confirmed، مدیران
۳۷٬۴۰۴
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۸۱: | خط ۸۱: | ||
دوره ریاست شیخ صفی تماسهای منظم بین اردبیل و مریدان طریقت صفویه در سایر مناطق بوجود آورد و توانست تا آناتولی شرقی و سوریه گسترش یابد. با به رهبری رسیدن جنید فرزند ابراهیم در سال ۸۵۱ق نهضت وارد مرحله جدیدی شد و تمایل خود را به قدرت دنیوی و پادشاهی بسیار نشان داد و اولین رهبر صفویه بود که لقب سلطان را گرفت.<ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ص۱۵</ref> | دوره ریاست شیخ صفی تماسهای منظم بین اردبیل و مریدان طریقت صفویه در سایر مناطق بوجود آورد و توانست تا آناتولی شرقی و سوریه گسترش یابد. با به رهبری رسیدن جنید فرزند ابراهیم در سال ۸۵۱ق نهضت وارد مرحله جدیدی شد و تمایل خود را به قدرت دنیوی و پادشاهی بسیار نشان داد و اولین رهبر صفویه بود که لقب سلطان را گرفت.<ref>سیوری، ایران عصر صفوی، ص۱۵</ref> | ||
=ساختار اجتماعی= | |||
ساختار اجتماعی دوران صفوی به شکل هرمی بود که شاه در رأس آن و مردم عادی که شامل دهقانان، صنعتگران، دکانداران و تجار کوچک بودند در قاعدهٔ هرم قرار میگرفتند. مابین این دوطبقه، اشراف لشکری و کشوری و گروهی از مقامات روحانی در سطوح مختلف قرار داشتند. قشرها مردم دارای اصناف و انجمنهای اجتماعی و مذهبی بودند بهطوریکه در هر شهر با اهمیتی، کسبه، بازرگانان، کارگران و سایر گروهها نمایندهای برای خود داشتند. ویژگی جامعهٔ صفوی، تلاش برای ایجاد پیوند میان جامعهٔ ایرانی و ترکمن قزلباش و اتحاد میان علما و بازاریان بود. مقامات روحانی ادارهٔ املاک بسیاری را بر عهده داشتند که یا از طریق وقف یا بخششهای افراد برای امور مذهبی، تحت اختیارشان بود.<ref>سیوری، راجر (چاپ نوزدهم،1389). ایران عصر صفوی. تهران: مرکز. صص. ۱۲۴–۱۴۵</ref> | |||
==هرم طبقاتی در دورهٔ شاه عباس اول== | |||
شاه | |||
وزیر | |||
دیوانسالار (اعتماد الدوله) | |||
اشرافیت کشوری و لشکری؛ مقامات بزرگ روحانی – تجار بزرگ | |||
نهادهای محلی حق طلب و عدالتخواه، تشکیلات اجتماعی – مذهبی | |||
عامه مردم، دهقانان، صنعتگران، دکانداران، تجار کوچک <ref></ref> | |||
==شاه== | |||
جامعهٔ صفوی جامعهٔ هرمیشکل بود که در رأس هرم شاه قرار گرفته بود. شاه حاکمی مطلق و فرمانروایی عادل با هالهای از نیکوکاری بود که رعایایش در پناه او زندگی میکردند. او امور مملکت را با رعایت قوانین مذهبی انجام میداد و هیچکس در مقابل شاه صفوی قدرت و نفوذی نداشت. همهروزه مجلس مشاوره در کشیکخانه تشکیل میشد و امور مملکت را مورد بررسی قرار میداد و گزارشش به شاه میرسید و اگر وی تأیید میکرد اجرا میشد. عزل و نصب همهٔ مناصب به دست شاه صورت میگرفت.<ref>نوذری، عزتالله (چاپ هشتم تابستان 1393). تاریخ اجتماعی ایران از آغاز تا مشروطیت. تهران: خجسته. صص. ۲۹۱</ref> | |||
به نوشتهٔ کمپفر، شاه رئیس کشور است که پادشاهی وی موروثی است. برای تصور درست در رابطه با وضعیت شاه باید به دو نکته توجه کرد: | |||
اول توجه به املاک پهناور وی | |||
دوم از امتیازات خاصی که برخوردار بود. به همین جهت است که از همهٔ فرمانروایان قارهٔ آسیا ممتاز است. | |||
برخی از این امتیازات عبارت اند از: | |||
==قدرت نامحدود شاه== | |||
شاه صفوی از حقوق کاملاً نامحدود و مستقلی در اعمال قانون بهرهمند است. این درحالیست که در بقیهٔ جهان، قدرت دولت با توافقی رسمی مثل قانون اساسی محدود شدهاست. اما همانگونه که گفته شد شاه صفوی به هر کاری مجاز است و هیچگونه مانعی در سلطنت او وجود ندارد. عقد قراردادها، اعلان جنگ و صلح، تغییر قوانین، وضع مالیاتهای جدید و حتی اختیار جان و مال مردم، همه در دست شاه است. | |||
'''تقدس شاه''': شاه صفوی قدرت دیگری نیز مختص به خود دارد و آن نوعی تقدس همراه با احترام است که از بدو تولد شاه با او همراه بود و گویا این تقدس را از اصل و نسب منتسب به پیامبر گرفتهاست. | |||
'''القاب شاه''': شاه القاب و عناوینی دارد که یکی از برجستهترین آنها ولی نعمت به معنای نمایندهٔ تامالاختیار خدا و پیامبر است. | |||
از دیگر این امتیازها میتوان به امتیازاتی چون مبّرا بودن فرمانروا از معاصی اشاره کرد. | |||
==وزیر== | |||
کمپفر دربارهٔ وزیر اعظم صفوی میگوید: «وزیر در رأس دیوانسالاری صفوی قرار دارد. بزرگترین مقام دولتی مخصوص رئیس دیوان عالی و شخص اول از بین بزرگان مملکت یعنی وزیر اعظم است؛ او نیابت اعلیحضرت را نیز عهدهدار است و بهدلیل مقام مهمش، لقب اعتمادالدوله و وزیر اعظم گرفتهاست. لقب اعتمادالدوله اغلب در خطاب و در محاوره به کار میرفت، در حالی که وزیر اعظم اصولاً در مکاتبات استفاده میشد. این دو لقب نشاندهندهٔ بزرگترین منصب دولتی ایران است. وزیر اعظم را میتوان محور ادارهٔ امور ایران دانست زیرا تمامی کارها و حیات عمومی بهوسیلهٔ او جریان دارد. راه رسیدن به مقام و ثروت به دست او ممکن است و فقط در صورت خواست او شاه از خبری آگاه میشود. اوست که قراردادهای اتحاد را میپذیرد یا رد میکند، ضرب مسکوکات و سایر حقوق پادشاهی به دست اوست و بدون موافقت او هیچ تغییری صورت نمیگیرد. منزل او در مجاورت قصر سلطنتی قرار دارد و تمام روز را در بیرونی کاخ سیر میکند و همانجا اوامر شاه را نیز دریافت مینماید و در صورت لزوم با وی ملاقات میکند. او در این زمان که در بیرونی کاخ است گزارش وکلا، عرضهها، تقاضاهای رسیده و مراسلات حکام را میخواند و به آنها پاسخ میدهد. وی همیشه مشغول و گرفتار است و فقط برای استراحت به منزل و کنار خانواده میرود. وی شخصاً خیلی اندک با شاه صحبت میکند و اغلب طرف صحبت او و شاه خواجهسرایان هستند. در پذیراییهای عمومی و رسمی جای وزیر اعظم به عنوان رئیس دیوان عالی در طرف چپ پادشاه و نزدیک او است».<ref>کمپفر، انگلبرت (چاپ اول انجمن آثار ملی 1350). سفرنامه کمپفر. خارزمی. صص. ۱۲۴</ref> | |||
=صفویه و تشیع= | =صفویه و تشیع= |