ضرورت تشکیل حکومت در اسلام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۹ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:


از مباحث كليدي در بررسي نظام سياسي اسلام ، مساله حاكميت و حكومت ديني است . در این مقاله دلائل عقلی و نقلی ضرورت تشکیل حكومت در اسلام مطرح گردیده است .  
از مباحث کلیدی در بررسی [[نظام سیاسی اسلام]]، مساله حاکمیت و [[حکومت دینی|حکومت دینی]] است. در این مقاله دلائل عقلی و نقلی ضرورت تشکیل حکومت در [[اسلام]] مطرح گردیده است.  


 
== دلائل لزوم تشکیل حکومت در اسلام ==
==دلائل لزوم تشکیل حکومت در اسلام==
   
   
براساس براهين ذيل ضرورت تشكيل حكومت ديني امري قطعي و غير قابل ترديد است :‌
براساس براهین ذیل ضرورت تشکیل حکومت دینی امری قطعی و غیر قابل تردید است:‌


==1- تشكيل حكومت ديني ، مقتضاي حكمت الهي==
==1- تشکیل حکومت دینی، مقتضای حکمت الهی ==
   
   


الف - اساسا غرض اصلي از تشريع دين ، تامين هر چه بهتر نيازهاي فردي و اجتماعي مردم و هدايت انان در تحصيل سعادت دنيا و اخرت مي باشد.
الف - اساسا غرض اصلی از تشریع دین، تامین هر چه بهتر نیازهای فردی و اجتماعی مردم و هدایت آنان در تحصیل سعادت دنیا و آخرت می‌باشد.  
 
ب-  يكي از اساسي ترين نيازهاي مردم ، برقراري نظام سياسي اجتماعي عادلانه است كه در پرتو ان بتوانند به اهداف عالي كه دين براي انان ترسيم نموده است نائل ايند .
 
 
بنابراين حكمت الهي مقتضي است كه زمينه وصول مردم به اهداف عاليه شان را از طريق مطمئن ترين شيوه در سيستم حكومتي در اختيار مردم بگذارد؛ در غير اين صورت غرض شارع مقدس در تشريع دين تحقق نيافته و اين امر بر خلاف حكمت الهي خواهد بود.
 
 
بااين بيان توهم كساني كه حوزه دين را محصور در امورات فردي و شخصي نموده و به تفكيك دين از حكومت تن داده اند دفع مي گردد.
 
==2-قران : وجوه استدلال به قران در زمينه ضرورت حكومت در اسلام==
 
 
===الف – جامعيت و جاودانگي :‌===
 
بر اساس ايات قراني اسلام مكتبي است كه پاسخگوي تمامي نيازهاي فردي و اجتماعي جامعه بوده و قادر است در همه اعصار نقش خويش را در هدايت و سعادت افريني انسان ايفا كند . برخي از اياتي كه بيانگر چنين انديشه هايي هستند عبارتند از :‌
 
 
وَنَزَّلْنَاعَلَيْكَ الْكِتَابَ تِبْيَانًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً وَبُشْرَىٰ لِلْمُسْلِمِينَ <ref>نحل /89</ref> : و ما بر تو این کتاب (قرآن عظیم) را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند و برای مسلمین هدایت و رحمت و بشارت باشد.
 
 
الْيَوْمَ يَئِسَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن دِينِكُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتِي وَ رَضِيتُ لَكُمُ الإِسْلاَمَ دِينا <ref>مائده/3</ref>امروز، كافران از (زوال) آيين شما، مأيوس شدند بنابراين از آن‌ها نترسيد! و از (مخالفت) من بترسيد! امروز، دين شما را كامل كردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذيرفتم
 
 
امام رضا عليه السلام در تفسير ايه فوق- ايه اكمال -  فرمود :‌...وما ترك شيئا مما تحتاج إليه الأمة إلا وقد بينه . فمن زعم أن الله لم يكمل دينه فقد رد كتاب الله ، ومن رد كتاب الله فقد كفر <ref>تحف العقول 437</ref> :‌ خداوند هيچ چيزي را كه امت بدان نيازيمندند فروگذار ننموده است بلكه انرا بيان كرده است هر كسي گمان كند خداوند دينش را كامل ننموده است كتاب خدارا انكار نموده و هر كس كتاب را انكار كند كافر گشته است .
 
 
فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ <ref>روم/30</ref> پس تو مستقیم روی به جانب آیین پاک اسلام آور در حالی که از همه کیشها روی به خدا آری، و پیوسته از طریقه دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد، این است آیین استوار حق، و لیکن اکثر مردم (از حقیقت آن) آگاه نیستند.
 
 
با وجود چنين اياتي چگونه مي توان پذيرفت كه اسلام نسبت به مساله حكومت و حاكميت ، بي تفاوت است. شكي نيست كه كلماتي نظير "تبيانا لكل شئي" اكملت لكم دينكم " ذالك الدين القيم" و...چنين تصوري را نفي مي كند .
 
 
===ب- ايات جهاد و مبارزه با طاغوت :‌===
 
در اين زمينه ايات و روايات فراواني است كه از جمله وظائف مسلمين را جهاد در برابر كساني مي داند كه در برابر اجراء‌ و تبليغ احكام الهي سرسختي نشان مي دهند. مسلمين موظفند با طواغيت عصر خويش مبارزه نموده و تا مرز شهادت نيز پيش روند. ايا وجود چنين اياتي را نمي توان دليل بر لزوم تشكيل عادلانه ديني دانست ؟ 
 
 
برخي از اياتي كه بيانگر مطلب ذكر شده مي باشد عبارتند از :‌
وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَيْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّكُمْ وَآخَرِينَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ يَعْلَمُهُمْ <ref>انفال /60</ref>: و شما (ای مؤمنان) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگی و اسبان سواری زین کرده برای تهدید و تخویف دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید و نیز برای قوم دیگری که شما بر (دشمنی) آنان مطلع نیستید
 
 
يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَى الْقِتَالِ ۚ <ref>انفال /65</ref> ای رسول، مؤمنان را بر جنگ ترغیب کن
 
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّىٰ لَا تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ  <ref>بقره /193</ref>و با کفار جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین برطرف شود و دین خدا حاکم باشد و بس
 
 
وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ <ref>نحل /36</ref> و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم که خدای یکتا را پرستید و از بتان و فرعونان دوری کنید.


ب- یکی از اساسی‌ترین نیازهای مردم، برقراری نظام سیاسی اجتماعی عادلانه است که در پرتو آن بتوانند به اهداف عالی که دین برای آنان ترسیم نموده است نائل آیند.


يَا أَيُّهَا النَّبِيُّ جَاهِدِ الْكُفَّارَ وَالْمُنَافِقِينَ وَاغْلُظْ عَلَيْهِمْ ۚ  <ref>تحريم /9</ref>الا ای رسول گرامی، اینک با کفار و منافقان به جهاد و کارزار پرداز و بر آنها (تا ایمان نیاورده‌اند) سخت گیر
بنابراین حکمت الهی مقتضی است که زمینه وصول مردم به اهداف عالیه شان را از طریق مطمئن‌ترین شیوه در سیستم حکومتی در اختیار مردم بگذارد؛ در غیر این صورت غرض شارع مقدس در تشریع دین تحقق نیافته و این امر بر خلاف حکمت الهی خواهد بود.


بااین بیان توهم کسانی که حوزه دین را محصور در امورات فردی و شخصی نموده و به تفکیک دین از حکومت تن داده‌اند دفع می‌گردد.


مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاءُ بَيْنَهُمْ <ref>فتح /29</ref> محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند،
==2-قرآن: وجوه استدلال به قرآن در زمینه ضرورت حکومت در اسلام ==


=== الف – جامعیت و جاودانگی :‌===


===ج – ايات نفي سلطه بيگانگان بر مسلمين  و لزوم تبري از انان :‌===
بر اساس آیات قرآنی اسلام مکتبی است که پاسخگوی تمامی نیازهای فردی و اجتماعی جامعه بوده و قادر است در همه اعصار نقش خویش را در هدایت و سعادت آفرینی انسان ایفا کند. برخی از ایاتی که بیانگر چنین اندیشه‌هایی هستند عبارتند از :‌


وَنَزَّلْنَاعَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًی وَرَحْمَةً وَبُشْرَیٰ لِلْمُسْلِمِینَ <ref>نحل /89</ref>: و ما بر تو این کتاب (قرآن عظیم) را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند و برای مسلمین هدایت و رحمت و بشارت باشد.


وَلَنْ يَجْعَلَ اللَّهُ لِلْكَافِرِينَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ سَبِيلًا <ref>نساء‌/141</ref> و خداوند هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود.
الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا <ref>مائده/3</ref>امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنابراین از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذیرفتم.


امام رضا علیه‌السلام در تفسیر آیه فوق- آیه اکمال - فرمود :‌...وما ترک شیئا مما تحتاج إلیه الأمة إلا وقد بینه. فمن زعم أن الله لم یکمل دینه فقد رد کتاب الله، ومن رد کتاب الله فقد کفر <ref>تحف العقول 437</ref> :‌ خداوند هیچ چیزی را که امت بدان نیازمندند فروگذار ننموده است بلکه آن را بیان کرده است هر کسی گمان کند خداوند دینش را کامل ننموده است کتاب خدارا انکار نموده و هر کس کتاب را انکار کند کافر گشته است.


وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ <ref>منافقون /8</ref> عزّت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است (و ذلّت خاصّ کافران) ولیکن منافقان از این معنی آگاه نیستند.
فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ <ref>روم/30</ref> پس تو مستقیم روی به جانب آیین پاک اسلام آور در حالی که از همه کیشها روی به خدا آری، و پیوسته از طریقه دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد، این است آیین استوار حق، و لیکن اکثر مردم (از حقیقت آن) آگاه نیستند.


با وجود چنین ایاتی چگونه می‌توان پذیرفت که اسلام نسبت به مساله حکومت و حاکمیت، بی‌تفاوت است. شکی نیست که کلماتی نظیر "تبیانا لکل شئی" اکملت لکم دینکم " ذالک الدین القیم" و...چنین تصوری را نفی می‌کند.


"يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْيَهُودَ وَالنَّصَارَىٰ أَوْلِيَاءَ ۘ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ ۚ وَمَن يَتَوَلَّهُم مِّنكُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ"<ref>مائده /51</ref>
=== ب- آیات جهاد و مبارزه با طاغوت:‌===


در این زمینه آیات و روایات فراوانی است که از جمله وظائف مسلمین را جهاد در برابر کسانی می‌داند که در برابر اجراء‌ و تبلیغ احکام الهی سرسختی نشان می‌دهند. مسلمین موظفند با طواغیت عصر خویش مبارزه نموده و تا مرز شهادت نیز پیش روند. ایا وجود چنین ایاتی را نمی‌توان دلیل بر لزوم تشکیل عادلانه دینی دانست؟


"ايا جامه عمل پوشاندن به اين ايات كه عزت و افتخار را در تمامي زمينه ها از ان مومنين دانسته و اجازه هيچ نوع سلطه پذيري از بيگانگان را به مسلمانان نمي دهد جز از طريق حكومتي مقتدر در پرتو دين ممكن است ؟‌"
برخی از ایاتی که بیانگر مطلب ذکر شده می‌باشد عبارتند از :‌
وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ <ref>انفال /60</ref>: و شما (ای مؤمنان) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگی و اسبان سواری زین کرده برای تهدید و تخویف دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید و نیز برای قوم دیگری که شما بر (دشمنی) آنان مطلع نیستید


یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتَالِ ۚ <ref>انفال /65</ref> ای رسول، مؤمنان را بر جنگ ترغیب کن


===د- ايات امر بمعروف و نهي از منكر===
وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّیٰ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ <ref>بقره /193</ref>و با کفار جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین برطرف شود و دین خدا حاکم باشد و بس


وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ <ref>نحل /36</ref> و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم که خدای یکتا را پرستید و از بتان و فرعونان دوری کنید.


از اصول اجتماعي اسلام كه مورد اتفاق تمامي مسلمانان است دو اصل بنيادين امر بمعروف و نهي از منكر است. اين دو در راس تمامي احكام الهي بوده بگونه اي كه مي توان بوسيله انها تمامي احكام الهي را در جامعه اجرا نمود چنانكه در روايات مي خوانيم : إن الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر سبيل الأنبياء ومنهاج الصلحاء ، فريضة عظيمة تقام بها الفرائض
یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ ۚ <ref>تحریم /9</ref>الا ای رسول گرامی، اینک با کفار و منافقان به جهاد و کارزار پرداز و بر آنها (تا ایمان نیاورده‌اند) سخت‌گیر


مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ <ref>فتح /29</ref> محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند،


مفاد اين اصول ان است كه بايد تمامي مسلمين نسبت به احياء‌و اشاعه نيكي ها و نفي و زدودن پليديها در جامعه مشاركت كنند يكديگر را به معروف ترغيب نموده و از منكرات باز دارند .
=== ج – آیات نفی سلطه بیگانگان بر مسلمین و لزوم تبری از آنان :‌===


وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا <ref>نساء‌/141</ref> و خداوند هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود.


از طرفي اجراء ‌اين اصول ، تكليفي عمومي و همگاني بوده و هيچ حد و مرزي نسبت به افرادي كه مورد امر و نهي قرار مي گيرند وجود ندارد. از اينرو هر فردي در جامعه اسلامي مكلف است نسبت به رفتارهاي مسولين اجرائي جامعه اش حساس بوده و در صورت مشاهده منكر، انان را نهي از منكر نمايد . حاكمان نيز موظفند در برابر امر بمعروف و نهي از منكر ، رعيت – مردم مومن – خودشان  را اصلاح نموده و از انان بابت چنين حساسيتي تقدير كنند .  
وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ <ref>منافقون /8</ref> عزّت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است (و ذلّت خاصّ کافران) ولیکن منافقان از این معنی آگاه نیستند.


"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَیٰ أَوْلِیَاءَ ۘ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ۚ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ"<ref>مائده /51</ref>


در اهميت اين دواصل بزرگ اسلامي همين بس كه سالار شهيدان فلسفه قيامش را احياء ‌ان مي داند : أُريدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهى عَنِ الْمُنْكَرِ <ref>موسوعه كلمات الام الحسين عليه السلام ص 354</ref>
"ایا جامه عمل پوشاندن به این آیات که عزت و افتخار را در تمامی زمینه‌ها از آن مومنین دانسته و اجازه هیچ نوع سلطه پذیری از بیگانگان را به مسلمانان نمی‌دهد جز از طریق حکومتی مقتدر در پرتو دین ممکن است؟ "


=== د- آیات امر بمعروف و نهی از منکر ===


و در زيارت ان بزرگوار مي خوانيم : ‌أشهد أنك قد أقمت الصلاة وآتيت الزكاة وأمرت بالمعروف ونهيت عن المنكر <ref>اللهوف في قتلي الطفوف ص 6</ref>
از اصول اجتماعی اسلام که مورد اتفاق تمامی مسلمانان است دو اصل بنیادین امر بمعروف و نهی از منکر است. این دو در راس تمامی احکام الهی بوده بگونه‌ای که می‌توان بوسیله آنها تمامی احکام الهی را در جامعه اجرا نمود چنانکه در روایات می‌خوانیم: إن الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر سبیل الأنبیاء ومنهاج الصلحاء، فریضة عظیمة تقام بها الفرائض


مفاد این اصول آن است که باید تمامی مسلمین نسبت به احیاء‌و اشاعه نیکی ها و نفی و زدودن پلیدی‌ها در جامعه مشارکت کنند یکدیگر را به معروف ترغیب نموده و از منکرات باز دارند.


لا تتركوا الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر فيولى عليكم شراركم ثم تدعون فلا يستجاب لكم <ref>نهج البلاغه ج 3ص 77 </ref>
از طرفی اجراء ‌این اصول، تکلیفی عمومی و همگانی بوده و هیچ حد و مرزی نسبت به افرادی که مورد امر و نهی قرار می‌گیرند وجود ندارد. از اینرو هر فردی در جامعه اسلامی مکلف است نسبت به رفتارهای مسولین اجرائی جامعه اش حساس بوده و در صورت مشاهده منکر، آنان را نهی از منکر نماید. حاکمان نیز موظفند در برابر امر بمعروف و نهی از منکر، رعیت – مردم مومن – خودشان را اصلاح نموده و از آنان بابت چنین حساسیتی تقدیر کنند.


در اهمیت این دواصل بزرگ اسلامی همین بس که سالار شهیدان فلسفه قیامش را احیاء ‌ان می‌داند:‌ أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ <ref>موسوعه کلمات الام الحسین علیه‌السلام ص 354</ref>


قال أمير المؤمنين عليه السلام :
و در زیارت آن بزرگوار می‌خوانیم: ‌أشهد أنک قد أقمت الصلاة وآتیت الزکاة وأمرت بالمعروف ونهیت عن المنکر <ref>اللهوف فی قتلی الطفوف ص 6</ref>
من ترك انكار المنكر بقلبه ولسانه " ويده " فهو ميت بين الاحياء <ref>وسائل الشيعه ج 16ص 132</ref>


لا تترکوا الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلا یستجاب لکم <ref>نهج‌البلاغه ج 3ص 77 </ref>


عن النبي صلّى الله عليه وآله وسلّم أنه قال « لا يزال الناس بخير ما أمروا بالمعروف ونهوا عن المنكر وتعاونوا على البر فإذا لم يفعلوا ذلك نزعت منهم البركات وسلط بعضهم على بعض ولم يكن لهم ناصر في الأرض ولا في السماء » <ref>الوافي ج 15ص 176</ref>
قال أمیر المؤمنین علیه‌السلام:
من ترک انکار المنکر بقلبه ولسانه " ویده " فهو میت بین الاحیاء <ref>وسائل الشیعه ج 16ص 132</ref>


عن النبی صلّی الله علیه وآله وسلّم أنه قال «لا یزال الناس بخیر ما أمروا بالمعروف ونهوا عن المنکر وتعاونوا علی البر فإذا لم یفعلوا ذلک نزعت منهم البرکات وسلط بعضهم علی بعض ولم یکن لهم ناصر فی الأرض ولا فی السماء» <ref>الوافی ج 15ص 176</ref>


قال صلَّى اللَّه عليه وآله وسلَّم : « ما أعمال البرّ عند الجهاد في سبيل اللَّه إلا كنفثة في بحر لجّيّ ، وما جميع أعمال البرّ والجهاد في سبيل اللَّه عند الأمر بالمعروف والنهي عن المنكر إلا كنفثة في بحر لجّيّ »
قال صلَّی اللَّه علیه وآله وسلَّم: «ما أعمال البرّ عند الجهاد فی سبیل اللَّه إلا کنفثة فی بحر لجّیّ، وما جمیع أعمال البرّ والجهاد فی سبیل اللَّه عند الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر إلا کنفثة فی بحر لجّیّ»
<ref>المحجه البيضاُء ج44 ص 99</ref>
<ref>المحجه البیضاُء ج44 ص 99</ref>


   
   
نتيجه اي كه از اين ايات و روايات گرفته مي شود اين است كه اقامه امر بمعروف و نهي از منكر مستلزم لزوم تشكيل حكومت است چون رفع بسياري از منكرات اجتماعي و سياسي جز در پرتو حكومت ضمانت اجرا نخواهد داشت و همينطور اجراي صحيح اصل امر بمعروف در پرتو حكومت معني واقعي اش را باز خواهد يافت .
نتیجه ای که از این آیات و روایات گرفته می‌شود این است که اقامه امر بمعروف و نهی از منکر مستلزم لزوم تشکیل حکومت است چون رفع بسیاری از منکرات اجتماعی و سیاسی جز در پرتو حکومت ضمانت اجرا نخواهد داشت و همینطور اجرای صحیح اصل امر بمعروف در پرتو حکومت معنی واقعی اش را باز خواهد یافت.
 
 
===ذ – ايات اجراي حدود قصاص و ديات===
 
:‌وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَيْدِيَهُمَا جَزَاءً بِمَا كَسَبَا نَكَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ <ref>مائده /38</ref>
 
 
الزَّانِيَةُ وَالزَّانِي فَاجْلِدُوا كُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ <ref>نور/2</ref>
 
 
إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِينَ يُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَيَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ يُقَتَّلُوا أَوْ يُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَيْدِيهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ يُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ <ref>مائده/33</ref>
 
 
و...چگونه مي توان پذيرفت كه بدون يك حكومت مقتدر اجراي چنين احكامي ممكن است .
 
 
==3-سيره عملي پيامبرص و امام علي عليهما السلام :‌==
 
 
تاسيس حكومت اسلامي در مدينه توسط پيامبرص و اجراي احكام شريعت در پرتو ان و نيز حكومت پنج ساله حضرت امير عليه السلام  برترين دليل بر تشكيل حكومت اسلامي مي باشد.
 
==نتایج==
 
 
از تمامي اين براهين بدست مي ايد كه :‌
 
 
1-لزوم تشكيل نظام سياسي – حكومت اسلامي – ازاحكام قطعي اسلامي مي باشد .


=== ذ آیات اجرای حدود قصاص و دیات ===
2-انديشه علمانيت يا تز جدائي دين از سياست سكولاريزم – با روح اسلام و قران منافات دارد .


:‌وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ <ref>مائده /38</ref>


==پاسخ برخي از شبهات :‌==
الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ <ref>نور/2</ref>


إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ <ref>مائده/33</ref>


1-دين امري ثابت است در حالي كه نيازهاي فردي و اجتماعي مردم در زمانهاي گوناگون متفاوت است پس چگونه ممكن است حكومتي كه مبتني بر دين ثابت است پاسخگوي نيازهاي متغير جوامع بشري باشد ؟‌
و...چگونه می‌توان پذیرفت که بدون یک حکومت مقتدر اجرای چنین احکامی ممکن است.


==3-سیره عملی پیامبرص و امام علی علیهما السلام :‌==


پاسخ : ‌اصول كلي دين گرچه ثابت هستند اما احكام متغير نيز كه بر اساس اجتهاد شكل مي گيرد در اسلام فراوان است نظير اصل نفي سبيل يا قاعده لاضرر  يا ضرورت امادگي دفاعي در برابر دشمن يا حرمت اكل مال بباطل و ...  
تاسیس حکومت اسلامی در مدینه توسط پیامبر ص و اجرای احکام شریعت در پرتو آن و نیز حکومت پنج ساله حضرت امیر علیه‌السلام برترین دلیل بر تشکیل حکومت اسلامی می‌باشد.  


== نتایج ==


بعلاوه انكه دين بر پايه فطرت انسانها بنا شده است و فطرت هيچگاه متغير نيست بنابر اين هر چند نيازهاي انسانها در هر عصر با اعصار ديگر متفاوت است اما در واقع نيازهاي اصلي شان ثابت است و تنها شكل نياز خواهي شان تغيير مي يابد .
از تمامی این براهین بدست می‌آید که:‌


1-لزوم تشکیل نظام سیاسی – حکومت اسلامی – ازاحکام قطعی اسلامی می‌باشد.


2- از برخي ايات استفاده مي شود كه هدف پيامبران تنها انذار وتبشير بوده و حق تشكيل حكومت را دارا نيستند نظير:‌
2-اندیشه علمانیت یا تز جدائی دین از سیاست – سکولاریزم – با روح اسلام و قرآن منافات دارد.


== پاسخ برخی از شبهات:‌==


فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ الْمُبِينُ <ref>نحل /82</ref>
1-دین امری ثابت است در حالی که نیازهای فردی و اجتماعی مردم در زمان‌های گوناگون متفاوت است پس چگونه ممکن است حکومتی که مبتنی بر دین ثابت است پاسخگوی نیازهای متغیر جوامع بشری باشد؟ ‌


پاسخ: ‌اصول کلی دین گرچه ثابت هستند اما احکام متغیر نیز که بر اساس اجتهاد شکل نمی‌گیرد در اسلام فراوان است نظیر اصل نفی سبیل یا قاعده لاضرر یا ضرورت امادگی دفاعی در برابر دشمن یا حرمت اکل مال بباطل و ...


فَإِنَّمَا عَلَيْكَ الْبَلَاغُ وَعَلَيْنَا الْحِسَابُ <ref>رعد/40</ref>
بعلاوه آنکه دین بر پایه فطرت انسان‌ها بنا شده است و فطرت هیچگاه متغیر نیست بنابر‌این هر چند نیازهای انسان‌ها در هر عصر با اعصار دیگر متفاوت است اما در واقع نیازهای اصلی شان ثابت است و تنها شکل نیاز خواهی شان تغییر می‌یابد.


2- از برخی آیات استفاده می‌شود که هدف پیامبران تنها انذار وتبشیر بوده و حق تشکیل حکومت را دارا نیستند نظیر:‌


فَذَكِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَكِّرٌلَسْتَ عَلَيْهِمْ بِمُصَيْطِرٍ <ref>غاشيه /21-22</ref>
فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ الْمُبِینُ <ref>نحل /82</ref>


فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ <ref>رعد/40</ref>


حْنُ أَعْلَمُ بِمَا يَقُولُونَ ۖ وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِجَبَّارٍ ۖ فَذَكِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن يَخَافُ وَعِيدِ <ref>ق /45</ref>
فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌلَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ <ref>غاشیه /21-22</ref>


حْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَقُولُونَ ۖ وَمَا أَنتَ عَلَیْهِم بِجَبَّارٍ ۖ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن یَخَافُ وَعِیدِ <ref>ق /45</ref>


پاسخ :‌قبل از پاسخ اين سوال لازم است توجه كنيم كه در هنگام مطالعه و تدبر در قران هيچگاه نبايد ايات را جدا از يكديگر نگريست چون بر اساس رواياتي كه وارد شده است ايات قران بوسيله يكديگر تفسير مي شوند :‌يفسر بعضه بعضا  
پاسخ :‌قبل از پاسخ این سوال لازم است توجه کنیم که در هنگام مطالعه و تدبر در قرآن هیچگاه نباید آیات را جدا از یکدیگر نگریست چون بر اساس روایاتی که وارد شده است آیات قرآن بوسیله یکدیگر تفسیر می‌شوند :‌یفسر بعضه بعضا  


   
   
بر اين اساس مي گوئيم :‌
بر این اساس می‌گوئیم:‌
 
 
اولا ايات متعددي كه در زمينه لزوم تشكيل حكومت در قران وجود دارد با برداشت مذكور از ايات فوق مخالفت دارد .
 


ثانيا مفاداين ايات ان است كه انسانها در پذيرش دين مجبور نيستند و پيامبرص نمي تواند انها را با اكراه مومن گرداند. مردم در پذيرش حق مختارند و اين غير از مساله رهبري سياسي و اجتماع پيامبر ص است كه به حكم عقل و نقل امري ضروري است .  
اولا آیات متعددی که در زمینه لزوم تشکیل حکومت در قرآن وجود دارد با برداشت مذکور از آیات فوق مخالفت دارد.  


ثانیا مفاداین آیات آن است که انسان‌ها در پذیرش دین مجبور نیستند و پیامبرص نمی‌تواند آنها را با اکراه مومن گرداند. مردم در پذیرش حق مختارند و این غیر از مساله رهبری سیاسی و اجتماع پیامبر ص است که به حکم عقل و نقل امری ضروری است.


ثالثا اگرايات فوق بيانگر نفي تشكيل حكومت است در اينصورت با سيره انبياء‌الهي از جمله سيره نبي اكرم ص كه تشكيل حكومت دادند منافات خواهد داشت – و نيز حكومت موسي عليه السلام بعد از مبارزه با فرعون حكومت سليمان عليه السلام و ....
ثالثا اگرایات فوق بیانگر نفی تشکیل حکومت است در اینصورت با سیره انبیاء‌الهی از جمله سیره نبی اکرم ص که تشکیل حکومت دادند منافات خواهد داشت – و نیز حکومت موسی علیه‌السلام بعد از مبارزه با فرعون حکومت سلیمان علیه‌السلام و ....


رابعا اگر رسالت انبیاء‌فقط پیام رسانی بود پس چگونه در قرآن امده است که :‌


رابعا اگر رسالت انبياء‌فقط پيام رساني بود پس چگونه در قران امده است كه :‌
وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکَانُوا ۗ وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ <ref>ال عمران /146</ref>:
 
 
وَكَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَكَانُوا ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ <ref>ال عمران /146</ref>:
 


چه بسیار رخ داده که پیغمبری جمعیت بسیار (از پیروانش) همراه او جنگیدند و با این حال، اهل ایمان با سختی‌هایی که در راه خدا به آنها رسید هرگز بیمناک و زبون نشدند و سر زیر بار دشمن فرو نیاوردند و (صبر و ثبات پیش گرفتند، که) خدا صابران را دوست می‌دارد.
چه بسیار رخ داده که پیغمبری جمعیت بسیار (از پیروانش) همراه او جنگیدند و با این حال، اهل ایمان با سختی‌هایی که در راه خدا به آنها رسید هرگز بیمناک و زبون نشدند و سر زیر بار دشمن فرو نیاوردند و (صبر و ثبات پیش گرفتند، که) خدا صابران را دوست می‌دارد.


وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ <ref>صافات /171/173</ref>


وَلَقَدْ سَبَقَتْ كَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِينَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ  <ref>صافات /171/173</ref>
== پانویس ==
 
{{پانویس}}<br />
 
==منابع==
 
[[پانویس]]
 
[[رده: مقالات]]


[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:علوم سیاسی]]
[[رده:علوم سیاسی]]
[[رده:حکومت اسلامی]]
[[رده:حکومت اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۰۱

از مباحث کلیدی در بررسی نظام سیاسی اسلام، مساله حاکمیت و حکومت دینی است. در این مقاله دلائل عقلی و نقلی ضرورت تشکیل حکومت در اسلام مطرح گردیده است.

دلائل لزوم تشکیل حکومت در اسلام

براساس براهین ذیل ضرورت تشکیل حکومت دینی امری قطعی و غیر قابل تردید است:‌

1- تشکیل حکومت دینی، مقتضای حکمت الهی

الف - اساسا غرض اصلی از تشریع دین، تامین هر چه بهتر نیازهای فردی و اجتماعی مردم و هدایت آنان در تحصیل سعادت دنیا و آخرت می‌باشد.

ب- یکی از اساسی‌ترین نیازهای مردم، برقراری نظام سیاسی اجتماعی عادلانه است که در پرتو آن بتوانند به اهداف عالی که دین برای آنان ترسیم نموده است نائل آیند.

بنابراین حکمت الهی مقتضی است که زمینه وصول مردم به اهداف عالیه شان را از طریق مطمئن‌ترین شیوه در سیستم حکومتی در اختیار مردم بگذارد؛ در غیر این صورت غرض شارع مقدس در تشریع دین تحقق نیافته و این امر بر خلاف حکمت الهی خواهد بود.

بااین بیان توهم کسانی که حوزه دین را محصور در امورات فردی و شخصی نموده و به تفکیک دین از حکومت تن داده‌اند دفع می‌گردد.

2-قرآن: وجوه استدلال به قرآن در زمینه ضرورت حکومت در اسلام

الف – جامعیت و جاودانگی :‌

بر اساس آیات قرآنی اسلام مکتبی است که پاسخگوی تمامی نیازهای فردی و اجتماعی جامعه بوده و قادر است در همه اعصار نقش خویش را در هدایت و سعادت آفرینی انسان ایفا کند. برخی از ایاتی که بیانگر چنین اندیشه‌هایی هستند عبارتند از :‌

وَنَزَّلْنَاعَلَیْکَ الْکِتَابَ تِبْیَانًا لِکُلِّ شَیْءٍ وَهُدًی وَرَحْمَةً وَبُشْرَیٰ لِلْمُسْلِمِینَ [۱]: و ما بر تو این کتاب (قرآن عظیم) را فرستادیم تا حقیقت هر چیز را روشن کند و برای مسلمین هدایت و رحمت و بشارت باشد.

الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُواْ مِن دِینِکُمْ فَلاَ تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَکُمُ الإِسْلاَمَ دِینا [۲]امروز، کافران از (زوال) آیین شما، مأیوس شدند بنابراین از آنها نترسید! و از (مخالفت) من بترسید! امروز، دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان دین شما پذیرفتم.

امام رضا علیه‌السلام در تفسیر آیه فوق- آیه اکمال - فرمود :‌...وما ترک شیئا مما تحتاج إلیه الأمة إلا وقد بینه. فمن زعم أن الله لم یکمل دینه فقد رد کتاب الله، ومن رد کتاب الله فقد کفر [۳] :‌ خداوند هیچ چیزی را که امت بدان نیازمندند فروگذار ننموده است بلکه آن را بیان کرده است هر کسی گمان کند خداوند دینش را کامل ننموده است کتاب خدارا انکار نموده و هر کس کتاب را انکار کند کافر گشته است.

فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا ۚ لَا تَبْدِیلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ وَلَٰکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لَا یَعْلَمُونَ [۴] پس تو مستقیم روی به جانب آیین پاک اسلام آور در حالی که از همه کیشها روی به خدا آری، و پیوسته از طریقه دین خدا که فطرت خلق را بر آن آفریده است پیروی کن که هیچ تغییری در خلقت خدا نباید داد، این است آیین استوار حق، و لیکن اکثر مردم (از حقیقت آن) آگاه نیستند.

با وجود چنین ایاتی چگونه می‌توان پذیرفت که اسلام نسبت به مساله حکومت و حاکمیت، بی‌تفاوت است. شکی نیست که کلماتی نظیر "تبیانا لکل شئی" اکملت لکم دینکم " ذالک الدین القیم" و...چنین تصوری را نفی می‌کند.

ب- آیات جهاد و مبارزه با طاغوت:‌

در این زمینه آیات و روایات فراوانی است که از جمله وظائف مسلمین را جهاد در برابر کسانی می‌داند که در برابر اجراء‌ و تبلیغ احکام الهی سرسختی نشان می‌دهند. مسلمین موظفند با طواغیت عصر خویش مبارزه نموده و تا مرز شهادت نیز پیش روند. ایا وجود چنین ایاتی را نمی‌توان دلیل بر لزوم تشکیل عادلانه دینی دانست؟

برخی از ایاتی که بیانگر مطلب ذکر شده می‌باشد عبارتند از :‌ وَأَعِدُّوا لَهُمْ مَا اسْتَطَعْتُمْ مِنْ قُوَّةٍ وَمِنْ رِبَاطِ الْخَیْلِ تُرْهِبُونَ بِهِ عَدُوَّ اللَّهِ وَعَدُوَّکُمْ وَآخَرِینَ مِنْ دُونِهِمْ لَا تَعْلَمُونَهُمُ اللَّهُ یَعْلَمُهُمْ [۵]: و شما (ای مؤمنان) در مقام مبارزه با آن کافران خود را مهیا کنید و تا آن حد که بتوانید از آذوقه و تسلیحات و آلات جنگی و اسبان سواری زین کرده برای تهدید و تخویف دشمنان خدا و دشمنان خودتان فراهم سازید و نیز برای قوم دیگری که شما بر (دشمنی) آنان مطلع نیستید

یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ حَرِّضِ الْمُؤْمِنِینَ عَلَی الْقِتَالِ ۚ [۶] ای رسول، مؤمنان را بر جنگ ترغیب کن

وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّیٰ لَا تَکُونَ فِتْنَةٌ وَیَکُونَ الدِّینُ لِلَّهِ [۷]و با کفار جهاد کنید تا فتنه و فساد از روی زمین برطرف شود و دین خدا حاکم باشد و بس

وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِی کُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ [۸] و همانا ما در میان هر امتی پیغمبری فرستادیم که خدای یکتا را پرستید و از بتان و فرعونان دوری کنید.

یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ جَاهِدِ الْکُفَّارَ وَالْمُنَافِقِینَ وَاغْلُظْ عَلَیْهِمْ ۚ [۹]الا ای رسول گرامی، اینک با کفار و منافقان به جهاد و کارزار پرداز و بر آنها (تا ایمان نیاورده‌اند) سخت‌گیر

مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذِینَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَی الْکُفَّارِ رُحَمَاءُ بَیْنَهُمْ [۱۰] محمد (صلی اللّه علیه و آله و سلم) فرستاده خداست و یاران و همراهانش بر کافران بسیار قویدل و سخت و با یکدیگر بسیار مشفق و مهربانند،

ج – آیات نفی سلطه بیگانگان بر مسلمین و لزوم تبری از آنان :‌

وَلَنْ یَجْعَلَ اللَّهُ لِلْکَافِرِینَ عَلَی الْمُؤْمِنِینَ سَبِیلًا [۱۱] و خداوند هیچ گاه برای کافران نسبت به اهل ایمان راه تسلّط باز نخواهد نمود.

وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِینَ وَلَٰکِنَّ الْمُنَافِقِینَ لَا یَعْلَمُونَ [۱۲] عزّت مخصوص خدا و رسول و اهل ایمان است (و ذلّت خاصّ کافران) ولیکن منافقان از این معنی آگاه نیستند.

"یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَتَّخِذُوا الْیَهُودَ وَالنَّصَارَیٰ أَوْلِیَاءَ ۘ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ ۚ وَمَن یَتَوَلَّهُم مِّنکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ"[۱۳]

"ایا جامه عمل پوشاندن به این آیات که عزت و افتخار را در تمامی زمینه‌ها از آن مومنین دانسته و اجازه هیچ نوع سلطه پذیری از بیگانگان را به مسلمانان نمی‌دهد جز از طریق حکومتی مقتدر در پرتو دین ممکن است؟ ‌"

د- آیات امر بمعروف و نهی از منکر

از اصول اجتماعی اسلام که مورد اتفاق تمامی مسلمانان است دو اصل بنیادین امر بمعروف و نهی از منکر است. این دو در راس تمامی احکام الهی بوده بگونه‌ای که می‌توان بوسیله آنها تمامی احکام الهی را در جامعه اجرا نمود چنانکه در روایات می‌خوانیم: إن الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر سبیل الأنبیاء ومنهاج الصلحاء، فریضة عظیمة تقام بها الفرائض

مفاد این اصول آن است که باید تمامی مسلمین نسبت به احیاء‌و اشاعه نیکی ها و نفی و زدودن پلیدی‌ها در جامعه مشارکت کنند یکدیگر را به معروف ترغیب نموده و از منکرات باز دارند.

از طرفی اجراء ‌این اصول، تکلیفی عمومی و همگانی بوده و هیچ حد و مرزی نسبت به افرادی که مورد امر و نهی قرار می‌گیرند وجود ندارد. از اینرو هر فردی در جامعه اسلامی مکلف است نسبت به رفتارهای مسولین اجرائی جامعه اش حساس بوده و در صورت مشاهده منکر، آنان را نهی از منکر نماید. حاکمان نیز موظفند در برابر امر بمعروف و نهی از منکر، رعیت – مردم مومن – خودشان را اصلاح نموده و از آنان بابت چنین حساسیتی تقدیر کنند.

در اهمیت این دواصل بزرگ اسلامی همین بس که سالار شهیدان فلسفه قیامش را احیاء ‌ان می‌داند:‌ أُریدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَأَنْهی عَنِ الْمُنْکَرِ [۱۴]

و در زیارت آن بزرگوار می‌خوانیم: ‌أشهد أنک قد أقمت الصلاة وآتیت الزکاة وأمرت بالمعروف ونهیت عن المنکر [۱۵]

لا تترکوا الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر فیولی علیکم شرارکم ثم تدعون فلا یستجاب لکم [۱۶]

قال أمیر المؤمنین علیه‌السلام: من ترک انکار المنکر بقلبه ولسانه " ویده " فهو میت بین الاحیاء [۱۷]

عن النبی صلّی الله علیه وآله وسلّم أنه قال «لا یزال الناس بخیر ما أمروا بالمعروف ونهوا عن المنکر وتعاونوا علی البر فإذا لم یفعلوا ذلک نزعت منهم البرکات وسلط بعضهم علی بعض ولم یکن لهم ناصر فی الأرض ولا فی السماء» [۱۸]

قال صلَّی اللَّه علیه وآله وسلَّم: «ما أعمال البرّ عند الجهاد فی سبیل اللَّه إلا کنفثة فی بحر لجّیّ، وما جمیع أعمال البرّ والجهاد فی سبیل اللَّه عند الأمر بالمعروف والنهی عن المنکر إلا کنفثة فی بحر لجّیّ» [۱۹]


نتیجه ای که از این آیات و روایات گرفته می‌شود این است که اقامه امر بمعروف و نهی از منکر مستلزم لزوم تشکیل حکومت است چون رفع بسیاری از منکرات اجتماعی و سیاسی جز در پرتو حکومت ضمانت اجرا نخواهد داشت و همینطور اجرای صحیح اصل امر بمعروف در پرتو حکومت معنی واقعی اش را باز خواهد یافت.

ذ – آیات اجرای حدود قصاص و دیات

‌وَالسَّارِقُ وَالسَّارِقَةُ فَاقْطَعُوا أَیْدِیَهُمَا جَزَاءً بِمَا کَسَبَا نَکَالًا مِنَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ عَزِیزٌ حَکِیمٌ [۲۰]

الزَّانِیَةُ وَالزَّانِی فَاجْلِدُوا کُلَّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا مِائَةَ جَلْدَةٍ ۖ [۲۱]

إِنَّمَا جَزَاءُ الَّذِینَ یُحَارِبُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَسْعَوْنَ فِی الْأَرْضِ فَسَادًا أَنْ یُقَتَّلُوا أَوْ یُصَلَّبُوا أَوْ تُقَطَّعَ أَیْدِیهِمْ وَأَرْجُلُهُمْ مِنْ خِلَافٍ أَوْ یُنْفَوْا مِنَ الْأَرْضِ [۲۲]

و...چگونه می‌توان پذیرفت که بدون یک حکومت مقتدر اجرای چنین احکامی ممکن است.

3-سیره عملی پیامبرص و امام علی علیهما السلام :‌

تاسیس حکومت اسلامی در مدینه توسط پیامبر ص و اجرای احکام شریعت در پرتو آن و نیز حکومت پنج ساله حضرت امیر علیه‌السلام برترین دلیل بر تشکیل حکومت اسلامی می‌باشد.

نتایج

از تمامی این براهین بدست می‌آید که:‌

1-لزوم تشکیل نظام سیاسی – حکومت اسلامی – ازاحکام قطعی اسلامی می‌باشد.

2-اندیشه علمانیت یا تز جدائی دین از سیاست – سکولاریزم – با روح اسلام و قرآن منافات دارد.

پاسخ برخی از شبهات:‌

1-دین امری ثابت است در حالی که نیازهای فردی و اجتماعی مردم در زمان‌های گوناگون متفاوت است پس چگونه ممکن است حکومتی که مبتنی بر دین ثابت است پاسخگوی نیازهای متغیر جوامع بشری باشد؟ ‌

پاسخ: ‌اصول کلی دین گرچه ثابت هستند اما احکام متغیر نیز که بر اساس اجتهاد شکل نمی‌گیرد در اسلام فراوان است نظیر اصل نفی سبیل یا قاعده لاضرر یا ضرورت امادگی دفاعی در برابر دشمن یا حرمت اکل مال بباطل و ...

بعلاوه آنکه دین بر پایه فطرت انسان‌ها بنا شده است و فطرت هیچگاه متغیر نیست بنابر‌این هر چند نیازهای انسان‌ها در هر عصر با اعصار دیگر متفاوت است اما در واقع نیازهای اصلی شان ثابت است و تنها شکل نیاز خواهی شان تغییر می‌یابد.

2- از برخی آیات استفاده می‌شود که هدف پیامبران تنها انذار وتبشیر بوده و حق تشکیل حکومت را دارا نیستند نظیر:‌

فَإِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ الْمُبِینُ [۲۳]

فَإِنَّمَا عَلَیْکَ الْبَلَاغُ وَعَلَیْنَا الْحِسَابُ [۲۴]

فَذَکِّرْ إِنَّمَا أَنْتَ مُذَکِّرٌلَسْتَ عَلَیْهِمْ بِمُصَیْطِرٍ [۲۵]

حْنُ أَعْلَمُ بِمَا یَقُولُونَ ۖ وَمَا أَنتَ عَلَیْهِم بِجَبَّارٍ ۖ فَذَکِّرْ بِالْقُرْآنِ مَن یَخَافُ وَعِیدِ [۲۶]

پاسخ :‌قبل از پاسخ این سوال لازم است توجه کنیم که در هنگام مطالعه و تدبر در قرآن هیچگاه نباید آیات را جدا از یکدیگر نگریست چون بر اساس روایاتی که وارد شده است آیات قرآن بوسیله یکدیگر تفسیر می‌شوند :‌یفسر بعضه بعضا


بر این اساس می‌گوئیم:‌

اولا آیات متعددی که در زمینه لزوم تشکیل حکومت در قرآن وجود دارد با برداشت مذکور از آیات فوق مخالفت دارد.

ثانیا مفاداین آیات آن است که انسان‌ها در پذیرش دین مجبور نیستند و پیامبرص نمی‌تواند آنها را با اکراه مومن گرداند. مردم در پذیرش حق مختارند و این غیر از مساله رهبری سیاسی و اجتماع پیامبر ص است که به حکم عقل و نقل امری ضروری است.

ثالثا اگرایات فوق بیانگر نفی تشکیل حکومت است در اینصورت با سیره انبیاء‌الهی از جمله سیره نبی اکرم ص که تشکیل حکومت دادند منافات خواهد داشت – و نیز حکومت موسی علیه‌السلام بعد از مبارزه با فرعون حکومت سلیمان علیه‌السلام و ....

رابعا اگر رسالت انبیاء‌فقط پیام رسانی بود پس چگونه در قرآن امده است که :‌

وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا وَمَا اسْتَکَانُوا ۗ وَاللَّهُ یُحِبُّ الصَّابِرِینَ [۲۷]:

چه بسیار رخ داده که پیغمبری جمعیت بسیار (از پیروانش) همراه او جنگیدند و با این حال، اهل ایمان با سختی‌هایی که در راه خدا به آنها رسید هرگز بیمناک و زبون نشدند و سر زیر بار دشمن فرو نیاوردند و (صبر و ثبات پیش گرفتند، که) خدا صابران را دوست می‌دارد.

وَلَقَدْ سَبَقَتْ کَلِمَتُنَا لِعِبَادِنَا الْمُرْسَلِینَ إِنَّهُمْ لَهُمُ الْمَنْصُورُونَ وَإِنَّ جُنْدَنَا لَهُمُ الْغَالِبُونَ [۲۸]

پانویس

  1. نحل /89
  2. مائده/3
  3. تحف العقول 437
  4. روم/30
  5. انفال /60
  6. انفال /65
  7. بقره /193
  8. نحل /36
  9. تحریم /9
  10. فتح /29
  11. نساء‌/141
  12. منافقون /8
  13. مائده /51
  14. موسوعه کلمات الام الحسین علیه‌السلام ص 354
  15. اللهوف فی قتلی الطفوف ص 6
  16. نهج‌البلاغه ج 3ص 77
  17. وسائل الشیعه ج 16ص 132
  18. الوافی ج 15ص 176
  19. المحجه البیضاُء ج44 ص 99
  20. مائده /38
  21. نور/2
  22. مائده/33
  23. نحل /82
  24. رعد/40
  25. غاشیه /21-22
  26. ق /45
  27. ال عمران /146
  28. صافات /171/173