ملاصدرا: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۲۵: | خط ۱۲۵: | ||
در بخشکردن میراث یکی از توانگران اصفهان، هوش، آگاهی و دانش ملاصدرا در مسایل فقهی بر شاه عباس آشکار شد و شاه تصمیم گرفت تا از مدرسه خواجه بازدید کند و با شیخ بهایی و ملاصدرا بیشتر آشنا شود.<ref>پایگاه اطلاعرسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا</ref> | در بخشکردن میراث یکی از توانگران اصفهان، هوش، آگاهی و دانش ملاصدرا در مسایل فقهی بر شاه عباس آشکار شد و شاه تصمیم گرفت تا از مدرسه خواجه بازدید کند و با شیخ بهایی و ملاصدرا بیشتر آشنا شود.<ref>پایگاه اطلاعرسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا</ref> | ||
=دوران تبعید ملاصدرا= | |||
ملاصدرا پس از کسب درجهٔ اجتهاد، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعتگذاری در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان تبعید شد. او راه مورچه خورت را در پیش گرفت و از آنجا راهی کهک قم گشت.<ref>هانری کربن، ص ۱۳۸ و ۱۳۹</ref> برخی از اتهامهایی که به وی میزدند در کتاب گفتگوی خرد آمدهاست. لذت از دیدگاه شیخ اشراق، کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت | |||
ملاصدرا در دوران تبعید به حوزههایی رفت اما به او اجازه نمیدادند. جلوی او را میگرفتند و او را مرتد میخواندند. ملاصدرا به مدت ۵ یا ۷[۱۹] سال در کهک قم و در تبعید زیست، اما هرگز کار تدریس و پژوهش را رها نکرد و در همان روستای کوچک و دورافتاده به برگزاری جلسات درس مبادرت نمود. دروس وی بیشتر دربارهٔ افکار و باورهای حکیمان و دانشمندان ایرانی مانند شهابالدین سهروردی، ابن سینا و ابویعقوب الکندی و برخی از دانشمندان اندلسی همچون ابن عربی و ابن رشد بودند.<ref>کربن، هانری، صص ۱۴۶–۱۸۳</ref> به روایتی دیگر، او در این مدت به ریاضت و عبادت پرداخت و مدتی را نیز در شهر قم سپری نمود.<ref> پایگاه اطلاعرسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا</ref> | |||
=بازگشت به شیراز ملاصدرا= | |||
الله وردی خان حاکم ایالت فارس امپراتوری صفوی در زمان شاه عباس هنگام ساخت مدرسه خان در شیراز، ملاصدرا را که توسط علمای اصفهان تکفیر و در کهک قم تبعید شده بود به شیراز دعوت کرد. او نامهای بدین مضمون به ملاصدرا نوشت: | |||
من نمیتوانم به کهک بیایم تا بتوانم از محضر درس شما استفاده کنم و به همین جهت در شیراز بنای مدرسهای را برای شما شروع کردهام و همین که تمام شد اطلاع میدهم که بیایید و در این مدرسه تدریس کنید. | |||
اللهوردی خان در وقف نامه مدرسه تصریح کرد که اختیار تدریس را به ملاصدرا واگذار میکنم تا اینکه هر درسی را که میخواهد در برنامه دروس مدرسه قرار دهد.<ref>مولیانی، جایگاه گرجیها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، ۲۴۹–۲۵۰</ref> | |||
[[حکومت صفوی]]<ref>ر.ک:مقاله صفویه</ref> و در راس آنان شاه عباس تمایلی به تبعید ملاصدرا از اصفهان نداشتند و شاه عباس صفوی به اجبار علمای اصفهان به این کار تن داد. از این رو، اللهوردی خان گرجی حاکم فارس، بر آن شد که برای این دانشمند در شیراز مدرسهای ساخته و از او برای تدریس در این مدرسه دعوت کند. با پایان یافتن ساخت و ساز بخش مهمی از این مدرسه که بعدها به مدرسه خان نامی شد، اللهوردی خان چشم از جهان بست و به دیار باقی شتافت. پس از او فرزند وی امام قلی خان که از دوستان دوران جوانی ملاصدرا بود پس از پدرش به حکومت فارس رسیده بود، پس از فتح هرمز و بیرون راندن پرتغالیها از خلیج فارس، و در پی پیروزی حکم رفع تبعید ملاصدرا را از شاه عباس گرفته و ملاصدرا را به شیراز دعوت کرد. | |||
درخشانترین دوره زندگی ملاصدرا از لحاظ سودی که به جامعه رساند و طی آن دوره کتابهای فراوان و ارزشمندی نگاشت، دورهای است که او پس از بازگشت از کهک در شیراز شروع به تدریس کرد. | |||
ملاصدرا پس از بازگشت به شیراز، تدریس در این مدرسه نوساز را آغاز کرد. در این مدرسه افزون بر حکمت و فقه، ادبیات، اخترشناسی، ریاضیات، شیمی، معرفةالارض (زمینشناسی) و علوم طبیعی نیز تدریس میشد. اهمیت این مدرسه از مدرسه خواجه اصفهان نیز فزونی یافت. | |||
اللهوردی خان گرجی با این اقدام خود، دانشگاهی به مفهوم واقعی آن روز بنیان گذاشت، که در آن افزون بر حکمت، فقه، ادب، نجوم، علم حساب، هندسه، زمینشناسی، جانورشناسی، گیاهشناسی و شیمی تدریس میشد. ملاصدرا در پناه فرهنگ دوستی و آزاداندیشی الله وردی خان گرجی تألیفات فراوانی از خود بر جای گذاشت، اما مهمترین حاصل عمر وی بنیاد نهادن حکمت متعالیه بود. بدین وسیله به عالم تشیع خدمتی عظیم نمود.<ref>سامی، شیراز دیار سعدی و حافظ، ۳۵۰–</ref> | |||
=تألیفات ملاصدرا= | =تألیفات ملاصدرا= |
نسخهٔ ۲۲ مهٔ ۲۰۲۱، ساعت ۰۸:۱۵
این مقاله هماکنون برای مدتی کوتاه تحت ویرایش عمده است. این برچسب برای جلوگیری از تعارض ویرایشی اینجا گذاشته شدهاست، لطفا تا زمانیکه این پیام نمایش داده میشود ویرایشی در این صفحه انجام ندهید. این صفحه آخرینبار در ۰۸:۱۵، ۲۲ مه ۲۰۲۱ (ساعت هماهنگ جهانی) (۳ سال پیش) تغییر یافتهاست؛ لطفا اگر در چند ساعت اخیر ویرایش نشده است، این الگو را حذف کنید. اگر شما ویرایشگری هستید که این الگو را اضافه کرده است، لطفا مطمئن شوید آن را حذف یا با در دست ساخت جایگزین میکنید. |
نام | صدرالدین محمد بن ابراهیم شیرازی |
---|---|
لقب | ملاصدرا صدر المتألهین |
زادروز | حدود سال ۹۷۹ق |
زادگاه | شیراز |
وفات | ۱۰۵۰ق عراق بصره |
آرامگاه | عراق، نجف حرم علی بن ابیطالب |
محل زندگی | شیراز، قم |
اساتید | میرداماد، شیخ بهایی |
شاگردان | فیض کاشانی، فیاض لاهیجی و... |
دین | اسلام |
مذهب | شیعه |
آثار | الحکمة المتعالیه فی الاسفار العقلیة الاربعة، الشواهد الربوبیة، تفسیر اصول الکافی، تفسیر القرآن الکریم و... |
صدر الدین محمد بن ابراهیم شیرازى (م ۱۰۵۰ ق)، معروف به صدر المتألهین و ملاصدرا، فیلسوف بزرگ جهان اسلام و صاحب مکتب فلسفى حکمت متعالیه است. از او تألیفات عدیده ای که غالب آنها به شیوه فلسفی نگاشته شده است، برجای مانده است. کارهای او را میتوان نمایش دهندهٔ نوعی تلفیق از هزار سال تفکر و اندیشهٔ اسلامی پیش از زمان او به حساب آورد.
صدرالمتألهین در اصفهان تحصیل نمود و شیخ بهایی[۱] و میرداماد برجسته ترین اساتید او بودند. او همچنین مدتی را روستای کهک قم[۲] و در انزوا بسر برد که برجسته ترین آثار او و نیز تربیت شاگردانی همچون فیض کاشانی و فیاض لاهیجی حاصل این دوران از زندگی اوست. از آثار مشهور او می توان اسفار اربعه، تفسیر قرآن و شرح اصول کافی را نام برد
زندگینامه ملاصدرا
ولادت ملاصدرا در سال ۹۷۹ بوده است. پدرش میرزا ابراهیم بن یحیی قوامی شیرازی از کارگزاران ولایت فارس یا بازرگانی سرشناس و امین در بازار بود. وی با انتخاب معلمان و اساتید خوب و مجرب در تربیت یگانه فرزندش کوشید و در آموزش علوم متعارف زمان کوتاهی نکرد تا آن که در ۱۶ سالگی او را به کار تجارت به بصره فرستاد و محمد در مدت سه ماهی که آنجا بود به زیارت عتبات نیز مشرف شد و با شنیدن خبر مرگ پدر به شیراز برگشت و مدتی مشغول رسیگی به امور دارایی های پدر شد اما در همه این مدت دل در گرو تحصیل داشت تا سرانجام با سپردن مغازه و املاک پدر به دایی خود که مردی درستکار بود برای ادامه تحصیل راهی اصفهان شد.[۳]
اصفهان در زمان او پایتخت ایران و مرکز فرهنگی آن بود. او در این شهر از محضر دو استاد برجسته حکمت یعنی شیخ بهائی و میرداماد بهره گرفت و به تکمیل معارف عقلی و نقلی پرداخت[۴] که در علوم عقلی بیشتر از میرداماد و در علوم نقلی بیشتر از شیخ بهائی استفاده علمی برد.[۵]
ملاصدرا پس از چندی به کهک قم رفت و گوشه انزوا گزید. برخی گفته اند او قبل از رفتن به کهک قم به شیراز بازگشته بود و از آنجا به کهک رفت. در این مورد آیت الله سید ابوالحسن قزوینی در شرح حال ملاصدرا می نویسد: ... پس از مراجعت به شیراز چنانچه عادت دیرینه ابنای عصر قدیم و حدیث همین است محسود بعضی از مدعیان علم قرار گرفت و به قدری مورد تعدی و ایذاء و اهانت آنان قرار گرفت که در نتیجه از شیراز خارج و در نواحی قم در یکی از قرا منزل گزید و به ریاضات شرعیه از ادای نوافل و مستحبات اعمال و صیام روز و قیام در شب، اوقات خود را صرف می نمود.[۶]
اما هانری کربن می نویسد: ملاصدرا پس از کسب درجهٔ اجتهاد[۷]، به تدریس در مدرسهٔ خواجه اصفهان پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعتگذاری در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان تبعید شد و از آنجا راهی کهک قم گشت.[۸]
تحصیلات ملاصدرا
وی تحصیلات مقدماتی را در کنار پدرش که از اشراف بود، به پایان رساند. پس از فوت پدر به اصفهان رفت. اصفهان در آن دوران پایتخت صفویان بود و از جهت علوم نقلی و عقلی رونق داشت. وی علوم عقلی را نزد سید محمدباقر میرداماد (متوفی ۱۰۴۱ق) و علوم نقلی را از شیخ بهاء الدین عاملی (متوفی ۱۰۳۰ ق) فراگرفت و از این دو اجازه دریافت کرد.[۹] هنگامی که وی به اصفهان میرفت دارای مقام علمی و عملی ممتازی بوده است؛ زیرا در ابتدای ورود به حوزه اصفهان در درس شیخ بهاءالدین عاملی (۱۰۳۱-۹۵۳ق) شرکت نمود.[۱۰]
پس از اصفهان، دوباره به شیراز بازگشت. وی در شیراز در مدرسه خان تدریس میکرد.[۱۱] در شیراز برخی از علما وی را آزار دادند و او شیراز را به سوی کهک یکی از روستاهای اطراف قم ترک کرد[۱۲] و سالها در انزوا به ریاضت و تزکیه پرداخت. پس از این دوران وی به تألیف و تأسیس مکتب فلسفی خود روی آورد و تا پایان عمر بدان مشغول بود. مطابق برخی اسناد وی بخش پایانی زندگی را در قم گذراند.
مراحل زندگی علمی
مرحله اول
دوره شاگردی اوست. در این دوره به بحث و بررسی نظریههای متکلمان و فلسفه میپردازد. او در مقدمه اسفار از اینکه در ابتدای عمر در گرایش به روش اهل بحث زیاده روی کرده پشیمانی خود را بیان میکند.
مرحله دوم
در این مرحله گوشه نشینی و دوری از مردم و روی آوردن به عبادت را در بعضی از کوههای دور دست واقع در کهک از روستاهای قم برمیگزیند. این انزوا پانزده سال به طول انجامید. در مقدمه اسفار داستان این دوره را بیان میکند: چون از سوی مردم در تنگنا بود و از اهل دانش و معرفت کسی را نمییافت و نظریههای اشتباه، بسیار رواج داشت از مردم دوری گزید و به کوهستان پناه برد و به عبادت خداوند مشغول گردید، نه دیگر درسی القا میکرد و نه به تألیفی میپرداخت. در این زمان دراز جز عبادت و مجاهده و ریاضت، اشتغالی نداشت.
مرحله سوم
این مرحله دوره نگارش کتابها است. چنانکه خود صدرا میگوید:اکنون زمان نوشتن کتاب است و این خواست خداوند است که به این زمان موکول گردیده است. اسفار نخستین کتابی است که پس از انزوای طولانی مینویسد و چنین برمی آید که آن را در همان محل گوشه نشینی خود نوشته است. پیش از اسفار رسالههای اندکی نوشته است و پس از اسفار هر کتابی که نوشته است از عبارات آن گرفته شده است و میتوان اسفار را اساس کتابهای دیگر صدرا دانست.[۱۳]
فرزندان ملاصدرا
فرزندان ملاصدرا که هر یک از علوم اسلامی[۱۴] بهرهای وافی برده و از نامداران جهان اسلام محسوب میشوند جلوه دیگری از روح الهی آن فیلسوف وارسته میباشد که در نظام خانواده تجلی یافته است.
۱. اولین فرزند این خانواده ام کلثوم در سال ۱۰۱۹ به دنیا آمد و دانش و بینش و علم و فلسفه را از پدر آموخت و در سال ۱۰۳۴ به عقد ملاعبدالرزاق لاهیجی (فیاض) درآمد. او همچنان در محضر همسرش به تحصیل ادامه داد تا در اکثر علوم متعارف سرآمد همگنان شد به نحوی که در مجالس دانشمندان شرکت مینمود و با آنان به مباحثه میپرداخت.[۱۵]
۲. محمدابراهیم، ابوعلی حکیمی اندیشمند و عارفی سالک و محدثی والامقام است که در سال ۱۰۲۱ به دنیا آمد و در محضر پدر به تحصیل پرداخت. کتابهای متعدد نگاشت و کتابی نیز به نام عروه الوثقی در تفسیر آیه الکرسی به زبان فارسی نوشت ولی آنچنانکه از بعضی نوشتههایش پیداست و عدهای از تراجم نویسان تصریح نمودهاند در اواخر عمر بشدت از فلسفه رویگردان شد و بر فلاسفه تاخت.[۱۶]
۳. زبیده خاتون متولد ۱۰۲۴، سومین فرزند صدرالمتألهین، عالمی ادیب و فاضل و حافظ قرآن، همسر دانشمند بزرگ میرزا معین الدین فسائی و مادر علامه ادیب میرزا کمال الدین فسائی (میرزا کمالا) داماد مجلسی اول است. او حدیث و تفسیر قرآن را از پدر و خواهر بزرگ خود آموخت و در ادبیات استاد فرزند خود بود.
۴. زینب سومین دختر صدرالمتألهین است که عالمی فاضل و متکلمی اندیشمند و فیلسوفی عارف و عابد و زاهد و از ستارگان درخشان فصاحت و بلاغت و ادب بود. در محضر پدر و برادرش بهرهها برد و پس از ازدواج با جناب فیض کاشانی تحصیل خود را در محضر همسرش به کمال رساند. سال تولد زینب در کتب تراجم نیامده ولی تاریخ وفاتش را ۱۰۹۷ نوشتهاند.[۱۷]
۵. دومین پسر صدرالمتألهین نظام الدین احمد دانشمندی ادیب و حکیمی متأله و شاعری عارف است که در سال ۱۰۳۱ در شهر کاشان به دنیا آمد و در رجب ۱۰۷۴ وفات یافت. وی کتابی به نام مضمار دانش به زبان فارسی دارد.[۱۸]
۶. آخرین فرزند صدرالمتألهین معصومه خاتون همسر علامه بزرگ میرزا قوام الدین تبریزی از شاگردان به نام صدرالمتألهین و حاشیه نویس کتاب اسفار است. او در تاریخ ۱۰۳۳ به دنیا آمد و ۱۰۹۳ وفات یافت. بانویی دانشمند و ادب دوست، حدیث شناس و عابد و زاهد و حافظ قرآن کریم بود که در محضر پدر و سپس خواهرانش زبیده و ام کلثوم علوم و معارف روز را فراگرفت.[۱۹]
ملاصدرا در قزوین
ملاصدرا در سن ۶ سالگی به همراه پدرش در پی شاه محمد خدابنده به قزوین پایتخت آن دوران صفویان رفت و دوران نوجوانی و جوانی اش را در آن سامان سپری کرد، او درمدرسه التفاتیه قزوین حجرهای داشت که هماکنون نیز برای بازدید طلبهها و گردشگرا پابرجااست، سنگ بنای پیشرفت علمی او در حوزههای علمیه قزوین بود. در همانجا با شیخ بهایی و میرداماد آشنا شد و پس از انتقال پایتخت به اصفهان، با استادانش به اصفهان مهاجرت نمود.
او در مدرسه خواجواصفهان نیز از محضر درس استادانش شیخ بهایی، میرداماد (معلم ثالث) و میرفندرسکی بهره جست. ملاصدرا دروس فقه[۲۰]، علوم حدیث و تفسیر را از شیخ بهایی، حکمت الهی و حکمت شرق و غرب را از میرداماد و علم ملل و نحل را از میرفندرسکی آموخت.
به هر حال شاه عباس اول در پایان سال ۹۹۹ هجری قمری (به روایتی ۱۰۰۶)،[۲۱] از قزوین به اصفهان نقل مکان کرد و این شهر را به پایتختی خویش برگزید.
در بخشکردن میراث یکی از توانگران اصفهان، هوش، آگاهی و دانش ملاصدرا در مسایل فقهی بر شاه عباس آشکار شد و شاه تصمیم گرفت تا از مدرسه خواجه بازدید کند و با شیخ بهایی و ملاصدرا بیشتر آشنا شود.[۲۲]
دوران تبعید ملاصدرا
ملاصدرا پس از کسب درجهٔ اجتهاد، به تدریس در مدرسهٔ خواجه پرداخت، اما از آنجایی که نظریاتش در برخی مسائل فقهی با بیشتر دانشمندان قشری اصفهان متفاوت بود، او را به بدعتگذاری در دین متهم ساختند و خواهان اخراج او از مدرسه و در نهایت تبعید او از اصفهان شدند. بدین سان ملاصدرا از اصفهان تبعید شد. او راه مورچه خورت را در پیش گرفت و از آنجا راهی کهک قم گشت.[۲۳] برخی از اتهامهایی که به وی میزدند در کتاب گفتگوی خرد آمدهاست. لذت از دیدگاه شیخ اشراق، کانون ایرانی پژوهشگران فلسفه و حکمت
ملاصدرا در دوران تبعید به حوزههایی رفت اما به او اجازه نمیدادند. جلوی او را میگرفتند و او را مرتد میخواندند. ملاصدرا به مدت ۵ یا ۷[۱۹] سال در کهک قم و در تبعید زیست، اما هرگز کار تدریس و پژوهش را رها نکرد و در همان روستای کوچک و دورافتاده به برگزاری جلسات درس مبادرت نمود. دروس وی بیشتر دربارهٔ افکار و باورهای حکیمان و دانشمندان ایرانی مانند شهابالدین سهروردی، ابن سینا و ابویعقوب الکندی و برخی از دانشمندان اندلسی همچون ابن عربی و ابن رشد بودند.[۲۴] به روایتی دیگر، او در این مدت به ریاضت و عبادت پرداخت و مدتی را نیز در شهر قم سپری نمود.[۲۵]
بازگشت به شیراز ملاصدرا
الله وردی خان حاکم ایالت فارس امپراتوری صفوی در زمان شاه عباس هنگام ساخت مدرسه خان در شیراز، ملاصدرا را که توسط علمای اصفهان تکفیر و در کهک قم تبعید شده بود به شیراز دعوت کرد. او نامهای بدین مضمون به ملاصدرا نوشت:
من نمیتوانم به کهک بیایم تا بتوانم از محضر درس شما استفاده کنم و به همین جهت در شیراز بنای مدرسهای را برای شما شروع کردهام و همین که تمام شد اطلاع میدهم که بیایید و در این مدرسه تدریس کنید.
اللهوردی خان در وقف نامه مدرسه تصریح کرد که اختیار تدریس را به ملاصدرا واگذار میکنم تا اینکه هر درسی را که میخواهد در برنامه دروس مدرسه قرار دهد.[۲۶]
حکومت صفوی[۲۷] و در راس آنان شاه عباس تمایلی به تبعید ملاصدرا از اصفهان نداشتند و شاه عباس صفوی به اجبار علمای اصفهان به این کار تن داد. از این رو، اللهوردی خان گرجی حاکم فارس، بر آن شد که برای این دانشمند در شیراز مدرسهای ساخته و از او برای تدریس در این مدرسه دعوت کند. با پایان یافتن ساخت و ساز بخش مهمی از این مدرسه که بعدها به مدرسه خان نامی شد، اللهوردی خان چشم از جهان بست و به دیار باقی شتافت. پس از او فرزند وی امام قلی خان که از دوستان دوران جوانی ملاصدرا بود پس از پدرش به حکومت فارس رسیده بود، پس از فتح هرمز و بیرون راندن پرتغالیها از خلیج فارس، و در پی پیروزی حکم رفع تبعید ملاصدرا را از شاه عباس گرفته و ملاصدرا را به شیراز دعوت کرد.
درخشانترین دوره زندگی ملاصدرا از لحاظ سودی که به جامعه رساند و طی آن دوره کتابهای فراوان و ارزشمندی نگاشت، دورهای است که او پس از بازگشت از کهک در شیراز شروع به تدریس کرد.
ملاصدرا پس از بازگشت به شیراز، تدریس در این مدرسه نوساز را آغاز کرد. در این مدرسه افزون بر حکمت و فقه، ادبیات، اخترشناسی، ریاضیات، شیمی، معرفةالارض (زمینشناسی) و علوم طبیعی نیز تدریس میشد. اهمیت این مدرسه از مدرسه خواجه اصفهان نیز فزونی یافت.
اللهوردی خان گرجی با این اقدام خود، دانشگاهی به مفهوم واقعی آن روز بنیان گذاشت، که در آن افزون بر حکمت، فقه، ادب، نجوم، علم حساب، هندسه، زمینشناسی، جانورشناسی، گیاهشناسی و شیمی تدریس میشد. ملاصدرا در پناه فرهنگ دوستی و آزاداندیشی الله وردی خان گرجی تألیفات فراوانی از خود بر جای گذاشت، اما مهمترین حاصل عمر وی بنیاد نهادن حکمت متعالیه بود. بدین وسیله به عالم تشیع خدمتی عظیم نمود.[۲۸]
تألیفات ملاصدرا
اسفار اربعه
التصور و التصدیق
الشواهد الربوبیه
العرشیه
اللمعات المشرقیه
المبدا و المعاد
تفسير القرآن الکریم
سه رساله
المشاعر
شرح اصول کافی
اسفار اربعه
به تعبیر علامه حسن زاده آملی کتاب اسفار اربعه امّ الکتاب مؤلفات ملاصدراست که در اواخر دوره اقامتش در کهک شروع به تألیف آن نموده و از نظر دامنه و گسترش مطالب بیگمان بر شفای بوعلی سینا و فتوحات مکیّه ابن عربی مقدم است. این کتاب به یک معنا نقطه اتصال و حلقه جامع دایره المعارف مشائی ابن سینا و اقیانوس اسرار باطنی ابن عربی است و به تعبیر دیگر، هم اوج هزار سال تفکر و تأمل دانشمندان و حکمای اسلامی است و هم شالوده بنای عقلانی تازه و اصیلی است که از متن معارف اسلامی سرچشمه گرفته است». [۲۹]
صدرالمتألهین در این کتاب بزرگ با صراحت تمام رابطه حکمت و دین و عقل و وحی را بیان میدارد که: حاشا الشریعه الحقه الالهیه البیضاء ان تکون احکامها مصادمه للمعارف الیقینیه الضروریه و تباً لفلسفه تکون قوانینها غیر مطابقه للکتاب و السنه[۳۰]؛ حاشا که احکام و مقررات بر حق و تابناک شرعی با معارف بدیهی و یقینی عقلانی ناهماهنگ باشد و نابود باد فلسفه و حکمتی که قواعد و یافتههایش مطابق با کتاب الهی و سنت نبوی نباشد».
تفسیر قرآن
صدرالمتألهین در درک ظاهر و فهم اسرار قرآن و حدیث تبحّری ویژه داشت و گرچه در اکثر کتب فلسفی خود به قرآن و حدیث تمسک نموده و گاهی نیز به شرح آیات و احادیث پرداخته اما کتابهایی نیز به تفسیر آیات و احادیث اختصاص داده و سوره سجده، سوره یس، سوره واقعه، سوره حدید، سوره جمعه، سوره طارق، سوره اعلی، سوره زلزال و سوره بقره تا آیه ۶۵ و آیه الکرسی و آیه نور و... را تفسیر نموده که از تفاسیر ارزشمند فلسفی به شمار میآیند. این تفسیر با عنوان "تفسیر القرآن الکریم" تاکنون چندین بار چاپ شده است.
شرح اصول کافی
شرح اصول کافی ملاصدرا اولین شرحی است که بر کتاب بینظیر اصول کافی پس از حدود شش قرن نوشته شده و سنت شرح نویسی بر روایات عمیق اعتقادی را باب نموده و بدون شک یکی از مهمترین متون اعتقادی شیعی دوره صفوی است که در هماهنگی بین حکمت و عرفان یکی از بهترین و بلکه اولین کلید است. مؤلف کتاب روضات الجنات در مورد این کتاب میگوید: و عندی انّه ارفع شرح کتب علی احادیث اهل البیت علیهم السّلام و ارجحها فائده و اجلّها قدراً.[۳۱]
پانویس
- ↑ ر.ک:مقاله شیخ بهایی
- ↑ ر.ک:مقاله قم
- ↑ هانری کربن، ملاصدرا، ترجمه ذبیح الله منصوری، ص۲۸
- ↑ خواجوی، مقدمه تفسير القرآن الكريم ملاصدرا، ص16
- ↑ خواجوی، مقدمه تفسير القرآن الكريم ملاصدرا، ص87
- ↑ گلشن ابرار، ج۱ ، مقاله "ملاصدرا؛ خورشید اندیشه" از محمود لطیفی
- ↑ ر.ک:مقاله اجتهاد
- ↑ هانری کربن، ملاصدرا: فیلسوف و متفکر بزرگ اسلامی، ترجمه ذبیحالله…
- ↑ صدرالدین شیرازی، شرح اصول کافی، ذیل حدیث اول، ص۱۶
- ↑ مقدمه محمدرضا مظفر بر الحکمة المتعالیة، ص۵
- ↑ تاریخ آثار العجم، ص۴۹۵، ذیل مدرسه خان شیراز
- ↑ سید ابوالحسن قزوینی، سه مقاله و دو نامه، بی تا، ص۲
- ↑ زیستنامه صدرالدین محمد شیرازی، مقدمه محمدرضا مظفر بر اسفار، ص۴-۷
- ↑ ر.ک:مقاله اجتهاد
- ↑ مستدرک اعیان الشیعه، ج۳، ص۴۳.
- ↑ مقدمه معادن الحکمه، چاپ انتشارات کتابخانه آیه الله مرعشی، ص ۱۵
- ↑ اعیان الشیعه، ج۳، ص۸۳ (مستدرک).
- ↑ مقدمه معادن الحکمه، ص۱۵
- ↑ اعیان الشیعه، ج۳، ص۸۳ (مستدرک)
- ↑ ر.کمقاله فقه
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
- ↑ هانری کربن، ص ۱۳۸ و ۱۳۹
- ↑ کربن، هانری، صص ۱۴۶–۱۸۳
- ↑ پایگاه اطلاعرسانی بنیاد حکمت اسلامی صدرا
- ↑ مولیانی، جایگاه گرجیها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، ۲۴۹–۲۵۰
- ↑ ر.ک:مقاله صفویه
- ↑ سامی، شیراز دیار سعدی و حافظ، ۳۵۰–
- ↑ تاریخ فلسفه در اسلام، انتشارات سمت، ج۱، ص۴۹۶
- ↑ اسفار، ج۸، ص۳۰۳
- ↑ روضات الجنات، ج۴، ص۱۲۰