احمد المهاجر: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۴۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{Mbox
{{جعبه اطلاعات شخصیت
| type  = notice
| عنوان = احمد المهاجر
| class = ambox-In_use
| تصویر =  
| image = [[File:Ambox clock.svg|48px|alt=|link=]]
| نام = احمد المهاجر
| css = margin: 1px
| نام‌های دیگر = احمد بن عیسی المهاجر
| text  = این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|[[راهنما:بخش|بخش]]|{{#switch:{{NAMESPACE}}
| سال تولد = 273 ق
| {{ns:0}}      = مقاله
| تاریخ تولد =  
| بحث          = [[راهنما:صفحه بحث|صفحه بحث]]
| محل تولد = بصره، عراق
| رده‌بندی      = [[ویکی‌پدیا:رده‌بندی|رده]]
| سال درگذشت = 345 ق
| راهنما          = [[راهنما:فهرست|فهرست]]
| تاریخ درگذشت =  
| درگاه        = [[ویکی‌پدیا:درگاه|درگاه]]
| محل درگذشت = حضرموت، یمن
| الگو      = [[ویکی‌پدیا:فضای نام الگو|الگو]]
| استادان =  
| کاربر          = [[ویکی‌پدیا:صفحه‌های کاربری|صفحه کاربری]]
| شاگردان =  
| بحث کاربر      = [[ویکی‌پدیا:صفحه‌های کاربری|صفحه بحث کاربری]]
| دین = اسلام
| ویکی‌پدیا      = [[ویکی‌پدیا:فضای نام ویکی‌پدیا|صفحه ویکی‌پدیا]]
| مذهب = شیعه
| بحث ویکی‌پدیا = [[ویکی‌پدیا:فضای نام ویکی‌پدیا|صفحه بحث ویکی‌پدیا]]
| آثار =  
}}}} هم‌اکنون  برای {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|{{{2|مدتی کوتاه}}}|{{{1|مدتی کوتاه}}}}} '''تحت ویرایش عمده''' است. این برچسب برای جلوگیری از [[راهنما:تعارض ویرایشی|تعارض ویرایشی]] اینجا گذاشته شده‌است، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده می‌شود ویرایشی در این {{#ifeq:{{{1|}}}|بخش|بخش|صفحه}} انجام ندهید.<br>
| فعالیت‌ها = مبلغ دین و مصلح اجتماعی
<small>{{#if:{{{زمان|}}}|این پیام در {{{زمان|}}} اضافه شده است.|}} این صفحه آخرین‌بار در {{#time:H:i، j F Y|{{REVISIONTIMESTAMP}}}} ({{کوچک}}ساعت هماهنگ جهانی{{پایان کوچک}}) ({{Time ago|{{REVISIONTIMESTAMP}}}}) تغییر یافته‌است؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر [{{fullurl:{{FULLPAGENAME}}|action=history}} ویرایش نشده است]، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین می‌کنید.</small>
| وبگاه =  
<includeonly>{{#ifeq:{{{category}}}|no||{{#switch:{{NAMESPACE}}
}}
| کاربر
'''احمد بن عیسی المهاجر''' (273-345 هجری قمری) از خاندان باعلاوی و از نسل پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه و آله است. او از زادگاه خود عراق به سرزمین [[حضرموت]] مهاجرت کرد و به همین دلیل به او لقب "المهاجر" دادند. او اولین کسی است که از سادات به حضرموت آمد و فرزندانش پس از او تأثیر زیادی بر تاریخ علمی و فرهنگی حضرموت داشتند.  
| بحث کاربر = <!-- no category -->
| [[رده:صفحه‌های سخت در دست ویرایش]]}}}}</includeonly>
}}<noinclude>
</noinclude>


به اشتباه در برخی از کتاب‌های شجره‌نامه احمد "الأبح" أو "النفّاط" نامیده شده است. آقای علوی بن طاهر حداد در یکی از آثار خود این اشتباه را بیان کرده است.


== نسب ==
أحمد بن عیسی بن محمد النقیب بن علی العریضی بن [[جعفر بن محمد (صادق)|جعفر الصادق]] بن [[محمد بن علی (باقر العلوم)|محمد‌الباقر]] بن [[علی بن الحسین (زین العابدین)|علی زین‌العابدین]] بن [[حسین بن علی (سید الشهدا)|الحسین]] السبط بن علی بن أبی‌طالب، و[[علی بن ابی‌طالب|علی]] ‌علیه‌السلام همسر [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه]] سلام الله علیها دختر [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|محمد]] صلی الله علیه و آله سلم است.


او هشتمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله سلم است.


احمد بن عیسی المهاجر (273-345 هجری قمری) از خاندان باعلاوی و از نسل پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه و آله است. او از زادگاه خود عراق به سرزمین حضرموت مهاجرت کرد و به همین دلیل به او لقب "المهاجر" دادند. او اولین کسی است که از سادات به حضرموت آمد و فرزندانش پس از او تأثیر زیادی بر تاریخ علمی و فرهنگی حضرموت داشتند.  
== تولد و تربیت ==
وی در حدود سال 273 هجری قمری در شهر بصره عراق متولد شد. پدرش عیسی شخصیتی معتبر در بصره و به خاطر زیبایی و قرمزگون بودن پوستش ملقب به رومی بود و همچنین پدربزرگش محمد بزرگ اشراف بصره و منزل او در کل شهر معروف بود. او اول کسی است که از شهر مدینه آمده و در عراق ساکن شده است.


به اشتباه در برخی از کتابهای شجره نامه احمد "الأبح" أو "النفّاط" نامیده شده است. آقای علوی بن طاهر حداد در یکی از آثار خود این اشتباه را بیان کرده است.
مهاجر در زمان حکومت [[عباسیان]] و گسترش فرهنگ و علوم مختلف از جمله ادبیات، فقه، مدرنیته، فلسفه، عرفان، شعر، ورزش، نجوم، و دانش‌های و دیگر شاخه‌های علوم رشد کرد. از جمله کسانی که در قرن سوم هجری با مهاجر هم عصر بودند عبارتند از: أبو حنیفه، شافعی، أحمد بن حنبل، الأصمعی، ابن إسحاق و محمد بن جریر الطبری.


=نسبت=
== شرایط سیاسی و آغاز مهاجرت وی ==
أحمد بن عيسی بن محمد النقيب بن علی العريضی بن جعفر الصادق بن محمد الباقر بن علی زين العابدين بن الحسين السبط بن علی بن أبی طالب، وعلی علیه السلام همسر فاطمه سلام الله علیها دختر محمد صلی الله عليه و آله سلم است.
شرایط سیاسی زمان حیات مهاجر در اواخر قرن سوم هجری مصادف بود با پایان دوران اول عباسیان و آغاز دوران دوم عباسیان در عراق که با بحران‌های پی در پی مواجه بود و به ضعف و ناتوانی در کنترل امور رسید و هرج و مرج و فساد در سراسر عراق گسترش یافت. در آن زمان دولت سلجوقی در شمال ظهور کرد و بخشی از مناطقی را که تحت کنترل دولت عباسی بود تصرف نمود.


او هشتمین نوه رسول خدا محمد صلی الله عليه و آله سلم است.
در سال 255 هجری قمری، در دوران خلیفه [[المهتدی بالله]] جنبشی به نام [[انقلاب زنج]] آغاز شد و همه علویون، بصری‌ها، عراقی‌ها و دیگران به وحشت افتادند و این فتنه در سال 270 هجری پس از نبردها و جنگ‌های خونین پایان یافت. پس از آن جنگ‌های قرمطی در سال 278 هجری قمری آغاز شد و به دنبال آن در سال 310 هجری قمری به بصره حمله کردند و این یکی از دلایل مهاجرت او از وطنش بصره بود. او پس از مشورت با اعضای خانواده و بستگانش برای خروج از عراق تصمیم گرفت در حالی که فرزندانش: محمد، علی، حسین و برادرش محمد بن عیسی و اکثر اعضای خانواده برای نظارت بر اموالشان در عراق ماندند.


=تولد و تربیت=
در سال 317 هجری قمری در زمان فرمانروایی خلیفه مهتدی بالله، احمد المهاجر با همسرش زینب بنت عبدالله بن الحسن بن علی العریدی، فرزندش عبدالله ملقب به عبیدالله و همسر پسرش ام البنین بنت محمد بن عیسی بن محمد و نوه اش اسماعیل (معروف به بصری) ابن عبدالله، و دو پسر عمویش: محمد بن سلیمان (پدر بزرگ عهدال خانواده)، حسن بن یوسف (پدربزرگ خاندان قدیمی) و برخی از همراهانش: جعفر بن عبدالله العزدی (پدربزرگ خانواده مخدیم) و مختار بن عبدالله بن سعد (پدر مختار خانواده)، شاویا بن فرج الاسبهانی، و گروهی که تعدادشان حدود هفتاد نفر است با کاروانی بزرگ از بصره به سمت حجاز حرکت کرد.
وی در حدود سال 273 هجری قمری در شهر بصره عراق متولد شد . پدرش عیسی شخصیتی معتبر در بصره و به خاطر زیبایی و قرمزگون بودن پوستش ملقب به رومی بود و همچنین پدربزرگش محمد بزرگ اشراف بصره و منزل او در کل شهر معروف بود. او اول کسی است که از شهر مدینه آمده و در عراق ساکن شده است.


مهاجر در زمان حکومت عباسیان و گسترش فرهنگ و علوم مختلف از جمله ادبیات، فقه، مدرنیته، فلسفه، عرفان، شعر، ورزش، نجوم، و دانش های و دیگر شاخه های علوم رشد کرد. از جمله کسانی که در قرن سوم هجری با مهاجر هم عصر بودند عبارتند از: أبو حنيفه، شافعی، أحمد بن حنبل، الأصمعی، ابن إسحاق و محمد بن جرير الطبری.
== سفرها ==
این کاروان مسیر شام را در پیش گرفت زیرا امنیت در درب زبیده که جاده‌ای است که از عراق به کشورهای مقدس کشیده می‌شود و چاه‌ها، چشمه‌ها، ایستگاه‌ها و تابلوهایی که مردم را برای رفتن به جاده راهنمایی می‌کند وجود داشت.


=شرایط سیاسی و آغاز مهاجرت وی=
=== حجاز ===
شرایط سیاسی زمان حیات مهاجر در اواخر قرن سوم هجری ، مصادف بود با پایان دوران اول عباسیان و آغاز دوران دوم عباسیان در عراق که با بحران های پی در پی مواجه بود و به ضعف و ناتوانی در کنترل امور رسید و هرج و مرج و فساد در سراسر عراق گسترش یافت. در آن زمان دولت سلجوقی در شمال ظهور کرد و بخشی از مناطقی را که تحت کنترل دولت عباسی بود تصرف نمود.
احمد مهاجر وارد مدینه شد و یک سال در آنجا ماند و در آنجا به دلیل اختلالات امنیتی نتوانست حج انجام دهد و وارد مکه شود. قرامطه در ذی الحجه سال 317 هجری قمری وارد مکه شدند و به آنجا هتک حرمت کردند و به حجاج حمله کردند و آنها را کشتند و حجرالاسود را بردند و تا 22 سال جای آن خالی بود و مردم دست را برای تبرک بر جای آن می‌کشیدند.  


در سال 255 هجری قمری ، در دوران خلیفه المهتدی بالله ، جنبشی به نام انقلاب زنج آغاز شد . و همه علویون، بصری ها ، عراقی ها و دیگران به وحشت افتادند و این فتنه در سال 270 هجری پس از نبردها و جنگ های خونین پایان یافت. پس از آن جنگهای قرمطی در سال 278 هجری قمری آغاز شد و به دنبال آن در سال 310 هجری قمری به بصره حمله کردند. آنها به بصره  دنبال شد. و این یکی از دلایل مهاجرت او از وطنش بصره بود. او  پس از مشورت با اعضای خانواده و بستگانش برای خروج از عراق تصمیم گرفت در حالی که فرزندانش: محمد ، علی ، حسین و برادرش محمد بن عیسی و اکثر اعضای خانواده برای نظارت بر اموالشان در عراق ماندند.
در سال بعد 318 هجری قمری، پس از فروکش شدن نزاع، مهاجر به مکه رفت و پس از آن خانواده و اطرافیانش به حج رفتند. آنگاه به حج مشرف شد.  


در سال 317 هجری قمری ، در زمان فرمانروایی خلیفه مهتدی بالله ،احمد المهاجر با همسرش زینب بنت عبدالله بن الحسن بن علی العریدی ، فرزندش عبدالله ملقب به عبید الله و همسر پسرش ام البنین بنت محمد بن عیسی بن محمد ، و نوه اش اسماعیل (معروف به بصری) ابن عبدالله ، و دو پسر عمویش: محمد بن سلیمان (پدر بزرگ عهدال خانواده ) ، حسن بن یوسف (پدربزرگ خاندان قدیمی ) ، و برخی از همراهانش: جعفر بن عبدالله العزدی (پدربزرگ خانواده مخدیم) ، و مختار بن عبدالله بن سعد (پدر مختار خانواده) ، شاویا بن فرج الاسبهانی ، و گروهی که تعدادشان حدود هفتاد نفر است با کاروانی بزرگ از بصره به سمت حجاز حرکت کرد.
=== حضرموت ===
پس از اتمام حج با همراهان خود به یمن سفر کرد و پس از آن از کشوری به کشور دیگر سفر کرد. در راه محمد بن سلیمان (پدربزرگ آل الاهدل) تصمیم گرفت در وادی سحام فرود آید؛ در حالی که حسن بن یوسف (پدربزرگ آل القدیمی) به وادی سردد رفت. ولی مهاجر راه خود را ادامه داد تا اینکه در سال 319 هجری قمری در عصر حکومت آل زیاد در یمن به حضرموت رسید. اولین روستایی که در آن فرود آمد، روستای (الجبیل) وادی (دوعن) بود ولی زیاد در آنجا نماند و به روستای (الهجرین) منتقل شد و در آنجا به مدت طولانی اقامت کرد تا جایی که برای او خانه‌ای ساخته شد که تا کنون بخشی از پایین ساختمان باقی است. او در آنجا صاحب زمین و باغ نخل شد. سپس آنجا را ترک کرد تا اینکه به روستای بنی جُشیر واقع در نزدیکی روستای بور رسید و مدتی در آنجا اقامت کرد و سپس عازم الحسیسة شد. و تا پایان عمرش در آنجا به خوبی به زندگی ادامه داد.


=سفرها=  
== فعالیت‌های تبلیغی ==
این کاروان مسیر شام را در پیش گرفت ، زیرا امنیت در ( درب زبیده ) ، که جاده ای است که از عراق به کشورهای مقدس کشیده می شود ، و چاه ها ، چشمه ها ، ایستگاه ها و تابلوهایی که مردم را برای رفتن به جاده راهنمایی می کند و سایر خدماتی  که زبیده همسر هارون الرشید انجام داد .
هنگامی که احمد المهاجر وارد حضرموت شد هر دو اقلیت شیعه و سنی در منطقه از او حمایت کردند و تابع او شدند. اما اباضیه با او مخالفت کرد؛ زیرا در آن زمان اباضیه بر منطقه مسلط بود. او در در صلح با آنها وارد شد و با زبان حکمت و موعظه حسنه با ایشان به بحث و گفتگو پرداخت. اندک اندک به دلیل اخلاق و کرامت و بیان و حکمت‌هایش پیروان اباضیه به او پیوستند و بسیاری از آنها از اباضیه به مذهب شافعی گرویدند تا جایی که اباضیه از تمام حضرموت رخت بربست و مردم در فقه شافعی و در عقاید اشعری شدند.


==حجاز==
گفته می‌شود که هنگامی که مهاجر در روستای الهجرین بود، بین اتباع مهاجر و اباضیه اختلاف و جنگی در منطقه بحران ایجاد شد. اباضی‌ها از اباضی‌های عمان تدارکات دریافت می‌کردند و مهاجر از طریق کاروان‌ها و کشتی‌هایی که از بصره می‌آمدند تجهیزات و پول‌هایی را که محمد پسرش برایش ارسال می‌نمود، دریافت می‌کرد. تا جایی که اباضیه شکست خوردند و مهاجر از الهجرین به قاره بنی جُشیر نقل مکان کرد.  
احمد مهاجر وارد مدینه شد و یک سال در آنجا ماند و در آنجا به دلیل اختلالات امنیتی نتوانست حج انجام دهد و وارد مکه شود . قرامطه در ذی الحجه سال 317 هجری قمری وارد مکه شدند و به آنجا هتک حرمت کردند و به حجاج حمله کردند و آنها را کشتند. در مسجدالحرام و حجرالاسود را بردند و تا 22 سال جای آن خالی بود و مردم دست را برای تبرک بر جای آن می کشیدند.  


در سال بعد 318 هجری قمری ، پس از فروکش شدن نزاع ، مهاجر به مکه رفت و پس از آن خانواده و اطرافیانش به حج رفتند ، آنگاه به حج مشرف شد و از بررسی مکان سنگ سیاه راضی شد.  
به احتمال زیاد همین اختلاف عقیدتی بود که موجب شد مهاجر نتواند در شهرهای بزرگ حضرموت مانند تریم و شبام زندگی کند؛ زیرا در آنجا می‌بایست با بزرگان و ذی‌نفوذان آنجا بحث و جدل کند. از این رو روستاهایی مانند الجبیل در دوعن و الهجرین را برای زندگی برگزید تا بتواند از مردم شیعه و سنی پیروانی را گرد آورد.


==حضرموت==
== مذهب ==
پس از اتمام حج با همراهان خود به یمن سفر کرد و پس از آن از کشوری به کشور دیگر سفر کرد. در راه محمد بن سلیمان (پدربزرگ آل الاهدل) تصمیم گرفت در وادی سحام فرود آید؛ در حالی که حسن بن یوسف (پدربزرگ آل القديمی ) به وادی سردد رفت . ولی  مهاجر راه خود را ادامه داد تا اینکه در سال 319 هجری قمری در عصر حکومت آل زیاد در یمن به حضرموت رسید . اولین روستایی که در آن فرود آمد، روستای (الجبیل) وادی (دوعن) بود ولی زیاد در آنجا نماند و به روستای (الهجرین) منتقل شد و در آنجا به مدت طولانی اقامت کرد تا جایی که برای او خانه ای ساخته شد که تا کنون بخشی از پایین ساختمان باقی است. او در آنجا صاحب زمین و باغ نخل شد. سپس آنجا را ترک کرد تا اینکه به روستای بنی جُشیر واقع در نزدیکی روستای بور رسید و مدتی در آنجا اقامت کرد و سپس عازم الحسيسة شد. و تا پایان عمرش در آنجا به خوبی به زندگی ادامه داد.
مورخان حضرمی به ویژه علویان آنها در تعیین مذهب مهاجر اختلاف نظر داشتند. نظرات متفاوت بود و محدود به دو نظر بود: یکی می‌گوید که او شافعی از فرقه اشعری است و دیگری معتقد است که وی در اعتقاد مانند پدران و اجداد خود معتقد به امامان اهل بیت (ع) بوده است. سپس برخی گفتند که مهاجر جعفری اثنی عشری بود.


=تلاش های حمایتی=
پس از مطالعه مطالب تاریخی موجود از سوی یکی از محققان در این زمینه، دریافت که مهاجر نه شافعی، نه اشعری و نه امامی بوده است، بلکه بر مبنای پدران و اجدادش و عموم مسلمانان است.
هنگامی که احمد المهاجر در وارد حضرموت ، هر دو اقلیت شیعه و سنی در منطقه ایستاده بود توسط او، اما Ibadis او مقاومت به عنوان هضرموت تحت تاثیر بود Ibadis در زمان و فرقه عبادی غالب شد. وی شروع به گفتگو و حکمت معادل و نصیحت خوب آنها با احمد مهاجر و استفاده از وسایل مسالمت آمیز برای متقاعد ساختن آنها کرد ، وتوتروآ از او دعوت کرد و اخلاق و سخاوت خود را به تجمل پرداخت و به او پیوست ، بسیاری از آنها حتی آموزه عبادی را که به تدریج از حضرموت ناپدید شد ، پذیرفتند. که آنها را ترک کاملا پس از چند قرن، Fmha شفائی قضاوت کسب و کار، و دکترین اشعری در اعتقادات.


گفته می شود که حقایق جنگ بین دو تیم شروع شد ، ایبادی ها از ایبادی های عمان تدارکات دریافت می کردند ، و مهاجر تجهیزات و پول دریافت می کرد ، و تدارکات با کاروان های زمینی و کشتی ها از طریق دریا به او می رسید. از بصره ، توسط پسرش محمد که او را به عنوان مأمور اموال خود در آنجا ترک کرد ، برای او فرستاد ، به طوری که هنگامی که مهاجری ساکن الحجاراین است که خار عبادی در آنجا شکسته شد ، نبرد سرنوشت ساز در ببران رخ داد و مهاجرت را از خانه خارج کرد. از الحجرین تا قاره بنی جهر.  
== ثروت ==
المهاجر در بصره ثروتمند بود و ثروت هنگفتی داشت و پسرش محمد را وکیل اموال خود در بصره قرار داد. و نوه او جدید بن عبیدالله بن احمد المهاجر برای نظارت به بصره سفر می‌کرد. هنگامی که مهاجر به قصد حضرموت حرکت کرد، حدود سیزده شتر طلا و نقره به همراه آورده بود. پس از هزینه‌های زیاد در سفری که به مدت طولانی که بیش از دو سال به طول انجامید و با گذر از بصره، شام، حجاز و در مدت اقامت در مدینه، در راه مکه و یمن به حضرموت رسید. او در مدت مسافرت، برای کسانی که همراه او بودند و اسب‌ها و شترها هزینه می‌کرد. بعد از هزینه‌های کلانی که در مدت طولانی سفر انجام داد باز مبلغ زیادی باقی ماند که برای خانواده و خادمانش هزینه می‌کرد.


این امر در اعتقادات و اعتقادات مهاجران و عبادی به دلیل عدم توانایی ساکن شدن در شهرهای اصلی حضرموت کچابام و طارم اختلاف نظر داشته است ، به عنوان مثال ، مملو از دانشمندان عبادی ، نظر Thi و مجبور ساختن آنها ، انتخاب روستاهایی که می توانند او را در جایی که طرفداران روستای سنی و شیعه جوبیل در دوان و مهاجرت هستند پیدا کنید .
== فرزندان ==
 
او چهار پسر داشت: محمد، علی و حسین، که در بصره ماندگار شدند و فرزندان زیادی در عراق و حومه آن به وجود آمد و عبدالله که به همراه پدرش به حضرموت مهاجرت کرد و از سر تواضع نسبت به خداوند متعال خود را "عبیدالله" نامید. او پس از مرگ پدرش به روستای سوم سُمل نقل مکان کرد و در آنجا وفات کرد. سپس فرزندان عبدالله برای سکونت به روستای بیت جبیر و از آنجا به شهر تریم نقل مکان کردند. و در آنجا به خانواده باعلوی معروف بودند.  
=آموزه=
مورخان حضرمی ، به ویژه علویان در میان آنها ، در تعیین فرق فرقه مهاجرین اختلاف نظر داشتند. نظرات متفاوت بود و محدود به دو نظر بود: یکی می گوید که او شافعی از فرقه اشعری است ، و دیگری وی معتقد است که وی از نظر شاخه ها و منشأ در اعتقاد پدران و اجداد خود از امامان اهل بیت (ع) بوده است. سپس اخیراً کسانی ظاهر شدند که غریبه بودند و به این واقعیت رسیدند که مهاجری جعفری دوازده گانه بود . پس از مطالعه مطالب تاریخی موجود از سوی یکی از محققان در این زمینه ، متوجه شد که مهاجر نه شافعی ، نه اشعری و نه امام ، بلکه بر اساس آموزه عموم مسلمانان است ، و او بر اساس دانش او در مورد بزرگان و پدرانش ، زیرا دین هنوز در قلب مردم استوار بود و او کارزار دانش بود. آنها علوم یا آموزه های خود را جز با شواهد قانونی تأیید شده بیان نمی کنند ، و این برای قرن ها از یکدیگر ادامه داشت.
 
=ثروت=
المهاجر در بصره ثروتمند بود و ثروت هنگفتی داشت و هنگامی که به حضرموت مهاجرت کرد ، پسرش محمد را با پول خود رها کرد ، به طوری که نوه وی جد بن عبید الله بن احمد المهاجر به بصره سفر کرد تا نگاه کند. وقتی برادرش علوی بن عبید الله را برای حج همراهی کرد. مهاجر با حدود سیزده شتر طلا و نقره وارد حضرموت شد. پس از گذراندن هزینه های زیاد در بصره به شام ​​و حجاز به حضرماوت رسید و در مدت اقامت در مدینه ، سپس در راه مکه ، کشورهای یمن و حضرموت در سفری که به مدت طولانی و کمتر از دو سال به طول انجامید. او در این مدت زمان برای فرود و مسافرت برای کسانی که همراه او بودند و اسب ها و شترها خرج می کرد. این مهاجر ثروت هنگفتی داشت که از بصره آورده بود که برای مدت طولانی باقی ماند ، بر نوه ها و نوکران او بعد از او ایجاد می شود.
 
=فرزندان=
پسرش چهار پسر داشت: محمد ، علی و حسین ، که در بصره ماندگار شدند و فرزندان زیادی در عراق و حومه آن به وجود آمد ، و عبدالله ، که به همراه پدرش به حضرموت مهاجرت کردند و خود را "عبید الله" در تواضع خویش خواندند. خداوند ، و او پس از مرگ پدر به روستای سوم نقل مکان کرد و در آنجا مرد و در عرض بور ​​گفته شد ، سپس فرزندان عبدالله به محل سکونت روستای بیت جبیر و از آنجا به شهر نقل مکان کردند. از طارم ، که خانه آنها شد و آنها به خانواده باعلاوی معروف بودند .  


=وفات=  
=وفات=  
وی در سال 345 هجری درگذشت و در شعب الحسیسه الشرقی ، معروف به شعب المهاجر ، در جنوب روستای بور دفن شد . مقبره وی به دلیل بازدید مشهور است ، ساختمانی بر روی آن ساخته شد ، مسجدی در نزدیکی آن ساخته شد و چاهی حفر شد.  
وی در سال 345 هجری درگذشت و در شعب الحسیسه شرقی معروف به شعب المهاجر در جنوب روستای بور از توابع حضرموت یمن دفن شد. مقبره وی محل زیارت مردم است. بر روی آن مزار او مسجدی ساخته شد و در کنار آن چاهی حفر شد.  


=منابع=
=منابع=
شهاب ، محمد ضیاء؛ عبدالله بن نوح (1400 ق). امام مهاجر (PDF) . جده ، عربستان سعودی: دارالشروق. بایگانی شده از نسخه اصلی (PDF) در 27 ژانویه 2020.
شهاب، محمد ضیاء؛ عبدالله بن نوح (1400 ق). امام مهاجر (PDF). جده، عربستان سعودی: دارالشروق. بایگانی شده از نسخه اصلی (PDF) در 27 ژانویه 2020.
 
[[رده:شخصیت‌ها]]
[[رده:شخصیت‌های تاریخی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۰ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۳:۵۰

احمد المهاجر
نام کاملاحمد المهاجر
نام‌های دیگراحمد بن عیسی المهاجر
اطلاعات شخصی
سال تولد273 ق، ۲۶۵ ش‌، ۸۸۶ م
محل تولدبصره، عراق
سال درگذشت345 ق، ۳۳۵ ش‌، ۹۵۶ م
محل درگذشتحضرموت، یمن
دیناسلام، شیعه
فعالیت‌هامبلغ دین و مصلح اجتماعی

احمد بن عیسی المهاجر (273-345 هجری قمری) از خاندان باعلاوی و از نسل پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه و آله است. او از زادگاه خود عراق به سرزمین حضرموت مهاجرت کرد و به همین دلیل به او لقب "المهاجر" دادند. او اولین کسی است که از سادات به حضرموت آمد و فرزندانش پس از او تأثیر زیادی بر تاریخ علمی و فرهنگی حضرموت داشتند.

به اشتباه در برخی از کتاب‌های شجره‌نامه احمد "الأبح" أو "النفّاط" نامیده شده است. آقای علوی بن طاهر حداد در یکی از آثار خود این اشتباه را بیان کرده است.

نسب

أحمد بن عیسی بن محمد النقیب بن علی العریضی بن جعفر الصادق بن محمد‌الباقر بن علی زین‌العابدین بن الحسین السبط بن علی بن أبی‌طالب، وعلی ‌علیه‌السلام همسر فاطمه سلام الله علیها دختر محمد صلی الله علیه و آله سلم است.

او هشتمین نوه رسول خدا محمد صلی الله علیه و آله سلم است.

تولد و تربیت

وی در حدود سال 273 هجری قمری در شهر بصره عراق متولد شد. پدرش عیسی شخصیتی معتبر در بصره و به خاطر زیبایی و قرمزگون بودن پوستش ملقب به رومی بود و همچنین پدربزرگش محمد بزرگ اشراف بصره و منزل او در کل شهر معروف بود. او اول کسی است که از شهر مدینه آمده و در عراق ساکن شده است.

مهاجر در زمان حکومت عباسیان و گسترش فرهنگ و علوم مختلف از جمله ادبیات، فقه، مدرنیته، فلسفه، عرفان، شعر، ورزش، نجوم، و دانش‌های و دیگر شاخه‌های علوم رشد کرد. از جمله کسانی که در قرن سوم هجری با مهاجر هم عصر بودند عبارتند از: أبو حنیفه، شافعی، أحمد بن حنبل، الأصمعی، ابن إسحاق و محمد بن جریر الطبری.

شرایط سیاسی و آغاز مهاجرت وی

شرایط سیاسی زمان حیات مهاجر در اواخر قرن سوم هجری مصادف بود با پایان دوران اول عباسیان و آغاز دوران دوم عباسیان در عراق که با بحران‌های پی در پی مواجه بود و به ضعف و ناتوانی در کنترل امور رسید و هرج و مرج و فساد در سراسر عراق گسترش یافت. در آن زمان دولت سلجوقی در شمال ظهور کرد و بخشی از مناطقی را که تحت کنترل دولت عباسی بود تصرف نمود.

در سال 255 هجری قمری، در دوران خلیفه المهتدی بالله جنبشی به نام انقلاب زنج آغاز شد و همه علویون، بصری‌ها، عراقی‌ها و دیگران به وحشت افتادند و این فتنه در سال 270 هجری پس از نبردها و جنگ‌های خونین پایان یافت. پس از آن جنگ‌های قرمطی در سال 278 هجری قمری آغاز شد و به دنبال آن در سال 310 هجری قمری به بصره حمله کردند و این یکی از دلایل مهاجرت او از وطنش بصره بود. او پس از مشورت با اعضای خانواده و بستگانش برای خروج از عراق تصمیم گرفت در حالی که فرزندانش: محمد، علی، حسین و برادرش محمد بن عیسی و اکثر اعضای خانواده برای نظارت بر اموالشان در عراق ماندند.

در سال 317 هجری قمری در زمان فرمانروایی خلیفه مهتدی بالله، احمد المهاجر با همسرش زینب بنت عبدالله بن الحسن بن علی العریدی، فرزندش عبدالله ملقب به عبیدالله و همسر پسرش ام البنین بنت محمد بن عیسی بن محمد و نوه اش اسماعیل (معروف به بصری) ابن عبدالله، و دو پسر عمویش: محمد بن سلیمان (پدر بزرگ عهدال خانواده)، حسن بن یوسف (پدربزرگ خاندان قدیمی) و برخی از همراهانش: جعفر بن عبدالله العزدی (پدربزرگ خانواده مخدیم) و مختار بن عبدالله بن سعد (پدر مختار خانواده)، شاویا بن فرج الاسبهانی، و گروهی که تعدادشان حدود هفتاد نفر است با کاروانی بزرگ از بصره به سمت حجاز حرکت کرد.

سفرها

این کاروان مسیر شام را در پیش گرفت زیرا امنیت در درب زبیده که جاده‌ای است که از عراق به کشورهای مقدس کشیده می‌شود و چاه‌ها، چشمه‌ها، ایستگاه‌ها و تابلوهایی که مردم را برای رفتن به جاده راهنمایی می‌کند وجود داشت.

حجاز

احمد مهاجر وارد مدینه شد و یک سال در آنجا ماند و در آنجا به دلیل اختلالات امنیتی نتوانست حج انجام دهد و وارد مکه شود. قرامطه در ذی الحجه سال 317 هجری قمری وارد مکه شدند و به آنجا هتک حرمت کردند و به حجاج حمله کردند و آنها را کشتند و حجرالاسود را بردند و تا 22 سال جای آن خالی بود و مردم دست را برای تبرک بر جای آن می‌کشیدند.

در سال بعد 318 هجری قمری، پس از فروکش شدن نزاع، مهاجر به مکه رفت و پس از آن خانواده و اطرافیانش به حج رفتند. آنگاه به حج مشرف شد.

حضرموت

پس از اتمام حج با همراهان خود به یمن سفر کرد و پس از آن از کشوری به کشور دیگر سفر کرد. در راه محمد بن سلیمان (پدربزرگ آل الاهدل) تصمیم گرفت در وادی سحام فرود آید؛ در حالی که حسن بن یوسف (پدربزرگ آل القدیمی) به وادی سردد رفت. ولی مهاجر راه خود را ادامه داد تا اینکه در سال 319 هجری قمری در عصر حکومت آل زیاد در یمن به حضرموت رسید. اولین روستایی که در آن فرود آمد، روستای (الجبیل) وادی (دوعن) بود ولی زیاد در آنجا نماند و به روستای (الهجرین) منتقل شد و در آنجا به مدت طولانی اقامت کرد تا جایی که برای او خانه‌ای ساخته شد که تا کنون بخشی از پایین ساختمان باقی است. او در آنجا صاحب زمین و باغ نخل شد. سپس آنجا را ترک کرد تا اینکه به روستای بنی جُشیر واقع در نزدیکی روستای بور رسید و مدتی در آنجا اقامت کرد و سپس عازم الحسیسة شد. و تا پایان عمرش در آنجا به خوبی به زندگی ادامه داد.

فعالیت‌های تبلیغی

هنگامی که احمد المهاجر وارد حضرموت شد هر دو اقلیت شیعه و سنی در منطقه از او حمایت کردند و تابع او شدند. اما اباضیه با او مخالفت کرد؛ زیرا در آن زمان اباضیه بر منطقه مسلط بود. او در در صلح با آنها وارد شد و با زبان حکمت و موعظه حسنه با ایشان به بحث و گفتگو پرداخت. اندک اندک به دلیل اخلاق و کرامت و بیان و حکمت‌هایش پیروان اباضیه به او پیوستند و بسیاری از آنها از اباضیه به مذهب شافعی گرویدند تا جایی که اباضیه از تمام حضرموت رخت بربست و مردم در فقه شافعی و در عقاید اشعری شدند.

گفته می‌شود که هنگامی که مهاجر در روستای الهجرین بود، بین اتباع مهاجر و اباضیه اختلاف و جنگی در منطقه بحران ایجاد شد. اباضی‌ها از اباضی‌های عمان تدارکات دریافت می‌کردند و مهاجر از طریق کاروان‌ها و کشتی‌هایی که از بصره می‌آمدند تجهیزات و پول‌هایی را که محمد پسرش برایش ارسال می‌نمود، دریافت می‌کرد. تا جایی که اباضیه شکست خوردند و مهاجر از الهجرین به قاره بنی جُشیر نقل مکان کرد.

به احتمال زیاد همین اختلاف عقیدتی بود که موجب شد مهاجر نتواند در شهرهای بزرگ حضرموت مانند تریم و شبام زندگی کند؛ زیرا در آنجا می‌بایست با بزرگان و ذی‌نفوذان آنجا بحث و جدل کند. از این رو روستاهایی مانند الجبیل در دوعن و الهجرین را برای زندگی برگزید تا بتواند از مردم شیعه و سنی پیروانی را گرد آورد.

مذهب

مورخان حضرمی به ویژه علویان آنها در تعیین مذهب مهاجر اختلاف نظر داشتند. نظرات متفاوت بود و محدود به دو نظر بود: یکی می‌گوید که او شافعی از فرقه اشعری است و دیگری معتقد است که وی در اعتقاد مانند پدران و اجداد خود معتقد به امامان اهل بیت (ع) بوده است. سپس برخی گفتند که مهاجر جعفری اثنی عشری بود.

پس از مطالعه مطالب تاریخی موجود از سوی یکی از محققان در این زمینه، دریافت که مهاجر نه شافعی، نه اشعری و نه امامی بوده است، بلکه بر مبنای پدران و اجدادش و عموم مسلمانان است.

ثروت

المهاجر در بصره ثروتمند بود و ثروت هنگفتی داشت و پسرش محمد را وکیل اموال خود در بصره قرار داد. و نوه او جدید بن عبیدالله بن احمد المهاجر برای نظارت به بصره سفر می‌کرد. هنگامی که مهاجر به قصد حضرموت حرکت کرد، حدود سیزده شتر طلا و نقره به همراه آورده بود. پس از هزینه‌های زیاد در سفری که به مدت طولانی که بیش از دو سال به طول انجامید و با گذر از بصره، شام، حجاز و در مدت اقامت در مدینه، در راه مکه و یمن به حضرموت رسید. او در مدت مسافرت، برای کسانی که همراه او بودند و اسب‌ها و شترها هزینه می‌کرد. بعد از هزینه‌های کلانی که در مدت طولانی سفر انجام داد باز مبلغ زیادی باقی ماند که برای خانواده و خادمانش هزینه می‌کرد.

فرزندان

او چهار پسر داشت: محمد، علی و حسین، که در بصره ماندگار شدند و فرزندان زیادی در عراق و حومه آن به وجود آمد و عبدالله که به همراه پدرش به حضرموت مهاجرت کرد و از سر تواضع نسبت به خداوند متعال خود را "عبیدالله" نامید. او پس از مرگ پدرش به روستای سوم سُمل نقل مکان کرد و در آنجا وفات کرد. سپس فرزندان عبدالله برای سکونت به روستای بیت جبیر و از آنجا به شهر تریم نقل مکان کردند. و در آنجا به خانواده باعلوی معروف بودند.

وفات

وی در سال 345 هجری درگذشت و در شعب الحسیسه شرقی معروف به شعب المهاجر در جنوب روستای بور از توابع حضرموت یمن دفن شد. مقبره وی محل زیارت مردم است. بر روی آن مزار او مسجدی ساخته شد و در کنار آن چاهی حفر شد.

منابع

شهاب، محمد ضیاء؛ عبدالله بن نوح (1400 ق). امام مهاجر (PDF). جده، عربستان سعودی: دارالشروق. بایگانی شده از نسخه اصلی (PDF) در 27 ژانویه 2020.