عبدالله عیدروس: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
{{جعبه اطلاعات شخصیت
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
| عنوان = عبدالله عیدروس
<br>
| تصویر =
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
| نام = عبدالله عیدروس
| نام‌های دیگر =
| سال تولد = ۸۱۱ ق
| تاریخ تولد = 
| محل تولد = حضرموت، یمن
| سال درگذشت = ۸۶۵ ق
| تاریخ درگذشت =
| محل درگذشت = حضرموت، یمن
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی | عمویش عمر بن عبدالرحمن المحضار | محمد بن حسن جمل اللیل | محمد بن علی مولى عیدید | محمد بن أحمد بافضل}}
| شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی | برادرش علی بن أبی‌بکر السکران | عمر بن عبدالرحمن صاحب الحمراء | عبدالله بن محمد مولى عیدید | عبدالله بن عبدالرحمن باوزیر}}
| دین = اسلام
| مذهب = اهل سنت، صوفی شافعی
| آثار = {{فهرست جعبه عمودی | الکبریت الأحمر والإکسیر الأکبر» فی علم التوحید | رسالة لطیفة فی التصوف | رسالة فی دخول الخلوة والأربعینیة | شرح لقصیدة للشیخ عمرالمحضار}}
| فعالیت‌ها = {{فهرست جعبه عمودی | فقیه و رهبر دینی | نقیب علویان حضرموت}}
| وبگاه =
}}
'''عبدالله العیدروس''' (۸۱۱ - ۸۶۵ هجری قمری) امام و عالمی‌ بود که در میان مردم حضرموت دارای اعتبار و مقامی‌ بلند بود. نسب او از سادات آل باعلوی است که به رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌رسد. او پس از عمویش عمرالمحضار، علیرغم سن کمش به دلیل جایگاه بلند و مقبولیت اجتماعی متولی نقابت سادات علوی شد. پدربزرگش او را به «العیدروس» ملقب کرد که العیدروس لقب امام اولیاء الله است و گفته‌اند العیدروس یکی از نام‌های اسد (شیر) است. نسب همه علویان آل عیدروس به او برمی‌گردد.


'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
== نسب ==
<br>
عبدالله بن أبی‌بکر السکران بن عبدالرحمن السَقّاف بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن [[جعفر بن محمد (صادق)|جعفر الصادق]] بن [[محمد بن علی (باقر العلوم)|محمد‌الباقر]] بن علی [[علی بن الحسین (زین العابدین)|زین‌العابدین]] بن [[حسین بن علی (سید الشهدا)|الحسین]] بن [[علی بن ابی‌طالب|علی بن أبی‌طالب]]، و علی، همسر [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه]]، دختر [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|محمد]]، صلی الله علیه و آله است.
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛</small>
 
<noinclude>
</div>
 
 
 
 
عبدالله العیدروس (۸۱۱ - ۸۶۵ هجری قمری) امام و عالمی بود که در میان مردم حضرموت دارای اعتبار و مقامی بلند بود . نسب او از سادات آل باعلوی است که به رسول خدا صلی الله علیه و آله می رسد. او پس از عمویش عمر المحضار، علیرغم سن کمش، به دلیل جایگاه بلند و مقبولیت اجتماعی متولی نقابت سادات علوی شد . پدربزرگش او را به «العیدروس» ملقب کرد که العیدروس لقب امام اولیاء الله است. و گفته اند العیدروس یکی از نامهای اسد (شیر) است. نسب همه علویان آل عیدروس به او برمی گردد.
 
 
 
=نسب=
عبد الله بن أبي بكر السكران بن عبد الرحمن السقاف بن محمد مولى الدويلة بن علي بن علوي الغيور بن الفقيه المقدم محمد بن علي بن محمد صاحب مرباط بن علي خالع قسم بن علوي بن محمد بن علوي بن عبيد الله بن أحمد المهاجر بن عيسى بن محمد النقيب بن علي العريضي بن [[امام صادق )|جعفر الصادق]] بن [[امام باقر )|محمد الباقر]] بن علي [[امام سجاد (ع)|زين العابدين]] بن [[امام حسين (ع)|الحسين]] بن [[امام علی (ع)|علي بن أبي طالب]]، و علی، همسر [[فاطمه]]، دختر [[محمد]]، صلی الله علیه و آله است.


وی بیست و دومین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
وی بیست و دومین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.


=تولد و تربیت=
== تولد و تربیت ==
وی در ده روز اول ماه ذی الحجه سال 811 هجری قمری در شهر تریم حضرموت به دنیا آمد . مادرش مریم دختر احمد بن محمد بارشید است. او هشت ساله بود که جدش عبدالرحمن السقاف از دنیا رفت و ده ساله بود که پدرش را از دست داد. عمویش عمر المحضار او را سرپرستی کرد و او را به ازدواج دخترش عایشه درآورد . قرآن را نزد محمد بن عمر باعلوی آموخت و در علوم شریعت «التنبه» و «المنهاج» و «خلاصه غزالی» را مکرر خواند. در علوم تفسیر و حدیث و فقه و نحو و زبان و هیات تحصیل کرد. در علم تصوف بیشتر به کتابهای ابوحامد غزالی علاقه داشت . به خصوص کتاب «إحياء علوم الدين».<ref>الحامد, صالح بن علي (1423 هـ). تاريخ حضرموت. الجزء الثاني. صنعاء، اليمن: مكتبة الإرشاد. صفحة 757.</ref>
وی در ده روز اول ماه ذی الحجه سال 811 هجری قمری در شهر تریم حضرموت به دنیا آمد. مادرش مریم دختر احمد بن محمد بارشید است. او هشت ساله بود که جدش عبدالرحمن السَقّاف از دنیا رفت و ده ساله بود که پدرش را از دست داد. عمویش عمرالمحضار او را سرپرستی کرد و او را به ازدواج دخترش عایشه درآورد. قرآن را نزد محمد بن عمر باعلوی آموخت و در علوم شریعت «التنبه» و «المنهاج» و «خلاصه غزالی» را مکرر خواند. در علوم تفسیر و حدیث و فقه و نحو و زبان و هیات تحصیل کرد. در علم تصوف بیشتر به کتاب‌های ابوحامد غزالی علاقه داشت. به خصوص کتاب «إحیاء علوم الدین».<ref>الحامد, صالح بن علی (1423 هـ). تاریخ حضرموت. الجزء الثانی. صنعاء، الیمن: مکتبة الإرشاد. صفحة 757.</ref>
 
=اساتید=
از جمله کسانی که از آنان بهره بردند و عموهایش احمد و شیخ و محمد و حسن و شیوخ دیگر را از آنان گرفتند، از جمله:
 
عمویش عمر بن عبد الرحمن المحضار
 
محمد بن حسن جمل الليل
 
محمد بن علي مولى عيديد
 
محمد بن أحمد بافضل
 
سعد بن علي مذحج
 
علي بن محمد باعمار
 
سعد بن عبد الله باعبيد
 
عبد الله بامروان
 
إبراهيم بن محمد باهرمز
 
عبد الله باغشير
 
عبد الله بن أحمد باهراوة
 
=شاگردان=
مردم طبقات مختلف از آن بهره گرفتند و تعدادی از بزرگان و مجتهدان از آن بهره بردند:
 
برادرش علي بن أبي بكر السكران
 
عمر بن عبد الرحمن صاحب الحمراء
 
عبد الله بن محمد مولى عيديد
 
عبد الله بن عبد الرحمن باوزير
 
عبد الله بن أحمد باكثير
 
أحمد قسم بن علوي الشيبة
 
محمد بن علي بن عفيف
 
ابنه أبو بكر بن عبد الله العدني
 
ابنه حسين بن عبد الله العيدروس
 
ابنه شيخ بن عبد الله العيدروس
 
=تولیت نقابت=
عمویش عمر المحضر ناخدا بر بنی علوی و به رحمت خدا برو و عبدالله عیدروس پسر بیست و پنج ساله نظر علویان را برای رفتن به نزد جناب محمد شب شتر و ناخدای انسابوه بر آنان جمع کرد و ساکن بروژ بود. از خود عذرخواهی کرد و گفتند ما از تردا تو به نزد ما آمدیم، نماز استخاره خواند و از خداوند توفیق خواست که او را در آنچه انتخاب می کند توفیق دهد، پس خداوند سینه او را با تقدیم عیدار گشود و در مقابل او ایستاد و چنگ زد. از دستانش گفت: «تو بر همه مقدم می‌شوی و با همه بزرگواران و فرومایه‌ها سخن می‌گویی.» در آن هنگام بر او قرارداد امضا کرد و آوازه‌اش گسترش یافت.
 
وضعیت او
پول و اعتبار خود را به همه مسلمانان به ویژه فقرا و ضعیفان و نیازمندان می بخشید و با هر کس مطابق فطرت خود رفتار می کرد و هر کس را در مرتبه خود قرار می داد و با فقرا در آنچه که صلاح آنهاست می نشیند و فقها را به فراگیری می پردازد. به آنچه با آنها توافق شده است. او دوست داشت نعمت های درونی و بیرونی خود را نشان دهد، بنابراین لباس های فاخر می پوشید، با زنان خوب ازدواج می کرد و در خانه های خوش ساخت زندگی می کرد. و پادشاهان از او می ترسیدند و تسلیم حیثیت او بودند و از ربوبیت بزرگ او می ترسیدند و با این حال به آنها رسیدگی می کرد و با آنها به نیکی رفتار می کرد و به نرمی سخن می گفت و چه بسا برخی از آنها به قصد ملاقات غلو می کردند. ما آنها را انجام می دهیم و به پیروان خود در مورد آنها هشدار می دهیم. شنيدن و آميزش با حاكمان.» ابتدا از شنيدن سخنان او متنفر بود و چون بحث بر سر او ادامه يافت و او روز به روز بيشتر شد، در جلسات استماع شركت كرد .
 
از دیدگاه های آموزشی و علمی او
عبدالله العیدروس می گوید: «و ما بعد از آن راه و روشی جز کتاب و سنت نداریم و همه اینها را استاد گردآورنده و بقیه مجتهدین برهان اسلام علیه السلام بیان کرده است . غزالی در کتاب «معجزه زمان کبری» ملقب به « احیای علوم دینی » که شرح اول و آخر کتاب و سنت و ظاهر و باطن و نظر و اعتقاد است. و اصحاب خود را به خواندن « فتوح مکه » و « لوب » به پایان رساند و آنان را به حدس و گمان نیکو در مؤلف آن و این اعتقاد که یکی از اولیای بزرگ اهل علم است و تنها اوج فهم کل و ابهام معانی برای بسیاری از الوهوم، بر خلاف کتب امام غزالی ، به فهم معانی خود می رسند و به دانش عمومی و خصوصی خود سهیم می شوند.
 
از جمله نظرات او عبارتند از:
 
از علوم مردم: علم الیقین و چشم الیقین و حقیقت الیقین. علم الیقین مخصوص اربابان عقل و چشم یقین مخصوص اهل علم و حق الیقین مخصوص اهل علم و مشاهدات است.
محکم ترین ارکان وصول به خدا مخالفت با نفس است و نفس سه جنبه دارد: اطمینان بخش، ملامت و امر. آرامش دهنده کسى است که در طاعت خداوند متعال اطمينان حاصل کند و در صدد سرکشى به فرمان او نباشد، و ملامت کننده کسى است که انسان را در گناهان سرزنش کند و او را توبه کند و به توبه روى آورد. برای کسانی که داروی نفس را مخالفت می دانند و طلبه باید با خود مخالفت کند و از آن چیزی نپذیرد مگر آنچه که رضای خداوند متعال است.
حقيقت تصوف اين است كه حق تو را از جانب تو مي كشد و با آن زنده مي كند و به قول آگاهان: تصوف ورود به هر سنت و خروج از هر عالمي است و نشانه صوفي بزرگ اين است كه اوست. مانند زمین که هر چیز زشتی بر آن افکنده می شود و جز هر نیکی از آن بیرون می آید.
از دستورات او
سید عیدروس بن حسین بن احمد العیداروس در کتاب «الکواکب الدریة فی مناقب العلویة» احکام و مکاتبات عبدالله العیدروس را گردآوری کرده است و در اینجا به برخی از اوامر او در رابطه با. راه سالک الی الله و راه رسیدن به راه مبارزه:
 
همه مردم را دوست بدار و هیچ کس را برنگردان و مردم بر سه دسته اند: محبت آمیز، متوسط ​​و منکر. اما عاشق، محبّتشان ارباب است، و معتدلان، دوستیشان یاری‌دهنده، و منکران، کفایت و احتمال ضرر و مدارهایشان سودمندتر است.
شما باید در مورد دوستان خدا به طور خاص و عام فکر خوبی کنید و از نظر حب دنیا و حسد فریب انبوه نظرات و اختلاف نظرها را نخورید که هر مسلمانی ولی است پس نخبگان چگونه هستند. ? و باید سینه را از بدی ها محفوظ داشت و علامت بدی ها این است که در غیبت و ظلم و کینه و حسد و تکبر و پیروی از شهوت عورت و غضب زیاد و بخل و بی اعتمادی با تکبر و تحقیر پافشاری کنی.
و تو باید سکوت کنی، هر که در دین و دنیا و آخرت در هر حال ایمن می خواهد، سکوت کند، جز آنچه لازم است، که زیبایی خردمندان، سکوت و صداقت است. باطن و رازش و آشکار بودنش و باطنش کتمان اسرار دین و دنیاست.
 
=تالیفات=
وی نویسنده کتاب های متعددی است که از جمله آنها می توان به:
 
«الكبريت الأحمر والإكسير الأكبر» في علم التوحيد
 
«رسالة لطيفة في التصوف»
 
«رسالة في دخول الخلوة والأربعينية»
 
شرح لقصيدة للشيخ عمر المحضار


«فتح الفتوح شرح نحن لكم من قبل أن يلد نوح»
== اساتید ==
از جمله اساتید او عموهایش احمد و شیخ و محمد و حسن می‌باشند و اساتید دیگر از جمله:<ref>الحبشی, عیدروس بن عمر (1430 هـ). عقد الیواقیت الجوهریة. الجزء الثانی. تریم، الیمن: دار العلم والدعوة. صفحة 1061.</ref>
* عمویش عمر بن عبدالرحمن المحضار
* محمد بن حسن جمل اللیل
* محمد بن علی مولى عیدید
* محمد بن أحمد بافضل
* سعد بن علی مذحج
* علی بن محمد باعمار
* سعد بن عبدالله باعبید
* عبدالله بامروان
* إبراهیم بن محمد باهرمز
* عبدالله باغشیر
* عبدالله بن أحمد باهراوة


«دوائر الإمام العيدروس»
== شاگردان ==
مردم طبقات مختلف از او بهره گرفتند و تعدادی از بزرگان و مجتهدان شاگردان او هستند؛ از جمله:<ref> الحبشی, أحمد بن زین. شرح العینیة. سنغافورة: مطبعة کرجای المحدودة. صفحة 195.</ref>
* برادرش علی بن أبی‌بکر السکران
* عمر بن عبدالرحمن صاحب الحمراء
* عبدالله بن محمد مولى عیدید
* عبدالله بن عبدالرحمن باوزیر
* عبدالله بن أحمد باکثیر
* أحمد قسم بن علوی الشیبة
* محمد بن علی بن عفیف
* ابنه أبوبکر بن عبدالله العدنی
* ابنه حسین بن عبدالله العیدروس
* ابنه شیخ بن عبدالله العیدروس


«مناقب الإمام سعد بن علي مذحج»
== تولیت نقابت ==
عمویش عمرالمحضار نقیب بنی علوی بود. عبدالله عیدروس بیست و پنج ساله بود که از علویان خواست تا نزد جناب محمد جمل اللیل بروند و او را به عنوان نقیب و نسابه قوم انتخاب کنند. اما جمل اللیل در آن زمان ساکن بروژ بلژیک بود و از قبول مسئولیت سرباز زد. پس نماز خواند و استخاره گرفت و عبدالله عیدروس را پیشنهاد داد و این‌گونه او نقیب علویان شد.


=تالیفات درباره او=
== روابط اجتماعی ==
امامان از علما و نیکوکاران در فضایل و کرامات و احوال او کتابهایی تألیف کرده اند که از آن جمله می توان به:
پول و اعتبار خود را به همه مسلمانان به ویژه فقرا و ضعیفان و نیازمندان می‌بخشید و با هر کس مطابق فطرت خود رفتار می‌کرد و هر کس را در مرتبه خود قرار می‌داد و با فقرا در آنچه که صلاح آنهاست می‌نشست و با فقها مذاکره عل می‌می‌کرد. نعمت‌های ظاهر و نهان خداوند را بیان می‌کرد. لباس فاخر می‌پوشید و با زنان زیبا ازدواج می‌کرد و در خانه‌های محکم زندگی می‌کرد. ملوک نزد هیبت او خاضع بودند و از نفوذ ا و هراسان بودند. با این حال او با ایشان مدارا می‌کرد و با نرمی با ایشان سخن می‌گفت. اتباع خود را از ارتباط با ملوک و رفت و آمد با آنها منع می‌کرد و می‌گفت: «دو خصلت است که انجام می‌دهم و اتباع خود را از آن دو منع می‌کنم؛ سماع و ارتباط با والیان» او ابتدا در برنامه سماع شرکت نمی‌کرد ولی بعدا در سماع شرکت می‌جست.<ref> الشلی, محمد بن أبی بکر (1402 هـ). المشرع الروی فی مناقب السادة الکرام آل أبی علوی (PDF). الجزء الثانی (الطبعة الثانیة). صفحة 342. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 4 دیسمبر 2020.</ref>


«فتح الله الرحيم الرحمن في مناقب الإمام العيدروس» لعمر بن عبد الرحمن صاحب الحمراء.
== تالیفات ==
وی نویسنده کتاب‌های متعددی است از جمله:
* الکبریت الأحمر والإکسیر الأکبر» فی علم التوحید
* رسالة لطیفة فی التصوف
* رسالة فی دخول الخلوة والأربعینیة
* شرح لقصیدة للشیخ عمرالمحضار
* فتح الفتوح شرح نحن لکم من قبل أن یلد نوح
* دوائر الإمام العیدروس
* مناقب الإمام سعد بن علی مذحج


«التحفة النورانية» لعبد الله بن عبد الرحمن باوزير.
== تالیفات درباره او ==
امامان از علما و نویسندگان در فضایل و کرامات و احوال او کتاب‌هایی تألیف کرده‌اند، از جمله:<ref>خرد, محمد بن علی (2002). غرر البهاءالضوی ودرر الجمال البدیع البهی. القاهرة، مصر: المکتبة الأزهریة للتراث. صفحة 274، 560.</ref>


«البراهين المشرقة في عجائب مناقبه الفائقة» لعبد الرحمن بن محمد الخطيب.
* «فتح الله الرحیم الرحمن فی مناقب الإمام العیدروس» لعمر بن عبدالرحمن صاحب الحمراء.
* «التحفة النورانیة» لعبدالله بن عبدالرحمن باوزیر.
* «البراهین المشرقة فی عجائب مناقبه الفائقة» لعبدالرحمن بن محمد الخطیب.


=فرزندان=
== فرزندان ==
پنج مرد را وصیت کرد : محمد و ابوبکر عدنی و پاشنه آنها معدوم است و علوی و شیخ و حسین و آنها پاشنه دارند. و پنج ماده عبارتند از: رقیه، خدیجه، ام کلثوم، طلحه و بهیه.  
از او پنج پسر به جای ماند: محمد و ابوبکر العدنی که از ایشان نسلی به جای نماند و علوی و شیخ و حسین که آنها دارای نسل هستند. و پنج دختر از او به جای ماند که عبارتند از: رقیه، خدیجه، ام کلثوم، طلحه و بهیه.<ref>المشهور, عبدالرحمن بن محمد (1404 هـ). شمس الظهیرة (PDF). الجزء الأول. جدة، السعودیة: عالم المعرفة. صفحة 93. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 2 ینایر 2020.</ref>


=وفات=
== وفات ==
عبدالله العیدروس از حضرموت به سواحل سفر می کرد و در هر روستا مدتی اقامت می کرد و در یکی از سفرهای خود پس از مدتی اقامت از شهر آش شهر برمی گشت. ماه و چند روز رنج کشید و بیمار شد تا اینکه در روز دوازدهم ماه مبارک رمضان سال 865 هجری قمری در روستایی به نام ابول در مسیر شهر طارم از دنیا رفت و جسدش را به طارم منتقل کردند و به خاک سپردند. در روز چهاردهم ماه مبارک رمضان در قبرستان زنبل بر سر قبر او گنبدی ساخته شد.
عبدالله العیدروس از حضرموت به کشور ساحل سفر می‌کرد و در هر روستا مدتی اقامت می‌کرد و در یکی از سفرهای خود پس از مدتی اقامت از شهر الشحر بر می‌گشت. مدتی بیمار شد تا اینکه در روز یکشنبه دوازدهم ماه مبارک رمضان سال 865 هجری قمری در روستایی به نام عبول در مسیر شهر تریم از دنیا رفت و جسدش را به تریم منتقل کردند و در روز چهاردهم ماه مبارک رمضان در مقبره زنبل به خاک سپردند و بر سر قبر او گنبدی ساخته شد.


=منابع=
== منابع ==
مجموع سلطان الملا امام عبدالله بن ابی بکر العیدروس (PDF) . طارم، حضرموت: خانه میراث. 1438 ق / 2017 م.
مجموع سلطان الملا امام عبدالله بن ابی‌بکر العیدروس (PDF). طارم، حضرموت: خانه میراث. 1438 ق / 2017 م.
معروف، ابوبکر بن علی (1422ق). The Greatest Aidarous, Flags of Hadramaut Series 12 (PDF) . عدن، یمن: واحد خدمات مطالعات و میراث - اوراق قرضه آموزش اسلامی.
معروف، ابوبکر بن علی (1422ق). The Greatest Aidarous, Flags of Hadramaut Series 12 (PDF). عدن، یمن: واحد خدمات مطالعات و میراث - اوراق قرضه آموزش اسلامی.


=پانویس=
== پانویس ==
{{پانویس}}


[[رده: شخصیت های جهان اسلام]]
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:عالمان]]
[[رده:عالمان اهل سنت]]
[[رده:یمن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۲۲:۲۰

عبدالله عیدروس
نام کاملعبدالله عیدروس
اطلاعات شخصی
سال تولد۸۱۱ ق، ۷۸۷ ش‌، ۱۴۰۹ م
محل تولدحضرموت، یمن
سال درگذشت۸۶۵ ق، ۸۳۹ ش‌، ۱۴۶۱ م
محل درگذشتحضرموت، یمن
دیناسلام، اهل سنت، صوفی شافعی
استادان
  • عمویش عمر بن عبدالرحمن المحضار
  • محمد بن حسن جمل اللیل
  • محمد بن علی مولى عیدید
  • محمد بن أحمد بافضل
شاگردان
  • برادرش علی بن أبی‌بکر السکران
  • عمر بن عبدالرحمن صاحب الحمراء
  • عبدالله بن محمد مولى عیدید
  • عبدالله بن عبدالرحمن باوزیر
آثار
  • الکبریت الأحمر والإکسیر الأکبر» فی علم التوحید
  • رسالة لطیفة فی التصوف
  • رسالة فی دخول الخلوة والأربعینیة
  • شرح لقصیدة للشیخ عمرالمحضار
فعالیت‌ها
  • فقیه و رهبر دینی
  • نقیب علویان حضرموت

عبدالله العیدروس (۸۱۱ - ۸۶۵ هجری قمری) امام و عالمی‌ بود که در میان مردم حضرموت دارای اعتبار و مقامی‌ بلند بود. نسب او از سادات آل باعلوی است که به رسول خدا صلی الله علیه و آله می‌رسد. او پس از عمویش عمرالمحضار، علیرغم سن کمش به دلیل جایگاه بلند و مقبولیت اجتماعی متولی نقابت سادات علوی شد. پدربزرگش او را به «العیدروس» ملقب کرد که العیدروس لقب امام اولیاء الله است و گفته‌اند العیدروس یکی از نام‌های اسد (شیر) است. نسب همه علویان آل عیدروس به او برمی‌گردد.

نسب

عبدالله بن أبی‌بکر السکران بن عبدالرحمن السَقّاف بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد‌الباقر بن علی زین‌العابدین بن الحسین بن علی بن أبی‌طالب، و علی، همسر فاطمه، دختر محمد، صلی الله علیه و آله است.

وی بیست و دومین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.

تولد و تربیت

وی در ده روز اول ماه ذی الحجه سال 811 هجری قمری در شهر تریم حضرموت به دنیا آمد. مادرش مریم دختر احمد بن محمد بارشید است. او هشت ساله بود که جدش عبدالرحمن السَقّاف از دنیا رفت و ده ساله بود که پدرش را از دست داد. عمویش عمرالمحضار او را سرپرستی کرد و او را به ازدواج دخترش عایشه درآورد. قرآن را نزد محمد بن عمر باعلوی آموخت و در علوم شریعت «التنبه» و «المنهاج» و «خلاصه غزالی» را مکرر خواند. در علوم تفسیر و حدیث و فقه و نحو و زبان و هیات تحصیل کرد. در علم تصوف بیشتر به کتاب‌های ابوحامد غزالی علاقه داشت. به خصوص کتاب «إحیاء علوم الدین».[۱]

اساتید

از جمله اساتید او عموهایش احمد و شیخ و محمد و حسن می‌باشند و اساتید دیگر از جمله:[۲]

  • عمویش عمر بن عبدالرحمن المحضار
  • محمد بن حسن جمل اللیل
  • محمد بن علی مولى عیدید
  • محمد بن أحمد بافضل
  • سعد بن علی مذحج
  • علی بن محمد باعمار
  • سعد بن عبدالله باعبید
  • عبدالله بامروان
  • إبراهیم بن محمد باهرمز
  • عبدالله باغشیر
  • عبدالله بن أحمد باهراوة

شاگردان

مردم طبقات مختلف از او بهره گرفتند و تعدادی از بزرگان و مجتهدان شاگردان او هستند؛ از جمله:[۳]

  • برادرش علی بن أبی‌بکر السکران
  • عمر بن عبدالرحمن صاحب الحمراء
  • عبدالله بن محمد مولى عیدید
  • عبدالله بن عبدالرحمن باوزیر
  • عبدالله بن أحمد باکثیر
  • أحمد قسم بن علوی الشیبة
  • محمد بن علی بن عفیف
  • ابنه أبوبکر بن عبدالله العدنی
  • ابنه حسین بن عبدالله العیدروس
  • ابنه شیخ بن عبدالله العیدروس

تولیت نقابت

عمویش عمرالمحضار نقیب بنی علوی بود. عبدالله عیدروس بیست و پنج ساله بود که از علویان خواست تا نزد جناب محمد جمل اللیل بروند و او را به عنوان نقیب و نسابه قوم انتخاب کنند. اما جمل اللیل در آن زمان ساکن بروژ بلژیک بود و از قبول مسئولیت سرباز زد. پس نماز خواند و استخاره گرفت و عبدالله عیدروس را پیشنهاد داد و این‌گونه او نقیب علویان شد.

روابط اجتماعی

پول و اعتبار خود را به همه مسلمانان به ویژه فقرا و ضعیفان و نیازمندان می‌بخشید و با هر کس مطابق فطرت خود رفتار می‌کرد و هر کس را در مرتبه خود قرار می‌داد و با فقرا در آنچه که صلاح آنهاست می‌نشست و با فقها مذاکره عل می‌می‌کرد. نعمت‌های ظاهر و نهان خداوند را بیان می‌کرد. لباس فاخر می‌پوشید و با زنان زیبا ازدواج می‌کرد و در خانه‌های محکم زندگی می‌کرد. ملوک نزد هیبت او خاضع بودند و از نفوذ ا و هراسان بودند. با این حال او با ایشان مدارا می‌کرد و با نرمی با ایشان سخن می‌گفت. اتباع خود را از ارتباط با ملوک و رفت و آمد با آنها منع می‌کرد و می‌گفت: «دو خصلت است که انجام می‌دهم و اتباع خود را از آن دو منع می‌کنم؛ سماع و ارتباط با والیان» او ابتدا در برنامه سماع شرکت نمی‌کرد ولی بعدا در سماع شرکت می‌جست.[۴]

تالیفات

وی نویسنده کتاب‌های متعددی است از جمله:

  • الکبریت الأحمر والإکسیر الأکبر» فی علم التوحید
  • رسالة لطیفة فی التصوف
  • رسالة فی دخول الخلوة والأربعینیة
  • شرح لقصیدة للشیخ عمرالمحضار
  • فتح الفتوح شرح نحن لکم من قبل أن یلد نوح
  • دوائر الإمام العیدروس
  • مناقب الإمام سعد بن علی مذحج

تالیفات درباره او

امامان از علما و نویسندگان در فضایل و کرامات و احوال او کتاب‌هایی تألیف کرده‌اند، از جمله:[۵]

  • «فتح الله الرحیم الرحمن فی مناقب الإمام العیدروس» لعمر بن عبدالرحمن صاحب الحمراء.
  • «التحفة النورانیة» لعبدالله بن عبدالرحمن باوزیر.
  • «البراهین المشرقة فی عجائب مناقبه الفائقة» لعبدالرحمن بن محمد الخطیب.

فرزندان

از او پنج پسر به جای ماند: محمد و ابوبکر العدنی که از ایشان نسلی به جای نماند و علوی و شیخ و حسین که آنها دارای نسل هستند. و پنج دختر از او به جای ماند که عبارتند از: رقیه، خدیجه، ام کلثوم، طلحه و بهیه.[۶]

وفات

عبدالله العیدروس از حضرموت به کشور ساحل سفر می‌کرد و در هر روستا مدتی اقامت می‌کرد و در یکی از سفرهای خود پس از مدتی اقامت از شهر الشحر بر می‌گشت. مدتی بیمار شد تا اینکه در روز یکشنبه دوازدهم ماه مبارک رمضان سال 865 هجری قمری در روستایی به نام عبول در مسیر شهر تریم از دنیا رفت و جسدش را به تریم منتقل کردند و در روز چهاردهم ماه مبارک رمضان در مقبره زنبل به خاک سپردند و بر سر قبر او گنبدی ساخته شد.

منابع

مجموع سلطان الملا امام عبدالله بن ابی‌بکر العیدروس (PDF). طارم، حضرموت: خانه میراث. 1438 ق / 2017 م. معروف، ابوبکر بن علی (1422ق). The Greatest Aidarous, Flags of Hadramaut Series 12 (PDF). عدن، یمن: واحد خدمات مطالعات و میراث - اوراق قرضه آموزش اسلامی.

پانویس

  1. الحامد, صالح بن علی (1423 هـ). تاریخ حضرموت. الجزء الثانی. صنعاء، الیمن: مکتبة الإرشاد. صفحة 757.
  2. الحبشی, عیدروس بن عمر (1430 هـ). عقد الیواقیت الجوهریة. الجزء الثانی. تریم، الیمن: دار العلم والدعوة. صفحة 1061.
  3. الحبشی, أحمد بن زین. شرح العینیة. سنغافورة: مطبعة کرجای المحدودة. صفحة 195.
  4. الشلی, محمد بن أبی بکر (1402 هـ). المشرع الروی فی مناقب السادة الکرام آل أبی علوی (PDF). الجزء الثانی (الطبعة الثانیة). صفحة 342. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 4 دیسمبر 2020.
  5. خرد, محمد بن علی (2002). غرر البهاءالضوی ودرر الجمال البدیع البهی. القاهرة، مصر: المکتبة الأزهریة للتراث. صفحة 274، 560.
  6. المشهور, عبدالرحمن بن محمد (1404 هـ). شمس الظهیرة (PDF). الجزء الأول. جدة، السعودیة: عالم المعرفة. صفحة 93. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 2 ینایر 2020.