عبدالرحمن السقاف: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۵۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="references" style="margin: 0px 0px 10px 0px; max-height: 300px; overflow: auto; padding: 3px; font-size:95%; background: #FFA500; line-height:1.4em; padding-bottom: 7px;"><noinclude>
{{جعبه اطلاعات شخصیت
[[پرونده:Ambox clock.svg|60px|بندانگشتی|راست]]
| عنوان = عبدالرحمن السقاف
<br>
| تصویر =  
'''''نویسنده این صفحه در حال ویرایش عمیق است. '''''<br>
| نام = عبدالرحمن السقاف
 
| نام‌های دیگر =
'''یکی از نویسندگان مداخل ویکی وحدت مشغول ویرایش در این صفحه می باشد. این علامت در اینجا درج گردیده تا نمایانگر لزوم باقی گذاشتن صفحه در حال خود است. لطفا تا زمانی که این علامت را نویسنده کنونی بر نداشته است، از ویرایش این صفحه خودداری نمائید. '''
| سال تولد = ۷۳۹ ق
<br>
| تاریخ تولد = 
''آخرین مرتبه این صفحه در تاریخ زیر تغییر یافته است: ''{{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}؛</small>
| محل تولد = حضرموت، یمن
 
| سال درگذشت = ۸۱۹ ق
<noinclude>
| تاریخ درگذشت =
</div>
| محل درگذشت = حضرموت، یمن
 
| استادان = {{فهرست جعبه عمودی | پدرش محمد بن علی مولى الدویلة | محمد بن علوی صاحب العمائم | أحمد بن محمد الخطیب | علی بن سلم التریمی}}
 
| شاگردان = {{فهرست جعبه عمودی | محمد بن حسن جمل اللیل | محمد بن علی مولى عیدید | أبوبکر بن علوی الشیبة | محمد بن عبدالرحمن الخطیب}}
 
| دین = اسلام
| مذهب = صوفی، اهل سنت
| آثار =
| فعالیت‌ها = {{فهرست جعبه عمودی | ریشه آل سقاف علویون | مرجع علمی و معنوی حضرموت در زمان خود}}
| وبگاه =
}}
'''ّعبدالرحمن سَقّاف''' (۷۳۹ - ۸۱۹ هجری قمری) شیخی ثروتمند، راهنمای اجتماعی و شخصیتی برجسته در میان مردم زمان خود در [[حضرموت]] بود. کشاورزی می‌کرد و کارهای خیریه و مجاهدت‌های عارفانه از جمله مسجد سازی، تلاوت قرآن و مجالس ذکر داشت. مجلس معروف به حضرت سَقّاف را به او نسبت می‌دهند. ملقب به «السَقّاف» شد، زیرا در زمان خود مانند سقفی بالای سر دوستان و پیروان خود بود و نیز از همه برتر بود. همه آل سَقّاف علویون به او برمی‌گردند.<ref>المقحفی, إبراهیم أحمد (1422 هـ). معجم البلدان والقبائل الیمنیة. الجزء الأول. صنعاء، الیمن: دار الکلمة. صفحة 796.</ref>


==نسب==
عبدالرحمن بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن [[جعفر بن محمد (صادق)|جعفر الصادق]] بن [[محمد بن علی (باقر العلوم)|محمد‌الباقر]] بن علی [[علی بن الحسین (زین العابدین)|زین‌العابدین]] بن [[حسین بن علی (سید الشهدا)|حسین]] بن [[علی بن ابی‌طالب|علی بن أبی‌طالب]]، و علی همسر [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه]] دختر [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|محمد]] صلی الله علیه و آله است.


وی بیستمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.


عبدالرحمن سقاف (۷۳۹ - ۸۱۹ هجری قمری) شیخی ثروتمند، راهنمای اجتماعی و شخصیتی برجسته در میان مردم زمان خود در حضرموت بود . کشاورزی می کرد و کارهای خیریه و مجاهدت های رفتاری از جمله مسجد سازی، تلاوت قرآن و مجالس ذکر داشت. حضور معروف به حضرت ثقاف را به او نسبت می دهند . ملقب به «السقاف» شد، زیرا در حال خود سقفی بر اولیای زمان خود بود، یعنی بر فراز آنان بود و برخاست و برای آنان مانند بام خانه شد. مدیون همه ثقاف علویان است.  
==تولد و تربیت==
وی در سال 739 هجری قمری در شهر تریم حضرموت به دنیا آمد و مادرش عایشه بنت ابی‌بکر الورع بن احمد بن فقیه المقدم است <ref>الحبشی, أحمد بن زین. شرح العینیة. سنغافورة: مطبعة کرجای المحدودة. صفحة 183.</ref>. تربیت او از طفولیت در میان استماع قرآن و علوم شرعی در منزل و مجالس و محافل بود. قرآن را نزد شیخ احمد بن محمد الخطیب حفظ کرد و بر علوم قرآن و لحن تسلط داشت. تمام متون فقهی و لغت را مورد تحقیق و بررسی قرار داد و در جوانی مشتاق انجام کارهای خیر شد. ملتزم به مطالعه و مراجعه و تحقق علوم به ویژه شرکت در مجالس پدرش بود.


گفته می‌شود که وی تقریباً توانسته است «الوجیز» و«المهذب» را از زیادی مراجعه و مطالعه و حضور در جلسات تقریر آنها حفظ کند.


=نسب=
بین او و شیخ فضل بن عبدالله مصاحبت و محبت شدید و ارتباط معنوی و با هم بودن‌های بسیار در مجالس فراوان برای خواندن علوم نافع وجود داشت.<ref>خرد, محمد بن علی (2002). غرر البهاءالضوی ودرر الجمال البدیع البهی. القاهرة، مصر: المکتبة الأزهریة للتراث. صفحة 254، 543.</ref>
عبدالرحمن بن محمد مولی آل Duwailah بن علی بن علوی AL - Ghayyar بن AL - فقیه، سرهنگ محمد بن علی بن محمد، صاحب Mirbat بن علی، Khalee، بن علوی بن محمد بن AL - علوی بن عبید الله بن احمد AL -Muhajir بن عیسی بن محمد آل -Naqib بن علی - العریضی بن جعفر الصادق بن محمد - باقر بن علی زین آل - العابدین بن آل - حسین سبط بن علی بن ابی طالب ، و علی است شوهرفاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله .


وی بیستمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.
==اساتید==
عنایت اساتید بزرگ در زندگی او تأثیر بسزایی داشت. برخی از آنها درک و دانش او را شکل دادند و موجب گشایش استعدادهای او بودند.


=تولد و تربیت=
برای طلب علم به شبام، دوعن، وادی عمد، الغیل، بروم و عدن، و در نهایت به تاریم بازگشت. در اینجا به برخی از کسانی که از تریم و غیر آن از آنان بهره گرفتند و بهره بردند اشاره می‌کنیم:<ref> الشلی, محمد بن أبی بکر (1402 هـ). المشرع الروی فی مناقب السادة الکرام آل أبی علوی (PDF). الجزء الثانی (الطبعة الثانیة). صفحة 323. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 4 دیسمبر 2020.</ref>
وی در سال 739 هجری قمری در شهر طارم از حضرموت به دنیا آمد و مادرش عایشه بنت ابی بکر الوراء بن احمد بن فقیه مقدم است .  تربيت او از طفوليت بود و در ميان استماع قرآن و علوم شرعي در منزل و مجالس و محافل بود و قرآن را نزد شيخ احمد بن محمد آل حافظ بود. خطیب به علوم قرآن و لحن تسلط داشت و به تمام متون فقهی و زبانی نایل شد و زود مشتاق کار خیر شد و خواندن لازم است و مرور و کسب علم به ویژه در مجالس پدرش. تمام کتب علمی در اختیار پدرش و تعدادی از شیوخ بوده است، از این رو گفته می شود که وی تقریباً توانسته است « خلاصه » و « مودب » را به تعداد کثیری از تردادهمه حفظ کند و در مجالس شرکت کند و باید گزارش آنها را ببینید پنجاه جلد در علم شرع، علاوه بر علوم دیگر، با کمال، تهذیب، تصدیق و تدقیق علم و کار با آن خواند. و بین او و شیخ بودفضل بن عبدالله با بهترین مصاحبت و محبت شدید و هماهنگی معنوی و اجتماع مکرر در مجالس فراوان برای خواندن علوم نافع.
* پدرش محمد بن علی مولى الدویلة
* محمد بن علوی صاحب العمائم
* أحمد بن محمد الخطیب
* علی بن سلم التریمی
* علی بن سعید باصلیب
* عبدالله بن طاهر الدوعنی
* أبوبکر بن عیسى بایزید
* محمد بن سعید باشکیل
* محمد بن أبی‌بکر باعباد
* مزاحم بن أحمد باجابر
* عمر بن سعید باجابر
* محمد بن سعید کِبَّن


=اساتید=
==شاگردان==
عنایت شیوخ بزرگ در زندگی او تأثیر بسزایی داشت، برخی از آنها درک و دانش او را شکل دادند و از آنها استعدادها و مقدمات او گشوده شد، برای طلب علم به شیبام، دوان، وادی عماد، الغیل، بروم و عدن، و در نهایت به تاریم بازگشت. در اینجا به برخی از کسانی که از طارم و پس از آن از آنان بهره گرفتند و بهره بردند اشاره می کنیم:  
مشهورترین شاگردان او که در جامعه جایگاهی داشتند، از جمله فرزندانش و فرزندان برادرش عبارتند از:  
* محمد بن حسن جمل اللیل
* محمد بن علی مولى عیدید
* أبوبکر بن علوی الشیبة
* محمد بن عبدالرحمن الخطیب
* عبدالرحمن بن محمد الخطیب
* محمد بن عمر صاحب المصف
* سعد بن علی مذحج
* عبدالرحیم بن علی الخطیب
* علی بن محمد الخطیب
* شعیب بن عبدالله الخطیب
* عبدالله بن محمد باشراحیل
* عبدالله بن أحمد العمودی
* أحمد بن أبی‌بکر باحرمی
* عبدالله بن إبراهیم باحرمی
* علی بن أحمد بن علی بن سلم
* محمد بن معافى
* عبدالله بن نافع بامنذر
* عیسى بن عمر بهلول
* أحمد بن علی الحبانی
* سعد بن عبدالله باعنتر
* محمد بن سعید المغربی
* محمد بن أحمد العمری


پدرش محمد بن علی مولا الدویله است
==حالات و عبادات==
محمد بن علوی صاحب عمامه
در کتاب‌های زندگی‌نامه علما از مجاهدت‌های او در آغاز زندگی‌اش آمده است که در حفظ اوقات و بهره‌گیری کم حتی از حلال و زیادی روزه و عبادات فراوان و نیز از ذکرهای آخر شب و قرآن خواندن
احمد بن محمد الخطیب
او در نماز که گفته شده هنگامی که برای تهجد به شعب النعیر می‌رفت، در شبانه روز دو بار قرآن را در نمازهایش ختم می‌کرد. بعد از آن به جایی رسید که چهار بار در روز و چهار بار در شب ختم می‌کرد. شاگردش علی بن محمد درباره‌اش گفت: شیخ عبدالرحمن این هشت ختم را به این صورت انجام می‌داد که دو ختم را بعد از نماز صبح تا ظهر انجام می‌داد و یک ختم را بین ظهر و عصر در دو رکعت نماز و یک ختم دیگر را بعد از نماز عصر انجام می‌داد. در شب نیز قامت او چون کمان دیده می‌شد از زیادی ایستادن. او به شدت از شهرت بیزار بود و میل به گوشه‌نشینی و دوری از مردم داشت. گاهی به شعب نبی‌الله هود می‌رفت و کتاب‌ها و ذکرهایش و اندکی غذا را با خود می‌برد و یک ماه یا بیشتر در آنجا می‌ماند.<ref> الحامد, صالح بن علی (1423 هـ). تاریخ حضرموت. الجزء الثانی. صنعاء، الیمن: مکتبة الإرشاد. صفحة 741.</ref>
علی بن سلیم التاریمی
علی بن سعید بسالب
عبدالله بن طاهر الدوانی
ابوبکر بن عیسی بایزید
محمد بن سعید باشقیل
محمد بن ابی بکر بعباد
مزاحم بن احمد باجابر
عمر بن سعید باجابر
محمد بن سعید کبان


=شاگردان=
او به کار و فعالیت بدنی و کشاورزی طبق روش خانواده و گذشتگانش علاقه داشت و نخل زیادی در تریم و المسیلة و غیر آن داشت. و هنگام کاشت نخل سوره یاسین را می‌خواند، اما در یکی از زمین‌هایش به نام «باحبیشی» پس از پایان نهال کاری یک ختم کامل قرآن می‌خواند و آن را به عنوان صدقه برای فرزندانش قرار می‌داد، مشروط به اینکه به عدد معین قرآن بخوانند و تهلیل و تسبیح کنند و بعد از مرگش ثواب آن را به روح او هدیه کنند.
از او شاگردانی دریافت کرد که در جامعه مهم بودند، از جمله فرزندانش، فرزندان برادرش و دیگران که مشهورترین آنها عبارتند از:


شب شتر محمد بن حسن
و به سبب مال فراوان، سخاوتمندانه به نیازمندان انفاق می‌کرد و پول فراوان می‌بخشید و در نقاط مختلف حضرموت ده مسجد بنا کرد و بر هر مسجدی که از نظر واقعی استحقاقش را داشت، ملک و زمین قرار داد. هنوز از مساجد او مسجد او به نام (مسجد السَقّاف) در تریم است که اولین مسجدی است که در سال 768 هجری قمری ساخته است و در آن مراسم هفتگی منسوب به او و جلسات حفظ قرآن کریم برگزار می‌شود. محمد بن علوی العیدروس معروف به سعد یکی از امامان جماعت مسجد و متولیان سابق آن بوده است.
محمد بن علی مولا عیدید
ابوبکر بن علوی الشیبه
محمد بن عبدالرحمن الخطیب
عبدالرحمن بن محمد الخطیب
محمد بن عمر، صاحب مدیر تصفیه
سعد بن علی مذحج
عبدالرحیم بن علی الخطیب
علی بن محمد الخطیب
شعیب بن عبدالله الخطیب
عبدالله بن محمد بشرحیل
عبدالله بن احمد العمودی
احمد بن ابی بکر بهرامی
عبدالله بن ابراهیم بهرامی
علی بن احمد بن علی بن سلیم
محمد بن معافی
عبدالله بن نافع بامونذر
عیسی بن عمر بهلول
احمد بن علی الحبانی
سعد بن عبدالله بنتر
محمد بن سعید مغربی
محمد بن احمد العمری


=فعالیت ها=
یکی از کارهای او در سال‌های پایانی عمرش این بود که در تحکیم مدرسه حضرموت و منحصر به فرد بودن مکتب حضرموت به همان سبکی که فقیه مقدم برگزیده بود، تلاش کرد تا علم و کار و آداب و عبادت را در دل پیروان با رغبت به وجود آورد؛ به همین دلیل او را «المقدم الثانی» نامیدند.
در کتب تراجم از مجاهدت او در آغاز رفتار آمده است که در حفظ اوقات و کاهش حلال و روزه و عبادات فراوان به مقصود رسید تا جایی که پاسخش در آخر شب. در تلاوت قرآن در نمازش به مقدار دو نسخه قرآن در هر روز، هنگامی که برای تهجد نزد اهل النائر بیرون می رود، می شود و حالش بعداً در روز چهار خاتم می خواند. و چهار شب، شاگردش علی بن محمد خطیب درباره او می گوید: «شیخ عبدالرحمن این خاتم های یاد شده را چهار شب و چهار در روز، دو تا بعد از نماز صبح تا وقت ظهر می خواند. خاتمه بین ظهر و بعد از ظهر و خواندن آن در دو رکعت و پایانی بعد از نماز عصر، در شب به دلیل ایستادن زیاد، مانند استوانه ای دیده می شد. او بیش از همه از شهرت متنفر بود و به گوشه گیری و دوری از مردم تمایل داشت و ممکن بود با همراه داشتن کتاب ها و سوابق و اندکی روزی نزد قوم پیامبر خدا (ص) برود و یک ماه یا بیشتر بماند. .  


او به کار یدی وسوسه می‌شد و کشاورزی معمولاً خانواده و سلف اوست و نخل زیادی در طارم و گاز و غیره کاشته بود و اگر در هنگام کاشت نخل خواندن سوره یاسین را می‌کشید، در حالی که در زمینی به نام «بهبایشه» پس از آن بود. پس از تکمیل هر ایمپلنت، خاتما را کامل بخواند، سپس آن را برای حاضران در میان فرزندانش خیریه کند، مشروط بر اینکه هر شب با عددی مشخص، خدا را بخوانند، تشویق کنند و تسبیح کنند، سپس ثواب آن را به روح او پس از مرگش اهدا کنند.
==مجلس (الحضرة) سَقّاف==
نزد شیوخ صوفیه مشهور است که «الحضرة» یکی از مجالس ذکر است که مشتمل بر حرکت مشتاقان و حاضران با وجدان و ذوق است که بر حسب استعدادهایشان آنان را از عادت معمول فطرت انسان بیرون می‌آورد و آن راحت بخشی به روح و غرق شدن در ذکر است. در این مجلس شب‌های پنج‌شنبه و دوشنبه سید عبدالرحمن السَقّاف بعد از نماز عشاء در مسجدش می‌نشست و این شبها الراتب نامیده می‌شوند. مجلس الحضرة با خواندن سوره الفاتحه شروع می‌شود. پس از آن تهلیل (لا اله الا الله) به تعداد معین گفته می‌شود. سپس ﴿سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ۝180وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ۝181وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ۝182﴾ [37:180—182]، ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا﴾خوانده می‌شود. بعد از آن دوباره فاتحه خوانده می‌شود. در نهایت قصیده‌های گذشتگان به ترتیب متعارف خوانده می‌شود.  


و به سبب مال فراوان و مال فراوان، سخاوتمندانه به نیازمندان انفاق می کرد و هزاران پول نقد می بخشید و در نقاط مختلف حضرموت ده مسجد بنا کرد و بر هر مسجدی که از نظر واقعی استحقاقش را دارد، قرار داد. ملک و زمین و هنوز از مساجد او مسجد او به نام ( مسجد السقاف ) در طارم است که اولین مسجدی است که در سال 768 هجری قمری ساخته شد که در آن مراسم هفتگی منسوب به او برگزار می شود و قرآن کریم. جلسات حفظ نیز در آن برگزار می شود، محمد بن علوی العیدروس معروف به سعد از امام جماعت مسجد و متولیان سابق آن بوده است.
بیشتر اشعار خوانده شده به سبک حمینی و ساده است و شنونده را به مقامات اولیای صالح و شیوخ طریقت وصل می‌کند. سید عبدالرحمن ترتیب و اشعار دیگری برای فرزندانش و برای برخی از اهل ذوق اضافه کرد. عبدالرحمن بن محمد المشهور، تمام ترتیب‌های مجلس الحضرة را در کتاب مخصوصی به نام «المنهل العجیب الصاف فی فضل وکیفیة حضرة الشیخ عبدالرحمن السَقّاف» گردآوری کرده است.<ref>بلفقیه, علوی بن محمد بن أحمد (1415 هـ). من أعقاب البضعة المحمدیة الطاهرة. الجزء الأول. المدینة المنورة، السعودیة: دار المهاجر. صفحة 69.</ref>


و یکی از کارهای او در سالهای پایانی عمرش این بود که در تحکیم احکام راه مدرسه حضرموت تلاش کند تا علم و کار و آداب و عبادت را در دل پیروان با رغبت به وجود آورد. منحصر به فرد بودن مکتب حضرموت به همان سبکی که فقیه مقدم برگزیده بود ، به همین دلیل او را «مقدم دوم» نامیدند.
==سخنان او==
 
=مجلس (الحضرة) سقاف=
نزد شیوخ صوفیه مشهور است که « حضور » یکی از مجالس ذکر است که مشتمل بر حرکت مشتاقان و حاضران با وجدان و ذوق است که آنان را به اقتضای مقدمات از عادت معمول فطرت انسان بیرون می‌آورد. بخشی از آفرینش روح و رام کردن آن با ذکر و جذب شدن در آن است. شیخ عبدالرحمن ثقاف شب های پنج شنبه و دوشنبه بعد از شام در مسجد خود به نماز عصر می نشست که به آن شب اجرت می گویند. حضور آغاز می شود فاتحه، سپس ریتم خاص به شادی، پس از آن ) سبحان خود را خداوند از خداوند از شکوه توصیف آنچه ۝180 و صلح در رسولان ۝181 ستایش به خدا ، پروردگار از جهان ۝182 (  [ 37 : 180-182 ] ،) یک خدا و فرشتگان او نعمت ارسال در پیامبر : ای کسانی که ایمان ! صلح بر او و درود بر او [ 33 : 56] و سپس نور دیگری. مرثیه سرایی طبق ترتیبات معمول حضور با اشعار پیشینیان آغاز می شود و بیشتر اشعار خوانده شده به سبک حامیتی عاری از محبت و حاوی حرکت ضمیر ذوقی و پیوند دهنده شنونده با ایستگاه ها و مراتب است. از اولیای صالح و شیوخ طریقت و طارم مؤسسات و احکام معنوی آن را ذکر کرده و بعد از شیخ عبدالرحمن طریب و اشعار دیگر برای فرزندانش و برای برخی از اهل ذوق عبدالرحمن بن محمد مشعور اضافه شده است . تمام احادیث حضوری را در کتاب مخصوصی به نام «المنحل العجیب الصافی فی فضل و الکریم، حضرت شیخ عبدالرحمن الثقاف» گردآوری کرد.
 
=سخنان او=
از آنچه به شاگردانش گفت:
از آنچه به شاگردانش گفت:
* «یک مثقال باطن بهتر از خرمنی از اعمال ظاهری است».
* «کسی که ذکر نگوید میمون است و کسی که اذکار ندارد، مرد نیست.
* کسی که شب زنده دار نباشد، حیا ندارد.
* کسی که کتاب «المهذب» را نخواند، قواعد طلایی را نخواهد دانست. کسی که ادب ندارد، خرس است.
* هر علم بی عملی باطل است و هر علم همراه با عمل بدون نیت الهی بی فایده است. هر علم همراه با عمل با نیت خدایی که بر مبنای شرع نباشد مردود است و هر علم با عمل با نیت الهی بر مبنای شرع که همراه با ورع نباشد جز زیان نیست.
* «پسر زمان خود باش، اگر اهل زمانه را گرگ دیدی، مثل گوسفند نباش که تو را بخورند و اگر آنها را گوسفند دیدی، مانند گرگ آنها را نخور».


«یک مثقال باطن بهتر از ادویه اعمال ظاهری است».
==فرزندان==
«کسی که آن را ذکر نکرده، میمون است و نه اذکار او آنچه گفته می‌شود، و آیا « احیاء » چه شرم‌آور است، و « مودبانه » آنچه را که به احکام اعتقادی معروف است نخوانده است، نه ادبیاتش. یک خرس است."
سید عبدالرحمن با چهار زن ازدواج کرد. او کثرت ازدواج را موجب رهایی ذهن از دغدغه‌های جسمی می‌داند و به انسان مجال رسیدگی به مسایل روحی می‌دهد. زنان او هم از تریم و هم از خارج تریم بودند. او سیزده پسر و هفت دختر به جای گذاشت. دختران عبارتند از: مریم، فاطمه، بهیة، اسماء، عایشه، علویه السوم و علویه القاره. و پسران: عمرالمحضار و محمد و احمد و جعفر و حسن و شیخ که این پسران اولادشان منقرض شده‌اند و نسل شیخ عبدالرحمن سَقّاف از هفت پسر دیگر اوست: ابوبکر السکران، علی، علوی، عبدالله، عقیل، ابراهیم و حسین.<ref>المشهور, عبدالرحمن بن محمد (1404 هـ). شمس الظهیرة (PDF). الجزء الأول. جدة، السعودیة: عالم المعرفة. صفحة 83. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 23 نوفمبر 2020.</ref>
«هر علم بدون عمل باطل است و هر علم و عمل بدون نیت باطل است و هر علم و عمل و نیتی بدون سنت مردود است و هر علم و عمل و نیّت و سنت بدون تقوا زیان است».
«پسر زمان خود باش، زیرا اگر خانواده او را گرگ دیدی، مثل گوسفند نیفتی، تو را می‌خورند و اگر آنها را مثل گوسفند دیدی، مانند گرگی نیفتی که آنها را می‌خورد».
فرزندان  
شیخ عبدالرحمن زیاد ازدواج می کرد و در ازدواج خود چهار زن را جمع کرد و در کثرت ازدواج دید که ذهن را از دغدغه های جسمی رها می کند و به خواسته های نفس می پردازد. جمع كردن دل بر خواسته خدا در نفس، و زنانى از خارج طارم داشت كه بعضى از آنها اهل طارم بودند. از او سیزده پسر و هفت دختر به جای گذاشت. دختران عبارتند از: مریم، فاطمه، باحیاء، اسماء، عایشه، علویه السوم و علویه القره. و پسران: عمر المحضر و محمد و احمد و جعفر و حسن و شیخ و قهوه‌ای‌اند و اولادشان منقرض شده‌اند و پاشنه‌های شیخ عبدالرحمن ثقاف هفت است: ابوبکر السقاف. سکران، علی، علوی، عبدالله، عقیل، ابراهیم و حسین.  
 
=وفات=
تریم روز پنجشنبه بیست و سوم شعبان سال 819 هجری قمری درگذشت و در قبرستان زنبل در میان خانواده و اجدادش به خاک سپرده شد .  


=منابع=
==وفات==
معروف، ابوبکر بن علی (1422ق). امام شیخ عبدالرحمن الثقاف، پرچم های حضرموت سری نهم (PDF) . عدن، یمن: مرکز خلاقیت فرهنگی برای مطالعات و خدمات میراث.
روز پنجشنبه بیست و سوم شعبان سال 819 هجری قمری در تریم درگذشت و در قبرستان زنبل در میان خانواده و اجدادش به خاک سپرده شد <ref> شنبل, أحمد بن عبدالله (1424 هـ). تاریخ شنبل. صنعاء، الیمن: مکتبة صنعاء الأثریة. صفحة 163.</ref>.  


=پانویس=
==منابع==
المشهور, أبوبکر بن علی (1422 هـ). الإمام الشیخ عبدالرحمن السَقّاف سلسلة أعلام حضرموت 9 (PDF). عدن، الیمن: مرکز الإبداع الثقافی للدراسات وخدمة التراث.


==پانویس==
{{پانویس}}


[[رده: شخصیت های جهان اسلام]]
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:تصوف]]
[[رده:صوفیه]]
[[رده:یمن]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ ژوئن ۲۰۲۴، ساعت ۰۴:۳۳

عبدالرحمن السقاف
نام کاملعبدالرحمن السقاف
اطلاعات شخصی
سال تولد۷۳۹ ق، ۷۱۷ ش‌، ۱۳۳۹ م
محل تولدحضرموت، یمن
سال درگذشت۸۱۹ ق، ۷۹۵ ش‌، ۱۴۱۶ م
محل درگذشتحضرموت، یمن
دیناسلام، صوفی، اهل سنت
استادان
  • پدرش محمد بن علی مولى الدویلة
  • محمد بن علوی صاحب العمائم
  • أحمد بن محمد الخطیب
  • علی بن سلم التریمی
شاگردان
  • محمد بن حسن جمل اللیل
  • محمد بن علی مولى عیدید
  • أبوبکر بن علوی الشیبة
  • محمد بن عبدالرحمن الخطیب
فعالیت‌ها
  • ریشه آل سقاف علویون
  • مرجع علمی و معنوی حضرموت در زمان خود

ّعبدالرحمن سَقّاف (۷۳۹ - ۸۱۹ هجری قمری) شیخی ثروتمند، راهنمای اجتماعی و شخصیتی برجسته در میان مردم زمان خود در حضرموت بود. کشاورزی می‌کرد و کارهای خیریه و مجاهدت‌های عارفانه از جمله مسجد سازی، تلاوت قرآن و مجالس ذکر داشت. مجلس معروف به حضرت سَقّاف را به او نسبت می‌دهند. ملقب به «السَقّاف» شد، زیرا در زمان خود مانند سقفی بالای سر دوستان و پیروان خود بود و نیز از همه برتر بود. همه آل سَقّاف علویون به او برمی‌گردند.[۱]

نسب

عبدالرحمن بن محمد مولى الدویلة بن علی بن علوی الغیور بن الفقیه المقدم محمد بن علی بن محمد صاحب مرباط بن علی خالع قسم بن علوی بن محمد بن علوی بن عبیدالله بن أحمد المهاجر بن عیسى بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد‌الباقر بن علی زین‌العابدین بن حسین بن علی بن أبی‌طالب، و علی همسر فاطمه دختر محمد صلی الله علیه و آله است.

وی بیستمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله و سلم است.

تولد و تربیت

وی در سال 739 هجری قمری در شهر تریم حضرموت به دنیا آمد و مادرش عایشه بنت ابی‌بکر الورع بن احمد بن فقیه المقدم است [۲]. تربیت او از طفولیت در میان استماع قرآن و علوم شرعی در منزل و مجالس و محافل بود. قرآن را نزد شیخ احمد بن محمد الخطیب حفظ کرد و بر علوم قرآن و لحن تسلط داشت. تمام متون فقهی و لغت را مورد تحقیق و بررسی قرار داد و در جوانی مشتاق انجام کارهای خیر شد. ملتزم به مطالعه و مراجعه و تحقق علوم به ویژه شرکت در مجالس پدرش بود.

گفته می‌شود که وی تقریباً توانسته است «الوجیز» و«المهذب» را از زیادی مراجعه و مطالعه و حضور در جلسات تقریر آنها حفظ کند.

بین او و شیخ فضل بن عبدالله مصاحبت و محبت شدید و ارتباط معنوی و با هم بودن‌های بسیار در مجالس فراوان برای خواندن علوم نافع وجود داشت.[۳]

اساتید

عنایت اساتید بزرگ در زندگی او تأثیر بسزایی داشت. برخی از آنها درک و دانش او را شکل دادند و موجب گشایش استعدادهای او بودند.

برای طلب علم به شبام، دوعن، وادی عمد، الغیل، بروم و عدن، و در نهایت به تاریم بازگشت. در اینجا به برخی از کسانی که از تریم و غیر آن از آنان بهره گرفتند و بهره بردند اشاره می‌کنیم:[۴]

  • پدرش محمد بن علی مولى الدویلة
  • محمد بن علوی صاحب العمائم
  • أحمد بن محمد الخطیب
  • علی بن سلم التریمی
  • علی بن سعید باصلیب
  • عبدالله بن طاهر الدوعنی
  • أبوبکر بن عیسى بایزید
  • محمد بن سعید باشکیل
  • محمد بن أبی‌بکر باعباد
  • مزاحم بن أحمد باجابر
  • عمر بن سعید باجابر
  • محمد بن سعید کِبَّن

شاگردان

مشهورترین شاگردان او که در جامعه جایگاهی داشتند، از جمله فرزندانش و فرزندان برادرش عبارتند از:

  • محمد بن حسن جمل اللیل
  • محمد بن علی مولى عیدید
  • أبوبکر بن علوی الشیبة
  • محمد بن عبدالرحمن الخطیب
  • عبدالرحمن بن محمد الخطیب
  • محمد بن عمر صاحب المصف
  • سعد بن علی مذحج
  • عبدالرحیم بن علی الخطیب
  • علی بن محمد الخطیب
  • شعیب بن عبدالله الخطیب
  • عبدالله بن محمد باشراحیل
  • عبدالله بن أحمد العمودی
  • أحمد بن أبی‌بکر باحرمی
  • عبدالله بن إبراهیم باحرمی
  • علی بن أحمد بن علی بن سلم
  • محمد بن معافى
  • عبدالله بن نافع بامنذر
  • عیسى بن عمر بهلول
  • أحمد بن علی الحبانی
  • سعد بن عبدالله باعنتر
  • محمد بن سعید المغربی
  • محمد بن أحمد العمری

حالات و عبادات

در کتاب‌های زندگی‌نامه علما از مجاهدت‌های او در آغاز زندگی‌اش آمده است که در حفظ اوقات و بهره‌گیری کم حتی از حلال و زیادی روزه و عبادات فراوان و نیز از ذکرهای آخر شب و قرآن خواندن او در نماز که گفته شده هنگامی که برای تهجد به شعب النعیر می‌رفت، در شبانه روز دو بار قرآن را در نمازهایش ختم می‌کرد. بعد از آن به جایی رسید که چهار بار در روز و چهار بار در شب ختم می‌کرد. شاگردش علی بن محمد درباره‌اش گفت: شیخ عبدالرحمن این هشت ختم را به این صورت انجام می‌داد که دو ختم را بعد از نماز صبح تا ظهر انجام می‌داد و یک ختم را بین ظهر و عصر در دو رکعت نماز و یک ختم دیگر را بعد از نماز عصر انجام می‌داد. در شب نیز قامت او چون کمان دیده می‌شد از زیادی ایستادن. او به شدت از شهرت بیزار بود و میل به گوشه‌نشینی و دوری از مردم داشت. گاهی به شعب نبی‌الله هود می‌رفت و کتاب‌ها و ذکرهایش و اندکی غذا را با خود می‌برد و یک ماه یا بیشتر در آنجا می‌ماند.[۵]

او به کار و فعالیت بدنی و کشاورزی طبق روش خانواده و گذشتگانش علاقه داشت و نخل زیادی در تریم و المسیلة و غیر آن داشت. و هنگام کاشت نخل سوره یاسین را می‌خواند، اما در یکی از زمین‌هایش به نام «باحبیشی» پس از پایان نهال کاری یک ختم کامل قرآن می‌خواند و آن را به عنوان صدقه برای فرزندانش قرار می‌داد، مشروط به اینکه به عدد معین قرآن بخوانند و تهلیل و تسبیح کنند و بعد از مرگش ثواب آن را به روح او هدیه کنند.

و به سبب مال فراوان، سخاوتمندانه به نیازمندان انفاق می‌کرد و پول فراوان می‌بخشید و در نقاط مختلف حضرموت ده مسجد بنا کرد و بر هر مسجدی که از نظر واقعی استحقاقش را داشت، ملک و زمین قرار داد. هنوز از مساجد او مسجد او به نام (مسجد السَقّاف) در تریم است که اولین مسجدی است که در سال 768 هجری قمری ساخته است و در آن مراسم هفتگی منسوب به او و جلسات حفظ قرآن کریم برگزار می‌شود. محمد بن علوی العیدروس معروف به سعد یکی از امامان جماعت مسجد و متولیان سابق آن بوده است.

یکی از کارهای او در سال‌های پایانی عمرش این بود که در تحکیم مدرسه حضرموت و منحصر به فرد بودن مکتب حضرموت به همان سبکی که فقیه مقدم برگزیده بود، تلاش کرد تا علم و کار و آداب و عبادت را در دل پیروان با رغبت به وجود آورد؛ به همین دلیل او را «المقدم الثانی» نامیدند.

مجلس (الحضرة) سَقّاف

نزد شیوخ صوفیه مشهور است که «الحضرة» یکی از مجالس ذکر است که مشتمل بر حرکت مشتاقان و حاضران با وجدان و ذوق است که بر حسب استعدادهایشان آنان را از عادت معمول فطرت انسان بیرون می‌آورد و آن راحت بخشی به روح و غرق شدن در ذکر است. در این مجلس شب‌های پنج‌شنبه و دوشنبه سید عبدالرحمن السَقّاف بعد از نماز عشاء در مسجدش می‌نشست و این شبها الراتب نامیده می‌شوند. مجلس الحضرة با خواندن سوره الفاتحه شروع می‌شود. پس از آن تهلیل (لا اله الا الله) به تعداد معین گفته می‌شود. سپس ﴿سُبْحَانَ رَبِّکَ رَبِّ الْعِزَّةِ عَمَّا یَصِفُونَ۝180وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِینَ۝181وَالْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ۝182﴾ [37:180—182]، ﴿إِنَّ اللَّهَ وَمَلَائِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِیِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیمًا﴾خوانده می‌شود. بعد از آن دوباره فاتحه خوانده می‌شود. در نهایت قصیده‌های گذشتگان به ترتیب متعارف خوانده می‌شود.

بیشتر اشعار خوانده شده به سبک حمینی و ساده است و شنونده را به مقامات اولیای صالح و شیوخ طریقت وصل می‌کند. سید عبدالرحمن ترتیب و اشعار دیگری برای فرزندانش و برای برخی از اهل ذوق اضافه کرد. عبدالرحمن بن محمد المشهور، تمام ترتیب‌های مجلس الحضرة را در کتاب مخصوصی به نام «المنهل العجیب الصاف فی فضل وکیفیة حضرة الشیخ عبدالرحمن السَقّاف» گردآوری کرده است.[۶]

سخنان او

از آنچه به شاگردانش گفت:

  • «یک مثقال باطن بهتر از خرمنی از اعمال ظاهری است».
  • «کسی که ذکر نگوید میمون است و کسی که اذکار ندارد، مرد نیست.
  • کسی که شب زنده دار نباشد، حیا ندارد.
  • کسی که کتاب «المهذب» را نخواند، قواعد طلایی را نخواهد دانست. کسی که ادب ندارد، خرس است.
  • هر علم بی عملی باطل است و هر علم همراه با عمل بدون نیت الهی بی فایده است. هر علم همراه با عمل با نیت خدایی که بر مبنای شرع نباشد مردود است و هر علم با عمل با نیت الهی بر مبنای شرع که همراه با ورع نباشد جز زیان نیست.
  • «پسر زمان خود باش، اگر اهل زمانه را گرگ دیدی، مثل گوسفند نباش که تو را بخورند و اگر آنها را گوسفند دیدی، مانند گرگ آنها را نخور».

فرزندان

سید عبدالرحمن با چهار زن ازدواج کرد. او کثرت ازدواج را موجب رهایی ذهن از دغدغه‌های جسمی می‌داند و به انسان مجال رسیدگی به مسایل روحی می‌دهد. زنان او هم از تریم و هم از خارج تریم بودند. او سیزده پسر و هفت دختر به جای گذاشت. دختران عبارتند از: مریم، فاطمه، بهیة، اسماء، عایشه، علویه السوم و علویه القاره. و پسران: عمرالمحضار و محمد و احمد و جعفر و حسن و شیخ که این پسران اولادشان منقرض شده‌اند و نسل شیخ عبدالرحمن سَقّاف از هفت پسر دیگر اوست: ابوبکر السکران، علی، علوی، عبدالله، عقیل، ابراهیم و حسین.[۷]

وفات

روز پنجشنبه بیست و سوم شعبان سال 819 هجری قمری در تریم درگذشت و در قبرستان زنبل در میان خانواده و اجدادش به خاک سپرده شد [۸].

منابع

المشهور, أبوبکر بن علی (1422 هـ). الإمام الشیخ عبدالرحمن السَقّاف سلسلة أعلام حضرموت 9 (PDF). عدن، الیمن: مرکز الإبداع الثقافی للدراسات وخدمة التراث.

پانویس

  1. المقحفی, إبراهیم أحمد (1422 هـ). معجم البلدان والقبائل الیمنیة. الجزء الأول. صنعاء، الیمن: دار الکلمة. صفحة 796.
  2. الحبشی, أحمد بن زین. شرح العینیة. سنغافورة: مطبعة کرجای المحدودة. صفحة 183.
  3. خرد, محمد بن علی (2002). غرر البهاءالضوی ودرر الجمال البدیع البهی. القاهرة، مصر: المکتبة الأزهریة للتراث. صفحة 254، 543.
  4. الشلی, محمد بن أبی بکر (1402 هـ). المشرع الروی فی مناقب السادة الکرام آل أبی علوی (PDF). الجزء الثانی (الطبعة الثانیة). صفحة 323. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 4 دیسمبر 2020.
  5. الحامد, صالح بن علی (1423 هـ). تاریخ حضرموت. الجزء الثانی. صنعاء، الیمن: مکتبة الإرشاد. صفحة 741.
  6. بلفقیه, علوی بن محمد بن أحمد (1415 هـ). من أعقاب البضعة المحمدیة الطاهرة. الجزء الأول. المدینة المنورة، السعودیة: دار المهاجر. صفحة 69.
  7. المشهور, عبدالرحمن بن محمد (1404 هـ). شمس الظهیرة (PDF). الجزء الأول. جدة، السعودیة: عالم المعرفة. صفحة 83. مؤرشف من الأصل (PDF) فی 23 نوفمبر 2020.
  8. شنبل, أحمد بن عبدالله (1424 هـ). تاریخ شنبل. صنعاء، الیمن: مکتبة صنعاء الأثریة. صفحة 163.