دروغ: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۶۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۷ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:دروغ.jpg |جایگزین=دروغ]]
<div class="wikiInfo">[[پرونده:دروغ.jpg |جایگزین=دروغ]]</div>
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
'''دروغ''' به معنای سخن نادرست<ref>مرکز فرهنگ و معارف قرآن؛ برگزیده فرهنگ قرآن، ‌قم، انتشارات بوستان کتاب، 1387ش، چاپ اول، ص 369.</ref>، خلاف حقیقت و واقعیت<ref>مصطفوی، ‌حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، الدائره العامة للمراکز و العلاقات الثقافیه، 1368، الطبعه الاولی، ج 10؛ ص 34.</ref>، قول ناحق و بمعنای نقل گفتاری از کسی که آن را نگفته است<ref>شعرانی، ابوالحسن؛ نثر طوبی، تهران، انتشارات اسلامیه، ‌ص 331.</ref>. اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده، ‌وعده باشد یا غیر آن<ref>الاصفهانی، ‌الراغب؛ مفردات الفاظ القرآن، دمشق، دارالقلم، 1412، ‌الطبعة الاولی، ص 704.</ref> ضد صدق<ref>. ابن منظور؛ لسان العرب، لبنان- بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1419، طبعه الثالثه، الجزء الثانی عشر، ص 50.</ref> و<ref>معلوف، لویس، المنجد فی اللغة، تهران، انتشارات اسلام، 1380، چاپ دوم، ص 678.</ref> خبر از خلاف واقع چه بصورت عمد یا سهو<ref>قیومی، مصباح اللغة، مصر، 1313، ص 87.</ref>، آمده است. دروغ در اصطلاح همان اظهار امر خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت را دروغ گویند که یکی از بزرگ‌ترین و بدترین صفات انسان دروغ گفتن است.<ref>امین، محمد؛ آفات زبان، تهران، افست کیا، ص 67.</ref> دروغ از جمله [[گناه|گناهان کبیره]] بلکه قبیح‌ترین گناهان و زشت‌ترین آنها می‌باشد که آدمی با این صفت در دیده‌ها خوار و در نظرها بی ارزش و بی اعتبار می‌شود.
!نام
!دروغ
|-
|لغوی
|سخن نادرست
|-
|}
</div>


'''دروغ''' به معنای سخن نادرست،[1] خلاف حقیقت و واقعیت،[2] قول ناحق و بمعنای نقل گفتاری از کسی که آن را نگفته است.[3] اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده،‌وعده باشد یا غیر آن.[4] ضد صدق[5] و [6] خبر از خلاف واقع چه بصورت عمد یا سهو،،[7] آمده است.
== دروغ از منظر قرآن کریم ==
در [[قرآن|قرآن کریم]] آیات متعددی در زمینه دروغ وجود دارد که در اینجا به چند نمونه اشاره می‌شود:


دروغ در اصطلاح همان اظهار امر خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت را دروغ گویند که یکی از بزرگترین و بدترین صفات انسان دروغ گفتن است.[8]
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ‌چرا چیزی می‌گویید که انجام نمی‌دهید و نزد [[خدا]] سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید<ref>ترجمه مکارم شیرازی، صف،2-3.</ref>
 
دروغ از جمله گناهان کبیره بلکه قبیح‌ترین گناهان و زشت‌ترین آنها می‌باشد که آدمی با این صفت در دیده‌ها خوار و در نظرها بی ارزش و بی اعتبار می‌شود.
 
=دروغ از منظر قرآن کریم=
در قرآن کریم آیات متعددی در زمینه دروغ وجود دارد که در اینجا به چند نمونه اشاره می‌شود:
 
«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ‌چرا چیزی می‌گویید که انجام نمی‌دهید و نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید.»[9]


با توجه به این آیه معلوم می‌شود که دروغ در نزد خدای متعال ناپسند شمرده شده است و موجب دوری انسان از خدا می‌شود که این خود عذاب روحی بس بزرگی است و در کنارش عذاب دوزخ را نیز در برخواهد داشت.
با توجه به این آیه معلوم می‌شود که دروغ در نزد خدای متعال ناپسند شمرده شده است و موجب دوری انسان از خدا می‌شود که این خود عذاب روحی بس بزرگی است و در کنارش عذاب دوزخ را نیز در برخواهد داشت.


در جایی دیگر از قرآن کریم خداوند متعال می‌فرماید:
در جایی دیگر از قرآن کریم [[خدا|خداوند]] متعال می‌فرماید:


«تنها کسانی دروغ پردازی می‌کنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغگویانند.»[10]
«تنها کسانی دروغ پردازی می‌کنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغگویانند<ref>همان، نحل،105.</ref>


با توجه به این آیه، فرد دروغگو به قدری از سوی خداوند مورد مذمت قرار گرفته که او را بی ایمان معرفی کرده و هیچ فرد بی ایمان مؤمن تلقی نمی‌گردد.
با توجه به این آیه، فرد دروغگو به قدری از سوی خداوند مورد مذمت قرار گرفته که او را بی ایمان معرفی کرده و هیچ فرد بی ایمان مؤمن تلقی نمی‌گردد.


در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: در حقیقت خداوند آن کسی را که دروغ پرداز ناسپاس است هدایت نمی‌کند.[11]
در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: در حقیقت خداوند آن کسی را که دروغ پرداز ناسپاس است هدایت نمی‌کند<ref>همان، زمر،3.</ref>.


و یا در آیات دیگر می فرماید: دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار عالم است.[12]
و یا در آیات دیگر می‌فرماید: دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار عالم است<ref>همان، نور،7.</ref>.


=دروغ در روایات=
=دروغ در روایات=
اخبار وارده در بزرگی گناه دروغ و شدت عقوبت و مفاسد مترتب بر آن زیاد می‌باشد که در این قسمت به برخی از روایات اشاره می‌شود.
اخبار وارده در بزرگی گناه دروغ و شدت عقوبت و مفاسد مترتب بر آن زیاد می‌باشد که در این قسمت به برخی از روایات اشاره می‌شود.


پیامبر اکرم(ص) فرمود:
[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)]] فرمود:


«مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت می‌کنند و بوی بدی از قلبش بیرون می‌آید که تا به عرش می‌رسد و خداوند به سبب این دروغ،‌ گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است را برای او می‌نویسد.»[13]
«مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار [[ملائکه|ملک]] او را لعنت می‌کنند و بوی بدی از قلبش بیرون می‌آید که تا به عرش می‌رسد و خداوند به سبب این دروغ، ‌ گناه هفتاد [[زنا]] که کمترین آن زنای با مادر است را برای او می‌نویسد<ref>مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، بیروت، لبنان، مؤسسه الوفاء، 1403، ج 69، ص 263.</ref>


و یا در جایی دیگر می‌فرماید:
و یا در جایی دیگر می‌فرماید:
«از دروغ بپرهیز که روی دروغگو را سیاه می‌کند.»[14] [15]
«از دروغ بپرهیز که روی دروغگو را سیاه می‌کند<ref> نراقی؛ احمد؛ معراج السعادة، تهران، انتشارات پیام آزادی، 1386، باب چهارم، ص 550.</ref><ref>محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت، 1408، ج 9، ص 50.</ref>
 
مردی از [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول خدا(صلی الله علیه و آله)]] پرسید: «چه عملی سبب دخول در آتش است؟ حضرت فرمود: دروغ. زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب [[کفر]] و کفر سبب دخول در آتش است<ref> مشکینی؛ نصایح، ترجمه آیت‌الله جنتی، قم، انشتارات الهادی، 1386، باب 9، ص 291.</ref>.»
 
دروغ سبب گرفتن صورت انسانی از دروغگو است؛ یعنی صورت برزخی‌اش انسان نیست. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت زهرا(سلام الله علیها)]] فرمود: در شب [[معراج]] زنی را دیدم که سرش مانند خوک و بدنش مانند بدن الاغ بود و سبب آن فتنه انگیزی و دروغ بود<ref>آیه الله دستغیب؛ گناهان کبیره، قم، انتشارات دارالکتاب، 1386، ج 1، ص 295.</ref>.
 
در روایتی دیگر [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله)]] ریشه دروغ را در کمبودها و پستی‌های انسان چه از لحاظ روحی و یا جسمی بیان فرموده است: دروغگویی از پستی روح ریشه می‌گیرد<ref> مجلسی؛ بحارالانوار، ج 69، ص 262.</ref>.
 
در روایتی دیگر حضرت [[علی بن ابی طالب|امیرالمومنین(علیه‌السلام)]] می‌فرماید: ‌بزرگ‌ترین گناهان نزد خدا، زبان دروغگو است<ref>فیض کاشانی ،ملا محسن؛ المحجة البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی،، ص 243، ج 5.</ref>.
 
== علل دروغگویی ==
علل متعددی را می‌توان برای دروغگویی مطرح کرد:


مردی از رسول خدا(ص) پرسید: «چه عملی سبب دخول در آتش است؟ حضرت فرمود: دروغ. زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب دخول در آتش است.»[16]
=== حسد ===
برادران [[حضرت یوسف|یوسف]] به خاطر حسادتی که به او داشتند از پدرشان خواستند که فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند و ما نگهبان او هستیم<ref>یوسف،12.</ref>.


دروغ سبب گرفتن صورت انسانی از دروغگو است؛ یعنی صورت برزخی‌اش انسان نیست. رسول خدا(ص) به حضرت زهرا(س) فرمود: در شب معراج زنی را دیدم که سرش مانند خوک و بدنش مانند بدن الاغ بود و سبب آن فتنه انگیزی و دروغ بود.[17]
=== شیطان ===
از مصادیق بارز دروغگویان در فرهنگ قرآن، [[شیطان|شیاطین]] هستند. ‌آنجا که خداوند می‌فرماید: «آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می‌شوند؟ آنها بر هر دروغگوی گنهکار نازل می‌شوند<ref> شعراء،221-222.</ref>.»


در روایتی دیگر پیامبر اکرم(ص) ریشه دروغ را در کمبودها و پستی‌های انسان چه از لحاظ روحی و یا جسمی بیان فرموده است: دروغگویی از پستی روح ریشه می‌گیرد.[18]
=== گناه ===
از دیگر عواملی که سبب دروغگویی می‌شود، گناه و معصیت است. در قرآن کریم می‌خوانیم: «اینها آیات خداوند است که ما آن را به حق به تو تلاوت می‌کنیم اگر آنها به این آیات [[ایمان]] نیاورند، ‌به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان می‌آورند، وای بر هر دروغگوی گنهکار<ref> جاثیه،6-7.</ref>.»


در روایتی دیگر حضرت امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: ‌بزرگترین گناهان نزد خدا، زبان دروغگو است.[19]
=== مکر زنانه ===
از دیگر مصادیق علل دروغگویی، مکر زنانه است که در [[سوره یوسف]] از [[زلیخا]] سخن به میان آمده است: «و هر دو به سوی در دویدند و پیراهن او([[حضرت یوسف|یوسف]]) را از پشت پاره کرد و در این هنگام، شوهر آن زن را کنار در یافتند و آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد به اهل تو خیانت کند جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟ یوسف گفت: او را به اصرار به سوی خود دعوت کرد و در این هنگام شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد که اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن راست می‌گوید و او از دروغگویان است<ref> یوسف 25-26.</ref>.»


=علل دروغگویی=
=== حفظ موقعیت اجتماعی ===
علل متعددی را می توان برای دروغگویی مطرح کرد:
گاهی انسان از یک مقام خاص اجتماعی برخوردار است و گاهی در اجراء و اداره امور محوله و مسئولیتی که به عهده گرفته کوتاهی می‌کند و به عللی از جمله ضعف و یا سوء مدیریت توفیق حاصل نمی‌شود لذا وقتی از طرف مقام بالاتر مورد سؤال قرار می‌گیرد برای حفظ منصب و عنوان اجتماعی و پوشاندن عیوب و لغزش‌های خود متوسل به دروغ می‌شود و حفظ موقعیت خود را در گفتن مطالب خلاف واقع می‌داند.


==1- حسد:==
=== جلب منافع و دفع مضرات ===
برادران یوسف به خاطر حسادتی که به او داشتند از پدرشان خواستند که فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند و ما نگهبان او هستیم.[20]
گاهی انسان مشاهده می‌کند که ضرری متوجه او و منفعتی متوجه دیگری شده است. برای اینکه این زیان را از خود دور و متوجه دیگری سازد و یا منفعتی را که متوجه دیگری شده به سوی خود جلب نماید و به لحاظ اینکه اقتضاء طبع انسان جلب منفعت و دفع ضرر خویش است، این حالت انگیزه‌ای بسیار قوی در جهت گفتن دروغ به شمار می‌رود<ref> امین، محمد؛ آفات زبان، ص 82.</ref>.


==2- شیطان:==
== آثار دروغ ==
از مصادیق بارز دروغگویان در فرهنگ قرآن، شیاطین هستند. ‌آنجا که خداوند می‌فرماید: «آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می‌شوند؟ آنها بر هر دروغگوی گنهکار نازل می‌شوند.»[21]
دروغگویی مانند سایر بیماری‌های روانی و عاطفی، ابتدا از یک مسأله کوچک و ساده آغاز می‌شود. چنان‌چه به موقع درمان نشود به یک بیماری روحی تبدیل می‌شود که مشکلات بسیاری را برای فرد مبتلا و دیگران فراهم می‌سازد. از نظر روانی، دروغگویی، برقرار کردن نوعی رابطه بیمارگونه با دیگران است که علاوه بر شخص، ‌ دیگران را نیز دچار ناراحتی و مشکل می‌کند. دروغگویی عامل اصلی فسادهای دیگر است، بطوریکه شابد بتوان گفت کلید ورود به سایر فسادها است. برخی از عوارض و پیامدهای دروغگویی عبارتند از:


==3- گناه:==
=== بی اعتباری دروغگو ===
از دیگر عواملی که سبب دروغگویی می‌شود، گناه و معصیت است. در قرآن کریم می‌خوانیم: «اینها آیات خداوند است که ما آن را به حق به تو تلاوت می‌کنیم اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند،‌به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان می‌آورند، وای بر هر دروغگوی گنهکار.»[22]
زندگی در اجتماع بر اساس نوعی اعتماد نسبی دو جانبه استوار است. دروغ به این اعتماد لطمه می‌زند و موجب اختلال در روابط بین افراد شده و بدبینی را بین آنان پدید می‌آورد. هم‌چنین فاش شدن دروغ شخص مبتلا باعث می‌شود تا آبروی او را بریزد و ارزش و اعتبار خود را از دست دهد. [[علی بن ابی طالب|حضرت علی(علیه‌السلام)]] می‌فرماید:‌سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو اجتناب کنند؛ زیرا او آنقدر دروغ می‌گوید که راستش را هم باور نمی‌کنند<ref>کلینی، محمد بن یعقوب؛ اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه،1363، ج 2، ص 341.</ref>.


==4- مکر زنانه:==
=== از بین رفتن ایمان درغگو ===
از دیگر مصادیق علل دروغگویی، مکر زنانه است که در سورة یوسف از زلیخا سخن به میان آمده است: «و هر دو به سوی در، دویدند و پیراهن او(یوسف) را از پشت پاره کرد و در این هنگام، شوهر آن زن را کنار در یافتند و آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد به اهل تو خیانت کند جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟ یوسف گفت: او را به اصرار به سوی خود دعوت کرد و در این هنگام شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد که اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن راست می‌گوید و او از دروغگویان است.»[23]
کسانی‌که به گفته‌های یک دروغگو اعتماد می‌کنند و آن را می‌پذیرند به گمراهی کشیده خواهند شد. این امر در مسائل فکری و اعتقادی موجب تباهی [[ایمان]] و عقیده افراد می‌گردد. هم‌چنین دروغگو برای رسیدن به هدف و مطلوب خویش، دروغ را ابراز مؤثر در نتیجه کار می‌داند و این همان [[شرک]] خفی است و نشانگر ضعف ایمان دروغگو نسبت به تأثیر خداوند متعال بر امور است. [[محمد بن علی (باقر العلوم)|امام محمد باقر(علیه‌السلام)]] می‌فرماید:»دروغ خانه ایمان را ویران می‌سازد<ref>اصول کافی، ج 6، ص 339.</ref>.»


==5- حفظ موقعیت اجتماعی:==
=== بی آبرویی ===
گاهی انسان از یک مقام خاص اجتماعی برخوردار است و گاهی در اجراء و اداره امور محوله و مسئولیتی که به عهده گرفته کوتاهی می‌کند و به عللی از جمله ضعف و یا سوء مدیریت توفیق حاصل نمی‌شود لذا وقتی از طرف مقام بالاتر مورد سؤال قرار می‌گیرد برای حفظ منصب و عنوان اجتماعی و پوشاندن عیوب و لغزشهای خود متوسل به دروغ می‌شود و حفظ موقعیت خود را در گفتن مطالب خلاف واقع می‌داند.
از دیگر زیان‌های اجتماعی دروغ، بی آبرویی است. دروغ‌های زیادی که از دروغگو کشف شد، رسوایی او که مکرر گردید، بی آبرویی نصیبش می‌شود. رسوایی دروغگو، ‌ کشف دروغ اوست و بی آبرویی دروغگو، بی‌حیثیت و بی‌ارج شدن اوست. عقلا و خردمندان، همیشه بدنبال حیثیت و آبرو می‌روند. ثروتمند، ثروت خود را برای خریدن حیثیت و آبرو صرف می‌کند. قدرتمند، قدرت خود را برای رسیدن به این موقعیت به کار می‌اندازد. دانشمند، از دانش خود، برای جلب افکار عمومی، بهره‌برداری می‌کند. محبوب‌ترین چیزها نزد عقلاء حیثیت و آبرومندی می‌باشد و آخرین هدف آنها همین خواهد بود؛ چون تمام دارایی خود را فدای آن می‌کنند، ولی دروغگو، با دست خود این موقعیت را از بین می‌برد<ref>صدر، سیدرضا؛ دروغ، قم، اشنتارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1378، چاپ دوم، ص 200.</ref>.


==6- جلب منافع و دفع مضرات:==
[[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|رسول خدا (صلی الله علیه و آله)]] فرمود: کم آبروترین مردم کسی است که دروغ می‌گوید<ref>محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، ج 9، ص 10295.</ref>.
گاهی انسان مشاهده می‌کند که ضرری متوجه او و منفعتی متوجه دیگری شده است. برای اینکه این زیان را از خود دور و متوجه دیگری سازد و یا منفعتی را که متوجه دیگری شده به سوی خود جلب نماید و به لحاظ اینکه اقتضاء طبع انسان جلب منفعت و دفع ضرر خویش است، این حالت انگیزه‌ای بسیار قوی در جهت گفتن دروغ به شمار می‌رود.[24]


=آثار دروغ=
=== بدبینی مردم ===
دروغگویی مانند سایر بیماری‌های روانی و عاطفی، ابتدا از یک مسأله کوچک و ساده آغاز می‌شود. چنانچه به موقع درمان نشود به یک بیماری روحی تبدیل می‌شود که مشکلات بسیاری را برای فرد مبتلا و دیگران فراهم می‌سازد. از نظر روانی، دروغگویی، برقرار کردن نوعی رابطه بیمارگونه با دیگران است که علاوه بر شخص،‌ دیگران را نیز دچار ناراحتی و مشکل می‌کند. دروغگویی عامل اصلی فسادهای دیگر است، بطوریکه شابد بتوان گفت کلید ورود به سایر فسادها است. برخی از عوارض و پیامدهای دروغگویی عبارتند از:
دروغگو مورد سوء‌ظن و بدبینی مردم است و گاهی کار او از این هم بالاتر می‌رود و بر اثر دروغ مورد تنفر قرار خواهد گرفت<ref>صدر، سیدرضا؛ دروغ، ص 205.</ref>.


==1- بی اعتباری دروغگو:==
=== فقر ===
زندگی در اجتماع بر اساس نوعی اعتماد نسبی دو جانبه استوار است. دروغ به این اعتماد لطمه می‌زند و موجب اختلال در روابط بین افراد شده و بدبینی را بین آنان پدید می‌آورد. همچنین فاش شدن دروغ شخص مبتلا باعث می‌شود تا آبروی او را بریزد و ارزش و اعتبار خود را از دست دهد. حضرت علی(ع) می‌فرماید:‌سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو اجتناب کنند؛ زیرا او آنقدر دروغ می‌گوید که راستش را هم باور نمی‌کنند.[25]
راستی و درستی، ثروت را می‌افزاید؛ چون دارنده آن ایجاد اعتبار می‌کند. دروغگویی سرمایه را راکد نگاه می‌دارد، زیرا نه تنها جلوگیری از پیدایش اعتبار می‌کند، بلکه اعتبار موجود را نیز می‌برد و کسی به وعده با او معامله نمی‌کند، چون اعتبار ندارد. به وعده دروغگو اعتماد نمی‌شود چون اعتماد کردن به او بر خلاف عقل است. [[علی بن ابی طالب|امیرالمومنین]] [[علی بن ابی‌طالب|علی (علیه‌السلام)]] می‌فرماید: عادت به دروغ، فقر می‌آورد<ref> قمی، شیخ عباس؛ سفینه البحار، تهران، فراهانی،1363، ج 7، ص 455.</ref>.


==2- از بین رفتن ایمان درغگو:==
=== فراموشی ===
کسانیکه به گفته‌های یک دروغگو اعتماد می‌کنند و آن را می‌پذیرند به گمراهی کشیده خواهند شد. این امر در مسائل فکری و اعتقادی موجب تباهی ایمان و عقیده افراد می‌گردد. همچنین دروغگو برای رسیدن به هدف و مطلوب خویش، دروغ را ابراز مؤثر در نتیجه کار می‌داند و این همان شرک خفی است و نشانگر ضعف ایمان دروغگو نسبت به تأثیر خداوند متعال بر امور است. امام محمد باقر(ع) می‌فرماید: »دروغ خانه ایمان را ویران می‌سازد.»[26]
یکی از بیماری‌های روانی که دروغگو بدان گرفتار می‌شود، فراموشی است. [[جعفر بن محمد (صادق)|امام صادق (علیه‌السلام)]] می‌فرماید: از چیزهایی که خدا به زیان دروغگویان کمک کرده، فراموشی است<ref> کافی، ج 2، ص 341، ح 15.</ref>.


==3- بی آبرویی:==
=== پرده دری و بی شرمی ===
از دیگر زیان‌های اجتماعی دروغ، بی آبرویی است. دروغ‌های زیادی که از دروغگو کشف شد، رسوایی او که مکرر گردید، بی آبرویی نصیبش می‌شود. رسوایی دروغگو،‌ کشف دروغ اوست و بی آبرویی دروغگو، بی‌حیثیت و بی‌ارج شدن اوست. عقلا و خردمندان، همیشه بدنبال حیثیت و آبرو می‌روند. ثروتمند، ثروت خود را برای خریدن حیثیت و آبرو صرف می‌کند. قدرتمند، قدرت خود را برای رسیدن به این موقعیت به کار می‌اندازد. دانشمند، از دانش خود، برای جلب افکار عمومی، بهره برداری می‌کند. محبوب‌ترین چیزها نزد عقلاء حیثیت و آبرومندی می‌باشد و آخرین هدف آن‌ها همین خواهد بود؛ چون تمام دارایی خود را فدای آن می‌کنند، ولی دروغگو، با دست خود این موقعیت را از بین می‌برد.[27]
اگر کشف دروغ، روحیه دروغگو را متزلزل نکند و او هم‌چنان به دروغگویی ادامه دهد، کشف‌های پی در پی، شرم را از او می‌برد و وی را دروغگوی حرفه‌ای می‌سازد و دیگر، از آنکه عیبش آشکار شود، ابایی ندارد. با خود می‌گوید: مردم همه مرا شناخته‌اند. پنهان ساختن دیگر چه سودی دارد و دیگر نه از ارتکاب گناه ابایی دارد و نه از فاش شدن آن. [[ائمه|امام معصوم(علیه‌السلام)]] فرمود: از دروغ بپرهیزید، سرانجام دروغ، پرده دری است و سرانجام پرده‌دری آتش [[جهنم|دوزخ]] است<ref>محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 9، ص 10290.</ref>.


رسول خدا(ص) فرمود: کم آبروترین مردم کسی است که دروغ می‌گوید.[28]
== مجوزات دروغ ==


==4- بدبینی مردم:==
=== حفظ جان و مال و عرض مسلمانان ===
دروغگو مورد سوء ظن و بدبینی مردم است و گاهی کار او از این هم بالاتر می‌رود و بر اثر دروغ مورد تنفر قرار خواهد گرفت.[29]
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: به خدا [[سوگند]] دروغ یاد کن و برادرت را از کشته شدن نجات بده<ref>اب‍ن‌ ب‍اب‍وی‍ه‌، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ع‍ل‍ی‌؛ من لایحضره الفقیه، تهران، صدوق،1367-1369 ،ج 3، ص 235.</ref>.


==5- فقر:==
هم‌چنین راوی می‌گوید: از [[علی بن موسی (رضا)|امام هشتم]] [[علی بن موسی (رضا)|امام رضا(علیه‌السلام)]] سؤال کردم درباره مردی که از سلطان بر مال خویش می‌ترسد که مالش را به زور و ناحق از او بگیرد، ‌سپس به دروغ سوگند می‌خورد تا اینکه از ظلم سلطان نجات یابد. حضرت فرمود: باکی بر او نیست و نیز می‌گوید: از امام سؤال کردم که آیا همانگونه که انسان برای حفظ مال خویش جایز است [[قسم|سوگند]] بخورد، برای حفظ مال برادر دینی خود نیز می‌تواند سوگند دروغ متوسل شود؟ حضرت فرمود: آری<ref> فروع کافی، ج 5، ص 440.</ref>.
راستی و درستی، ثروت را می‌افزاید؛ چون دارنده آن ایجاد اعتبار می‌کند. دروغگویی سرمایه را راکد نگاه می‌دارد، زیرا نه تنها جلوگیری از پیدایش اعتبار می‌کند، بلکه اعتبار موجود را نیز می‌برد و کسی به وعده با او معامله نمی‌کند، چون اعتبار ندارد. به وعده دروغگو اعتماد نمی‌شود چون اعتماد کردن به او بر خلاف عقل است. امیرالمومنین علی(ع) می‌فرماید: عادت به دروغ، فقر می‌آورد.[30]


==6- فراموشی:==
و نیز امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: سوگند اقسامی دارد که یک قسم آن این است که انسان در راه خلاص و نجات مال یا جان مسلمانی از دست سارق یا هر متجاوز دیگری سوگند به دروغ بخورد، چنین سوگندی نه تنها کفاره ندارد بلکه اجر هم دارد<ref> الفقیه، ‌ج 3، ص 231.</ref>.
یکی از بیماری‌های روانی که دروغگو بدان گرفتار می‌شود، فراموشی است. امام صادق(ع) می‌فرماید: از چیزهایی که خدا به زیان دروغگویان کمک کرده، فراموشی است.[31]


==7- پرده دری و بی شرمی:==
=== اصلاح ذات البین ===
اگر کشف دروغ، روحیه دروغگو را متزلزل نکند و او همچنان به دروغگویی ادامه دهد، کشف‌های پی در پی، شرم را از او می‌برد و وی را دروغگوی حرفه‌ای می‌سازد و دیگر، از آنکه عیبش آشکار شود، ابایی ندارد. با خود می‌گوید: مردم همه مرا شناخته‌اند. پنهان ساختن دیگر چه سودی دارد و دیگر نه از ارتکاب گناه ابایی دارد و نه از فاش شدن آن. امام معصوم(ع) فرمود: از دروغ بپرهیزید، سرانجام دروغ، پرده دری است و سرانجام پرده‌دری آتش دوزخ است.[32]
هر گاه دو نفر از یکدیگر کدورت و کینه‌ای داشته باشند و با هم قطع رابطه کنند برای اصلاح و آشتی دادن آنها دروغ گفتن جایز است یعنی گفتن مطالبی که موجب رفع کدورت‌ها و دشمنی‌ها و برقراری روابط دوستانه و صمیمانه گردد، و همانگونه که برای رفع و درمان خصومت‌ها و اصلاح روابط میان مسلمانان دروغ گفتن جایز است برای رفع و پیشگیری از خصومت‌ها و دشمنی‌ها نیز گفتن دروغ جایز است. بنابراین هرگاه راست‌گویی باعث وقوع فتنه و ایجاد دشمنی میان دو مسلمان و دروغگویی مانع فتنه و موجب دوستی و صمیمیت و ارتباط و الفت شود، آن راست، مذموم و این دروغ، ممدوح خواهد بود...<ref>شیخ حر عاملی؛ ‌وسائل الشیعة، قم‌، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، 1409 هجری، ج 8، ص 578.</ref>.


=مجوزات دروغ=
=== جنگ و اموری سری ===
==1- حفظ جان و مال و عرض مسلمانان:==
انسان می‌تواند در [[جنگ]] برای تقویت روحیه نیروهای خودی و تضعیف روحیه نیروهای دشمن در جهت عدم آگاهی دشمن از میزان عده و تاکتیک‌های جنگی و گمراه ساختن اذهان دشمن از تصمیمات و برنامه‌ها و غافل‌گیری، اطلاعات و آمار کذبی را انتشار دهد و حتی جایز است که در میان صفوف دشمن مطالب دروغی را شایع نموده و با ایجاد جنگ روانی همه‌جانبه، زمینه شکست دشمن و پیروزی مسلمین را فراهم کند.
پیامبر گرامی اسلام(ص) فرمود: به خدا سوگند دروغ یاد کن و برادرت را از کشته شدن نجات بده.[33]


همچنین راوی می‌گوید: از امام هشتم امام رضا(ع) سؤال کردم درباره مردی که از سلطان بر مال خویش می‌ترسد که مالش را به زور و ناحق از او بگیرد، ‌سپس به دروغ سوگند می‌خورد تا اینکه از ظلم سلطان نجات یابد. حضرت فرمود: باکی بر او نیست و نیز می‌گوید: از امام سؤال کردم که آیا همانگونه که انسان برای حفظ مال خویش جایز است سوگند بخورد، برای حفظ مال برادر دینی خود نیز می‌تواند سوگند دروغ متوسل شود؟ حضرت فرمود: آری.[34]
چنان‌که وقتی [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله)]] در [[جنگ احزاب]] اطلاع یافت که [[بنی قریظه]] با [[شرک|مشرکان]] و [[ابوسفیان|ابی‌سفیان]] متحد شده‌اند و پیمان بسته‌اند که هرگاه با سپاهیان توحید بجنگند آنها را یاری خواهند کرد، پیامبر خطبه‌ای برای سپاه اسلام ایراد فرمود: [[بنی قریظه]] به ما پیام داده‌اند که هرگاه ما با ابوسفیان بجنگیم ما را یاری خواهند کرد، چون این خبر به ابوسفیان رسید، گفت: [[یهود]] (بنی قریظه) خیانت کردند. پس مشرکین از منطقه جنگی فرار کردند<ref>همان، ج 11، ص 102.</ref>. بدین ترتیب بین صفوف و قوای دشمن تفرقه و تزلزل ایجاد شد و بالاخره باعث شکست دشمن و پیروزی مسلمین گردید.


و نیز امام صادق(ع) فرمود: سوگند اقسامی دارد که یک قسم آن این است که انسان در راه خلاص و نجات مال یا جان مسلمانی از دست سارق یا هر متجاوز دیگری سوگند به دروغ بخورد، چنین سوگندی نه تنها کفاره ندارد بلکه اجر هم دارد.[35]
و در حدیثی پیامبر فرمود: هر دروغی در پرونده انسان دروغ نوشته می‌شود مگر دروغی که در جنگ گفته شود؛ زیرا جنگ خدعه و فریب است<ref>محجه البیضاء، ج 5، ص 245.</ref>.


==2- اصلاح ذات البین:==
=== وعده شوهر به همسر ===
هر گاه دو نفر از یکدیگر کدورت و کینه‌ای داشته باشند و با هم قطع رابطه کنند برای اصلاح و آشتی دادن آنها دروغ گفتن جایز است یعنی گفتن مطالبی که موجب رفع کدورت‌ها و دشمنیها و برقراری روابط دوستانه و صمیمانه گردد، و همانگونه که برای رفع و درمان خصومتها و اصلاح روابط میان مسلمانان دروغ گفتن جایز است برای رفع و پیشگیری از خصومتها و دشمنیها نیز گفتن دروغ جایز است. بنابراین هرگاه راستگویی باعث وقوع فتنه و ایجاد دشمنی میان دو مسلمان و دروغگویی مانع فتنه و موجب دوستی و صمیمیت و ارتباط و الفت شود، آن راست، مذموم و این دروغ، ممدوح خواهد بود..[36]
هرگاه زن از شوهر چیزی بخواهد که تهیه آن بر شوهر [[واجب]] نیست، جایز است به همسرش قول مساعد و جواب مثبت و وعده انجام خواسته او را بدهد گر‌چه قصد عمل به وعده خویش را نداشته باشد و بعد هم به وعده‌اش وفا نکند و علت جواز دروغ در این مورد، این است که از وقوع اختلاف و یا تشدید آن و سوء تفاهم بین زن و شوهر پیش‌گیری شود و البته احتیاط اکتفا به حد رفع ضرورت است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه) فرمود: دروغ در سه مورد نیکو است:


==3- جنگ و اموری سری:==
# مکر و فریب در جنگ؛
انسان می‌تواند در جنگ برای تقویت روحیه نیروهای خودی و تضعیف روحیه نیروهای دشمن در جهت عدم آگاهی دشمن از میزان عده و تاکتیکهای جنگی و گمراه ساختن اذهان دشمن از تصمیمات و برنامه‌ها و غافلگیری، اطلاعات و آمار کذبی را انتشار دهد و حتی جایز است که در میان صفوف دشمن مطالب دروغی را شایع نموده و با ایجاد جنگ روانی همه جانبه، زمینه شکست دشمن و پیروزی مسلمین را فراهم کند.
# وعده دادن شوهر به همسر؛
# اصلاح بین مردم<ref>الحرانی، ابن محمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، قم، انتشارات شفق، ص 10.</ref>.


چنانکه وقتی پیامبر گرامی(ص) در جنگ احزاب اطلاع یافت که بنی قریظه با مشرکان و ابی سفیان متحد شده‌اند و پیمان بسته‌اند که هرگاه با سپاهیان توحید بجنگند آنها را یاری خواهند کرد، پیامبر خطبه‌ای برای سپاه اسلام ایراد فرمود: بنی قریظه به ما پیام داده‌اند که هرگاه ما با ابوسفیان بجنگیم ما را یاری خواهند کرد، چون این خبر به ابوسفیان رسید، گفت: یهود(بنی قریظه) خیانت کردند. پس مشرکین از منطقه جنگی فرار کردند.[37]بدین ترتیب بین صفوف و قوای دشمن تفرقه و تزلزل ایجاد شد و بالاخره باعث شکست دشمن و پیروزی مسلمین گردید.
=== بعث و زجر در تربیت اولاد ===
هرگاه والدین با مربی بخواهد در مقام تربیت، ‌فرزند یا کودکی را به انجام کارهای نیک وادار کند، و از ارتکاب کارهای زشت بازدارد. جایز است به عنوان بعث و تشویق و ایجاد انگیزه‌ برای انجام کار نیک و یا بعنوان زجر و تهدید و عاملی بازدارنده از کار زشت، به فرزند خویش وعده وعید دهد، گر‌چه تصمیم نداشته باشد به آنچه می‌گوید عمل کند. مثلاً اگر می‌خواهد فرزند کار نیکی را انجام دهد به او وعده پاداش دهد و اگر می‌خواهد فرزندش را از انجام کار بد و زشتی بازدارد به او وعید کیفر دهد.


و در حدیثی پیامبر فرمود: هر دروغی در پرونده انسان دروغ نوشته می‌شود مگر دروغی که در جنگ گفته شود؛ زیرا جنگ خدعه و فریب است.[38]
البته لازم به تذکر است که آنچه جنبه تشویق و ترغیب در انجام کارهای نیک دارد باید انسان در صورت امکان به آن عمل کند و از خلف وعده اجتناب ورزد ولی در جائی‌که عملی ساختن وعده میسر نبوده و موجب عسر و حرج باشد، گفتن آنچه می‌داند که نمی‌تواند به آن عمل نماید بلا اشکال است.


==4- وعده شوهر به همسر:==
== درمان دروغ ==
هرگاه زن از شوهر چیزی بخواهد که تهیه آن بر شوهر واجب نیست، جایز است به همسرش قول مساعد و جواب مثبت و وعده انجام خواسته او را بدهد گر چه قصد عمل به وعده خویش را نداشته باشد و بعد هم به وعده‌اش وفا نکند و علت جواز دروغ در این مورد، این است که از وقوع اختلاف و یا تشدید آن و سوء تفاهم بین زن و شوهر پیشگیری شود و البته احتیاط اکتفا به حد رفع ضرورت است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: دروغ در سه مورد نیکو است: 1- مکر و فریب در جنگ. 2- وعده دادن شوهر به همسر. 3- اصلاح بین مردم.[39]
بهترین راهی که انسان را از دروغ گفتن باز می‌دارد این است که توجه پیدا کند که دروغ گفتن مذموم‌‌ترین صفات است و بواسطه دروغ مورد قهر و غضب الهی واقع، و در آخرت به آتش دوزخ گرفتار خواهد شد و در دنیا دیر یا زود دروغ او فاش و حقیقت امر آشکار می‌گردد و او بین مردم رسوا و مطرود و منزوی خواهد شد و دیگر کسی برای سخن او ارزش و اعتباری قائل نیست و در واقع مرده‌ای در میان زندگان است.


==5- بعث و زجر در تربیت اولاد:==
[[علی بن ابی‌طالب|امیرالمومنین (علیه‌السلام)]] می‌فرماید: دروغگو با مرده برابر است؛ زیرا برتری انسان زنده بر مرده این است که مردم به او اعتماد می‌کنند و برای سخن او ارزش قائل هستند اما هنگامی که به سخن او اعتمادی نباشد زندگی او پوچ و باطل است<ref>تیمی آمری، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1413، الطبعه الاولی، ج 1، ح 2113.</ref>. از طرفی انسان با شناخت ریشه‌های دروغ و قطع آن می‌تواند خود را از آلودگی به دروغ و ابتلاء به این آفت خطرناک مصون دارد<ref>امین، محمد؛ آفت زبان، ص 83.</ref>.
هرگاه والدین با مربی بخواهد در مقام تربیت، ‌فرزند یا کودکی را به انجام کارهای نیک وادار کند، و از ارتکاب کارهای زشت بازدارد. جایز است به عنوان بعث و تشویق و ایجاد انگیزه‌ برای انجام کار نیک و یا بعنوان زجر و تهدید و عاملی بازدارنده از کار زشت، به فرزند خویش وعده وعید دهد، گر چه تصمیم نداشته باشد به آنچه می‌گوید عمل کند. مثلاً اگر می‌خواهد فرزند کار نیکی را انجام دهد به او وعده پاداش دهد و اگر می‌خواهد فرزندش را از انجام کار بد و زشتی بازدارد به او وعید کیفر دهد.


البته لازم به تذکر است که آنچه جنبه تشویق و ترغیب در انجام کارهای نیک دارد باید انسان در صورت امکان به آن عمل کند و از خلف وعده اجتناب ورزد ولی در جائیکه عملی ساختن وعده میسر نبوده و موجب عسر و حرج باشد، گفتن آنچه می‌داند که نمی‌تواند به آن عمل نماید بلا اشکال است.
== پانویس ==
{{پانویس}}


=درمان دروغ=
== منابع ==
بهترین راهی که انسان را از دروغ گفتن باز می‌دارد این است که توجه پیدا کند که دروغ گفتن مذموم‌ترین صفات است و بواسطه دروغ مورد قهر و غضب الهی واقع، و در آخرت به آتش دوزخ گرفتار خواهد شد و در دنیا دیر یا زود دروغ او فاش و حقیقت امر آشکار می‌گردد و او بین مردم رسوا و مطرود و منزوی خواهد شد و دیگر کسی برای سخن او ارزش و اعتباری قائل نیست و در واقع مرده‌ای در میان زندگان است.
[http://pajoohe.ir/%D8%AF%D8%B1%D9%88%D8%BA__a-38804.aspx سایت پژوهه]


امیرالمومنین(ع) می‌فرماید: دروغگو با مرده برابر است؛ زیرا برتری انسان زنده بر مرده این است که مردم به او اعتماد می‌کنند و برای سخن او ارزش قائل هستند اما هنگامی که به سخن او اعتمادی نباشد زندگی او پوچ و باطل است.[40]از طرفی انسان با شناخت ریشه‌های دروغ و قطع آن می‌تواند خود را از آلودگی به دروغ و ابتلاء به این آفت خطرناک مصون دارد.[41]


=پانویس=
{{پانویس|2}}


[[رده: مفاهیم اسلامی]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات]]
[[رده: گناهان کبیره]]
[[رده:مفاهیم و اصطلاحات دینی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۷ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۱۸

دروغ

دروغ به معنای سخن نادرست[۱]، خلاف حقیقت و واقعیت[۲]، قول ناحق و بمعنای نقل گفتاری از کسی که آن را نگفته است[۳]. اصل آن در گفتار است؛ گذشته باشد یا آینده، ‌وعده باشد یا غیر آن[۴] ضد صدق[۵] و[۶] خبر از خلاف واقع چه بصورت عمد یا سهو[۷]، آمده است. دروغ در اصطلاح همان اظهار امر خلاف واقع و سخن بر خلاف حقیقت را دروغ گویند که یکی از بزرگ‌ترین و بدترین صفات انسان دروغ گفتن است.[۸] دروغ از جمله گناهان کبیره بلکه قبیح‌ترین گناهان و زشت‌ترین آنها می‌باشد که آدمی با این صفت در دیده‌ها خوار و در نظرها بی ارزش و بی اعتبار می‌شود.

دروغ از منظر قرآن کریم

در قرآن کریم آیات متعددی در زمینه دروغ وجود دارد که در اینجا به چند نمونه اشاره می‌شود:

«ای کسانی که ایمان آورده‌اید، ‌چرا چیزی می‌گویید که انجام نمی‌دهید و نزد خدا سخت ناپسند است که چیزی را بگویید و انجام ندهید[۹]

با توجه به این آیه معلوم می‌شود که دروغ در نزد خدای متعال ناپسند شمرده شده است و موجب دوری انسان از خدا می‌شود که این خود عذاب روحی بس بزرگی است و در کنارش عذاب دوزخ را نیز در برخواهد داشت.

در جایی دیگر از قرآن کریم خداوند متعال می‌فرماید:

«تنها کسانی دروغ پردازی می‌کنند که به آیات خدا ایمان ندارند و آنان خود دروغگویانند[۱۰]

با توجه به این آیه، فرد دروغگو به قدری از سوی خداوند مورد مذمت قرار گرفته که او را بی ایمان معرفی کرده و هیچ فرد بی ایمان مؤمن تلقی نمی‌گردد.

در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: در حقیقت خداوند آن کسی را که دروغ پرداز ناسپاس است هدایت نمی‌کند[۱۱].

و یا در آیات دیگر می‌فرماید: دروغگو مستحق لعنت و سزاوار خشم پروردگار عالم است[۱۲].

دروغ در روایات

اخبار وارده در بزرگی گناه دروغ و شدت عقوبت و مفاسد مترتب بر آن زیاد می‌باشد که در این قسمت به برخی از روایات اشاره می‌شود.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:

«مؤمن هرگاه بدون عذر دروغی بگوید هفتاد هزار ملک او را لعنت می‌کنند و بوی بدی از قلبش بیرون می‌آید که تا به عرش می‌رسد و خداوند به سبب این دروغ، ‌ گناه هفتاد زنا که کمترین آن زنای با مادر است را برای او می‌نویسد[۱۳]

و یا در جایی دیگر می‌فرماید: «از دروغ بپرهیز که روی دروغگو را سیاه می‌کند[۱۴][۱۵]

مردی از رسول خدا(صلی الله علیه و آله) پرسید: «چه عملی سبب دخول در آتش است؟ حضرت فرمود: دروغ. زیرا دروغ سبب فجور و فجور سبب کفر و کفر سبب دخول در آتش است[۱۶]

دروغ سبب گرفتن صورت انسانی از دروغگو است؛ یعنی صورت برزخی‌اش انسان نیست. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به حضرت زهرا(سلام الله علیها) فرمود: در شب معراج زنی را دیدم که سرش مانند خوک و بدنش مانند بدن الاغ بود و سبب آن فتنه انگیزی و دروغ بود[۱۷].

در روایتی دیگر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) ریشه دروغ را در کمبودها و پستی‌های انسان چه از لحاظ روحی و یا جسمی بیان فرموده است: دروغگویی از پستی روح ریشه می‌گیرد[۱۸].

در روایتی دیگر حضرت امیرالمومنین(علیه‌السلام) می‌فرماید: ‌بزرگ‌ترین گناهان نزد خدا، زبان دروغگو است[۱۹].

علل دروغگویی

علل متعددی را می‌توان برای دروغگویی مطرح کرد:

حسد

برادران یوسف به خاطر حسادتی که به او داشتند از پدرشان خواستند که فردا او را با ما (به خارج شهر) بفرست، تا غذای کافی بخورد و تفریح کند و ما نگهبان او هستیم[۲۰].

شیطان

از مصادیق بارز دروغگویان در فرهنگ قرآن، شیاطین هستند. ‌آنجا که خداوند می‌فرماید: «آیا به شما خبر دهم که شیاطین بر چه کسی نازل می‌شوند؟ آنها بر هر دروغگوی گنهکار نازل می‌شوند[۲۱]

گناه

از دیگر عواملی که سبب دروغگویی می‌شود، گناه و معصیت است. در قرآن کریم می‌خوانیم: «اینها آیات خداوند است که ما آن را به حق به تو تلاوت می‌کنیم اگر آنها به این آیات ایمان نیاورند، ‌به کدام سخن بعد از سخن خدا و آیاتش ایمان می‌آورند، وای بر هر دروغگوی گنهکار[۲۲]

مکر زنانه

از دیگر مصادیق علل دروغگویی، مکر زنانه است که در سوره یوسف از زلیخا سخن به میان آمده است: «و هر دو به سوی در دویدند و پیراهن او(یوسف) را از پشت پاره کرد و در این هنگام، شوهر آن زن را کنار در یافتند و آن زن گفت: کیفر کسی که بخواهد به اهل تو خیانت کند جز زندان و یا عذاب دردناک چه خواهد بود؟ یوسف گفت: او را به اصرار به سوی خود دعوت کرد و در این هنگام شاهدی از خانواده آن زن شهادت داد که اگر پیراهن او از پیش رو پاره شده، آن راست می‌گوید و او از دروغگویان است[۲۳]

حفظ موقعیت اجتماعی

گاهی انسان از یک مقام خاص اجتماعی برخوردار است و گاهی در اجراء و اداره امور محوله و مسئولیتی که به عهده گرفته کوتاهی می‌کند و به عللی از جمله ضعف و یا سوء مدیریت توفیق حاصل نمی‌شود لذا وقتی از طرف مقام بالاتر مورد سؤال قرار می‌گیرد برای حفظ منصب و عنوان اجتماعی و پوشاندن عیوب و لغزش‌های خود متوسل به دروغ می‌شود و حفظ موقعیت خود را در گفتن مطالب خلاف واقع می‌داند.

جلب منافع و دفع مضرات

گاهی انسان مشاهده می‌کند که ضرری متوجه او و منفعتی متوجه دیگری شده است. برای اینکه این زیان را از خود دور و متوجه دیگری سازد و یا منفعتی را که متوجه دیگری شده به سوی خود جلب نماید و به لحاظ اینکه اقتضاء طبع انسان جلب منفعت و دفع ضرر خویش است، این حالت انگیزه‌ای بسیار قوی در جهت گفتن دروغ به شمار می‌رود[۲۴].

آثار دروغ

دروغگویی مانند سایر بیماری‌های روانی و عاطفی، ابتدا از یک مسأله کوچک و ساده آغاز می‌شود. چنان‌چه به موقع درمان نشود به یک بیماری روحی تبدیل می‌شود که مشکلات بسیاری را برای فرد مبتلا و دیگران فراهم می‌سازد. از نظر روانی، دروغگویی، برقرار کردن نوعی رابطه بیمارگونه با دیگران است که علاوه بر شخص، ‌ دیگران را نیز دچار ناراحتی و مشکل می‌کند. دروغگویی عامل اصلی فسادهای دیگر است، بطوریکه شابد بتوان گفت کلید ورود به سایر فسادها است. برخی از عوارض و پیامدهای دروغگویی عبارتند از:

بی اعتباری دروغگو

زندگی در اجتماع بر اساس نوعی اعتماد نسبی دو جانبه استوار است. دروغ به این اعتماد لطمه می‌زند و موجب اختلال در روابط بین افراد شده و بدبینی را بین آنان پدید می‌آورد. هم‌چنین فاش شدن دروغ شخص مبتلا باعث می‌شود تا آبروی او را بریزد و ارزش و اعتبار خود را از دست دهد. حضرت علی(علیه‌السلام) می‌فرماید:‌سزاوار است که مسلمانان از دوستی و برادری با دروغگو اجتناب کنند؛ زیرا او آنقدر دروغ می‌گوید که راستش را هم باور نمی‌کنند[۲۵].

از بین رفتن ایمان درغگو

کسانی‌که به گفته‌های یک دروغگو اعتماد می‌کنند و آن را می‌پذیرند به گمراهی کشیده خواهند شد. این امر در مسائل فکری و اعتقادی موجب تباهی ایمان و عقیده افراد می‌گردد. هم‌چنین دروغگو برای رسیدن به هدف و مطلوب خویش، دروغ را ابراز مؤثر در نتیجه کار می‌داند و این همان شرک خفی است و نشانگر ضعف ایمان دروغگو نسبت به تأثیر خداوند متعال بر امور است. امام محمد باقر(علیه‌السلام) می‌فرماید:»دروغ خانه ایمان را ویران می‌سازد[۲۶]

بی آبرویی

از دیگر زیان‌های اجتماعی دروغ، بی آبرویی است. دروغ‌های زیادی که از دروغگو کشف شد، رسوایی او که مکرر گردید، بی آبرویی نصیبش می‌شود. رسوایی دروغگو، ‌ کشف دروغ اوست و بی آبرویی دروغگو، بی‌حیثیت و بی‌ارج شدن اوست. عقلا و خردمندان، همیشه بدنبال حیثیت و آبرو می‌روند. ثروتمند، ثروت خود را برای خریدن حیثیت و آبرو صرف می‌کند. قدرتمند، قدرت خود را برای رسیدن به این موقعیت به کار می‌اندازد. دانشمند، از دانش خود، برای جلب افکار عمومی، بهره‌برداری می‌کند. محبوب‌ترین چیزها نزد عقلاء حیثیت و آبرومندی می‌باشد و آخرین هدف آنها همین خواهد بود؛ چون تمام دارایی خود را فدای آن می‌کنند، ولی دروغگو، با دست خود این موقعیت را از بین می‌برد[۲۷].

رسول خدا (صلی الله علیه و آله) فرمود: کم آبروترین مردم کسی است که دروغ می‌گوید[۲۸].

بدبینی مردم

دروغگو مورد سوء‌ظن و بدبینی مردم است و گاهی کار او از این هم بالاتر می‌رود و بر اثر دروغ مورد تنفر قرار خواهد گرفت[۲۹].

فقر

راستی و درستی، ثروت را می‌افزاید؛ چون دارنده آن ایجاد اعتبار می‌کند. دروغگویی سرمایه را راکد نگاه می‌دارد، زیرا نه تنها جلوگیری از پیدایش اعتبار می‌کند، بلکه اعتبار موجود را نیز می‌برد و کسی به وعده با او معامله نمی‌کند، چون اعتبار ندارد. به وعده دروغگو اعتماد نمی‌شود چون اعتماد کردن به او بر خلاف عقل است. امیرالمومنین علی (علیه‌السلام) می‌فرماید: عادت به دروغ، فقر می‌آورد[۳۰].

فراموشی

یکی از بیماری‌های روانی که دروغگو بدان گرفتار می‌شود، فراموشی است. امام صادق (علیه‌السلام) می‌فرماید: از چیزهایی که خدا به زیان دروغگویان کمک کرده، فراموشی است[۳۱].

پرده دری و بی شرمی

اگر کشف دروغ، روحیه دروغگو را متزلزل نکند و او هم‌چنان به دروغگویی ادامه دهد، کشف‌های پی در پی، شرم را از او می‌برد و وی را دروغگوی حرفه‌ای می‌سازد و دیگر، از آنکه عیبش آشکار شود، ابایی ندارد. با خود می‌گوید: مردم همه مرا شناخته‌اند. پنهان ساختن دیگر چه سودی دارد و دیگر نه از ارتکاب گناه ابایی دارد و نه از فاش شدن آن. امام معصوم(علیه‌السلام) فرمود: از دروغ بپرهیزید، سرانجام دروغ، پرده دری است و سرانجام پرده‌دری آتش دوزخ است[۳۲].

مجوزات دروغ

حفظ جان و مال و عرض مسلمانان

پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) فرمود: به خدا سوگند دروغ یاد کن و برادرت را از کشته شدن نجات بده[۳۳].

هم‌چنین راوی می‌گوید: از امام هشتم امام رضا(علیه‌السلام) سؤال کردم درباره مردی که از سلطان بر مال خویش می‌ترسد که مالش را به زور و ناحق از او بگیرد، ‌سپس به دروغ سوگند می‌خورد تا اینکه از ظلم سلطان نجات یابد. حضرت فرمود: باکی بر او نیست و نیز می‌گوید: از امام سؤال کردم که آیا همانگونه که انسان برای حفظ مال خویش جایز است سوگند بخورد، برای حفظ مال برادر دینی خود نیز می‌تواند سوگند دروغ متوسل شود؟ حضرت فرمود: آری[۳۴].

و نیز امام صادق (علیه‌السلام) فرمود: سوگند اقسامی دارد که یک قسم آن این است که انسان در راه خلاص و نجات مال یا جان مسلمانی از دست سارق یا هر متجاوز دیگری سوگند به دروغ بخورد، چنین سوگندی نه تنها کفاره ندارد بلکه اجر هم دارد[۳۵].

اصلاح ذات البین

هر گاه دو نفر از یکدیگر کدورت و کینه‌ای داشته باشند و با هم قطع رابطه کنند برای اصلاح و آشتی دادن آنها دروغ گفتن جایز است یعنی گفتن مطالبی که موجب رفع کدورت‌ها و دشمنی‌ها و برقراری روابط دوستانه و صمیمانه گردد، و همانگونه که برای رفع و درمان خصومت‌ها و اصلاح روابط میان مسلمانان دروغ گفتن جایز است برای رفع و پیشگیری از خصومت‌ها و دشمنی‌ها نیز گفتن دروغ جایز است. بنابراین هرگاه راست‌گویی باعث وقوع فتنه و ایجاد دشمنی میان دو مسلمان و دروغگویی مانع فتنه و موجب دوستی و صمیمیت و ارتباط و الفت شود، آن راست، مذموم و این دروغ، ممدوح خواهد بود...[۳۶].

جنگ و اموری سری

انسان می‌تواند در جنگ برای تقویت روحیه نیروهای خودی و تضعیف روحیه نیروهای دشمن در جهت عدم آگاهی دشمن از میزان عده و تاکتیک‌های جنگی و گمراه ساختن اذهان دشمن از تصمیمات و برنامه‌ها و غافل‌گیری، اطلاعات و آمار کذبی را انتشار دهد و حتی جایز است که در میان صفوف دشمن مطالب دروغی را شایع نموده و با ایجاد جنگ روانی همه‌جانبه، زمینه شکست دشمن و پیروزی مسلمین را فراهم کند.

چنان‌که وقتی پیامبر گرامی (صلی الله علیه و آله) در جنگ احزاب اطلاع یافت که بنی قریظه با مشرکان و ابی‌سفیان متحد شده‌اند و پیمان بسته‌اند که هرگاه با سپاهیان توحید بجنگند آنها را یاری خواهند کرد، پیامبر خطبه‌ای برای سپاه اسلام ایراد فرمود: بنی قریظه به ما پیام داده‌اند که هرگاه ما با ابوسفیان بجنگیم ما را یاری خواهند کرد، چون این خبر به ابوسفیان رسید، گفت: یهود (بنی قریظه) خیانت کردند. پس مشرکین از منطقه جنگی فرار کردند[۳۷]. بدین ترتیب بین صفوف و قوای دشمن تفرقه و تزلزل ایجاد شد و بالاخره باعث شکست دشمن و پیروزی مسلمین گردید.

و در حدیثی پیامبر فرمود: هر دروغی در پرونده انسان دروغ نوشته می‌شود مگر دروغی که در جنگ گفته شود؛ زیرا جنگ خدعه و فریب است[۳۸].

وعده شوهر به همسر

هرگاه زن از شوهر چیزی بخواهد که تهیه آن بر شوهر واجب نیست، جایز است به همسرش قول مساعد و جواب مثبت و وعده انجام خواسته او را بدهد گر‌چه قصد عمل به وعده خویش را نداشته باشد و بعد هم به وعده‌اش وفا نکند و علت جواز دروغ در این مورد، این است که از وقوع اختلاف و یا تشدید آن و سوء تفاهم بین زن و شوهر پیش‌گیری شود و البته احتیاط اکتفا به حد رفع ضرورت است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه) فرمود: دروغ در سه مورد نیکو است:

  1. مکر و فریب در جنگ؛
  2. وعده دادن شوهر به همسر؛
  3. اصلاح بین مردم[۳۹].

بعث و زجر در تربیت اولاد

هرگاه والدین با مربی بخواهد در مقام تربیت، ‌فرزند یا کودکی را به انجام کارهای نیک وادار کند، و از ارتکاب کارهای زشت بازدارد. جایز است به عنوان بعث و تشویق و ایجاد انگیزه‌ برای انجام کار نیک و یا بعنوان زجر و تهدید و عاملی بازدارنده از کار زشت، به فرزند خویش وعده وعید دهد، گر‌چه تصمیم نداشته باشد به آنچه می‌گوید عمل کند. مثلاً اگر می‌خواهد فرزند کار نیکی را انجام دهد به او وعده پاداش دهد و اگر می‌خواهد فرزندش را از انجام کار بد و زشتی بازدارد به او وعید کیفر دهد.

البته لازم به تذکر است که آنچه جنبه تشویق و ترغیب در انجام کارهای نیک دارد باید انسان در صورت امکان به آن عمل کند و از خلف وعده اجتناب ورزد ولی در جائی‌که عملی ساختن وعده میسر نبوده و موجب عسر و حرج باشد، گفتن آنچه می‌داند که نمی‌تواند به آن عمل نماید بلا اشکال است.

درمان دروغ

بهترین راهی که انسان را از دروغ گفتن باز می‌دارد این است که توجه پیدا کند که دروغ گفتن مذموم‌‌ترین صفات است و بواسطه دروغ مورد قهر و غضب الهی واقع، و در آخرت به آتش دوزخ گرفتار خواهد شد و در دنیا دیر یا زود دروغ او فاش و حقیقت امر آشکار می‌گردد و او بین مردم رسوا و مطرود و منزوی خواهد شد و دیگر کسی برای سخن او ارزش و اعتباری قائل نیست و در واقع مرده‌ای در میان زندگان است.

امیرالمومنین (علیه‌السلام) می‌فرماید: دروغگو با مرده برابر است؛ زیرا برتری انسان زنده بر مرده این است که مردم به او اعتماد می‌کنند و برای سخن او ارزش قائل هستند اما هنگامی که به سخن او اعتمادی نباشد زندگی او پوچ و باطل است[۴۰]. از طرفی انسان با شناخت ریشه‌های دروغ و قطع آن می‌تواند خود را از آلودگی به دروغ و ابتلاء به این آفت خطرناک مصون دارد[۴۱].

پانویس

  1. مرکز فرهنگ و معارف قرآن؛ برگزیده فرهنگ قرآن، ‌قم، انتشارات بوستان کتاب، 1387ش، چاپ اول، ص 369.
  2. مصطفوی، ‌حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، الدائره العامة للمراکز و العلاقات الثقافیه، 1368، الطبعه الاولی، ج 10؛ ص 34.
  3. شعرانی، ابوالحسن؛ نثر طوبی، تهران، انتشارات اسلامیه، ‌ص 331.
  4. الاصفهانی، ‌الراغب؛ مفردات الفاظ القرآن، دمشق، دارالقلم، 1412، ‌الطبعة الاولی، ص 704.
  5. . ابن منظور؛ لسان العرب، لبنان- بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1419، طبعه الثالثه، الجزء الثانی عشر، ص 50.
  6. معلوف، لویس، المنجد فی اللغة، تهران، انتشارات اسلام، 1380، چاپ دوم، ص 678.
  7. قیومی، مصباح اللغة، مصر، 1313، ص 87.
  8. امین، محمد؛ آفات زبان، تهران، افست کیا، ص 67.
  9. ترجمه مکارم شیرازی، صف،2-3.
  10. همان، نحل،105.
  11. همان، زمر،3.
  12. همان، نور،7.
  13. مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار، بیروت، لبنان، مؤسسه الوفاء، 1403، ج 69، ص 263.
  14. نراقی؛ احمد؛ معراج السعادة، تهران، انتشارات پیام آزادی، 1386، باب چهارم، ص 550.
  15. محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، قم، مؤسسه آل البیت، 1408، ج 9، ص 50.
  16. مشکینی؛ نصایح، ترجمه آیت‌الله جنتی، قم، انشتارات الهادی، 1386، باب 9، ص 291.
  17. آیه الله دستغیب؛ گناهان کبیره، قم، انتشارات دارالکتاب، 1386، ج 1، ص 295.
  18. مجلسی؛ بحارالانوار، ج 69، ص 262.
  19. فیض کاشانی ،ملا محسن؛ المحجة البیضاء، قم، دفتر انتشارات اسلامی،، ص 243، ج 5.
  20. یوسف،12.
  21. شعراء،221-222.
  22. جاثیه،6-7.
  23. یوسف 25-26.
  24. امین، محمد؛ آفات زبان، ص 82.
  25. کلینی، محمد بن یعقوب؛ اصول کافی، تهران، دارالکتب الاسلامیه،1363، ج 2، ص 341.
  26. اصول کافی، ج 6، ص 339.
  27. صدر، سیدرضا؛ دروغ، قم، اشنتارات دفتر تبلیغات اسلامی، 1378، چاپ دوم، ص 200.
  28. محدث نوری؛ مستدرک الوسائل، ج 9، ص 10295.
  29. صدر، سیدرضا؛ دروغ، ص 205.
  30. قمی، شیخ عباس؛ سفینه البحار، تهران، فراهانی،1363، ج 7، ص 455.
  31. کافی، ج 2، ص 341، ح 15.
  32. محدث نوری، مستدرک الوسائل، ج 9، ص 10290.
  33. اب‍ن‌ ب‍اب‍وی‍ه‌، م‍ح‍م‍د ب‍ن‌ ع‍ل‍ی‌؛ من لایحضره الفقیه، تهران، صدوق،1367-1369 ،ج 3، ص 235.
  34. فروع کافی، ج 5، ص 440.
  35. الفقیه، ‌ج 3، ص 231.
  36. شیخ حر عاملی؛ ‌وسائل الشیعة، قم‌، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، 1409 هجری، ج 8، ص 578.
  37. همان، ج 11، ص 102.
  38. محجه البیضاء، ج 5، ص 245.
  39. الحرانی، ابن محمد الحسن بن علی بن الحسین بن شعبه، تحف العقول عن آل الرسول، قم، انتشارات شفق، ص 10.
  40. تیمی آمری، عبدالواحد بن محمد، تصنیف غررالحکم و دررالکلم، مکتب الاعلام الاسلامی، 1413، الطبعه الاولی، ج 1، ح 2113.
  41. امین، محمد؛ آفت زبان، ص 83.

منابع

سایت پژوهه