confirmed، مدیران
۳۶٬۲۴۶
ویرایش
خط ۳۰: | خط ۳۰: | ||
=== عوامل جنبش سلفی === | === عوامل جنبش سلفی === | ||
چند عامل در گسترش جریان سلفی در کویت دخیل بود که در ادامه به | چند عامل در گسترش جریان سلفی در کویت دخیل بود که در ادامه به بررسی آنها خواهیم پرداخت: | ||
* اول: ترویج گسترده تفکر وهابی در کویت که با حضور و فعالیت شیخ [[عبدالرحمن عبدالخالق]]، شخصیت مشهور وهابی، و بازگشت کویتیهای | * اول: ترویج گسترده تفکر وهابی در کویت که با حضور و فعالیت شیخ [[عبدالرحمن عبدالخالق]]، شخصیت مشهور وهابی، و بازگشت کویتیهای فارغالتحصیل مراکز دینی سعودی، به وقوع پیوست. عبدالرحمن عبدالخالق شخصیت اصلی جریان [[وهابیت|وهابی]] در کویت بود<ref>آقامحمدی، مرتضی، محاصره [[مسجد الحرام]]؛ ترجمه کتابهای «حصر مکة»، «أیام مع جهیمان» و «حتی لا یعود جهیمان»، ص420</ref>. | ||
* دوم: تمرکز وهابیها بر مبارزه با بدعتها و [[خرافات]] در ابتدای امر، و همچنین اجتناب آنان از سیاست، به گسترش این تفکر در شرایطیکه کویتیها از شرکت در تجمعات و گروههای سیاسی ابا داشتند<ref>دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة فی الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content</ref>، کمک کرد. بهطور خاص، بعد از شکست 1976م، فعالیت حرکتهای غیراسلامی و لیبرال به مقبولیت بیشتر تفکر سلفی انجامید<ref>مدیرس، فلاح عبدالله، الجماعة السلفیة فی الکویت.</ref>. | * دوم: تمرکز وهابیها بر مبارزه با بدعتها و [[خرافات]] در ابتدای امر، و همچنین اجتناب آنان از سیاست، به گسترش این تفکر در شرایطیکه کویتیها از شرکت در تجمعات و گروههای سیاسی ابا داشتند<ref>دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة فی الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: http://lojainiat.net/main/Content</ref>، کمک کرد. بهطور خاص، بعد از شکست 1976م، فعالیت حرکتهای غیراسلامی و [[لیبرالیسم|لیبرال]] به مقبولیت بیشتر تفکر [[سلفیت|سلفی]] انجامید<ref>مدیرس، فلاح عبدالله، الجماعة السلفیة فی الکویت.</ref>. | ||
* سوم: آمدن بدویهای<ref>قبایل صحراگردی که بین عربستان و کویت در تردد بودند و با عنوان «بدو» شناخته میشوند</ref>. سعودی به کویت نیز موجب تقویت و گسترش تفکر وهابی شد. بدویهای سعودی در دهههای 1960 و 1980م، از عربستان سعودی وارد کویت شدند و تابعیت کویتی دریافت کردند<ref>Longva, A, “Nationalism in Pre-Modern Guise: The Discourse on Hadhar and Badu in Kuwait”, International Journal of Middle East Studies MES, p.171.</ref>. این مهاجرت گروهی، بر اساس سیاست اتخاذشده از سوی حاکمان کویت برای افزایش جمعیت و نیز تأمین نیروی کار<ref>دولت نیروی کار موردنیاز خود را از کشورهای عربی و غیرعربی تأمین میکرد. در این میان، نگرانی آنها بیشتر از مهاجران عرب بود؛ چراکه آنها، هم عربزبان بودند و هم مسلمان، و بیم آن میرفت که افکار خود را در کویت ترویج و اشاعه دهند. بهعنوان نمونه، در سال 1960 عبدالرحمن دوسری، از علمای دینی کویت، نامهای به بنباز فرستاد. وی درباره لشکر خطرناک معلمان خارجی هشدار میدهد و درخواست میکند که در استفاده از مدرسان مصری، به قدر نیاز اکتفا گردد و از رفتن طلاب به جمهوری مصر جلوگیری شود؛ چراکه خیر فرستادن آنها به آمریکا بیشتر، و شر آن کمتر از رفتن به مصر است. (نقیدان، منصور، الجماعة السلفیة المحتسبة؛ دراسة فی فکر المحتلین للمسجد الحرام، ص105).</ref> قابلاعتماد بود<ref>[8]. Longva, A, “Neither Autocracy nor Democracy but Ethnocracy: Citizens, Expatriates and the Socio-Political System in Kuwait”, Monarchies and Nations: Globalization and Identity in the Arab states of the Gulf, p.14.</ref> که در این راستا، قبایل بدوی گزینۀ مناسبی به نظر میرسیدند<ref>. Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.</ref>. پس از انقلاب اسلامی | * سوم: آمدن بدویهای<ref>قبایل صحراگردی که بین [[عربستان سعودی|عربستان]] و [[کویت]] در تردد بودند و با عنوان «بدو» شناخته میشوند</ref>. سعودی به کویت نیز موجب تقویت و گسترش تفکر وهابی شد. بدویهای سعودی در دهههای 1960 و 1980م، از عربستان سعودی وارد کویت شدند و تابعیت کویتی دریافت کردند<ref>Longva, A, “Nationalism in Pre-Modern Guise: The Discourse on Hadhar and Badu in Kuwait”, International Journal of Middle East Studies MES, p.171.</ref>. این مهاجرت گروهی، بر اساس سیاست اتخاذشده از سوی حاکمان کویت برای افزایش جمعیت و نیز تأمین نیروی کار<ref>دولت نیروی کار موردنیاز خود را از کشورهای عربی و غیرعربی تأمین میکرد. در این میان، نگرانی آنها بیشتر از مهاجران عرب بود؛ چراکه آنها، هم عربزبان بودند و هم مسلمان، و بیم آن میرفت که افکار خود را در کویت ترویج و اشاعه دهند. بهعنوان نمونه، در سال 1960 عبدالرحمن دوسری، از علمای دینی کویت، نامهای به بنباز فرستاد. وی درباره لشکر خطرناک معلمان خارجی هشدار میدهد و درخواست میکند که در استفاده از مدرسان مصری، به قدر نیاز اکتفا گردد و از رفتن طلاب به جمهوری مصر جلوگیری شود؛ چراکه خیر فرستادن آنها به آمریکا بیشتر، و شر آن کمتر از رفتن به مصر است. (نقیدان، منصور، الجماعة السلفیة المحتسبة؛ دراسة فی فکر المحتلین للمسجد الحرام، ص105).</ref> قابلاعتماد بود<ref>[8]. Longva, A, “Neither Autocracy nor Democracy but Ethnocracy: Citizens, Expatriates and the Socio-Political System in Kuwait”, Monarchies and Nations: Globalization and Identity in the Arab states of the Gulf, p.14.</ref> که در این راستا، قبایل بدوی گزینۀ مناسبی به نظر میرسیدند<ref>. Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.</ref>. پس از [[انقلاب اسلامی ایران]]، بهویژه در دوران [[جنگ ایران و عراق|حمله عراق به ایران]]، تبلیغات زیادی علیه [[جمهوری اسلامی ایران|ایران]] و [[مذهب شیعه|شیعیان]] وجود داشت و برای جلوگیری از تهدید ش<ref>. Ghabra, Shafeeq, “Kuwait and the Dynamics of Socio-Economic Change”, The Middle East Journal, 51, p.358-372.</ref> همچنین نکته بعدی این بود که در مقابل گروههای [[اپوزیسیون]]، اعم از قومی-عربیها و تاجران لیبرال، گروهی شکل بگیرد که حامیان [[آلصباح]] باشد؛ ازاینرو بدویها همگنترین گروه در پیوستن به جامعه کویت، و همچنین مطیعِ خواستههای آلصباح بودند. حیات قبایل بدوی، بر اساس سنتها و ارزشهای محافظهکارانه در امور سیاسی و اجتماعی بود و آنها در مقابل حاکم، مطیع و کر و کور بودند<ref>Behbehani, Bodour, Surviving the Arab Spring The Gulf Cooperation Council and the Case Study of Kuwait, p.191.</ref>. بهعلاوه، برخی معتقدند که [[مذهب شیعه|شیعیان]] بیش از 50 درصد جمعیت کویت را تشکیل میدادند که سیاست دولت کویت در اعطای تابعیت به بدویهای عربستان در دهههای 1960م و 1970م، باعث کاهش درصد جمعیتی شیعیان به 35 درصد شد<ref>Alhabib, Mohammad Ebraheem, The Shia Migration from Southwestern Iran to Kuwait: Push-Pull Factors during the Late Nineteenth and Early Twentieth Centuries, p.46.</ref>. سیاست تقویت جریان سلفی در دستورکار قرار گرفت. در آن زمان، تبلیغاتی وجود داشت مبنی بر اینکه سلفیها بهترین گزینه برای مقابله با خطر [[مذهب شیعه|تشیع]] هستند<ref>توهمات ناشی از تبلیغات سوء علیه انقلاب ایران، کشورهای عربیمنطقه را بر آن داشت تا در مقابلِ آنچه هجمۀ ایرانِ شیعی برای بلعیدن کشورهای مسلمان مینامیدند، اقدام کنند. جنگ عراق و ایران نیز بر شدت این تبلیغات افزود. در این فضا، چنین القا شد که آنچه میتواند در مقابلِ این تهدید، از اسلام (اهلسنت) دفاع کند، جریان سلفی است. بهعنوان نمونه، محمد ابراهیم شقره، عالمی سلفی که در اردن علیه شیعه فعالیت میکرد، ملک حسین را متقاعد کرد که سلفیها ضدشیعه هستند و حکومت میتواند از گفتمان سلفی برای مقابله با نفوذ ایران استفاده کند و بدینسان سلفیها نظر ملک حسین را جلب کردند و مجال فعالیت یافتند. آنان پادشاه را راضی کردند تا البانی، رهبر برجستۀ سلفیت، که مدتها در تبعید بود، به کشور بازگردد. (آقامحمدی، مرتضی، «رژیم اردن و سلفیهای جهادیآن در سوریه»، سایت مؤسسۀ مطالعات راهبردی اسلام معاصر، 8/2/1396ش، آدرس: http://maraminstitute.com)</ref>. عربستان نیز از این تصمیم حمایت میکرد؛ چراکه به نفوذ بیشتر این کشور در کویت کمک میکرد<ref>سلفیها تعلق خاطر زیادی به عربستان دارند و مجرای اعمال نفوذ عربستان در کویت هستند. بهعنوان نمونه، عبدالله النفیسی در مصاحبهای، دربارۀ پیشبینیشرایط 2025م میگوید که در آن زمان، شیخنشینهای کوچک مانند کویت، قطر و امارات از بین میروند و فقط سه کشور عربستان، یمن و عمان در این منطقه باقی خواهد ماند؛ ازاینرو، بهنفعِ کویت است که به خاک عربستان ملحق شود. (النفیسی، عبدالله، «عبد الله النفیسی: یکشف تصوره المخیف؟ لن یبقى فی الخلیج العربی سنة 2025 سوى السعودیة و الیمن و عمان»، سایت یوتیوب، 16 ژوئن 2018م، آدرس: | ||
https://www.youtube.com/watch?v=olmyJ8A9LaY) | https://www.youtube.com/watch?v=olmyJ8A9LaY) | ||
</ref>. | </ref>. | ||
البته باید توجه داشت که جریان سلفی در میان طبقۀ | البته باید توجه داشت که جریان سلفی در میان طبقۀ شهری کویت نفوذ چندانی نداشت و گسترش آن در خارج از شهر و نزد بدویها بود<ref>. دمنهوری، رجب، «الحالة السلفیة فی الکویت»، صحیفة لُجینیات الإلکترونیة، آدرس: | ||
http://lojainiat.net/main/Content | http://lojainiat.net/main/Content | ||
</ref>؛ بنابراین، اگر آن مهاجرتهای گسترده صورت نمیگرفت، سلفیت نمیتوانست توفیق امروز خود را در میان | </ref>؛ بنابراین، اگر آن مهاجرتهای گسترده صورت نمیگرفت، سلفیت نمیتوانست توفیق امروز خود را در میان طبقه شهری مرفه و نسبتاً آزاد کویت کسب نماید. در پایان سالهای دهۀ 1970م، سلفیها در جامعۀ کویت، بهویژه در میان خانوادههای تاجران، برای خود پیروانی به دست آوردند<ref>Freer, Courtney, “The rise of pragmatic Islamism in Kuwait's post-Arab Spring opposition movement”, Rethinking Political Islam Series, p.6.</ref>. در دهۀ 1980م، جریان سلفی در سازمانهای کارگری و اتحادیههای دانشجویی پایهگذاری شد و در سطح سازمانی بهطور بیسابقهای توسعه یافت<ref>همان</ref>. همۀ اینها پس از آن رخ داد که بدویهای وهابی سعودی تابعیت کویتی دریافت نمودند و با سکونت در حاشیۀ شهرها و اختلاط با جامعۀ شهری و همچنین کسب تحصیلات عالی، در ساختار جامعه و بخشهای مختلف اداری و اقتصادی نفوذ کردند | ||
== جنبشها، جناحها و احزاب سیاسی در قانون اساسی کویت == | == جنبشها، جناحها و احزاب سیاسی در قانون اساسی کویت == |