۸۷٬۹۸۰
ویرایش
(←منابع) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
به نظر البنا، کمال مطلوب اسلامی در اولین نسل [[مسلمان|مسلمانان]] نهفته بود؛ دوره ای که اصول [[قرآن]] مراعات میگردید و فارغ از تشخص ملیتها، [[اسلام]] تنها «ملیت» محسوب میشد. به نظر او، بین جوامع موجود اسلامی و اسلام واقعی فاصلهای افتاده بود که عقب ماندگی مسلمانان را موجب شده بود. به همین دلیل، او در صدد احیای اسلام بود تا نه تنها مسلمانان را از چنگ جهانخواران رهایی بخشد بلکه انسانیت را نیز زنده کند. او معتقد بود که به جای فلسفه و مادیگری [[اروپا]]، این فرهنگ و [[تمدن اسلامی|تمدن اسلام]] است که باید پذیرفته شود. | به نظر البنا، کمال مطلوب اسلامی در اولین نسل [[مسلمان|مسلمانان]] نهفته بود؛ دوره ای که اصول [[قرآن]] مراعات میگردید و فارغ از تشخص ملیتها، [[اسلام]] تنها «ملیت» محسوب میشد. به نظر او، بین جوامع موجود اسلامی و اسلام واقعی فاصلهای افتاده بود که عقب ماندگی مسلمانان را موجب شده بود. به همین دلیل، او در صدد احیای اسلام بود تا نه تنها مسلمانان را از چنگ جهانخواران رهایی بخشد بلکه انسانیت را نیز زنده کند. او معتقد بود که به جای فلسفه و مادیگری [[اروپا]]، این فرهنگ و [[تمدن اسلامی|تمدن اسلام]] است که باید پذیرفته شود. | ||
این اعتقاد به این معنا نبود که بنا در بازسازی جامعه | این اعتقاد به این معنا نبود که بنا در بازسازی جامعه اسلامی، با همه شیوههای غربی مخالف است، بلکه تفکر بنا ریشه در سنتگرایی و اصلاح جامعه بر اساس موازین دینی داشت. | ||
البنا با «جدایی دین از سیاست» ([[سکولاریسم]]) و نیز ملیگرایی غیردینی که نقشة آن را در 1920 ساطع الحُصْری ریخت و میشل عفلق 1940 آن را در [[سوریه]] اعمال کرد، (وبعد مرگ البنا در زمان ناصر به اوج خود رسید) بشدت مخالف بود. همچنین دربارة عرب گرایی بر این عقیده بود که اسلام هیچگونه مرز جغرافیایی، یا اختلافات نژادی یا شهروندی را به رسمیت نمیشناسد. البنا تمام مسلمانان را یک «امت» و کشورهای مسلمان را تنها یک کشور میدانست، به همین دلیل، گرایشهای [[ناسیونالیسم|ناسیونالیستی]] جدید، بویژه [[فاشیسم]] و [[نازیسم]] را محکوم کرد. | البنا با «جدایی دین از سیاست» ([[سکولاریسم]]) و نیز ملیگرایی غیردینی که نقشة آن را در 1920 ساطع الحُصْری ریخت و میشل عفلق 1940 آن را در [[سوریه]] اعمال کرد، (وبعد مرگ البنا در زمان ناصر به اوج خود رسید) بشدت مخالف بود. همچنین دربارة عرب گرایی بر این عقیده بود که اسلام هیچگونه مرز جغرافیایی، یا اختلافات نژادی یا شهروندی را به رسمیت نمیشناسد. البنا تمام مسلمانان را یک «امت» و کشورهای مسلمان را تنها یک کشور میدانست، به همین دلیل، گرایشهای [[ناسیونالیسم|ناسیونالیستی]] جدید، بویژه [[فاشیسم]] و [[نازیسم]] را محکوم کرد. | ||
خط ۴۸: | خط ۴۸: | ||
== تحصیلات == | == تحصیلات == | ||
حسن بنا از سن هشت سالگی تا دوازده سالگی در مدرسه | حسن بنا از سن هشت سالگی تا دوازده سالگی در مدرسه رشاد درس خواند وی در سال 1920م به دارالمعلمین دمنهور منتقل شد و درآنجا قبل ازسن چهارده سالگی، بخش عمده ای از [[قرآن|قرآن کریم]] را حفظ کرد و سپس وارد پیش دانشگاهی محمودیه شد. پس از اتمام دورهٔ تحصیلات در دانشسرای مقدماتی معلمان، در شانزدهسالگی به [[قاهره]] رفت تا در دارالعلوم که مؤسس آن [[محمد عبده]] بود تحصیل کند. | ||
== اساتید == | == اساتید == | ||
یکی از مرشدان طریقت او [[شیخ زهران]] که بنا در سالهایی که در دانشسرای مقدماتی در «دمنهور» درس میخواند، با وی آشنا شد. او از پیروان شیخ [[عبدالوهاب حصافی]] بود. بنا با استاد «[[احمد سکری]]» (که بعدها از مسولین ایالتی اخوانالمسلمین گشت و مقام ریاست انجمن خیریه حصافیه را نیز داشت) آشنا شد. این آشنایی در زندگی هر دو اثری پایدار گذاشت. همچنین شخصی به نام «شیخ [[محمد ابو شوشه]]» از دیگر استادان او به شمار میآید که به گفته | یکی از مرشدان طریقت او [[شیخ زهران]] که بنا در سالهایی که در دانشسرای مقدماتی در «دمنهور» درس میخواند، با وی آشنا شد. او از پیروان شیخ [[عبدالوهاب حصافی]] بود. بنا با استاد «[[احمد سکری]]» (که بعدها از مسولین ایالتی اخوانالمسلمین گشت و مقام ریاست انجمن خیریه حصافیه را نیز داشت) آشنا شد. این آشنایی در زندگی هر دو اثری پایدار گذاشت. همچنین شخصی به نام «شیخ [[محمد ابو شوشه]]» از دیگر استادان او به شمار میآید که به گفته بنا، حق تربیت معنوی برگردن وی دارد. حسن بنا هنگامی که به قاهره رفت، مهمترین شخصی که مبانی اعتقادی بنا را پس از مراجعت به مصر شکل داد «[[محمد رشید رضا]]» بود که یک [[سلفیت|سلفی]] خالص و سنتگرای محض بود. به همین دلیل، بخش مهمی از سخنرانیها و نوشتههای بنا، مربوط به تربیت اسلامی و [[سنت]] [[محمد بن عبدالله (خاتم الانبیا)|رسول خدا (صلی الله علیه واله)]] میباشد. | ||
== آثار == | == آثار == | ||
خط ۷۶: | خط ۷۶: | ||
# تشکیلات نیرومند و منسجم اخوانالمسلمین؛ | # تشکیلات نیرومند و منسجم اخوانالمسلمین؛ | ||
# تبلیغات گسترده و جهانی؛ | # تبلیغات گسترده و جهانی؛ | ||
# هماهنگی شعارها و آرمانهای اخوان که از سر خلوص و اسلام خواهی بود با رفتار و سیره | # هماهنگی شعارها و آرمانهای اخوان که از سر خلوص و اسلام خواهی بود با رفتار و سیره آنان. | ||
البنا با «جدایی دین از سیاست» ([[سکولاریسم]]) و نیز [[ملیگرایی]] غیردینی که نقشة آن را در 1920 ساطع الحُصْری ریخت و [[میشل عفلق]] 1940 آن را در [[سوریه]] اعمال کرد، (وبعد مرگ البنا در زمان [[جمال عبدالناصر|ناصر]] به اوج خود رسید) بشدت مخالف بود. همچنین دربارة عرب گرایی بر این عقیده بود که اسلام هیچگونه مرز جغرافیایی، یا اختلافات نژادی یا شهروندی را به رسمیت نمیشناسد. البنا تمام [[مسلمان|مسلمانان]] را یک «[[امت اسلامی|امت]]» و کشورهای مسلمان را تنها یک کشور میدانست، به همین دلیل، گرایشهای [[ناسیونالیسم|ناسیونالیستی]] جدید، بویژه [[فاشیسم]] و [[نازیسم]] را محکوم کرد. | البنا با «جدایی دین از سیاست» ([[سکولاریسم]]) و نیز [[ملیگرایی]] غیردینی که نقشة آن را در 1920 ساطع الحُصْری ریخت و [[میشل عفلق]] 1940 آن را در [[سوریه]] اعمال کرد، (وبعد مرگ البنا در زمان [[جمال عبدالناصر|ناصر]] به اوج خود رسید) بشدت مخالف بود. همچنین دربارة عرب گرایی بر این عقیده بود که اسلام هیچگونه مرز جغرافیایی، یا اختلافات نژادی یا شهروندی را به رسمیت نمیشناسد. البنا تمام [[مسلمان|مسلمانان]] را یک «[[امت اسلامی|امت]]» و کشورهای مسلمان را تنها یک کشور میدانست، به همین دلیل، گرایشهای [[ناسیونالیسم|ناسیونالیستی]] جدید، بویژه [[فاشیسم]] و [[نازیسم]] را محکوم کرد. |