|
|
(۴۰ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| <div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
| | {{جعبه اطلاعات شخصیت |
| [[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]] | | | عنوان = عبدالرحمن بن عوف |
| <br>
| | | تصویر = عبدالرحمن بن عوف.jpg |
| '''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br> | | | نام = عبدالرحمن بن عوف بن عبد عوف |
| | | نامهای دیگر = عَبْدُالرَّحْمن بن عَوْف |
| | | سال تولد = سال دهم [[عام الفیل]] |
| | | تاریخ تولد = |
| | | محل تولد = [[مکه]] |
| | | سال درگذشت = ۳۲ق. |
| | | تاریخ درگذشت = |
| | | محل درگذشت = [[مدینه]] |
| | | استادان = |
| | | شاگردان = |
| | | دین = [[اسلام]] |
| | | مذهب = [[اهلسنت]] |
| | | آثار = |
| | | فعالیتها = {{فهرست جعبه عمودی |فرماندهی سریه دومه الجندل |حضور در شورای شش نفره برای انتخاب [[عثمان بن عفان|خلیفه سوم]] }} |
| | | وبگاه = |
| | }} |
| | '''عبدالرحمن بن عوف''' از [[قریش|قبیله قریش]] و از طایفه بنیزهره بوده است. در زمان [[جاهلیت]] کنیه او ابومحمد و نام او عبدعمرو بود و به او عبدالکعبه نیز میگفتند و [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|پیامبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم)]] او را عبدالرحمن نامید. عبدالرحمن را جزو هشت نفر اول میشمارند که اسلام را پذیرفت. |
|
| |
|
| '''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
| | == معرفی اجمالی عبدالرحمن بن عوف == |
| <br> | | «عبدالرّحمن بن عوف بن عبد عوف بن عبد بن الحارث بن زهرة بن کلاب<ref>ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسدالغابة فی معرفة الصحابة، ج 3، ص 376، بیروت، دارالفکر، 1409ق</ref>»، در سال دهم عام الفیل به دنیا آمد<ref>ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبدالموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 4، ص 290، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق</ref>. نام مادرش «شفاء»، دختر «عوف بن عبد بن حارث بن زهره» بود<ref>ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج 2، ص 844، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، 1412ق</ref>. در زمان جاهلیت، اسم او عبد عمرو بود و پس از [[مسلمان]] شدن، پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) او را عبدالرحمن نامید<ref> ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 5، ص 33، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق</ref>. |
| ''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛</small>
| |
|
| |
|
| <noinclude> | | وی از اولین مسلمانانی بود که از طریق [[ابوبکر]] اسلام آورد<ref>ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 7، ص 163، بیروت، دارالفکر، 1407ق</ref>. |
| </div> | | عبدالرحمن از جمله ده نفری است که نامش در [[روایت]] [[عشره مبشره]] آمده است<ref> ر. ک: 38389؛ بررسی روایت «بشارت بهشت به ده نفر از صحابه پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم)»</ref>. وی همچنین جزو گروهی بود که دو [[هجرت]] داشت؛ یعنی در سفر [[حبشه]] همراه مسلمانان بود و بعد از برگشت به [[مکه]] پس از مدتی به [[مدینه]] هجرت کرد<ref>. الطبقات الکبرى، ج 3، ص 92</ref>. |
|
| |
|
| <div class="wikiInfo">[[پرونده:=عبدالرحمن بن عوف.jpg |جایگزین=عبدالرحمن بن عوف]]
| | پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) پس از هجرت به مدینه، میان مسلمانان پیمان برادری برقرار کرد؛ منابع [[اهلسنت]] معتقدند میان عبدالرحمن و سعد بن ربیع، عقد اخوت برقرار گردید<ref>ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبدالسلام، ج 3، ص 392، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 3، ص 53، بیروت، دارطوق النجاة، چاپ اول، 1422ق</ref>. اما برخی منابع [[شیعه]] آوردهاند که این پیمان برادری میان عبدالرحمن و عثمان بود<ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 109، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص 184، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ سوم، 1390ق</ref>. |
| {| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| |
| !نام
| |
| !عَبْدُالرَّحْمن بن عَوْف
| |
| |-
| |
| |نام کامل
| |
| |عبدالرحمن بن عوف بن عبد عوف
| |
| |-
| |
| |کنیه
| |
| |ابومحمد
| |
| |-
| |
| |لقب
| |
| |من هاجر هجرتین
| |
| |-
| |
| |تولد
| |
| |سال دهم عام الفیل
| |
| |-
| |
| |محل تولد
| |
| |مکه
| |
| |-
| |
| |مهاجر/انصار
| |
| |مهاجر
| |
| |-
| |
| |دین و مذهب
| |
| |مسلمان اهل سنت
| |
| |-
| |
| |نحوه اسلام آوردن
| |
| |توسط ابوبکر
| |
| |-
| |
| |حضور در جنگها
| |
| |حضور در تمام غزوات
| |
| |-
| |
| |هجرت به
| |
| |هجرت به حبشه و مدینه
| |
| |-
| |
| |نقشهای برجسته
| |
| |فرماندهی سریه دومه الجندل، حضور در شورای شش نفره برای انتخاب خلیفه سوم
| |
| |-
| |
| |جزو
| |
| |عشره مبشره
| |
| |-
| |
| |درگذشت
| |
| |سال ۳۲ هجری قمری
| |
| |-
| |
| |محل دفن
| |
| |قبرستان بقیع - مدینه
| |
| |-
| |
| |}
| |
| </div> | |
|
| |
|
| '''عبدالرحمن بن عوف''' از [[قبیله قریش]] و از [[طایفه بنیزهره]] بوده است. در زمان [[جاهلیت]] کنیه او ابو محمد و نام او عبد عمرو بود و به او عبد الکعبه نیز میگفتند و [[پیامبر اکرم(ص)]] او را عبدالرحمن نامید. او مردی بلند قد و خوش چهره بود و پوستی بشاش و چهرهای سفید داشت و رنگش به سرخی آمیخته، شانههایش اندکی خمیده بود و موهای سفید سر و صورت خود را خضاب نمیکرد.
| | نقل است که عبدالرحمن در تمام جنگهای پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) حضور داشت<ref>صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 11، ص 318، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق</ref>. و در یکی از آنها فرماندهی را بر عهده داشت. |
|
| |
|
| مادرش، شفاء بنت عوف بن عبد بن حارث بن زهره است. عبدالرحمن ده سال بعد از [[عام الفیل]] به دنیا آمده؛ یعنی ده سال بعد از زاده شدن پیامبر اکرم(ص) به دنیا آمده است. عبدالرحمن از اولین کسانی بود که به دین مقدس [[اسلام]] گروید و او را جزو هشت نفر اول میشمارند که اسلام را پذیرفت.
| | == سریه دومة الجندل == |
| | روزی پیامبر اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم) عبدالرحمن را احضار کرد و به او فرمود: «آماده شو که به خواست خداوند، امروز یا فردا تو را برای نبردی اعزام خواهم کرد». پس از آن عمامهاش را باز کرد و دوباره بر سرش بست و سر آن را به اندازه چهار انگشت آویزان گذاشت و فرمود: «اى پسر عوف! اگر اینگونه عمامه ببندى بهتر است ... به نام خدا به [[جهاد]] برو و فقط در راه خدا با [[کافران]] بجنگ، مکر و فریب مکن و هیچ کودکى را نکش<ref> ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق، السقا، مصطفی، الأبیاری، ابراهیم، شلبی، عبدالحفیظ، ج 2، ص 632، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، بیتا</ref>». |
|
| |
|
| =معرفی اجمالی عبدالرحمن بن عوف=
| | عبدالرحمن با یاران خود به راه افتاد تا به «دومة الجندل» رسید. آنجا سه روز صبر نمود و دشمنان را به اسلام فرا میخواند. آنها در آغاز از پذیرش اسلام خوددارى کردند و گفتند که پاسخش جز با شمشیر نخواهد بود، ولى روز سوم، اصبغ بن عمرو کلبى که رئیس ایشان و [[مسیحى]] بود، مسلمان شد. در پی آن عبدالرحمن نامهاى براى پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) نوشت و در ضمن آن به حضرتشان اطلاع داد که میخواهد از آن قوم براى خود همسری انتخاب کند. پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) به او توصیه فرمود که با دختر اصبغ ازدواج کند. عبدالرحمن دختر اصبغ را به همسرى گرفت و با او به مدینه آمد<ref>واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق، مارسدن جونس، ج 2، ص 560- 561، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ سوم، 1409ق</ref>. |
|
| |
|
| «عبدالرّحمن بن عوف بن عبد عوف بن عبد بن الحارث بن زهرة بن کلاب»، <ref>ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 3، ص 376، بیروت، دارالفکر، 1409ق</ref> در سال دهم عام الفیل به دنیا آمد. <ref>ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبدالموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 4، ص 290، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق</ref> نام مادرش «شفاء»، دختر «عوف بن عبد بن حارث بن زهره» بود. <ref>ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، الاستیعاب فی معرفة الأصحاب، تحقیق، بجاوی، علی محمد، ج 2، ص 844، بیروت، دارالجیل، چاپ اول، 1412ق</ref> در زمان جاهلیت، اسم او عبد عمرو بود و پس از [[مسلمان]] شدن، پیامبر(ص) او را عبدالرحمن نامید. <ref> ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی، المنتظم، محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 5، ص 33، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق</ref>
| | بر اساس برخی نقلها خود پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) از ابتدا به عبدالرحمن گفت: «اگر دعوت به اسلام را پذیرفتند؛ با دختر رئیس آنها ازدواج کن<ref>ابن سید الناس، عیون الاثر، ج 2، ص 149، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، 1414ق</ref>». به هر حال روشن است که این دستور برای محکمتر شدن پیمان میان طرفین بود. |
|
| |
|
| وی از اولین مسلمانانی بود که از طریق [[ابوبکر]] اسلام آورد. <ref>ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 7، ص 163، بیروت، دارالفکر، 1407ق</ref>
| | == اقتدای پیامبر به عبدالرحمن بن عوف == |
| عبد الرحمن از جمله ده نفری است که نامش در [[روایت]] [[عشره مبشره]] آمده است. <ref> ر.ک: 38389؛ بررسی روایت «بشارت بهشت به ده نفر از صحابه پیامبر اسلام(ص)»</ref> وی همچنین جزو گروهی بود که دو [[هجرت]] داشت؛ یعنی در سفر [[حبشه]] همراه مسلمانان بود و بعد از برگشت به [[مکه]] پس از مدتی به [[مدینه]] هجرت کرد. <ref>. الطبقات الکبرى، ج 3، ص 92</ref>
| | برخی از منابع [[اهل سنت و جماعت|اهلسنت]] از [[مغیرة بن شعبه]] چنین نقل کردهاند: |
| | [در راه یکی از جنگها] [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)]] برای قضای حاجت بیرون رفت. من هم با ایشان بودم. [پس از قضای حاجت] پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «آیا آب به همراهت داری؟» پس برای پیامبر ظرف آبی بردم. آب ریختم و پیامبر صورتش را شست و خواست دستهایش را بشوید، اما چون آستین لباسش تنگ بود، ناچار دستهایش را از زیر جبّه درآورد و شست... . هنگامی که برگشتیم، دیدیم عبدالرحمن بن عوف رکعت اوّل را [در حالیکه امام جماعت بود] خوانده بود و زمانی که متوجه حضور پیامبر ( صلی الله علیه و آله و سلم) شد، خواست به عقب برود که پیامبر اشاره فرمود که در جای خود بماند و سپس پشت سر او یک رکعت [[نماز]] گزارد. زمانی که مردم و عبدالرحمن سلام دادند، پیامبر برخاسته و رکعت دیگر را خواند و سلام داد و به مردم فرمود: «بسیار خوب کردید<ref>قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله( صلی الله علیه و آله و سلم)(صحیح مسلم)، محقق، عبدالباقی، محمد فؤاد، ج 1، ص 317، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بیتا</ref>». مشابه این مطلب به گونههای دیگر نیز نقل شده است<ref>ر. ک: نسائی، أبوعبدالرحمن أحمد بن شعیب، السنن الکبری، محقق، شلبی، حسن عبدالمنعم، ج 1، ص 63، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق؛ سجستانی، أبوداود سلیمان بن أشعث، سنن ابی داود، محقق، عبدالحمید، محمد محیی الدین، ج 1، ص 37، بیروت، المکتبة العصریة، صیدا، بیتا</ref>. |
|
| |
|
| پیامبر(ص) پس از هجرت به مدینه، میان مسلمانان پیمان برادری برقرار کرد؛ منابع [[اهلسنت]] معتقدند میان عبدالرحمن و سعد بن ربیع، عقد اخوت برقرار گردید. <ref>ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبدالسلام، ج 3، ص 392، بیروت، دارالکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق؛ بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 3، ص 53، بیروت، دارطوق النجاة، چاپ اول، 1422ق</ref> اما برخی منابع [[شیعه]] آوردهاند که این پیمان برادری میان عبدالرحمن و عثمان بود. <ref>قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر القمی، محقق، موسوی جزائری، سید طیب، ج 2، ص 109، قم، دارالکتاب، چاپ سوم، 1404ق؛ طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص 184، تهران، دارالکتب الاسلامیة، چاپ سوم، 1390ق</ref>
| | == عبدالرحمن پس از رحلت پیامبر == |
| | برخی منابع عبدالرحمن را از همراهان [[خلیفه دوم]] در ماجرای کوچه [[بنی هاشم|بنیهاشم]] و تهدید [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|حضرت زهرا (سلام الله علیها)]] به شمار آوردهاند<ref>جوهری بصری، احمد بن عبدالعزیز، السقیفة و فدک، محقق، امینی، محمدهادی، ص 70، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، بیتا</ref>. |
|
| |
|
| نقل است که عبدالرحمن در تمام جنگهای پیامبر(ص) حضور داشت <ref>صالحی دمشقی، محمد بن یوسف، سبل الهدی و الرشاد فی سیرة خیر العباد، ج 11، ص 318، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1414ق</ref> و در یکی از آنها فرماندهی را بر عهده داشت.
| | اما به یقین مهمترین واقعه زندگی عبدالرحمن که در آن حضور پررنگی داشت و مسیر تاریخ اسلام با تصمیم او تغییر کرد؛ ماجرای شورای شش نفرهای بود که خلیفه دوم آن را برای انتخاب [[خلیفه]] بعد از خود تعیین کرد. عبدالرحمن به عنوان مهمترین فرد این گروه برگزیده شد؛ زیرا در صورت تساوی آراء، فردی که او تأیید میکرد؛ خلیفه [[مسلمانان]] میشد. در نهایت نیز رأی او بود که [[عثمان]] را خلیفه مسلمانان کرد. |
|
| |
|
| =سریه دومة الجندل=
| | از برخی منابع تاریخی به دست میآید که بعدها عبدالرحمن از این تصمیم خود پشیمان شد:»پس از شهادت [[ابوذر غفاری|ابوذر]] در ربذه که عثمان مسبب آن بود؛ [[علی بن ابیطالب|علی (علیهالسلام)]] خطاب به عبدالرحمن میگوید که تو مسبب این کار هستی [زیرا تو عثمان را خلیفه کردی] عبدالرحمن گفت: اگر میخواهی شمشیرت را بگیر و من نیز شمشیرم را بگیرم و [به جنگ عثمان برویم، زیرا] او با شرایطی که خلافت را با آن شرطها به او دادم؛ مخالفت کرده است<ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 5، ص 546، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق</ref>». |
|
| |
|
| روزی پیامبر اسلام(ص)، عبدالرحمن را احضار کرد و به او فرمود: «آماده شو که به خواست [[خداوند]]، امروز یا فردا تو را برای نبردی اعزام خواهم کرد». پس از آن، عمامهاش را باز کرد و دوباره بر سرش بست و سر آنرا به اندازه چهار انگشت آویزان گذاشت و فرمود: «اى پسر عوف! اگر اینگونه عمامه ببندى بهتر است ... به نام خدا به [[جهاد]] برو و فقط در راه خدا با [[کافران]] بجنگ، مکر و فریب مکن، و هیچ کودکى را نکش». <ref> ابن هشام، عبدالملک، السیرة النبویة، تحقیق، السقا، مصطفی، الأبیاری، ابراهیم، شلبی، عبدالحفیظ، ج 2، ص 632، بیروت، دارالمعرفة، چاپ اول، بیتا</ref>
| | عبدالرحمن از ثروتمندترین افراد زمان خود بود و نقلهایی پیرامون ثروت او وجود دارد<ref> مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 2، ص 333، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، 1409ق</ref>. ثروت او به حدی بود که در زمان مرگش وصیتهای مالی هنگفتی داشت و در یکی از آنها [[وصیت]] کرد پنجاه هزار دینار را به افراد در راه مانده بدهند<ref>الطبقات الکبرى، ج 3، ص 100</ref>. |
|
| |
|
| عبدالرحمن با یاران خود به راه افتاد تا به «دومة الجندل» رسید. آنجا سه روز صبر نمود و دشمنان را به اسلام فرا میخواند. آنها در آغاز از پذیرش اسلام خوددارى کردند و گفتند که پاسخش جز با شمشیر نخواهد بود، ولى روز سوم، اصبغ بن عمرو کلبى که رئیس ایشان و [[مسیحى]] بود، مسلمان شد. در پی آن، عبدالرحمن نامهاى براى پیامبر(ص) نوشت و در ضمن آن به حضرتشان اطلاع داد که میخواهد از آن قوم براى خود همسری انتخاب کند. پیامبر(ص) به او توصیه فرمود که با دختر اصبغ ازدواج کند. عبدالرحمن دختر اصبغ را به همسرى گرفت و با او به مدینه آمد. <ref>واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق، مارسدن جونس، ج 2، ص 560- 561، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ سوم، 1409ق</ref>
| | او فرزندان بسیاری داشت و در برخی منابع او را پدر بیست پسر و هشت دختر دانستهاند<ref>المنتظم، ج 5، ص 34</ref>. |
|
| |
|
| بر اساس برخی نقلها خود پیامبر(ص) از ابتدا به عبدالرحمن گفت: «اگر دعوت به اسلام را پذیرفتند؛ با دختر رئیس آنها ازدواج کن». <ref>ابن سید الناس، عیون الاثر، ج 2، ص 149، بیروت، دارالقلم، چاپ اول، 1414ق</ref> به هر حال روشن است که این دستور برای محکمتر شدن پیمان میان طرفین بود.
| | == فوت عبدالرحمن == |
| | عبدالرحمن در نهایت به سال 32 هجری فوت کرد و در [[قبرستان بقیع]] به خاک سپرده شد<ref>تاریخ الإسلام، ج 3، ص 396</ref>. |
|
| |
|
| =اقتدای پیامبر به عبدالرحمن بن عوف= | | == پانویس == |
| | {{پانویس}} |
|
| |
|
| برخی از منابع اهلسنت از مغیرة بن شعبه چنین نقل کردهاند:
| | == منابع == |
| [در راه یکی از جنگها] [[رسول خدا(ص)]] برای قضای حاجت بیرون رفت. من هم با ایشان بودم. [پس از قضای حاجت] پیامبر(ص) فرمود: «آیا آب به همراهت داری؟» پس برای پیامبر ظرف آبی بردم. آب ریختم و پیامبر صورتش را شست و خواست دستهایش را بشوید، اما چون آستین لباسش تنگ بود، ناچار دستهایش را از زیر جبّه درآورد و شست... . هنگامی که برگشتیم، دیدیم عبدالرحمن بن عوف رکعت اوّل را [در حالیکه [[امام جماعت]] بود] خوانده بود و زمانی که متوجه حضور پیامبر(ص) شد، خواست به عقب برود که پیامبر اشاره فرمود که در جای خود بماند و سپس پشت سر او یک رکعت [[نماز]] گزارد. زمانی که مردم و عبدالرحمن سلام دادند، پیامبر برخاسته و رکعت دیگر را خواند و سلام داد و به مردم فرمود: «بسیار خوب کردید». <ref>قشیری نیشابوری، مسلم بن حجاج، المسند الصحیح المختصر بنقل العدل عن العدل إلی رسول الله(ص)(صحیح مسلم)، محقق، عبدالباقی، محمد فؤاد، ج 1، ص 317، بیروت، دارالاحیاء التراث العربی، بیتا</ref> مشابه این مطلب به گونههای دیگر نیز نقل شده است. <ref>ر. ک: نسائی، أبوعبدالرحمن أحمد بن شعیب، السنن الکبری، محقق، شلبی، حسن عبدالمنعم، ج 1، ص 63، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق؛ سجستانی، أبوداود سلیمان بن أشعث، سنن ابی داود، محقق، عبدالحمید، محمد محیی الدین، ج 1، ص 37، بیروت، المکتبة العصریة، صیدا، بیتا</ref> | | [https://www.islamquest.net/fa/archive/fa67586 برگرفته ازسایت عبدالرحمن بن عوف؛ صحابی پیامبر اسلام( صلی الله علیه و آله و سلم) چگونه فردی بود ...] |
| | |
| در فرض پذیرش این حکایت، پرسشی پدید میآید که افرادی که صلاحیت ابوبکر برای خلافت را از راه امامت جماعت او در حضور پیامبر(ص) اثبات میکنند، چگونه با همین استدلال، صلاحیت عبدالرحمن را برای [[خلافت]] اثبات نمیکنند؟! <ref> برای اطلاعات بیشتر در این زمینه ر.ک: 9051؛ امام جماعت قرار دادن ابوبکر</ref>
| |
| | |
| =عبدالرحمن پس از رحلت پیامبر(ص)=
| |
| | |
| برخی منابع، عبدالرحمن را از همراهان [[خلیفه دوم]] در ماجرای کوچه [[بنیهاشم]] و تهدید [[حضرت زهرا(س)]] به شمار آوردهاند. <ref>جوهری بصری، احمد بن عبدالعزیز، السقیفة و فدک، محقق، امینی، محمدهادی، ص 70، تهران، مکتبة نینوی الحدیثة، بیتا</ref>
| |
| | |
| | |
| اما به یقین مهمترین واقعه زندگی عبدالرحمن که در آن حضور پُررنگی داشت و مسیر [[تاریخ اسلام]]، با تصمیم او تغییر کرد؛ ماجرای شورای شش نفرهای بود که خلیفه دوم، آنرا برای انتخاب [[خلیفه]] بعد از خود تعیین کرد. عبدالرحمن به عنوان مهمترین فرد این گروه برگزیده شد؛ زیرا در صورت تساوی آراء، فردی که او تأیید میکرد؛ خلیفه [[مسلمانان]] میشد. در نهایت نیز رأی او بود که [[عثمان]] را خلیفه مسلمانان کرد.
| |
| | |
| از برخی منابع تاریخی به دست میآید که بعدها عبدالرحمن از این تصمیم خود، پشیمان شد: »پس از [[شهادت]] [[ابوذر]] در ربذه که عثمان مسبب آن بود؛ [[علی(ع)]] خطاب به عبدالرحمن میگوید که تو مسبب این کار هستی [زیرا تو عثمان را خلیفه کردی] عبدالرحمن گفت: اگر میخواهی شمشیرت را بگیر و من نیز شمشیرم را بگیرم و [به جنگ عثمان برویم، زیرا] او با شرایطی که خلافت را با آن شرطها به او دادم؛ مخالفت کرده است». <ref>بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 5، ص 546، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق</ref>
| |
| | |
| عبدالرحمن از ثروتمندترین افراد زمان خود بود و نقلهایی پیرامون ثروت او وجود دارد. <ref> مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 2، ص 333، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، 1409ق</ref> ثروت او به حدی بود که در زمان مرگش وصیتهای مالی هنگفتی داشت و در یکی از آنها [[وصیت]] کرد پنجاه هزار دینار را به افراد در راه مانده بدهند. <ref>الطبقات الکبرى، ج 3، ص 100</ref>
| |
| | |
| او فرزندان بسیاری داشت و در برخی منابع او را پدر بیست پسر و هشت دختر دانستهاند. <ref>المنتظم، ج 5، ص 34</ref>
| |
| | |
| =فوت عبدالرحمن=
| |
| | |
| عبدالرحمن در نهایت به سال 32 هجری فوت کرد و در [[قبرستان بقیع]] به خاک سپرده شد. <ref>تاریخ الإسلام، ج 3، ص 396</ref>
| |
| | |
| =منبع=
| |
| | |
| =پانویس=
| |
| {{پانویس|3}}
| |
|
| |
|
| | [[رده:شخصیتها]] |
| | [[رده:شخصیتهای تاریخی]] |
| [[رده:صحابه]] | | [[رده:صحابه]] |
| [[رده:اهالی مکه]]
| |
| [[رده:عشره مبشره]]
| |