۸۸٬۱۹۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
}} | }} | ||
'''عَبدالرّحمن بن عمرو بن مُلْجَم مُرادی''' معروف به '''إبن مُلْجَم مُرادی''' از [[خوارج |خوارج نهروان]] و قاتل [[علی بن | '''عَبدالرّحمن بن عمرو بن مُلْجَم مُرادی''' معروف به '''إبن مُلْجَم مُرادی''' از [[خوارج |خوارج نهروان]] و قاتل [[علی بن ابیطالب|علیبن ابی طالب (علیهالسلام)]]، امام اول شیعیان، است. ابنملجم پس از به خلافت رسیدن علی (علیهالسلام)، با او [[بیعت]] کرد، در [[جنگ جمل]] در کنار او جنگید و پس از [[جنگ صفین]] و پایان [[حکمیت]]، به [[خوارج]] پیوست. او در جنگ نهروان با علی (علیهالسلام) نبرد کرد و از معدود افراد بازمانده از این جنگ بود. در سحرگاه نوزدهم [[ماه رمضان]] در [[مسجد کوفه]] امام علی (علیهالسلام) را مضروب ساخت و منجر به [[شهادت]] آن امام راستین شد. وی بنا بر روایات [[اهل بیت|اهلبیت (علیهالسلام)]] در بین [[شیعیان]] به «اَشقَی الاَولّینَ وَ الآخرین» و «اشقی الاشقیاء» شهرت دارد. | ||
]] امام علی (علیهالسلام) را مضروب ساخت و منجر به [[شهادت]] آن امام راستین شد. وی بنا بر روایات [[اهل بیت|اهلبیت (علیهالسلام)]] در بین [[شیعیان]] به «اَشقَی الاَولّینَ وَ الآخرین» و «اشقی الاشقیاء» شهرت دارد. | |||
== ابنملجم مرادی که بود == | == ابنملجم مرادی که بود == | ||
عبدالرحمن بن عمرو بن ملجم مرادی، معروف به ابنملجم، یکی از [[خوارج]] بود که به قصد به [[شهادت]] رساندن | عبدالرحمن بن عمرو بن ملجم مرادی، معروف به ابنملجم، یکی از [[خوارج]] بود که به قصد به [[شهادت]] رساندن حضرت علی (علیهالسلام) به [[کوفه]] آمد و به تحریک قطام، به این کار بیشتر ترغیب گردید و سرانجام در روز نوزدهم [[ماه رمضان]] نقشه شوم خود را بجا آورد، ولی گویا خوشحالی او دوام نیاورد و در اندک مدتی به جزای کار خود رسید، به نحوی که حتی پس از مرگ دائمالعذاب گردید!؟ | ||
ابنملجم مرادی که دارای نسبی عربی و از قبیله بنیمراد بود، [[قرآن]] و [[اسلام]] را از معاذ پسر جبل فراگرفته و در پی آن [[عمرو بن عاص|عمروعاص]] را در امر فراگیری قرآن یاری داد و در فتح [[مصر]] همراه عمروعاص قرار گرفت. پس از فتح مصر، ابنملجم مدتی در آن سرزمین به تعلیم قرآن و [[فقه]] پرداخت و پس از به خلافت رسیدن [[علی بن | ابنملجم مرادی که دارای نسبی عربی و از قبیله بنیمراد بود، [[قرآن]] و [[اسلام]] را از معاذ پسر جبل فراگرفته و در پی آن [[عمرو بن عاص|عمروعاص]] را در امر فراگیری قرآن یاری داد و در فتح [[مصر]] همراه عمروعاص قرار گرفت. پس از فتح مصر، ابنملجم مدتی در آن سرزمین به تعلیم قرآن و [[فقه]] پرداخت و پس از به خلافت رسیدن [[علی بن ابیطالب|علی (علیهالسلام)]]، ابنملجم با حضرت [[بیعت]] نمود و در جنگ جمل حاضر بود ولی پس از ماجرای [[حکمیت]] به خوارج پیوست و در پی آن ابنملجم، عمرو پسر بکیر و برک پسر عبدالله گردهم آمدند و در [[مکه]] تصمیم گرفتند که در [[شب قدر]]؛ علی، [[معاویه]] و عمروعاص را به قتل برسانند و از این رو ابنملجم راهی کوفه گردید و در آنجا عاشق دختری زیباروی به نام [[قطام]] گردید<ref>حوادث الایام: ۲۲۱.</ref>!. | ||
== قطام که بود == | == قطام که بود == | ||
خط ۳۲: | خط ۲۹: | ||
== لعنتی عجیب برای ابنملجم == | == لعنتی عجیب برای ابنملجم == | ||
در روایتی از [[جعفر بن محمد ( | در روایتی از [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیهالسلام)]] آمده است که [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر (صلی الله علیه)]] فرمودهاند: در [[معراج|شب معراج]] چون به آسمان پنجم رسیدم صورت علی بن ابی طالب (علیهالسلام) را در آنجا مشاهده کردم. گفتم: ای [[جبرئیل]]؛ این چه صورتی است؟ | ||
عرض کرد: یا محمد؛ [[ملائکه|فرشتگان]] خواهش کردند که از مشاهده جمال حضرت علی (علیهالسلام) بهره ببرند و عرض کردند: خداوندا؛ فرزندان آدم در دنیا هر صبح و شب به مشاهده جمال علی (علیهالسلام) مشغول هستند، پس ما را نیز به [[زیارت]] و دیدن چهره ایشان، به مقداری که اهل دنیا به این سعادت دسترسی دارند، بهرهمند فرما. | عرض کرد: یا محمد؛ [[ملائکه|فرشتگان]] خواهش کردند که از مشاهده جمال حضرت علی (علیهالسلام) بهره ببرند و عرض کردند: خداوندا؛ فرزندان آدم در دنیا هر صبح و شب به مشاهده جمال علی (علیهالسلام) مشغول هستند، پس ما را نیز به [[زیارت]] و دیدن چهره ایشان، به مقداری که اهل دنیا به این سعادت دسترسی دارند، بهرهمند فرما. | ||
پس حق تعالی صورت آن حضرت را از نور مقدس خود آفرید و صورت علی (علیهالسلام) نزد ایشان است که در شب و روز او را زیارت میکنند و هر بامداد از مشاهده چهره ایشان متمتع و بهرهمند میگردند. | پس حق تعالی صورت آن حضرت را از نور مقدس خود آفرید و صورت علی (علیهالسلام) نزد ایشان است که در شب و روز او را زیارت میکنند و هر بامداد از مشاهده چهره ایشان متمتع و بهرهمند میگردند. | ||
خط ۵۰: | خط ۴۷: | ||
او گفت: من ابنملجم مرادی هستم، به او گفتم تو چه گناهی نمودهای که به طور پیوسته تکههای بدنت را این پرنده پس میاندازد و مجدد از هم جدا کرده و فرو میبرد؟ | او گفت: من ابنملجم مرادی هستم، به او گفتم تو چه گناهی نمودهای که به طور پیوسته تکههای بدنت را این پرنده پس میاندازد و مجدد از هم جدا کرده و فرو میبرد؟ | ||
به من گفت: من قاتل [[علی بن ابی طالب]] هستم، و به خاطر همین خداوند این پرنده را قرار داده تا هر روز با این کار مرا عذاب نماید. | به من گفت: من قاتل [[علی بن ابی طالب]] هستم، و به خاطر همین خداوند این پرنده را قرار داده تا هر روز با این کار مرا عذاب نماید. | ||
راهب میگوید: در حال حرف زدن بودیم که یکباره همان پرنده آمد و آن را قطعه قطعه برداشت تا وقتی که همه قسمتهای او را برداشت و من منتظر شدم تا وقتی که پرنده پایین آمد و آن را آورد و مجدد از بدن خود تکههای او را خارج نمود. پس از او سوال کردم: علی بن ابی طالب (علیهالسلام) کیست؟ جواب داد: علی بن ابی طالب (علیهالسلام) پسر عمو و وصی [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]]، | راهب میگوید: در حال حرف زدن بودیم که یکباره همان پرنده آمد و آن را قطعه قطعه برداشت تا وقتی که همه قسمتهای او را برداشت و من منتظر شدم تا وقتی که پرنده پایین آمد و آن را آورد و مجدد از بدن خود تکههای او را خارج نمود. پس از او سوال کردم: علی بن ابی طالب (علیهالسلام) کیست؟ جواب داد: علی بن ابی طالب (علیهالسلام) پسر عمو و وصی [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)]]، حضرت محمد مصطفی (صلی الله علیه) است<ref>مدینه المعاجز، ج۱: ۵۴۴، حدیث ۵۴۰.</ref>. | ||
== پانویس == | == پانویس == |