معصوم: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''معصوم''' کسی است که در او ملکه عصمت وجود دارد. علامه طباطبایى می‌ فرماید: منظور از "عصمت" وجود امرى است در انسان معصوم که باعث حفظ او از وقوع در آنچه که جایز نیست (مثل خطا و معصیت) می‌ شود.<ref>طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 2، ص 134 (کلام فى عصمة الانبیاء).</ref> البته از نظر ایشان، انبیاى الهى (و تمامى اولیا و هدایت شدگان خاص) داراى عصمت مطلق می‌ باشند که مصادیق فراوانى را شامل می‌ شود.<ref>ر.ک: همان، ج 2، ص 136 – 134؛ ج 5، ص 77 - 75؛ جوادى آملى، عبداللَّه، تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 3، ص 292 - 197.</ref> از نظر ایشان "عصمت" نتیجه ى علم معصوم به عواقب گناه می‌ باشد؛ یعنى علم و شعور معصومان به آثار گناهان به گونه‌ اى است که هیچ گاه مغلوب قواى دیگر انسانى نشده، بلکه مسلط بر آنان است.<ref>همان، ج 5، ص 78.</ref>
'''معصوم''' کسی است که در او ملکه عصمت وجود دارد. علامه طباطبایى می‌ فرماید: منظور از "عصمت" وجود امرى است در انسان معصوم که باعث حفظ او از وقوع در آنچه که جایز نیست (مثل خطا و معصیت) می‌ شود.<ref>طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 2، ص 134 (کلام فى عصمة الانبیاء).</ref> البته از نظر ایشان، انبیاى الهى (و تمامى اولیا و هدایت شدگان خاص) داراى عصمت مطلق می‌ باشند که مصادیق فراوانى را شامل می‌ شود.<ref>ر.ک: همان، ج 2، ص 136 – 134؛ ج 5، ص 77 - 75؛ جوادى آملى، عبداللَّه، تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 3، ص 292 - 197.</ref>
 
=دلیل عصمت معصوم=
1- علم معصوم به آثار خطا:
 
"عصمت" نتیجه ى علم معصوم به عواقب گناه می‌ باشد؛ یعنى علم و شعور معصومان به آثار گناهان به گونه‌ اى است که هیچ گاه مغلوب قواى دیگر انسانى نشده، بلکه مسلط بر آنان است.<ref>همان، ج 5، ص 78.</ref>
 
2- عشق معصوم به خدا:
 
"معصوم بر اثر بالا بودن مراتب شناخت خداوند متعال و دلباختگى نسبت به جمال و کمال حق به خود اجازه نمی‌ دهد که گامى بر خلاف رضاى او بردارد، و عشق و علاقه انسان به معبود و درک جمال و جلال او و آگاهى از نعمت هاى بى پایان او در حق وى، آنچنان در روحش خضوع و فروتنى به وجود می‌ آورد که هرگز به فکر گناه نمی‌ افتد چه رسد به این که مرتکب گناه شود".<ref>سبحانى، جعفر، منشور جاوید، ج 5، ص 14.</ref>


در مورد "عصمت" نظریه ى دیگرى وجود دارد که می‌ گوید: "معصوم بر اثر بالا بودن مراتب شناخت خداوند متعال و دلباختگى نسبت به جمال و کمال حق به خود اجازه نمی‌ دهد که گامى بر خلاف رضاى او بردارد، و عشق و علاقه انسان به معبود و درک جمال و جلال او و آگاهى از نعمت هاى بى پایان او در حق وى، آنچنان در روحش خضوع و فروتنى به وجود می‌ آورد که هرگز به فکر گناه نمی‌ افتد چه رسد به این که مرتکب گناه شود".<ref>سبحانى، جعفر، منشور جاوید، ج 5، ص 14.</ref>
این دو نظریه بر این مطلب اتفاق دارند که در وجود معصوم ملکه اى به وجود می‌ آید که پیوسته عصیان و تجرى و خلاف کارى را از زندگى طرد کرده و از گناه و لغزش، پاک و محفوظ نگاه مى دارد.
این دو نظریه بر این مطلب اتفاق دارند که در وجود معصوم ملکه اى به وجود می‌ آید که پیوسته عصیان و تجرى و خلاف کارى را از زندگى طرد کرده و از گناه و لغزش، پاک و محفوظ نگاه مى دارد.
=انواع عصمت=
عصمت بر دو نوع است: عصمت علمى و عصمت عملى.
عصمت بر دو نوع است: عصمت علمى و عصمت عملى.
عصمتى که در پیامبران است، جامع هر دو است و پیامبران در علم و عمل معصوم اند؛ یعنى هم کردارشان صالح و مطابق با واقع است، هم دانش و علمشان صائب و برخاسته از مبدئى است که هیچ گونه اشتباه و سهو و نسیان در آن راه ندارد؛ زیرا به مرحله ى عقل مجرد و شهود محض و کشف صحیح راه یافته است که در این مرحله وهم و خیال هم تابع عقل اند و هرگز در این مرحله وسوسه هاى شیطان راه ندارد؛ زیرا آبشخور جهالت و نادانى و شیطنت ها و توهمات تنها منحصر به وهم و خیال است، و محدوده وهم و خیال، همانا وابستگى به جهان طبیعت است، اما در محدوده ى عقل ناب شیطان وهم و خیال را نرسد که طرفى ببندد. لذا اگر کسى در اندازه‌ اى باشد که از عالم ماده و وهم و خیال و توهمات در گذرد و به سرچشمه ى حقایق برسد، امکان "عصمت" می‌ یابد و نفس ناطقه او در اثر اشتداد وجودى در رتبه فرشتگان یا برتر قرار می‌ گیرد.<ref>این مطالب برگرفته از بیانات استاد جوادى آملى است. تفسیر موضوعى قرآن مجید، ج 3، ص 202 - 199.</ref>
عصمتى که در پیامبران است، جامع هر دو است و پیامبران در علم و عمل معصوم اند؛ یعنى هم کردارشان صالح و مطابق با واقع است، هم دانش و علمشان صائب و برخاسته از مبدئى است که هیچ گونه اشتباه و سهو و نسیان در آن راه ندارد؛ زیرا به مرحله ى عقل مجرد و شهود محض و کشف صحیح راه یافته است که در این مرحله وهم و خیال هم تابع عقل اند و هرگز در این مرحله وسوسه هاى شیطان راه ندارد؛ زیرا آبشخور جهالت و نادانى و شیطنت ها و توهمات تنها منحصر به وهم و خیال است، و محدوده وهم و خیال، همانا وابستگى به جهان طبیعت است، اما در محدوده ى عقل ناب شیطان وهم و خیال را نرسد که طرفى ببندد. لذا اگر کسى در اندازه‌ اى باشد که از عالم ماده و وهم و خیال و توهمات در گذرد و به سرچشمه ى حقایق برسد، امکان "عصمت" می‌ یابد و نفس ناطقه او در اثر اشتداد وجودى در رتبه فرشتگان یا برتر قرار می‌ گیرد.<ref>این مطالب برگرفته از بیانات استاد جوادى آملى است. تفسیر موضوعى قرآن مجید، ج 3، ص 202 - 199.</ref>
نتیجه این که؛ در تمام عمر و در همه مراحل فهم، ابلاغ و اجرای وحى، از هر گونه سهو و نسیان و عصیان، منزه است.
نتیجه این که؛ در تمام عمر و در همه مراحل فهم، ابلاغ و اجرای وحى، از هر گونه سهو و نسیان و عصیان، منزه است.
=اقسام عصمت=
البته باید توجه داشت که: "عصمت" به دو قسم اختیاری و غیر اختیاری تقسیم می شود.
البته باید توجه داشت که: "عصمت" به دو قسم اختیاری و غیر اختیاری تقسیم می شود.
معصوم آن کسی است که از روی اختیار گناه را ترک می کند و البته برای این که احتمال هیچ خطا و اشتباهی را در آنان ندهیم و سنت (گفتار، رفتار و تقریر) آنان برای ما حجت باشد، عصمتی هم به آنان هبه و عنایت می شود که این دیگر اختیاری نیست اما براساس این که خدا می داند آنان با اختیار خود از این شایستگی برخوردار خواهند شد، به آنان چنین چیزی موهبت کرده است و به دیگران این فضیلت را نداده است<ref>نک: سید محسن خرازی، بدایة المعارف الالهیة، ص 254.</ref>.
معصوم آن کسی است که از روی اختیار گناه را ترک می کند و البته برای این که احتمال هیچ خطا و اشتباهی را در آنان ندهیم و سنت (گفتار، رفتار و تقریر) آنان برای ما حجت باشد، عصمتی هم به آنان هبه و عنایت می شود که این دیگر اختیاری نیست اما براساس این که خدا می داند آنان با اختیار خود از این شایستگی برخوردار خواهند شد، به آنان چنین چیزی موهبت کرده است و به دیگران این فضیلت را نداده است<ref>نک: سید محسن خرازی، بدایة المعارف الالهیة، ص 254.</ref>.


   
   
=پانویس=
=پانویس=

نسخهٔ ‏۱۴ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۱۳:۱۷

معصوم کسی است که در او ملکه عصمت وجود دارد. علامه طباطبایى می‌ فرماید: منظور از "عصمت" وجود امرى است در انسان معصوم که باعث حفظ او از وقوع در آنچه که جایز نیست (مثل خطا و معصیت) می‌ شود.[۱] البته از نظر ایشان، انبیاى الهى (و تمامى اولیا و هدایت شدگان خاص) داراى عصمت مطلق می‌ باشند که مصادیق فراوانى را شامل می‌ شود.[۲]

دلیل عصمت معصوم

1- علم معصوم به آثار خطا:

"عصمت" نتیجه ى علم معصوم به عواقب گناه می‌ باشد؛ یعنى علم و شعور معصومان به آثار گناهان به گونه‌ اى است که هیچ گاه مغلوب قواى دیگر انسانى نشده، بلکه مسلط بر آنان است.[۳]

2- عشق معصوم به خدا:

"معصوم بر اثر بالا بودن مراتب شناخت خداوند متعال و دلباختگى نسبت به جمال و کمال حق به خود اجازه نمی‌ دهد که گامى بر خلاف رضاى او بردارد، و عشق و علاقه انسان به معبود و درک جمال و جلال او و آگاهى از نعمت هاى بى پایان او در حق وى، آنچنان در روحش خضوع و فروتنى به وجود می‌ آورد که هرگز به فکر گناه نمی‌ افتد چه رسد به این که مرتکب گناه شود".[۴]

این دو نظریه بر این مطلب اتفاق دارند که در وجود معصوم ملکه اى به وجود می‌ آید که پیوسته عصیان و تجرى و خلاف کارى را از زندگى طرد کرده و از گناه و لغزش، پاک و محفوظ نگاه مى دارد.

انواع عصمت

عصمت بر دو نوع است: عصمت علمى و عصمت عملى.

عصمتى که در پیامبران است، جامع هر دو است و پیامبران در علم و عمل معصوم اند؛ یعنى هم کردارشان صالح و مطابق با واقع است، هم دانش و علمشان صائب و برخاسته از مبدئى است که هیچ گونه اشتباه و سهو و نسیان در آن راه ندارد؛ زیرا به مرحله ى عقل مجرد و شهود محض و کشف صحیح راه یافته است که در این مرحله وهم و خیال هم تابع عقل اند و هرگز در این مرحله وسوسه هاى شیطان راه ندارد؛ زیرا آبشخور جهالت و نادانى و شیطنت ها و توهمات تنها منحصر به وهم و خیال است، و محدوده وهم و خیال، همانا وابستگى به جهان طبیعت است، اما در محدوده ى عقل ناب شیطان وهم و خیال را نرسد که طرفى ببندد. لذا اگر کسى در اندازه‌ اى باشد که از عالم ماده و وهم و خیال و توهمات در گذرد و به سرچشمه ى حقایق برسد، امکان "عصمت" می‌ یابد و نفس ناطقه او در اثر اشتداد وجودى در رتبه فرشتگان یا برتر قرار می‌ گیرد.[۵] نتیجه این که؛ در تمام عمر و در همه مراحل فهم، ابلاغ و اجرای وحى، از هر گونه سهو و نسیان و عصیان، منزه است.

اقسام عصمت

البته باید توجه داشت که: "عصمت" به دو قسم اختیاری و غیر اختیاری تقسیم می شود.

معصوم آن کسی است که از روی اختیار گناه را ترک می کند و البته برای این که احتمال هیچ خطا و اشتباهی را در آنان ندهیم و سنت (گفتار، رفتار و تقریر) آنان برای ما حجت باشد، عصمتی هم به آنان هبه و عنایت می شود که این دیگر اختیاری نیست اما براساس این که خدا می داند آنان با اختیار خود از این شایستگی برخوردار خواهند شد، به آنان چنین چیزی موهبت کرده است و به دیگران این فضیلت را نداده است[۶].


پانویس

  1. طباطبایى، سید محمد حسین، المیزان فى تفسیر القرآن، ج 2، ص 134 (کلام فى عصمة الانبیاء).
  2. ر.ک: همان، ج 2، ص 136 – 134؛ ج 5، ص 77 - 75؛ جوادى آملى، عبداللَّه، تفسیر موضوعى قرآن کریم، ج 3، ص 292 - 197.
  3. همان، ج 5، ص 78.
  4. سبحانى، جعفر، منشور جاوید، ج 5، ص 14.
  5. این مطالب برگرفته از بیانات استاد جوادى آملى است. تفسیر موضوعى قرآن مجید، ج 3، ص 202 - 199.
  6. نک: سید محسن خرازی، بدایة المعارف الالهیة، ص 254.