روند تقریب مذاهب اسلامی در سرزمين شام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
جز (جایگزینی متن - 'سطحی نگری' به 'سطحی‌نگری')
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۹: خط ۹:
|-
|-
|عنوان مقاله
|عنوان مقاله
|تقریب مذاهب اسلامی در سرزمين شام
|تقریب مذاهب اسلامی در سرزمین شام
|-
|-
|نویسنده
|نویسنده
|دکتر [[وهبه مصطفی الزحيلی]]
|دکتر [[وهبه مصطفی الزحيلی|وهبه مصطفی الزحیلی]]
|-
|-
|تعداد صفحات
|تعداد صفحات
خط ۲۵: خط ۲۵:
|}
|}
</div>
</div>
''' روند تقريب مذاهب اسلامی در سرزمين شام''' عنوان دومین مقاله‌ از بخش اندیشه مجله شماره 2 [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] می‌باشد که به قلم دکتر [[وهبه مصطفی الزحيلی]]<ref>استاد دانشگاه دمشق، دانشكده شريعت، دكترای فقه و اصول.</ref> و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است.</div>
'''روند تقریب مذاهب اسلامی در سرزمین شام''' عنوان دومین مقاله‌ از بخش اندیشه مجله شماره 2 [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] می‌باشد که به قلم دکتر [[وهبه مصطفی الزحيلی|وهبه مصطفی الزحیلی]]<ref>استاد دانشگاه دمشق، دانشكده شريعت، دكترای فقه و اصول.</ref> و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است.
=چکيده=
 
== چکیده ==
نوشته حاضر دارای سه بخش است:  
نوشته حاضر دارای سه بخش است:  


* '''بخش اول''' به گزارشی از روند تقريب در سرزمين شام (سوريه، اردن، فلسطين و لبنان) و ايران پرداخته و بر تجزيه ناپذيری دين اسلام و وحدت تأکيد شده است. آثار تفرقه گرايی، منشأ آن و جو غالب بر محيط‌های اسلامی در پنجاه سال گذشته، هم چنين بيان نکات و نمونه‌هايی از آگاهی مردم [[سوريه]] و [[ايران]] و ديدگاه عميق آنها نسبت به حفظ وحدت ملی از بحث‌های ديگر اين بخش است.
* '''بخش اول''' به گزارشی از روند تقریب در سرزمین شام (سوریه، اردن، فلسطین و لبنان) و ایران پرداخته و بر تجزیه‌ناپذیری دین اسلام و وحدت تأکید شده است. آثار تفرقه‌گرایی، منشأ آن و جو غالب بر محیط‌های اسلامی در پنجاه سال گذشته، هم چنین بیان نکات و نمونه‌هایی از آگاهی مردم [[سوريه|سوریه]] و [[ايران|ایران]] و دیدگاه عمیق آنها نسبت به حفظ وحدت ملی از بحث‌های دیگر این بخش است.
* '''بخش دوم''' به بيان مهم‌ترين نمودهای روند تقريب در سرزمين شام اختصاص دارد. برخی از اين نمودها عبارت‌اند از:
* '''بخش دوم''' به بیان مهم‌ترین نمودهای روند تقریب در سرزمین شام اختصاص دارد. برخی از این نمودها عبارت‌اند از:


# دوستی و محبت متقابل؛
# دوستی و محبت متقابل؛
# فعال‌سازی همکاری خوب ميان علمای سنی و شيعه؛
# فعال‌سازی همکاری خوب میان علمای سنی و شیعه؛
# منع نشر يا چاپ کليه کتاب‌های متضمن توهين به پيروان مذاهب ديگر؛
# منع نشر یا چاپ کلیه کتاب‌های متضمن توهین به پیروان مذاهب دیگر؛
# مجاز نبودن پخش مطالبی که به مسائل اختلافی دامن می‌زند؛
# مجاز نبودن پخش مطالبی که به مسائل اختلافی دامن می‌زند؛
# محکوم کردن هرگونه برچسب تکفير و گمراهی به پيروان مذاهب مختلف؛
# محکوم کردن هرگونه برچسب تکفیر و گمراهی به پیروان مذاهب مختلف؛
# تشويق مطالعه‌های مقايسه‌ای فقهی و عقيدتی؛
# تشویق مطالعه‌های مقایسه‌ای فقهی و عقیدتی؛
# فعاليت‌های مشترک فرهنگی بين علمای سنی يا شيعی؛
# فعالیت‌های مشترک فرهنگی بین علمای سنی یا شیعی؛
# واگذاری محاسبه از بندگان به خداوند، و وجود محبت نسبت به اهل بيت در بين مسلمانان چه شيعه چه سنی.
# واگذاری محاسبه از بندگان به خداوند، و وجود محبت نسبت به اهل بیت در بین مسلمانان چه شیعه چه سنی.


* '''بخش سوم''' ملاحظاتی در مورد استراتژی تقريب مذاهب اسلامی بيان و بر مواردی بدين شرح توصيه شده است:
* '''بخش سوم''' ملاحظاتی در مورد استراتژی تقریب مذاهب اسلامی بیان و بر مواردی بدین شرح توصیه شده است:


# کوشش در راستای تعميم فرهنگ گفت‌وگو؛
# کوشش در راستای تعمیم فرهنگ گفت‌وگو؛
# لزوم داشتن مواضع علمی و مراکز و شعبی در سرزمين‌های اسلامی برای تقريب؛
# لزوم داشتن مواضع علمی و مراکز و شعبی در سرزمین‌های اسلامی برای تقریب؛
# گسترش دامنه انتشار و پخش مجله تقريب مذاهب ([[التقريب]])؛
# گسترش دامنه انتشار و پخش مجله تقریب مذاهب ([[التقريب|التقریب]])؛
# لزوم اولويت دادن به عوامل تحقق وحدت امت اسلامی و به کار گرفتن تمام امکانات و توان امت برای دفع تجاوز دشمنان؛
# لزوم اولویت دادن به عوامل تحقق وحدت امت اسلامی و به کار گرفتن تمام امکانات و توان امت برای دفع تجاوز دشمنان؛
# و وجوب صدور اعلاميه‌ای مبنی بر ممنوعيت هرگونه فعاليت تبليغی مذهبی.<br>
# و وجوب صدور اعلامیه‌ای مبنی بر ممنوعیت هرگونه فعالیت تبلیغی مذهبی.<br>


در پايان با تمسک به آيه (ان هذا امتکم امه واحده...) خواسته شده است که شعار اساسی و خدشه ناپذير انديشه تقريب، عمل به مضمون اين آيه باشد.<br>
در پایان با تمسک به آیه (ان هذا امتکم امه واحده...) خواسته شده است که شعار اساسی و خدشه ناپذیر اندیشه تقریب، عمل به مضمون این آیه باشد.


کليد واژه‌ها: تجزيه ناپذيری اسلام، توهين و تکفير، فرهنگ گفت‌وگو، امت اسلامی.<br>
کلید واژه‌ها: تجزیه ناپذیری اسلام، توهین و تکفیر، فرهنگ گفت‌وگو، امت اسلامی.


سپاس خداوندی را که امت اسلامی را در اصول، فعاليت‌ها و خاستگاه‌های فکری وحدت بخشيد و سلام و درود بر پيامبر امين ما، محمد بن عبدالله(صلی الله عليه وآله) که اين وحدت را سامانی محکم و جاودانه داد و سلام و درود بر خاندان و يارانی که به مکتب وحی الهی و رسالت انبيا وفادارترين مردمان اند. خداوند همه آنان را بيامرزد.<br>
سپاس خداوندی را که امت اسلامی را در اصول، فعالیت‌ها و خاستگاه‌های فکری وحدت بخشید و سلام و درود بر پیامبر امین ما، محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله) که این وحدت را سامانی محکم و جاودانه داد و سلام و درود بر خاندان و یارانی که به مکتب وحی الهی و رسالت انبیا وفادارترین مردمان اند. خداوند همه آنان را بیامرزد.


=گزارشی از روند تقريب=
== گزارشی از روند تقریب ==
اين گزارش فشرده‌ای از روند تقريب در سرزمين شام ([[سوريه]]، [[لبنان]]، [[اردن]] و [[فلسطين]]) است که در واقع تفاوت چندانی با پديده تقريب در کشورهای گوناگون اسلامی از جمله مصر، سودان، کشورهای آفريقايی، کشورهای مغرب [عربی] و کشورهای غير عربی هم چون: [[ترکيه]]، [[ايران]]، [[هند]]، [[پاکستان]]، [[اندونزی]]، [[مالزی]]، [[افغانستان]] و اقليت‌های پراکنده در قاره‌های پنج گانه، به ويژه آمريکا، اروپا و آسيا ندارد.<br>
این گزارش فشرده‌ای از روند تقریب در سرزمین شام ([[سوريه|سوریه]]، [[لبنان]]، [[اردن]] و [[فلسطين|فلسطین]]) است که در واقع تفاوت چندانی با پدیده تقریب در کشورهای گوناگون اسلامی از جمله مصر، سودان، کشورهای آفریقایی، کشورهای مغرب [عربی] و کشورهای غیر عربی هم چون: [[ترکيه|ترکیه]]، [[ايران|ایران]]، [[هند]]، [[پاکستان]]، [[اندونزی]]، [[مالزی]]، [[افغانستان]] و اقلیت‌های پراکنده در قاره‌های پنج گانه، به ویژه آمریکا، اروپا و آسیا ندارد.<br>
همه اين کشورها، به رغم وجود فاصله‌های گاه زياد بين مرزهای آنان يا همجواری آنها با يک‌ديگر، بحمدالله به اين درک قطعی رسيده اند که اسلام دين تجزبه پذيری نيست و اصول و فروع آن و مواضع نظری، تاريخی، جغرافيايی، فرهنگی و تربيتی آن يکی است و آيين وحدت فکری و عملی آنها رويّه متداول و حاکم بر عرصه اسلامی است؛ هر چند گروه‌ها و گرايش‌های فرقه‌ای شکست خورده‌ای يافت شود که سعی در گسترش تفرقه ميان پيروان مذاهب، برانگيختن جنگ‌های مذهبی و افتادن در ورطه خون‌ريزی يا تهمت زدن يا انفعال آميخته به احساسات هوچی گرانه و چيزهايی که ای بسا به ريختن خون‌های عزيز يا ويرانی يا به آتش کشيدن اماکن يا مساجد اسلامی نيز بينجامد. منشأ اين گرايش خطرناک، پردست‌انداز و تيره و تاريک يا نظريه‌های برخی علمای خام يا مواضع منحرف برخی عوام يا همراهیِ [غافلانه] سمپاشی‌ها و بدخواهی‌های خاورشناسان و سياست‌های کشورهای گمراه، کافر و شرور غرب يا شرق به منظور تضعيف بنيه مسلمانان و تسهيل سلطه خود بر کشور، ثروت و سرنوشت مسلمانان و باقی نگهداشتن آنها گاهی در حالت آتش زير خاکستر و گاهی آماده انفجار برای اجرای برنامه‌های اردوگاه ستم گری، استعمار و طغيان است.<br>
همه این کشورها، به رغم وجود فاصله‌های گاه زیاد بین مرزهای آنان یا همجواری آنها با یک‌دیگر، بحمدالله به این درک قطعی رسیده اند که اسلام دین تجزبه پذیری نیست و اصول و فروع آن و مواضع نظری، تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و تربیتی آن یکی است و آیین وحدت فکری و عملی آنها رویّه متداول و حاکم بر عرصه اسلامی است؛ هر چند گروه‌ها و گرایش‌های فرقه‌ای شکست خورده‌ای یافت شود که سعی در گسترش تفرقه میان پیروان مذاهب، برانگیختن جنگ‌های مذهبی و افتادن در ورطه خون‌ریزی یا تهمت زدن یا انفعال آمیخته به احساسات هوچی گرانه و چیزهایی که ای بسا به ریختن خون‌های عزیز یا ویرانی یا به آتش کشیدن اماکن یا مساجد اسلامی نیز بینجامد. منشأ این گرایش خطرناک، پردست‌انداز و تیره و تاریک یا نظریه‌های برخی علمای خام یا مواضع منحرف برخی عوام یا همراهیِ [غافلانه] سمپاشی‌ها و بدخواهی‌های خاورشناسان و سیاست‌های کشورهای گمراه، کافر و شرور غرب یا شرق به منظور تضعیف بنیه مسلمانان و تسهیل سلطه خود بر کشور، ثروت و سرنوشت مسلمانان و باقی نگهداشتن آنها گاهی در حالت آتش زیر خاکستر و گاهی آماده انفجار برای اجرای برنامه‌های اردوگاه ستم گری، استعمار و طغیان است.<br>
متأسفانه پديده تفرقه، پراکندگیِ مذهبی، تهمت زنی و تصنيف‌ها يا تأليف‌های مبتذل يا مسموم در پنجاه يا چهل سال گذشته جو غالب يا رايج محيط‌های اسلامی بود. چگونگی فرو غلطيدن در لغزش گاه تکفير يا ملعنه (ناسزاگويی) و نيرنگ يا فحاشی و توهين يا بی ادبی به ستارگان عالم اسلام در دهه‌های گذشته [به خوبی]ديده می‌شود، به صورتی که اگر مردان بزرگ، مخلص، از جان گذشته و ايثارگر در اين دوران وجود نداشتند، اسلام مقام واقعی خود را، چه بزرگ چه کوچک نمی‌يافت و از اسلام اثری در مشرق يا مغرب يا مرکز دنيا ديده نمی‌شد.<br>
متأسفانه پدیده تفرقه، پراکندگیِ مذهبی، تهمت زنی و تصنیف‌ها یا تألیف‌های مبتذل یا مسموم در پنجاه یا چهل سال گذشته جو غالب یا رایج محیط‌های اسلامی بود. چگونگی فرو غلطیدن در لغزش گاه تکفیر یا ملعنه (ناسزاگویی) و نیرنگ یا فحاشی و توهین یا بی ادبی به ستارگان عالم اسلام در دهه‌های گذشته [به خوبی]دیده می‌شود، به صورتی که اگر مردان بزرگ، مخلص، از جان گذشته و ایثارگر در این دوران وجود نداشتند، اسلام مقام واقعی خود را، چه بزرگ چه کوچک نمی‌یافت و از اسلام اثری در مشرق یا مغرب یا مرکز دنیا دیده نمی‌شد.<br>
به نظر من اين پديده اينک کم رنگ شده و رو به افول گذارده است و جای آن را شعور آگاهی بخشی گرفته که در پرتو خيزش اسلامی سی سال گذشته روندی رو به رشد و نمو دارد و کسانی از علما و برخی يا اغلب عامه مردم متوجه شده‌اند که اين گرايش، خطرناک بلکه بيهوده است، به عقيده، عبادات و اخلاق اسلامی لطمه می‌زند، مصلحت عاليه اسلامی را تهديد می‌کند، تمام امت اسلامی را به ويرانی، تباهی، نيستی و سقوط سوق می‌دهد، مسلمانان را از يک‌ديگر دور می‌سازد و بذر تفرقه، جدايی، نفرت می‌پاشد و تمام کارهای مثبت يا برنامه‌های آنان را بر باد می‌دهد اين چيزی است که دشمنان جنايت کار در آن طمع کرده‌اند؛ کسانی که در تلاشند تا امت اسلامی را هرچه بيشتر تجزيه کنند و رشته وحدت کشورهای اسلامی را يکی پس از ديگری، بدون استثنا بگسلند. اين حرکت در راستای سياست جداسازی و سوء‌استفاده از برخی جنبه‌های منفی يا انواع عقب ماندگی‌ها و کوتاهی‌ها، به ويژه تحريک گروه‌های غير مسلمان در سرزمين‌های اسلامی و نيز نفوذ در ميان گروه‌های اسلامی برای برانگيختن مشکلات و اختلاف‌ها ميان آنان است، بر اساس قاعده «تفرقه بينداز و حکومت کن» و اين که تفرقه باعث ضعف و منجر به تباهی می‌شود.<br>
به نظر من این پدیده اینک کم رنگ شده و رو به افول گذارده است و جای آن را شعور آگاهی بخشی گرفته که در پرتو خیزش اسلامی سی سال گذشته روندی رو به رشد و نمو دارد و کسانی از علما و برخی یا اغلب عامه مردم متوجه شده‌اند که این گرایش، خطرناک بلکه بیهوده است، به عقیده، عبادات و اخلاق اسلامی لطمه می‌زند، مصلحت عالیه اسلامی را تهدید می‌کند، تمام امت اسلامی را به ویرانی، تباهی، نیستی و سقوط سوق می‌دهد، مسلمانان را از یک‌دیگر دور می‌سازد و بذر تفرقه، جدایی، نفرت می‌پاشد و تمام کارهای مثبت یا برنامه‌های آنان را بر باد می‌دهد این چیزی است که دشمنان جنایت کار در آن طمع کرده‌اند؛ کسانی که در تلاشند تا امت اسلامی را هرچه بیشتر تجزیه کنند و رشته وحدت کشورهای اسلامی را یکی پس از دیگری، بدون استثنا بگسلند. این حرکت در راستای سیاست جداسازی و سوء‌استفاده از برخی جنبه‌های منفی یا انواع عقب ماندگی‌ها و کوتاهی‌ها، به ویژه تحریک گروه‌های غیر مسلمان در سرزمین‌های اسلامی و نیز نفوذ در میان گروه‌های اسلامی برای برانگیختن مشکلات و اختلاف‌ها میان آنان است، بر اساس قاعده «تفرقه بینداز و حکومت کن» و این که تفرقه باعث ضعف و منجر به تباهی می‌شود.<br>
در مورد سرزمين شام، به ويژه سوريه، [مردم] اين کشور به اين توطئه‌های جنايت کارانه استعماری آگاهی دارند. سوريه در طول تاريخ نوين خود، ديدگاهی عميق تر، درکی بيشتر و آينده‌نگری دورتری نسبت به مسئله وحدت ملی خود، ضرورت پاسداری از آن و پشت سر گذاردن تمام جنبه‌های منفی، لغزش گاه‌ها و به طوری که شهروندان سوری از آغاز استقلال و رهايی از استعمار فرانسه در هفدهم آوريل 1946 (29 فروردين 1325) تاکنون، هيچ تفاوتی ميان پيروان اديان، مذاهب و طوايف مختلف نمی‌گذارند و اين افتخاری برای سوريه نوين، آزاد و سرفراز است.<br>
در مورد سرزمین شام، به ویژه سوریه، [مردم] این کشور به این توطئه‌های جنایت کارانه استعماری آگاهی دارند. سوریه در طول تاریخ نوین خود، دیدگاهی عمیق تر، درکی بیشتر و آینده‌نگری دورتری نسبت به مسئله وحدت ملی خود، ضرورت پاسداری از آن و پشت سر گذاردن تمام جنبه‌های منفی، لغزش گاه‌ها و به طوری که شهروندان سوری از آغاز استقلال و رهایی از استعمار فرانسه در هفدهم آوریل 1946 (29 فروردین 1325) تاکنون، هیچ تفاوتی میان پیروان ادیان، مذاهب و طوایف مختلف نمی‌گذارند و این افتخاری برای سوریه نوین، آزاد و سرفراز است.<br>
به عنوان مثال ما در سوريه هيچ تفاوتی در حقوق و وظايف ميان مسلمانان و غير مسلمانان و ميان پيروان مذاهب سنی يا شيعه نمی‌بينيم و شاهد حذف آثار تفرقه و پيامدهای آن در هر دو گروه هستيم. اين رشد و بلوغ سياسیِ رهبران خردمند، احساس دينی گروه‌های مختلف مردم و شعور مدنی ـ اجتماعی قاطبه شهروندان، سوريه و ديگر کشورهای شام را ـ به استثنای برخی مواضع شبهه آميز طرف داران استعمار در لبنان ـ پيشاپيش کشورهای عربیِ فاقد هر گونه مشکل طايفه‌ای، مذهبی، يا نژادی قرار داده است.<br>
به عنوان مثال ما در سوریه هیچ تفاوتی در حقوق و وظایف میان مسلمانان و غیر مسلمانان و میان پیروان مذاهب سنی یا شیعه نمی‌بینیم و شاهد حذف آثار تفرقه و پیامدهای آن در هر دو گروه هستیم. این رشد و بلوغ سیاسیِ رهبران خردمند، احساس دینی گروه‌های مختلف مردم و شعور مدنی ـ اجتماعی قاطبه شهروندان، سوریه و دیگر کشورهای شام را ـ به استثنای برخی مواضع شبهه آمیز طرف داران استعمار در لبنان ـ پیشاپیش کشورهای عربیِ فاقد هر گونه مشکل طایفه‌ای، مذهبی، یا نژادی قرار داده است.<br>
مشابه اين آگاهی و روشن بينی سياسی را ما در جمهوری اسلامی ايران از همان آغاز پيروزی انقلاب اسلامی با کوشش‌ها و رهبری‌های امام خمينی(قدس سره) در بيش از ربع قرن پيش بدين سو شاهد بوده‌ايم.<br>
مشابه این آگاهی و روشن بینی سیاسی را ما در جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی با کوشش‌ها و رهبری‌های امام خمینی(قدس سره) در بیش از ربع قرن پیش بدین سو شاهد بوده‌ایم.<br>
اين آگاهی سياسی با آگاهی دينی، مصلحت انديشانه، ملی و قومی به منظور مقاومت در برابر تجاوزهای استعماری و استکباری کشورهای غرب به رهبری آمريکا مقارن گشته است. همانا گرايش و اهداف خصمانه قديمی اين استعمارگران تبديل به رفتارهای عينی خطرناکی به وسيله محاصره نظامی سرزمين‌های ما و اعلان جنگ وحشيانه و ويران‌گر عليه کشورهای اسلامی شده است، که آغاز آن با [اعمالی مثل] مسلط ساختن صرب‌های متعصب بر بوسنی و هرزگوين و کوزوو، حکمرانی کمونيست‌های الحادی روسيه و چين بر جمهوری‌ها و مناطق اسلامی هم چون چچن، ميدان دادن به سيک‌ها و هندوها [در هند] يا هنديانِ کينه توز در کشمير و جاهای ديگر، سپس همکاری تمام نيروهای غرب و در راس آنان انگليسِ افعی صفت، هم پيمانی صليبيان افراطی در آمريکا با صهيونيسم، به راه انداختن جنگِ نسل کشی در فلسطين، افغانستان و عراق و تهديد ايران، سوريه و سپس ديگر کشورهای عربی و حتی دوستان اين کشورهای متجاوز بوده است.<br>
این آگاهی سیاسی با آگاهی دینی، مصلحت اندیشانه، ملی و قومی به منظور مقاومت در برابر تجاوزهای استعماری و استکباری کشورهای غرب به رهبری آمریکا مقارن گشته است. همانا گرایش و اهداف خصمانه قدیمی این استعمارگران تبدیل به رفتارهای عینی خطرناکی به وسیله محاصره نظامی سرزمین‌های ما و اعلان جنگ وحشیانه و ویران‌گر علیه کشورهای اسلامی شده است، که آغاز آن با [اعمالی مثل] مسلط ساختن صرب‌های متعصب بر بوسنی و هرزگوین و کوزوو، حکمرانی کمونیست‌های الحادی روسیه و چین بر جمهوری‌ها و مناطق اسلامی هم چون چچن، میدان دادن به سیک‌ها و هندوها [در هند] یا هندیانِ کینه توز در کشمیر و جاهای دیگر، سپس همکاری تمام نیروهای غرب و در راس آنان انگلیسِ افعی صفت، هم پیمانی صلیبیان افراطی در آمریکا با صهیونیسم، به راه انداختن جنگِ نسل کشی در فلسطین، افغانستان و عراق و تهدید ایران، سوریه و سپس دیگر کشورهای عربی و حتی دوستان این کشورهای متجاوز بوده است.<br>
«تقريب» هرگز به معنای ذوب مذاهب اسلامی در يک‌ديگر نيست، بلکه به مفهوم وصول به نزدیکی در ديدگاه‌های مختلفِ عرصه‌های دينی و وحدت بخشيدن به مواضع، انديشه‌ها، رفتارها و شيوه‌هاست به اين منظور که مسلمانان در برابر دشمنان خارجی از کشورهای کافر و شرور صف واحدی را تشکيل بدهند؛ دشمنانی که تروريسم را بهانه ای برای کشتار و نسل کشی مسلمانان در ديارشان نموده‌اند، به غارت ثروت‌های آنان و به بردگی کشاندن آنها می‌پردازند و در پی سلطه بر منابع نفتی و غير نفتی سرزمين مسلمين، تسلط بر تمام فعاليت‌های اقتصادی ايشان به بهانه «جهانی شدن» و موافقت‌نامه‌های «گات» يا تجارت آزاد و امکان دادن به شرکت‌های بزرگ سرمايه داری به منظور کشيدن شيره جان ملل ديگر، به ويژه مسلمانان برای غارت ثروت‌های نفتی و غيرنفتی آنها برآمده‌اند.<br>
«تقریب» هرگز به معنای ذوب مذاهب اسلامی در یک‌دیگر نیست، بلکه به مفهوم وصول به نزدیکی در دیدگاه‌های مختلفِ عرصه‌های دینی و وحدت بخشیدن به مواضع، اندیشه‌ها، رفتارها و شیوه‌هاست به این منظور که مسلمانان در برابر دشمنان خارجی از کشورهای کافر و شرور صف واحدی را تشکیل بدهند؛ دشمنانی که تروریسم را بهانه ای برای کشتار و نسل کشی مسلمانان در دیارشان نموده‌اند، به غارت ثروت‌های آنان و به بردگی کشاندن آنها می‌پردازند و در پی سلطه بر منابع نفتی و غیر نفتی سرزمین مسلمین، تسلط بر تمام فعالیت‌های اقتصادی ایشان به بهانه «جهانی شدن» و موافقت‌نامه‌های «گات» یا تجارت آزاد و امکان دادن به شرکت‌های بزرگ سرمایه داری به منظور کشیدن شیره جان ملل دیگر، به ویژه مسلمانان برای غارت ثروت‌های نفتی و غیرنفتی آنها برآمده‌اند.<br>


=نمودهای روند تقريب=
== نمودهای روند تقریب ==
مهم‌ترين نمودهای روند تقريب در سرزمين شام بدين قرار است:
مهم‌ترین نمودهای روند تقریب در سرزمین شام بدین قرار است:


* الف ـ دوستی و محبت متقابل، فعال‌سازی بهترين همکاری ميان علمای سنی و شيعه امت اسلامی و به خاک سپردن تمام نمودهای اختلاف، تعصب دينی و تنش‌ها. اين امر بسيار روشنی است.
* الف ـ دوستی و محبت متقابل، فعال‌سازی بهترین همکاری میان علمای سنی و شیعه امت اسلامی و به خاک سپردن تمام نمودهای اختلاف، تعصب دینی و تنش‌ها. این امر بسیار روشنی است.
* ب ـ منع نشر يا چاپ کليه کتاب‌هايی که متضمن توهين به پيروان مذاهب ديگر باشد و عدم اجازه پخش مطالبی در رسانه‌های گروهی يا ايراد بعضی از سخن رانی‌ها در مراکز (مجامع)، نهادها (باشگاه‌ها)ی فرهنگی که به مسائل اختلافی دامن بزند. اين جهت گيری دولت سوريه و ديگر کشورها در سرزمين شام است.<br>
* ب ـ منع نشر یا چاپ کلیه کتاب‌هایی که متضمن توهین به پیروان مذاهب دیگر باشد و عدم اجازه پخش مطالبی در رسانه‌های گروهی یا ایراد بعضی از سخن رانی‌ها در مراکز (مجامع)، نهادها (باشگاه‌ها)ی فرهنگی که به مسائل اختلافی دامن بزند. این جهت گیری دولت سوریه و دیگر کشورها در سرزمین شام است.
* ج ـ محکوم کردن هر گونه برچسب تکفير و گمراهی که متوجه برخی پيروان مذاهب می‌شود به منظور ممانعت از برانگيختن فتنه. هم چنين تخطئه نويسندگانی که به چنين نوشته‌هايی می‌پردازند. اين چيزی است که در نوشته‌ها و ديگر موضع گيری‌های ما کاملا قابل لمس است.<br>
* ج ـ محکوم کردن هر گونه برچسب تکفیر و گمراهی که متوجه برخی پیروان مذاهب می‌شود به منظور ممانعت از برانگیختن فتنه. هم چنین تخطئه نویسندگانی که به چنین نوشته‌هایی می‌پردازند. این چیزی است که در نوشته‌ها و دیگر موضع گیری‌های ما کاملا قابل لمس است.


ما هرگز اتهام‌های تکفيری را که مفتی‌های اندکی از اهل سنت بی محابا نثار ديگران می‌کنند، نمی‌پذيريم، هم چنان که يورش ستمگرانه در نوشته‌های برخی شيعيان به بزرگان صحابه گرامی را نيز قبول نداريم.<br>
ما هرگز اتهام‌های تکفیری را که مفتی‌های اندکی از اهل سنت بی محابا نثار دیگران می‌کنند، نمی‌پذیریم، هم چنان که یورش ستمگرانه در نوشته‌های برخی شیعیان به بزرگان صحابه گرامی را نیز قبول نداریم.<br>
هم چنين ممانعت از نشر هر آن چه تاريخ اسلام را زشت جلوه می‌دهد، مجدداً شبح نزاع‌ها و اختلاف‌ها را برمی‌انگيزد و به درگيری ميان مسلمانان به دليل حوادث قديمی و تاريخی دامن می‌زند. از جمله وظايف ما دفن کردن کليه اين آثار تفرقه‌انگيز، شعله‌ور کننده آتش فتنه يا آتش‌افروز ميان ما (پيروان مذاهب مختلف) و نبش قبرکننده آن دسته از حوادث تاريخی است که به جای سازندگی، عامل تباهی و به جای وحدت، پراکندگی و تفرقه به دنبال دارد. اين کارها رويه گروه‌های متعصب و افراطی است که به اسلام ظلم می‌نمايند.
هم چنین ممانعت از نشر هر آن چه تاریخ اسلام را زشت جلوه می‌دهد، مجدداً شبح نزاع‌ها و اختلاف‌ها را برمی‌انگیزد و به درگیری میان مسلمانان به دلیل حوادث قدیمی و تاریخی دامن می‌زند. از جمله وظایف ما دفن کردن کلیه این آثار تفرقه‌انگیز، شعله‌ور کننده آتش فتنه یا آتش‌افروز میان ما (پیروان مذاهب مختلف) و نبش قبرکننده آن دسته از حوادث تاریخی است که به جای سازندگی، عامل تباهی و به جای وحدت، پراکندگی و تفرقه به دنبال دارد. این کارها رویه گروه‌های متعصب و افراطی است که به اسلام ظلم می‌نمایند.
د
د


* ـ تشويق مطالعه‌های مقايسه ای فقهی و عقيدتی، به ويژه در بعد مطالعات دانشگاهی تخصصی به شيوه بيان علمی صرف و احترام آميز ديدگاه‌های ديگران همراه با بيان دلايل و براهينی که باعث بروز نظريه‌های مخالفی از سوی ما يا آنها و جلوه‌گری مسايل با مظاهر مختلف شده است و نيز گسترش روحيه گفت‌وگوی سازنده و نقد علمی صرف و به دور از هر گونه توهين، تهديد، ارعاب و حمله [به ديگرانزيرا عالمِ واقعا منصف فراتر از اختلاف‌ها قرار می‌گيرد و پذيرفتن عذر ديگران در اختلاف‌ها، روش مسلمان خيرخواه است؛ کسی که صاحب قلبی بزرگ، پاک و خالی از هر گونه کينه، نفرت و خودخواهیِ نفس اماره و دلسوز آينده اسلام و امت اسلامی است.<br>
* ـ تشویق مطالعه‌های مقایسه ای فقهی و عقیدتی، به ویژه در بعد مطالعات دانشگاهی تخصصی به شیوه بیان علمی صرف و احترام آمیز دیدگاه‌های دیگران همراه با بیان دلایل و براهینی که باعث بروز نظریه‌های مخالفی از سوی ما یا آنها و جلوه‌گری مسایل با مظاهر مختلف شده است و نیز گسترش روحیه گفت‌وگوی سازنده و نقد علمی صرف و به دور از هر گونه توهین، تهدید، ارعاب و حمله [به دیگرانزیرا عالمِ واقعا منصف فراتر از اختلاف‌ها قرار می‌گیرد و پذیرفتن عذر دیگران در اختلاف‌ها، روش مسلمان خیرخواه است؛ کسی که صاحب قلبی بزرگ، پاک و خالی از هر گونه کینه، نفرت و خودخواهیِ نفس اماره و دلسوز آینده اسلام و امت اسلامی است.
* هـ ـ فعاليت‌های مشترک فرهنگی ميان علمای بزرگ اهل سنت و شيعه در ماه مبارک رمضان و ديگر مناسبت‌های اسلامی در سطح رسمی، از جمله سخن رانی رياست محترم جمهوری اسلامی ايران، محمد خاتمی در کتابخانه ملی اسد در دمشق، شرکت گروه برجسته‌ای از علمای اهل سنت در مراسم هفته وحدت که هر سال در تهران برگزار می‌شود، فعاليت‌های بسيار مثبت فرهنگی رايزنی فرهنگی ايران در دمشق، مثل اجرای مسابقه‌های قرآنی در ماه رمضان، سخن‌رانی‌های عمومی در مناسبت‌های مربوط به اهل بيت(عليهم‌السلام) و انتشار مجله‌های مختلف و نشر پژوهش‌های مقايسه‌ای.<br>
* هـ ـ فعالیت‌های مشترک فرهنگی میان علمای بزرگ اهل سنت و شیعه در ماه مبارک رمضان و دیگر مناسبت‌های اسلامی در سطح رسمی، از جمله سخن رانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، محمد خاتمی در کتابخانه ملی اسد در دمشق، شرکت گروه برجسته‌ای از علمای اهل سنت در مراسم هفته وحدت که هر سال در تهران برگزار می‌شود، فعالیت‌های بسیار مثبت فرهنگی رایزنی فرهنگی ایران در دمشق، مثل اجرای مسابقه‌های قرآنی در ماه رمضان، سخن‌رانی‌های عمومی در مناسبت‌های مربوط به اهل بیت(علیهم‌السلام) و انتشار مجله‌های مختلف و نشر پژوهش‌های مقایسه‌ای.
 
هم‌چنین [فعالیت‌های دیگری که] در سطوح فرهنگی غیر رسمی دیگر [انجام می‌شود] هم چون‌ سخن‌رانی‌هایی که در آرامگاه حضرت زینب(علیها‌السلام) در [[زينبيه|زینبیه]] [[دمشق]] و نیز در دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی دمشق به وسیله علمای شیعه و اهل سنت با حضور جمع بسیاری از هر دو گروه ارائه می‌شود. به‌همین مناسبت ما فعالیت‌های مجمع [جهانی] تقریب مذاهب اسلامی در ایران را، پس از مصر، مورد قدردانی و ستایش قرار می‌دهیم.
[در همین راستا] میزگردهای حیاتی، حساس و مهمی در کانال‌های تلویزیونی ماهواره ای میان علمای اهل سنت و شیعه در سوریه و لبنان برگزار می‌شود که طی آنها مسائل روز بررسی می‌شود و انسجام و هم فکری‌های طرفین با یک‌دیگر روشن می‌گردد.


هم‌چنين [فعاليت‌های ديگری که] در سطوح فرهنگی غير رسمی ديگر [انجام می‌شود] هم چون‌ سخن‌رانی‌هايی که در آرامگاه حضرت زينب(عليها‌السلام) در [[زينبيه]] [[دمشق]] و نيز در دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی دمشق به وسيله علمای شيعه و اهل سنت با حضور جمع بسياری از هر دو گروه ارائه می‌شود. به‌همين مناسبت ما فعاليت‌های مجمع [جهانی] تقريب مذاهب اسلامی در ايران را، پس از مصر، مورد قدردانی و ستايش قرار می‌دهيم.
* وـ در سطح مردمی نیز شاهد نزدیکی آشکار و تفاهم جدیدی میان اهل سنت و شیعیان در موارد بسیاری هستیم، از جمله:
[در همين راستا] ميزگردهای حياتی، حساس و مهمی در کانال‌های تلويزيونی ماهواره ای ميان علمای اهل سنت و شيعه در سوريه و لبنان برگزار می‌شود که طی آنها مسائل روز بررسی می‌شود و انسجام و هم فکری‌های طرفين با يک‌ديگر روشن می‌گردد.<br>


* وـ در سطح مردمی نيز شاهد نزدیکی آشکار و تفاهم جديدی ميان اهل سنت و شيعيان در موارد بسياری هستيم، از جمله:<br>
تأکید بر وحدت عقیده بین دو طرف، وحدت اصول ایمانی ثابت در قرآن کریم و سنت نبوی در گفتار و کردار و نیز وحدت در عبادت با ادای نمازهای واجب، صرف نظر از وسایل آن چون اذان و نحوه ایراد آن، نماز جمعه و جماعت، و نحوه انجام و ادای آنها، زیرا مهم به مورد اجرا گذاردن ارکان (اصول پایه‌ای) اسلام است.<br>
از جمله این پدیده‌ها، مشارکت در تحصیل فرهنگ و علوم مختلف در هر یک از حوزه‌های علمیه دمشق و تهران و توابع آن، وجود دانشگاه مذاهب اسلامی در تهران و نیز تدریس اصول مذاهب مختلف در دانشکده‌های حقوق دانشگاه‌های سوریه است.<br>
اتفاق نظر عملی میان پیروان اهل سنت و شیعه در نبود هر نوع نزاع یا درگیری یا تنشی میان این دو گروه در سرزمین شام و ایران، بلکه احترام متقابل و وجود ازدواج‌های اختیاری موجود میان اهل سنت و شیعه، بدون هیچ ایرادی، تجسم یافته است.<br>
از دیگر پدیده‌های مثبت در این عرصه، وجود تعقل و دورنگری در اجتناب از برانگیختن اسباب اختلاف میان اهل سنت و شیعیان و اقدام هر یک به شیوه‌های [فکری و مذهبی] خود و احترام به منابع اجتهادی نزد هر دو گروه است.<br>
[هم چنین در این کشورها] هر گونه تهمت زنی و ملعنه به شیعیان که از سوی عوام و برخی عالم نمایان ترویج می‌شود، ممنوع است و بر بیان وجه صحیح هر نظر و تفسیر قابل قبول آن انگشت گذارده می‌شود، از جمله پدیده عصمت اهل‌بیت(علیهم‌السلام)(علی، فاطمه، حسن و حسین رضی الله عنهم) و ائمه دوازده گانه‌ای که در شمار پیامبران نیستند، به معنای پایداری در برابر گناه است که آنان را از ارتکاب گناهان کبیره دور می‌دارد و نیز مسئله امامت و برتری امام علی(علیه السلام) بر بقیه خلفای راشدین بر حسب تصور و اعتقاد شیعه و مخالفت توده‌های اهل سنت با ایشان در این مسئله، با توجه به این که مسئله به تاریخ سپرده شده است و برانگیختن آن در زمان ما هیچ فایده و خاصیتی ندارد یا تخطئه جمهور صحابه یا متهم نمودن آنان به اعمالی که منافی صریح قرآن است، با عنایت به این نکته که اگر متنی نبوی صراحتاً بر امامت مولایمان علی بن ابی طالب(رضی الله عنه) وجود داشت، خود آن حضرت در برابر دیگران بدان استناد می‌کرد.
از جمله این مسائل، کوشش در اسائه ادب یا کاستن از شأن برخی از مادران مؤمنان (زنان پیامبر(صلی الله علیه وآله)) است، به ویژه آنهایی که در قرآن کریم به صراحت به برائت و پاکی یاد شده‌اند یا توهین به برخی از راویان حدیث.
از جمله مسائل قابل بحث، «تقیه» است که به معنای دروغ یا توطئه یا خیانت نیست، بلکه «حفظ خود در برابر زیان دیگران از راه موافقت با او در گفتار یا کرداری است که از نظر عامل به تقیه، مخالف حق است»، به ویژه آن که اصل تقیه در برابر دشمنان در شرع نیز جایز و اخذ به آن صحیح است به وسیله صریح آیه قرآن کریم که می‌فرماید: «إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ» <ref>آل‌عمران(3):28.</ref>؛... مگر آن که بخواهید به گونه‌ای از آنان تقیه کنید و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت هر چیزی به سوی او است».
از جمله دیگر مثال‌های حساس، ازدواج متعه (صیغه) و ضرورت درک آن بر اساس لزوم تحقق هفت شرط از نظر شیعه است، بر خلاف آن چیزی که عوام و فاسقان به این نام مرتکب می‌شوند. شیعیان هم چنان قائل به بقای مشروعیت آن هستند، بر خلاف اهل سنت که قاطعانه قائل به نسخ و بطلان آن اند، گرچه این عمل، قبل از تحریمش در قرآن و سنت، بر اصل اباحه یا عفت مبتنی بوده است.
مثال دیگر، ظهور مهدی منتظر است که شرعاً نیز ثابت شده و اختلاف نظر اهل سنت و شیعه تنها در مشخصه‌های آن حضرت، امکانات و تاریخ ظهور ایشان است.
نظیر آن، مسئله «البداء» برای خداوند (عزوجل) است که نزد شیعیان امامیه به معنای عیان کردن پس از پنهان کردن، نه عیان شدن پس از پنهان شدن است، البته با منزه دانستن خداوند متعال از هر نقصی و دانستن چیزی که به آن دانا نبوده است. خداوند بسی والاتر و بزرگ‌تر از اینهاست، زیرا علم خداوند متعال در کلیات و جزییات و حال و آینده ثابت است، ولی عیان کردن آن تنها بر حسب مقتضای حکمت [و اراده]اوست.


تأکيد بر وحدت عقيده بين دو طرف، وحدت اصول ايمانی ثابت در قرآن کريم و سنت نبوی در گفتار و کردار و نيز وحدت در عبادت با ادای نمازهای واجب، صرف نظر از وسايل آن چون اذان و نحوه ايراد آن، نماز جمعه و جماعت، و نحوه انجام و ادای آنها، زيرا مهم به مورد اجرا گذاردن ارکان (اصول پايه‌ای) اسلام است.<br>
* ز ـ واگذاری حساب و کتاب به خداوند متعال. به رغم وجود اختلاف‌های سیاسی و برخی اختلاف‌های مذهبیِ اعتقادی یا فقهی، مهم ترین نکته اطمینان بخش برای هر مرد و زن مسلمان، تسلیم مطلق خداوند متعال بودن در محاسبه خلایق در آن جهان است. خداوند سبحان هم چنان که می‌فرماید: «وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل أَتَیْنا بِها وَ کفی بِنا حاسِبِینَ <ref>انبیاء(21):47.</ref>؛ و ما در روز رستاخیز ترازوهای دادگر را به کار می‌نهیم، آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر کرداری هم سنگ دانه خردلی باشد، آن را به شمار خواهیم آورد و تنها علم ما از همه حساب گران کفایت خواهد کرد. اگر خطایی عمدی وجود داشته باشد، مرتکبان آن را محاسبه خواهد کرد».
از جمله اين پديده‌ها، مشارکت در تحصيل فرهنگ و علوم مختلف در هر يک از حوزه‌های علميه دمشق و تهران و توابع آن، وجود دانشگاه مذاهب اسلامی در تهران و نيز تدريس اصول مذاهب مختلف در دانشکده‌های حقوق دانشگاه‌های سوريه است.<br>
اتفاق نظر عملی ميان پيروان اهل سنت و شيعه در نبود هر نوع نزاع يا درگيری يا تنشی ميان اين دو گروه در سرزمين شام و ايران، بلکه احترام متقابل و وجود ازدواج‌های اختياری موجود ميان اهل سنت و شيعه، بدون هيچ ايرادی، تجسم يافته است.<br>
از ديگر پديده‌های مثبت در اين عرصه، وجود تعقل و دورنگری در اجتناب از برانگيختن اسباب اختلاف ميان اهل سنت و شيعيان و اقدام هر يک به شيوه‌های [فکری و مذهبی] خود و احترام به منابع اجتهادی نزد هر دو گروه است.<br>
[هم چنين در اين کشورها] هر گونه تهمت زنی و ملعنه به شيعيان که از سوی عوام و برخی عالم نمايان ترويج می‌شود، ممنوع است و بر بيان وجه صحيح هر نظر و تفسير قابل قبول آن انگشت گذارده می‌شود، از جمله پديده عصمت اهل‌بيت(عليهم‌السلام)(علی، فاطمه، حسن و حسين رضی الله عنهم) و ائمه دوازده گانه‌ای که در شمار پيامبران نيستند، به معنای پايداری در برابر گناه است که آنان را از ارتکاب گناهان کبيره دور می‌دارد و نيز مسئله امامت و برتری امام علی(عليه السلام) بر بقيه خلفای راشدين بر حسب تصور و اعتقاد شيعه و مخالفت توده‌های اهل سنت با ايشان در اين مسئله، با توجه به اين که مسئله به تاريخ سپرده شده است و برانگيختن آن در زمان ما هيچ فايده و خاصيتی ندارد يا تخطئه جمهور صحابه يا متهم نمودن آنان به اعمالی که منافی صريح قرآن است، با عنايت به اين نکته که اگر متنی نبوی صراحتاً بر امامت مولايمان علی بن ابی طالب(رضي الله عنه) وجود داشت، خود آن حضرت در برابر ديگران بدان استناد می‌کرد.
از جمله اين مسائل، کوشش در اسائه ادب يا کاستن از شأن برخی از مادران مؤمنان (زنان پيامبر(صلی الله عليه وآله)) است، به ويژه آنهايی که در قرآن کريم به صراحت به برائت و پاکی ياد شده‌اند يا توهين به برخی از راويان حديث.
از جمله مسائل قابل بحث، «تقيه» است که به معنای دروغ يا توطئه يا خيانت نيست، بلکه «حفظ خود در برابر زيان ديگران از راه موافقت با او در گفتار يا کرداری است که از نظر عامل به تقيه، مخالف حق است»، به ويژه آن که اصل تقيه در برابر دشمنان در شرع نيز جايز و اخذ به آن صحيح است به وسيله صريح آيه قرآن کريم که می‌فرمايد: «إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ يُحَذِّرُکمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِيرُ» <ref>آل‌عمران(3):28.</ref>؛... مگر آن که بخواهيد به گونه‌ای از آنان تقيه کنيد و خداوند شما را از خويش پروا می‌دهد و بازگشت هر چيزی به سوی او است».
از جمله ديگر مثال‌های حساس، ازدواج متعه (صيغه) و ضرورت درک آن بر اساس لزوم تحقق هفت شرط از نظر شيعه است، بر خلاف آن چيزی که عوام و فاسقان به اين نام مرتکب می‌شوند. شيعيان هم چنان قائل به بقای مشروعيت آن هستند، بر خلاف اهل سنت که قاطعانه قائل به نسخ و بطلان آن اند، گرچه اين عمل، قبل از تحريمش در قرآن و سنت، بر اصل اباحه يا عفت مبتنی بوده است.
مثال ديگر، ظهور مهدی منتظر است که شرعاً نيز ثابت شده و اختلاف نظر اهل سنت و شيعه تنها در مشخصه‌های آن حضرت، امکانات و تاريخ ظهور ايشان است.
نظير آن، مسئله «البداء» برای خداوند (عزوجل) است که نزد شيعيان اماميه به معنای عيان کردن پس از پنهان کردن، نه عيان شدن پس از پنهان شدن است، البته با منزه دانستن خداوند متعال از هر نقصی و دانستن چيزی که به آن دانا نبوده است. خداوند بسی والاتر و بزرگ‌تر از اينهاست، زيرا علم خداوند متعال در کليات و جزييات و حال و آينده ثابت است، ولی عيان کردن آن تنها بر حسب مقتضای حکمت [و اراده]اوست.


* ز ـ واگذاری حساب و کتاب به خداوند متعال. به رغم وجود اختلاف‌های سياسی و برخی اختلاف‌های مذهبیِ اعتقادی يا فقهی، مهم ترين نکته اطمينان بخش برای هر مرد و زن مسلمان، تسليم مطلق خداوند متعال بودن در محاسبه خلايق در آن جهان است. خداوند سبحان هم چنان که می‌فرمايد: «وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل أَتَيْنا بِها وَ کفی بِنا حاسِبِينَ <ref>انبیاء(21):47.</ref>؛ و ما در روز رستاخيز ترازوهای دادگر را به کار می‌نهيم، آنگاه بر هيچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر کرداری هم سنگ دانه خردلی باشد، آن را به شمار خواهيم آورد و تنها علم ما از همه حساب گران کفايت خواهد کرد. اگر خطايی عمدی وجود داشته باشد، مرتکبان آن را محاسبه خواهد کرد».
بر این اساس، اهل سنت و شیعیان همگی باید کار حساب و رسیدگی به خطاهای [بندگان خدا]را به خدا واگذارند، اعم از این که مربوط به عدالت صحابه یا زیر سؤال بردن برخی از آنان باشد یا مرتبط با مسئله خلافت یا امامت یا مسائل متعلق به امور اجتهادی، چرا که اگر مجتهد درست اجتهاد کرده باشد، دو ثواب و اگر خطا کرده باشد، یک ثواب برایش منظور می‌شود، تا زمانی که بیشترین تلاش خود را برای نیل به حق و صواب به کار می‌برد و تا وقتی که از پختگی علمی و توانایی اجتهاد، حسن نیت، عدالت و پرهیزکاری برخوردار است، به صورتی که کسی از او فرو غلطیدن در لغزش‌ها و خطاهای فاحش را ندیده‌است تا این که صلاحیتش او را در نیل به حق، راه هدایت و راه رشد کمک کند. اصل راهنمای اهل سنت [در این مورد] چنین است: آنها خون‌هایی هستند که خداوند متعال شمشیرهای‌ما را از [آلودگی به] آنها پاک نموده است، پس زبان خود را بدان‌ها آلوده نمی‌سازیم و آن چه میان صحابه اتفاق افتاده، نوعی از اجتهاد است، زیرا به نظر ما صحابه افراد عادلی هستند.


بر اين اساس، اهل سنت و شيعيان همگی بايد کار حساب و رسيدگی به خطاهای [بندگان خدا]را به خدا واگذارند، اعم از اين که مربوط به عدالت صحابه يا زير سؤال بردن برخی از آنان باشد يا مرتبط با مسئله خلافت يا امامت يا مسائل متعلق به امور اجتهادی، چرا که اگر مجتهد درست اجتهاد کرده باشد، دو ثواب و اگر خطا کرده باشد، يک ثواب برايش منظور می‌شود، تا زمانی که بيشترين تلاش خود را برای نيل به حق و صواب به کار می‌برد و تا وقتی که از پختگی علمی و توانايی اجتهاد، حسن نيت، عدالت و پرهيزکاری برخوردار است، به صورتی که کسی از او فرو غلطيدن در لغزش‌ها و خطاهای فاحش را نديده‌است تا اين که صلاحيتش او را در نيل به حق، راه هدايت و راه رشد کمک کند. اصل راهنمای اهل سنت [در اين مورد] چنين است: آنها خون‌هايی هستند که خداوند متعال شمشيرهای‌ما را از [آلودگی به] آنها پاک نموده است، پس زبان خود را بدان‌ها آلوده نمی‌سازيم و آن چه ميان صحابه اتفاق افتاده، نوعی از اجتهاد است، زيرا به نظر ما صحابه افراد عادلی هستند.<br>
* ح ـ محبت ا هل بیت. اهل سنت و شیعیان در گرامی داشت اهل بیت و محبت و دوستی آنان وجه اشتراک دارند، زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی <ref>شوری(42): 23.</ref>؛ بگو: برای این رسالت از شما مزدی نمی‌خواهم، جز دوستداری خویشاوندان خود را». قتاده می‌گوید: مشرکان گفتند: «لابد محمد در برابر آن چه ارائه می‌دهد، درخواست مزد می‌کند.» در پی این سخن آیه فوق نازل شد تا آنان را به دوستی وی و مهربانی به خویشان پیامبر، ترغیب کند. در حدیث آمده است: «فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: عشق به پیامبر، عشق به خاندان او و تلاوت قرآن، زیرا حاملان قرآن در روزی که در آن سایه ای جز سایه خدا نیست، همراه با پیامبران و برگزیدگان خداوند زیر سایه خدا خواهند بود.» <ref>صاحب الفردوس و ابن النجار به نقل از علی(رضي الله عنه) اين حديث را روايت كرده‌اند، ولی هم چنان كه سيوطی يادآور شده، حديث ضعيفی است و به حديث ضعيف تنها در جنبه‌های مثبت عمل می‌شود.</ref> نمازهای واجب یا مستحبی نیز جز با سلام و درود بر محمد و آل‌محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) صحیح نیست.


* ح ـ محبت ا هل بيت. اهل سنت و شيعيان در گرامی داشت اهل بيت و محبت و دوستی آنان وجه اشتراک دارند، زيرا خداوند در قرآن می‌فرمايد: «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبی <ref>شوری(42): 23.</ref>؛ بگو: برای اين رسالت از شما مزدی نمی‌خواهم، جز دوستداری خويشاوندان خود را». قتاده می‌گويد: مشرکان گفتند: «لابد محمد در برابر آن چه ارائه می‌دهد، درخواست مزد می‌کند.» در پی اين سخن آيه فوق نازل شد تا آنان را به دوستی وی و مهربانی به خويشان پيامبر، ترغيب کند. در حديث آمده است: «فرزندان خود را بر سه خصلت تربيت کنيد: عشق به پيامبر، عشق به خاندان او و تلاوت قرآن، زيرا حاملان قرآن در روزی که در آن سايه ای جز سايه خدا نيست، همراه با پيامبران و برگزيدگان خداوند زير سايه خدا خواهند بود.» <ref>صاحب الفردوس و ابن النجار به نقل از علی(رضي الله عنه) اين حديث را روايت كرده‌اند، ولی هم چنان كه سيوطی يادآور شده، حديث ضعيفی است و به حديث ضعيف تنها در جنبه های مثبت عمل می‌شود.</ref> نمازهای واجب يا مستحبی نيز جز با سلام و درود بر محمد و آل‌محمد(صلی‌الله‌عليه‌وآله) صحيح نيست.<br>
این محبت روزنه امید و اساس هم گرایی در تحقق وفاق میان اهل سنت و شیعیان است؛ هر چند شیعیان مفهوم اهل بیت را تنها به اصحاب کسا (علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهم‌السلام)) منحصر می‌سازند و اهل سنت گستردگی بیشتری به آن داده، می‌گویند: «درست تر آن است که آنها کسانی هستند که زکات برایشان حرام شده است و ایشان شامل خاندان علی، خاندان جعفر، خاندان عقیل و خاندان عباس می‌شود.» <ref>سبل السلام، ج 1، ص 193.</ref> مادران مومنان (زنان پیامبر(صلی‌‌‌‌‌‌الله علیه‌وآله)) نیز در شمار اهل‌بیت قرار دارند، به دلیل قول خداوند متعال در آیه‌ای که درباره آنها وارد شده است و عنوان آن: «یا نساء النبی» و آخر آن چنین است: «إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً <ref>احزاب(33): 32.</ref>؛ خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند.»


اين محبت روزنه اميد و اساس هم گرايی در تحقق وفاق ميان اهل سنت و شيعيان است؛ هر چند شيعيان مفهوم اهل بيت را تنها به اصحاب کسا (علی، فاطمه، حسن و حسين(عليهم‌السلام)) منحصر می‌سازند و اهل سنت گستردگی بيشتری به آن داده، می‌گويند: «درست تر آن است که آنها کسانی هستند که زکات برايشان حرام شده است و ايشان شامل خاندان علی، خاندان جعفر، خاندان عقيل و خاندان عباس می‌شود.» <ref>سبل السلام، ج 1، ص 193.</ref> مادران مومنان (زنان پيامبر(صلی‌‌‌‌‌‌الله عليه‌وآله)) نيز در شمار اهل‌بيت قرار دارند، به دليل قول خداوند متعال در آيه‌ای که درباره آنها وارد شده است و عنوان آن: «يا نساء النبی» و آخر آن چنين است: «إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکمْ تَطْهِيراً <ref>احزاب(33): 32.</ref>؛ خداوند می‌خواهد از شما اهل بيت هر پليدی را بزدايد و شما را به شايستگی پاک گرداند.»
* ط ـ مشارکت در تألیف مقاله‌ها و پژوهش‌های مقایسه‌ای در زمینه‌های اسلامی شیعی و سنی در سوریه و لبنان به منظور نزدیک سازی دیدگاه‌ها به یک‌دیگر و کاهش حدت و شدت تعصب‌ها و تنش‌های مذهبی و اصرار بر ساختن پل‌های همکاری، تسامح و گفت‌وگو.


* ط ـ مشارکت در تأليف مقاله‌ها و پژوهش‌های مقايسه‌ای در زمينه‌های اسلامی شيعی و سنی در سوريه و لبنان به منظور نزدیک سازی ديدگاه‌ها به يک‌ديگر و کاهش حدت و شدت تعصب‌ها و تنش‌های مذهبی و اصرار بر ساختن پل‌های همکاری، تسامح و گفت‌وگو.
آن چه گفته شد، نمونه‌هایی از روند تقریب مذاهب اسلامی در کشور سوریه و دیگر کشورهای سرزمین شام بود که می‌توان گفت تمام آنها نمونه‌های عملی‌ای هستند که تفاوت‌های اجتماعی میان اهل سنت و شیعیان را در این کشورها تقریباً از میان برده‌اند.


آن چه گفته شد، نمونه‌هايی از روند تقريب مذاهب اسلامی در کشور سوريه و ديگر کشورهای سرزمين شام بود که می‌توان گفت تمام آنها نمونه‌های عملی‌ای هستند که تفاوت‌های اجتماعی ميان اهل سنت و شيعيان را در اين کشورها تقريباً از ميان برده‌اند.
== ملاحظاتی در خصوص استراتژی تقریب مذاهب اسلامی ==
متن پیش نویس پیشنهادی استراتژی، به رغم اعلام پیوست آن به نامه دعوت، ضمیمه دعوت نامه شما نبود و احتمالا سهواً جا مانده است، ولی به‌هر حال، به رغم این که پیش نویس پیشنهادی در اختیارم نیست، در این زمینه مواردی را به شرح زیر یادآور می‌شوم:


=ملاحظاتی در خصوص استراتژی تقريب مذاهب اسلامی=
*1ـ کوشش در راستای تعمیم فرهنگ گفت‌وگو، تفاهم و دیدار میان اهل سنت و شیعیان، خشک گرداندن ریشه‌های تعصب بین این دو گروه، گسترش روح تسامح، مهرورزی، حسن ظن و سرشاری دل‌های مومنان از اعتماد و اطمینان، اجتناب از هر آن چه به تفرقه و نفرت می‌انجامد و پیروی از آنچه منابع اساسی شریعت اسلامی مقرر می‌دارد.
متن پيش نويس پيشنهادی استراتژی، به رغم اعلام پيوست آن به نامه دعوت، ضميمه دعوت نامه شما نبود و احتمالا سهواً جا مانده است، ولی به‌هر حال، به رغم اين که پيش نويس پيشنهادی در اختيارم نيست، در اين زمينه مواردی را به شرح زير يادآور می‌شوم:


*1ـ کوشش در راستای تعميم فرهنگ گفت‌وگو، تفاهم و ديدار ميان اهل سنت و شيعيان، خشک گرداندن ريشه‌های تعصب بين اين دو گروه، گسترش روح تسامح، مهرورزی، حسن ظن و سرشاری دل‌های مومنان از اعتماد و اطمينان، اجتناب از هر آن چه به تفرقه و نفرت می‌انجامد و پيروی از آنچه منابع اساسی شريعت اسلامی مقرر می‌دارد.
[هم چنین] چشم‌پوشی از ارثیه‌های کهنه ای که در کتاب‌های هر دو گروه از آن سرشار و بر زبان‌ها جاری شده است و به میان عوام و جاهلانی که معمولا از کاه کوه می‌سازند و اقدامات نابه‌هنجار و ناروایی انجام می‌دهند که باعث دور ساختن هر گروه از دیگری می‌گردد، سرایت کرده است. <br>
بدبختی امت نیز در اقدامات این جاهلان و عوام و فرو غلطیدن به سخنان ناپسند و تحریکات زشت، حتی در هنگام تلقین مردگان و نیز تبری جستن از صحابه و سب و لعن آنهاست. <br>
هم چنان که سطحی‌نگری طلاب دینی هر دو گروه، شتاب زدگی در داوری نسبت به طرف مقابل، عدم تعمق در فهم نظریه‌های دیگران، مبادله تهمت زنی‌ها و تکذیب‌ها و عدم پذیرش هر گونه عذری در ارزیابی مواضع دیگران، همه این‌ها منجر به تنومندی تفرقه و تقویت اختلاف‌ها می‌گردد. <br>


[هم چنين] چشم‌پوشی از ارثيه‌های کهنه ای که در کتاب‌های هر دو گروه از آن سرشار و بر زبان‌ها جاری شده است و به ميان عوام و جاهلانی که معمولا از کاه کوه می‌سازند و اقدامات نابه‌هنجار و ناروايی انجام می‌دهند که باعث دور ساختن هر گروه از ديگری می‌گردد، سرايت کرده است. <br>
*2ـ باید علمای تقریب دارای مواضع عملی و مراکز و شعبی در سرزمین‌ها و کشورهای اسلامی به منظور تعمیم اندیشه‌های تقریب باشند. [هم چنین] باید از گذشته‌ها ـ هر چه که بود ـ درگذشت و طرفین نسبت به هم‌دیگر «کوتاه» بیایند تا بدین ترتیب احکام شرعی نزدیک‌تر به روح شرع و هدف‌های عمومی آن باشد و مانع شهرت مسلمانان به هر گونه اعمال زشت یا آلودگی به اندیشه‌های مستهجن گردد، با توجه به این که از طرف اهل سنت، که به خاستگاه‌های فکری شیعه احترام می‌گذارند در این مورد هیچ گونه مشکلی وجود ندارد. اصرار در برگزاری کنفرانس‌ها و گردهمایی‌های تقریب با موضوع‌های انتخابی و مفید به طور سالیانه برای گفت‌وگو در مسائل مطرح شده مفید است. <br>
بدبختی امت نيز در اقدامات اين جاهلان و عوام و فرو غلطيدن به سخنان ناپسند و تحريکات زشت، حتی در هنگام تلقين مردگان و نيز تبری جستن از صحابه و سب و لعن آنهاست. <br>
*3ـ مجله تقریب بین مذاهب (التقریب) نیاز به گسترش دامنه انتشار و پخش و نیز ایجاد دریچه ای برای مناقشه در مسائل مختلف و دادن آزادی بیان به گوینده و منتقد، بدون تحمیل دیدگاه معینی است. من خود تجربه همکاری با سردبیران برخی مجله‌های شیعی را داشته ام. آنها هر نظری را که مخالف نظر خودشان یا مذهبشان یا گرایششان باشد، رد می‌کنند و به تخطئه نویسنده اش می‌پردازند؛ کاری که باعث ایجاد عقده، اجحاف و عدم مشارکت [دیگران] در ارائه مقالات یا مباحث دیگر می‌شود. علاوه بر این دست اندرکاران مجله‌های شیعی از سخنان سخن رانانی که با نظرشان مخالف باشند، خوششان نمی‌آید، [در حالی که] منبر قلم و سخن امتیازش به همین آزادگی است. <br>
هم چنان که سطحی‌نگری طلاب دينی هر دو گروه، شتاب زدگی در داوری نسبت به طرف مقابل، عدم تعمق در فهم نظريه‌های ديگران، مبادله تهمت زنی‌ها و تکذيب‌ها و عدم پذيرش هر گونه عذری در ارزيابی مواضع ديگران، همه اين‌ها منجر به تنومندی تفرقه و تقويت اختلاف‌ها می‌گردد. <br>
*4ـ باید به هر آن چه به تحقق وحدت امت و پاسداری از آن می‌انجامد، عزت و کرامت امت را صیانت می‌بخشد و تمام امکانات و توان امت برای پاسخ به تجاوز به کار گرفته می‌گیرد، اولویت داد. باید همه نیروها درگیر ریشه کن سازی تجاوز متجاوزان مستکبر، کافران و ستم گرانی شوند که در قتل گروه گروه از مسلمانان عزم خود را جزم کرده‌اند، هم چنان که همه جا، به ویژه در عراق، افغانستان و جاهای دیگر [این قتل عام] اتفاق می‌افتد. <br>


*2ـ بايد علمای تقريب دارای مواضع عملی و مراکز و شعبی در سرزمين‌ها و کشورهای اسلامی به منظور تعميم انديشه‌های تقريب باشند. [هم چنين] بايد از گذشته‌ها ـ هر چه که بود ـ درگذشت و طرفين نسبت به هم‌ديگر «کوتاه» بيايند تا بدين ترتيب احکام شرعی نزدیک‌تر به روح شرع و هدف‌های عمومی آن باشد و مانع شهرت مسلمانان به هر گونه اعمال زشت يا آلودگی به انديشه‌های مستهجن گردد، با توجه به اين که از طرف اهل سنت، که به خاستگاه‌های فکری شيعه احترام می‌گذارند در اين مورد هيچ گونه مشکلی وجود ندارد. اصرار در برگزاری کنفرانس‌ها و گردهمايی‌های تقريب با موضوع‌های انتخابی و مفيد به طور ساليانه برای گفت‌وگو در مسائل مطرح شده مفيد است. <br>
ما باید به سربازان مقاومت و دفاع از کشورها به هر وسیله ممکن، از جمله پول، سلاح، نیرو، توجیه [سربازان]، برنامه ریزی و همکاری برای حمایت از آنان در برابر نیروهای شر یاری رسانیم و اجازه انتشار یا انتقال این بلای خانمان سوز به دیگر ملل اسلامی یکی پس از دیگری را ندهیم و اعلام کنیم به مردم]دنیا] که مسلمانان نه شیعه و سنی، بلکه عملا امت واحدی هستند.
*3ـ مجله تقريب بين مذاهب (التقريب) نياز به گسترش دامنه انتشار و پخش و نيز ايجاد دريچه ای برای مناقشه در مسائل مختلف و دادن آزادی بيان به گوينده و منتقد، بدون تحميل ديدگاه معينی است. من خود تجربه همکاری با سردبيران برخی مجله‌های شيعی را داشته ام. آنها هر نظری را که مخالف نظر خودشان يا مذهبشان يا گرايششان باشد، رد می‌کنند و به تخطئه نويسنده اش می‌پردازند؛ کاری که باعث ايجاد عقده، اجحاف و عدم مشارکت [ديگران] در ارائه مقالات يا مباحث ديگر می‌شود. علاوه بر اين دست اندرکاران مجله‌های شيعی از سخنان سخن رانانی که با نظرشان مخالف باشند، خوششان نمی‌آيد، [در حالی که] منبر قلم و سخن امتيازش به همين آزادگی است. <br>
هم چنان که باید برخی فتواهای گمراه کننده را، مانند این که عملیات فدایی را عملیات انتحاری و نه شهادت‌طلبانه می‌خوانند و رزم در کنار نیروهای مقاومت در عراق را تحریم می‌کنند، به شدت محکوم کرد. چه هدیه ای بهتر از این [فتواها برای]تقدیم کردن به نیروهای اشغالگر و سران ظالم، جنایتکار و سرکش آنان. هم چنین باید فتواهای تکفیرِ دیگران را نیز کنار بگذاریم. <br>
*4ـ بايد به هر آن چه به تحقق وحدت امت و پاسداری از آن می‌انجامد، عزت و کرامت امت را صيانت می‌بخشد و تمام امکانات و توان امت برای پاسخ به تجاوز به کار گرفته می‌گيرد، اولويت داد. بايد همه نيروها درگير ريشه کن سازی تجاوز متجاوزان مستکبر، کافران و ستم گرانی شوند که در قتل گروه گروه از مسلمانان عزم خود را جزم کرده‌اند، هم چنان که همه جا، به ويژه در عراق، افغانستان و جاهای ديگر [اين قتل عام] اتفاق می‌افتد. <br>


ما بايد به سربازان مقاومت و دفاع از کشورها به هر وسيله ممکن، از جمله پول، سلاح، نيرو، توجيه [سربازان]، برنامه ريزی و همکاری برای حمايت از آنان در برابر نيروهای شر ياری رسانيم و اجازه انتشار يا انتقال اين بلای خانمان سوز به ديگر ملل اسلامی يکی پس از ديگری را ندهيم و اعلام کنيم به مردم]دنيا] که مسلمانان نه شيعه و سنی، بلکه عملا امت واحدی هستند.
*5ـ باید اعلامیه‌ای صادر شود که طی آن هر گونه فعالیت تبلیغی و فراخوانی به انتقال از مذهبی به مذهب دیگر منع شود، برخلاف آن چه در حال حاضر در خصوص گسترش مذهب تشیع در روستاها، آبادی‌ها و شهرهای سوریه با تکیه بر بخشیدن اموال و پاداش‌های مادی در درجه اول در برابر پذیرش تشیع شاهد آنیم. این کار با ساده ترین اصول تقریب و نزدیکی منافات دارد و درست متضاد با آروزیی است که همگی در مورد افشاندن بذر محبت و اعتماد به جای کینه و نفرت داریم. در غیر این صورت ظاهر و باطن اوضاع [و حرف ما و عملمان] متفاوت خواهد بود. نه شیعیان آن قدر کم هستند که لازم باشد تعدادشان زیاد شود و نه اهل سنت پیروان شمار بیشتر و فراوان ترند تا انتقال صدها تن از آنان به مذهب تشیع زیانی متوجه ایشان سازد. <br>
هم چنان که بايد برخی فتواهای گمراه کننده را، مانند اين که عمليات فدايی را عمليات انتحاری و نه شهادت طلبانه می‌خوانند و رزم در کنار نيروهای مقاومت در عراق را تحريم می‌کنند، به شدت محکوم کرد. چه هديه ای بهتر از اين [فتواها برای]تقديم کردن به نيروهای اشغالگر و سران ظالم، جنايتکار و سرکش آنان. هم چنين بايد فتواهای تکفيرِ ديگران را نيز کنار بگذاريم. <br>


*5ـ بايد اعلاميه‌ای صادر شود که طی آن هر گونه فعاليت تبليغی و فراخوانی به انتقال از مذهبی به مذهب ديگر منع شود، برخلاف آن چه در حال حاضر در خصوص گسترش مذهب تشيع در روستاها، آبادی‌ها و شهرهای سوريه با تکيه بر بخشيدن اموال و پاداش‌های مادی در درجه اول در برابر پذيرش تشيع شاهد آنيم. اين کار با ساده ترين اصول تقريب و نزدیکی منافات دارد و درست متضاد با آروزيی است که همگی در مورد افشاندن بذر محبت و اعتماد به جای کينه و نفرت داريم. در غير اين صورت ظاهر و باطن اوضاع [و حرف ما و عملمان] متفاوت خواهد بود. نه شيعيان آن قدر کم هستند که لازم باشد تعدادشان زياد شود و نه اهل سنت پيروان شمار بيشتر و فراوان ترند تا انتقال صدها تن از آنان به مذهب تشيع زيانی متوجه ايشان سازد. <br>
این مطالب را خیلی صریح بیان کردم. اگر چنین نکنیم، کار و روش ما بیهوده خواهد بود و در نهان، کاری می‌کنیم که با آن چه در عمل و ظاهر انجام می‌شود، متفاوت است. <br>
باید شعار اساسی و خدشه ناپذیر خود را، هم در تئوری و هم در عمل، آیه: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ <ref>انبیاء(21): 92</ref>؛ به راستی این آیین شماست، آیینی یگانه و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستید»، قرار دهیم. سپاس خدای را که پیش از وجود مذاهب و فرقه‌ها و تقسیم مسلمانان به گروه‌های مختلف و دسته‌های متخاصم، نعمت ایمان و اسلام را ارزانی ما داشت. <br>


اين مطالب را خيلی صريح بيان کردم. اگر چنين نکنيم، کار و روش ما بيهوده خواهد بود و در نهان، کاری می‌کنيم که با آن چه در عمل و ظاهر انجام می‌شود، متفاوت است. <br>
بايد شعار اساسی و خدشه ناپذير خود را، هم در تئوری و هم در عمل، آيه: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ <ref>انبیاء(21): 92</ref>؛ به راستی اين آيين شماست، آيينی يگانه و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد»، قرار دهيم. سپاس خدای را که پيش از وجود مذاهب و فرقه‌ها و تقسيم مسلمانان به گروه‌های مختلف و دسته‌های متخاصم، نعمت ا يمان و اسلام را ارزانی ما داشت. <br>
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مقالات]]
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۲۲

فصلنامه اندیشه تقریب
فصلنامه اندیشه تقریب
اطلاعات نشر سال اول/ شماره دوم/بهار 1384
عنوان مقاله تقریب مذاهب اسلامی در سرزمین شام
نویسنده دکتر وهبه مصطفی الزحیلی
تعداد صفحات 12
بخش اندیشه
زبان فارسی

روند تقریب مذاهب اسلامی در سرزمین شام عنوان دومین مقاله‌ از بخش اندیشه مجله شماره 2 فصلنامه اندیشه تقریب می‌باشد که به قلم دکتر وهبه مصطفی الزحیلی[۱] و به اهتمام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است.

چکیده

نوشته حاضر دارای سه بخش است:

  • بخش اول به گزارشی از روند تقریب در سرزمین شام (سوریه، اردن، فلسطین و لبنان) و ایران پرداخته و بر تجزیه‌ناپذیری دین اسلام و وحدت تأکید شده است. آثار تفرقه‌گرایی، منشأ آن و جو غالب بر محیط‌های اسلامی در پنجاه سال گذشته، هم چنین بیان نکات و نمونه‌هایی از آگاهی مردم سوریه و ایران و دیدگاه عمیق آنها نسبت به حفظ وحدت ملی از بحث‌های دیگر این بخش است.
  • بخش دوم به بیان مهم‌ترین نمودهای روند تقریب در سرزمین شام اختصاص دارد. برخی از این نمودها عبارت‌اند از:
  1. دوستی و محبت متقابل؛
  2. فعال‌سازی همکاری خوب میان علمای سنی و شیعه؛
  3. منع نشر یا چاپ کلیه کتاب‌های متضمن توهین به پیروان مذاهب دیگر؛
  4. مجاز نبودن پخش مطالبی که به مسائل اختلافی دامن می‌زند؛
  5. محکوم کردن هرگونه برچسب تکفیر و گمراهی به پیروان مذاهب مختلف؛
  6. تشویق مطالعه‌های مقایسه‌ای فقهی و عقیدتی؛
  7. فعالیت‌های مشترک فرهنگی بین علمای سنی یا شیعی؛
  8. واگذاری محاسبه از بندگان به خداوند، و وجود محبت نسبت به اهل بیت در بین مسلمانان چه شیعه چه سنی.
  • بخش سوم ملاحظاتی در مورد استراتژی تقریب مذاهب اسلامی بیان و بر مواردی بدین شرح توصیه شده است:
  1. کوشش در راستای تعمیم فرهنگ گفت‌وگو؛
  2. لزوم داشتن مواضع علمی و مراکز و شعبی در سرزمین‌های اسلامی برای تقریب؛
  3. گسترش دامنه انتشار و پخش مجله تقریب مذاهب (التقریب
  4. لزوم اولویت دادن به عوامل تحقق وحدت امت اسلامی و به کار گرفتن تمام امکانات و توان امت برای دفع تجاوز دشمنان؛
  5. و وجوب صدور اعلامیه‌ای مبنی بر ممنوعیت هرگونه فعالیت تبلیغی مذهبی.

در پایان با تمسک به آیه (ان هذا امتکم امه واحده...) خواسته شده است که شعار اساسی و خدشه ناپذیر اندیشه تقریب، عمل به مضمون این آیه باشد.

کلید واژه‌ها: تجزیه ناپذیری اسلام، توهین و تکفیر، فرهنگ گفت‌وگو، امت اسلامی.

سپاس خداوندی را که امت اسلامی را در اصول، فعالیت‌ها و خاستگاه‌های فکری وحدت بخشید و سلام و درود بر پیامبر امین ما، محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله) که این وحدت را سامانی محکم و جاودانه داد و سلام و درود بر خاندان و یارانی که به مکتب وحی الهی و رسالت انبیا وفادارترین مردمان اند. خداوند همه آنان را بیامرزد.

گزارشی از روند تقریب

این گزارش فشرده‌ای از روند تقریب در سرزمین شام (سوریه، لبنان، اردن و فلسطین) است که در واقع تفاوت چندانی با پدیده تقریب در کشورهای گوناگون اسلامی از جمله مصر، سودان، کشورهای آفریقایی، کشورهای مغرب [عربی] و کشورهای غیر عربی هم چون: ترکیه، ایران، هند، پاکستان، اندونزی، مالزی، افغانستان و اقلیت‌های پراکنده در قاره‌های پنج گانه، به ویژه آمریکا، اروپا و آسیا ندارد.
همه این کشورها، به رغم وجود فاصله‌های گاه زیاد بین مرزهای آنان یا همجواری آنها با یک‌دیگر، بحمدالله به این درک قطعی رسیده اند که اسلام دین تجزبه پذیری نیست و اصول و فروع آن و مواضع نظری، تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و تربیتی آن یکی است و آیین وحدت فکری و عملی آنها رویّه متداول و حاکم بر عرصه اسلامی است؛ هر چند گروه‌ها و گرایش‌های فرقه‌ای شکست خورده‌ای یافت شود که سعی در گسترش تفرقه میان پیروان مذاهب، برانگیختن جنگ‌های مذهبی و افتادن در ورطه خون‌ریزی یا تهمت زدن یا انفعال آمیخته به احساسات هوچی گرانه و چیزهایی که ای بسا به ریختن خون‌های عزیز یا ویرانی یا به آتش کشیدن اماکن یا مساجد اسلامی نیز بینجامد. منشأ این گرایش خطرناک، پردست‌انداز و تیره و تاریک یا نظریه‌های برخی علمای خام یا مواضع منحرف برخی عوام یا همراهیِ [غافلانه] سمپاشی‌ها و بدخواهی‌های خاورشناسان و سیاست‌های کشورهای گمراه، کافر و شرور غرب یا شرق به منظور تضعیف بنیه مسلمانان و تسهیل سلطه خود بر کشور، ثروت و سرنوشت مسلمانان و باقی نگهداشتن آنها گاهی در حالت آتش زیر خاکستر و گاهی آماده انفجار برای اجرای برنامه‌های اردوگاه ستم گری، استعمار و طغیان است.
متأسفانه پدیده تفرقه، پراکندگیِ مذهبی، تهمت زنی و تصنیف‌ها یا تألیف‌های مبتذل یا مسموم در پنجاه یا چهل سال گذشته جو غالب یا رایج محیط‌های اسلامی بود. چگونگی فرو غلطیدن در لغزش گاه تکفیر یا ملعنه (ناسزاگویی) و نیرنگ یا فحاشی و توهین یا بی ادبی به ستارگان عالم اسلام در دهه‌های گذشته [به خوبی]دیده می‌شود، به صورتی که اگر مردان بزرگ، مخلص، از جان گذشته و ایثارگر در این دوران وجود نداشتند، اسلام مقام واقعی خود را، چه بزرگ چه کوچک نمی‌یافت و از اسلام اثری در مشرق یا مغرب یا مرکز دنیا دیده نمی‌شد.
به نظر من این پدیده اینک کم رنگ شده و رو به افول گذارده است و جای آن را شعور آگاهی بخشی گرفته که در پرتو خیزش اسلامی سی سال گذشته روندی رو به رشد و نمو دارد و کسانی از علما و برخی یا اغلب عامه مردم متوجه شده‌اند که این گرایش، خطرناک بلکه بیهوده است، به عقیده، عبادات و اخلاق اسلامی لطمه می‌زند، مصلحت عالیه اسلامی را تهدید می‌کند، تمام امت اسلامی را به ویرانی، تباهی، نیستی و سقوط سوق می‌دهد، مسلمانان را از یک‌دیگر دور می‌سازد و بذر تفرقه، جدایی، نفرت می‌پاشد و تمام کارهای مثبت یا برنامه‌های آنان را بر باد می‌دهد این چیزی است که دشمنان جنایت کار در آن طمع کرده‌اند؛ کسانی که در تلاشند تا امت اسلامی را هرچه بیشتر تجزیه کنند و رشته وحدت کشورهای اسلامی را یکی پس از دیگری، بدون استثنا بگسلند. این حرکت در راستای سیاست جداسازی و سوء‌استفاده از برخی جنبه‌های منفی یا انواع عقب ماندگی‌ها و کوتاهی‌ها، به ویژه تحریک گروه‌های غیر مسلمان در سرزمین‌های اسلامی و نیز نفوذ در میان گروه‌های اسلامی برای برانگیختن مشکلات و اختلاف‌ها میان آنان است، بر اساس قاعده «تفرقه بینداز و حکومت کن» و این که تفرقه باعث ضعف و منجر به تباهی می‌شود.
در مورد سرزمین شام، به ویژه سوریه، [مردم] این کشور به این توطئه‌های جنایت کارانه استعماری آگاهی دارند. سوریه در طول تاریخ نوین خود، دیدگاهی عمیق تر، درکی بیشتر و آینده‌نگری دورتری نسبت به مسئله وحدت ملی خود، ضرورت پاسداری از آن و پشت سر گذاردن تمام جنبه‌های منفی، لغزش گاه‌ها و به طوری که شهروندان سوری از آغاز استقلال و رهایی از استعمار فرانسه در هفدهم آوریل 1946 (29 فروردین 1325) تاکنون، هیچ تفاوتی میان پیروان ادیان، مذاهب و طوایف مختلف نمی‌گذارند و این افتخاری برای سوریه نوین، آزاد و سرفراز است.
به عنوان مثال ما در سوریه هیچ تفاوتی در حقوق و وظایف میان مسلمانان و غیر مسلمانان و میان پیروان مذاهب سنی یا شیعه نمی‌بینیم و شاهد حذف آثار تفرقه و پیامدهای آن در هر دو گروه هستیم. این رشد و بلوغ سیاسیِ رهبران خردمند، احساس دینی گروه‌های مختلف مردم و شعور مدنی ـ اجتماعی قاطبه شهروندان، سوریه و دیگر کشورهای شام را ـ به استثنای برخی مواضع شبهه آمیز طرف داران استعمار در لبنان ـ پیشاپیش کشورهای عربیِ فاقد هر گونه مشکل طایفه‌ای، مذهبی، یا نژادی قرار داده است.
مشابه این آگاهی و روشن بینی سیاسی را ما در جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی با کوشش‌ها و رهبری‌های امام خمینی(قدس سره) در بیش از ربع قرن پیش بدین سو شاهد بوده‌ایم.
این آگاهی سیاسی با آگاهی دینی، مصلحت اندیشانه، ملی و قومی به منظور مقاومت در برابر تجاوزهای استعماری و استکباری کشورهای غرب به رهبری آمریکا مقارن گشته است. همانا گرایش و اهداف خصمانه قدیمی این استعمارگران تبدیل به رفتارهای عینی خطرناکی به وسیله محاصره نظامی سرزمین‌های ما و اعلان جنگ وحشیانه و ویران‌گر علیه کشورهای اسلامی شده است، که آغاز آن با [اعمالی مثل] مسلط ساختن صرب‌های متعصب بر بوسنی و هرزگوین و کوزوو، حکمرانی کمونیست‌های الحادی روسیه و چین بر جمهوری‌ها و مناطق اسلامی هم چون چچن، میدان دادن به سیک‌ها و هندوها [در هند] یا هندیانِ کینه توز در کشمیر و جاهای دیگر، سپس همکاری تمام نیروهای غرب و در راس آنان انگلیسِ افعی صفت، هم پیمانی صلیبیان افراطی در آمریکا با صهیونیسم، به راه انداختن جنگِ نسل کشی در فلسطین، افغانستان و عراق و تهدید ایران، سوریه و سپس دیگر کشورهای عربی و حتی دوستان این کشورهای متجاوز بوده است.
«تقریب» هرگز به معنای ذوب مذاهب اسلامی در یک‌دیگر نیست، بلکه به مفهوم وصول به نزدیکی در دیدگاه‌های مختلفِ عرصه‌های دینی و وحدت بخشیدن به مواضع، اندیشه‌ها، رفتارها و شیوه‌هاست به این منظور که مسلمانان در برابر دشمنان خارجی از کشورهای کافر و شرور صف واحدی را تشکیل بدهند؛ دشمنانی که تروریسم را بهانه ای برای کشتار و نسل کشی مسلمانان در دیارشان نموده‌اند، به غارت ثروت‌های آنان و به بردگی کشاندن آنها می‌پردازند و در پی سلطه بر منابع نفتی و غیر نفتی سرزمین مسلمین، تسلط بر تمام فعالیت‌های اقتصادی ایشان به بهانه «جهانی شدن» و موافقت‌نامه‌های «گات» یا تجارت آزاد و امکان دادن به شرکت‌های بزرگ سرمایه داری به منظور کشیدن شیره جان ملل دیگر، به ویژه مسلمانان برای غارت ثروت‌های نفتی و غیرنفتی آنها برآمده‌اند.

نمودهای روند تقریب

مهم‌ترین نمودهای روند تقریب در سرزمین شام بدین قرار است:

  • الف ـ دوستی و محبت متقابل، فعال‌سازی بهترین همکاری میان علمای سنی و شیعه امت اسلامی و به خاک سپردن تمام نمودهای اختلاف، تعصب دینی و تنش‌ها. این امر بسیار روشنی است.
  • ب ـ منع نشر یا چاپ کلیه کتاب‌هایی که متضمن توهین به پیروان مذاهب دیگر باشد و عدم اجازه پخش مطالبی در رسانه‌های گروهی یا ایراد بعضی از سخن رانی‌ها در مراکز (مجامع)، نهادها (باشگاه‌ها)ی فرهنگی که به مسائل اختلافی دامن بزند. این جهت گیری دولت سوریه و دیگر کشورها در سرزمین شام است.
  • ج ـ محکوم کردن هر گونه برچسب تکفیر و گمراهی که متوجه برخی پیروان مذاهب می‌شود به منظور ممانعت از برانگیختن فتنه. هم چنین تخطئه نویسندگانی که به چنین نوشته‌هایی می‌پردازند. این چیزی است که در نوشته‌ها و دیگر موضع گیری‌های ما کاملا قابل لمس است.

ما هرگز اتهام‌های تکفیری را که مفتی‌های اندکی از اهل سنت بی محابا نثار دیگران می‌کنند، نمی‌پذیریم، هم چنان که یورش ستمگرانه در نوشته‌های برخی شیعیان به بزرگان صحابه گرامی را نیز قبول نداریم.
هم چنین ممانعت از نشر هر آن چه تاریخ اسلام را زشت جلوه می‌دهد، مجدداً شبح نزاع‌ها و اختلاف‌ها را برمی‌انگیزد و به درگیری میان مسلمانان به دلیل حوادث قدیمی و تاریخی دامن می‌زند. از جمله وظایف ما دفن کردن کلیه این آثار تفرقه‌انگیز، شعله‌ور کننده آتش فتنه یا آتش‌افروز میان ما (پیروان مذاهب مختلف) و نبش قبرکننده آن دسته از حوادث تاریخی است که به جای سازندگی، عامل تباهی و به جای وحدت، پراکندگی و تفرقه به دنبال دارد. این کارها رویه گروه‌های متعصب و افراطی است که به اسلام ظلم می‌نمایند. د

  • ـ تشویق مطالعه‌های مقایسه ای فقهی و عقیدتی، به ویژه در بعد مطالعات دانشگاهی تخصصی به شیوه بیان علمی صرف و احترام آمیز دیدگاه‌های دیگران همراه با بیان دلایل و براهینی که باعث بروز نظریه‌های مخالفی از سوی ما یا آنها و جلوه‌گری مسایل با مظاهر مختلف شده است و نیز گسترش روحیه گفت‌وگوی سازنده و نقد علمی صرف و به دور از هر گونه توهین، تهدید، ارعاب و حمله [به دیگران]، زیرا عالمِ واقعا منصف فراتر از اختلاف‌ها قرار می‌گیرد و پذیرفتن عذر دیگران در اختلاف‌ها، روش مسلمان خیرخواه است؛ کسی که صاحب قلبی بزرگ، پاک و خالی از هر گونه کینه، نفرت و خودخواهیِ نفس اماره و دلسوز آینده اسلام و امت اسلامی است.
  • هـ ـ فعالیت‌های مشترک فرهنگی میان علمای بزرگ اهل سنت و شیعه در ماه مبارک رمضان و دیگر مناسبت‌های اسلامی در سطح رسمی، از جمله سخن رانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، محمد خاتمی در کتابخانه ملی اسد در دمشق، شرکت گروه برجسته‌ای از علمای اهل سنت در مراسم هفته وحدت که هر سال در تهران برگزار می‌شود، فعالیت‌های بسیار مثبت فرهنگی رایزنی فرهنگی ایران در دمشق، مثل اجرای مسابقه‌های قرآنی در ماه رمضان، سخن‌رانی‌های عمومی در مناسبت‌های مربوط به اهل بیت(علیهم‌السلام) و انتشار مجله‌های مختلف و نشر پژوهش‌های مقایسه‌ای.

هم‌چنین [فعالیت‌های دیگری که] در سطوح فرهنگی غیر رسمی دیگر [انجام می‌شود] هم چون‌ سخن‌رانی‌هایی که در آرامگاه حضرت زینب(علیها‌السلام) در زینبیه دمشق و نیز در دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی دمشق به وسیله علمای شیعه و اهل سنت با حضور جمع بسیاری از هر دو گروه ارائه می‌شود. به‌همین مناسبت ما فعالیت‌های مجمع [جهانی] تقریب مذاهب اسلامی در ایران را، پس از مصر، مورد قدردانی و ستایش قرار می‌دهیم. [در همین راستا] میزگردهای حیاتی، حساس و مهمی در کانال‌های تلویزیونی ماهواره ای میان علمای اهل سنت و شیعه در سوریه و لبنان برگزار می‌شود که طی آنها مسائل روز بررسی می‌شود و انسجام و هم فکری‌های طرفین با یک‌دیگر روشن می‌گردد.

  • وـ در سطح مردمی نیز شاهد نزدیکی آشکار و تفاهم جدیدی میان اهل سنت و شیعیان در موارد بسیاری هستیم، از جمله:

تأکید بر وحدت عقیده بین دو طرف، وحدت اصول ایمانی ثابت در قرآن کریم و سنت نبوی در گفتار و کردار و نیز وحدت در عبادت با ادای نمازهای واجب، صرف نظر از وسایل آن چون اذان و نحوه ایراد آن، نماز جمعه و جماعت، و نحوه انجام و ادای آنها، زیرا مهم به مورد اجرا گذاردن ارکان (اصول پایه‌ای) اسلام است.
از جمله این پدیده‌ها، مشارکت در تحصیل فرهنگ و علوم مختلف در هر یک از حوزه‌های علمیه دمشق و تهران و توابع آن، وجود دانشگاه مذاهب اسلامی در تهران و نیز تدریس اصول مذاهب مختلف در دانشکده‌های حقوق دانشگاه‌های سوریه است.
اتفاق نظر عملی میان پیروان اهل سنت و شیعه در نبود هر نوع نزاع یا درگیری یا تنشی میان این دو گروه در سرزمین شام و ایران، بلکه احترام متقابل و وجود ازدواج‌های اختیاری موجود میان اهل سنت و شیعه، بدون هیچ ایرادی، تجسم یافته است.
از دیگر پدیده‌های مثبت در این عرصه، وجود تعقل و دورنگری در اجتناب از برانگیختن اسباب اختلاف میان اهل سنت و شیعیان و اقدام هر یک به شیوه‌های [فکری و مذهبی] خود و احترام به منابع اجتهادی نزد هر دو گروه است.
[هم چنین در این کشورها] هر گونه تهمت زنی و ملعنه به شیعیان که از سوی عوام و برخی عالم نمایان ترویج می‌شود، ممنوع است و بر بیان وجه صحیح هر نظر و تفسیر قابل قبول آن انگشت گذارده می‌شود، از جمله پدیده عصمت اهل‌بیت(علیهم‌السلام)(علی، فاطمه، حسن و حسین رضی الله عنهم) و ائمه دوازده گانه‌ای که در شمار پیامبران نیستند، به معنای پایداری در برابر گناه است که آنان را از ارتکاب گناهان کبیره دور می‌دارد و نیز مسئله امامت و برتری امام علی(علیه السلام) بر بقیه خلفای راشدین بر حسب تصور و اعتقاد شیعه و مخالفت توده‌های اهل سنت با ایشان در این مسئله، با توجه به این که مسئله به تاریخ سپرده شده است و برانگیختن آن در زمان ما هیچ فایده و خاصیتی ندارد یا تخطئه جمهور صحابه یا متهم نمودن آنان به اعمالی که منافی صریح قرآن است، با عنایت به این نکته که اگر متنی نبوی صراحتاً بر امامت مولایمان علی بن ابی طالب(رضی الله عنه) وجود داشت، خود آن حضرت در برابر دیگران بدان استناد می‌کرد. از جمله این مسائل، کوشش در اسائه ادب یا کاستن از شأن برخی از مادران مؤمنان (زنان پیامبر(صلی الله علیه وآله)) است، به ویژه آنهایی که در قرآن کریم به صراحت به برائت و پاکی یاد شده‌اند یا توهین به برخی از راویان حدیث. از جمله مسائل قابل بحث، «تقیه» است که به معنای دروغ یا توطئه یا خیانت نیست، بلکه «حفظ خود در برابر زیان دیگران از راه موافقت با او در گفتار یا کرداری است که از نظر عامل به تقیه، مخالف حق است»، به ویژه آن که اصل تقیه در برابر دشمنان در شرع نیز جایز و اخذ به آن صحیح است به وسیله صریح آیه قرآن کریم که می‌فرماید: «إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ» [۲]؛... مگر آن که بخواهید به گونه‌ای از آنان تقیه کنید و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت هر چیزی به سوی او است». از جمله دیگر مثال‌های حساس، ازدواج متعه (صیغه) و ضرورت درک آن بر اساس لزوم تحقق هفت شرط از نظر شیعه است، بر خلاف آن چیزی که عوام و فاسقان به این نام مرتکب می‌شوند. شیعیان هم چنان قائل به بقای مشروعیت آن هستند، بر خلاف اهل سنت که قاطعانه قائل به نسخ و بطلان آن اند، گرچه این عمل، قبل از تحریمش در قرآن و سنت، بر اصل اباحه یا عفت مبتنی بوده است. مثال دیگر، ظهور مهدی منتظر است که شرعاً نیز ثابت شده و اختلاف نظر اهل سنت و شیعه تنها در مشخصه‌های آن حضرت، امکانات و تاریخ ظهور ایشان است. نظیر آن، مسئله «البداء» برای خداوند (عزوجل) است که نزد شیعیان امامیه به معنای عیان کردن پس از پنهان کردن، نه عیان شدن پس از پنهان شدن است، البته با منزه دانستن خداوند متعال از هر نقصی و دانستن چیزی که به آن دانا نبوده است. خداوند بسی والاتر و بزرگ‌تر از اینهاست، زیرا علم خداوند متعال در کلیات و جزییات و حال و آینده ثابت است، ولی عیان کردن آن تنها بر حسب مقتضای حکمت [و اراده]اوست.

  • ز ـ واگذاری حساب و کتاب به خداوند متعال. به رغم وجود اختلاف‌های سیاسی و برخی اختلاف‌های مذهبیِ اعتقادی یا فقهی، مهم ترین نکته اطمینان بخش برای هر مرد و زن مسلمان، تسلیم مطلق خداوند متعال بودن در محاسبه خلایق در آن جهان است. خداوند سبحان هم چنان که می‌فرماید: «وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل أَتَیْنا بِها وَ کفی بِنا حاسِبِینَ [۳]؛ و ما در روز رستاخیز ترازوهای دادگر را به کار می‌نهیم، آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر کرداری هم سنگ دانه خردلی باشد، آن را به شمار خواهیم آورد و تنها علم ما از همه حساب گران کفایت خواهد کرد. اگر خطایی عمدی وجود داشته باشد، مرتکبان آن را محاسبه خواهد کرد».

بر این اساس، اهل سنت و شیعیان همگی باید کار حساب و رسیدگی به خطاهای [بندگان خدا]را به خدا واگذارند، اعم از این که مربوط به عدالت صحابه یا زیر سؤال بردن برخی از آنان باشد یا مرتبط با مسئله خلافت یا امامت یا مسائل متعلق به امور اجتهادی، چرا که اگر مجتهد درست اجتهاد کرده باشد، دو ثواب و اگر خطا کرده باشد، یک ثواب برایش منظور می‌شود، تا زمانی که بیشترین تلاش خود را برای نیل به حق و صواب به کار می‌برد و تا وقتی که از پختگی علمی و توانایی اجتهاد، حسن نیت، عدالت و پرهیزکاری برخوردار است، به صورتی که کسی از او فرو غلطیدن در لغزش‌ها و خطاهای فاحش را ندیده‌است تا این که صلاحیتش او را در نیل به حق، راه هدایت و راه رشد کمک کند. اصل راهنمای اهل سنت [در این مورد] چنین است: آنها خون‌هایی هستند که خداوند متعال شمشیرهای‌ما را از [آلودگی به] آنها پاک نموده است، پس زبان خود را بدان‌ها آلوده نمی‌سازیم و آن چه میان صحابه اتفاق افتاده، نوعی از اجتهاد است، زیرا به نظر ما صحابه افراد عادلی هستند.

  • ح ـ محبت ا هل بیت. اهل سنت و شیعیان در گرامی داشت اهل بیت و محبت و دوستی آنان وجه اشتراک دارند، زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی [۴]؛ بگو: برای این رسالت از شما مزدی نمی‌خواهم، جز دوستداری خویشاوندان خود را». قتاده می‌گوید: مشرکان گفتند: «لابد محمد در برابر آن چه ارائه می‌دهد، درخواست مزد می‌کند.» در پی این سخن آیه فوق نازل شد تا آنان را به دوستی وی و مهربانی به خویشان پیامبر، ترغیب کند. در حدیث آمده است: «فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: عشق به پیامبر، عشق به خاندان او و تلاوت قرآن، زیرا حاملان قرآن در روزی که در آن سایه ای جز سایه خدا نیست، همراه با پیامبران و برگزیدگان خداوند زیر سایه خدا خواهند بود.» [۵] نمازهای واجب یا مستحبی نیز جز با سلام و درود بر محمد و آل‌محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) صحیح نیست.

این محبت روزنه امید و اساس هم گرایی در تحقق وفاق میان اهل سنت و شیعیان است؛ هر چند شیعیان مفهوم اهل بیت را تنها به اصحاب کسا (علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهم‌السلام)) منحصر می‌سازند و اهل سنت گستردگی بیشتری به آن داده، می‌گویند: «درست تر آن است که آنها کسانی هستند که زکات برایشان حرام شده است و ایشان شامل خاندان علی، خاندان جعفر، خاندان عقیل و خاندان عباس می‌شود.» [۶] مادران مومنان (زنان پیامبر(صلی‌‌‌‌‌‌الله علیه‌وآله)) نیز در شمار اهل‌بیت قرار دارند، به دلیل قول خداوند متعال در آیه‌ای که درباره آنها وارد شده است و عنوان آن: «یا نساء النبی» و آخر آن چنین است: «إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً [۷]؛ خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند.»

  • ط ـ مشارکت در تألیف مقاله‌ها و پژوهش‌های مقایسه‌ای در زمینه‌های اسلامی شیعی و سنی در سوریه و لبنان به منظور نزدیک سازی دیدگاه‌ها به یک‌دیگر و کاهش حدت و شدت تعصب‌ها و تنش‌های مذهبی و اصرار بر ساختن پل‌های همکاری، تسامح و گفت‌وگو.

آن چه گفته شد، نمونه‌هایی از روند تقریب مذاهب اسلامی در کشور سوریه و دیگر کشورهای سرزمین شام بود که می‌توان گفت تمام آنها نمونه‌های عملی‌ای هستند که تفاوت‌های اجتماعی میان اهل سنت و شیعیان را در این کشورها تقریباً از میان برده‌اند.

ملاحظاتی در خصوص استراتژی تقریب مذاهب اسلامی

متن پیش نویس پیشنهادی استراتژی، به رغم اعلام پیوست آن به نامه دعوت، ضمیمه دعوت نامه شما نبود و احتمالا سهواً جا مانده است، ولی به‌هر حال، به رغم این که پیش نویس پیشنهادی در اختیارم نیست، در این زمینه مواردی را به شرح زیر یادآور می‌شوم:

  • 1ـ کوشش در راستای تعمیم فرهنگ گفت‌وگو، تفاهم و دیدار میان اهل سنت و شیعیان، خشک گرداندن ریشه‌های تعصب بین این دو گروه، گسترش روح تسامح، مهرورزی، حسن ظن و سرشاری دل‌های مومنان از اعتماد و اطمینان، اجتناب از هر آن چه به تفرقه و نفرت می‌انجامد و پیروی از آنچه منابع اساسی شریعت اسلامی مقرر می‌دارد.

[هم چنین] چشم‌پوشی از ارثیه‌های کهنه ای که در کتاب‌های هر دو گروه از آن سرشار و بر زبان‌ها جاری شده است و به میان عوام و جاهلانی که معمولا از کاه کوه می‌سازند و اقدامات نابه‌هنجار و ناروایی انجام می‌دهند که باعث دور ساختن هر گروه از دیگری می‌گردد، سرایت کرده است.
بدبختی امت نیز در اقدامات این جاهلان و عوام و فرو غلطیدن به سخنان ناپسند و تحریکات زشت، حتی در هنگام تلقین مردگان و نیز تبری جستن از صحابه و سب و لعن آنهاست.
هم چنان که سطحی‌نگری طلاب دینی هر دو گروه، شتاب زدگی در داوری نسبت به طرف مقابل، عدم تعمق در فهم نظریه‌های دیگران، مبادله تهمت زنی‌ها و تکذیب‌ها و عدم پذیرش هر گونه عذری در ارزیابی مواضع دیگران، همه این‌ها منجر به تنومندی تفرقه و تقویت اختلاف‌ها می‌گردد.

  • 2ـ باید علمای تقریب دارای مواضع عملی و مراکز و شعبی در سرزمین‌ها و کشورهای اسلامی به منظور تعمیم اندیشه‌های تقریب باشند. [هم چنین] باید از گذشته‌ها ـ هر چه که بود ـ درگذشت و طرفین نسبت به هم‌دیگر «کوتاه» بیایند تا بدین ترتیب احکام شرعی نزدیک‌تر به روح شرع و هدف‌های عمومی آن باشد و مانع شهرت مسلمانان به هر گونه اعمال زشت یا آلودگی به اندیشه‌های مستهجن گردد، با توجه به این که از طرف اهل سنت، که به خاستگاه‌های فکری شیعه احترام می‌گذارند در این مورد هیچ گونه مشکلی وجود ندارد. اصرار در برگزاری کنفرانس‌ها و گردهمایی‌های تقریب با موضوع‌های انتخابی و مفید به طور سالیانه برای گفت‌وگو در مسائل مطرح شده مفید است.
  • 3ـ مجله تقریب بین مذاهب (التقریب) نیاز به گسترش دامنه انتشار و پخش و نیز ایجاد دریچه ای برای مناقشه در مسائل مختلف و دادن آزادی بیان به گوینده و منتقد، بدون تحمیل دیدگاه معینی است. من خود تجربه همکاری با سردبیران برخی مجله‌های شیعی را داشته ام. آنها هر نظری را که مخالف نظر خودشان یا مذهبشان یا گرایششان باشد، رد می‌کنند و به تخطئه نویسنده اش می‌پردازند؛ کاری که باعث ایجاد عقده، اجحاف و عدم مشارکت [دیگران] در ارائه مقالات یا مباحث دیگر می‌شود. علاوه بر این دست اندرکاران مجله‌های شیعی از سخنان سخن رانانی که با نظرشان مخالف باشند، خوششان نمی‌آید، [در حالی که] منبر قلم و سخن امتیازش به همین آزادگی است.
  • 4ـ باید به هر آن چه به تحقق وحدت امت و پاسداری از آن می‌انجامد، عزت و کرامت امت را صیانت می‌بخشد و تمام امکانات و توان امت برای پاسخ به تجاوز به کار گرفته می‌گیرد، اولویت داد. باید همه نیروها درگیر ریشه کن سازی تجاوز متجاوزان مستکبر، کافران و ستم گرانی شوند که در قتل گروه گروه از مسلمانان عزم خود را جزم کرده‌اند، هم چنان که همه جا، به ویژه در عراق، افغانستان و جاهای دیگر [این قتل عام] اتفاق می‌افتد.

ما باید به سربازان مقاومت و دفاع از کشورها به هر وسیله ممکن، از جمله پول، سلاح، نیرو، توجیه [سربازان]، برنامه ریزی و همکاری برای حمایت از آنان در برابر نیروهای شر یاری رسانیم و اجازه انتشار یا انتقال این بلای خانمان سوز به دیگر ملل اسلامی یکی پس از دیگری را ندهیم و اعلام کنیم به مردم]دنیا] که مسلمانان نه شیعه و سنی، بلکه عملا امت واحدی هستند. هم چنان که باید برخی فتواهای گمراه کننده را، مانند این که عملیات فدایی را عملیات انتحاری و نه شهادت‌طلبانه می‌خوانند و رزم در کنار نیروهای مقاومت در عراق را تحریم می‌کنند، به شدت محکوم کرد. چه هدیه ای بهتر از این [فتواها برای]تقدیم کردن به نیروهای اشغالگر و سران ظالم، جنایتکار و سرکش آنان. هم چنین باید فتواهای تکفیرِ دیگران را نیز کنار بگذاریم.

  • 5ـ باید اعلامیه‌ای صادر شود که طی آن هر گونه فعالیت تبلیغی و فراخوانی به انتقال از مذهبی به مذهب دیگر منع شود، برخلاف آن چه در حال حاضر در خصوص گسترش مذهب تشیع در روستاها، آبادی‌ها و شهرهای سوریه با تکیه بر بخشیدن اموال و پاداش‌های مادی در درجه اول در برابر پذیرش تشیع شاهد آنیم. این کار با ساده ترین اصول تقریب و نزدیکی منافات دارد و درست متضاد با آروزیی است که همگی در مورد افشاندن بذر محبت و اعتماد به جای کینه و نفرت داریم. در غیر این صورت ظاهر و باطن اوضاع [و حرف ما و عملمان] متفاوت خواهد بود. نه شیعیان آن قدر کم هستند که لازم باشد تعدادشان زیاد شود و نه اهل سنت پیروان شمار بیشتر و فراوان ترند تا انتقال صدها تن از آنان به مذهب تشیع زیانی متوجه ایشان سازد.

این مطالب را خیلی صریح بیان کردم. اگر چنین نکنیم، کار و روش ما بیهوده خواهد بود و در نهان، کاری می‌کنیم که با آن چه در عمل و ظاهر انجام می‌شود، متفاوت است.
باید شعار اساسی و خدشه ناپذیر خود را، هم در تئوری و هم در عمل، آیه: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ [۸]؛ به راستی این آیین شماست، آیینی یگانه و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستید»، قرار دهیم. سپاس خدای را که پیش از وجود مذاهب و فرقه‌ها و تقسیم مسلمانان به گروه‌های مختلف و دسته‌های متخاصم، نعمت ایمان و اسلام را ارزانی ما داشت.

پانویس

  1. استاد دانشگاه دمشق، دانشكده شريعت، دكترای فقه و اصول.
  2. آل‌عمران(3):28.
  3. انبیاء(21):47.
  4. شوری(42): 23.
  5. صاحب الفردوس و ابن النجار به نقل از علی(رضي الله عنه) اين حديث را روايت كرده‌اند، ولی هم چنان كه سيوطی يادآور شده، حديث ضعيفی است و به حديث ضعيف تنها در جنبه‌های مثبت عمل می‌شود.
  6. سبل السلام، ج 1، ص 193.
  7. احزاب(33): 32.
  8. انبیاء(21): 92