ذوالنون مصری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵ نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">[[پرونده:ذونون مصری.jpg|جایگزین=ذوالنون مصری|بندانگشتی| مقبره ذو النون مصری در قاهره]]
{{جعبه اطلاعات شخصیت
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:Right" |+ |
| عنوان = ذوالنون مصری
!نام
| تصویر = ذونون مصری.jpg
!ابوالفیض (ابوالفیاض) ثوبان بن ابراهیم ذوالنون مصری صوفی رخمیمی (اخمیمی) نوبی
| نام = ابوالفیض (ابوالفیاض) ثوبان بن ابراهیم ذوالنون مصری صوفی رخمیمی (اخمیمی) نوبی
|-
| نام‌های دیگر =
|نام‎های دیگر
| سال تولد =
|ذوالنون مصری
| تاریخ تولد =  اواخر حکومت منصور (خلافت ۱۳۶-۱۵۸ هـ)
|-
| محل تولد = [[مصر]]
|درگذشت
| سال درگذشت = 254 ق
|254ق
| تاریخ درگذشت =
|}
| محل درگذشت = مصر
</div>
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی | مالک| [[فضیل بن عیاض]]| لیث بن سعد}}
| شاگردان =
| دین =
| مذهب =
| آثار = {{فهرست جعبه افقی |  الثقة فی الصنعة| الرکن الاکبر}}
| فعالیت‌ها =  از شخصیت‌های عرفانی مهم دوره خویش
| وبگاه =
}}
'''ذوالنّون مصری''' (د ۲۵۴ق) از شخصیت‌های عرفانی مهم دوره خویش بود. هجویری او را یکی از برجسته‌ترین «اخفیا از اهل معنا» می‌خواند و بر آن باور است که او نخستین کسی بود که اشارت را به عبارت آورد و از معرفت الاهی سخن گفت. بنابر روایت‌ها وی قریحۀ شاعری داشت و به عربی شعر می‌سرود و علم کیمیا نیز می‌دانست. برخی محققان معاصر نیز او را از نخستین کسانی دانسته‌اند که اندیشه‌های نوافلاطونی را با دیدگاه‌های صوفیانه درآمیخت<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۲۴- ۱۲۸، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۱۵۱، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش</ref>.


'''ذوالنون مصری''' (د ۲۵۴ق) از شخصیت‌های عرفانی مهم دوره خویش بود. هجویری او را یکی از برجسته‌ترین «اخفیا از اهل معنا» می‌خواند و بر آن باور است که او نخستین کسی بود که اشارت را به عبارت آورد و از معرفت الاهی سخن گفت. بنابر روایت‌ها وی قریحۀ شاعری داشت و به عربی شعر می‌سرود و علم کیمیا نیز می‌دانست. برخی محققان معاصر نیز او را از نخستین کسانی دانسته‌اند که اندیشه‌های نوافلاطونی را با دیدگاه‌های صوفیانه درآمیخت<ref>هجویری، علی، ج۱، ص۱۲۴- ۱۲۸، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۱۵۱، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش</ref>.
==معرفی==
 
ابوالفیض (ابوالفیاض) ثوبان بن ابراهیم ذوالنّون مصری صوفی رخمیمی (اخمیمی) نوبی؛ درباره نام و نسب و کنیه او اختلاف وجود دارد. نامش را فیض بن احمد، فیض بن ابراهیم و ذوالنّون بن ابراهیم ذکر کرده‌اند.
=معرفی=
 
ابوالفیض (ابوالفیاض) ثوبان بن ابراهیم ذوالنون مصری صوفی رخمیمی (اخمیمی) نوبی؛ درباره نام و نسب و کنیه او اختلاف وجود دارد. نامش را فیض بن احمد، فیض بن ابراهیم و ذوالنون بن ابراهیم ذکر کرده‌اند.
وی در اواخر حکومت منصور (خلافت ۱۳۶-۱۵۸ هـ) متولد شد<ref>ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۵۳۲</ref>. او اصالتاً از اهالی نوبه، قریه‌ای واقع در [[مصر]] که اخمیم به آن گفته می‌شد، بود و در مصر سکونت داشت<ref>سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱، ص۱۳۶</ref>.خطیب بغدادی او را فردی زاهد، حکیمی فصیح و شیخ دیار مصر معرفی کرده است<ref>ذهبی، محمد بن احمد، العبر فی خبر من غبر، ج۱، ص۳۵۰</ref>.  
وی در اواخر حکومت منصور (خلافت ۱۳۶-۱۵۸ هـ) متولد شد<ref>ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۵۳۲</ref>. او اصالتاً از اهالی نوبه، قریه‌ای واقع در [[مصر]] که اخمیم به آن گفته می‌شد، بود و در مصر سکونت داشت<ref>سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱، ص۱۳۶</ref>.خطیب بغدادی او را فردی زاهد، حکیمی فصیح و شیخ دیار مصر معرفی کرده است<ref>ذهبی، محمد بن احمد، العبر فی خبر من غبر، ج۱، ص۳۵۰</ref>.  
وی اولین کسی بود که در مصر درباره احوال و مقامات اولیای خدا و منزلت [[صوفیه]] سخن گفت، لذا علمای مصر او را مجبور کردند آنجا را ترک کند و به او تهمت زندیق زدند. متوکل (خلافت ۲۳۲-۲۴۷ هـ) متوجه او شد و از او دعوت کرد تا به [[سامرا]] بیاید و او در سامرا پس از گفت‌و‌گویی که با [[متوکل]] داشت، مورد علاقه متوکل قرار گرفت<ref>ابن‌عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۳، ص۲۰۷</ref>.وی مدتی را در سامرا ماند و سپس راهی [[بغداد]] شد و در آنجا سکونت گزید و پس از مدتی طولانی که در بغداد بود، به مصر مراجعت کرد<ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۹۳</ref>.  
وی اولین کسی بود که در مصر درباره احوال و مقامات اولیای خدا و منزلت [[صوفیه]] سخن گفت، لذا علمای مصر او را مجبور کردند آنجا را ترک کند و به او تهمت زندیق زدند. متوکل (خلافت ۲۳۲-۲۴۷ هـ) متوجه او شد و از او دعوت کرد تا به [[سامرا]] بیاید و او در سامرا پس از گفت‌و‌گویی که با [[متوکل]] داشت، مورد علاقه متوکل قرار گرفت<ref>ابن‌عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۳، ص۲۰۷</ref>.وی مدتی را در سامرا ماند و سپس راهی [[بغداد]] شد و در آنجا سکونت گزید و پس از مدتی طولانی که در بغداد بود، به مصر مراجعت کرد<ref>خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۹۳</ref>.  
ابوالفیض در سفری سیاحتی نیز به [[شام]] رفت و از برخی مناطق آنجا از جمله دمشق دیدن نمود و با ابن‌سید حمدویه دیدار نمود<ref>ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۷، ص۳۹۸</ref>.  
ابوالفیض در سفری سیاحتی نیز به [[شام]] رفت و از برخی مناطق آنجا از جمله دمشق دیدن نمود و با ابن‌سید حمدویه دیدار نمود<ref>ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۷، ص۳۹۸</ref>.  


=اساتید و شاگردان=
==اساتید و شاگردان==
 
ابوالفیض نزد مالک، لیث بن سعد، ابن‌لهیعه، [[فضیل بن عیاض]] و سفیان بن عیینه حدیث فراگرفت<ref>ابن‌خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۱۵</ref>.کسانی مانند احمد بن صبیح، حسن بن مصعب و ربیعة بن محمد طائی از او روایت نقل کرده‌اند.
ابوالفیض نزد مالک، لیث بن سعد، ابن‌لهیعه، [[فضیل بن عیاض]] و سفیان بن عیینه حدیث فراگرفت<ref>ابن‌خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۱۵</ref>.کسانی مانند احمد بن صبیح، حسن بن مصعب و ربیعة بن محمد طائی از او روایت نقل کرده‌اند.


=تاریخ وفات=
==تاریخ وفات==
 
سرانجام ابوالفیض در سال ۲۴۶ هـ در محلی به نام جیزه واقع در مصر از دنیا رفت. او را در مقابر اهل معافر دفن کردند<ref>ابن تغری بردی، یوسف بن تغری بردی، النجوم الزاهره، ج۲، ص۳۲۰</ref>.  
سرانجام ابوالفیض در سال ۲۴۶ هـ در محلی به نام جیزه واقع در مصر از دنیا رفت. او را در مقابر اهل معافر دفن کردند<ref>ابن تغری بردی، یوسف بن تغری بردی، النجوم الزاهره، ج۲، ص۳۲۰</ref>.  


=آثار=
==آثار==
 
آثار او عبارت‌اند از: الثقة فی الصنعة<ref>آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۵، ص۸</ref>.الرکن الاکبر<ref>کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، ج۴، ص۱۴۷</ref>.و قصیده که این سروده را ایدمر بن علی جلدکی شرح کرده و آن را الدر المکنون نامیده است<ref>حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۳۳۸</ref>.  
آثار او عبارت‌اند از: الثقة فی الصنعة<ref>آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۵، ص۸</ref>.الرکن الاکبر<ref>کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، ج۴، ص۱۴۷</ref>.و قصیده که این سروده را ایدمر بن علی جلدکی شرح کرده و آنرا الدر المکنون نامیده است<ref>حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۳۳۸</ref>.  


== پانویس ==
== پانویس ==
خط ۳۷: خط ۳۹:


[[رده:تصوف]]
[[رده:تصوف]]
[[رده:صوفیه]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۳ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۲۰

ذوالنون مصری
ذونون مصری.jpg
نام کاملابوالفیض (ابوالفیاض) ثوبان بن ابراهیم ذوالنون مصری صوفی رخمیمی (اخمیمی) نوبی
اطلاعات شخصی
روز تولداواخر حکومت منصور (خلافت ۱۳۶-۱۵۸ هـ)
محل تولدمصر
سال درگذشت254 ق، ۲۴۷ ش‌، ۸۶۸ م
محل درگذشتمصر
استادان
آثار
  • الثقة فی الصنعة
  • الرکن الاکبر
فعالیت‌هااز شخصیت‌های عرفانی مهم دوره خویش

ذوالنّون مصری (د ۲۵۴ق) از شخصیت‌های عرفانی مهم دوره خویش بود. هجویری او را یکی از برجسته‌ترین «اخفیا از اهل معنا» می‌خواند و بر آن باور است که او نخستین کسی بود که اشارت را به عبارت آورد و از معرفت الاهی سخن گفت. بنابر روایت‌ها وی قریحۀ شاعری داشت و به عربی شعر می‌سرود و علم کیمیا نیز می‌دانست. برخی محققان معاصر نیز او را از نخستین کسانی دانسته‌اند که اندیشه‌های نوافلاطونی را با دیدگاه‌های صوفیانه درآمیخت[۱].

معرفی

ابوالفیض (ابوالفیاض) ثوبان بن ابراهیم ذوالنّون مصری صوفی رخمیمی (اخمیمی) نوبی؛ درباره نام و نسب و کنیه او اختلاف وجود دارد. نامش را فیض بن احمد، فیض بن ابراهیم و ذوالنّون بن ابراهیم ذکر کرده‌اند. وی در اواخر حکومت منصور (خلافت ۱۳۶-۱۵۸ هـ) متولد شد[۲]. او اصالتاً از اهالی نوبه، قریه‌ای واقع در مصر که اخمیم به آن گفته می‌شد، بود و در مصر سکونت داشت[۳].خطیب بغدادی او را فردی زاهد، حکیمی فصیح و شیخ دیار مصر معرفی کرده است[۴]. وی اولین کسی بود که در مصر درباره احوال و مقامات اولیای خدا و منزلت صوفیه سخن گفت، لذا علمای مصر او را مجبور کردند آنجا را ترک کند و به او تهمت زندیق زدند. متوکل (خلافت ۲۳۲-۲۴۷ هـ) متوجه او شد و از او دعوت کرد تا به سامرا بیاید و او در سامرا پس از گفت‌و‌گویی که با متوکل داشت، مورد علاقه متوکل قرار گرفت[۵].وی مدتی را در سامرا ماند و سپس راهی بغداد شد و در آنجا سکونت گزید و پس از مدتی طولانی که در بغداد بود، به مصر مراجعت کرد[۶]. ابوالفیض در سفری سیاحتی نیز به شام رفت و از برخی مناطق آنجا از جمله دمشق دیدن نمود و با ابن‌سید حمدویه دیدار نمود[۷].

اساتید و شاگردان

ابوالفیض نزد مالک، لیث بن سعد، ابن‌لهیعه، فضیل بن عیاض و سفیان بن عیینه حدیث فراگرفت[۸].کسانی مانند احمد بن صبیح، حسن بن مصعب و ربیعة بن محمد طائی از او روایت نقل کرده‌اند.

تاریخ وفات

سرانجام ابوالفیض در سال ۲۴۶ هـ در محلی به نام جیزه واقع در مصر از دنیا رفت. او را در مقابر اهل معافر دفن کردند[۹].

آثار

آثار او عبارت‌اند از: الثقة فی الصنعة[۱۰].الرکن الاکبر[۱۱].و قصیده که این سروده را ایدمر بن علی جلدکی شرح کرده و آن را الدر المکنون نامیده است[۱۲].

پانویس

  1. هجویری، علی، ج۱، ص۱۲۴- ۱۲۸، کشف المحجوب، به کوشش ژوکوفسکی، تهران، ۱۳۵۸ش. - عطار نیشابوری، فریدالدین، ج۱، ص۱۵۱، تذکرةالاولیاء، به کوشش محمد استعلامی، تهران، ۱۳۴۶ش
  2. ذهبی، محمد بن احمد، سیر اعلام النبلاء، ج۱۱، ص۵۳۲
  3. سمعانی، عبدالکریم، الانساب، ج۱، ص۱۳۶
  4. ذهبی، محمد بن احمد، العبر فی خبر من غبر، ج۱، ص۳۵۰
  5. ابن‌عماد حنبلی، عبدالحی بن احمد، شذرات الذهب، ج۳، ص۲۰۷
  6. خطیب بغدادی، احمد بن علی، تاریخ بغداد، ج۸، ص۳۹۳
  7. ابن‌عساکر، علی بن حسن، تاریخ مدینة دمشق، ج۱۷، ص۳۹۸
  8. ابن‌خلکان، احمد بن محمد، وفیات الاعیان، ج۱، ص۳۱۵
  9. ابن تغری بردی، یوسف بن تغری بردی، النجوم الزاهره، ج۲، ص۳۲۰
  10. آقا بزرگ تهرانی، محمدمحسن، الذریعه، ج۵، ص۸
  11. کحاله، عمر رضا، معجم المؤلفین، ج۴، ص۱۴۷
  12. حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، کشف الظنون، ج۲، ص۱۳۳۸