نقش حج در وحدت مسلمین (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
جز (Javadi صفحهٔ نقش حج در وحدت تفاهم مسلمانان را بدون برجای‌گذاشتن تغییرمسیر به نقش حج در وحدت مسلمین (مقاله) منتقل کرد)
 
(۲۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<sub>
بزرگترین مانع شکل گیری وحدت اسلامی عدم تفاهم مسلمین جهان نسبت به یکدیگر است. تشریع حج در اسلام که مستلزم برگزاری بررگترین همایش مسلمانان آن هم در ایام خاص حج می‌باشد نقش عظیمی را در جهت حصول تفاهمات بین مسلمانان جهان ایفا خواهد کرد. در مقاله ذیل به تبیین چگونگی این تاثیر گزاری حج - ایجاد وحدت و تفاهم مسلمانان نسبت به یکدیگر- پرداخته شده است.
<div class="wikiInfo">
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
|-
!عنوان مقاله!! data-type="authorName" | نقش حج در وحدت و تفاهم مسلمانان
|-
|زبان مقاله
| data-type="authorfatherName" |فارسی
|-
|نویسنده
| data-type="authorBirthPlace" |استاد شهید مرتضی مطهری
|-


|}
== نقش حج در وحدت و تفاهم مسلمانان ==
</div>


اندک مطالعه در وضع عمل حج به ما مى‏‌فهماند که منظور مقدس شارع اسلام [از] تشریع حج این بوده که مسلمانان به یکدیگر نزدیکتر شوند و وسیله‏ اى به وجود آید که مسلمانان اقطار عالم خواه ناخواه یکدیگر را در یک نقطه ملاقات کنند و پیوندشان محکم‏تر گردد.


ممکن است بعضى افراد گمان کنند اینها فرضیاتى است که ما از پیش خود مى‏سازیم و مى‏‌بافیم، شارع اسلام چنین منظورهایى نداشته است. ازاین‌‏رو لازم است نصوص اسلامى را ذکر کنیم تا معلوم شود اینها مطالبى است که خود اسلام در هزار و چهارصد سال پیش گفته است.


== نقش حج در وحدت و تفاهم مسلمانان‏ ==
1. پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله جمله‏ هاى معروفى دارد که در زمینه وحدت و تساوى مسلمانان و الغاء امتیازات ایراد فرموده است به این مضمون:


ایُّهَا النّاسُ انَّ رَبَّکُمْ واحِدٌ وَ اباکُمْ واحِدٌ، کُلُّکُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرابٍ،، انَّ اکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ وَ لَیْسَ لِعَرَبِىٍ عَلى عَجَمِىّ فَضْلٌ الّا بِالتَّقْوى‏ <ref>تحف العقول، ص 34.</ref>.


اندك مطالعه در وضع عمل حج به ما مى‏فهماند كه منظور مقدس شارع اسلام [از] تشريع حج اين بوده كه مسلمانان به يكديگر نزديكتر شوند و وسيله‏ اى به وجود آيد كه مسلمانان اقطار عالم خواه ناخواه يكديگر را در يك نقطه ملاقات كنند و پيوندشان محكم‏تر گردد.
یعنى همانا پروردگار شما یکى است، پدر شما یکى است، همه شما فرزندآدم هستید و آدم از خاک است، گرامى‏‌ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست، عرب را بر عجم فضیلت نیست مگر به وسیله تقوا.


این جمله ‏ها را که صلاى وحدت و نداى یگانگى و به همبستگى است، در کجا و در چه زمانى و در چه موقعیتى ایراد فرمود؟


ممكن است بعضى افراد گمان كنند اينها فرضياتى است كه ما از پيش خود مى‏سازيم و مى‏بافيم، شارع اسلام چنين منظورهايى نداشته است. ازاين‏رو لازم است نصوص اسلامى را ذكر كنيم تا معلوم شود اينها مطالبى است كه خود اسلام در هزار و چهارصد سال پيش گفته است.
در سرزمین مکه و منى و عرفات، در حین انجام عمل حج، در آخرین حج خود که به حجةالوداع معروف است.


چرا اینجا را براى این اعلام انتخاب فرمود؟ براى اینکه تا دامنه قیامت که مراسم حج بپاست، مردم بیایند و به یاد توصیه‏ هاى پیغمبر بزرگوارشان بیفتند و متنبه گردند و راه تفرق نپویند، دست یکدیگر را در اینجا به عنوان دوستى و برادرى بفشارند، موانع را از میان ببرند، قراردادها و پیمانها و مبادله‏‌هاى معنوى و مادى با هم برقرار کنند.


1. پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله جمله‏ هاى معروفى دارد كه در زمينه وحدت و تساوى مسلمانان و الغاء امتيازات ايراد فرموده است به اين مضمون:
این که مسلمانان به صورت ظاهر در مکه اجتماع کنند و دلهاشان نسبت به یکدیگر پر از کینه و عداوت باشد، مصداق کلام خداى متعال باشند: تَحْسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلوبُهُمْ شَتّى‏ <ref>حشر/ 14</ref>. (مى‏پندارى آنها با هم اند و حال آنکه دلهاشان پراکنده است) و مصداق کلام على علیه‌السلام بوده باشند: ایُّهَا النّاسُ الْمُجْتَمَعَةُ ابْدانُهُمُ الْمُخْتَلَفَةُ اهْواؤُهُمْ <ref>‏نهج‌البلاغه، خطبه 29</ref>. (اى مردمى که بدنهاشان در یک جا جمع شده اما خواسته‏‌ها و آرزوها و هدف‌هاشان از هم جداست)، این گونه اجتماعى منظور اسلام نیست، حج براى چنین اجتماعى نیست، خداوند به چنین اجتماعى به نظر رحمت نمى‏نگرد.


2. امام صادق علیه‌السلام در حدیث معروفى که در کتب حدیث ضبط شده و مفصل است مى‏فرماید: «فَجَعَلَ فیهِ الْاجْتِماعَ مِنَ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ لِیَتَعارَفوا» یعنى خداوند مقرر کرد که از شرق و غرب عالم آنجا جمع شوند براى اینکه یکدیگر را بشناسند.


ايُّهَا النّاسُ انَّ رَبَّكُمْ واحِدٌ وَ اباكُمْ واحِدٌ، كُلُّكُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرابٍ،، انَّ اكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاكُمْ وَ لَيْسَ لِعَرَبِىٍ عَلى عَجَمِىّ فَضْلٌ الّا بِالتَّقْوى‏ <ref>تحف العقول، ص 34.</ref>.
یکى از کارهاى پسندیده‏اى که در دنیاى امروز معمول است این است که افرادى که در یک محفل و یا کنگره براى اولین بار با هم آشنا مى‏‌شوند کارتهاى خود را مبادله مى‏‌کنند، اسم و آدرس یکدیگر را یاد مى‏‌گیرند. این کار وسیله مى‏‌شود که‏ بعدها با هم نامه مبادله کنند، از کارهاى یکدیگر آگاه شوند، آثار و تألیفات خود یا آثار و تألیفات مورد علاقه خود را براى یکدیگر بفرستند. بدیهى است که این کارها پیوندها را محکم مى‏‌کند.


اکنون می‌بینیماسلام در چهارده قرن پیش این زمینه را به وجود آورده است و توصیه کرده است که از اجتماع عظیم حج براى این منظور باید استفاده بشود.


يعنى همانا پروردگار شما يكى است، پدر شما يكى است، همه شما فرزندآدم هستيد و آدم از خاك است، گرامى‏ترين شما نزد خداوند باتقواترين شماست، عرب را بر عجم فضيلت نيست مگر به وسيله تقوا.
امام صادق فرمود: اسلام چنین اجتماعى را مقرر کرده است تا از شرق و غرب عالم جمع شوند و با یکدیگر در آنجا آشنا و دوست بشوند.


لازم است هرکدام از ما کارتهاى معرفى از خود چاپ کنیم و به چند زبان- که یکى از آنها زبان عربى است- آدرس و شغل خود را بنویسیم، در مواقع متعددى که با افرادى از کشورهاى دیگر برخورد مى‏کنیم کارت خودمان را به آنها بدهیم و از آنها کارت بگیریم و این را وسیله آشنایى قرار داده بعدها نامه مبادله کنیم، کتاب مبادله کنیم، آنها را از اوضاع دینى کشور خود آگاه کنیم و از اوضاع دینى و احوال مسلمانان کشور آنها باخبر شویم، از تحولات و نهضت‌هایى که له یا علیه اسلام مى‏شود آگاه بشویم، با تحولات و نهضت‌هاى سودمند اسلامى هماهنگى کنیم.


اين جمله ‏ها را كه صلاى وحدت و نداى يگانگى و به همبستگى است، در كجا و در چه زمانى و در چه موقعيتى ايراد فرمود؟
3. على علیه‌السلام در کلمات خود ضمن بیان فلسفه پاره‏ اى از مقررات اسلامى، درباره حج مى‏فرماید: وَ الْحَجَّ تَقْوِیَةً لِلدّینِ‏ (یا تَقْرِبَةً لِلدّینِ) <ref>نهج‌البلاغه، كلمات قصار، حكمت 244</ref>


یعنى فلسفه حج تقویت دین است (یا فلسفه حج نزدیک کردن پیروان دین است). به هر حال منظور یکى است. اگر مفهوم کلام این باشد که فلسفه حج تقویت دین است، منظور این است که با اجتماع حج روابط مسلمانان محکم‏تر مى‏شود و ایمان مسلمانان نیرومندتر مى‏‌گردد و به این وسیله اسلام نیرومندتر مى‏‌گردد.


در سرزمين مكه و منى و عرفات، در حين انجام عمل حج، در آخرين حج خود كه به حجةالوداع معروف است.
اگر مفهوم کلام این باشد که فلسفه حج نزدیک کردن دین است، باز واضح است که منظور نزدیک شدن دلهاى مسلمانان است و نتیجه تقویت و نیرومندى اسلام است.


4. از سخنان آن حضرت است: جَعَلَهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى لِلْاسْلامِ عَلَماً <ref>نهج‌البلاغه، خطبه 1</ref>. یعنى خداوند کعبه را پرچم اسلام قرار داده است.


چرا اينجا را براى اين اعلام انتخاب فرمود؟ براى اينكه تا دامنه قيامت كه مراسم حج بپاست، مردم بيايند و به ياد توصيه‏ هاى پيغمبر بزرگوارشان بيفتند و متنبه گردند و راه تفرق نپويند، دست يكديگر را در اينجا به عنوان دوستى و برادرى بفشارند، موانع را از ميان ببرند، قراردادها و پيمانها و مبادله‏هاى معنوى و مادى با هم برقرار كنند.
از قدیم معمول بوده است که گروه‌هایى که با یکدیگر به جنگ مى‏‌پرداخته ‏اندهرکدام پرچم مخصوص به خود داشته‌‏اند و در زیر آن گرد مى‏‌آمده‏ اند. پرچم رمز بقا و استقلال و مقاومت آنها به شمار مى‌‏آمده است. برافراشته بودن آن دلیل حیات جمعى آنها بوده است و افتادن و خوابیدن آن علامت شکست آنها بوده است. دلیر و دلاورترین آنها نامزد به دست گرفتن پرچم بوده است، گردان و دلاوران دور او را مى‏‌گرفتند که برافراشته بماند.


برعکس دشمن کوشش مى‏‌کرد که پرچم را بخواباند. پرچم مقدس و محترم بود. امروز نیز پرچم رمز استقلال و وحدت و شخصیت مستقل ملت‌ها و کشورهاست. هر کشورى از خود پرچم و علامتى دارد و آن را مقدس مى‏‌شمارد و احیاناً به آن سوگند مى‌‏خورد.


اين كه مسلمانان به صورت ظاهر در مكه اجتماع كنند و دلهاشان نسبت به يكديگر پر از كينه و عداوت باشد، مصداق كلام خداى متعال باشند: تَحْسَبُهُمْ جَميعاً وَ قُلوبُهُمْ شَتّى‏ <ref>حشر/ 14</ref>. (مى‏پندارى آنها با هم اند و حال آنكه دلهاشان پراكنده است) و مصداق كلام على عليه السلام بوده باشند: ايُّهَا النّاسُ الْمُجْتَمَعَةُ ابْدانُهُمُ الْمُخْتَلَفَةُ اهْواؤُهُمْ <ref>‏نهج البلاغه، خطبه 29</ref>.  (اى مردمى كه بدنهاشان در يك جا جمع شده اما خواسته‏ها و آرزوها و هدفهاشان از هم جداست)، اين گونه اجتماعى منظور اسلام نيست، حج براى چنين اجتماعى نيست، خداوند به چنين اجتماعى به نظر رحمت نمى‏نگرد.
امیرالمؤمنین مى‏‌فرماید: «کعبه پرچم اسلام است» یعنى همان طورى که پرچمها رمز اتحاد و یگانگى جمعیتها و نشانه همبستگى آنهاست و برپا بودن آن علامت حیات آنهاست، کعبه براى اسلام این‏چنین است.  


در حدیث دیگرى وارد شده: «لا یَزالُ الدّینُ قائِماً ما قامَتِ الْکَعْبَةُ» ما دام که کعبه بپاست اسلام بپاست، یعنى ما دام که حج زنده و باقى است اسلام زنده و باقى است. کعبه پرچم مقدس اسلام است، رمز وحدت و استقلال مسلمین است.


2. امام صادق عليه السلام در حديث معروفى كه در كتب حديث ضبط شده و مفصل است مى‏فرمايد: «فَجَعَلَ فيهِ الْاجْتِماعَ مِنَ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ لِيَتَعارَفوا» يعنى خداوند مقرر كرد كه از شرق و غرب عالم آنجا جمع شوند براى اينكه يكديگر را بشناسند.
از اینجا مى‌‏توانیم بفهمیم که منظور اسلام این نبوده که مردم ندانسته و نفهمیده بروند به مکه و فقط یک سلسله مناسک که براى خود آنها نامفهوم است بجا آورند.


منظور اصلى این است که تحت لواى کعبه یعنى همان خانه‌‏اى که اولین بار در میان بشر براى پرستش خداى یگانه بنا شد، به صورت یک قوم واحد و ملت واحد و هم‌‏عزم و هم‌‏رزم گرد آیند. شعار اصلى و اساسى اسلام «توحید» است. کعبه خانه توحید است. قرآن کریم مى‏فرماید: «انَّ اوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذى بِبَکَّةَ مُبارَکاً» یعنى اولین خانه‏اى که براى مردم نهاده شد همان است که در سرزمین مکه است.


يكى از كارهاى پسنديده‏اى كه در دنياى امروز معمول است اين است كه افرادى كه در يك محفل و يا كنگره براى اولين بار با هم آشنا مى‏شوند كارتهاى خود را مبادله مى‏كنند، اسم و آدرس يكديگر را ياد مى‏گيرند. اين كار وسيله مى‏شود كه‏ بعدها با هم نامه مبادله كنند، از كارهاى يكديگر آگاه شوند، آثار و تأليفات خود يا آثار و تأليفات مورد علاقه خود را براى يكديگر بفرستند. بديهى است كه اين كارها پيوندها را محكم مى‏كند.
== منابع ==
مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (حج)، ج‏25، ص: 49-46-با ویرایش جزئی-


 
[[پانویس]]
اكنون مى‏بينيم اسلام در چهارده قرن پيش اين زمينه را به وجود آورده است و توصيه كرده است كه از اجتماع عظيم حج براى اين منظور بايد استفاده بشود.
[[رده:مقاله‌ها]]
 
[[رده:وحدت اسلامی]]
 
امام صادق فرمود: اسلام چنين اجتماعى را مقرر كرده است تا از شرق و غرب عالم جمع شوند و با يكديگر در آنجا آشنا و دوست بشوند.
 
 
لازم است هركدام از ما كارتهاى معرفى از خود چاپ كنيم و به چند زبان- كه يكى از آنها زبان عربى است- آدرس و شغل خود را بنويسيم، در مواقع متعددى كه با افرادى از كشورهاى ديگر برخورد مى‏كنيم كارت خودمان را به آنها بدهيم و از آنها كارت بگيريم و اين را وسيله آشنايى قرار داده بعدها نامه مبادله كنيم، كتاب مبادله كنيم، آنها را از اوضاع دينى كشور خود آگاه كنيم و از اوضاع دينى و احوال مسلمانان كشور آنها باخبر شويم، از تحولات و نهضتهايى كه له يا عليه اسلام مى‏شود آگاه بشويم، با تحولات و نهضتهاى سودمند اسلامى هماهنگى كنيم.
 
 
 
3. على عليه السلام در كلمات خود ضمن بيان فلسفه پاره‏ اى از مقررات اسلامى، درباره حج مى‏فرمايد: وَ الْحَجَّ تَقْوِيَةً لِلدّينِ‏ (يا تَقْرِبَةً لِلدّينِ) <ref>نهج البلاغه، كلمات قصار، حكمت 244</ref>
 
يعنى فلسفه حج تقويت دين است (يا فلسفه حج نزديك كردن پيروان دين است). به هر حال منظور يكى است. اگر مفهوم كلام اين باشد كه فلسفه حج تقويت دين است، منظور اين است كه با اجتماع حج روابط مسلمانان محكم‏تر مى‏شود و ايمان مسلمانان نيرومندتر مى‏گردد و به اين وسيله اسلام نيرومندتر مى‏گردد.
 
 
اگر مفهوم كلام اين باشد كه فلسفه حج نزديك كردن دين است، باز واضح است كه منظور نزديك شدن دلهاى مسلمانان است و نتيجه تقويت و نيرومندى اسلام است.
 
4. از سخنان آن حضرت است: جَعَلَهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى لِلْاسْلامِ عَلَماً <ref>نهج البلاغه، خطبه 1</ref>. يعنى خداوند كعبه را پرچم اسلام قرار داده است.
 
 
از قديم معمول بوده است كه گروههايى كه با يكديگر به جنگ مى‏پرداخته ‏اندهركدام پرچم مخصوص به خود داشته‏اند و در زير آن گرد مى‏آمده‏ اند. پرچم رمز بقا و استقلال و مقاومت آنها به شمار مى‏آمده است. برافراشته بودن آن دليل حيات جمعى آنها بوده است و افتادن و خوابيدن آن علامت شكست آنها بوده است. دلير و دلاورترين آنها نامزد به دست گرفتن پرچم بوده است، گردان و دلاوران دور او را مى‏گرفتند كه برافراشته بماند.
 
 
برعكس، دشمن كوشش مى‏كرد كه پرچم را بخواباند.پرچم، مقدس و محترم بود. امروز نيز پرچم رمز استقلال و وحدت و شخصيت مستقل ملتها و كشورهاست. هر كشورى از خود پرچم و علامتى دارد و آن را مقدس مى‏شمارد و احياناً به آن سوگند مى‏خورد.
 
 
امير المؤمنين مى‏فرمايد: «كعبه پرچم اسلام است» يعنى همان طورى كه پرچمها رمز اتحاد و يگانگى جمعيتها و نشانه همبستگى آنهاست و برپا بودن آن علامت حيات آنهاست، كعبه براى اسلام اين‏چنين است.
 
 
در حديث ديگرى وارد شده: «لا يَزالُ الدّينُ قائِماً ما قامَتِ الْكَعْبَةُ» ما دام كه كعبه بپاست اسلام بپاست، يعنى ما دام كه حج زنده و باقى است اسلام زنده و باقى است. كعبه پرچم مقدس اسلام است، رمز وحدت و استقلال مسلمين است.
 
 
از اينجا مى‏توانيم بفهميم كه منظور اسلام اين نبوده كه مردم ندانسته و نفهميده بروند به مكه و فقط يك سلسله مناسك كه براى خود آنها نامفهوم است بجا آورند.
 
 
منظور اصلى اين است كه تحت لواى كعبه يعنى همان خانه‏اى كه اولين بار در ميان بشر براى پرستش خداى يگانه بنا شد، به صورت يك قوم واحد و ملت واحد و هم‏عزم و هم‏رزم گرد آيند. شعار اصلى و اساسى اسلام «توحيد» است. كعبه خانه توحيد است. قرآن كريم مى‏فرمايد: «انَّ اوَّلَ بَيْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذى بِبَكَّةَ مُبارَكاً» يعنى اولين خانه‏اى كه براى مردم نهاده شد همان است كه در سرزمين مكه است.
 
== منبع ==
مجموعه آثار استاد شهيد مطهرى (حج)، ج‏25، ص: 49-46-با ویرایش جزئی-
 
 
ّ[[رده:مقالات شبهات اعتقادی وحدت اسلامی ]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۳۰

بزرگترین مانع شکل گیری وحدت اسلامی عدم تفاهم مسلمین جهان نسبت به یکدیگر است. تشریع حج در اسلام که مستلزم برگزاری بررگترین همایش مسلمانان آن هم در ایام خاص حج می‌باشد نقش عظیمی را در جهت حصول تفاهمات بین مسلمانان جهان ایفا خواهد کرد. در مقاله ذیل به تبیین چگونگی این تاثیر گزاری حج - ایجاد وحدت و تفاهم مسلمانان نسبت به یکدیگر- پرداخته شده است.

نقش حج در وحدت و تفاهم مسلمانان

اندک مطالعه در وضع عمل حج به ما مى‏‌فهماند که منظور مقدس شارع اسلام [از] تشریع حج این بوده که مسلمانان به یکدیگر نزدیکتر شوند و وسیله‏ اى به وجود آید که مسلمانان اقطار عالم خواه ناخواه یکدیگر را در یک نقطه ملاقات کنند و پیوندشان محکم‏تر گردد.

ممکن است بعضى افراد گمان کنند اینها فرضیاتى است که ما از پیش خود مى‏سازیم و مى‏‌بافیم، شارع اسلام چنین منظورهایى نداشته است. ازاین‌‏رو لازم است نصوص اسلامى را ذکر کنیم تا معلوم شود اینها مطالبى است که خود اسلام در هزار و چهارصد سال پیش گفته است.

1. پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله جمله‏ هاى معروفى دارد که در زمینه وحدت و تساوى مسلمانان و الغاء امتیازات ایراد فرموده است به این مضمون:

ایُّهَا النّاسُ انَّ رَبَّکُمْ واحِدٌ وَ اباکُمْ واحِدٌ، کُلُّکُمْ لِآدَمَ وَ آدَمُ مِنْ تُرابٍ،، انَّ اکْرَمَکُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ وَ لَیْسَ لِعَرَبِىٍ عَلى عَجَمِىّ فَضْلٌ الّا بِالتَّقْوى‏ [۱].

یعنى همانا پروردگار شما یکى است، پدر شما یکى است، همه شما فرزندآدم هستید و آدم از خاک است، گرامى‏‌ترین شما نزد خداوند باتقواترین شماست، عرب را بر عجم فضیلت نیست مگر به وسیله تقوا.

این جمله ‏ها را که صلاى وحدت و نداى یگانگى و به همبستگى است، در کجا و در چه زمانى و در چه موقعیتى ایراد فرمود؟

در سرزمین مکه و منى و عرفات، در حین انجام عمل حج، در آخرین حج خود که به حجةالوداع معروف است.

چرا اینجا را براى این اعلام انتخاب فرمود؟ براى اینکه تا دامنه قیامت که مراسم حج بپاست، مردم بیایند و به یاد توصیه‏ هاى پیغمبر بزرگوارشان بیفتند و متنبه گردند و راه تفرق نپویند، دست یکدیگر را در اینجا به عنوان دوستى و برادرى بفشارند، موانع را از میان ببرند، قراردادها و پیمانها و مبادله‏‌هاى معنوى و مادى با هم برقرار کنند.

این که مسلمانان به صورت ظاهر در مکه اجتماع کنند و دلهاشان نسبت به یکدیگر پر از کینه و عداوت باشد، مصداق کلام خداى متعال باشند: تَحْسَبُهُمْ جَمیعاً وَ قُلوبُهُمْ شَتّى‏ [۲]. (مى‏پندارى آنها با هم اند و حال آنکه دلهاشان پراکنده است) و مصداق کلام على علیه‌السلام بوده باشند: ایُّهَا النّاسُ الْمُجْتَمَعَةُ ابْدانُهُمُ الْمُخْتَلَفَةُ اهْواؤُهُمْ [۳]. (اى مردمى که بدنهاشان در یک جا جمع شده اما خواسته‏‌ها و آرزوها و هدف‌هاشان از هم جداست)، این گونه اجتماعى منظور اسلام نیست، حج براى چنین اجتماعى نیست، خداوند به چنین اجتماعى به نظر رحمت نمى‏نگرد.

2. امام صادق علیه‌السلام در حدیث معروفى که در کتب حدیث ضبط شده و مفصل است مى‏فرماید: «فَجَعَلَ فیهِ الْاجْتِماعَ مِنَ الشَّرْقِ وَ الْغَرْبِ لِیَتَعارَفوا» یعنى خداوند مقرر کرد که از شرق و غرب عالم آنجا جمع شوند براى اینکه یکدیگر را بشناسند.

یکى از کارهاى پسندیده‏اى که در دنیاى امروز معمول است این است که افرادى که در یک محفل و یا کنگره براى اولین بار با هم آشنا مى‏‌شوند کارتهاى خود را مبادله مى‏‌کنند، اسم و آدرس یکدیگر را یاد مى‏‌گیرند. این کار وسیله مى‏‌شود که‏ بعدها با هم نامه مبادله کنند، از کارهاى یکدیگر آگاه شوند، آثار و تألیفات خود یا آثار و تألیفات مورد علاقه خود را براى یکدیگر بفرستند. بدیهى است که این کارها پیوندها را محکم مى‏‌کند.

اکنون می‌بینیماسلام در چهارده قرن پیش این زمینه را به وجود آورده است و توصیه کرده است که از اجتماع عظیم حج براى این منظور باید استفاده بشود.

امام صادق فرمود: اسلام چنین اجتماعى را مقرر کرده است تا از شرق و غرب عالم جمع شوند و با یکدیگر در آنجا آشنا و دوست بشوند.

لازم است هرکدام از ما کارتهاى معرفى از خود چاپ کنیم و به چند زبان- که یکى از آنها زبان عربى است- آدرس و شغل خود را بنویسیم، در مواقع متعددى که با افرادى از کشورهاى دیگر برخورد مى‏کنیم کارت خودمان را به آنها بدهیم و از آنها کارت بگیریم و این را وسیله آشنایى قرار داده بعدها نامه مبادله کنیم، کتاب مبادله کنیم، آنها را از اوضاع دینى کشور خود آگاه کنیم و از اوضاع دینى و احوال مسلمانان کشور آنها باخبر شویم، از تحولات و نهضت‌هایى که له یا علیه اسلام مى‏شود آگاه بشویم، با تحولات و نهضت‌هاى سودمند اسلامى هماهنگى کنیم.

3. على علیه‌السلام در کلمات خود ضمن بیان فلسفه پاره‏ اى از مقررات اسلامى، درباره حج مى‏فرماید: وَ الْحَجَّ تَقْوِیَةً لِلدّینِ‏ (یا تَقْرِبَةً لِلدّینِ) [۴]

یعنى فلسفه حج تقویت دین است (یا فلسفه حج نزدیک کردن پیروان دین است). به هر حال منظور یکى است. اگر مفهوم کلام این باشد که فلسفه حج تقویت دین است، منظور این است که با اجتماع حج روابط مسلمانان محکم‏تر مى‏شود و ایمان مسلمانان نیرومندتر مى‏‌گردد و به این وسیله اسلام نیرومندتر مى‏‌گردد.

اگر مفهوم کلام این باشد که فلسفه حج نزدیک کردن دین است، باز واضح است که منظور نزدیک شدن دلهاى مسلمانان است و نتیجه تقویت و نیرومندى اسلام است.

4. از سخنان آن حضرت است: جَعَلَهُ سُبْحانَهُ وَ تَعالى لِلْاسْلامِ عَلَماً [۵]. یعنى خداوند کعبه را پرچم اسلام قرار داده است.

از قدیم معمول بوده است که گروه‌هایى که با یکدیگر به جنگ مى‏‌پرداخته ‏اندهرکدام پرچم مخصوص به خود داشته‌‏اند و در زیر آن گرد مى‏‌آمده‏ اند. پرچم رمز بقا و استقلال و مقاومت آنها به شمار مى‌‏آمده است. برافراشته بودن آن دلیل حیات جمعى آنها بوده است و افتادن و خوابیدن آن علامت شکست آنها بوده است. دلیر و دلاورترین آنها نامزد به دست گرفتن پرچم بوده است، گردان و دلاوران دور او را مى‏‌گرفتند که برافراشته بماند.

برعکس دشمن کوشش مى‏‌کرد که پرچم را بخواباند. پرچم مقدس و محترم بود. امروز نیز پرچم رمز استقلال و وحدت و شخصیت مستقل ملت‌ها و کشورهاست. هر کشورى از خود پرچم و علامتى دارد و آن را مقدس مى‏‌شمارد و احیاناً به آن سوگند مى‌‏خورد.

امیرالمؤمنین مى‏‌فرماید: «کعبه پرچم اسلام است» یعنى همان طورى که پرچمها رمز اتحاد و یگانگى جمعیتها و نشانه همبستگى آنهاست و برپا بودن آن علامت حیات آنهاست، کعبه براى اسلام این‏چنین است.

در حدیث دیگرى وارد شده: «لا یَزالُ الدّینُ قائِماً ما قامَتِ الْکَعْبَةُ» ما دام که کعبه بپاست اسلام بپاست، یعنى ما دام که حج زنده و باقى است اسلام زنده و باقى است. کعبه پرچم مقدس اسلام است، رمز وحدت و استقلال مسلمین است.

از اینجا مى‌‏توانیم بفهمیم که منظور اسلام این نبوده که مردم ندانسته و نفهمیده بروند به مکه و فقط یک سلسله مناسک که براى خود آنها نامفهوم است بجا آورند.

منظور اصلى این است که تحت لواى کعبه یعنى همان خانه‌‏اى که اولین بار در میان بشر براى پرستش خداى یگانه بنا شد، به صورت یک قوم واحد و ملت واحد و هم‌‏عزم و هم‌‏رزم گرد آیند. شعار اصلى و اساسى اسلام «توحید» است. کعبه خانه توحید است. قرآن کریم مى‏فرماید: «انَّ اوَّلَ بَیْتٍ وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذى بِبَکَّةَ مُبارَکاً» یعنى اولین خانه‏اى که براى مردم نهاده شد همان است که در سرزمین مکه است.

منابع

مجموعه آثار استاد شهید مطهرى (حج)، ج‏25، ص: 49-46-با ویرایش جزئی-

پانویس

  1. تحف العقول، ص 34.
  2. حشر/ 14
  3. ‏نهج‌البلاغه، خطبه 29
  4. نهج‌البلاغه، كلمات قصار، حكمت 244
  5. نهج‌البلاغه، خطبه 1