۲۱٬۸۵۰
ویرایش
جز (جایگزینی متن - ' انها ' به ' آنها ') |
(←پانویس) |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
9.ابن داوود مالکی شاذلی در کتاب "البیان و الاختصار"قائل به جواز توسل شده است، و توسل عالما ن و صالحان به پیامبر اکرم (ص) را نقل کرده است.<ref> سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، ص 174. </ref> | 9.ابن داوود مالکی شاذلی در کتاب "البیان و الاختصار"قائل به جواز توسل شده است، و توسل عالما ن و صالحان به پیامبر اکرم (ص) را نقل کرده است.<ref> سبحانی، جعفر، آئین وهابیت، ص 174. </ref> | ||
10 در بین اهل سنت توسل به علما و بزرگان رواج داشته است. از جمله این که ابن جوزی در کتاب مناقب احمد حنبل به نقل از عبدالله ابن موسی مینویسد:" من و پدرم به زیارت قبر احمد میرفتیم و به او متوسل میشدیم تا حاجت مان برآورده شود."<ref> قنبری، | 10 در بین اهل سنت توسل به علما و بزرگان رواج داشته است. از جمله این که ابن جوزی در کتاب مناقب احمد حنبل به نقل از عبدالله ابن موسی مینویسد:" من و پدرم به زیارت قبر احمد میرفتیم و به او متوسل میشدیم تا حاجت مان برآورده شود."<ref> قنبری، روحالله، چهل شبهه بر ضد شیعه و پاسخهای الغدیر، ص 97، انتشارات هنارس، چاپ اول، قم. </ref> | ||
گذشته از این مواردی که از سیره عملی علما و بزرگان اهل سنت قبل از ابن تیمیه نقل شد، روایات زیادی در جواز توسل، در جوامع روایی اهل سنت نقل شده است که خود میتواند شاهدی باشد بر این که آنها قائل به جواز توسل بودهاند. و حتی بعد از ابن تیمیه هم بسیاری ازبزرگان اهل سنت توسل را جایز میدانند، مانند سمهودی شافعی[13]<ref> السمهودی علی ابن احمد، وفاء الوفاء، ج 2، ص 1371، چاپ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1404. </ref> که این دلیل بر استقلال علماء بزرگ اهل سنت و عدم تأثیر پذیری آنان از آراء ابن تیمیه است. | گذشته از این مواردی که از سیره عملی علما و بزرگان اهل سنت قبل از ابن تیمیه نقل شد، روایات زیادی در جواز توسل، در جوامع روایی اهل سنت نقل شده است که خود میتواند شاهدی باشد بر این که آنها قائل به جواز توسل بودهاند. و حتی بعد از ابن تیمیه هم بسیاری ازبزرگان اهل سنت توسل را جایز میدانند، مانند سمهودی شافعی[13]<ref> السمهودی علی ابن احمد، وفاء الوفاء، ج 2، ص 1371، چاپ چهارم، بیروت، دارالکتب العلمیه، 1404. </ref> که این دلیل بر استقلال علماء بزرگ اهل سنت و عدم تأثیر پذیری آنان از آراء ابن تیمیه است. | ||
خط ۵۱: | خط ۵۱: | ||
در تبیین دیدگاه تکفیریها نسبت به مساله توسل لازم است اصول خاص اعتقادی آنان را در این زمینه مورد بررسی قرار دهیم. | در تبیین دیدگاه تکفیریها نسبت به مساله توسل لازم است اصول خاص اعتقادی آنان را در این زمینه مورد بررسی قرار دهیم. | ||
==1- عدم مشروعیت توسل در گفتار | ==1- عدم مشروعیت توسل در گفتار شخصیتها و جریانهای تکفیری:== | ||
=== گفتار ابن تیمیه در زمینه توسل به صالحان === | === گفتار ابن تیمیه در زمینه توسل به صالحان === | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
الف – امر وجوبی قرآن به توسل: | الف – امر وجوبی قرآن به توسل: | ||
مراد از وسیله در | مراد از وسیله در آیه شریفه «وابتغوا الیه الوسیله» که مومنان مکلف به طلب آن از خداوند شدهاند تقرب جستن به خداوند از راه تبعیت نمودن از اوامر و نواهی الهی است که از طریق پیامبر بما رسیده است. <ref>مجموعه الفتاوی ج 1ص 247-248: وَالْوَسِیلَةُ الَّتِی أَمَرَنَا اللَّهُ أَنْ نَبْتَغِیَهَا إلَیْهِ هِیَ التَّقَرُّبُ إلَی اللَّهِ بِطَاعَتِهِ وَهَذَا یَدْخُلُ فِیهِ کُلُّ مَا أَمَرَنَا اللَّهُ بِهِ وَرَسُولُهُ .وَهَذِهِ الْوَسِیلَةُ لَا طَرِیقَ لَنَا إلَیْهَا إلَّا بِاتِّبَاعِ النَّبِیِّ صَلَّی اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ بِالْإِیمَانِ بِهِ وَطَاعَتِهِ وَهَذَا التَّوَسُّلُ بِهِ فَرْضٌ عَلَی کُلِّ أَحَدٍ.</ref> | ||
ب- توسل (بمعنای رتبه عالی در بهشت) از حقوق پیامبر ص بر امت: همانگونه که بر اساس قرآن یکی از حقوق پیامبر بر دیگران فرستادن صلوات و سلام بر آن حضرت میباشد همانگونه بر اساس روایات صحیح از جمله حقوق آن حضرت بر مسلمانان این است که برای او از خداوند بخواهند تا آن حضرت به مقام «وسیله» که مرتبهای عالی در بهشت است نائل گردد. <ref>مجموع الفتاوی ج 1 ص 247-248 </ref> | ب- توسل (بمعنای رتبه عالی در بهشت) از حقوق پیامبر ص بر امت: همانگونه که بر اساس قرآن یکی از حقوق پیامبر بر دیگران فرستادن صلوات و سلام بر آن حضرت میباشد همانگونه بر اساس روایات صحیح از جمله حقوق آن حضرت بر مسلمانان این است که برای او از خداوند بخواهند تا آن حضرت به مقام «وسیله» که مرتبهای عالی در بهشت است نائل گردد. <ref>مجموع الفتاوی ج 1 ص 247-248 </ref> | ||
خط ۹۴: | خط ۹۴: | ||
ش- معقول نبودن توسل به اولیای الهی در قضاء حوائج: | ش- معقول نبودن توسل به اولیای الهی در قضاء حوائج: | ||
ایشان در نفی مشروعیت توسل به صالحان و درخواست قضای حوائج از آنان میگوید: نیت و اعتقاد متوسل بهنگام توسل این است که فرد مورد توسل | ایشان در نفی مشروعیت توسل به صالحان و درخواست قضای حوائج از آنان میگوید: نیت و اعتقاد متوسل بهنگام توسل این است که فرد مورد توسل آگاهی از حال و خواسته او داشته و قادر بر انجام آنهاست. در اینصورت چنین شخصی قطعا فردی گمراه میباشد. و اما در صورتی که شخص متوسل نیتش این است که فقط خداوند قادر بر قضای حاجت او بوده و آگاهترین فرد بر نیازها و خواستههایش میباشد در اینصورت باید به چنین فردی گفت چرا برغم اذعان به چنین امری متوسل به غیر خداوند شده ای. <ref>مجموعه الفتاوی ج 27ص 71ببعد</ref> | ||
خط ۱۰۶: | خط ۱۰۶: | ||
=== اصول دیدگاه محمدبن عبدالوهاب در نفی مشروعیت توسل:=== | === اصول دیدگاه محمدبن عبدالوهاب در نفی مشروعیت توسل:=== | ||
الف- بر اساس آیات: «و یعبدون من دون الله ما لایضرهم...ویقولون هولاء شفعائنا عندالله –یونس 18-» و | الف- بر اساس آیات: «و یعبدون من دون الله ما لایضرهم...ویقولون هولاء شفعائنا عندالله –یونس 18-» و آیه «مانعبدهم الا لیقربونا الی الله زلفی – زمر3-» | ||
و آیه: «اولئک الذین یبتغون الی ربهم الوسیله ایهم اقرب و یرجون رحمته و یخافون عذابه – اسراء57- 56»، توسل و واسطه قرار دادن اولیای الهی جهت تقرب به خداوند و استجابت دعا جائز نیست. ایشان میگوید: پیامبر با کفاری که عقائد شرکآمیز نظیر توسل ودعا نمودن و استغاثه در برابر قبور اولیای الهی داشتند جنگید.<ref>محمدبن عبدالوهاب ص 105-106</ref> | و آیه: «اولئک الذین یبتغون الی ربهم الوسیله ایهم اقرب و یرجون رحمته و یخافون عذابه – اسراء57- 56»، توسل و واسطه قرار دادن اولیای الهی جهت تقرب به خداوند و استجابت دعا جائز نیست. ایشان میگوید: پیامبر با کفاری که عقائد شرکآمیز نظیر توسل ودعا نمودن و استغاثه در برابر قبور اولیای الهی داشتند جنگید.<ref>محمدبن عبدالوهاب ص 105-106</ref> | ||
خط ۱۴۵: | خط ۱۴۵: | ||
پس اختلاف وهابیّه با سایر مسلمین در این نیست که آیا یگانه موجود شایسته پرستش، خداوند است یا غیر خداوند، مثلًا انبیاء و اولیاء نیز شایسته پرستشاند؛ در این جهت تردید نیست که غیر خدا شایسته پرستش نیست، اختلاف در این است که آیا استشفاعات و توسّلات، عبادت است یا نه؟ پس نزاع فیما بین، صغروی است نه کبروی. علمای اسلام با بیانات مبسوط و مستدل، نظریّه وهّابیان را رد کردهاند. <ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری؛ ج3؛ ص71</ref> | پس اختلاف وهابیّه با سایر مسلمین در این نیست که آیا یگانه موجود شایسته پرستش، خداوند است یا غیر خداوند، مثلًا انبیاء و اولیاء نیز شایسته پرستشاند؛ در این جهت تردید نیست که غیر خدا شایسته پرستش نیست، اختلاف در این است که آیا استشفاعات و توسّلات، عبادت است یا نه؟ پس نزاع فیما بین، صغروی است نه کبروی. علمای اسلام با بیانات مبسوط و مستدل، نظریّه وهّابیان را رد کردهاند. <ref>مجموعه آثار استاد شهید مطهری؛ ج3؛ ص71</ref> | ||
==== ج- تبیین شبهه | ==== ج- تبیین شبهه تکفیریها و محل نزاع در مساله توسل:==== | ||
(از منظر اینان) هر نوع توجّه معنوی به غیر خداوند- یعنی توجّهی که از طریق چهره و زبان توجّهکننده و چهره و گوش ظاهری شخص مورد توجّه نباشد بلکه توجّهکننده بخواهد نوعی رابطه قلبی و معنوی میان خود و طرف مقابل برقرار کند و او را بخواند و متوجّه خود سازد و به او توسّل جوید و از او اجابت بخواهد- همه اینها شرک و پرستش غیر خداست، چون عبادت جز اینها چیزی نیست و عبادت غیر خدا به حکم عقل و ضرورت شرع جایز نیست و مستلزم خروج از اسلام است. | (از منظر اینان) هر نوع توجّه معنوی به غیر خداوند- یعنی توجّهی که از طریق چهره و زبان توجّهکننده و چهره و گوش ظاهری شخص مورد توجّه نباشد بلکه توجّهکننده بخواهد نوعی رابطه قلبی و معنوی میان خود و طرف مقابل برقرار کند و او را بخواند و متوجّه خود سازد و به او توسّل جوید و از او اجابت بخواهد- همه اینها شرک و پرستش غیر خداست، چون عبادت جز اینها چیزی نیست و عبادت غیر خدا به حکم عقل و ضرورت شرع جایز نیست و مستلزم خروج از اسلام است. | ||
خط ۱۶۴: | خط ۱۶۴: | ||
ایشان در نفی این فرضیه میگوید: | ایشان در نفی این فرضیه میگوید: | ||
بدیهی است که مخلوق خدا فعل خداست، فعل خدا خود شأنی از شئون اوست و ثانی او و در قبال او نیست. مخلوقات خداوند تجلّیات فیّاضیّت او هستند. اعتقاد به وجود مخلوق ازآنجهت که مخلوق است متمّم و مکمّل اعتقاد به توحید است نه ضدّ توحید. پس مرز توحید و شرک، وجود داشتن و وجود نداشتن شیء دیگر- هر چند مخلوق خود او- نیست. <ref>مجموعه | بدیهی است که مخلوق خدا فعل خداست، فعل خدا خود شأنی از شئون اوست و ثانی او و در قبال او نیست. مخلوقات خداوند تجلّیات فیّاضیّت او هستند. اعتقاد به وجود مخلوق ازآنجهت که مخلوق است متمّم و مکمّل اعتقاد به توحید است نه ضدّ توحید. پس مرز توحید و شرک، وجود داشتن و وجود نداشتن شیء دیگر- هر چند مخلوق خود او- نیست. <ref>مجموعه آثار شهید مطهری ج 2ص 127</ref> | ||
==== فرضیه دوم: اعتقاد یا عدم اعتقاد به نقش مخلوقات در تأثیر و تأثّر و سببیّت و مسبّبیّت ==== | ==== فرضیه دوم: اعتقاد یا عدم اعتقاد به نقش مخلوقات در تأثیر و تأثّر و سببیّت و مسبّبیّت ==== | ||
خط ۲۸۰: | خط ۲۸۰: | ||
== نقدهای دیگر شهید مطهری به دیدگاه وهابیت و گروههای تکفیری در مساله توسل == | == نقدهای دیگر شهید مطهری به دیدگاه وهابیت و گروههای تکفیری در مساله توسل == | ||
علاوه بر نقدهای عالمانهای که از مجموعه | علاوه بر نقدهای عالمانهای که از مجموعه آثار استاد شهید مطهری بیان گردید در مجموعه یادداشتهای ایشان نیز نکات ارزشمندی در نقد به نگرش وهابیت و تکفیریها در مشرک دانستن مسلمانان بدلیل توسل به اولیای الهی وجود دارد که شایسته است مورد ملاحظه قرار گیرد. | ||
ایشان مینویسد: | ایشان مینویسد: | ||
خط ۲۹۱: | خط ۲۹۱: | ||
2- ایشان در زمینه ریشه پیدایش بتپرستی مینویسد: حقیقت این است که بتپرستی ریشه پرستش ارباب انواع را دارد. از قدیم الایام این عقیده پیدا شده بود که هر نوعی از انواع از قبیل انسان و گوسفند و غیره تحت تدبیر یک قوه روحانی و مقتدر و مسلط بر موجودات سفلی است، و احیاناً انواع حوادث را به یک موجود علوی فلکی یا معقول صِرف مستند میکردند | 2- ایشان در زمینه ریشه پیدایش بتپرستی مینویسد: حقیقت این است که بتپرستی ریشه پرستش ارباب انواع را دارد. از قدیم الایام این عقیده پیدا شده بود که هر نوعی از انواع از قبیل انسان و گوسفند و غیره تحت تدبیر یک قوه روحانی و مقتدر و مسلط بر موجودات سفلی است، و احیاناً انواع حوادث را به یک موجود علوی فلکی یا معقول صِرف مستند میکردند | ||
مثل اینکه مثلًا زهره را رب النوع شادی و خوشی، ستاره دیگر را رب النوع جنگ و | مثل اینکه مثلًا زهره را رب النوع شادی و خوشی، ستاره دیگر را رب النوع جنگ و خونریزی میدانستند؛ صاحبان این عقاید به عقیده بعضی به خدای یگانه اعتقاد نداشتهاند و بعد این کثرت پرستی تبدیل به توحید شده است. ولی به عقیده ما این گونه کثرت پرستی بعد از توحید پیدا شده است؛ یعنی در عین اعتقاد به خالق یگانه، تدبیر و تصرف در عالم سفلی را از موجودات علوی میدانستند و خداوند را متصرف و مربی و مدبر عالم نمیدانستند. از این جهت نظیر معتزله بودند که خدا را خالق منعزل از تصرف در کائنات معرفی میکردند. | ||
ایشان در ادامه میگوید: | ایشان در ادامه میگوید: | ||
علت پرستش بت این بوده که بتها را مظهر و جای حلول و تعلق قوای عالیه میدانستهاند، همچنان که میان آن قوای عالیه و بعضی از جدولها و شکلها و طلسمها ارتباط قائل بودند و علم طلسمات از همین جا پیدا شده است. آن کسی که بت را میپرستید در اصل روی این حساب بود که بت را مظهر و محل یعنی مرکز حلول و علاقه و تعلق یکی از قوای عالیه میدانست، هرچند | علت پرستش بت این بوده که بتها را مظهر و جای حلول و تعلق قوای عالیه میدانستهاند، همچنان که میان آن قوای عالیه و بعضی از جدولها و شکلها و طلسمها ارتباط قائل بودند و علم طلسمات از همین جا پیدا شده است. آن کسی که بت را میپرستید در اصل روی این حساب بود که بت را مظهر و محل یعنی مرکز حلول و علاقه و تعلق یکی از قوای عالیه میدانست، هرچند درنسلهای بعد همه اینها فراموش میشد و به صورت عادتی در میآمد. | ||
ایشان آنگاه منطق قرآن را در توحید ربوبی و نفی ارباب انواع اینگونه بیان میکند: | ایشان آنگاه منطق قرآن را در توحید ربوبی و نفی ارباب انواع اینگونه بیان میکند: | ||
خط ۳۰۶: | خط ۳۰۶: | ||
اسلام گفت: وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ.. | اسلام گفت: وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذا دَعانِ.. | ||
(مفهوم این سخنان استاد نیز نفی استدلال وهابیت در مشرک دانستن قائلین به توسل به اولیای الهی است بدین معنا که | (مفهوم این سخنان استاد نیز نفی استدلال وهابیت در مشرک دانستن قائلین به توسل به اولیای الهی است بدین معنا که آیه شریفه وَ إِذا سَأَلَکَ عِبادِی عَنِّی... در نفی روش و اعتقاد کسانی است که به ارباب انواع معتقد بوده و خدا را منعزل از ربوبیت میدانستند از اینروا بجای آنکه خداوند را در دعاهایشان مورد خطاب قرار دهند بتها را جهت قضای حوائج خویش میخواندند. بنابراین آیه مذکور در صدد نفی توسل مشروع نیست.) | ||
4- اولیای الهی وسائط جریان فیض: | 4- اولیای الهی وسائط جریان فیض: | ||
خط ۳۵۱: | خط ۳۵۱: | ||
{{پانویس|2}} | {{پانویس|2}} | ||
[[رده:مفاهیم اسلامی | [[رده:مفاهیم و اصطلاحات اسلامی]] | ||