سید مرتضی علم‌الهدی: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۱: خط ۲۱:


== ولادت و نسب سید مرتضی ==
== ولادت و نسب سید مرتضی ==
علی بن حسین بن موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم بن امام کاظم(ع)٬ در سال ۳۵۵ق. در [[بغداد]] به دنیا آمد. کنیه‌اش ابوالقاسم و مشهور به سید مرتضی بود<ref>تهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ج۲، صص۱۲۰-۱۲۱</ref>. پدرش٬ ابو احمد حسین٬ از علمای سرشناس شیعه بود و به دستگاه خلافت و حاکمان [[آل بویه]] نزدیک بود و نقیب [[علویان]]، رئیس دیوان مظالم و امیر حج بود<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۱۸۲؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲۱، ص۱۹</ref>. مادر سید مرتضی، فاطمه دختر حسن (یا حسین) بن احمد بن حسن بن علی بن عمرالاشرف بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب(ع) (متوفای ۳۸۵ق) بود<ref> المحامی رشید الصفار، ترجمة الشریف المرتضی، در: شریف مرتضی، ۱۴۱۵ه‍.ق. ، صص۱۱-۱۲</ref>.
علی بن حسین بن موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم بن امام کاظم (علیه‌السّلام)٬ در سال ۳۵۵ق. در [[بغداد]] به دنیا آمد. کنیه‌اش ابوالقاسم و مشهور به سید مرتضی بود<ref>تهرانی، طبقات اعلام الشیعة، ج۲، صص۱۲۰-۱۲۱</ref>. پدرش٬ ابو احمد حسین٬ از علمای سرشناس شیعه بود و به دستگاه خلافت و حاکمان [[آل بویه]] نزدیک بود و نقیب [[علویان]]، رئیس دیوان مظالم و امیر حج بود<ref>ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج۹، ص۱۸۲؛ ذهبی، تاریخ الاسلام، ج۲۱، ص۱۹</ref>. مادر سید مرتضی، فاطمه دختر حسن (یا حسین) بن احمد بن حسن بن علی بن عمرالاشرف بن علی بن حسین بن علی بن ابی‌طالب(علیه‌السّلام) (متوفای ۳۸۵ق) بود<ref> المحامی رشید الصفار، ترجمة الشریف المرتضی، در: شریف مرتضی، ۱۴۱۵ه‍.ق. ، صص۱۱-۱۲</ref>.


== القاب سید مرتضی ==
== القاب سید مرتضی ==
سید مرتضی القاب متعدد و مشهوری دارد.  
سید مرتضی القاب متعدد و مشهوری دارد.  
* از آنجا‌که نسب او هم از سوی پدر و هم از سوی مادر حسینی است به او <big>شریف</big> می‌گویند.  
* از آنجا‌که نسب او هم از سوی پدر و هم از سوی مادر حسینی است به او <big>شریف</big> می‌گویند.  
* همچنین او به <big>علم‌الهدی</big> معروف است. بنابر گزارشی٬ یکی از بزرگان معاصران سید مرتضی [[علی بن ابی‌طالب|علی بن ابی طالب]](ع) را در خواب دید که سید مرتضی را با لقب علم‌الهدی خواند و از آن شخص او را به این لقب خطاب کرد<ref>خوانساری٬ روضات الجنات٬ ج۴ ٬ ص۲۹۵</ref>  
* همچنین او به <big>علم‌الهدی</big> معروف است. بنابر گزارشی٬ یکی از بزرگان معاصران سید مرتضی [[علی بن ابی‌طالب]] (ععلیه‌السّلام) را در خواب دید که سید مرتضی را با لقب علم‌الهدی خواند و از آن شخص او را به این لقب خطاب کرد<ref>خوانساری٬ روضات الجنات٬ ج۴ ٬ ص۲۹۵</ref> .
* از دیگر القاب او <big>ذُوالمَجدَین</big>. است‌که به دستور بهاءالدوله بویه‌ای به او داده شد<ref>ابن جوزی٬ المنتظم٬ ج۱۵ ٬ ص۵۴</ref>.  
* از دیگر القاب او <big>ذُوالمَجدَین</big>. است‌که به دستور بهاءالدوله بویه‌ای به او داده شد<ref>ابن جوزی٬ المنتظم٬ ج۱۵ ٬ ص۵۴</ref>.  
* او را هم‍چنین ا<big>بوالثمانین</big> و <big>ذوالثمانین</big> خوانده‌اند زیرا هشتاد کتاب نوشت٬ مالک هشتاد روستا بود و هشتاد سال و هشت ماه زندگی کرد<ref>خوانساری٬ روضات الجنات٬ ج۴ ٬ ص۲۹۶</ref>.
* او را هم‍چنین ا<big>بوالثمانین</big> و <big>ذوالثمانین</big> خوانده‌اند زیرا هشتاد کتاب نوشت٬ مالک هشتاد روستا بود و هشتاد سال و هشت ماه زندگی کرد<ref>خوانساری٬ روضات الجنات٬ ج۴ ٬ ص۲۹۶</ref>.


== تحصیلات سید مرتضی ==
== تحصیلات سید مرتضی ==
پیشوای شیعه ([[شیخ مفید]]) شبی در خواب دید [[فاطمه بنت محمد (زهرا)]] دخت گرامی [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر گرامی اسلام (ص)]] دست دو فرزندش ‍ [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن]] و [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین]] (ع) را گرفته آنها را به نزد او آورد و پس از سلام گفت: (جناب استاد! این دو پسران من هستند، به آنها علم [[فقه]] و احکام دین بیاموز! استاد از خواب برخاست و پس از انجام کارهای لازم و با اندیشه‌های مختلفی که گریبانگیر او بود به محفل درس خود که [[مسجد]] براثا واقع در محله شیعه نشین [[بغداد]] بود آمد و پس از لحظاتی درس را شروع کرد.  
پیشوای شیعه ([[شیخ مفید]]) شبی در خواب دید [[فاطمه بنت محمد (زهرا)|فاطمه زهرا (سلام‌الله علیها)]] دخت گرامی [[محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا)|پیامبر گرامی اسلام (صلّی‌الله علیه وآله)]] دست دو فرزندش ‍ [[حسن بن علی (مجتبی)|امام حسن]] و [[حسین بن علی (سید الشهدا)|امام حسین]] (علیهم‌السّلام) را گرفته آنها را به نزد او آورد و پس از سلام گفت: (جناب استاد! این دو پسران من هستند، به آنها علم [[فقه]] و احکام دین بیاموز! استاد از خواب برخاست و پس از انجام کارهای لازم و با اندیشه‌های مختلفی که گریبانگیر او بود به محفل درس خود که [[مسجد]] براثا واقع در محله شیعه نشین [[بغداد]] بود آمد و پس از لحظاتی درس را شروع کرد.  


در کلاس درس مسئله خاصی پیش نیامد و موضوع خواب روشن نشد ولی چند لحظه پس از پایان درس دید زنی باوقار خاصی در حالی که دست دو فرزندش را گرفته و پیرامونش را زنانی که گویا از کنیزان او هستند همراهی می‌کنند وارد مسجد شدند و پس از سلام نشستند. وقتی استاد فهمید که او فاطمه دختر ناصر کبیر است به احترام او از جا برخاست.
در کلاس درس مسئله خاصی پیش نیامد و موضوع خواب روشن نشد ولی چند لحظه پس از پایان درس دید زنی با وقار خاصی در حالی که دست دو فرزندش را گرفته و پیرامونش را زنانی که گویا از کنیزان او هستند همراهی می‌کنند وارد مسجد شدند و پس از سلام نشستند. وقتی استاد فهمید که او فاطمه دختر ناصر کبیر است به احترام او از جا برخاست.


مادر دو فرزند (علی و محمد) خطاب به استاد گفت: جناب شیخ! این دو پسران من هستند آنان را خدمت شما آوردم تا علم فقه بیاموزند! مرجع بزرگ شیعه فوری به یاد خواب شب گذشته افتاد و شروع به گریستن نمود. همه حاضران مبهوت شدند و سبب گریه او را سؤال کردند. استاد لب به سخن گشود و خواب شب گذشته خود را که تعبیر شده بود برای آنان نقل کرد، سپس با کمال اشتیاق تعلیم و تربیت آن دو برادر را به عهده گرفت و در پیش‌ برد آنان به درجات علمی و عملی همت گماشت و آنچنان درهای علوم و [[علوم اسلامی|معارف اسلامی]] را به روی آنان گشود که هر دو از نوابغ روزگار و عالمان نامدار به شمار آمدند<ref>سید مرتضی
مادر دو فرزند (علی و محمد) خطاب به استاد گفت: جناب شیخ! این دو پسران من هستند آنان را خدمت شما آوردم تا علم فقه بیاموزند! مرجع بزرگ شیعه فوری به یاد خواب شب گذشته افتاد و شروع به گریستن نمود. همه حاضران مبهوت شدند و سبب گریه او را سؤال کردند. استاد لب به سخن گشود و خواب شب گذشته خود را که تعبیر شده بود برای آنان نقل کرد، سپس با کمال اشتیاق تعلیم و تربیت آن دو برادر را به عهده گرفت و در پیش‌ برد آنان به درجات علمی و عملی همت گماشت و آنچنان درهای علوم و [[علوم اسلامی|معارف اسلامی]] را به روی آنان گشود که هر دو از نوابغ روزگار و عالمان نامدار به شمار آمدند<ref>سید مرتضی
خط ۵۶: خط ۵۶:
* کتاب [[الشافی (کتاب)|الشافی]]؛
* کتاب [[الشافی (کتاب)|الشافی]]؛
* کتاب [[جمل العلم والعمل (کتاب)|جمل العلم والعمل]]؛
* کتاب [[جمل العلم والعمل (کتاب)|جمل العلم والعمل]]؛
* کتاب [[تنزیه الأنبیاء(ع) (کتاب)|تنزیه الأنبیاء(ع)]]؛
* کتاب [[تنزیه الأنبیاء (کتاب)|تنزیه الأنبیاء (علیهم‌السّلام)]]؛
* [[امالی (کتاب)|امالی]]؛
* [[امالی (کتاب)|امالی]]؛
* کتاب [[الغرر والفوائد (کتاب)|الغرر والفوائد]] ؛
* کتاب [[الغرر والفوائد (کتاب)|الغرر والفوائد]] ؛
خط ۶۸: خط ۶۸:


پس از مدتی پیکر مطهر او به کربلا منتقل شد و در جوار [[حسین بن علی (سید الشهدا)|سید الشهدا (علیه‌السلام)]] در کنار قبر برادرش [[ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی|سید رضی]] در مقبره ابراهیم مجاب (نیای بزرگشان) دفن گردید.
پس از مدتی پیکر مطهر او به کربلا منتقل شد و در جوار [[حسین بن علی (سید الشهدا)|سید الشهدا (علیه‌السلام)]] در کنار قبر برادرش [[ابوالحسن محمد بن الحسین بن موسی|سید رضی]] در مقبره ابراهیم مجاب (نیای بزرگشان) دفن گردید.
نجاشی در رجال خود می‌نویسد: او در سال مزبور وفات یافت فرزندش بر او نماز گزارد و در خانه‌اش دفن شد. من و ابویعلی جعفری (داماد شیخ مفید) و سلار بن عبدالعزیز او را غسل دادیم. جنازه او به کربلای معلی منتقل شده و در جوار مطهر حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام)  مهمان آن بزرگوار گردید<ref> احمد بن عباس نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۷۰</ref>.
[[نجاشی]] در رجال خود می‌نویسد: او در سال مزبور وفات یافت فرزندش بر او نماز گزارد و در خانه‌اش دفن شد. من و ابویعلی جعفری (داماد شیخ مفید) و سلار بن عبدالعزیز او را غسل دادیم. جنازه او به کربلای معلی منتقل شده و در جوار مطهر حضرت سیدالشهدا (علیه‌السلام)  مهمان آن بزرگوار گردید<ref> احمد بن عباس نجاشی، رجال النجاشی، ص۲۷۰</ref>.


در کتاب «رجال [[سید محمد مهدی‌ طباطبایی بحر العلوم|بحرالعلوم]]» آمده است: به من خبر رسید که بعضی از فرمانروایان روم - فکر می‌کنم سال ۹۴۲ - قبر مرحوم سید مرتضی را کندند و دیدند که بدن او هنوز (بعد از پانصد سال و‌ اندی) تازه است و زمین و خاک آن را تغییر نداده و نقل شده که آثار حنا نیز هنوز در دست‌ها و موهای صورتش وجود داشته است<ref>سیدمرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ص۳۹</ref>.
در کتاب «رجال [[سید محمد مهدی‌ طباطبایی بحر العلوم|بحرالعلوم]]» آمده است: به من خبر رسید که بعضی از فرمانروایان روم - فکر می‌کنم سال ۹۴۲ - قبر مرحوم سید مرتضی را کندند و دیدند که بدن او هنوز (بعد از پانصد سال و‌ اندی) تازه است و زمین و خاک آن را تغییر نداده و نقل شده که آثار حنا نیز هنوز در دست‌ها و موهای صورتش وجود داشته است<ref>سیدمرتضی، رسائل الشریف المرتضی، ص۳۹</ref>.
Writers، confirmed، مدیران
۸۷٬۸۱۰

ویرایش