confirmed
۵٬۹۲۲
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۷: | خط ۱۷: | ||
==مرجئه در لغت== | ==مرجئه در لغت== | ||
لغت مرجئه از مرجی | لغت مرجئه از مرجی بهمعنای تاخیر انداختن میآید. این فرقه خود را مرجئه نامیدند، زیرا معتقدند مرتکب [[گناه کبیره]]، مستحق آتش)( عذاب ابدی) نیست، بلکه باید کار او را به[[خدا]] واگذار کرد. | ||
==مرجئه در اصطلاح== | ==مرجئه در اصطلاح== | ||
مرجئه پس از [[خوارج]] | مرجئه پس از [[خوارج]] بهوجود آمدند و پرسش اصلی و اولیهشان این بود که آیا مرتکب گناه کبیره در آتش ابدی خواهد ماند یا نه؟ بهدنبال این پرسش، سخن از تعریف[[ایمان]] بهمیان آمد. | ||
==عقاید مرجئه== | ==عقاید مرجئه== | ||
آنان معتقد بودند ایمان بر گفتار زبانی و گفتار زبانی بر عمل مقدم است و کسی که عملی نداشته باشد اما ایمان داشته | آنان معتقد بودند ایمان بر گفتار زبانی و گفتار زبانی بر عمل مقدم است و کسی که عملی نداشته باشد اما ایمان داشته باشد، رستگار خواهد بود. بنابراین، اگر کسی ایمان داشته باشد و گناه کند، ضرر نخواهد کرد و رستگار است. چنانچه اگر [[کافر]] کار نیکی بهجا آورد، ولی چون ایمان ندارد،پس بهرهای از عمل خود نخواهد برد. | ||
نقطه اشتراک تمامی طرفداران مرجئه، جدا کردن حوزه ایمان از عمل است. اما درباره ماهیت ایمان، اختلافهایی بین آنان وجود دارد. | |||
نقطه اشتراک تمامی طرفداران | |||
==دیدگاههای مختلف مرجئه درباره ایمان== | ==دیدگاههای مختلف مرجئه درباره ایمان== | ||
بعضی ایمان را | بعضی ایمان را معرفت دانستهاند و عدهای دیگر علاوه بر معرفت، خضوع قلبی را اضافه کردهاند و بعضی نیز تصدیق (اقرار زبانی) را لازم دانستهاند. | ||
در نظریه | در نظریه افراطگونه، ایمان همان تصدیق است. بنابراین، اقرار زبانی و اصولا معرفت خدا، ربطی بهتعریف ایمان ندارد. | ||
بعضی گفتهاند که اعتراف بهحقانیت رسولان خدا، داخل در مفهوم ایمان است که البته این مساله نیز مورد اختلاف است. | |||
یکی دیگر از مسائل اختلافی درباره | یکی دیگر از مسائل اختلافی درباره ایمان، ارتباط درونی اجزای ایمان و مرز کفر است. | ||
پیرو اختلاف نظر در تعریف مفهوم ایمان، در تعریف مرز کفر هم دیدگاههای مختلفی وجود دارد؛ مثلا اگر ما ایمان را فقط معرفت بدانیم، طبعا جهالت مرز کفر است. | |||
البته باید توجه داشت با توجه | البته باید توجه داشت با توجه بهفلسفه پیدایش مرجئه، کشش اصلی بهسمت اثبات ایمان و دور شدن از [[تکفیر]] و کفر است. در این@صورت شرایط برای ایمان سهل تر و برای تکفیر دشوارتر است. اشعری میگوید: مرجئه جز کسانی را که همه امت بر تکفیر آنها اجماع دارند کافر نمیدانند. | ||
در کنار این مطلب توجه به این مساله که عضدالدین ریجی مینویسد: جمهور فقها و متکلمان احدی از اهل قبله را تکفیر نمیکنند جالب و تامل برانگیز است. | در کنار این مطلب توجه به این مساله که عضدالدین ریجی مینویسد: جمهور فقها و متکلمان احدی از اهل قبله را تکفیر نمیکنند جالب و تامل برانگیز است. |