شیخ صدوق: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰۷ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱۹ مهٔ ۲۰۲۱
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۴۵: خط ۴۵:
|-
|-
|محل زندگی
|محل زندگی
|قم،مشهد ،شهر ری
|قم،مشهد،شهر ری
|-
|-
|مدفن
|مدفن
خط ۷۶: خط ۷۶:
سال ولادت شیخ صدوق به نحو دقیق مشخص نیست. اما آنچه از کتاب وی، کمال الدین، و کتاب غیبت [[شیخ طوسی]] و کتاب رجال نجاشی استفاده می‌شود این است که وی پس از مرگ محمد بن عثمان عَمْری، دومین سفیر از سفراء چهارگانه امام زمان (عج)، سال ۳۰۵ق در اوائل سفارت ابوالقاسم حسین بن روح، سومین سفیر، متولد شده است.
سال ولادت شیخ صدوق به نحو دقیق مشخص نیست. اما آنچه از کتاب وی، کمال الدین، و کتاب غیبت [[شیخ طوسی]] و کتاب رجال نجاشی استفاده می‌شود این است که وی پس از مرگ محمد بن عثمان عَمْری، دومین سفیر از سفراء چهارگانه امام زمان (عج)، سال ۳۰۵ق در اوائل سفارت ابوالقاسم حسین بن روح، سومین سفیر، متولد شده است.


خود شیخ صدوق از ابوجعفر محمد بن علی بن اسودنقل می‌کند که علی‌ بن حسین بن موسی بن بابویه(پدر شیخ صدوق که صدوق اول نیز خوانده می‌شود) پس از مرگ محمد بن عثمان عَمْری از او(ابوجعفر) خواسته است که از حسین بن روح نوبختی (سومین سفیر) بخواهد که او از امام زمان بخواهد که دعا کند تا خدا به او پسری بدهد. ابوجعفر می‌گوید من نیز از ابوالقاسم درخواست کردم و او این درخواست را به امام زمان رساند. پس از سه روز ابوالقاسم به من گفت که امام برای علی بن حسین دعا کرده است و برایش فرزندی مبارک متولد می‌شود که خدای عزوجل به سببش او را سود می‌رساند و...<ref>کمال الدین، ص۲۷۶؛ و مثله قال الطوسی فی کتابه الغیبة، ص۲۰۹؛ به نقل الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «‌معانی الاخبار‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه‍.ش.، ص۷۳</ref>
خود شیخ صدوق از ابوجعفر محمد بن علی بن اسودنقل می‌کند که علی‌ بن حسین بن موسی بن بابویه(پدر شیخ صدوق که صدوق اول نیز خوانده می‌شود) پس از مرگ محمد بن عثمان عَمْری از او(ابوجعفر) خواسته است که از [[حسین بن روح نوبختی]] (سومین سفیر) بخواهد که او از [[امام زمان]] بخواهد که دعا کند تا خدا به او پسری بدهد. ابوجعفر می‌گوید من نیز از ابوالقاسم درخواست کردم و او این درخواست را به امام زمان رساند. پس از سه روز ابوالقاسم به من گفت که امام برای علی بن حسین دعا کرده است و برایش فرزندی مبارک متولد می‌شود که خدای عزوجل به سببش او را سود می‌رساند و...<ref>کمال الدین، ص۲۷۶؛ و مثله قال الطوسی فی کتابه الغیبة، ص۲۰۹؛ به نقل الربانی الشیرازی، عبدالرحیم، مقدمه «‌معانی الاخبار‌» در: الشیخ الصدوق، ۱۳۶۱ه‍.ش.، ص۷۳</ref>


شیخ طوسی داستان را با تفصیل بیشتری نقل می‌کند:
شیخ طوسی داستان را با تفصیل بیشتری نقل می‌کند:
خط ۹۹: خط ۹۹:
دربارهٔ تولد صدوق در کتاب‌های شیعه آمده‌است که پدر او بعد از گذشت ۵۰ سال از عمرش، دارای فرزند نشده بود. از این رو برای حسین بن روح سومین نائب حجت بن حسن نامه می‌نویسد و از او تقاضا می‌کند که درخواست او را به حجت بن حسن برساند. در جواب این نامه، حجت بن حسن برای پدر صدوق می‌نویسد: «از خداوند خواستم دو پسر روزیت کند که وجودشان، خیر و برکت باشد.» از این رو وی «متولد به دعای امام زمان» نیز خوانده می‌شود.<ref>«وبگاه آینده روشن (BFNEWS)او به دعای امام عصر (عج متولد شد «۱۶-۰۲-۱۳۸۹»». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۹ مه ۲۰۱۰</ref>
دربارهٔ تولد صدوق در کتاب‌های شیعه آمده‌است که پدر او بعد از گذشت ۵۰ سال از عمرش، دارای فرزند نشده بود. از این رو برای حسین بن روح سومین نائب حجت بن حسن نامه می‌نویسد و از او تقاضا می‌کند که درخواست او را به حجت بن حسن برساند. در جواب این نامه، حجت بن حسن برای پدر صدوق می‌نویسد: «از خداوند خواستم دو پسر روزیت کند که وجودشان، خیر و برکت باشد.» از این رو وی «متولد به دعای امام زمان» نیز خوانده می‌شود.<ref>«وبگاه آینده روشن (BFNEWS)او به دعای امام عصر (عج متولد شد «۱۶-۰۲-۱۳۸۹»». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۴ ژانویه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۹ مه ۲۰۱۰</ref>


وی از طرف رکن الدوله دیلمی پادشاه ری به آن شهر دعوت شد و در آنجا اقامت گزید و نزد آن پادشاه شیعی و وزیرش صاحب بن عباد با احترام می‌زیست و ریاست روحانی شیعیان عصر به او واگذار شد. وی سپس به شهرهای [[خراسان]]، ماوراءالنهر، نیشابور، بلخ و بخارا سفر کرد و به منظور حج و زیارت به حجاز و عراق رفت و در شهرهای کوفه و بغداد، علمای دینی از معلوماتش استفاده کردند و سپس به ایران بازگشت و در سال ۳۸۱ هجری در ری درگذشت.<ref>فرهنگ جوان، مهدی نیلی پور، جلد اول، صفحهٔ ۷۳</ref> صدوق ابن بابویه قمی به خاطر فشار حکومت در سخت‌گیری بر شیعیان، زندگی در قم برایش مشکل شد و به طرف یکی از روستاهای بلخ، که ساکنان آن همه شیعه بودند، مهاجرت کرد و شیعیان با گرمی از او استقبال نمودند و از او تقاضای نوشتن کتاب فقهی کردند و او نیز کتاب معروف خود، من لایحضره الفقیه، را در این روستا تألیف نمود.<ref>حسین علی یزدانی، تاریخ تشیّع در افغانستان، مشهد، بهرام، ۱۳۷۰، ص ۲۵۳.</ref>
وی از طرف رکن الدوله دیلمی پادشاه ری به آن شهر دعوت شد و در آنجا اقامت گزید و نزد آن پادشاه شیعی و وزیرش صاحب بن عباد با احترام می‌زیست و ریاست روحانی [[شیعیان]] عصر به او واگذار شد. وی سپس به شهرهای [[خراسان]]، ماوراءالنهر، نیشابور، بلخ و بخارا سفر کرد و به منظور [[حج]] و زیارت به [[حجاز]] و [[عراق]]<ref>ر.ک:مقاله عراق</ref> رفت و در شهرهای [[کوفه]]<ref>ر.ک:مقاله کوفه</ref> و [[بغداد]]، علمای دینی از معلوماتش استفاده کردند و سپس به [[ایران]] بازگشت و در سال ۳۸۱ هجری در ری درگذشت.<ref>فرهنگ جوان، مهدی نیلی پور، جلد اول، صفحهٔ ۷۳</ref> صدوق ابن بابویه قمی به خاطر فشار حکومت در سخت‌گیری بر شیعیان، زندگی در قم برایش مشکل شد و به طرف یکی از روستاهای بلخ، که ساکنان آن همه شیعه بودند، مهاجرت کرد و شیعیان با گرمی از او استقبال نمودند و از او تقاضای نوشتن کتاب فقهی کردند و او نیز کتاب معروف خود، من لایحضره الفقیه، را در این روستا تألیف نمود.<ref>حسین علی یزدانی، تاریخ تشیّع در افغانستان، مشهد، بهرام، ۱۳۷۰، ص ۲۵۳.</ref>


[[شیخ مفید]]<ref>ر.ک:مقاله شیخ مفید</ref> وی را فردی ناقص‌العقل و ضعیف‌الرای خوانده‌است.<ref> رساله‌های شیخ مفید، جلد دهم.</ref>
[[شیخ مفید]]<ref>ر.ک:مقاله شیخ مفید</ref> وی را فردی ناقص‌العقل و ضعیف‌الرای خوانده‌است.<ref> رساله‌های شیخ مفید، جلد دهم.</ref>
confirmed، مدیران
۳۷٬۵۱۸

ویرایش