احمد محرم: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۴: | خط ۴: | ||
| نام = | | نام = | ||
| نامهای دیگر = احمد بن حسن بن عبدالله | | نامهای دیگر = احمد بن حسن بن عبدالله | ||
| سال تولد = | | سال تولد = 1294 ق | ||
| تاریخ تولد = | | تاریخ تولد = | ||
| محل تولد = [[مصر]]، استان بحیره، شهر دلنجات، روستای إبیاءالحمراء | | محل تولد = [[مصر]]، استان بحیره، شهر دلنجات، روستای إبیاءالحمراء |
نسخهٔ ۲۹ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۳۷
احمد محرم | |
---|---|
نامهای دیگر | احمد بن حسن بن عبدالله |
اطلاعات شخصی | |
سال تولد | 1294 ق، ۱۲۵۵ ش، ۱۸۷۷ م |
محل تولد | مصر، استان بحیره، شهر دلنجات، روستای إبیاءالحمراء |
سال درگذشت | 1945 م، ۱۳۲۳ ش، ۱۳۶۳ ق |
محل درگذشت | مصر، استان بحیره، دمنهور |
دین | اسلام، اهل سنت |
استادان |
|
شاگردان | |
آثار |
|
زندگینامه
احمد بن حسن بن عبدالله معروف به احمد محرم در روز شنبه پنجم محرم در سال 1294 ق، در روستای إبیاءالحمراء، یکی از روستاهای مرکز دلنجات در استان بحیره متولد شد. پدرش حسن أفندی عبدالله، از فرزندان مملوکان شرکسی، نظامیان ترک که نزدیک به سه قرن از قرن 13 تا 16 میلادی در شام و مصر فرمانروایی کردند، و مادرش در اصل ترک بودند. با اینحال این ریشه ترکی آنان به تعبیر خود احمد محرم با خون مصری آمیخته شده بود. حسن افندی عبدالله، علیرغم اصالت ترکی، مردی بود که عمیقاً به عربیت علاقه داشت، عاشق ادبیات و تاریخ آن و مردی متدین بود که علاوه بر قرائت فراوان، به اصول اسلام و شعائر آن پایبند بود و این ویژگیهای او در تربیت دینی و سرودن اشعاری در ستایش دین اسلام و زندگی و غزوات پیامبر (صلی الله علیه وآله) توسط پسرش، احمد محرم تأثیر مهمی داشت و وی دینداری و ستایش شکوه اسلام و دفاع از آن را از پدرش به ارث برده بود.
تحصیلات
احمد محرم در روستا مانند افراد متنعم زمان خود بزرگ شده بود. و پدرش برای تعلیم وی، معلمانی را در روستا استخدام کرد و این امر موجب شد که وی به حساب، اصول خواندن و نوشتن و حفظ قرآن کریم تسلط داشته باشد. سپس پدرش او را در یکی از مدارس قاهره، که تحصیل در آن مخصوص فرزندان قشر مرفه بود، ثبت نام کرد، اما برنامههای درسی این مدرسه به مذاق محرم خوش نیامد و باز پدرش او را به مکتب دیگری منتقل کرد که به نظر او از اولی بهتر بود. ولی این مدارس، چون قدرت علاقه و عشق به ادبیات عرب را در وی زنده نمیکرد از این مدارس رویگردان شد و از این رو در شعری برای پدرش، رنج و درد بیگانگیاش از زبان عربی را در این مدارس، در خود به تصویر کشید. در حالیکه پانزده سال بیشتر نداشت. از اینرو پدرش چاره ای ندید جز اینکه او را به روستا باز گرداند و برای آموزش وی چند استاد از الازهر برای او در نظر گرفت تا به روستا بیایند و به او، فقه اللغه ( زبان شناسی) و ادبیات عرب بیاموزند. محرم در روستا در کتابخانه پدرش، با مطالعه کتابهایی که به آن علاقمند بود، ذهنش را تربیت کرد و وجدان و احساسش را با چشمههای شعر عربی سیراب کرد. پدرش نیز او را با آخرین شعرهای عربی سرورده شده توسط دوستانش را برای تحریک حس عربی دوستی، آشنا کرد و در سفرهایش به شهر دمنهور، از شهرهای استان بحیره مصر، او را با خود همراه کرد تا با شیوخ و حاضران از جمله نویسندگان و بزرگان ارتباط برقرار کند.
آثار
آثار و تألیفات احمد محرم در قالب شعر و مقالاتی انتقادی، با هدف اصلاح و تهذیب امت خویش و سپس مردم دنیا در موضاعاتی همچون: اسلام گرایی، عشق به وطن، وحدت اسلامی، بیداری ملت، وحدت عربی، تعلیم و تربیت زنان، معرفی شعر معاصر و نقد شعر شاعران است.
دیوانهای شعر
احمد محرم با اشعارش، آثار مختلفی از جمله مجموعه شعرهایی معروف به دیوان در پنج جلد خلق کرده که این دیوانها، علاوه بر ديوان مجد الإسلام و ديوان الأقصى الحزين، به شرح زیر است:
- السياسيات؛
- الاجتماعيات و المراثي؛
- الخواطر و التأملات و المساجلات؛
- الإخوانيات و التحايا و التهاني؛
- الطّبيعة و الوصف و الغزل.
این پنج مجموعه (دیوان) در سال 1988 م، توسط انتشارات مکتبه الفلاح در کویت، با باببندی و تاریخگذاری پسر احمد محرم، محمود احمد محرم، منتشر شده است. دیوان مجد الإسلام نیز، با کوشش محمود احمد محرم توسط همین انتشارات در کویت در سال 1982 م، با مقدمه دکتر ابراهیم الجیوشی چاپ گردید.
مقالات
این مقالات، تحقیقات انتقادی متعددی در موضوعات مختلفی مانند: تعلیم و تربیت، سیاست، شعر نو، نقد شاعران و ... بوده که در نشریات آن زمان منتشر شده است.
- آراء درباره تعلیم و تربیت زنان (آراء في تعليم المرأة وتربيتها)، مجله أنيس الجليس در 1899م و مجله المفتاح. سال 1900 میلادی؛
- مقالات سیاسی (مقالات في السياسه)، در روزنامه های حزب ملی؛
- تحقیق در شعر نو (بحث في الشعر العصری)، مجله أنيس الجليس از سال 1900 م تا 1901 م در چهارده شماره متوالی؛
- نقد شاعر اسماعیل صبری (نقد الشاعر إسماعيل صبری)، مجله أبولو؛
- نقد شاعر حافظ ابراهیم (نقد الشاعر حافظ إبراهيم)، مجله أبولو؛
- نقد شاعر توفیق البکری (نقد الشاعر السيّد توفيق البكری)، مجله أبولو؛
- سخنرانی در نقد دیوان شعری شاعر احمد زکی ابوشادی (محاضرة في نقد الشاعر أحمد زكي أبو شادي في ديوانه "الشعله" )، انتشارات أبولو؛
- تحقیق در شعر گریان ادبیات عرب( بحث في الشعر الباكي في الأدب العربي)، روزنامه الصدق؛
- تحقیق در شعر طنز (بحث في شعر الهجاء)، روزنامه الصدق؛
- تحقیق در نویسندگان فراموش شده (بحث في "أدباؤنا المنسيون")، روزنامه الصدق؛
- مطالبی با عنوان ادبیات سقوط کرده (مقالات في الزّجل تحت اسم "الأدب السّاقط "، روزنامه الصدق.
اوضاع فرهنگی و سیاسی
احمد محرم در دروان زندگیش شاهد مهمترین اتفاقات سیاسی، رویدادهای داخلی و ملی، در مصر و کشورهای عربی بود. که درواقع سالهای زندگی احمد محرم سرشار بود.وی در سال 1711 م متولّد شد در همان سال جمال الدین اسدآبادی وارد مصر شد و به مدّت هشت سال در آنجا مردم را به اصالح در دین و دفاع از اسلام در برابر فرهنگ غرب پرداخت.در سال 1771 م انقالب العرابیة رخ داد که گام بزرگی در بیداری سیاسی مصربه شمار میآید؛ اما این انقالب به شکست انجامید.دو دلیل اصلی سبب این شکست سیاسی در مصر شد:»اشغال بریطانیا و روحیه یاس و ناامیدی در میان مردم مصر بعد از اشغال« )الدسوقی، 2445 م:72/2)حوادث دیگری نیز در زمان حیات احمد محرّم رخ داد که از آن جمله میتوان به:قیام مصطفی کامل، حادثه دنشوای، جنگ جهانی اوّل، جنگ داخلی احزاب و پیمان 1459 م و...اشاره کرد.)الزیات، 2441:544 و کحالة، 1411 م:11/2.
مؤلفههای شعری
وطنپرستی
وطنپرستی یکی از مؤلفههای شعری احمد محرم بوده و در شعرهایش عشق به میهن را به زیبایی به تصویر کشیده است. که مصادیق این وطنپرستی در سرودههایش عبارتند از:
- ذکر مفاخر قومی و ملّی: در ابیات: فیَا نیـلُأنتَالمُنَیو الحَیاةُ/ وَ أنـتَ ألامیرُ و أنـتَ ألاب/ وَ یَا نِیلُ أنتَ الصَّدِیقُ الوَفیُّ/ وَ أنتَ ألخُ ألاصدَقُ ألطیَبُ/ وَ أنـتَ القـرِیضُ الَّذی أقتَفِی/ فَیزهَـی بِهِ الشَّـرقُ وَ المَغرِب؛ ای نیل! تو امید و زندگی و تو سَرور و پدر (این سرزمین) هستی/ ای نیل! تو دوستِ وفادار و برادر راستین و پاک طینت هستی/ تو آن سرودهای هستی که برایش قافیه میسازم و با آن شرق و غرب پر نور میشود و میدرخشد؛
- مخالفت با استبداد داخلی: در اشعار: سَلِ التّارِیخَ وَانظُر مَا أعَدَّت/ لَکَ ألاممُالخَوالی/ والقُرونُ عِظاتُ الدّهرِ وَ ألجیالُ/ منها بِبَغـدادَ وَ أنـدُلسَ فُنـون؛ از تاریخ جویا شو و به عبرتهایی که ملّتها و نسلهای گذشته برای تو فراهم کرده نیک بنگر/ پندهای روزگار و نسلهای آن در بغداد و اندلس؛
- مبارزه با استعمارگران و ايستادگی در برابر آنها: در سرودههای: بنی التامیز، کونوا کیف شئتم/ فلن ندعَ الکفـاحَ و لـن نلینام/ خذوا أنصارکـم إنّا نراهم/ لنـا و لقومنـا الـداءَ الـدَّفِینا/ همُ ألعـداءُ لسنا من ذویهم/ و لیسوا فیذ الشدائد من ذوینا/ ذممنا عهدکم فمتی نراکـم/ تشـدّون الرّحـالَ مودّعـینا/ زعمتم أن موعدکم قـریبٌ کذبتم أمّـةً تُحصَـی السنینا؛ ای فرزندان رودخانهی تایمز!(ای استعمارگران انگلیسی) هرگونه میخواهید رفتار کنید، ما دست از مبارزه خود بر نخواهیم داشت و هرگزاز خود نرمش نشان نخواهیم داد/ آنها دشمنان ما هستند و ما از آنها نیستیم و آنها هم به هنگام سختیها از ما نیستند و در کنار ما قرار نمیگیرند/ به عهد و پیمانمان با شما وفا کردیم پس کِی شما را خواهیم یافت که اسباب سفر خودرا میبندید و با ما وداع میکنید؛
- دعوت به اتّحاد و همبستگی برای آزادی وطن در ابیات: إیه یا بنــی مصــر أما وعظتکم/ ما تصنــع ألاحـــداثُ وألایامُ/ إیه فقد طمــت الخطوبُ و ها لنا/ فیهارکـــامٌ یعتلیــه رکـامُ/ سوســوا أمــورکم سیاسة/ حازم فلعلّ معــوّج ألمــورِد یقـام: ای مردم مصر! آیا شما را به پند گرفتن از حوادث روزگار و ایام آگاهی ندادم؟ آری سختیها و گرفتاریها شدیدتر شد و در تودهای از گرفتاریها و مشکلات گرفتار آمدیم. با سیاستی مدبّرانه کارهای خود را اداره کنید، چه بسا که کژیها و ناراستیها به راستی گرایند!
پرهیز از تفرقه
پرهیز از قومیت گرایی و حس ناسیونالیستی
تمسک به شعائر دینی به عنوان عاملی برای ایجاد وحدت
احمد محرم از شاعرانی است که درباره وحدت اسلامی، اشعار زیبایی سروده و در شعرهایش با تأسی و تاثیرپذیریی از شخصیتهای تقریبگرای زمان خودش همچون سید جمال الدین اسدآبادی و محمد عبده، مسلمانان را به وحدت اسلامی دعوت کرده است.
- تمسک به قرآن
- تمسک به پیامبر (ص)
- تمسک به کعبه
- دعوت به اخوت و برادری
درگذشت
احمد محرم در روز چهارشنبه سیزده ژوئن سال 1945 ق، در بستر فقر و بدبختی درگذشت و طراوت دوران جوانی او پس از نیم قرن در دست گرفتن قلم و نشان دادن راههای جلال به مردم رنگ باخت و در حالیکه تا لحظه آخر عمر در دلش حسرتی از تلاش ادبی که برای آن حیاتش را فدا کرده و تا زمان وداع به این هنر خود وفادار ماند، وجود داشت.