معراج در آثار اهل‌سنت (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (Javadi صفحهٔ معراج در آثار اهل‌سنت را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به معراج در آثار اهل‌سنت (مقاله) منتقل کرد)
 
(۱۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
معراج در آثار اهل سنت
معراج در آثار اهل سنت


== قطعیت اسراء در دیدگاه اهل سنت ==
== قطعیت اسراء در دیدگاه اهل‌سنت ==
حادثه «اسراء» به نص قرآن كريم به دلالت قطعي ثابت شده است<ref>(اسراء،1)</ref>. هم چنين "اسراء" در جميع مصنفات، به‌صورت متواتر در حديث آمده است و راويان این حديث، به بيست صحابي می‌رسد و دلالت قطعي بر ثبوت «اسراء» دارد<ref>ابی‌عبدالله محمد بن احمد الانصاري القرطبي الجامع الاحكام القرآن، ج 10، ص 205. هبة، الزحيلى، تفسير المنير، ج 15، صص 12 و 13.</ref>.
حادثه «اسراء» به نص قرآن كريم به دلالت قطعي ثابت شده است<ref>(اسراء،1)</ref>. همچنين "اسراء" در جميع مصنفات، به‌صورت متواتر در حديث آمده است و راويان این حديث، به بيست صحابي می‌رسد و دلالت قطعي بر ثبوت «اسراء» دارد<ref>ابی‌عبدالله محمد بن احمد الانصاري القرطبي الجامع الاحكام القرآن، ج 10، ص 205. هبة، الزحيلى، تفسير المنير، ج 15، صص 12 و 13.</ref>.
== معراج روحانی یا جسمانی ==
== معراج روحانی یا جسمانی ==
گروهی از دانشمندان اهل‌سنت، معراج جسمانی را انكار كرده و معراج روحانی را پذیرفته‌اند، دلیل این امر دو روایتی است كه در کتاب‌های تفسیرشان آورده‌اند: <br>
گروهی از دانشمندان اهل‌سنت، معراج جسمانی را انكار كرده و معراج روحانی را پذیرفته‌اند، دلیل این امر دو روایتی است كه در کتاب‌های تفسیرشان آورده‌اند: <br>
اول: «اِنَّ معاویه ابن ابی‌سفیان كانَ اِذا سُئِلَ عَنْ سُري رسول‌الله قال: كانَ رُؤيا مِنَ اللهِ صادِقَةً؛ هنگامي كه درباره سير رسول‌الله صلی‌الله عليه و آله از معاويه پرسيده شد، گفت: خواب صادقي بود از جانب خدا»<ref>تفسير مراغى، ج 13، ص 7، جزء 15</ref>،<br>
اول: «اِنَّ معاویه ابن ابی‌سفیان كانَ اِذا سُئِلَ عَنْ سُري رسول‌الله قال: كانَ رُؤيا مِنَ اللهِ صادِقَةً؛ هنگامي كه درباره سير رسول‌الله صلی‌الله عليه و آله از معاويه پرسيده شد، گفت: خواب صادقي بود از جانب خدا»<ref>تفسير مراغى، ج 13، ص 7، جزء 15</ref>،<br>
دوم: «اِنَّ بَعضَ آلَ أبي بكر قال: كانَت عائشَةُ تقُول ما فُقِدَ جَسَدُ رسول‌الله صلی‌الله عليه و آله و لكن اُسريَ بروحِهِ؛ عايشه هميشه می‌گفت جسد رسول‌الله صلی‌الله عليه و آله مفقود نشد، بلكه سير آن حضرت با روح بود (معراج روحاني)»<ref>تفسير مراغى، ج 13، ص 7، جزء 15</ref>. البته برخی مثل آلوسی با تفکیک اسراء از معراج اولی را جسمانی و دومی را روحانی دانسته است<ref>تفسير مراغى، ج 13صص 6 ـ 8</ref> در این بحث کلامی بسیاری از اهل سنت و قاطبه علمای شیعی قائل با معراج جسمانی و روحانی هستند.<br>
دوم: «اِنَّ بَعضَ آلَ أبي بكر قال: كانَت عائشَةُ تقُول ما فُقِدَ جَسَدُ رسول‌الله صلی‌الله عليه و آله و لكن اُسريَ بروحِهِ؛ عايشه هميشه می‌گفت جسد رسول‌الله صلی‌الله عليه و آله مفقود نشد، بلكه سير آن حضرت با روح بود (معراج روحاني)»<ref>تفسير مراغى، ج 13، ص 7، جزء 15</ref>. البته برخی مثل آلوسی با تفکیک اسراء از معراج ، اولی را جسمانی و دومی را روحانی دانسته اند.<ref>تفسير مراغى، ج 13صص 6 ـ 8</ref> در این بحث کلامی بسیاری از اهل سنت و قاطبه علمای شیعی قائل به معراج جسمانی و روحانی هستند.<br>
از آيه معراج به خوبي معلوم مي‌شود كه؛
از آيه معراج به خوبي معلوم مي‌شود كه؛


خط ۳۱: خط ۳۱:
== معراج در برخی منابع اصلی ==
== معراج در برخی منابع اصلی ==
# <big>صحيح مسلم،</big> مسلم در صحيح خود در باب الاسراء روایتی از انس بن مالک دارد که در مورد براق و چهارپا بودن آن و دیدار انبیای سلف آدَمَ، عِيسَى، وَيَحْيَى، يُوسُف، إِدْرِيسَ، هَارُونَ، مُوسَى، إِبْرَاهِيمَ و ملائکه بیان می‌شود و نیز تخفیف گرفتن در نماز<ref>صحيح مسلم نویسنده: مسلم جلد: 1 صفحه: 145</ref> و دیدار با مالک خازن جهنم و دجال <ref>صحيح مسلم ، مسلم جلد: 1 ص 151</ref> و نقل روایاتی در مورد آیات 11تا 13 سوره نجم که در مورد رویت جبرائیل و نه خداوند است<ref>صحيح مسلم نویسنده: مسلم جلد: 1 ص158و 159</ref> و اگر رویت خداوند بوده با چشم سر نه چشم دل و  رویت حضرت حق به‌صورت نور بوده است<ref>صحيح مسلم ، مسلم جلد: 1 صفحه: 161</ref>.
# <big>صحيح مسلم،</big> مسلم در صحيح خود در باب الاسراء روایتی از انس بن مالک دارد که در مورد براق و چهارپا بودن آن و دیدار انبیای سلف آدَمَ، عِيسَى، وَيَحْيَى، يُوسُف، إِدْرِيسَ، هَارُونَ، مُوسَى، إِبْرَاهِيمَ و ملائکه بیان می‌شود و نیز تخفیف گرفتن در نماز<ref>صحيح مسلم نویسنده: مسلم جلد: 1 صفحه: 145</ref> و دیدار با مالک خازن جهنم و دجال <ref>صحيح مسلم ، مسلم جلد: 1 ص 151</ref> و نقل روایاتی در مورد آیات 11تا 13 سوره نجم که در مورد رویت جبرائیل و نه خداوند است<ref>صحيح مسلم نویسنده: مسلم جلد: 1 ص158و 159</ref> و اگر رویت خداوند بوده با چشم سر نه چشم دل و  رویت حضرت حق به‌صورت نور بوده است<ref>صحيح مسلم ، مسلم جلد: 1 صفحه: 161</ref>.
# <big>صحیح بخاری،</big> در صحیح بخاری از ابوذر از رسول خدا نقل می‌کند که در مکه و در منزل بودم که سقف شکافت جبرائیل آمد سینه‌ام را شکافت و با آب زمزم شست و با ظرفی پر از ایمان و حکمت سرشار کرد و مرا به آسمان برد حَدَّثَنَا يَحْيَى بْنُ بُكَيْرٍ، قَالَ: حَدَّثَنَا اللَّيْثُ، عَنْ يُونُسَ، عَنِ ابْنِ شِهَابٍ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: كَانَ أَبُو ذَرٍّ يُحَدِّثُ أَنَّ رسول‌الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَالَ: " فُرِجَ عَنْ سَقْفِ بَيْتِي وَأَنَا بِمَكَّةَ، فَنَزَلَ جِبْرِيلُ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، فَفَرَجَ صَدْرِي، ثُمَّ غَسَلَهُ بِمَاءِ زَمْزَمَ، ثُمَّ جَاءَ بِطَسْتٍ مِنْ ذَهَبٍ مُمْتَلِئٍ حِكْمَةً وَإِيمَانًا، فَأَفْرَغَهُ فِي صَدْرِي، ثُمَّ أَطْبَقَهُ، ثُمَّ أَخَذَ بِيَدِي، فَعَرَجَ بِي إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا، فَلَمَّا جِئْتُ إِلَى السَّمَاءِ الدُّنْيَا، و ...<ref>صحیح‌البخاری نویسنده: البخاري جلد: 1 صفحه: 78 بَابٌ: كَيْفَ فُرِضَتِ الصَّلاَةُ فِي الإِسْرَاءِ؟</ref> با آدَمَ، وَإِدْرِيسَ، وَمُوسَى، وَعِيسَى، وَإِبْرَاهِيمَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ و نیز یوسف و هارون ملاقات نمودم و کیفیت تخفیف مقدار نماز دارد و بحثی هم در مورد عدم ایمان ابوطالب دارد<ref>صحیح‌البخاری، البخاري جلد: 5 صفحه: 52</ref>. این نقل با نقل شیعه به جز بحث ایمان حضرت ابوطالب هم خوانی دارد.
# <big>صحیح بخاری،</big> در صحیح بخاری از ابوذر از رسول خدا نقل می‌کند که در مکه و در منزل بودم که سقف شکافت جبرائیل آمد سینه‌ام را شکافت و با آب زمزم شست و با ظرفی پر از ایمان و حکمت سرشار کرد و مرا به آسمان برد<ref>صحیح‌البخاری نویسنده: البخاري جلد: 1 صفحه: 78 بَابٌ: كَيْفَ فُرِضَتِ الصَّلاَةُ فِي الإِسْرَاءِ؟</ref> با آدَمَ، وَإِدْرِيسَ، وَمُوسَى، وَعِيسَى، وَإِبْرَاهِيمَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ و نیز یوسف و هارون ملاقات نمودم و کیفیت تخفیف مقدار نماز دارد و بحثی هم در مورد عدم ایمان ابوطالب دارد<ref>صحیح‌البخاری، البخاري جلد: 5 صفحه: 52</ref>. این نقل با نقل شیعه به جز بحث ایمان حضرت ابوطالب هم خوانی دارد.
# <big>سیره ابن هشام </big>ابن هشام در یک باب <ref>باب ذِكْرُ الإِسراء وَالْمِعْرَاجِ سيرة ابن هشام - ت طه عبد الرؤوف سعد، عبدالملک بن هشام ج،2 صفحه: 32</ref> در سيره خود روایت عبدالله بْنُ مَسْعُودٍ در مورد معراج را ذکر می‌کند:<br>وی علت نام‌گذاری ابوبکر به صدیق را هم اینگونه ذکر می‌کند که نام‌گذاری ابوبکر به صدیق برای تأیید فرمایش رسول اکرم در مورد رویت قافله مکه در بیت‌المقدس بوده است.<ref>سيرة ابن هشام - ت طه عبدالرؤوف سعد ، عبدالملک بن هشام جلد: 2 صفحه: 34</ref> دیدار با پیامبران إبراهيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى <ref>سيرة ابن هشام - ت طه عبدالرؤوف سعد نویسنده: عبدالملک بن هشام جلد: 2 ص 35 و 38</ref> و مالك خازن جهنم<ref>سيرة ابن هشام - ت طه عبدالرؤوف سعد نویسنده: عبدالملک بن هشام جلد: 2 صفحه: 37</ref> هم در سیره آمده است.
# <big>سیره ابن هشام </big>ابن هشام در یک باب <ref>باب ذِكْرُ الإِسراء وَالْمِعْرَاجِ سيرة ابن هشام - ت طه عبد الرؤوف سعد، عبدالملک بن هشام ج،2 صفحه: 32</ref> در سيره خود روایت عبدالله بْنُ مَسْعُودٍ در مورد معراج را ذکر می‌کند:<br>وی علت نام‌گذاری ابوبکر به صدیق را هم اینگونه ذکر می‌کند که نام‌گذاری ابوبکر به صدیق برای تأیید فرمایش رسول اکرم در مورد رویت قافله مکه در بیت‌المقدس بوده است.<ref>سيرة ابن هشام - ت طه عبدالرؤوف سعد ، عبدالملک بن هشام جلد: 2 صفحه: 34</ref> دیدار با پیامبران إبراهيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى <ref>سيرة ابن هشام - ت طه عبدالرؤوف سعد نویسنده: عبدالملک بن هشام جلد: 2 ص 35 و 38</ref> و مالك خازن جهنم<ref>سيرة ابن هشام - ت طه عبدالرؤوف سعد نویسنده: عبدالملک بن هشام جلد: 2 صفحه: 37</ref> هم در سیره آمده است.
== اشکالات به واقعه معراج ==
== اشکالات به واقعه معراج ==


اشکالاتی که به معراج شده از دیرباز مطرح بوده است: <br>
اشکالاتی که به معراج شده از دیرباز مطرح بوده است: <br>  
# اشکال به سند و روایت ادله نقلی:
# اشکال به سند و روایت ادله نقلی: درمورد این اشکالات اگر به سند و یا دلالت آیات و روایات است که باید باتوجه‌به علوم حوزوی حل‌وفصل شوند.  
درمورد این اشکالات اگر به سند و یا دلالت آیات و روایات است که باید باتوجه‌به علوم حوزوی حل‌وفصل شوند.
# اشکال به خلاف عقل بودن برخی موارد: اگر اصل معراج یا جزئیات آن خلاف عقل بین باشد می‌پذیریم؛ اما اگر مبتنی بر پیش‌فرض‌های نادرست برآمده از ضعف علمی بشر باشد جایی برای استماع آن نیست. در فلسفه نيز ثابت شده است كه قدرت خداوند به امر محال تعلق نمی‌گیرد. هنگامي كه امري ممكن شد، تعلق قدرت به آن، مشكلي ندارد. روایت‌های دربردارنده امور نامعقول و باطل مانند اينكه: پيامبر، خدا را آشكارا با چشم سر ديد و... با هيچ منطقي سازگار نيست، بلكه مخالف دليل عقل و نقل است. بنابراين، بی شك اين گونه روایت‌ها، ساختگي است.  
# اشکال به خلاف عقل بودن برخی موارد:  
# اشکال مبتنی بر علوم‌تجربی: اموری مثل نامعقول بودن حركت سريع و کوتاه‌مدت، بعيد بودن پذيرش آن، ممكن نبودن حيات جسماني در عالم بالا و بيهوده بودن انجام چنين كاري از سوي خداي حكيم، از اموری است که در نقد احادیث معراج قابل‌پذیرش نیست، چرا که علم نوپای بشری هنوز به جایی نرسیده و چنان قوامی ندارد که بتواند در این امور اظهارنظر کند وانگهی علم تجربی را یارای تقابل با نقد موثق و عقل مؤید نیست و بايد گفت اينك با پيشرفت دانش فضايي، حركت سريع و کوتاه‌مدت مافوق ‌سرعت نور براي بشر ممكن شده است و نسبت به انکارهای قبلی مورد پذیرش است، حال اينكه اين امر به قدرت الهي صورت گرفته است. پس چنين چيزي امکان‌پذیر است. <ref>تفسير نمونه، ج 12، ص 14 تا ...</ref> <br>  
اگر اصل معراج یا جزئیات آن خلاف عقل بین باشد می‌پذیریم؛ اما اگر مبتنی بر پیش‌فرض‌های نادرست برآمده از ضعف علمی بشر باشد جایی برای استماع آن نیست. در فلسفه نيز ثابت شده است كه قدرت خداوند به امر محال تعلق نمی‌گیرد. هنگامي كه امري ممكن شد، تعلق قدرت به آن، مشكلي ندارد. روایت‌های دربردارنده امور نامعقول و باطل مانند اينكه: پيامبر، خدا را آشكارا با چشم سر ديد و... با هيچ منطقي سازگار نيست، بلكه مخالف دليل عقل و نقل است. بنابراين، شك اين گونه روایت‌ها، ساختگي است.
# اشکال مبتنی بر علوم‌تجربی
اموری مثل نامعقول بودن حركت سريع و کوتاه‌مدت، بعيد بودن پذيرش آن، ممكن نبودن حيات جسماني در عالم بالا و بيهوده بودن انجام چنين كاري از سوي خداي حكيم، از اموری است که در نقد احادیث معراج قابل‌پذیرش نیست، چرا که علم نوپای بشری هنوز به جایی نرسیده و چنان قوامی ندارد که بتواند در این امور اظهارنظر کند وانگهی علم تجربی را یارای تقابل با نقد موثق و عقل مؤید نیست و بايد گفت اينك با پيشرفت دانش فضايي، حركت سريع و کوتاه‌مدت مافوق ‌سرعت نور براي بشر ممكن شده است و نسبت به انکارهای قبلی مورد پذیرش است، حال اينكه اين امر به قدرت الهي صورت گرفته است. پس چنين چيزي امکان‌پذیر است. <ref>تفسير نمونه، ج 12، ص 14 تا ...</ref> <br><br>
برخی گفته‌اند: حيات در عالم بالا ممكن نيست. شايد براي چنين امري، دلايلي بيان شود، مانند:
برخی گفته‌اند: حيات در عالم بالا ممكن نيست. شايد براي چنين امري، دلايلي بيان شود، مانند:
* 1.نبودن هوا در بيرون از فضاي جو زمين؛
* نبودن هوا در بيرون از فضاي جو زمين؛
* 2. گرماي سوزان آفتاب در بخشي كه آفتاب می‌تابد؛  
* گرماي سوزان آفتاب در بخشي كه آفتاب می‌تابد؛
* 3. سرماي كشنده در بخشي كه آفتاب نمی‌تابد؛  
* سرماي كشنده در بخشي كه آفتاب نمی‌تابد؛
* 4. وجود پرتوهاي خطرناك در فضا كه به ساختار بدن زيان می‌رساند؛
* وجود پرتوهاي خطرناك در فضا كه به ساختار بدن زيان می‌رساند؛
* 5. مشكل بی‌وزنی.  
* مشكل بی‌وزنی.
به‌یقین، مسئله معراج، پدیده‌ای عادي نبوده، بلكه با استفاده از نيروی بی‌پایان خداوند صورت گرفته است، البته همه معجزه‌های پيامبران همین‌گونه است. به عبارت روشن‌تر، هنگامي كه معجزه از نظر عقلی محال نيست، ديگر موارد نيز با قدرت خداوند، ممكن می‌شود. اكنون بشر با پيشرفت دانش توانسته است با بهره‌گیری از سفینه‌های فضايی، مشكل پرتوهای مرگ‌بار بيرون جو را حل كند. با توليد لباس‌های ويژه نيز می‌تواند خود را در گرما و سرماي فوق‌العاده حفظ كند. با استفاده از اكسيژن ذخيره شده، مشكل نبود هوا را برطرف ساخته و با تمرين، مشكل بی‌وزنی را رفع كرده است. پس معراج به مدد و نيروی نامحدود الهی، هیچ‌گونه مانع عقلی و علمی ندارد<ref>ر. ک تفسير نمونه، ج 12، صص 19 و 20.</ref>.
به‌یقین، مسئله معراج، پدیده‌ای عادي نبوده، بلكه با استفاده از نيروی بی‌پایان خداوند صورت گرفته است، البته همه معجزه‌های پيامبران همین‌گونه است. به عبارت روشن‌تر، هنگامي كه معجزه از نظر عقلی محال نيست، ديگر موارد نيز با قدرت خداوند، ممكن می‌شود. اكنون بشر با پيشرفت دانش توانسته است با بهره‌گیری از سفینه‌های فضايی، مشكل پرتوهای مرگ‌بار بيرون جو را حل كند. با توليد لباس‌های ويژه نيز می‌تواند خود را در گرما و سرماي فوق‌العاده حفظ كند. با استفاده از اكسيژن ذخيره شده، مشكل نبود هوا را برطرف ساخته و با تمرين، مشكل بی‌وزنی را رفع كرده است. پس معراج به مدد و نيروی نامحدود الهی، هیچ‌گونه مانع عقلی و علمی ندارد<ref>ر. ک تفسير نمونه، ج 12، صص 19 و 20.</ref>.
دکتر احمد شبلی استاد الازهر در قسمت سوم مجموعه «بالمكتبة الإسلامية المصورة لكل الأعمار» در نقد اسراء و معراج اموری را نوشته که در جواب آن کتابی از سوی حمود بن عبدالله بن حمود بن عبدالرحمن التويجري با عنوان السراج الوهاج لمحو أباطيل الشلبي عن الإسراء والمعراج تدوین و چاپ گردیده است.
دکتر احمد شبلی استاد الازهر در قسمت سوم مجموعه «بالمكتبة الإسلامية المصورة لكل الأعمار» در نقد اسراء و معراج اموری را نوشته که در جواب آن کتابی از سوی حمود بن عبدالله بن حمود بن عبدالرحمن التويجري با عنوان السراج الوهاج لمحو أباطيل الشلبي عن الإسراء والمعراج تدوین و چاپ گردیده است.


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۳ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۴:۱۲

معراج در آثار اهل سنت

قطعیت اسراء در دیدگاه اهل‌سنت

حادثه «اسراء» به نص قرآن كريم به دلالت قطعي ثابت شده است[۱]. همچنين "اسراء" در جميع مصنفات، به‌صورت متواتر در حديث آمده است و راويان این حديث، به بيست صحابي می‌رسد و دلالت قطعي بر ثبوت «اسراء» دارد[۲].

معراج روحانی یا جسمانی

گروهی از دانشمندان اهل‌سنت، معراج جسمانی را انكار كرده و معراج روحانی را پذیرفته‌اند، دلیل این امر دو روایتی است كه در کتاب‌های تفسیرشان آورده‌اند:
اول: «اِنَّ معاویه ابن ابی‌سفیان كانَ اِذا سُئِلَ عَنْ سُري رسول‌الله قال: كانَ رُؤيا مِنَ اللهِ صادِقَةً؛ هنگامي كه درباره سير رسول‌الله صلی‌الله عليه و آله از معاويه پرسيده شد، گفت: خواب صادقي بود از جانب خدا»[۳]،
دوم: «اِنَّ بَعضَ آلَ أبي بكر قال: كانَت عائشَةُ تقُول ما فُقِدَ جَسَدُ رسول‌الله صلی‌الله عليه و آله و لكن اُسريَ بروحِهِ؛ عايشه هميشه می‌گفت جسد رسول‌الله صلی‌الله عليه و آله مفقود نشد، بلكه سير آن حضرت با روح بود (معراج روحاني)»[۴]. البته برخی مثل آلوسی با تفکیک اسراء از معراج ، اولی را جسمانی و دومی را روحانی دانسته اند.[۵] در این بحث کلامی بسیاری از اهل سنت و قاطبه علمای شیعی قائل به معراج جسمانی و روحانی هستند.
از آيه معراج به خوبي معلوم مي‌شود كه؛

  • اولاً: پيامبر گرامي با بدن و روح با هم سير نموده و معراج «جسماني- روحاني» بود نه روحاني تنها، و گواه آن لفظ «بعبده» است كه در «بدن با روح»‌به كار مي‎رود و هر گاه معراج وي تنها به صورت روحاني بود لازم بود بفرمايد «بروحه».
  • ثانياً: دانشمند بزرگ مرحوم طبرسي با استناد به روايات، مسئله قطعي بودن معراج جسماني، عنوان كرده و گفته است بر اساس منابع متعدد روايي پيامبر اكرم _ صلّي الله عليه و آله _ در شب معراج به آسمان‎ها عروج نمود.
  • ثالثاً: از دقت در معناي معراج روحاني به آساني معلوم مي‌شود كه معراج، جسماني بوده و نه روحاني، زيرا مقصود از معراج روحاني، همان تدبر در مصنوعات الهي و مشاهده جلال و جمال وي و استغراق در فكر و ذكر حق و سرانجام رهايي از قيود مادي و علايق دنيوي و عبور از مراتب امكاني در مراحل باطني و قلبي است كه پس از طي اين مراحل، يك قرب مخصوص دست مي‎دهد كه قابل توصيف نيست.

هرگاه مراد از معراج روحاني، همان تفكر در عظمت حق و وسعت جهان آفرينش و امثال آن است، بي‎ترديد اين گونه معراج از خصايص پيامبر اسلام نيست و اكثر پيامبران و بسياري از مردان روشن قلب و پاك دل اين مرتبه را دارا بوده‎اند، در صورتي كه قرآن اين معراج را از خصايص پيامبر‌(ص) و به عنوان يك امتياز فوق‎العاده ياد مي‎نمايد. گذشته از اين پيامبر اكرم‌(ص) معراج روحاني به مفهوم ياد شده را همواره داشته است. در حالي كه معراج معروف يك بار صورت گرفته است[۶].

تفصیل معراج در منابع اهل سنت

در برخی روایات آمده است که در شب معراج سینهٔ آن حضرت را شکافته‌اند و در اثنای این سفر آسمانی، آن حضرت مشاهدات فراوانی داشته‌اند:

  • شیر و شراب به آن حضرت پیشنهاد شده، و ایشان شیر را انتخاب کرده‌اند، و به آن حضرت گفته شده است که: به فطرت راه یافتی! یا: فطرت را برگزیدی! این را بدان که اگر شراب را برگرفته بودی امّت تو به بیراهه می‌‌رفتند!؛
  • آن حضرت چهار جویبار را دیدند که از چشمه‌ای مجاور ریشهٔ سدره‌المنتهی جاری شده‌اند: دو جویبار آشکار و دو جویبار پنهان؛ آن دو جویبار آشکار، نیل و فرات بودند. عنصر اصلی آن دو؛ و آن دو جویبار پنهان، دو جویبار در بهشت بودند. شاید مشاهدهٔ نیل و فرات اشاره به ‌پاگرفتن اسلام در این دو منطقه بود؛ والله اعلم؛
  • مالک، خازن جهنم، را دیدند که هیچ نمی‌خندد، و بر چهرهٔ او اثری از شادی و شادمانی نیست؛ همچنین بهشت و دوزخ را مشاهده کردند؛
  • به ستم خورندگان اموال یتیمان را مشاهده کردند که لب و دهان آنان همانند دهان اشتران است و پاره‌های آتش را که همانند قطعه‌های سنگ است در دهانشان می‌اندازند و از مقعدشان خارج می‌شود؛
  • رباخواران را مشاهده کردند که شکم‌های بزرگی دارند، آن‌چنان‌که به‌خاطر بزرگی شکم‌‌هایشان نمی‌‌توانند از جایشان حرکت کنند، و فرعونیان به هنگام عرضه بر آتش از کنار آنان می‌‌گذرند و آنان را لگد می‌کنند؛
  • زناکاران را مشاهده کردند که در برابرشان گوشت فربه و پاکیزه نهاده‌‌اند، و در کنار آن گوشت بی‌رمق و متعفّن؛ و آنان گوشت بی‌رمق و متعفّن را می‌خورند، و گوشت فربه و پاکیزه را وا می‌گذارند؛
  • زنانی را که بچه‌هایشان را به مردانی که واقعاً پدر آن بچه‌ها نیستند، می‌بندد، مشاهده کردند که آنان را به سینه‌هایشان آویزان کرده‌اند؛
  • در طول ماه، به هنگام رفت‌وبرگشت، کاروانی از مکّیان مشاهده کردند، و به آنان کمک کردند تا اشتری را که گم‌کرده بودند پیدا کنند؛ و درحالی‌که آنان خواب بودند، از ظرف سرپوشیدهٔ آنان آب نوشیدند و همچنان ظرف خالی را به‌صورت پوشیده وانهادند، و این، نشانه‌‌ای برای درستی ادّعای ایشان در بامداد لیلة ‌الاسراء گردید[۷].

در برخی دیگر از منابع اهل‌سنت هم به‌عنوان فضیلت برای عمر نقل شده که پیامبر فرموده که در شب معراج به قصر طلایی رسیدیم گفتم که از آن کیست گفتند از آن عمر است و چون پیامبر غیرت زیاد عمر را می‌دانست وارد آن نشد[۸].

معراج در برخی منابع اصلی

  1. صحيح مسلم، مسلم در صحيح خود در باب الاسراء روایتی از انس بن مالک دارد که در مورد براق و چهارپا بودن آن و دیدار انبیای سلف آدَمَ، عِيسَى، وَيَحْيَى، يُوسُف، إِدْرِيسَ، هَارُونَ، مُوسَى، إِبْرَاهِيمَ و ملائکه بیان می‌شود و نیز تخفیف گرفتن در نماز[۹] و دیدار با مالک خازن جهنم و دجال [۱۰] و نقل روایاتی در مورد آیات 11تا 13 سوره نجم که در مورد رویت جبرائیل و نه خداوند است[۱۱] و اگر رویت خداوند بوده با چشم سر نه چشم دل و رویت حضرت حق به‌صورت نور بوده است[۱۲].
  2. صحیح بخاری، در صحیح بخاری از ابوذر از رسول خدا نقل می‌کند که در مکه و در منزل بودم که سقف شکافت جبرائیل آمد سینه‌ام را شکافت و با آب زمزم شست و با ظرفی پر از ایمان و حکمت سرشار کرد و مرا به آسمان برد[۱۳] با آدَمَ، وَإِدْرِيسَ، وَمُوسَى، وَعِيسَى، وَإِبْرَاهِيمَ صَلَوَاتُ اللَّهِ عَلَيْهِمْ و نیز یوسف و هارون ملاقات نمودم و کیفیت تخفیف مقدار نماز دارد و بحثی هم در مورد عدم ایمان ابوطالب دارد[۱۴]. این نقل با نقل شیعه به جز بحث ایمان حضرت ابوطالب هم خوانی دارد.
  3. سیره ابن هشام ابن هشام در یک باب [۱۵] در سيره خود روایت عبدالله بْنُ مَسْعُودٍ در مورد معراج را ذکر می‌کند:
    وی علت نام‌گذاری ابوبکر به صدیق را هم اینگونه ذکر می‌کند که نام‌گذاری ابوبکر به صدیق برای تأیید فرمایش رسول اکرم در مورد رویت قافله مکه در بیت‌المقدس بوده است.[۱۶] دیدار با پیامبران إبراهيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى [۱۷] و مالك خازن جهنم[۱۸] هم در سیره آمده است.

اشکالات به واقعه معراج

اشکالاتی که به معراج شده از دیرباز مطرح بوده است:

  1. اشکال به سند و روایت ادله نقلی: درمورد این اشکالات اگر به سند و یا دلالت آیات و روایات است که باید باتوجه‌به علوم حوزوی حل‌وفصل شوند.
  2. اشکال به خلاف عقل بودن برخی موارد: اگر اصل معراج یا جزئیات آن خلاف عقل بین باشد می‌پذیریم؛ اما اگر مبتنی بر پیش‌فرض‌های نادرست برآمده از ضعف علمی بشر باشد جایی برای استماع آن نیست. در فلسفه نيز ثابت شده است كه قدرت خداوند به امر محال تعلق نمی‌گیرد. هنگامي كه امري ممكن شد، تعلق قدرت به آن، مشكلي ندارد. روایت‌های دربردارنده امور نامعقول و باطل مانند اينكه: پيامبر، خدا را آشكارا با چشم سر ديد و... با هيچ منطقي سازگار نيست، بلكه مخالف دليل عقل و نقل است. بنابراين، بی شك اين گونه روایت‌ها، ساختگي است.
  3. اشکال مبتنی بر علوم‌تجربی: اموری مثل نامعقول بودن حركت سريع و کوتاه‌مدت، بعيد بودن پذيرش آن، ممكن نبودن حيات جسماني در عالم بالا و بيهوده بودن انجام چنين كاري از سوي خداي حكيم، از اموری است که در نقد احادیث معراج قابل‌پذیرش نیست، چرا که علم نوپای بشری هنوز به جایی نرسیده و چنان قوامی ندارد که بتواند در این امور اظهارنظر کند وانگهی علم تجربی را یارای تقابل با نقد موثق و عقل مؤید نیست و بايد گفت اينك با پيشرفت دانش فضايي، حركت سريع و کوتاه‌مدت مافوق ‌سرعت نور براي بشر ممكن شده است و نسبت به انکارهای قبلی مورد پذیرش است، حال اينكه اين امر به قدرت الهي صورت گرفته است. پس چنين چيزي امکان‌پذیر است. [۱۹]

برخی گفته‌اند: حيات در عالم بالا ممكن نيست. شايد براي چنين امري، دلايلي بيان شود، مانند:

  • نبودن هوا در بيرون از فضاي جو زمين؛
  • گرماي سوزان آفتاب در بخشي كه آفتاب می‌تابد؛
  • سرماي كشنده در بخشي كه آفتاب نمی‌تابد؛
  • وجود پرتوهاي خطرناك در فضا كه به ساختار بدن زيان می‌رساند؛
  • مشكل بی‌وزنی.

به‌یقین، مسئله معراج، پدیده‌ای عادي نبوده، بلكه با استفاده از نيروی بی‌پایان خداوند صورت گرفته است، البته همه معجزه‌های پيامبران همین‌گونه است. به عبارت روشن‌تر، هنگامي كه معجزه از نظر عقلی محال نيست، ديگر موارد نيز با قدرت خداوند، ممكن می‌شود. اكنون بشر با پيشرفت دانش توانسته است با بهره‌گیری از سفینه‌های فضايی، مشكل پرتوهای مرگ‌بار بيرون جو را حل كند. با توليد لباس‌های ويژه نيز می‌تواند خود را در گرما و سرماي فوق‌العاده حفظ كند. با استفاده از اكسيژن ذخيره شده، مشكل نبود هوا را برطرف ساخته و با تمرين، مشكل بی‌وزنی را رفع كرده است. پس معراج به مدد و نيروی نامحدود الهی، هیچ‌گونه مانع عقلی و علمی ندارد[۲۰]. دکتر احمد شبلی استاد الازهر در قسمت سوم مجموعه «بالمكتبة الإسلامية المصورة لكل الأعمار» در نقد اسراء و معراج اموری را نوشته که در جواب آن کتابی از سوی حمود بن عبدالله بن حمود بن عبدالرحمن التويجري با عنوان السراج الوهاج لمحو أباطيل الشلبي عن الإسراء والمعراج تدوین و چاپ گردیده است.

منابع

  1. (اسراء،1)
  2. ابی‌عبدالله محمد بن احمد الانصاري القرطبي الجامع الاحكام القرآن، ج 10، ص 205. هبة، الزحيلى، تفسير المنير، ج 15، صص 12 و 13.
  3. تفسير مراغى، ج 13، ص 7، جزء 15
  4. تفسير مراغى، ج 13، ص 7، جزء 15
  5. تفسير مراغى، ج 13صص 6 ـ 8
  6. بحارالانوار، ج 18، ص 283، باب 3، نشر دار احياء التراث العربي، بيروت، 1403 ق.
  7. سیرهٔ ابن‌هشام، ج 1، ص 379، 402-406.
  8. شرح صحيح ابن حبان نویسنده: الراجحي، عبدالعزیز جلد: 3 صفحه: 12 والإسراء والمعراج وذكر أحاديثهما وتخريجها وبيان صحيحها نویسنده: الألباني، ناصر الدين جلد: 1 صفحه: 49
  9. صحيح مسلم نویسنده: مسلم جلد: 1 صفحه: 145
  10. صحيح مسلم ، مسلم جلد: 1 ص 151
  11. صحيح مسلم نویسنده: مسلم جلد: 1 ص158و 159
  12. صحيح مسلم ، مسلم جلد: 1 صفحه: 161
  13. صحیح‌البخاری نویسنده: البخاري جلد: 1 صفحه: 78 بَابٌ: كَيْفَ فُرِضَتِ الصَّلاَةُ فِي الإِسْرَاءِ؟
  14. صحیح‌البخاری، البخاري جلد: 5 صفحه: 52
  15. باب ذِكْرُ الإِسراء وَالْمِعْرَاجِ سيرة ابن هشام - ت طه عبد الرؤوف سعد، عبدالملک بن هشام ج،2 صفحه: 32
  16. سيرة ابن هشام - ت طه عبدالرؤوف سعد ، عبدالملک بن هشام جلد: 2 صفحه: 34
  17. سيرة ابن هشام - ت طه عبدالرؤوف سعد نویسنده: عبدالملک بن هشام جلد: 2 ص 35 و 38
  18. سيرة ابن هشام - ت طه عبدالرؤوف سعد نویسنده: عبدالملک بن هشام جلد: 2 صفحه: 37
  19. تفسير نمونه، ج 12، ص 14 تا ...
  20. ر. ک تفسير نمونه، ج 12، صص 19 و 20.