنها دارای موقوفاتی بودند که مخارج آنها را تأمین میکرده است. بعضی از آنها دارای اطاقهای متعدّدی بوده که طلاب علوم دینی در آنجا به صورت شبانهروزی زندگی میکردند.
مهمترین دوره و اوج شکوفایی مذهبی این شهر مربوط به دوره صفویه بوده است که با هجرت دانشمندان شیعه از لبنان و دیگر مناطق، این شهر مرکزیت علمی در همه زمینهها پیدا نموده و میتوان این دوره را یکی از دورههای طلایی و تمدن پیشرفته شیعه تلقی نمود. در این دوره محقق کرکی عاملی به عنوان بزرگ فقیه و دانشمند شیعه در دربار، به عنوان مشاور اعظم و پس از او شیخ بهایی و سپس علامه مجلسی نقش والایی را در شکل گیری این تمدن شیعی ایفا نمودند. در این دوره تمدن شیعه شیخ بهایی با برخورداری از تخصص در بیشتر علوم زمان خود و مهندسی فوق العاده، مدیریت علمی این تمدن با شکوه را بر عهده گرفته و اصفهان در زمینه کشاورزی و صنعت و معماری و هنر و مرکزیت پیدا کردن سرآمد شهرهای اسلامی شد.
حوزهای علمیه در این شهر نقش والای خود را ایفا نمودند و مدرسههای بزرگی در این شهر با معماری زیبای اسلامی شکل گرفت مانند مدرسه چهار باغ، مدرسه صدر، مدرسه نیم آور، مدرسه صدر خواجو، مدرسه ملاعبد الله، مدرسه جده بزرگ و مدرسه جده کوچک و… در دوره صفویه در این شهر جریانهای علمی بزرگی در زمینه دانش فقه و حدیث و تفسیر و فلسفه در این شهر شکل گرفت که آثار و تالیفات این دوره مهمترین کتب علمی امروزه در حوزههای علمیه به حساب میآید. دایره المعارف بزرگ بحارالانوار مهمترین کتاب شیعه محصول این دوره و تالیف علامه مجلسی میباشد.
پس از انتقال مرکزیت علمی حوزهای دینی از این شهر به کربلا و نجف، حوزههای علمی این شهر پویایی خود را حفظ نموده و خاندانهای علمی بزرگی در این شهر شکل گرفت که این حیات علمی تا به امروز در اصفهان ادامه پیدا کرده و امروزه هم حوزه علمیه اصفهان پس از قم در کنار حوزه مشهد یکی از بزرگترین مراکز علمی جهان تشیع به حساب میآید.
اهم دانشمندان و فضلا و عرفایی که در مراکز دینی این شهر به تدریس اشتغال داشتند عبارتاند از: علی بن سهل متوفی به سال ۲۸۰ هجری، ابوالفرج اصفهانی متوفی به سال ۳۶۰ قمری، حمزه اصفهانی متوفی به سال ۳۶۰ قمری، حافظ ابونعیم متوفی در ابتدای قرن چهارم، ابوعبدالله معصومی متوفی در نیمه اول قرن پنجم، راغب اصفهانی متوفی به سال ۵۶۵ قمری، ابوعلی مسکویه متوفی به سال ۲۴۰ هجری، مفضل بن سعد بن حسین مافروخی، صاحب بن عبّاد و محقّق کرکی معروف به محقق ثانی. علاوه بر اینها بسیاری از دانشمندان معروف دیگر از جمله: ابن سینا، ملاصدرا، علاّمه مجلسی، میرداماد، میرفندرسکی، شیخ بهایی و در این اواخر نیز آیت الله آقا رحیم ارباب و استاد جلال همایی، در حوزههای علمیه اصفهان به تدریس علوم اشتغال داشتهاند.
از بانوان فاضل و دانشمند، سرکار حاجیه خانم امین مجتهده مشهور و حاجیه خانم همایونی که از مؤسسین مکتب فاطمه در اصفهان بودهاند نیز از مدرسین عالیقدر و فاضل معاصر اصفهان به شمار میآیند. اصفهان به برکت وجود بسیاری از علما و فضلا و عرفا و شعرا و دانشمندان به دارالعلم شهرت داشته است. بیشتر دانشپژوهان و طلاّب علوم دینی به این شهر میآمدند و از دریای بیکران علوم دانشمندان اصفهانی کسب فیض میکردند و خود به درجات علمی و فقهی نایل آمده جهت تعلیم و تدریس به ممالک و شهرهای خود باز میگشتند.[۲]
بیانیه اقتصادی علمای اصفهان در قرن اخیر
علمای اصفهان در این بیانیه،بر مصرف کالای ایرانی تاکید کرده اند و حتی در استفاده از کاغذ و یا پارچه کفن نیز به این مهم اشاره کرده اند. ضمن اینکه تهیه لباس با پارچه غیر ایرانی را حرام نمی دانند اما بر استفاده از پارچه ایرانی تاکید می کنند و حتی در زمینه کفن اعلام می کنند که ما بر میتی که کفن وی از پارچه ایرانی نباشد، نماز نمی خوانیم.
پرهیز از اسراف و ریخت و پاش و همچنین هشدار به معتادان مورد توجه علمای اصفهان قرار گرفته و می گویند: معتادان مورد احترام نیستند و به منزل آنها نمی رویم.
پرواضح است که وقتی علمای اصفهان در یک قرن پیش اینگونه موضع گرفته اند، امروز و در دوران طلایی حکومت اسلامی و در شرایطی که استقلال و عظمت مسلمانان بیش از پیش مورد توجه و اهمیت است، جامه عمل پوشاندن به فرمایش رهبر معظم انقلاب در راستای آبادانی کشور، عزت اسلامی و ادای وظیفه دینی خواهد بود.
این قرارداد در تاریخ 12 جمادی الاول 1324 به امضاء رسید.
متن کامل بیانیه و اسامی علمای امضا کننده:
«بعد از تسبیح و تحمید؛ این خدام شریعت مطهره با همراهی جناب رکن الملک متعهد و ملتزم شرعی شدهایم، که مهما امکن بعد ذلک تخلف ننمائیم، فعلاً پنج فقره است:
اولاً: قبالجات و احکام شرعیه، از شنبه به بعد باید روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود، اگر بر کاغذهای دیگر نویسند، مهر ننموده و اعتراف نمینویسیم. قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد امضاء نمینماییم. حرام نیست کاغذ غیر ایرانی و کسی را مانع نمیشویم ماها با این روش متعهدیم.
ثانیاً: کفن اموات، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه دیگر ایرانی باشد متعهد شدهایم بر آن میت ماها نماز نخوانیم. دیگری را برای اقامه صلوة بر آن میت بخواهند، ماها را معاف دارند.
ثالثاً: ملبوس مردانه جدید که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده میشود، قراردادیم مهما امکن هرچه بدلی آن در ایران یافت می شود، لباس خودمان را از آن منسوج نمائیم و منسوج غیر ایرانی را نپوشیم. و احتیاط نمیکنیم و حرام نمیدانیم لباسهای غیر ایرانی را، اما ماها ملتزم شده ایم حتی المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از نسج ایرانی بنمائیم، تا بعین ماها نیز کذلک. و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد، آنچه از سابق پوشیده داریم و دوخته، ممنوع نیست استعمال آن.
رابعاً: میهمانیها بعد ذلک، و لو اعیانی باشد، چه عامه چه خاصه، باید مختصر باشد؛ یک پلو و یک چلو و یک خورش و یک افشره، اگر زائد بر این کسی تکلف دهد ما را به محضر خود وعده نگیرد خودمان نیز به همین روش میهمانی مینمائیم، هرچه کمتر و مختصرتر از این تکلف کردند، موجب مزید امتنان ماها خواهد یود.
خامساً: وافوری و اهل وافور را احترام نمیکنیم، و به منزل او نمیرویم، زیرا که آیات باهره: (ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین ـ و لاتسرفوا ان الله لا یحب المسرفین ـ و لاتلقوا بایدیکم الی التهلکة) و حدیث: (لا ضرر و لاضرار)، ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عِرضی و شغلی آن محسوس و مُسری است و خانوادهها و ممالک را به باد داده، بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری است، به نظر توهین و خفت مینگریم.[۳]
امضای آقایان کرام و علماء فخام کثرالله امثالهم:
1ـ ثقة الاسلام آقای حاجی آقا نورالله،2ـ حسین بن جعفر الفشارکی،3ـ حجة الاسلام آقا نجفی ،4ـ شیح مرتضی اژه،5ـ آقا میرزا محمد تقی مدرس، 6ـ حاجی سید محمد باقر بروجردی، 7ـ آقا میرزا علی محمد،8ـ حاجی میرزا محمد مهدی جویباره، 9ـ سید ابوالقاسم دهکردی، 10ـ حاجی سید ابوالقاسم زنجانی، 11ـ آقا محمد جواد قزوینی، 12ـ سید محمد رضا شهیر به آقا میرزای مسجد شاهی، 13ـ حاجی آقا حسن بیدآبادی
حوزه علمیه اصفهان
مجموعهای از مدارس، عالمان و طلاب علوم دینی در شهر اصفهان است که تاریخ این مجموعه، به دوره صفویه و رسمی شدن مذهب تشیع در ایران و به ویژه انتقال پایتخت به اصفهان به صورت رسمی بازمیگردد. با توجه به فشارهایی که در قلمرو عثمانی در عهد صفوی بر شیعیان وارد میشد، برخی از عالمان شیعی جبل عامل با بهرهگیری از فرصت این گشایش سیاسی در ایران و به انگیزه ترویج مذهب شیعه به این کشور مهاجرت کردند. حوزه علمیه اصفهان، فلاسفه، فقها و مراجع زیادی را تقدیم جامعه کرده است. عالمانی چون میرزا عبدالله افندی، شیخ بهائی، محمدباقر سبزواری، محمدتقی مجلسی، محمدباقر مجلسی، آقا جمال خوانساری، آقا حسین خوانساری، سید ابوالحسن اصفهانی در این حوزه رشد و پرورش یافتهاند.
مخالفت علما و فقها با تصوف و صوفیان از ویژگیهای حوزه علمیه اصفهان بوده است. زنانی نیز در این حوزه رشد یافتهاند که معروفترین آنان آمنه بیگم دختر محمدتقی مجلسی، حمیده رویدشتی دختر شریف بن محمد رویدشتی اصفهانی و در دوره جدید، بانو نصرت امین اصفهانی است. از مهمترین مدارس علمیه این شهر، میتوان به مدرسه ملا عبدالله، مدرسه شیخ لطف الله، مدرسه شاه، مدرسه امام صادق(ع)، مدرسه صدر و مدرسه شیخ بهائی اشاره کرد.[۴]
پانویس