روند تقریب مذاهب اسلامی در سرزمين شام (مقاله): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۳۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۵ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class="wikiInfo">
<div class="wikiInfo">
[[پرونده:فصلنامه اندیشه تقریب 2.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب ]]
[[پرونده:فصلنامه اندیشه تقریب 2.jpg|بندانگشتی|فصلنامه اندیشه تقریب]]
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:right" |+ |
{| class="wikitable aboutAuthorTable" style="text-align:right" |+ |
!فصلنامه
!فصلنامه
!اندیشه تقریب  
!اندیشه تقریب
|-
|-
|اطلاعات نشر
|اطلاعات نشر
خط ۹: خط ۹:
|-
|-
|عنوان مقاله
|عنوان مقاله
|تقریب مذاهب اسلامى در سرزمين شام
|تقریب مذاهب اسلامی در سرزمین شام
|-
|-
|نویسنده
|نویسنده
|[[دکتر وهبه مصطفى الزحيلى]]  
|دکتر [[وهبه مصطفی الزحيلی|وهبه مصطفی الزحیلی]]
|-
|-
|تعداد صفحات
|تعداد صفحات
|12
|12
|-
|-
|بخش  
|بخش
|اندیشه
|اندیشه
|-
|-
خط ۲۵: خط ۲۵:
|}
|}
</div>
</div>
</div>{{پانویس رنگی}}
'''روند تقریب مذاهب اسلامی در سرزمین شام''' عنوان دومین مقاله‌ از بخش اندیشه مجله شماره 2 [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] می‌باشد که به قلم دکتر [[وهبه مصطفی الزحيلی|وهبه مصطفی الزحیلی]]<ref>استاد دانشگاه دمشق، دانشكده شريعت، دكترای فقه و اصول.</ref> و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است.
''' روند تقريب مذاهب اسلامى در سرزمين شام''' عنوان دومین مقاله‌ از بخش اندیشه مجله شماره 2 [[اندیشه تقریب (فصلنامه)|فصلنامه اندیشه تقریب]] می‌باشد که به قلم [[دکتر وهبه مصطفى الزحيلى]]<ref>استاد دانشگاه دمشق، دانشكده شريعت، دكتراى فقه و اصول.</ref> و به اهتمام [[مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]] منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است.</div>
=چکيده=
نوشته حاضر داراى سه بخش است:
* '''بخش اول''' به گزارشى از روند تقريب در سرزمين شام (سوريه، اردن، فلسطين و لبنان) و ايران پرداخته و بر تجزيه ناپذيرى دين اسلام و وحدت تأکيد شده است. آثار تفرقه گرايى، منشأ آن و جو غالب بر محيط هاى اسلامى در پنجاه سال گذشته، هم چنين بيان نکات و نمونه‌هايى از آگاهى مردم [[سوريه]] و [[ايران]] و ديدگاه عميق آنها نسبت به حفظ وحدت ملى از بحث هاى ديگر اين بخش است.
* '''بخش دوم''' به بيان مهم‌ترين نمودهاى روند تقريب در سرزمين شام اختصاص دارد. برخى از اين نمودها عبارت‌اند از:
# دوستى و محبت متقابل؛
# فعال‌سازى همکارى خوب ميان علماى سنى و شيعه؛
# منع نشر يا چاپ کليه کتاب‌هاى متضمن توهين به پيروان مذاهب ديگر؛
# مجاز نبودن پخش مطالبى که به مسائل اختلافى دامن مى‌زند؛
# محکوم کردن هرگونه برچسب تکفير و گمراهى به پيروان مذاهب مختلف؛
# تشويق مطالعه‌هاى مقايسه‌اى فقهى و عقيدتى؛
# فعاليت‌هاى مشترک فرهنگى بين علماى سنى يا شيعى؛
# واگذارى محاسبه از بندگان به خداوند، و وجود محبت نسبت به اهل بيت در بين مسلمانان چه شيعه چه سنى.
* '''بخش سوم''' ملاحظاتى در مورد استراتژى تقريب مذاهب اسلامى بيان و بر مواردى بدين شرح توصيه شده است:
# کوشش در راستاى تعميم فرهنگ گفت‌وگو؛
# لزوم داشتن مواضع علمى و مراکز و شعبى در سرزمين‌هاى اسلامى براى تقريب؛
# گسترش دامنه انتشار و پخش مجله تقريب مذاهب ([[التقريب]])؛
# لزوم اولويت دادن به عوامل تحقق وحدت امت اسلامى و به کار گرفتن تمام امکانات و توان امت براى دفع تجاوز دشمنان؛
# و وجوب صدور اعلاميه‌اى مبنى بر ممنوعيت هرگونه فعاليت تبليغى مذهبى.<br>


در پايان با تمسک به آيه (ان هذا امتکم امه واحده...) خواسته شده است که شعار اساسى و خدشه ناپذير انديشه تقريب، عمل به مضمون اين آيه باشد.<br>
== چکیده ==
نوشته حاضر دارای سه بخش است:


کليد واژه‌ها: تجزيه ناپذيرى اسلام، توهين و تکفير، فرهنگ گفت‌وگو، امت اسلامى.<br>
* '''بخش اول''' به گزارشی از روند تقریب در سرزمین شام (سوریه، اردن، فلسطین و لبنان) و ایران پرداخته و بر تجزیه‌ناپذیری دین اسلام و وحدت تأکید شده است. آثار تفرقه‌گرایی، منشأ آن و جو غالب بر محیط‌های اسلامی در پنجاه سال گذشته، هم چنین بیان نکات و نمونه‌هایی از آگاهی مردم [[سوريه|سوریه]] و [[ايران|ایران]] و دیدگاه عمیق آنها نسبت به حفظ وحدت ملی از بحث‌های دیگر این بخش است.
* '''بخش دوم''' به بیان مهم‌ترین نمودهای روند تقریب در سرزمین شام اختصاص دارد. برخی از این نمودها عبارت‌اند از:


سپاس خداوندى را که امت اسلامى را در اصول، فعاليت‌ها و خاستگاه‌هاى فکرى وحدت بخشيد و سلام و درود بر پيامبر امين ما، محمد بن عبدالله(صلى الله عليه وآله) که اين وحدت را سامانى محکم و جاودانه داد و سلام و درود بر خاندان و يارانى که به مکتب وحى الهى و رسالت انبيا وفادارترين مردمان اند. خداوند همه آنان را بيامرزد.<br>
# دوستی و محبت متقابل؛
# فعال‌سازی همکاری خوب میان علمای سنی و شیعه؛
# منع نشر یا چاپ کلیه کتاب‌های متضمن توهین به پیروان مذاهب دیگر؛
# مجاز نبودن پخش مطالبی که به مسائل اختلافی دامن می‌زند؛
# محکوم کردن هرگونه برچسب تکفیر و گمراهی به پیروان مذاهب مختلف؛
# تشویق مطالعه‌های مقایسه‌ای فقهی و عقیدتی؛
# فعالیت‌های مشترک فرهنگی بین علمای سنی یا شیعی؛
# واگذاری محاسبه از بندگان به خداوند، و وجود محبت نسبت به اهل بیت در بین مسلمانان چه شیعه چه سنی.


* '''بخش سوم''' ملاحظاتی در مورد استراتژی تقریب مذاهب اسلامی بیان و بر مواردی بدین شرح توصیه شده است:


=گزارشى از روند تقريب=
# کوشش در راستای تعمیم فرهنگ گفت‌وگو؛
اين گزارش فشرده‌اى از روند تقريب در سرزمين شام ([[سوريه]]، [[لبنان]]، [[اردن]] و [[فلسطين]]) است که در واقع تفاوت چندانى با پديده تقريب در کشورهاى گوناگون اسلامى از جمله مصر، سودان، کشورهاى آفريقايى، کشورهاى مغرب [عربى] و کشورهاى غير عربى هم چون: [[ترکيه]]،[[ايران]]، [[هند]]، [[پاکستان]]، [[اندونزى]]، [[مالزى]]، [[افغانستان]] و اقليت‌هاى پراکنده در قاره‌هاى پنج گانه، به ويژه آمريکا، اروپا و آسيا ندارد.<br>
# لزوم داشتن مواضع علمی و مراکز و شعبی در سرزمین‌های اسلامی برای تقریب؛
همه اين کشورها، به رغم وجود فاصله‌هاى گاه زياد بين مرزهاى آنان يا همجوارى آنها با يک‌ديگر، بحمدالله به اين درک قطعى رسيده اند که اسلام دين تجزبه پذيرى نيست و اصول و فروع آن و مواضع نظرى، تاريخى، جغرافيايى، فرهنگى و تربيتى آن يکى است و آيين وحدت فکرى و عملى آنها رويّه متداول و حاکم بر عرصه اسلامى است؛ هر چند گروه‌ها و گرايش‌هاى فرقه‌اى شکست خورده‌اى يافت شود که سعى در گسترش تفرقه ميان پيروان مذاهب، برانگيختن جنگ‌هاى مذهبى و افتادن در ورطه خون‌ريزى يا تهمت زدن يا انفعال آميخته به احساسات هوچى گرانه و چيزهايى که اى بسا به ريختن خون‌هاى عزيز يا ويرانى يا به آتش کشيدن اماکن يا مساجد اسلامى نيز بينجامد. منشأ اين گرايش خطرناک، پردست‌انداز و تيره و تاريک يا نظريه‌هاى برخى علماى خام يا مواضع منحرف برخى عوام يا همراهىِ [غافلانه] سمپاشى‌ها و بدخواهى‌هاى خاورشناسان و سياست‌هاى کشورهاى گمراه، کافر و شرور غرب يا شرق به منظور تضعيف بنيه مسلمانان و تسهيل سلطه خود بر کشور، ثروت و سرنوشت مسلمانان و باقى نگهداشتن آنها گاهى در حالت آتش زير خاکستر و گاهى آماده انفجار براى اجراى برنامه‌هاى اردوگاه ستم گرى، استعمار و طغيان است.<br>
# گسترش دامنه انتشار و پخش مجله تقریب مذاهب ([[التقريب|التقریب]])؛
متأسفانه پديده تفرقه، پراکندگىِ مذهبى، تهمت زنى و تصنيف‌ها يا تأليف‌هاى مبتذل يا مسموم در پنجاه يا چهل سال گذشته جو غالب يا رايج محيط هاى اسلامى بود. چگونگى فرو غلطيدن در لغزش گاه تکفير يا ملعنه (ناسزاگويى) و نيرنگ يا فحاشى و توهين يا بى ادبى به ستارگان عالم اسلام در دهه‌هاى گذشته [به خوبى ]ديده مى‌شود، به صورتى که اگر مردان بزرگ، مخلص، از جان گذشته و ايثارگر در اين دوران وجود نداشتند، اسلام مقام واقعى خود را، چه بزرگ چه کوچک نمى‌يافت و از اسلام اثرى در مشرق يا مغرب يا مرکز دنيا ديده نمى‌شد.<br>
# لزوم اولویت دادن به عوامل تحقق وحدت امت اسلامی و به کار گرفتن تمام امکانات و توان امت برای دفع تجاوز دشمنان؛
به نظر من اين پديده اينک کم رنگ شده و رو به افول گذارده است و جاى آن را شعور آگاهى بخشى گرفته که در پرتو خيزش اسلامى سى سال گذشته روندى رو به رشد و نمو دارد و کسانى از علما و برخى يا اغلب عامه مردم متوجه شده اند که اين گرايش، خطرناک بلکه بيهوده است، به عقيده، عبادات و اخلاق اسلامى لطمه مى‌زند، مصلحت عاليه اسلامى را تهديد مى‌کند، تمام امت اسلامى را به ويرانى، تباهى، نيستى و سقوط سوق مى‌دهد، مسلمانان را از يک‌ديگر دور مى‌سازد و بذر تفرقه، جدايى، نفرت مى‌پاشد و تمام کارهاى مثبت يا برنامه‌هاى آنان را بر باد مى‌دهد اين چيزى است که دشمنان جنايت کار در آن طمع کرده اند؛ کسانى که در تلاشند تا امت اسلامى را هرچه بيشتر تجزيه کنند و رشته وحدت کشورهاى اسلامى را يکى پس از ديگرى، بدون استثنا بگسلند. اين حرکت در راستاى سياست جداسازى و سوء استفاده از برخى جنبه‌هاى منفى يا انواع عقب ماندگى‌ها و کوتاهى‌ها، به ويژه تحريک گروه‌هاى غير مسلمان در سرزمين‌هاى اسلامى و نيز نفوذ در ميان گروه‌هاى اسلامى براى برانگيختن مشکلات و اختلاف‌ها ميان آنان است، بر اساس قاعده «تفرقه بينداز و حکومت کن» و اين که تفرقه باعث ضعف و منجر به تباهى مى‌شود.<br>
# و وجوب صدور اعلامیه‌ای مبنی بر ممنوعیت هرگونه فعالیت تبلیغی مذهبی.<br>
در مورد سرزمين شام، به ويژه سوريه، [مردم] اين کشور به اين توطئه‌هاى جنايت کارانه استعمارى آگاهى دارند. سوريه در طول تاريخ نوين خود، ديدگاهى عميق تر، درکى بيشتر و آينده‌نگرى دورترى نسبت به مسئله وحدت ملى خود، ضرورت پاسدارى از آن و پشت سر گذاردن تمام جنبه‌هاى منفى، لغزش گاه‌ها و به طورى که شهروندان سورى از آغاز استقلال و رهايى از استعمار فرانسه در هفدهم آوريل 1946 (29 فروردين 1325) تاکنون، هيچ تفاوتى ميان پيروان اديان، مذاهب و طوايف مختلف نمى‌گذارند و اين افتخارى براى سوريه نوين، آزاد و سرفراز است.<br>
به عنوان مثال ما در سوريه هيچ تفاوتى در حقوق و وظايف ميان مسلمانان و غير مسلمانان و ميان پيروان مذاهب سنى يا شيعه نمى‌بينيم و شاهد حذف آثار تفرقه و پيامدهاى آن در هر دو گروه هستيم. اين رشد و بلوغ سياسىِ رهبران خردمند، احساس دينى گروه‌هاى مختلف مردم و شعور مدنى ـ اجتماعى قاطبه شهروندان، سوريه و ديگر کشورهاى شام را ـ به استثناى برخى مواضع شبهه آميز طرف داران استعمار در لبنان ـ پيشاپيش کشورهاى عربىِ فاقد هر گونه مشکل طايفه‌اى، مذهبى، يا نژادى قرار داده است.<br>
مشابه اين آگاهى و روشن بينى سياسى را ما در جمهورى اسلامى ايران از همان آغاز پيروزى انقلاب اسلامى با کوشش‌ها و رهبرى هاى امام خمينى(قدس سره) در بيش از ربع قرن پيش بدين سو شاهد بوده‌ايم.<br>
اين آگاهى سياسى با آگاهى دينى، مصلحت انديشانه، ملى و قومى به منظور مقاومت در برابر تجاوزهاى استعمارى و استکبارى کشورهاى غرب به رهبرى آمريکا مقارن گشته است. همانا گرايش و اهداف خصمانه قديمى اين استعمارگران تبديل به رفتارهاى عينى خطرناکى به وسيله محاصره نظامى سرزمين‌هاى ما و اعلان جنگ وحشيانه و ويران‌گر عليه کشورهاى اسلامى شده است، که آغاز آن با [اعمالى مثل] مسلط ساختن صرب هاى متعصب بر بوسنى و هرزگوين و کوزوو، حکمرانى کمونيست‌هاى الحادى روسيه و چين بر جمهورى‌ها و مناطق اسلامى هم چون چچن، ميدان دادن به سيک‌ها و هندوها [در هند] يا هنديانِ کينه توز در کشمير و جاهاى ديگر، سپس همکارى تمام نيروهاى غرب و در راس آنان انگليسِ افعى صفت، هم پيمانى صليبيان افراطى در آمريکا با صهيونيسم، به راه انداختن جنگِ نسل کشى در فلسطين، افغانستان و عراق و تهديد ايران، سوريه و سپس ديگر کشورهاى عربى و حتى دوستان اين کشورهاى متجاوز بوده است.<br>
«تقريب» هرگز به معناى ذوب مذاهب اسلامى در يک‌ديگر نيست، بلکه به مفهوم وصول به نزديکى در ديدگاه‌هاى مختلفِ عرصه‌هاى دينى و وحدت بخشيدن به مواضع، انديشه‌ها، رفتارها و شيوه‌هاست به اين منظور که مسلمانان در برابر دشمنان خارجى از کشورهاى کافر و شرور صف واحدى را تشکيل بدهند؛ دشمنانى که تروريسم را بهانه اى براى کشتار و نسل کشى مسلمانان در ديارشان نموده اند، به غارت ثروت‌هاى آنان و به بردگى کشاندن آنها مى پردازند و در پى سلطه بر منابع نفتى و غير نفتى سرزمين مسلمين، تسلط بر تمام فعاليت‌هاى اقتصادى ايشان به بهانه «جهانى شدن» و موافقت نامه‌هاى «گات» يا تجارت آزاد و امکان دادن به شرکت‌هاى بزرگ سرمايه دارى به منظور کشيدن شيره جان ملل ديگر، به ويژه مسلمانان براى غارت ثروت‌هاى نفتى و غيرنفتى آنها برآمده‌اند.<br>


=نمودهاى روند تقريب=
در پایان با تمسک به آیه (ان هذا امتکم امه واحده...) خواسته شده است که شعار اساسی و خدشه ناپذیر اندیشه تقریب، عمل به مضمون این آیه باشد.
مهم‌ترين نمودهاى روند تقريب در سرزمين شام بدين قرار است:
 
* الف ـ دوستى و محبت متقابل، فعال‌سازى بهترين همکارى ميان علماى سنى و شيعه امت اسلامى و به خاک سپردن تمام نمودهاى اختلاف، تعصب دينى و تنش ها. اين امر بسيار روشنى است.
کلید واژه‌ها: تجزیه ناپذیری اسلام، توهین و تکفیر، فرهنگ گفت‌وگو، امت اسلامی.
* ب ـ منع نشر يا چاپ کليه کتاب هايى که متضمن توهين به پيروان مذاهب ديگر باشد و عدم اجازه پخش مطالبى در رسانه‌هاى گروهى يا ايراد بعضى از سخن رانى‌ها در مراکز (مجامع)، نهادها (باشگاه‌ها)ى فرهنگى که به مسائل اختلافى دامن بزند. اين جهت گيرى دولت سوريه و ديگر کشورها در سرزمين شام است.<br>
 
* ج ـ محکوم کردن هر گونه برچسب تکفير و گمراهى که متوجه برخى پيروان مذاهب مى‌شود به منظور ممانعت از برانگيختن فتنه. هم چنين تخطئه نويسندگانى که به چنين نوشته‌هايى مى‌پردازند. اين چيزى است که در نوشته‌ها و ديگر موضع گيرى هاى ما کاملا قابل لمس است.<br>
سپاس خداوندی را که امت اسلامی را در اصول، فعالیت‌ها و خاستگاه‌های فکری وحدت بخشید و سلام و درود بر پیامبر امین ما، محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله) که این وحدت را سامانی محکم و جاودانه داد و سلام و درود بر خاندان و یارانی که به مکتب وحی الهی و رسالت انبیا وفادارترین مردمان اند. خداوند همه آنان را بیامرزد.
ما هرگز اتهام‌هاى تکفيرى را که مفتى‌هاى اندکى از اهل سنت بى محابا نثار ديگران مى‌کنند، نمى‌پذيريم، هم چنان که يورش ستمگرانه در نوشته‌هاى برخى شيعيان به بزرگان صحابه گرامى را نيز قبول نداريم.<br>
 
هم چنين ممانعت از نشر هر آن چه تاريخ اسلام را زشت جلوه مى‌دهد، مجدداً شبح نزاع‌ها و اختلاف‌ها را برمى‌انگيزد و به درگيرى ميان مسلمانان به دليل حوادث قديمى و تاريخى دامن مى‌زند. از جمله وظايف ما دفن کردن کليه اين آثار تفرقه‌انگيز، شعله‌ور کننده آتش فتنه يا آتش‌افروز ميان ما (پيروان مذاهب مختلف) و نبش قبرکننده آن دسته از حوادث تاريخى است که به جاى سازندگى ، عامل تباهى و به جاى وحدت، پراکندگى و تفرقه به دنبال دارد. اين کارها رويه گروه‌هاى متعصب و افراطى است که به اسلام ظلم مى‌نمايند.
== گزارشی از روند تقریب ==
این گزارش فشرده‌ای از روند تقریب در سرزمین شام ([[سوريه|سوریه]]، [[لبنان]]، [[اردن]] و [[فلسطين|فلسطین]]) است که در واقع تفاوت چندانی با پدیده تقریب در کشورهای گوناگون اسلامی از جمله مصر، سودان، کشورهای آفریقایی، کشورهای مغرب [عربی] و کشورهای غیر عربی هم چون: [[ترکيه|ترکیه]]، [[ايران|ایران]]، [[هند]]، [[پاکستان]]، [[اندونزی]]، [[مالزی]]، [[افغانستان]] و اقلیت‌های پراکنده در قاره‌های پنج گانه، به ویژه آمریکا، اروپا و آسیا ندارد.<br>
همه این کشورها، به رغم وجود فاصله‌های گاه زیاد بین مرزهای آنان یا همجواری آنها با یک‌دیگر، بحمدالله به این درک قطعی رسیده اند که اسلام دین تجزبه پذیری نیست و اصول و فروع آن و مواضع نظری، تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و تربیتی آن یکی است و آیین وحدت فکری و عملی آنها رویّه متداول و حاکم بر عرصه اسلامی است؛ هر چند گروه‌ها و گرایش‌های فرقه‌ای شکست خورده‌ای یافت شود که سعی در گسترش تفرقه میان پیروان مذاهب، برانگیختن جنگ‌های مذهبی و افتادن در ورطه خون‌ریزی یا تهمت زدن یا انفعال آمیخته به احساسات هوچی گرانه و چیزهایی که ای بسا به ریختن خون‌های عزیز یا ویرانی یا به آتش کشیدن اماکن یا مساجد اسلامی نیز بینجامد. منشأ این گرایش خطرناک، پردست‌انداز و تیره و تاریک یا نظریه‌های برخی علمای خام یا مواضع منحرف برخی عوام یا همراهیِ [غافلانه] سمپاشی‌ها و بدخواهی‌های خاورشناسان و سیاست‌های کشورهای گمراه، کافر و شرور غرب یا شرق به منظور تضعیف بنیه مسلمانان و تسهیل سلطه خود بر کشور، ثروت و سرنوشت مسلمانان و باقی نگهداشتن آنها گاهی در حالت آتش زیر خاکستر و گاهی آماده انفجار برای اجرای برنامه‌های اردوگاه ستم گری، استعمار و طغیان است.<br>
متأسفانه پدیده تفرقه، پراکندگیِ مذهبی، تهمت زنی و تصنیف‌ها یا تألیف‌های مبتذل یا مسموم در پنجاه یا چهل سال گذشته جو غالب یا رایج محیط‌های اسلامی بود. چگونگی فرو غلطیدن در لغزش گاه تکفیر یا ملعنه (ناسزاگویی) و نیرنگ یا فحاشی و توهین یا بی ادبی به ستارگان عالم اسلام در دهه‌های گذشته [به خوبی]دیده می‌شود، به صورتی که اگر مردان بزرگ، مخلص، از جان گذشته و ایثارگر در این دوران وجود نداشتند، اسلام مقام واقعی خود را، چه بزرگ چه کوچک نمی‌یافت و از اسلام اثری در مشرق یا مغرب یا مرکز دنیا دیده نمی‌شد.<br>
به نظر من این پدیده اینک کم رنگ شده و رو به افول گذارده است و جای آن را شعور آگاهی بخشی گرفته که در پرتو خیزش اسلامی سی سال گذشته روندی رو به رشد و نمو دارد و کسانی از علما و برخی یا اغلب عامه مردم متوجه شده‌اند که این گرایش، خطرناک بلکه بیهوده است، به عقیده، عبادات و اخلاق اسلامی لطمه می‌زند، مصلحت عالیه اسلامی را تهدید می‌کند، تمام امت اسلامی را به ویرانی، تباهی، نیستی و سقوط سوق می‌دهد، مسلمانان را از یک‌دیگر دور می‌سازد و بذر تفرقه، جدایی، نفرت می‌پاشد و تمام کارهای مثبت یا برنامه‌های آنان را بر باد می‌دهد این چیزی است که دشمنان جنایت کار در آن طمع کرده‌اند؛ کسانی که در تلاشند تا امت اسلامی را هرچه بیشتر تجزیه کنند و رشته وحدت کشورهای اسلامی را یکی پس از دیگری، بدون استثنا بگسلند. این حرکت در راستای سیاست جداسازی و سوء‌استفاده از برخی جنبه‌های منفی یا انواع عقب ماندگی‌ها و کوتاهی‌ها، به ویژه تحریک گروه‌های غیر مسلمان در سرزمین‌های اسلامی و نیز نفوذ در میان گروه‌های اسلامی برای برانگیختن مشکلات و اختلاف‌ها میان آنان است، بر اساس قاعده «تفرقه بینداز و حکومت کن» و این که تفرقه باعث ضعف و منجر به تباهی می‌شود.<br>
در مورد سرزمین شام، به ویژه سوریه، [مردم] این کشور به این توطئه‌های جنایت کارانه استعماری آگاهی دارند. سوریه در طول تاریخ نوین خود، دیدگاهی عمیق تر، درکی بیشتر و آینده‌نگری دورتری نسبت به مسئله وحدت ملی خود، ضرورت پاسداری از آن و پشت سر گذاردن تمام جنبه‌های منفی، لغزش گاه‌ها و به طوری که شهروندان سوری از آغاز استقلال و رهایی از استعمار فرانسه در هفدهم آوریل 1946 (29 فروردین 1325) تاکنون، هیچ تفاوتی میان پیروان ادیان، مذاهب و طوایف مختلف نمی‌گذارند و این افتخاری برای سوریه نوین، آزاد و سرفراز است.<br>
به عنوان مثال ما در سوریه هیچ تفاوتی در حقوق و وظایف میان مسلمانان و غیر مسلمانان و میان پیروان مذاهب سنی یا شیعه نمی‌بینیم و شاهد حذف آثار تفرقه و پیامدهای آن در هر دو گروه هستیم. این رشد و بلوغ سیاسیِ رهبران خردمند، احساس دینی گروه‌های مختلف مردم و شعور مدنی ـ اجتماعی قاطبه شهروندان، سوریه و دیگر کشورهای شام را ـ به استثنای برخی مواضع شبهه آمیز طرف داران استعمار در لبنان ـ پیشاپیش کشورهای عربیِ فاقد هر گونه مشکل طایفه‌ای، مذهبی، یا نژادی قرار داده است.<br>
مشابه این آگاهی و روشن بینی سیاسی را ما در جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی با کوشش‌ها و رهبری‌های امام خمینی(قدس سره) در بیش از ربع قرن پیش بدین سو شاهد بوده‌ایم.<br>
این آگاهی سیاسی با آگاهی دینی، مصلحت اندیشانه، ملی و قومی به منظور مقاومت در برابر تجاوزهای استعماری و استکباری کشورهای غرب به رهبری آمریکا مقارن گشته است. همانا گرایش و اهداف خصمانه قدیمی این استعمارگران تبدیل به رفتارهای عینی خطرناکی به وسیله محاصره نظامی سرزمین‌های ما و اعلان جنگ وحشیانه و ویران‌گر علیه کشورهای اسلامی شده است، که آغاز آن با [اعمالی مثل] مسلط ساختن صرب‌های متعصب بر بوسنی و هرزگوین و کوزوو، حکمرانی کمونیست‌های الحادی روسیه و چین بر جمهوری‌ها و مناطق اسلامی هم چون چچن، میدان دادن به سیک‌ها و هندوها [در هند] یا هندیانِ کینه توز در کشمیر و جاهای دیگر، سپس همکاری تمام نیروهای غرب و در راس آنان انگلیسِ افعی صفت، هم پیمانی صلیبیان افراطی در آمریکا با صهیونیسم، به راه انداختن جنگِ نسل کشی در فلسطین، افغانستان و عراق و تهدید ایران، سوریه و سپس دیگر کشورهای عربی و حتی دوستان این کشورهای متجاوز بوده است.<br>
«تقریب» هرگز به معنای ذوب مذاهب اسلامی در یک‌دیگر نیست، بلکه به مفهوم وصول به نزدیکی در دیدگاه‌های مختلفِ عرصه‌های دینی و وحدت بخشیدن به مواضع، اندیشه‌ها، رفتارها و شیوه‌هاست به این منظور که مسلمانان در برابر دشمنان خارجی از کشورهای کافر و شرور صف واحدی را تشکیل بدهند؛ دشمنانی که تروریسم را بهانه ای برای کشتار و نسل کشی مسلمانان در دیارشان نموده‌اند، به غارت ثروت‌های آنان و به بردگی کشاندن آنها می‌پردازند و در پی سلطه بر منابع نفتی و غیر نفتی سرزمین مسلمین، تسلط بر تمام فعالیت‌های اقتصادی ایشان به بهانه «جهانی شدن» و موافقت‌نامه‌های «گات» یا تجارت آزاد و امکان دادن به شرکت‌های بزرگ سرمایه داری به منظور کشیدن شیره جان ملل دیگر، به ویژه مسلمانان برای غارت ثروت‌های نفتی و غیرنفتی آنها برآمده‌اند.<br>
 
== نمودهای روند تقریب ==
مهم‌ترین نمودهای روند تقریب در سرزمین شام بدین قرار است:
 
* الف ـ دوستی و محبت متقابل، فعال‌سازی بهترین همکاری میان علمای سنی و شیعه امت اسلامی و به خاک سپردن تمام نمودهای اختلاف، تعصب دینی و تنش‌ها. این امر بسیار روشنی است.
* ب ـ منع نشر یا چاپ کلیه کتاب‌هایی که متضمن توهین به پیروان مذاهب دیگر باشد و عدم اجازه پخش مطالبی در رسانه‌های گروهی یا ایراد بعضی از سخن رانی‌ها در مراکز (مجامع)، نهادها (باشگاه‌ها)ی فرهنگی که به مسائل اختلافی دامن بزند. این جهت گیری دولت سوریه و دیگر کشورها در سرزمین شام است.
* ج ـ محکوم کردن هر گونه برچسب تکفیر و گمراهی که متوجه برخی پیروان مذاهب می‌شود به منظور ممانعت از برانگیختن فتنه. هم چنین تخطئه نویسندگانی که به چنین نوشته‌هایی می‌پردازند. این چیزی است که در نوشته‌ها و دیگر موضع گیری‌های ما کاملا قابل لمس است.
 
ما هرگز اتهام‌های تکفیری را که مفتی‌های اندکی از اهل سنت بی محابا نثار دیگران می‌کنند، نمی‌پذیریم، هم چنان که یورش ستمگرانه در نوشته‌های برخی شیعیان به بزرگان صحابه گرامی را نیز قبول نداریم.<br>
هم چنین ممانعت از نشر هر آن چه تاریخ اسلام را زشت جلوه می‌دهد، مجدداً شبح نزاع‌ها و اختلاف‌ها را برمی‌انگیزد و به درگیری میان مسلمانان به دلیل حوادث قدیمی و تاریخی دامن می‌زند. از جمله وظایف ما دفن کردن کلیه این آثار تفرقه‌انگیز، شعله‌ور کننده آتش فتنه یا آتش‌افروز میان ما (پیروان مذاهب مختلف) و نبش قبرکننده آن دسته از حوادث تاریخی است که به جای سازندگی، عامل تباهی و به جای وحدت، پراکندگی و تفرقه به دنبال دارد. این کارها رویه گروه‌های متعصب و افراطی است که به اسلام ظلم می‌نمایند.
د
د
*  ـ تشويق مطالعه‌هاى مقايسه اى فقهى و عقيدتى، به ويژه در بعد مطالعات دانشگاهى تخصصى به شيوه بيان علمى صرف و احترام آميز ديدگاه‌هاى ديگران همراه با بيان دلايل و براهينى که باعث بروز نظريه‌هاى مخالفى از سوى ما يا آنها و جلوه گرى مسايل با مظاهر مختلف شده است و نيز گسترش روحيه گفت‌وگوى سازنده و نقد علمى صرف و به دور از هر گونه توهين، تهديد، ارعاب و حمله [به ديگران]، زيرا عالمِ واقعا منصف فراتر از اختلاف‌ها قرار مى‌گيرد و پذيرفتن عذر ديگران در اختلاف‌ها، روش مسلمان خيرخواه است؛ کسى که صاحب قلبى بزرگ، پاک و خالى از هر گونه کينه، نفرت و خودخواهىِ نفس اماره و دلسوز آينده اسلام و امت اسلامى است.<br>
* هـ ـ فعاليت‌هاى مشترک فرهنگى ميان علماى بزرگ اهل سنت و شيعه در ماه مبارک رمضان و ديگر مناسبت‌هاى اسلامى در سطح رسمى، از جمله سخن رانى رياست محترم جمهورى اسلامى ايران، محمد خاتمى در کتابخانه ملى اسد در دمشق، شرکت گروه برجسته‌اى از علماى اهل سنت در مراسم هفته وحدت که هر سال در تهران برگزار مى‌شود، فعاليت‌هاى بسيار مثبت فرهنگى رايزنى فرهنگى ايران در دمشق، مثل اجراى مسابقه‌هاى قرآنى در ماه رمضان، سخن‌رانى‌هاى عمومى در مناسبت‌هاى مربوط به اهل بيت(عليهم‌السلام) و انتشار مجلات مختلف و نشر پژوهش‌هاى مقايسه‌اى.<br>
هم‌چنين [فعاليت‌هاى ديگرى که] در سطوح فرهنگى غير رسمى ديگر [انجام مى‌شود] هم چون‌ سخن‌رانى‌هايى که در آرامگاه حضرت زينب(عليها‌السلام) در [[زينبيه]] [[دمشق]] و نيز در دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگى دمشق به وسيله علماى شيعه و اهل سنت با حضور جمع بسيارى از هر دو گروه ارائه مى‌شود. به‌همين مناسبت ما فعاليت‌هاى مجمع [جهانى] تقريب مذاهب اسلامى در ايران را، پس از مصر، مورد قدردانى و ستايش قرار مى‌دهيم.
[در همين راستا] ميزگردهاى حياتى، حساس و مهمى در کانال هاى تلويزيونى ماهواره اى ميان علماى اهل سنت و شيعه در سوريه و لبنان برگزار مى‌شود که طى آنها مسائل روز بررسى مى‌شود و انسجام و هم فکرى هاى طرفين با يک‌ديگر روشن مى‌گردد.<br>
* وـ در سطح مردمى نيز شاهد نزديکى آشکار و تفاهم جديدى ميان اهل سنت و شيعيان در موارد بسيارى هستيم، از جمله:<br>
تأکيد بر وحدت عقيده بين دو طرف، وحدت اصول ايمانى ثابت در قرآن کريم و سنت نبوى در گفتار و کردار و نيز وحدت در عبادت با اداى نمازهاى واجب، صرف نظر از وسايل آن چون اذان و نحوه ايراد آن، نماز جمعه و جماعت، و نحوه انجام و اداى آنها، زيرا مهم به مورد اجرا گذاردن ارکان (اصول پايه‌اى) اسلام است.<br>
از جمله اين پديده‌ها، مشارکت در تحصيل فرهنگ و علوم مختلف در هر يک از حوزه‌هاى علميه دمشق و تهران و توابع آن، وجود دانشگاه مذاهب اسلامى در تهران و نيز تدريس اصول مذاهب مختلف در دانشکده‌هاى حقوق دانشگاه‌هاى سوريه است.<br>
اتفاق نظر عملى ميان پيروان اهل سنت و شيعه در نبود هر نوع نزاع يا درگيرى يا تنشى ميان اين دو گروه در سرزمين شام و ايران، بلکه احترام متقابل و وجود ازدواج‌هاى اختيارى موجود ميان اهل سنت و شيعه، بدون هيچ ايرادى، تجسم يافته است.<br>
از ديگر پديده‌هاى مثبت در اين عرصه، وجود تعقل و دورنگرى در اجتناب از برانگيختن اسباب اختلاف ميان اهل سنت و شيعيان و اقدام هر يک به شيوه‌هاى [فکرى و مذهبى] خود و احترام به منابع اجتهادى نزد هر دو گروه است.<br>
[هم چنين در اين کشورها] هر گونه تهمت زنى و ملعنه به شيعيان که از سوى عوام و برخى عالم نمايان ترويج مى‌شود، ممنوع است و بر بيان وجه صحيح هر نظر و تفسير قابل قبول آن انگشت گذارده مى‌شود، از جمله پديده عصمت اهل‌بيت(عليهم‌السلام)(على، فاطمه، حسن و حسين رضى الله عنهم) و ائمه دوازده گانه‌اى که در شمار پيامبران نيستند، به معناى پايدارى در برابر گناه است که آنان را از ارتکاب گناهان کبيره دور مى‌دارد و نيز مسئله امامت و برترى امام على(عليه السلام) بر بقيه خلفاى راشدين بر حسب تصور و اعتقاد شيعه و مخالفت توده‌هاى اهل سنت با ايشان در اين مسئله، با توجه به اين که مسئله به تاريخ سپرده شده است و برانگيختن آن در زمان ما هيچ فايده و خاصيتى ندارد يا تخطئه جمهور صحابه يا متهم نمودن آنان به اعمالى که منافى صريح قرآن است، با عنايت به اين نکته که اگر متنى نبوى صراحتاً بر امامت مولايمان على بن ابى طالب(رضي الله عنه) وجود داشت، خود آن حضرت در برابر ديگران بدان استناد مى‌کرد.
از جمله اين مسائل، کوشش در اسائه ادب يا کاستن از شأن برخى از مادران مؤمنان (زنان پيامبر(صلى الله عليه وآله)) است، به ويژه آنهايى که در قرآن کريم به صراحت به برائت و پاکى ياد شده اند يا توهين به برخى از راويان حديث.
از جمله مسائل قابل بحث، «تقيه» است که به معناى دروغ يا توطئه يا خيانت نيست، بلکه «حفظ خود در برابر زيان ديگران از راه موافقت با او در گفتار يا کردارى است که از نظر عامل به تقيه، مخالف حق است»، به ويژه آن که اصل تقيه در برابر دشمنان در شرع نيز جايز و اخذ به آن صحيح است به وسيله صريح آيه قرآن کريم که مى‌فرمايد: «إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ يُحَذِّرُکمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَى اللّهِ الْمَصِيرُ» <ref>آل‌عمران(3):28.</ref>؛... مگر آن که بخواهيد به گونه اى از آنان تقيه کنيد و خداوند شما را از خويش پروا مى‌دهد و بازگشت هر چيزى به سوى او است».
از جمله ديگر مثال هاى حساس، ازدواج متعه (صيغه) و ضرورت درک آن بر اساس لزوم تحقق هفت شرط از نظر شيعه است، بر خلاف آن چيزى که عوام و فاسقان به اين نام مرتکب مى‌شوند. شيعيان هم چنان قائل به بقاى مشروعيت آن هستند، بر خلاف اهل سنت که قاطعانه قائل به نسخ و بطلان آن اند، گرچه اين عمل، قبل از تحريمش در قرآن و سنت، بر اصل اباحه يا عفت مبتنى بوده است.
مثال ديگر، ظهور مهدى منتظر است که شرعاً نيز ثابت شده و اختلاف نظر اهل سنت و شيعه تنها در مشخصه‌هاى آن حضرت، امکانات و تاريخ ظهور ايشان است.
نظير آن، مسئله «البداء» براى خداوند (عزوجل) است که نزد شيعيان اماميه به معناى عيان کردن پس از پنهان کردن، نه عيان شدن پس از پنهان شدن است، البته با منزه دانستن خداوند متعال از هر نقصى و دانستن چيزى که به آن دانا نبوده است. خداوند بسى والاتر و بزرگ تر از اينهاست، زيرا علم خداوند متعال در کليات و جزييات و حال و آينده ثابت است، ولى عيان کردن آن تنها بر حسب مقتضاى حکمت  [و اراده]اوست.
* ز ـ واگذارى حساب و کتاب به خداوند متعال. به رغم وجود اختلاف‌هاى سياسى و برخى اختلاف‌هاى مذهبىِ اعتقادى يا فقهى، مهم ترين نکته اطمينان بخش براى هر مرد و زن مسلمان، تسليم مطلق خداوند متعال بودن در محاسبه خلايق در آن جهان است. خداوند سبحان هم چنان که مى‌فرمايد: «وَ نَضَعُ الْمَوازِينَ الْقِسْطَ لِيَوْمِ الْقِيامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَيْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل أَتَيْنا بِها وَ کفى بِنا حاسِبِينَ <ref>انبیاء(21):47.</ref>؛ و ما در روز رستاخيز ترازوهاى دادگر را به کار مى‌نهيم، آن گاه بر هيچ کس ستمى نخواهد رفت و اگر کردارى هم سنگ دانه خردلى باشد، آن را به شمار خواهيم آورد و تنها علم ما از همه حساب گران کفايت خواهد کرد. اگر خطايى عمدى وجود داشته باشد، مرتکبان آن را محاسبه خواهد کرد».
بر اين اساس، اهل سنت و شيعيان همگى بايد کار حساب و رسيدگى به خطاهاى [بندگان خدا ]را به خدا واگذارند، اعم از اين که مربوط به عدالت صحابه يا زير سؤال بردن برخى از آنان باشد يا مرتبط با مسئله خلافت يا امامت يا مسائل متعلق به امور اجتهادى، چرا که اگر مجتهد درست اجتهاد کرده باشد، دو ثواب و اگر خطا کرده باشد، يک ثواب برايش منظور مى‌شود، تا زمانى که بيشترين تلاش خود را براى نيل به حق و صواب به کار مى‌برد و تا وقتى که از پختگى علمى و توانايى اجتهاد، حسن نيت، عدالت و پرهيزکارى برخوردار است، به صورتى که کسى از او فرو غلطيدن در لغزش ها و خطاهاى فاحش را نديده‌است تا اين که صلاحيتش او را در نيل به حق، راه هدايت و راه رشد کمک کند. اصل راهنماى اهل سنت [در اين مورد] چنين است: آنها خون‌هايى هستند که خداوند متعال شمشيرهاى‌ما را از [آلودگى به] آنها پاک نموده است، پس زبان خود را بدان‌ها آلوده نمى‌سازيم و آن چه ميان صحابه اتفاق افتاده، نوعى از اجتهاد است، زيرا به نظر ما صحابه افراد عادلى هستند.<br>
* ح ـ محبت ا هل بيت. اهل سنت و شيعيان در گرامى داشت اهل بيت و محبت و دوستى آنان وجه اشتراک دارند، زيرا خداوند در قرآن مى‌فرمايد: «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبى <ref>شوری(42): 23.</ref>؛ بگو: براى اين رسالت از شما مزدى نمى‌خواهم، جز دوستدارى خويشاوندان خود را». قتاده مى‌گويد: مشرکان گفتند : «لابد محمد در برابر آن چه ارائه مى‌دهد، درخواست مزد مى‌کند.» در پى اين سخن آيه فوق نازل شد تا آنان را به دوستى وى و مهربانى به خويشان پيامبر، ترغيب کند. در حديث آمده است: «فرزندان خود را بر سه خصلت تربيت کنيد: عشق به پيامبر، عشق به خاندان او و تلاوت قرآن، زيرا حاملان قرآن در روزى که در آن سايه اى جز سايه خدا نيست، همراه با پيامبران و برگزيدگان خداوند زير سايه خدا خواهند بود.»  <ref>صاحب الفردوس و ابن النجار به نقل از على(رضي الله عنه) اين حديث را روايت كرده اند، ولى هم چنان كه سيوطى يادآور شده، حديث ضعيفى است و به حديث ضعيف تنها در جنبه هاى مثبت عمل مى شود.</ref> نمازهاى واجب يا مستحبى نيز جز با سلام و درود بر محمد و آل‌محمد(صلى‌الله‌عليه‌وآله) صحيح نيست.<br>
اين محبت روزنه اميد و اساس هم گرايى در تحقق وفاق ميان اهل سنت و شيعيان است؛ هر چند شيعيان مفهوم اهل بيت را تنها به اصحاب کسا (على، فاطمه، حسن و حسين(عليهم‌السلام)) منحصر مى‌سازند و اهل سنت گستردگى بيشترى به آن داده، مى‌گويند: «درست تر آن است که آنها کسانى هستند که زکات برايشان حرام شده است و ايشان شامل خاندان على، خاندان جعفر، خاندان عقيل و خاندان عباس مى‌شود.» <ref>سبل السلام، ج 1، ص 193.</ref> مادران مومنان (زنان پيامبر(صلى‌‌‌‌‌‌الله عليه‌وآله)) نيز در شمار اهل‌بيت قرار دارند، به دليل قول خداوند متعال در آيه‌اى که درباره آنها وارد شده است و عنوان آن: «يا نساء النبى» و آخر آن چنين است: «إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَ يُطَهِّرَکمْ تَطْهِيراً <ref>احزاب(33): 32.</ref>؛ خداوند مى‌خواهد از شما اهل بيت هر پليدى را بزدايد و شما را به شايستگى پاک گرداند.»
* ط ـ مشارکت در تأليف مقاله‌ها و پژوهش هاى مقايسه‌اى در زمينه‌هاى اسلامى شيعى و سنى در سوريه و لبنان به منظور نزديک سازى ديدگاه‌ها به يک‌ديگر و کاهش حدت و شدت تعصب‌ها و تنش هاى مذهبى و اصرار بر ساختن پل‌هاى همکارى، تسامح و گفت‌وگو.
آن چه گفته شد، نمونه‌هايى از روند تقريب مذاهب اسلامى در کشور سوريه و ديگر کشورهاى سرزمين شام بود که مى‌توان گفت تمام آنها نمونه‌هاى عملى‌اى هستند که تفاوت‌هاى اجتماعى ميان اهل سنت و شيعيان را در اين کشورها تقريباً از ميان برده‌اند.


=ملاحظاتى در خصوص استراتژى تقريب مذاهب اسلامى=
* ـ تشویق مطالعه‌های مقایسه ای فقهی و عقیدتی، به ویژه در بعد مطالعات دانشگاهی تخصصی به شیوه بیان علمی صرف و احترام آمیز دیدگاه‌های دیگران همراه با بیان دلایل و براهینی که باعث بروز نظریه‌های مخالفی از سوی ما یا آنها و جلوه‌گری مسایل با مظاهر مختلف شده است و نیز گسترش روحیه گفت‌وگوی سازنده و نقد علمی صرف و به دور از هر گونه توهین، تهدید، ارعاب و حمله [به دیگران]، زیرا عالمِ واقعا منصف فراتر از اختلاف‌ها قرار می‌گیرد و پذیرفتن عذر دیگران در اختلاف‌ها، روش مسلمان خیرخواه است؛ کسی که صاحب قلبی بزرگ، پاک و خالی از هر گونه کینه، نفرت و خودخواهیِ نفس اماره و دلسوز آینده اسلام و امت اسلامی است.
متن پيش نويس پيشنهادى استراتژى، به رغم اعلام پيوست آن به نامه دعوت، ضميمه دعوت نامه شما نبود و احتمالا سهواً جا مانده است، ولى به‌هر حال، به رغم اين که پيش نويس پيشنهادى در اختيارم نيست، در اين زمينه مواردى را به شرح زير يادآور مى‌شوم:
* هـ ـ فعالیت‌های مشترک فرهنگی میان علمای بزرگ اهل سنت و شیعه در ماه مبارک رمضان و دیگر مناسبت‌های اسلامی در سطح رسمی، از جمله سخن رانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، محمد خاتمی در کتابخانه ملی اسد در دمشق، شرکت گروه برجسته‌ای از علمای اهل سنت در مراسم هفته وحدت که هر سال در تهران برگزار می‌شود، فعالیت‌های بسیار مثبت فرهنگی رایزنی فرهنگی ایران در دمشق، مثل اجرای مسابقه‌های قرآنی در ماه رمضان، سخن‌رانی‌های عمومی در مناسبت‌های مربوط به اهل بیت(علیهم‌السلام) و انتشار مجله‌های مختلف و نشر پژوهش‌های مقایسه‌ای.
* 1ـ کوشش در راستاى تعميم فرهنگ گفت‌وگو، تفاهم و ديدار ميان اهل سنت و شيعيان، خشک گرداندن ريشه‌هاى تعصب بين اين دو گروه، گسترش روح تسامح، مهرورزى، حسن ظن و سرشارى دل هاى مومنان از اعتماد و اطمينان، اجتناب از هر آن چه به تفرقه و نفرت مى‌انجامد و پيروى از آنچه منابع اساسى شريعت اسلامى مقرر مى‌دارد.
 
[هم چنين] چشم پوشى از ارثيه‌هاى کهنه اى که در کتاب هاى هر دو گروه از آن سرشار و بر زبان‌ها جارى شده است و به ميان عوام و جاهلانى که معمولا از کاه کوه مى‌سازند و اقدامات نابه‌هنجار و ناروايى انجام مى‌دهند که باعث دور ساختن هر گروه از ديگرى مى‌گردد، سرايت کرده است. <br>
هم‌چنین [فعالیت‌های دیگری که] در سطوح فرهنگی غیر رسمی دیگر [انجام می‌شود] هم چون‌ سخن‌رانی‌هایی که در آرامگاه حضرت زینب(علیها‌السلام) در [[زينبيه|زینبیه]] [[دمشق]] و نیز در دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی دمشق به وسیله علمای شیعه و اهل سنت با حضور جمع بسیاری از هر دو گروه ارائه می‌شود. به‌همین مناسبت ما فعالیت‌های مجمع [جهانی] تقریب مذاهب اسلامی در ایران را، پس از مصر، مورد قدردانی و ستایش قرار می‌دهیم.
بدبختى امت نيز در اقدامات اين جاهلان و عوام و فرو غلطيدن به سخنان ناپسند و تحريکات زشت، حتى در هنگام تلقين مردگان و نيز تبرى جستن از صحابه و سب و لعن آنهاست. <br>
[در همین راستا] میزگردهای حیاتی، حساس و مهمی در کانال‌های تلویزیونی ماهواره ای میان علمای اهل سنت و شیعه در سوریه و لبنان برگزار می‌شود که طی آنها مسائل روز بررسی می‌شود و انسجام و هم فکری‌های طرفین با یک‌دیگر روشن می‌گردد.
هم چنان که سطحى نگرى طلاب دينى هر دو گروه، شتاب زدگى در داورى نسبت به طرف مقابل، عدم تعمق در فهم نظريه‌هاى ديگران، مبادله تهمت زنى ها و تکذيب ها و عدم پذيرش هر گونه عذرى در ارزيابى مواضع ديگران، همه اين‌ها منجر به تنومندى تفرقه و تقويت اختلاف‌ها مى‌گردد. <br>
 
* 2ـ بايد علماى تقريب داراى مواضع عملى و مراکز و شعبى در سرزمين‌ها و کشورهاى اسلامى به منظور تعميم انديشه‌هاى تقريب باشند. [هم چنين] بايد از گذشته‌ها ـ هر چه که بود ـ درگذشت و طرفين نسبت به هم‌ديگر «کوتاه» بيايند تا بدين ترتيب احکام شرعى نزديک تر به روح شرع و هدف‌هاى عمومى آن باشد و مانع شهرت مسلمانان به هر گونه اعمال زشت يا آلودگى به انديشه‌هاى مستهجن گردد، با توجه به اين که از طرف اهل سنت، که به خاستگاه‌هاى فکرى شيعه احترام مى‌گذارند در اين مورد هيچ گونه مشکلى وجود ندارد. اصرار در برگزارى کنفرانس ها و گردهمايى هاى تقريب با موضوع هاى انتخابى و مفيد به طور ساليانه براى گفت‌وگو در مسائل مطرح شده مفيد است. <br>
* وـ در سطح مردمی نیز شاهد نزدیکی آشکار و تفاهم جدیدی میان اهل سنت و شیعیان در موارد بسیاری هستیم، از جمله:
* 3ـ مجله تقريب بين مذاهب (التقريب) نياز به گسترش دامنه انتشار و پخش و نيز ايجاد دريچه اى براى مناقشه در مسائل مختلف و دادن آزادى بيان به گوينده و منتقد، بدون تحميل ديدگاه معينى است. من خود تجربه همکارى با سردبيران برخى مجلات شيعى را داشته ام. آنها هر نظرى را که مخالف نظر خودشان يا مذهبشان يا گرايششان باشد، رد مى‌کنند و به تخطئه نويسنده اش مى‌پردازند؛ کارى که باعث ايجاد عقده، اجحاف و عدم مشارکت [ديگران] در ارائه مقالات يا مباحث ديگر مى‌شود. علاوه بر اين دست اندرکاران مجلات شيعى از سخنان سخن رانانى که با نظرشان مخالف باشند، خوششان نمى‌آيد، [در حالى که] منبر قلم و سخن امتيازش به همين آزادگى است. <br>
 
* 4ـ بايد به هر آن چه به تحقق وحدت امت و پاسدارى از آن مى‌انجامد، عزت و کرامت امت را صيانت مى‌بخشد و تمام امکانات و توان امت براى پاسخ به تجاوز به کار گرفته مى‌گيرد، اولويت داد. بايد همه نيروها درگير ريشه کن سازى تجاوز متجاوزان مستکبر، کافران و ستم گرانى شوند که در قتل گروه گروه از مسلمانان عزم خود را جزم کرده اند، هم چنان که همه جا، به ويژه در عراق، افغانستان و جاهاى ديگر [اين قتل عام] اتفاق مى‌افتد. <br>
تأکید بر وحدت عقیده بین دو طرف، وحدت اصول ایمانی ثابت در قرآن کریم و سنت نبوی در گفتار و کردار و نیز وحدت در عبادت با ادای نمازهای واجب، صرف نظر از وسایل آن چون اذان و نحوه ایراد آن، نماز جمعه و جماعت، و نحوه انجام و ادای آنها، زیرا مهم به مورد اجرا گذاردن ارکان (اصول پایه‌ای) اسلام است.<br>
ما بايد به سربازان مقاومت و دفاع از کشورها به هر وسيله ممکن، از جمله پول، سلاح، نيرو، توجيه [سربازان]، برنامه ريزى و همکارى براى حمايت از آنان در برابر نيروهاى شر يارى رسانيم و اجازه انتشار يا انتقال اين بلاى خانمان سوز به ديگر ملل اسلامى يکى پس از ديگرى را ندهيم و اعلام کنيم به مردم ]دنيا] که مسلمانان نه شيعه و سنى، بلکه عملا امت واحدى هستند.
از جمله این پدیده‌ها، مشارکت در تحصیل فرهنگ و علوم مختلف در هر یک از حوزه‌های علمیه دمشق و تهران و توابع آن، وجود دانشگاه مذاهب اسلامی در تهران و نیز تدریس اصول مذاهب مختلف در دانشکده‌های حقوق دانشگاه‌های سوریه است.<br>
هم چنان که بايد برخى فتواهاى گمراه کننده را، مانند اين که عمليات فدايى را عمليات انتحارى و نه شهادت طلبانه مى‌خوانند و رزم در کنار نيروهاى مقاومت در عراق را تحريم مى‌کنند، به شدت محکوم کرد. چه هديه اى بهتر از اين [فتواها براى ]تقديم کردن به نيروهاى اشغالگر و سران ظالم، جنايتکار و سرکش آنان. هم چنين بايد فتواهاى تکفيرِ ديگران را نيز کنار بگذاريم. <br>
اتفاق نظر عملی میان پیروان اهل سنت و شیعه در نبود هر نوع نزاع یا درگیری یا تنشی میان این دو گروه در سرزمین شام و ایران، بلکه احترام متقابل و وجود ازدواج‌های اختیاری موجود میان اهل سنت و شیعه، بدون هیچ ایرادی، تجسم یافته است.<br>
* 5ـ بايد اعلاميه‌اى صادر شود که طى آن هر گونه فعاليت تبليغى و فراخوانى به انتقال از مذهبى به مذهب ديگر منع شود، برخلاف آن چه در حال حاضر در خصوص گسترش مذهب تشيع در روستاها، آبادى ها و شهرهاى سوريه با تکيه بر بخشيدن اموال و پاداش هاى مادى در درجه اول در برابر پذيرش تشيع شاهد آنيم. اين کار با ساده ترين اصول تقريب و نزديکى منافات دارد و درست متضاد با آروزيى است که همگى در مورد افشاندن بذر محبت و اعتماد به جاى کينه و نفرت داريم. در غير اين صورت ظاهر و باطن اوضاع [و حرف ما و عملمان] متفاوت خواهد بود. نه شيعيان آن قدر کم هستند که لازم باشد تعدادشان زياد شود و نه اهل سنت پيروان شمار بيشتر و فراوان ترند تا انتقال صدها تن از آنان به مذهب تشيع زيانى متوجه ايشان سازد. <br>
از دیگر پدیده‌های مثبت در این عرصه، وجود تعقل و دورنگری در اجتناب از برانگیختن اسباب اختلاف میان اهل سنت و شیعیان و اقدام هر یک به شیوه‌های [فکری و مذهبی] خود و احترام به منابع اجتهادی نزد هر دو گروه است.<br>
اين مطالب را خيلى صريح بيان کردم. اگر چنين نکنيم، کار و روش ما بيهوده خواهد بود و در نهان، کارى مى‌کنيم که با آن چه در عمل و ظاهر انجام مى‌شود، متفاوت است. <br>
[هم چنین در این کشورها] هر گونه تهمت زنی و ملعنه به شیعیان که از سوی عوام و برخی عالم نمایان ترویج می‌شود، ممنوع است و بر بیان وجه صحیح هر نظر و تفسیر قابل قبول آن انگشت گذارده می‌شود، از جمله پدیده عصمت اهل‌بیت(علیهم‌السلام)(علی، فاطمه، حسن و حسین رضی الله عنهم) و ائمه دوازده گانه‌ای که در شمار پیامبران نیستند، به معنای پایداری در برابر گناه است که آنان را از ارتکاب گناهان کبیره دور می‌دارد و نیز مسئله امامت و برتری امام علی(علیه السلام) بر بقیه خلفای راشدین بر حسب تصور و اعتقاد شیعه و مخالفت توده‌های اهل سنت با ایشان در این مسئله، با توجه به این که مسئله به تاریخ سپرده شده است و برانگیختن آن در زمان ما هیچ فایده و خاصیتی ندارد یا تخطئه جمهور صحابه یا متهم نمودن آنان به اعمالی که منافی صریح قرآن است، با عنایت به این نکته که اگر متنی نبوی صراحتاً بر امامت مولایمان علی بن ابی طالب(رضی الله عنه) وجود داشت، خود آن حضرت در برابر دیگران بدان استناد می‌کرد.
بايد شعار اساسى و خدشه ناپذير خود را، هم در تئورى و هم در عمل، آيه: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ <ref>انبیاء(21): 92</ref> ؛ به راستى اين آيين شماست، آيينى يگانه و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستيد»، قرار دهيم. سپاس خداى را که پيش از وجود مذاهب و فرقه‌ها و تقسيم مسلمانان به گروه‌هاى مختلف و دسته‌هاى متخاصم، نعمت ا يمان و اسلام را ارزانى ما داشت. <br>
از جمله این مسائل، کوشش در اسائه ادب یا کاستن از شأن برخی از مادران مؤمنان (زنان پیامبر(صلی الله علیه وآله)) است، به ویژه آنهایی که در قرآن کریم به صراحت به برائت و پاکی یاد شده‌اند یا توهین به برخی از راویان حدیث.
=پانویس=
از جمله مسائل قابل بحث، «تقیه» است که به معنای دروغ یا توطئه یا خیانت نیست، بلکه «حفظ خود در برابر زیان دیگران از راه موافقت با او در گفتار یا کرداری است که از نظر عامل به تقیه، مخالف حق است»، به ویژه آن که اصل تقیه در برابر دشمنان در شرع نیز جایز و اخذ به آن صحیح است به وسیله صریح آیه قرآن کریم که می‌فرماید: «إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ» <ref>آل‌عمران(3):28.</ref>؛... مگر آن که بخواهید به گونه‌ای از آنان تقیه کنید و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت هر چیزی به سوی او است».
[[رده: مقالات]]
از جمله دیگر مثال‌های حساس، ازدواج متعه (صیغه) و ضرورت درک آن بر اساس لزوم تحقق هفت شرط از نظر شیعه است، بر خلاف آن چیزی که عوام و فاسقان به این نام مرتکب می‌شوند. شیعیان هم چنان قائل به بقای مشروعیت آن هستند، بر خلاف اهل سنت که قاطعانه قائل به نسخ و بطلان آن اند، گرچه این عمل، قبل از تحریمش در قرآن و سنت، بر اصل اباحه یا عفت مبتنی بوده است.
[[رده: مجلات]]
مثال دیگر، ظهور مهدی منتظر است که شرعاً نیز ثابت شده و اختلاف نظر اهل سنت و شیعه تنها در مشخصه‌های آن حضرت، امکانات و تاریخ ظهور ایشان است.
[[رده: فصلنامه اندیشه تقریب]]
نظیر آن، مسئله «البداء» برای خداوند (عزوجل) است که نزد شیعیان امامیه به معنای عیان کردن پس از پنهان کردن، نه عیان شدن پس از پنهان شدن است، البته با منزه دانستن خداوند متعال از هر نقصی و دانستن چیزی که به آن دانا نبوده است. خداوند بسی والاتر و بزرگ‌تر از اینهاست، زیرا علم خداوند متعال در کلیات و جزییات و حال و آینده ثابت است، ولی عیان کردن آن تنها بر حسب مقتضای حکمت [و اراده]اوست.
[[رده: کتاب های تقریبی]]
 
[[رده: منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]
* ز ـ واگذاری حساب و کتاب به خداوند متعال. به رغم وجود اختلاف‌های سیاسی و برخی اختلاف‌های مذهبیِ اعتقادی یا فقهی، مهم ترین نکته اطمینان بخش برای هر مرد و زن مسلمان، تسلیم مطلق خداوند متعال بودن در محاسبه خلایق در آن جهان است. خداوند سبحان هم چنان که می‌فرماید: «وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل أَتَیْنا بِها وَ کفی بِنا حاسِبِینَ <ref>انبیاء(21):47.</ref>؛ و ما در روز رستاخیز ترازوهای دادگر را به کار می‌نهیم، آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر کرداری هم سنگ دانه خردلی باشد، آن را به شمار خواهیم آورد و تنها علم ما از همه حساب گران کفایت خواهد کرد. اگر خطایی عمدی وجود داشته باشد، مرتکبان آن را محاسبه خواهد کرد».
 
بر این اساس، اهل سنت و شیعیان همگی باید کار حساب و رسیدگی به خطاهای [بندگان خدا]را به خدا واگذارند، اعم از این که مربوط به عدالت صحابه یا زیر سؤال بردن برخی از آنان باشد یا مرتبط با مسئله خلافت یا امامت یا مسائل متعلق به امور اجتهادی، چرا که اگر مجتهد درست اجتهاد کرده باشد، دو ثواب و اگر خطا کرده باشد، یک ثواب برایش منظور می‌شود، تا زمانی که بیشترین تلاش خود را برای نیل به حق و صواب به کار می‌برد و تا وقتی که از پختگی علمی و توانایی اجتهاد، حسن نیت، عدالت و پرهیزکاری برخوردار است، به صورتی که کسی از او فرو غلطیدن در لغزش‌ها و خطاهای فاحش را ندیده‌است تا این که صلاحیتش او را در نیل به حق، راه هدایت و راه رشد کمک کند. اصل راهنمای اهل سنت [در این مورد] چنین است: آنها خون‌هایی هستند که خداوند متعال شمشیرهای‌ما را از [آلودگی به] آنها پاک نموده است، پس زبان خود را بدان‌ها آلوده نمی‌سازیم و آن چه میان صحابه اتفاق افتاده، نوعی از اجتهاد است، زیرا به نظر ما صحابه افراد عادلی هستند.
 
* ح ـ محبت ا هل بیت. اهل سنت و شیعیان در گرامی داشت اهل بیت و محبت و دوستی آنان وجه اشتراک دارند، زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی <ref>شوری(42): 23.</ref>؛ بگو: برای این رسالت از شما مزدی نمی‌خواهم، جز دوستداری خویشاوندان خود را». قتاده می‌گوید: مشرکان گفتند: «لابد محمد در برابر آن چه ارائه می‌دهد، درخواست مزد می‌کند.» در پی این سخن آیه فوق نازل شد تا آنان را به دوستی وی و مهربانی به خویشان پیامبر، ترغیب کند. در حدیث آمده است: «فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: عشق به پیامبر، عشق به خاندان او و تلاوت قرآن، زیرا حاملان قرآن در روزی که در آن سایه ای جز سایه خدا نیست، همراه با پیامبران و برگزیدگان خداوند زیر سایه خدا خواهند بود.» <ref>صاحب الفردوس و ابن النجار به نقل از علی(رضي الله عنه) اين حديث را روايت كرده‌اند، ولی هم چنان كه سيوطی يادآور شده، حديث ضعيفی است و به حديث ضعيف تنها در جنبه‌های مثبت عمل می‌شود.</ref> نمازهای واجب یا مستحبی نیز جز با سلام و درود بر محمد و آل‌محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) صحیح نیست.
 
این محبت روزنه امید و اساس هم گرایی در تحقق وفاق میان اهل سنت و شیعیان است؛ هر چند شیعیان مفهوم اهل بیت را تنها به اصحاب کسا (علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهم‌السلام)) منحصر می‌سازند و اهل سنت گستردگی بیشتری به آن داده، می‌گویند: «درست تر آن است که آنها کسانی هستند که زکات برایشان حرام شده است و ایشان شامل خاندان علی، خاندان جعفر، خاندان عقیل و خاندان عباس می‌شود.» <ref>سبل السلام، ج 1، ص 193.</ref> مادران مومنان (زنان پیامبر(صلی‌‌‌‌‌‌الله علیه‌وآله)) نیز در شمار اهل‌بیت قرار دارند، به دلیل قول خداوند متعال در آیه‌ای که درباره آنها وارد شده است و عنوان آن: «یا نساء النبی» و آخر آن چنین است: «إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً <ref>احزاب(33): 32.</ref>؛ خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند.»
 
* ط ـ مشارکت در تألیف مقاله‌ها و پژوهش‌های مقایسه‌ای در زمینه‌های اسلامی شیعی و سنی در سوریه و لبنان به منظور نزدیک سازی دیدگاه‌ها به یک‌دیگر و کاهش حدت و شدت تعصب‌ها و تنش‌های مذهبی و اصرار بر ساختن پل‌های همکاری، تسامح و گفت‌وگو.
 
آن چه گفته شد، نمونه‌هایی از روند تقریب مذاهب اسلامی در کشور سوریه و دیگر کشورهای سرزمین شام بود که می‌توان گفت تمام آنها نمونه‌های عملی‌ای هستند که تفاوت‌های اجتماعی میان اهل سنت و شیعیان را در این کشورها تقریباً از میان برده‌اند.
 
== ملاحظاتی در خصوص استراتژی تقریب مذاهب اسلامی ==
متن پیش نویس پیشنهادی استراتژی، به رغم اعلام پیوست آن به نامه دعوت، ضمیمه دعوت نامه شما نبود و احتمالا سهواً جا مانده است، ولی به‌هر حال، به رغم این که پیش نویس پیشنهادی در اختیارم نیست، در این زمینه مواردی را به شرح زیر یادآور می‌شوم:
 
*1ـ کوشش در راستای تعمیم فرهنگ گفت‌وگو، تفاهم و دیدار میان اهل سنت و شیعیان، خشک گرداندن ریشه‌های تعصب بین این دو گروه، گسترش روح تسامح، مهرورزی، حسن ظن و سرشاری دل‌های مومنان از اعتماد و اطمینان، اجتناب از هر آن چه به تفرقه و نفرت می‌انجامد و پیروی از آنچه منابع اساسی شریعت اسلامی مقرر می‌دارد.
 
[هم چنین] چشم‌پوشی از ارثیه‌های کهنه ای که در کتاب‌های هر دو گروه از آن سرشار و بر زبان‌ها جاری شده است و به میان عوام و جاهلانی که معمولا از کاه کوه می‌سازند و اقدامات نابه‌هنجار و ناروایی انجام می‌دهند که باعث دور ساختن هر گروه از دیگری می‌گردد، سرایت کرده است. <br>
بدبختی امت نیز در اقدامات این جاهلان و عوام و فرو غلطیدن به سخنان ناپسند و تحریکات زشت، حتی در هنگام تلقین مردگان و نیز تبری جستن از صحابه و سب و لعن آنهاست. <br>
هم چنان که سطحی‌نگری طلاب دینی هر دو گروه، شتاب زدگی در داوری نسبت به طرف مقابل، عدم تعمق در فهم نظریه‌های دیگران، مبادله تهمت زنی‌ها و تکذیب‌ها و عدم پذیرش هر گونه عذری در ارزیابی مواضع دیگران، همه این‌ها منجر به تنومندی تفرقه و تقویت اختلاف‌ها می‌گردد. <br>
 
*2ـ باید علمای تقریب دارای مواضع عملی و مراکز و شعبی در سرزمین‌ها و کشورهای اسلامی به منظور تعمیم اندیشه‌های تقریب باشند. [هم چنین] باید از گذشته‌ها ـ هر چه که بود ـ درگذشت و طرفین نسبت به هم‌دیگر «کوتاه» بیایند تا بدین ترتیب احکام شرعی نزدیک‌تر به روح شرع و هدف‌های عمومی آن باشد و مانع شهرت مسلمانان به هر گونه اعمال زشت یا آلودگی به اندیشه‌های مستهجن گردد، با توجه به این که از طرف اهل سنت، که به خاستگاه‌های فکری شیعه احترام می‌گذارند در این مورد هیچ گونه مشکلی وجود ندارد. اصرار در برگزاری کنفرانس‌ها و گردهمایی‌های تقریب با موضوع‌های انتخابی و مفید به طور سالیانه برای گفت‌وگو در مسائل مطرح شده مفید است. <br>
*3ـ مجله تقریب بین مذاهب (التقریب) نیاز به گسترش دامنه انتشار و پخش و نیز ایجاد دریچه ای برای مناقشه در مسائل مختلف و دادن آزادی بیان به گوینده و منتقد، بدون تحمیل دیدگاه معینی است. من خود تجربه همکاری با سردبیران برخی مجله‌های شیعی را داشته ام. آنها هر نظری را که مخالف نظر خودشان یا مذهبشان یا گرایششان باشد، رد می‌کنند و به تخطئه نویسنده اش می‌پردازند؛ کاری که باعث ایجاد عقده، اجحاف و عدم مشارکت [دیگران] در ارائه مقالات یا مباحث دیگر می‌شود. علاوه بر این دست اندرکاران مجله‌های شیعی از سخنان سخن رانانی که با نظرشان مخالف باشند، خوششان نمی‌آید، [در حالی که] منبر قلم و سخن امتیازش به همین آزادگی است. <br>
*4ـ باید به هر آن چه به تحقق وحدت امت و پاسداری از آن می‌انجامد، عزت و کرامت امت را صیانت می‌بخشد و تمام امکانات و توان امت برای پاسخ به تجاوز به کار گرفته می‌گیرد، اولویت داد. باید همه نیروها درگیر ریشه کن سازی تجاوز متجاوزان مستکبر، کافران و ستم گرانی شوند که در قتل گروه گروه از مسلمانان عزم خود را جزم کرده‌اند، هم چنان که همه جا، به ویژه در عراق، افغانستان و جاهای دیگر [این قتل عام] اتفاق می‌افتد. <br>
 
ما باید به سربازان مقاومت و دفاع از کشورها به هر وسیله ممکن، از جمله پول، سلاح، نیرو، توجیه [سربازان]، برنامه ریزی و همکاری برای حمایت از آنان در برابر نیروهای شر یاری رسانیم و اجازه انتشار یا انتقال این بلای خانمان سوز به دیگر ملل اسلامی یکی پس از دیگری را ندهیم و اعلام کنیم به مردم]دنیا] که مسلمانان نه شیعه و سنی، بلکه عملا امت واحدی هستند.
هم چنان که باید برخی فتواهای گمراه کننده را، مانند این که عملیات فدایی را عملیات انتحاری و نه شهادت‌طلبانه می‌خوانند و رزم در کنار نیروهای مقاومت در عراق را تحریم می‌کنند، به شدت محکوم کرد. چه هدیه ای بهتر از این [فتواها برای]تقدیم کردن به نیروهای اشغالگر و سران ظالم، جنایتکار و سرکش آنان. هم چنین باید فتواهای تکفیرِ دیگران را نیز کنار بگذاریم. <br>
 
*5ـ باید اعلامیه‌ای صادر شود که طی آن هر گونه فعالیت تبلیغی و فراخوانی به انتقال از مذهبی به مذهب دیگر منع شود، برخلاف آن چه در حال حاضر در خصوص گسترش مذهب تشیع در روستاها، آبادی‌ها و شهرهای سوریه با تکیه بر بخشیدن اموال و پاداش‌های مادی در درجه اول در برابر پذیرش تشیع شاهد آنیم. این کار با ساده ترین اصول تقریب و نزدیکی منافات دارد و درست متضاد با آروزیی است که همگی در مورد افشاندن بذر محبت و اعتماد به جای کینه و نفرت داریم. در غیر این صورت ظاهر و باطن اوضاع [و حرف ما و عملمان] متفاوت خواهد بود. نه شیعیان آن قدر کم هستند که لازم باشد تعدادشان زیاد شود و نه اهل سنت پیروان شمار بیشتر و فراوان ترند تا انتقال صدها تن از آنان به مذهب تشیع زیانی متوجه ایشان سازد. <br>
 
این مطالب را خیلی صریح بیان کردم. اگر چنین نکنیم، کار و روش ما بیهوده خواهد بود و در نهان، کاری می‌کنیم که با آن چه در عمل و ظاهر انجام می‌شود، متفاوت است. <br>
باید شعار اساسی و خدشه ناپذیر خود را، هم در تئوری و هم در عمل، آیه: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ <ref>انبیاء(21): 92</ref>؛ به راستی این آیین شماست، آیینی یگانه و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستید»، قرار دهیم. سپاس خدای را که پیش از وجود مذاهب و فرقه‌ها و تقسیم مسلمانان به گروه‌های مختلف و دسته‌های متخاصم، نعمت ایمان و اسلام را ارزانی ما داشت. <br>
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
[[رده:مقاله‌ها]]
[[رده:منشورات مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۸ اوت ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۲۲

فصلنامه اندیشه تقریب
فصلنامه اندیشه تقریب
اطلاعات نشر سال اول/ شماره دوم/بهار 1384
عنوان مقاله تقریب مذاهب اسلامی در سرزمین شام
نویسنده دکتر وهبه مصطفی الزحیلی
تعداد صفحات 12
بخش اندیشه
زبان فارسی

روند تقریب مذاهب اسلامی در سرزمین شام عنوان دومین مقاله‌ از بخش اندیشه مجله شماره 2 فصلنامه اندیشه تقریب می‌باشد که به قلم دکتر وهبه مصطفی الزحیلی[۱] و به اهتمام مجمع جهانی تقریب مذاهب اسلامی منتشر شده است. این مقاله در شماره دوم، فصل بهار سال 1384 منتشر شده است.

چکیده

نوشته حاضر دارای سه بخش است:

  • بخش اول به گزارشی از روند تقریب در سرزمین شام (سوریه، اردن، فلسطین و لبنان) و ایران پرداخته و بر تجزیه‌ناپذیری دین اسلام و وحدت تأکید شده است. آثار تفرقه‌گرایی، منشأ آن و جو غالب بر محیط‌های اسلامی در پنجاه سال گذشته، هم چنین بیان نکات و نمونه‌هایی از آگاهی مردم سوریه و ایران و دیدگاه عمیق آنها نسبت به حفظ وحدت ملی از بحث‌های دیگر این بخش است.
  • بخش دوم به بیان مهم‌ترین نمودهای روند تقریب در سرزمین شام اختصاص دارد. برخی از این نمودها عبارت‌اند از:
  1. دوستی و محبت متقابل؛
  2. فعال‌سازی همکاری خوب میان علمای سنی و شیعه؛
  3. منع نشر یا چاپ کلیه کتاب‌های متضمن توهین به پیروان مذاهب دیگر؛
  4. مجاز نبودن پخش مطالبی که به مسائل اختلافی دامن می‌زند؛
  5. محکوم کردن هرگونه برچسب تکفیر و گمراهی به پیروان مذاهب مختلف؛
  6. تشویق مطالعه‌های مقایسه‌ای فقهی و عقیدتی؛
  7. فعالیت‌های مشترک فرهنگی بین علمای سنی یا شیعی؛
  8. واگذاری محاسبه از بندگان به خداوند، و وجود محبت نسبت به اهل بیت در بین مسلمانان چه شیعه چه سنی.
  • بخش سوم ملاحظاتی در مورد استراتژی تقریب مذاهب اسلامی بیان و بر مواردی بدین شرح توصیه شده است:
  1. کوشش در راستای تعمیم فرهنگ گفت‌وگو؛
  2. لزوم داشتن مواضع علمی و مراکز و شعبی در سرزمین‌های اسلامی برای تقریب؛
  3. گسترش دامنه انتشار و پخش مجله تقریب مذاهب (التقریب
  4. لزوم اولویت دادن به عوامل تحقق وحدت امت اسلامی و به کار گرفتن تمام امکانات و توان امت برای دفع تجاوز دشمنان؛
  5. و وجوب صدور اعلامیه‌ای مبنی بر ممنوعیت هرگونه فعالیت تبلیغی مذهبی.

در پایان با تمسک به آیه (ان هذا امتکم امه واحده...) خواسته شده است که شعار اساسی و خدشه ناپذیر اندیشه تقریب، عمل به مضمون این آیه باشد.

کلید واژه‌ها: تجزیه ناپذیری اسلام، توهین و تکفیر، فرهنگ گفت‌وگو، امت اسلامی.

سپاس خداوندی را که امت اسلامی را در اصول، فعالیت‌ها و خاستگاه‌های فکری وحدت بخشید و سلام و درود بر پیامبر امین ما، محمد بن عبدالله(صلی الله علیه وآله) که این وحدت را سامانی محکم و جاودانه داد و سلام و درود بر خاندان و یارانی که به مکتب وحی الهی و رسالت انبیا وفادارترین مردمان اند. خداوند همه آنان را بیامرزد.

گزارشی از روند تقریب

این گزارش فشرده‌ای از روند تقریب در سرزمین شام (سوریه، لبنان، اردن و فلسطین) است که در واقع تفاوت چندانی با پدیده تقریب در کشورهای گوناگون اسلامی از جمله مصر، سودان، کشورهای آفریقایی، کشورهای مغرب [عربی] و کشورهای غیر عربی هم چون: ترکیه، ایران، هند، پاکستان، اندونزی، مالزی، افغانستان و اقلیت‌های پراکنده در قاره‌های پنج گانه، به ویژه آمریکا، اروپا و آسیا ندارد.
همه این کشورها، به رغم وجود فاصله‌های گاه زیاد بین مرزهای آنان یا همجواری آنها با یک‌دیگر، بحمدالله به این درک قطعی رسیده اند که اسلام دین تجزبه پذیری نیست و اصول و فروع آن و مواضع نظری، تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و تربیتی آن یکی است و آیین وحدت فکری و عملی آنها رویّه متداول و حاکم بر عرصه اسلامی است؛ هر چند گروه‌ها و گرایش‌های فرقه‌ای شکست خورده‌ای یافت شود که سعی در گسترش تفرقه میان پیروان مذاهب، برانگیختن جنگ‌های مذهبی و افتادن در ورطه خون‌ریزی یا تهمت زدن یا انفعال آمیخته به احساسات هوچی گرانه و چیزهایی که ای بسا به ریختن خون‌های عزیز یا ویرانی یا به آتش کشیدن اماکن یا مساجد اسلامی نیز بینجامد. منشأ این گرایش خطرناک، پردست‌انداز و تیره و تاریک یا نظریه‌های برخی علمای خام یا مواضع منحرف برخی عوام یا همراهیِ [غافلانه] سمپاشی‌ها و بدخواهی‌های خاورشناسان و سیاست‌های کشورهای گمراه، کافر و شرور غرب یا شرق به منظور تضعیف بنیه مسلمانان و تسهیل سلطه خود بر کشور، ثروت و سرنوشت مسلمانان و باقی نگهداشتن آنها گاهی در حالت آتش زیر خاکستر و گاهی آماده انفجار برای اجرای برنامه‌های اردوگاه ستم گری، استعمار و طغیان است.
متأسفانه پدیده تفرقه، پراکندگیِ مذهبی، تهمت زنی و تصنیف‌ها یا تألیف‌های مبتذل یا مسموم در پنجاه یا چهل سال گذشته جو غالب یا رایج محیط‌های اسلامی بود. چگونگی فرو غلطیدن در لغزش گاه تکفیر یا ملعنه (ناسزاگویی) و نیرنگ یا فحاشی و توهین یا بی ادبی به ستارگان عالم اسلام در دهه‌های گذشته [به خوبی]دیده می‌شود، به صورتی که اگر مردان بزرگ، مخلص، از جان گذشته و ایثارگر در این دوران وجود نداشتند، اسلام مقام واقعی خود را، چه بزرگ چه کوچک نمی‌یافت و از اسلام اثری در مشرق یا مغرب یا مرکز دنیا دیده نمی‌شد.
به نظر من این پدیده اینک کم رنگ شده و رو به افول گذارده است و جای آن را شعور آگاهی بخشی گرفته که در پرتو خیزش اسلامی سی سال گذشته روندی رو به رشد و نمو دارد و کسانی از علما و برخی یا اغلب عامه مردم متوجه شده‌اند که این گرایش، خطرناک بلکه بیهوده است، به عقیده، عبادات و اخلاق اسلامی لطمه می‌زند، مصلحت عالیه اسلامی را تهدید می‌کند، تمام امت اسلامی را به ویرانی، تباهی، نیستی و سقوط سوق می‌دهد، مسلمانان را از یک‌دیگر دور می‌سازد و بذر تفرقه، جدایی، نفرت می‌پاشد و تمام کارهای مثبت یا برنامه‌های آنان را بر باد می‌دهد این چیزی است که دشمنان جنایت کار در آن طمع کرده‌اند؛ کسانی که در تلاشند تا امت اسلامی را هرچه بیشتر تجزیه کنند و رشته وحدت کشورهای اسلامی را یکی پس از دیگری، بدون استثنا بگسلند. این حرکت در راستای سیاست جداسازی و سوء‌استفاده از برخی جنبه‌های منفی یا انواع عقب ماندگی‌ها و کوتاهی‌ها، به ویژه تحریک گروه‌های غیر مسلمان در سرزمین‌های اسلامی و نیز نفوذ در میان گروه‌های اسلامی برای برانگیختن مشکلات و اختلاف‌ها میان آنان است، بر اساس قاعده «تفرقه بینداز و حکومت کن» و این که تفرقه باعث ضعف و منجر به تباهی می‌شود.
در مورد سرزمین شام، به ویژه سوریه، [مردم] این کشور به این توطئه‌های جنایت کارانه استعماری آگاهی دارند. سوریه در طول تاریخ نوین خود، دیدگاهی عمیق تر، درکی بیشتر و آینده‌نگری دورتری نسبت به مسئله وحدت ملی خود، ضرورت پاسداری از آن و پشت سر گذاردن تمام جنبه‌های منفی، لغزش گاه‌ها و به طوری که شهروندان سوری از آغاز استقلال و رهایی از استعمار فرانسه در هفدهم آوریل 1946 (29 فروردین 1325) تاکنون، هیچ تفاوتی میان پیروان ادیان، مذاهب و طوایف مختلف نمی‌گذارند و این افتخاری برای سوریه نوین، آزاد و سرفراز است.
به عنوان مثال ما در سوریه هیچ تفاوتی در حقوق و وظایف میان مسلمانان و غیر مسلمانان و میان پیروان مذاهب سنی یا شیعه نمی‌بینیم و شاهد حذف آثار تفرقه و پیامدهای آن در هر دو گروه هستیم. این رشد و بلوغ سیاسیِ رهبران خردمند، احساس دینی گروه‌های مختلف مردم و شعور مدنی ـ اجتماعی قاطبه شهروندان، سوریه و دیگر کشورهای شام را ـ به استثنای برخی مواضع شبهه آمیز طرف داران استعمار در لبنان ـ پیشاپیش کشورهای عربیِ فاقد هر گونه مشکل طایفه‌ای، مذهبی، یا نژادی قرار داده است.
مشابه این آگاهی و روشن بینی سیاسی را ما در جمهوری اسلامی ایران از همان آغاز پیروزی انقلاب اسلامی با کوشش‌ها و رهبری‌های امام خمینی(قدس سره) در بیش از ربع قرن پیش بدین سو شاهد بوده‌ایم.
این آگاهی سیاسی با آگاهی دینی، مصلحت اندیشانه، ملی و قومی به منظور مقاومت در برابر تجاوزهای استعماری و استکباری کشورهای غرب به رهبری آمریکا مقارن گشته است. همانا گرایش و اهداف خصمانه قدیمی این استعمارگران تبدیل به رفتارهای عینی خطرناکی به وسیله محاصره نظامی سرزمین‌های ما و اعلان جنگ وحشیانه و ویران‌گر علیه کشورهای اسلامی شده است، که آغاز آن با [اعمالی مثل] مسلط ساختن صرب‌های متعصب بر بوسنی و هرزگوین و کوزوو، حکمرانی کمونیست‌های الحادی روسیه و چین بر جمهوری‌ها و مناطق اسلامی هم چون چچن، میدان دادن به سیک‌ها و هندوها [در هند] یا هندیانِ کینه توز در کشمیر و جاهای دیگر، سپس همکاری تمام نیروهای غرب و در راس آنان انگلیسِ افعی صفت، هم پیمانی صلیبیان افراطی در آمریکا با صهیونیسم، به راه انداختن جنگِ نسل کشی در فلسطین، افغانستان و عراق و تهدید ایران، سوریه و سپس دیگر کشورهای عربی و حتی دوستان این کشورهای متجاوز بوده است.
«تقریب» هرگز به معنای ذوب مذاهب اسلامی در یک‌دیگر نیست، بلکه به مفهوم وصول به نزدیکی در دیدگاه‌های مختلفِ عرصه‌های دینی و وحدت بخشیدن به مواضع، اندیشه‌ها، رفتارها و شیوه‌هاست به این منظور که مسلمانان در برابر دشمنان خارجی از کشورهای کافر و شرور صف واحدی را تشکیل بدهند؛ دشمنانی که تروریسم را بهانه ای برای کشتار و نسل کشی مسلمانان در دیارشان نموده‌اند، به غارت ثروت‌های آنان و به بردگی کشاندن آنها می‌پردازند و در پی سلطه بر منابع نفتی و غیر نفتی سرزمین مسلمین، تسلط بر تمام فعالیت‌های اقتصادی ایشان به بهانه «جهانی شدن» و موافقت‌نامه‌های «گات» یا تجارت آزاد و امکان دادن به شرکت‌های بزرگ سرمایه داری به منظور کشیدن شیره جان ملل دیگر، به ویژه مسلمانان برای غارت ثروت‌های نفتی و غیرنفتی آنها برآمده‌اند.

نمودهای روند تقریب

مهم‌ترین نمودهای روند تقریب در سرزمین شام بدین قرار است:

  • الف ـ دوستی و محبت متقابل، فعال‌سازی بهترین همکاری میان علمای سنی و شیعه امت اسلامی و به خاک سپردن تمام نمودهای اختلاف، تعصب دینی و تنش‌ها. این امر بسیار روشنی است.
  • ب ـ منع نشر یا چاپ کلیه کتاب‌هایی که متضمن توهین به پیروان مذاهب دیگر باشد و عدم اجازه پخش مطالبی در رسانه‌های گروهی یا ایراد بعضی از سخن رانی‌ها در مراکز (مجامع)، نهادها (باشگاه‌ها)ی فرهنگی که به مسائل اختلافی دامن بزند. این جهت گیری دولت سوریه و دیگر کشورها در سرزمین شام است.
  • ج ـ محکوم کردن هر گونه برچسب تکفیر و گمراهی که متوجه برخی پیروان مذاهب می‌شود به منظور ممانعت از برانگیختن فتنه. هم چنین تخطئه نویسندگانی که به چنین نوشته‌هایی می‌پردازند. این چیزی است که در نوشته‌ها و دیگر موضع گیری‌های ما کاملا قابل لمس است.

ما هرگز اتهام‌های تکفیری را که مفتی‌های اندکی از اهل سنت بی محابا نثار دیگران می‌کنند، نمی‌پذیریم، هم چنان که یورش ستمگرانه در نوشته‌های برخی شیعیان به بزرگان صحابه گرامی را نیز قبول نداریم.
هم چنین ممانعت از نشر هر آن چه تاریخ اسلام را زشت جلوه می‌دهد، مجدداً شبح نزاع‌ها و اختلاف‌ها را برمی‌انگیزد و به درگیری میان مسلمانان به دلیل حوادث قدیمی و تاریخی دامن می‌زند. از جمله وظایف ما دفن کردن کلیه این آثار تفرقه‌انگیز، شعله‌ور کننده آتش فتنه یا آتش‌افروز میان ما (پیروان مذاهب مختلف) و نبش قبرکننده آن دسته از حوادث تاریخی است که به جای سازندگی، عامل تباهی و به جای وحدت، پراکندگی و تفرقه به دنبال دارد. این کارها رویه گروه‌های متعصب و افراطی است که به اسلام ظلم می‌نمایند. د

  • ـ تشویق مطالعه‌های مقایسه ای فقهی و عقیدتی، به ویژه در بعد مطالعات دانشگاهی تخصصی به شیوه بیان علمی صرف و احترام آمیز دیدگاه‌های دیگران همراه با بیان دلایل و براهینی که باعث بروز نظریه‌های مخالفی از سوی ما یا آنها و جلوه‌گری مسایل با مظاهر مختلف شده است و نیز گسترش روحیه گفت‌وگوی سازنده و نقد علمی صرف و به دور از هر گونه توهین، تهدید، ارعاب و حمله [به دیگران]، زیرا عالمِ واقعا منصف فراتر از اختلاف‌ها قرار می‌گیرد و پذیرفتن عذر دیگران در اختلاف‌ها، روش مسلمان خیرخواه است؛ کسی که صاحب قلبی بزرگ، پاک و خالی از هر گونه کینه، نفرت و خودخواهیِ نفس اماره و دلسوز آینده اسلام و امت اسلامی است.
  • هـ ـ فعالیت‌های مشترک فرهنگی میان علمای بزرگ اهل سنت و شیعه در ماه مبارک رمضان و دیگر مناسبت‌های اسلامی در سطح رسمی، از جمله سخن رانی ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران، محمد خاتمی در کتابخانه ملی اسد در دمشق، شرکت گروه برجسته‌ای از علمای اهل سنت در مراسم هفته وحدت که هر سال در تهران برگزار می‌شود، فعالیت‌های بسیار مثبت فرهنگی رایزنی فرهنگی ایران در دمشق، مثل اجرای مسابقه‌های قرآنی در ماه رمضان، سخن‌رانی‌های عمومی در مناسبت‌های مربوط به اهل بیت(علیهم‌السلام) و انتشار مجله‌های مختلف و نشر پژوهش‌های مقایسه‌ای.

هم‌چنین [فعالیت‌های دیگری که] در سطوح فرهنگی غیر رسمی دیگر [انجام می‌شود] هم چون‌ سخن‌رانی‌هایی که در آرامگاه حضرت زینب(علیها‌السلام) در زینبیه دمشق و نیز در دانشگاه‌ها و مراکز فرهنگی دمشق به وسیله علمای شیعه و اهل سنت با حضور جمع بسیاری از هر دو گروه ارائه می‌شود. به‌همین مناسبت ما فعالیت‌های مجمع [جهانی] تقریب مذاهب اسلامی در ایران را، پس از مصر، مورد قدردانی و ستایش قرار می‌دهیم. [در همین راستا] میزگردهای حیاتی، حساس و مهمی در کانال‌های تلویزیونی ماهواره ای میان علمای اهل سنت و شیعه در سوریه و لبنان برگزار می‌شود که طی آنها مسائل روز بررسی می‌شود و انسجام و هم فکری‌های طرفین با یک‌دیگر روشن می‌گردد.

  • وـ در سطح مردمی نیز شاهد نزدیکی آشکار و تفاهم جدیدی میان اهل سنت و شیعیان در موارد بسیاری هستیم، از جمله:

تأکید بر وحدت عقیده بین دو طرف، وحدت اصول ایمانی ثابت در قرآن کریم و سنت نبوی در گفتار و کردار و نیز وحدت در عبادت با ادای نمازهای واجب، صرف نظر از وسایل آن چون اذان و نحوه ایراد آن، نماز جمعه و جماعت، و نحوه انجام و ادای آنها، زیرا مهم به مورد اجرا گذاردن ارکان (اصول پایه‌ای) اسلام است.
از جمله این پدیده‌ها، مشارکت در تحصیل فرهنگ و علوم مختلف در هر یک از حوزه‌های علمیه دمشق و تهران و توابع آن، وجود دانشگاه مذاهب اسلامی در تهران و نیز تدریس اصول مذاهب مختلف در دانشکده‌های حقوق دانشگاه‌های سوریه است.
اتفاق نظر عملی میان پیروان اهل سنت و شیعه در نبود هر نوع نزاع یا درگیری یا تنشی میان این دو گروه در سرزمین شام و ایران، بلکه احترام متقابل و وجود ازدواج‌های اختیاری موجود میان اهل سنت و شیعه، بدون هیچ ایرادی، تجسم یافته است.
از دیگر پدیده‌های مثبت در این عرصه، وجود تعقل و دورنگری در اجتناب از برانگیختن اسباب اختلاف میان اهل سنت و شیعیان و اقدام هر یک به شیوه‌های [فکری و مذهبی] خود و احترام به منابع اجتهادی نزد هر دو گروه است.
[هم چنین در این کشورها] هر گونه تهمت زنی و ملعنه به شیعیان که از سوی عوام و برخی عالم نمایان ترویج می‌شود، ممنوع است و بر بیان وجه صحیح هر نظر و تفسیر قابل قبول آن انگشت گذارده می‌شود، از جمله پدیده عصمت اهل‌بیت(علیهم‌السلام)(علی، فاطمه، حسن و حسین رضی الله عنهم) و ائمه دوازده گانه‌ای که در شمار پیامبران نیستند، به معنای پایداری در برابر گناه است که آنان را از ارتکاب گناهان کبیره دور می‌دارد و نیز مسئله امامت و برتری امام علی(علیه السلام) بر بقیه خلفای راشدین بر حسب تصور و اعتقاد شیعه و مخالفت توده‌های اهل سنت با ایشان در این مسئله، با توجه به این که مسئله به تاریخ سپرده شده است و برانگیختن آن در زمان ما هیچ فایده و خاصیتی ندارد یا تخطئه جمهور صحابه یا متهم نمودن آنان به اعمالی که منافی صریح قرآن است، با عنایت به این نکته که اگر متنی نبوی صراحتاً بر امامت مولایمان علی بن ابی طالب(رضی الله عنه) وجود داشت، خود آن حضرت در برابر دیگران بدان استناد می‌کرد. از جمله این مسائل، کوشش در اسائه ادب یا کاستن از شأن برخی از مادران مؤمنان (زنان پیامبر(صلی الله علیه وآله)) است، به ویژه آنهایی که در قرآن کریم به صراحت به برائت و پاکی یاد شده‌اند یا توهین به برخی از راویان حدیث. از جمله مسائل قابل بحث، «تقیه» است که به معنای دروغ یا توطئه یا خیانت نیست، بلکه «حفظ خود در برابر زیان دیگران از راه موافقت با او در گفتار یا کرداری است که از نظر عامل به تقیه، مخالف حق است»، به ویژه آن که اصل تقیه در برابر دشمنان در شرع نیز جایز و اخذ به آن صحیح است به وسیله صریح آیه قرآن کریم که می‌فرماید: «إِلاّ أَنْ تَتَّقُوا مِنْهُمْ تُقاةً وَ یُحَذِّرُکمُ اللّهُ نَفْسَهُ وَ إِلَی اللّهِ الْمَصِیرُ» [۲]؛... مگر آن که بخواهید به گونه‌ای از آنان تقیه کنید و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و بازگشت هر چیزی به سوی او است». از جمله دیگر مثال‌های حساس، ازدواج متعه (صیغه) و ضرورت درک آن بر اساس لزوم تحقق هفت شرط از نظر شیعه است، بر خلاف آن چیزی که عوام و فاسقان به این نام مرتکب می‌شوند. شیعیان هم چنان قائل به بقای مشروعیت آن هستند، بر خلاف اهل سنت که قاطعانه قائل به نسخ و بطلان آن اند، گرچه این عمل، قبل از تحریمش در قرآن و سنت، بر اصل اباحه یا عفت مبتنی بوده است. مثال دیگر، ظهور مهدی منتظر است که شرعاً نیز ثابت شده و اختلاف نظر اهل سنت و شیعه تنها در مشخصه‌های آن حضرت، امکانات و تاریخ ظهور ایشان است. نظیر آن، مسئله «البداء» برای خداوند (عزوجل) است که نزد شیعیان امامیه به معنای عیان کردن پس از پنهان کردن، نه عیان شدن پس از پنهان شدن است، البته با منزه دانستن خداوند متعال از هر نقصی و دانستن چیزی که به آن دانا نبوده است. خداوند بسی والاتر و بزرگ‌تر از اینهاست، زیرا علم خداوند متعال در کلیات و جزییات و حال و آینده ثابت است، ولی عیان کردن آن تنها بر حسب مقتضای حکمت [و اراده]اوست.

  • ز ـ واگذاری حساب و کتاب به خداوند متعال. به رغم وجود اختلاف‌های سیاسی و برخی اختلاف‌های مذهبیِ اعتقادی یا فقهی، مهم ترین نکته اطمینان بخش برای هر مرد و زن مسلمان، تسلیم مطلق خداوند متعال بودن در محاسبه خلایق در آن جهان است. خداوند سبحان هم چنان که می‌فرماید: «وَ نَضَعُ الْمَوازِینَ الْقِسْطَ لِیَوْمِ الْقِیامَةِ فَلا تُظْلَمُ نَفْسٌ شَیْئاً وَ إِنْ کانَ مِثْقالَ حَبَّة مِنْ خَرْدَل أَتَیْنا بِها وَ کفی بِنا حاسِبِینَ [۳]؛ و ما در روز رستاخیز ترازوهای دادگر را به کار می‌نهیم، آنگاه بر هیچ کس ستمی نخواهد رفت و اگر کرداری هم سنگ دانه خردلی باشد، آن را به شمار خواهیم آورد و تنها علم ما از همه حساب گران کفایت خواهد کرد. اگر خطایی عمدی وجود داشته باشد، مرتکبان آن را محاسبه خواهد کرد».

بر این اساس، اهل سنت و شیعیان همگی باید کار حساب و رسیدگی به خطاهای [بندگان خدا]را به خدا واگذارند، اعم از این که مربوط به عدالت صحابه یا زیر سؤال بردن برخی از آنان باشد یا مرتبط با مسئله خلافت یا امامت یا مسائل متعلق به امور اجتهادی، چرا که اگر مجتهد درست اجتهاد کرده باشد، دو ثواب و اگر خطا کرده باشد، یک ثواب برایش منظور می‌شود، تا زمانی که بیشترین تلاش خود را برای نیل به حق و صواب به کار می‌برد و تا وقتی که از پختگی علمی و توانایی اجتهاد، حسن نیت، عدالت و پرهیزکاری برخوردار است، به صورتی که کسی از او فرو غلطیدن در لغزش‌ها و خطاهای فاحش را ندیده‌است تا این که صلاحیتش او را در نیل به حق، راه هدایت و راه رشد کمک کند. اصل راهنمای اهل سنت [در این مورد] چنین است: آنها خون‌هایی هستند که خداوند متعال شمشیرهای‌ما را از [آلودگی به] آنها پاک نموده است، پس زبان خود را بدان‌ها آلوده نمی‌سازیم و آن چه میان صحابه اتفاق افتاده، نوعی از اجتهاد است، زیرا به نظر ما صحابه افراد عادلی هستند.

  • ح ـ محبت ا هل بیت. اهل سنت و شیعیان در گرامی داشت اهل بیت و محبت و دوستی آنان وجه اشتراک دارند، زیرا خداوند در قرآن می‌فرماید: «قُلْ لا أَسْئَلُکمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی [۴]؛ بگو: برای این رسالت از شما مزدی نمی‌خواهم، جز دوستداری خویشاوندان خود را». قتاده می‌گوید: مشرکان گفتند: «لابد محمد در برابر آن چه ارائه می‌دهد، درخواست مزد می‌کند.» در پی این سخن آیه فوق نازل شد تا آنان را به دوستی وی و مهربانی به خویشان پیامبر، ترغیب کند. در حدیث آمده است: «فرزندان خود را بر سه خصلت تربیت کنید: عشق به پیامبر، عشق به خاندان او و تلاوت قرآن، زیرا حاملان قرآن در روزی که در آن سایه ای جز سایه خدا نیست، همراه با پیامبران و برگزیدگان خداوند زیر سایه خدا خواهند بود.» [۵] نمازهای واجب یا مستحبی نیز جز با سلام و درود بر محمد و آل‌محمد(صلی‌الله‌علیه‌وآله) صحیح نیست.

این محبت روزنه امید و اساس هم گرایی در تحقق وفاق میان اهل سنت و شیعیان است؛ هر چند شیعیان مفهوم اهل بیت را تنها به اصحاب کسا (علی، فاطمه، حسن و حسین(علیهم‌السلام)) منحصر می‌سازند و اهل سنت گستردگی بیشتری به آن داده، می‌گویند: «درست تر آن است که آنها کسانی هستند که زکات برایشان حرام شده است و ایشان شامل خاندان علی، خاندان جعفر، خاندان عقیل و خاندان عباس می‌شود.» [۶] مادران مومنان (زنان پیامبر(صلی‌‌‌‌‌‌الله علیه‌وآله)) نیز در شمار اهل‌بیت قرار دارند، به دلیل قول خداوند متعال در آیه‌ای که درباره آنها وارد شده است و عنوان آن: «یا نساء النبی» و آخر آن چنین است: «إِنَّما یُرِیدُ اللّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکمْ تَطْهِیراً [۷]؛ خداوند می‌خواهد از شما اهل بیت هر پلیدی را بزداید و شما را به شایستگی پاک گرداند.»

  • ط ـ مشارکت در تألیف مقاله‌ها و پژوهش‌های مقایسه‌ای در زمینه‌های اسلامی شیعی و سنی در سوریه و لبنان به منظور نزدیک سازی دیدگاه‌ها به یک‌دیگر و کاهش حدت و شدت تعصب‌ها و تنش‌های مذهبی و اصرار بر ساختن پل‌های همکاری، تسامح و گفت‌وگو.

آن چه گفته شد، نمونه‌هایی از روند تقریب مذاهب اسلامی در کشور سوریه و دیگر کشورهای سرزمین شام بود که می‌توان گفت تمام آنها نمونه‌های عملی‌ای هستند که تفاوت‌های اجتماعی میان اهل سنت و شیعیان را در این کشورها تقریباً از میان برده‌اند.

ملاحظاتی در خصوص استراتژی تقریب مذاهب اسلامی

متن پیش نویس پیشنهادی استراتژی، به رغم اعلام پیوست آن به نامه دعوت، ضمیمه دعوت نامه شما نبود و احتمالا سهواً جا مانده است، ولی به‌هر حال، به رغم این که پیش نویس پیشنهادی در اختیارم نیست، در این زمینه مواردی را به شرح زیر یادآور می‌شوم:

  • 1ـ کوشش در راستای تعمیم فرهنگ گفت‌وگو، تفاهم و دیدار میان اهل سنت و شیعیان، خشک گرداندن ریشه‌های تعصب بین این دو گروه، گسترش روح تسامح، مهرورزی، حسن ظن و سرشاری دل‌های مومنان از اعتماد و اطمینان، اجتناب از هر آن چه به تفرقه و نفرت می‌انجامد و پیروی از آنچه منابع اساسی شریعت اسلامی مقرر می‌دارد.

[هم چنین] چشم‌پوشی از ارثیه‌های کهنه ای که در کتاب‌های هر دو گروه از آن سرشار و بر زبان‌ها جاری شده است و به میان عوام و جاهلانی که معمولا از کاه کوه می‌سازند و اقدامات نابه‌هنجار و ناروایی انجام می‌دهند که باعث دور ساختن هر گروه از دیگری می‌گردد، سرایت کرده است.
بدبختی امت نیز در اقدامات این جاهلان و عوام و فرو غلطیدن به سخنان ناپسند و تحریکات زشت، حتی در هنگام تلقین مردگان و نیز تبری جستن از صحابه و سب و لعن آنهاست.
هم چنان که سطحی‌نگری طلاب دینی هر دو گروه، شتاب زدگی در داوری نسبت به طرف مقابل، عدم تعمق در فهم نظریه‌های دیگران، مبادله تهمت زنی‌ها و تکذیب‌ها و عدم پذیرش هر گونه عذری در ارزیابی مواضع دیگران، همه این‌ها منجر به تنومندی تفرقه و تقویت اختلاف‌ها می‌گردد.

  • 2ـ باید علمای تقریب دارای مواضع عملی و مراکز و شعبی در سرزمین‌ها و کشورهای اسلامی به منظور تعمیم اندیشه‌های تقریب باشند. [هم چنین] باید از گذشته‌ها ـ هر چه که بود ـ درگذشت و طرفین نسبت به هم‌دیگر «کوتاه» بیایند تا بدین ترتیب احکام شرعی نزدیک‌تر به روح شرع و هدف‌های عمومی آن باشد و مانع شهرت مسلمانان به هر گونه اعمال زشت یا آلودگی به اندیشه‌های مستهجن گردد، با توجه به این که از طرف اهل سنت، که به خاستگاه‌های فکری شیعه احترام می‌گذارند در این مورد هیچ گونه مشکلی وجود ندارد. اصرار در برگزاری کنفرانس‌ها و گردهمایی‌های تقریب با موضوع‌های انتخابی و مفید به طور سالیانه برای گفت‌وگو در مسائل مطرح شده مفید است.
  • 3ـ مجله تقریب بین مذاهب (التقریب) نیاز به گسترش دامنه انتشار و پخش و نیز ایجاد دریچه ای برای مناقشه در مسائل مختلف و دادن آزادی بیان به گوینده و منتقد، بدون تحمیل دیدگاه معینی است. من خود تجربه همکاری با سردبیران برخی مجله‌های شیعی را داشته ام. آنها هر نظری را که مخالف نظر خودشان یا مذهبشان یا گرایششان باشد، رد می‌کنند و به تخطئه نویسنده اش می‌پردازند؛ کاری که باعث ایجاد عقده، اجحاف و عدم مشارکت [دیگران] در ارائه مقالات یا مباحث دیگر می‌شود. علاوه بر این دست اندرکاران مجله‌های شیعی از سخنان سخن رانانی که با نظرشان مخالف باشند، خوششان نمی‌آید، [در حالی که] منبر قلم و سخن امتیازش به همین آزادگی است.
  • 4ـ باید به هر آن چه به تحقق وحدت امت و پاسداری از آن می‌انجامد، عزت و کرامت امت را صیانت می‌بخشد و تمام امکانات و توان امت برای پاسخ به تجاوز به کار گرفته می‌گیرد، اولویت داد. باید همه نیروها درگیر ریشه کن سازی تجاوز متجاوزان مستکبر، کافران و ستم گرانی شوند که در قتل گروه گروه از مسلمانان عزم خود را جزم کرده‌اند، هم چنان که همه جا، به ویژه در عراق، افغانستان و جاهای دیگر [این قتل عام] اتفاق می‌افتد.

ما باید به سربازان مقاومت و دفاع از کشورها به هر وسیله ممکن، از جمله پول، سلاح، نیرو، توجیه [سربازان]، برنامه ریزی و همکاری برای حمایت از آنان در برابر نیروهای شر یاری رسانیم و اجازه انتشار یا انتقال این بلای خانمان سوز به دیگر ملل اسلامی یکی پس از دیگری را ندهیم و اعلام کنیم به مردم]دنیا] که مسلمانان نه شیعه و سنی، بلکه عملا امت واحدی هستند. هم چنان که باید برخی فتواهای گمراه کننده را، مانند این که عملیات فدایی را عملیات انتحاری و نه شهادت‌طلبانه می‌خوانند و رزم در کنار نیروهای مقاومت در عراق را تحریم می‌کنند، به شدت محکوم کرد. چه هدیه ای بهتر از این [فتواها برای]تقدیم کردن به نیروهای اشغالگر و سران ظالم، جنایتکار و سرکش آنان. هم چنین باید فتواهای تکفیرِ دیگران را نیز کنار بگذاریم.

  • 5ـ باید اعلامیه‌ای صادر شود که طی آن هر گونه فعالیت تبلیغی و فراخوانی به انتقال از مذهبی به مذهب دیگر منع شود، برخلاف آن چه در حال حاضر در خصوص گسترش مذهب تشیع در روستاها، آبادی‌ها و شهرهای سوریه با تکیه بر بخشیدن اموال و پاداش‌های مادی در درجه اول در برابر پذیرش تشیع شاهد آنیم. این کار با ساده ترین اصول تقریب و نزدیکی منافات دارد و درست متضاد با آروزیی است که همگی در مورد افشاندن بذر محبت و اعتماد به جای کینه و نفرت داریم. در غیر این صورت ظاهر و باطن اوضاع [و حرف ما و عملمان] متفاوت خواهد بود. نه شیعیان آن قدر کم هستند که لازم باشد تعدادشان زیاد شود و نه اهل سنت پیروان شمار بیشتر و فراوان ترند تا انتقال صدها تن از آنان به مذهب تشیع زیانی متوجه ایشان سازد.

این مطالب را خیلی صریح بیان کردم. اگر چنین نکنیم، کار و روش ما بیهوده خواهد بود و در نهان، کاری می‌کنیم که با آن چه در عمل و ظاهر انجام می‌شود، متفاوت است.
باید شعار اساسی و خدشه ناپذیر خود را، هم در تئوری و هم در عمل، آیه: «إِنَّ هذِهِ أُمَّتُکمْ أُمَّةً واحِدَةً وَ أَنَا رَبُّکمْ فَاعْبُدُونِ [۸]؛ به راستی این آیین شماست، آیینی یگانه و منم پروردگار شما، پس مرا بپرستید»، قرار دهیم. سپاس خدای را که پیش از وجود مذاهب و فرقه‌ها و تقسیم مسلمانان به گروه‌های مختلف و دسته‌های متخاصم، نعمت ایمان و اسلام را ارزانی ما داشت.

پانویس

  1. استاد دانشگاه دمشق، دانشكده شريعت، دكترای فقه و اصول.
  2. آل‌عمران(3):28.
  3. انبیاء(21):47.
  4. شوری(42): 23.
  5. صاحب الفردوس و ابن النجار به نقل از علی(رضي الله عنه) اين حديث را روايت كرده‌اند، ولی هم چنان كه سيوطی يادآور شده، حديث ضعيفی است و به حديث ضعيف تنها در جنبه‌های مثبت عمل می‌شود.
  6. سبل السلام، ج 1، ص 193.
  7. احزاب(33): 32.
  8. انبیاء(21): 92