موسویه (موسائیه): تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'علیه السلام' به 'علیهالسلام') |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۱۱ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''موسویه''' یا '''موسائیه''' گروهی از فرقه [[غلاة]] بودند که از امام کاظم طرفداری کرده و منتظر رجعت او بودند. | {{جعبه اطلاعات فرق و مذاهب | ||
| عنوان = موسویه | |||
| تصویر = | |||
| توضیح تصویر = | |||
| نام = | |||
| نام رایج = | |||
| تاریخ شکل گیری = | |||
| قرن شکل گیری = | |||
| مبدأ شکل گیری = گروهی از فرقه [[غلاة|غُلاة]] | |||
| موسس = | |||
| عقیده = امام موسیبنجعفر (علیهالسّلام) زنده است و به وقت خودش بر شرق و غرب عالم مسلط خواهد شد و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد. | |||
}} | |||
'''موسویه''' یا '''موسائیه''' گروهی از فرقه [[غلاة|غُلاة]] بودند که از [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام کاظم (علیهالسّلام)]] طرفداری کرده و منتظر [[رجعت]] او بودند. | |||
== شرح حال == | ==شرح حال== | ||
به | به فرقۀ '''موسویه''' «[[واقفیه]]» نیز میگفتند که در برابر فرقۀ «[[قطعیه]]» قرار داشتند. از اینرو، واقفیه، اصطلاحی است که بر عدهای از منحرفین از [[اسلام]] یا [[امامیه|مکتب امامیه]] اطلاق میشود. این عده با توقف بر [[امامت]] و مهدویت امام خویش و با انحراف از [[امامیه]] به وجود آمدند. با اینحال، واقفیه بهطور مطلق، به افراد یا گروههایی گفته میشود که معتقدند [[موسی بن جعفر (کاظم)|امام موسیبنجعفر (علیهالسّلام)]] زنده و او [[حجت بن حسن (مهدی)|مهدی منتظر]] است. این فرقه در برابر فرقه قطعیه که نامی دیگر از [[شیعه اثنی عشری|شیعه اثنیعشریه]] است، قرار دارد که بر مرگ موسیبنجعفر قطع و یقین کردند و به امامت [[علی بن موسی (رضا)|علیبنموسیالرضا (علیهالسّلام)]] و پس از وی به امامت امامان دیگر قائل گشتند. | ||
== عقاید == | ==عقاید== | ||
'''موسائیه''' معتقد بودند که امام موسیبنجعفر (علیهالسّلام) زنده است و به وقت خودش بر شرق و غرب عالم مسلط خواهد شد و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد. او مهدی قائم است. و اما افرادی چون [[هارونالرشید]] و یارانش به مردم وانمود میکردند که امام از دنیا رفته است در حالیکه امام زنده و فعلا از دید مردم پنهان شده است. موسویه برای تایید ادعای خویش، به روایتی از امام صادق (علیهالسّلام) که درباره مهدویت نقل شده است؛ استناد میکردند که به بخشی از آن اشاره میشود: «هو القائمالمهدی فان یدهده رأسه علیکم من جبل فلا تصدقوا فانه القائم.» یعنی او مهدیقائم است و اگر ببینید سر او غلتانغلتان از کوهی فرود میآید باور نکنید و بدانید که او زنده و مهدی قائمآلمحمد است. | |||
و اما برخی از افراد این فرقه معتقد بودند که امام کاظم | و اما برخی از افراد این فرقه معتقد بودند که امام کاظم (علیهالسّلام) قائم است، اما از دنیا رفته است و پس از مرگش کسی به عنوان امام معرفی نشده است. پس خود او پس از مرگ رجعت خواهد کرد و در مکانی پنهان میشود و یارانش با وی دیدار میکنند و گوش به امر و نهی او میدهند. این گروه نیز چون گروه سابق، برای تایید ادعای خود به روایتی از امام صادق استناد میکردند که فرمود:«سمی القائم قائما لانه یقوم بعد ما یموت». یعنی به ایندلیل قائم را قائم خوانند که پس از مرگ بر میخیزد. و باز عدهای از این فرقه معتقد بودند که حضرت، مثل [[عیسی بن مریم|عیسیبنمریم]] است، جز آن که عیسی بن مریم باز نمیگردد، ولی او در زمان موعود باز میگردد و جهان پر شده از جور و ستم را از عدل و داد پر خواهد کرد، زیرا که پدرش امام صادق (علیهالسّلام) فرمود که او به عیسی (علیهالسّلام) بن مریم شبیه است و به دست [[بنىعباس|بنیعباس]] کشته میشود و چنان که گفته بود، به دست ایشان کشته شد. برخی دیگر از ایشان میگفتند که امام کشته نشده است، بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است و خداوند او را نزد خود به آسمان برده و هنگام قیامش، او را به زمین باز میگرداند. از منظر عدهای دیگر امام رضا (علیهالسّلام) و کسانی که پس از او به امامت برخاستند، در واقع امام نبودند؛ بلکه جانشینانی بودند که یکی پس از دیگری آمدند تا اینکه زمان برانگیخته شدن او فرا برسد و بر مردم واجب است که از جانشینان وی فرمان برند. نگاه برخی دیگر این بود که ما نمیدانیم که حضرت زنده است، زیرا پیرو اخبار فراوان، وی مهدی قائم است و دروغ پنداشتن آن جایز نیست. از طرف دیگر، خبر مرگ پدر و نیاکانش به گوش ما رسیده است؛ بنابراین ما نباید درباره مرگ و زندگی حضرت بحث کنیم، بلکه باید بر امامتش استوار باشیم و پا را فراتر از آن ننهیم تا حقیقت حال روشن شود. و اما عدهای دیگر که «[[بشریه]]» نام داشتند، معتقد بودند که موسی بن جعفر (علیهالسّلام) زنده است و به زندان هم نرفته و او مهدی قائم است<ref>ر. ک. مشکور محمد جواد؛ فرهنگ فرق اسلامی؛ مشهد، نشر آستان قدس رضوی؛ سال 1372 شمسی؛ چاپ دوم، ص 431 با ویرایش و اصلاح عبارات.</ref>،<ref>نوبختی حسن بن موسی؛ فرق الشيعة؛ ترجمه و تحقيق محمد جواد مشكور؛ تهران؛ نشر مركز انتشارات علمى و فرهنگى، ص 79- 85.</ref>،<ref>اشعری قمی سعدبن عبدالله؛ المقالات و الفرق؛ تحقيق محمد جواد مشكور؛ تهران، سال 1963 میلادی؛ صفحات 93، 173، 235، 237.</ref>،<ref>اشعری ابوالحسن؛ مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين؛ مصر، ص 28.</ref>،<ref>اسفرایینی شاهفور بن طاهر؛ التبصير فى الدين و تمييز الفرقة الناجية عن الفرق الهالكين؛ تحقيق شيخ محمد زاهد بن الحسن الكوثرى؛ قاهره، سال 1940 میلادی، ص 23.</ref>. | ||
و اما عدهای دیگر که | |||
== پانویس == | ==پانویس== | ||
{{پانویس}} | {{پانویس}} | ||
{{فرق و مذاهب}} | |||
[[رده:فرق و مذاهب]] | [[رده:فرق و مذاهب]] |
نسخهٔ کنونی تا ۲۶ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۹:۳۶
موسویه | |
---|---|
مبدأ شکل گیری | گروهی از فرقه غُلاة |
عقیده | امام موسیبنجعفر (علیهالسّلام) زنده است و به وقت خودش بر شرق و غرب عالم مسلط خواهد شد و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد. |
موسویه یا موسائیه گروهی از فرقه غُلاة بودند که از امام کاظم (علیهالسّلام) طرفداری کرده و منتظر رجعت او بودند.
شرح حال
به فرقۀ موسویه «واقفیه» نیز میگفتند که در برابر فرقۀ «قطعیه» قرار داشتند. از اینرو، واقفیه، اصطلاحی است که بر عدهای از منحرفین از اسلام یا مکتب امامیه اطلاق میشود. این عده با توقف بر امامت و مهدویت امام خویش و با انحراف از امامیه به وجود آمدند. با اینحال، واقفیه بهطور مطلق، به افراد یا گروههایی گفته میشود که معتقدند امام موسیبنجعفر (علیهالسّلام) زنده و او مهدی منتظر است. این فرقه در برابر فرقه قطعیه که نامی دیگر از شیعه اثنیعشریه است، قرار دارد که بر مرگ موسیبنجعفر قطع و یقین کردند و به امامت علیبنموسیالرضا (علیهالسّلام) و پس از وی به امامت امامان دیگر قائل گشتند.
عقاید
موسائیه معتقد بودند که امام موسیبنجعفر (علیهالسّلام) زنده است و به وقت خودش بر شرق و غرب عالم مسلط خواهد شد و جهان را از عدل و داد پر خواهد کرد. او مهدی قائم است. و اما افرادی چون هارونالرشید و یارانش به مردم وانمود میکردند که امام از دنیا رفته است در حالیکه امام زنده و فعلا از دید مردم پنهان شده است. موسویه برای تایید ادعای خویش، به روایتی از امام صادق (علیهالسّلام) که درباره مهدویت نقل شده است؛ استناد میکردند که به بخشی از آن اشاره میشود: «هو القائمالمهدی فان یدهده رأسه علیکم من جبل فلا تصدقوا فانه القائم.» یعنی او مهدیقائم است و اگر ببینید سر او غلتانغلتان از کوهی فرود میآید باور نکنید و بدانید که او زنده و مهدی قائمآلمحمد است. و اما برخی از افراد این فرقه معتقد بودند که امام کاظم (علیهالسّلام) قائم است، اما از دنیا رفته است و پس از مرگش کسی به عنوان امام معرفی نشده است. پس خود او پس از مرگ رجعت خواهد کرد و در مکانی پنهان میشود و یارانش با وی دیدار میکنند و گوش به امر و نهی او میدهند. این گروه نیز چون گروه سابق، برای تایید ادعای خود به روایتی از امام صادق استناد میکردند که فرمود:«سمی القائم قائما لانه یقوم بعد ما یموت». یعنی به ایندلیل قائم را قائم خوانند که پس از مرگ بر میخیزد. و باز عدهای از این فرقه معتقد بودند که حضرت، مثل عیسیبنمریم است، جز آن که عیسی بن مریم باز نمیگردد، ولی او در زمان موعود باز میگردد و جهان پر شده از جور و ستم را از عدل و داد پر خواهد کرد، زیرا که پدرش امام صادق (علیهالسّلام) فرمود که او به عیسی (علیهالسّلام) بن مریم شبیه است و به دست بنیعباس کشته میشود و چنان که گفته بود، به دست ایشان کشته شد. برخی دیگر از ایشان میگفتند که امام کشته نشده است، بلکه به مرگ طبیعی از دنیا رفته است و خداوند او را نزد خود به آسمان برده و هنگام قیامش، او را به زمین باز میگرداند. از منظر عدهای دیگر امام رضا (علیهالسّلام) و کسانی که پس از او به امامت برخاستند، در واقع امام نبودند؛ بلکه جانشینانی بودند که یکی پس از دیگری آمدند تا اینکه زمان برانگیخته شدن او فرا برسد و بر مردم واجب است که از جانشینان وی فرمان برند. نگاه برخی دیگر این بود که ما نمیدانیم که حضرت زنده است، زیرا پیرو اخبار فراوان، وی مهدی قائم است و دروغ پنداشتن آن جایز نیست. از طرف دیگر، خبر مرگ پدر و نیاکانش به گوش ما رسیده است؛ بنابراین ما نباید درباره مرگ و زندگی حضرت بحث کنیم، بلکه باید بر امامتش استوار باشیم و پا را فراتر از آن ننهیم تا حقیقت حال روشن شود. و اما عدهای دیگر که «بشریه» نام داشتند، معتقد بودند که موسی بن جعفر (علیهالسّلام) زنده است و به زندان هم نرفته و او مهدی قائم است[۱]،[۲]،[۳]،[۴]،[۵].
پانویس
- ↑ ر. ک. مشکور محمد جواد؛ فرهنگ فرق اسلامی؛ مشهد، نشر آستان قدس رضوی؛ سال 1372 شمسی؛ چاپ دوم، ص 431 با ویرایش و اصلاح عبارات.
- ↑ نوبختی حسن بن موسی؛ فرق الشيعة؛ ترجمه و تحقيق محمد جواد مشكور؛ تهران؛ نشر مركز انتشارات علمى و فرهنگى، ص 79- 85.
- ↑ اشعری قمی سعدبن عبدالله؛ المقالات و الفرق؛ تحقيق محمد جواد مشكور؛ تهران، سال 1963 میلادی؛ صفحات 93، 173، 235، 237.
- ↑ اشعری ابوالحسن؛ مقالات الاسلاميين و اختلاف المصلين؛ مصر، ص 28.
- ↑ اسفرایینی شاهفور بن طاهر؛ التبصير فى الدين و تمييز الفرقة الناجية عن الفرق الهالكين؛ تحقيق شيخ محمد زاهد بن الحسن الكوثرى؛ قاهره، سال 1940 میلادی، ص 23.