شبهه استغاثه (طلب یاری کردن) از مردگان: تفاوت میان نسخهها
Mohsenmadani (بحث | مشارکتها) جز (Mohsenmadani صفحهٔ نقد و بررسی دیدگاه جریانهای تكفیری در منع استغاثه (طلب یاری كردن) از مردگان را به شبهه استغاثه (طلب یاری كردن) از مردگان منتقل کرد) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
==منابع== | ==منابع== | ||
[[رده: | |||
[[رده: مقالات]] |
نسخهٔ ۲۷ آوریل ۲۰۲۱، ساعت ۲۱:۳۷
از مبانی اعتقادی جریانهای تكفیری منع استغاثه به مخلوق اعم از پیامبران و دیگران در دوران حیات یا بعد از آن می باشد. در این مقاله این مبنا مورد نقد و بررسی قرار گرفته است به اینكه هر گاه استغاثه كننده یه اولیای الهی - كه وفات یافته اند- خواسته اش را بدون اذن الهی و با غفلت از قدرت لایزال الهی انجام دهد شرك بوده اما اگر آنرا با اذن و مشیت الهی انجام دهد عین توحید خواهد بود.
گفتار برخی از شخصیتهای وهابی در زمینه منع استغاثه از مخلوق
از جمله مبانی اعتقادی جریانهای تكفیری منع استغاثه به مخلوق اعم از پیامبران و دیگران در دوران حیات یا بعد از ان می باشد. البته استغاثه ممنوع در جائی است كه فردی كه مورد استغاثه قرار گرفته قادر به انجام ان كار نباشد ..پیامبر اكرم چنین استغاثه ای را از غیر خداوند نهی فرمود: إنَّهُ لَا یُسْتَغَاثُ بِی وَإِنَّمَا یُسْتَغَاثُ بِاَللَّهِ [۱]
لازم به ذكر است برخی از سلفیان معاصر همه انواع استغاثه را شرك می دانند و معتقدند كه استغاثه بغیرخداوند مطلقا ممنوع و حرام می باشد .
سعید قحطانی، از نویسندگانِ وهابیِ معاصر، در اظهارنظری صریح، دربارۀ استغاثه می گوید:
هرکس انسانی را بخواند، چه زنده باشد و چه مرده، یا بهصورت استغاثه باشد یا غیر آن، به شرکی دچار شده که بدون توبه، از آن خلاصی نمییابد. هرکس پیامبر- یا انسان صالحی را بدین صورت بخواند: «ای آقای من، کمکم کن! به دادم برس! به من روزی بده! من در اختیار تو هستم!» همۀ اینها شرک است و شخص را باید از این کارها توبه داد و اگر توبه نکند، باید کشته شود .[۲]
محمد بن عبدالوهاب می گوید : از انجا كه استغاثه نظیر انابه و استعانه عبادت است و عبادات نیز توقیفی است از اینرونمی توان غیر خداوند را درآن شریك نمود .چنانكه از قران نیز استفاده می شود كه استغاثه بغیر خداوند مشروع نیست:اذتستغیثون ربكم [۳] .
ابن تیمیه می گوید: استغاثه به پیامبر در اموری كه لائق به منصب ان بزرگوار است مشروع بوده اما استغاثه به ان حضرت در اموری كه لائق منصب او نیست انسان را درجرگه كفار قرار خواهد داد. انگاه دعای موسی علیه السلام را نقل می كند كه اینچنین با خداوند مناجات می كرد : " اللَّهُمَّ لَك الْحَمْدُ وَإِلَیْك الْمُشْتَكَى وَأَنْتَ الْمُسْتَعَانُ وَبِك الْمُسْتَغَاثُ وَعَلَیْك التكلان وَلَا حَوْلَ وَلَا قُوَّةَ إلَّا بِك " [۴]
ایشان در بخش دیگر از گفتارشان می گوید مسلمانان در عهد پیامبر انگاه كه مبتلا به خشكسالی گردیدند از پیامبر استغاثه نموده و از ان حضرت خواستند كه به انان در حل مشكل پیش امده كمك نماید كه پیامبر به انان فرمود به خداوند استغاثه نمایید : اللَّهُمَّ أَغِثْنَا اللَّهُمَّ أَغِثْنَا اللَّهُمَّ أَغِثْنَا [۵]
لازم به ذكر است كه مباحث ذكر شده در زمینه استغاثه از منظر وهابیت در مورد انابه در كنار قبور اولیای الهی جاری می باشد.
چنانكه محمدبن عبدالوهاب می گوید : انابه نیز همانند استغاثه و توسل در زمره عبادات بوده و نمی توان غیر خداوند را دران شریك نمود . [۶]
دلیل تحلیلی ابن تیمیه و وهابیون در منع انابه و استغاثه بغیر خداوند
وهابیون و پیروان ابن تیمیه دراثبات مشركانه بودن استغاثه بغیر خداوند در امور خار العاده علاوه برایاتی نظیر: فَلَا تَدْعُوا مَعَ اللَّـهِ أَحَدًا و حدیث لا یستغاث بی إنّما یستغاث بالله عزوجل دلیل تحلیلی نیز ذكر كرده اند. مهمترین استدلال اینان عبارتست از اینكه : استغاثه بغیر خداوند مستلزم نسبت دادن اوصاف مختص به خداوند بغیر خدا می باشد كه این امر مستلزم شرك می باشد .
تبیین : استغاثه كننده بغیر خداوند از مدعو می خواهد كه كار خارق العاده ای كه از توانش خارج است را انجام دهد علاوه بر اینكه در انجا كه مدعو غایب است و استغاثه كننده او را جهت خواسته اش ندا می كند كه این امر مستلزم اگاهی مدعو اگاهی از امور غیب می باشد. نتیجه انكه از انجا كه استغاثه مستلزم نسبت دادن دو صفت قدرت بر انجام كارهای خارق العاده و نیز اگاهی از امور غیب بر غیر خداوند می باشد و این نوع امور از منظر مسلمانان شرك می باشد از اینرو عمل استغاثه كننده عملی مشركانه خواهد بود. [۷]
نقد دلائل ابن تیمیه و وهابیت در منع استغاثه از غیر خداوند:
باید گفت : اولا اشكال فوق در صورتی وارد است كه استغاثه كننده انجام این اعمال را بدون اذن الهی و با غفلت از قدرت لایزال الهی انجام دهد اما اگر این امور با اذن و مشیت الهی نگریسته شود عین توحید خواهد بود. ثانیا همانطور كه در مساله توسل بیان گردید قول ابن تیمیه و وهابیت در مشرك نبودن كسی كه از غیر خداوند در خواست انجام امورغیر خارق العاده اموری كه مدعو قدرت بر انجام ان را دارد مستلزم نوعی شرك است بدین معنا كه بر اساس توحید افعالی لازم است تمام افعال هستی را در اصل بخداوند نسبت دهیم حتی امورات عادی بجهت انكه اراده او فوق همه اراده ها بوده و تا او كاری را اراده ننماید ان كار هیچگاه محقق نخواهد شد .
در تفسیر نمونه نیز در نقد اندیشه وهابیت امده است : اگر براستى كسى كار خدا را از غیرخدا بخواهد و او را مستقل در انجام آن بداند مشرک است، ولى اگر از او شفاعتى بخواهد كه كار خود او است و خدا به او داده، نه تنها شرک نیست بلكه عین ایمان و توحید است. كلمۀ «مع» در آیۀ{فَلا تَدْعُوا مَعَ الله أَحَداً}نیز گواه بر این مدعاست كه نباید كسى را در ردیف خداوند مبدأ تاثیر مستقل دانست. [۸]
پانویس
- ↑ مجموعه الفتاوي ج 1ص 304
- ↑ قحطانی؟، سعید بن علی، نور الهدى و ظلمات الضلال، ص280
- ↑ الشيخ محمدبن عبدالوهاب ص 65- 67
- ↑ مجموعه الفتاوي ج 1ص 112-113
- ↑ همان ص 115
- ↑ ديوان النهضه ، محمدبن عبدالوهاب ص 65-67
- ↑ رك به : كتاب كشف الشبهات محمدبن عبدالوهاب ص 14-16 ؛ ديوان النهضه ،محمدبن عبدالوهاب ص 65-67؛
- ↑ ناصر مکارم شیرازی، تفسير نمونه، ج1، ص246