محمد بن عبد‌الله (خاتم الانبیا): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۸۹: خط ۸۹:
وضعیت اسف‌بار بنی‌هاشم در شعب به مدت سه سال ادامه داشت به‌گونه‌ای که ناله‌های فرزندان آنان، آرام‌آرام، موجب نرمی دل‌های بعضی از متنفذان قریش شد. به همین دلیل تصمیم گرفتند تا این پیمان‌نامه را پاره کنند. از طرف دیگر جبرئیل خبر خورده شدن پیمان‌نامه توسط موریانه‌ها را به رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) داد. این دو رویداد موجب شد تا بنی‌هاشم از شعب بیرون آیند و به زندگی عادی خود بازگردند.  
وضعیت اسف‌بار بنی‌هاشم در شعب به مدت سه سال ادامه داشت به‌گونه‌ای که ناله‌های فرزندان آنان، آرام‌آرام، موجب نرمی دل‌های بعضی از متنفذان قریش شد. به همین دلیل تصمیم گرفتند تا این پیمان‌نامه را پاره کنند. از طرف دیگر جبرئیل خبر خورده شدن پیمان‌نامه توسط موریانه‌ها را به رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) داد. این دو رویداد موجب شد تا بنی‌هاشم از شعب بیرون آیند و به زندگی عادی خود بازگردند.  
==عام الحزن==
==عام الحزن==
پس از آنکه بنی‌هاشم از شعب ابی‌طالب بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی رفت، دو اتفاق تلخ برای رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) افتاد تا ایشان سال دهم بعثت را عام الحزن (سال غم و اندوه) بنامد. این دو اتفاق، یکی وفات عموی ایشان حضرت ابوطالب (علیه‌السلام) بود و دیگری به فاصله چند روز،[۳۸] <ref>بنا به نقلی سی و پنج‌روز و یا بیست و پنج روز و یا پنج و یا سه روز بعد از وفات ابوطالب، حضرت خدیجه کبری، از دنیا رفتند. وفات همسر با وفای ایشان ام‌المؤمنین حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) بود. حضرت هر دوی این بزرگواران را در قبرستان مُعَلیّ در کنار جدشان عبدالمطلب دفن کردند.</ref>  
پس از آنکه بنی‌هاشم از [[شعب ابی‌طالب]] بیرون آمدند و وضعیت آنها رو به بهبودی رفت، دو اتفاق تلخ برای رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) افتاد تا ایشان سال دهم بعثت را عام الحزن (سال غم و اندوه) بنامد. این دو اتفاق، یکی وفات عموی ایشان حضرت ابوطالب (علیه‌السلام) بود و دیگری به فاصله چند روز،[۳۸] <ref>بنا به نقلی سی و پنج‌روز و یا بیست و پنج روز و یا پنج و یا سه روز بعد از وفات ابوطالب، [[حضرت خدیجه کبری (سلام الله علیها)|حضرت خدیجه کبری]]، از دنیا رفتند. وفات همسر با وفای ایشان [[أمهات المؤمنین|أم‌المؤمنین]] حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) بود. حضرت هر دوی این بزرگواران را در قبرستان مُعَلیّ در کنار جدشان [[عبدالمطلب]] دفن کردند.</ref>  
رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) در مورد عمویشان می‌فرمایند: «تا روزی که ابوطالب وفات یافت، دست قریش از آزار و اذیت من کوتاه بود.»[۳۹] •  <ref>امتاع الاسماع، ص۲۷؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۳۹؛ الکامل، ج۲، ص۶۳؛ طبقات الکبری، ج۱، ص ۲۱۱</ref>  
رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) در مورد عمویشان می‌فرمایند: «تا روزی که [[ابوطالب]] وفات یافت، دست قریش از آزار و اذیت من کوتاه بود.»[۳۹] •  <ref>امتاع الاسماع، ص۲۷؛ اسدالغابه، ج ۵، ص ۴۳۹؛ الکامل، ج۲، ص۶۳؛ طبقات الکبری، ج۱، ص ۲۱۱</ref>  
سفر پیامبر اکرم به طائف
سفر پیامبر اکرم به [[طائف]]
پس از وفات ابوطالب، ریاست بنی‌هاشم به ابولهب رسید و او حمایت بنی‌هاشم را از پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) برداشت. پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) براثر اختناق محیط مکه، تصمیم گرفت به محیط دیگری برود و بدین منظور سفر به شهر طائف را انتخاب نمود.  
پس از وفات ابوطالب، ریاست [[بنی هاشم]] به [[آبولهب|ابولهب]] رسید و او حمایت بنی‌هاشم را از پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) برداشت. پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) براثر اختناق محیط مکه، تصمیم گرفت به محیط دیگری برود و بدین منظور سفر به شهر طائف را انتخاب نمود.  
رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) به همراه زید بن حارثه[۴۰] <ref>به نقل ابن اسحاق به‌تنهایی عازم طائف شدند تا با بزرگان قبیله ثقیف دیدار کرده و آنان را به اسلام دعوت کنند. ولی آنها دست رد به سینه پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) زدند و سفیهان و بردگان خود را مجبور کردند تا به دنبال رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) رفته و او را سنگ‌باران کنند. </ref> رسول خدا پس از ده روز توقف در طائف و ناامیدی از اسلام و حمایت قبیله بنی ثقیف، راه مکه را در پیش گرفت.[۴۱] <ref>اسدالغابه، ج۳، ص ۳۸۹-۳۹۰؛ سیرة النبی، ج ۲، ص ۲۸-۳۱؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۱۲؛ ترجمه تاریخ یعقوبی، ج ۲ ص ۳۹۴-۳۹۵</ref>
رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) به همراه زید بن حارثه[۴۰] <ref>به نقل ابن اسحاق به‌تنهایی عازم طائف شدند تا با بزرگان قبیله ثقیف دیدار کرده و آنان را به اسلام دعوت کنند. ولی آنها دست رد به سینه پیامبر (صلی‌الله علیه و آله) زدند و سفیهان و بردگان خود را مجبور کردند تا به دنبال رسول خدا (صلی‌الله علیه و آله) رفته و او را سنگ‌باران کنند. </ref> رسول خدا پس از ده روز توقف در طائف و ناامیدی از اسلام و حمایت قبیله بنی ثقیف، راه مکه را در پیش گرفت.[۴۱] <ref>اسدالغابه، ج۳، ص ۳۸۹-۳۹۰؛ سیرة النبی، ج ۲، ص ۲۸-۳۱؛ الطبقات الکبری، ج ۱، ص ۲۱۲؛ ترجمه تاریخ یعقوبی، ج ۲ ص ۳۹۴-۳۹۵</ref>


۸٬۱۲۶

ویرایش