امانت: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌وحدت
بدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱۴: خط ۱۴:
</div>
</div>
'''این مدخل در دست ویرایش است'''
'''این مدخل در دست ویرایش است'''
قرآن در آیات متعدد از امانتهایی که خداوند در اختیار بشر نهاده سخن به میان آورده است.
واژه‌شناسی لغوی
واژه‌شناسی لغوی
امانت ضد خیانت است[۲]. و از "ا ـ م ـ ن" به معنای آرامش، سکون و بر طرف شدن خوف و اضطراب[۳] گرفته شده و به معنای تأمین امنیت حقی از حقوق به وسیله عهد، وصیت و مانند آن[۴] یا به معنای حالتی است که انسان را به حفظ حقوق دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا تصرف در آن باز می‌دارد[۵]. این واژه بر اعیان نیز اطلاق شده و به مالی که در نزد دیگری به امانت سپرده شود امانت[۶] و به شخص مورد اعتماد که امانت به او سپرده می‌شود «امین»[۷]گویند[۸].
امانت ضد خیانت است[۲]. و از "ا ـ م ـ ن" به معنای آرامش، سکون و بر طرف شدن خوف و اضطراب[۳] گرفته شده و به معنای تأمین امنیت حقی از حقوق به وسیله عهد، وصیت و مانند آن[۴] یا به معنای حالتی است که انسان را به حفظ حقوق دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا تصرف در آن باز می‌دارد[۵]. این واژه بر اعیان نیز اطلاق شده و به مالی که در نزد دیگری به امانت سپرده شود امانت[۶] و به شخص مورد اعتماد که امانت به او سپرده می‌شود «امین»[۷]گویند[۸].
خط ۹۵: خط ۹۷:
37. ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۷۰.
37. ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۷۰.
38. ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۸۶.
38. ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۸۶.
انواع امانت
[ویرایش]
امانتهایی که به دیگری سپرده می‌شود از جهت صاحب امانت دو قسم است:
← امانتهای الهی
قرآن در آیات متعدد از امانتهایی که خداوند در اختیار بشر نهاده سخن به میان آورده است. خداوند در آیه ۷۲ احزاب می‌فرماید:ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم؛ ولی آن‌ها از پذیرش آن امتناع کردند؛ ولی انسان آن را بر دوش کشید:«اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَی السَّموتِ والاَرضِ والجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها واَشفَقنَ مِنها و حَمَلَهَا الاِنسنُ»)[۱]مراد از امانت خدا در این آیه به نظر برخی ولایت الهی ، دین حق ، واجبات و محرمات خدا، اطاعت از خدا، نماز و روزه [۲] [۳] [۴] است. برخی نیز مقصود از آن را عقل یا جمله «لا إله إلاّ اللّه» دانسته و عده‌ای گفته‌اند:مراد اعضای بدن انسان است که خداوند به عنوان امانت در اختیار انسان نهاده است و انسان باید آن‌ها را در راهی که خدا دستور داده به‌کار گیرد. [۵] [۶] [۷] در روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) امانت در آیه فوق بیش‌تر به ولایت، ولایت امیرمؤمنان (علیه‌السلام)، ولایت تمامی ائمه و امامت [۸] [۹] [۱۰] تفسیر شده است.
← اقوال مختلف در مورد عرضه امانت بر آسمانها و زمین
در مورد عرضه امانت بر آسمانها و زمین و علت امتناع آن‌ها و پذیرش انسان نیز اقوال گوناگونی در میان مفسران مطرح است.
←← قول اول
برخی گفته‌اند:مقصود عرضه امانت بر اهل آسمان و زمین است، زیرا آسمان و زمین جماد بوده و جماد تکلیفی ندارد. [۱۱] [۱۲] برخی در تأیید این نظریه گفته‌اند:خودداری آسمان و زمین از حمل امانت به معنای عدم وجود استعداد پذیرش امانت در آسمان و زمین بوده است. [۱۳]
←← قول دوم
عده‌ای دیگر برآن‌اند که امانت بر خود آسمان و زمین عرضه گردیده و جهت امتناع ضعف و ناتوانی آسمان و زمین و کوچک شمردن خود از پذیرش آن بوده است؛ اما انسان آن را پذیرفت؛ ولی حق این امانت را ادا نکرد، به همین جهت خداوند وی را ظالم و جاهل شمرد [۱۴] [۱۵] :«اِنَّه کانَ ظَلومًا جَهولا» [۱۶]
←← قول سوم
قول دیگر این است که « عقل » در تقدیر باشد، بر این اساس معنای آیه این خواهد بود که اگر آسمان و زمین عاقل بودند به جهت عظمت امانتهای الهی و ترس از کوتاهی در انجام آن از پذیرش این امانتها امتناع می‌کردند؛ ولی انسان با ظلم به خویشتن و جهل از واقعیت امر ترسی به خود راه نداد و این امانت را پذیرفت. [۱۷]
← امانتداری در قرآن
قرآن در آیاتی دیگر فرشته وحی را در آوردن قرآن به امانتداری متصف کرده است:«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَمین» [۱۸][۱۹] یا پیامبران خود را به عنوان فرستاده‌ای امین به مردم معرفی کرده‌اند:«اِنّی لَکُم رَسولٌ اَمین» [۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴][۲۵] از این آیات به دست می‌آید که قرآن و کتب آسمانی و شرایع الهی از دیگر امانتهای خداوند است که برای ابلاغ آن به مردم به جبرئیل و انبیای الهی سپرده شده است.
← شان نزول آیه ۲۷ سوره انفال
در آیه ۲۷ انفال نیز قرآن مسلمانان را از خیانت به خدا برحذر داشته است:«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَخونُوا اللّه» [۲۶] با توجه به شأن نزول آیه که مورد افشای اسرار از سوی ابولبابه است [۲۷] [۲۸] [۲۹] اسرار مسلمانان می‌تواند مصداق بارز امانت خدا در این آیه باشد. برخی نیز مقصود از خیانت در امانت خدا را ترک واجبات دانسته [۳۰] و بعضی دیگر گفته‌اند:مراد غنایم جنگی است که در دست مسلمانان بوده یا مقصود همه تکالیف الهی است. [۳۱]
← امانتهای الهی
اموالی که در اختیار انسان قرار دارد از دیگر امانتهای الهی است، بر همین اساس قرآن از این اموال به مال خدا یاد کرده و به مسلمانان توصیه کرده که با آن، به بردگان در راه آزادی خویش کمک کنند:«والَّذینَ یَبتَغونَ الکِتبَ مِمّا مَلَکَت اَیمنُکُم فَکاتِبوهُم اِن عَلِمتُم فیهِم خَیرًا وءاتوهُم مِن مالِ اللّهِ الَّذی ءاتکُم» [۳۲] و در آیه‌ای دیگر همه انسانها را جانشینان خدا در این اموال دانسته و به آنان سفارش می‌کند که از این اموال در راه او انفاق کنند:«واَنفِقوا مِمّا جَعَلَکُم مُستَخلَفینَ فیهِ»، [۳۳] ازاین‌رو انسان باید این اموال را در راهی صرف کند که صاحب اصلی آن اجازه داده است، چنان‌که امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) فرمود:وقتی مال از آن خداست آن را جز در راه خدا مصرف نکن. [۳۴] [۳۵]
امانتهای مردم
[ویرایش]
بخش دیگر امانتهایی است که انسانها به یکدیگر می‌سپارند:«فَاِن اَمِنَ بَعضُکُم بَعضًا» [۳۶] و امانتگذار در این قسم گاه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، امام (علیه‌السلام) و حاکم اسلامی و گاه مردم عادی‌اند.
← اقوال مختلف در باره آیه ۲۷ سوره انفال
در آیه ۲۷ انفال قرآن مسلمانان را از خیانت به پیامبر و امانتهای خود برحذر داشته است:«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَخونُوا... الرَّسولَ و تَخونوا اَمنتِکُم» [۳۷]که به نظر مفسران مقصود از امانتهای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، اسرار آن حضرت است که در نزد مسلمانان قرار داشت. [۳۸]برخی نیز مراد از آن را سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و... یا اوامر و نواهی آن حضرت [۳۹] [۴۰] دانسته‌اند.به نظر برخی مراد از امانت پیامبر غنایم جنگی است که آن حضرت در دست مسلمانان قرار داده که قرآن به مسلمانان فرمان می‌دهد که قبل از قسمت در آن خیانت نکنند [۴۱] و مقصود از امانت مردم:«اَمنتِکُم» اموال و اسراری است که افراد در نزد یکدیگر به امانت می‌گذارند. [۴۲]برخی نیز گفته‌اند:مراد از امانت مردم در این آیه اعمال و عباداتی است که خدا و رسول در اختیار مردم گذاشته‌اند که در حقیقت همان امانتهای خداست. [۴۳] [۴۴] [۴۵]
← اقوال مختلف درباره آیه ۷۵ سوره آل عمران
در آیه ۷۵ آل‌عمران نیز از اموال و پول فراوان یا اندک به عنوان امانت مردم یاد شده و اهل کتاب در نگهداری این امانتها به دو دسته امین و غیر امین تقسیم شده‌اند:«و مِن اَهلِ الکِتبِ مَن اِن تَأمَنهُ بِقِنطار یُؤَدِّهِ اِلَیکَ و مِنهُم مَن اِن تَأمَنهُ بِدینار لا یُؤَدِّهِ اِلَیکَ» [۴۶] مقصود از این دو گروه به نظر برخی، یهودیان هستند که برخی از آنان امانتدار و گروهی دیگر خائن به امانات بودند [۴۷] [۴۸] اما قول دیگر این است که مراد از امانتداران مسیحیان و مقصود از غیر امانتداران یهودیان هستند که خیانت در امانت غیر همکیشان خود را جایز شمرده و این عمل را به خداوند نسبت می‌دادند. [۴۹] [۵۰] [۵۱] قول دیگر این است که امانتداران یهودیانی هستند که اسلام آورده‌اند و خیانتکاران کسانی هستند که به شریعت خود مانده و طبق عقیده خود نسبت به امانت غیر یهود احساس مسئولیتی ندارند. [۵۲]
← انواع امانت های مردم از دیدگاه قرآن
امانت مردم گاه می‌تواند یک انسان باشد، چنان‌که برادران یوسف از آن جهت که پدرشان آنان را امین بر یوسف نمی‌دانست وی را سرزنش کردند:«قالوا یاَبانا ما لَکَ لا تَأمَنّا عَلی یوسُفَ واِنّا لَهُ لَنصِحون» [۵۳] و با معرفی خود به وصف امانتداری خواستار به همراه بردن یوسف شدند:«اَرسِلهُ مَعَنا غَدًا یَرتَع ویَلعَب واِنّا لَهُ لَحفِظون» [۵۴] ولی پس از به همراه بردن یوسف به عهد خود در حفظ او وفا نکردند، [۵۵] ازاین‌رو وقتی آنان برای بار دیگر بنیامین را برای همراهی خود از پدر طلب کردند [۵۶] آن حضرت آنان را به سبب خیانت پیشین امین بر وی ندانست:«قالَ هَل ءامَنُکُم عَلَیهِ اِلاّ کَما اَمِنتُکُم عَلی اَخیهِ مِن قَبلُ» [۵۷] و از آنان وثیقه‌ای اطمینان آور خواست و پس از گرفتن وثیقه ، بنیامین را به آنان سپرد. [۵۸] گاه نیز امانت انسانها، مسئولیتها و مقامهای دنیوی است، بر همین اساس دختران شعیب به پدر پیشنهاد کردند که برای برعهده گرفتن چوپانی و دیگر کارهای آنان موسی را به اجیری بگیرد، زیرا او مسئولیت‌پذیر و امانتدار است:«قالَت اِحدهُما یاَبَتِ استَجِرهُ اِنَّ خَیرَ مَنِ استَجَرتَ القَویُّ الاَمین» [۵۹] یوسف (علیه‌السلام) نیز بدان جهت که خود را در احراز مسئولیتها امانتدار می‌دانست به عزیز مصر پیشنهاد کرد که مسئولیت خزانه‌داری وی را بر عهده گیرد:«قالَ اجعَلنی عَلی خَزائِنِ الاَرضِ اِنّی حَفیظٌ عَلیم» [۶۰] و نیز آنگاه که سلیمان اراده کرد مأموریت آوردن تخت بلقیس را به یکی از مأموران خود بسپارد یکی از جنیان با این استدلال که فردی قوی و امانتدار است برای پذیرش این مسئولیت پیشگام گردید:«واِنّی عَلَیهِ لَقَویٌّ اَمین» [۶۱] همچنین از دیگر امانتهای بشری حفظ اسرار خانوادگی است که زن و شوهر باید به آن ملتزم باشند، ازاین‌رو قرآن یکی از اوصاف زنان شایسته و مؤمن را رازداری آنان برشمرده است:«فالصّلِحتُ قنِتتٌ حفِظتٌ لِلغَیبِ بِما حَفِظَ اللّهُ» [۶۲]
فهرست منابع
[ویرایش]
الاختصاص؛ الامالی، صدوق؛ بحارالانوار؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ تحف العقول عن آل الرسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ التعریفات؛ تفسیرالتحریر و التنویر؛ التفسیر الکاشف؛ تفسیر نورالثقلین؛ تهذیب الاحکام؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ دعائم الاسلام؛ الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ فقه الصادق (علیه‌السلام)؛ فقه القرآن، راوندی؛ القواعد الفقهیه، بجنوردی؛ الکافی؛ کتاب الخلاف؛ الکشاف؛ کنزالعرفان فی فقه القرآن؛ لسان العرب؛ لغت نامه؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مختلف الشیعة فی احکام الشریعه؛ مستدرک الوسائل؛ مسند احمد بن حنبل؛ مصطلحات الفقه و معظم عناوینه الموضوعیه؛ المغنی والشرح الکبیر؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ وسائل الشیعه.
پانویس
[ویرایش]
۱. ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۷۲.   
۲. ↑ جامع‌البیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۶۶۶۹؛
۳. ↑ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۵۸۴ ۵۸۵؛
۴. ↑ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳.
۵. ↑ التفسیر الکبیر، ج‌۲۵، ص‌۲۳۵؛
۶. ↑ تفسیر قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۱۶۳؛
۷. ↑ المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۵۲.   
۸. ↑ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۷۹ ۲۸۳؛   
۹. ↑ البرهان، ج ۴، ص۴۹۹ ۵۰۲؛
۱۰. ↑ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳ ۳۱۴.
۱۱. ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۸۵؛
۱۲. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۲۳۵.
۱۳. ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۴۹.   
۱۴. ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۸۵؛
۱۵. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۲۳۵.
۱۶. ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۷۲.   
۱۷. ↑ مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۵۸۶.
۱۸. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۳.   
۱۹. ↑ تکویر/سوره۸۱، آیه۱۹ ۲۱.   
۲۰. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۰۷.   
۲۱. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۲۵.   
۲۲. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۴.   
۲۳. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۲.   
۲۴. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۸.   
۲۵. ↑ اعراف/سوره۷، آیه۶۸.   
۲۶. ↑ انفال/سوره۸، آیه۲۷.   
۲۷. ↑ جامع‌البیان، مج۶، ج۹، ص۲۹۲۲۹۳؛
۲۸. ↑ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۸۲۴؛
۲۹. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۴۷۵.
۳۰. ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۲۴.
۳۱. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۴۷۵.
۳۲. ↑ نور/سوره۲۴، آیه۳۳.   
۳۳. ↑ حدید/سوره۵۷، آیه۷.   
۳۴. ↑ تحف العقول، ص ۲۶۷؛   
۳۵. ↑ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۶۴.   
۳۶. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۸۳.   
۳۷. ↑ انفال/سوره۸، آیه۲۷.   
۳۸. ↑ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۲۵۱.
۳۹. ↑ جامع‌البیان، مج۶، ج۹، ص۲۹۴ ۲۹۵؛
۴۰. ↑ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۸۲۴.
۴۱. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۴۷۵.
۴۲. ↑ المیزان، ج ۹، ص ۵۵.   
۴۳. ↑ المیزان، ج ۹، ص ۵۵.   
۴۴. ↑ جامع‌البیان، مج۶، ج۹، ص۲۹۴ ۲۹۵؛
۴۵. ↑ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۸۲۴.
۴۶. ↑ آل‌عمران/سوره۳، آیه۷۵.   
۴۷. ↑ جامع البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۳۰؛
۴۸. ↑ المنیر، ج ۳، ص ۲۶۶.   
۴۹. ↑ الکشاف، ج۱، ص ۳۷۵؛   
۵۰. ↑ مجمع‌البیان، ج۲، ص۷۷۷؛
۵۱. ↑ فقه القرآن، ج ۲، ص ۶۱.   
۵۲. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۲۶۲.
۵۳. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۱۱.   
۵۴. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۱۲.   
۵۵. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۱۵ ۱۸.   
۵۶. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۶۳.   
۵۷. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۶۴.   
۵۸. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۶۴.   
۵۹. ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۲۶.   
۶۰. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۵۵.   
۶۱. ↑ نمل/سوره۲۷، آیه۳۹.   
۶۲. ↑ نساء/سوره۴، آیه۳۴.   


=منابع=
=منابع=

نسخهٔ ‏۲۱ ژوئن ۲۰۲۱، ساعت ۰۹:۳۱

8888gjku.jpg
عنوان مقاله محبت در قرآن
زبان مقاله فارسی
اطلاعات نشر ایران – قم – پژوهشگاه مطالعات تقریبی

این مدخل در دست ویرایش است

قرآن در آیات متعدد از امانتهایی که خداوند در اختیار بشر نهاده سخن به میان آورده است. واژه‌شناسی لغوی امانت ضد خیانت است[۲]. و از "ا ـ م ـ ن" به معنای آرامش، سکون و بر طرف شدن خوف و اضطراب[۳] گرفته شده و به معنای تأمین امنیت حقی از حقوق به وسیله عهد، وصیت و مانند آن[۴] یا به معنای حالتی است که انسان را به حفظ حقوق دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا تصرف در آن باز می‌دارد[۵]. این واژه بر اعیان نیز اطلاق شده و به مالی که در نزد دیگری به امانت سپرده شود امانت[۶] و به شخص مورد اعتماد که امانت به او سپرده می‌شود «امین»[۷]گویند[۸]. واژه «امانت»، ضد «خیانت»، مصدر و از ریشه «أمن» به معنای آرامش قلب است. «امین»، به کسی گفته می‌شود که دل، در سپردن چیزی به او احساسِ آرامش کند همچنین به چیزی که سپرده شده نیز «امانت» اطلاق می‌گردد ابن فارس، در معنای «أمَنَ» می‌گوید: همزه و میم و نون، دو اصل [معناییِ] نزدیک به هم دارد: یکی امانت که ضدّ خیانت و به معنای آرامش دل است، و دیگری گواهی دادن.[۹] راغب اصفهانی نیز در تبیین معنای «أمَنَ» آورده است: ریشه «أمن»، آرامشِ خاطر و رفع نگرانی است. امن و امانت و امان، در اصل، مصدر هستند و امان، گاهی اسم حالتی است که انسان در آن حالت، آرام است، و گاهی هم اسم چیزی است که انسان با آن، آرامش می‌یابد.[۱۰][۱۱] امانت ولایت ولایت امیر مؤمنان و اهل بیت(ع)، امانت سنگینی است که خداوند بر هستی عرضه کرده و انسان آن را پذیرفته است. آیۀ "عرض امانت"، تفسیرهای مختلفی دارد و در برخی روایات، این امانت به ولایت علی(ع) هم تأویل شده است. آیۀ امانت چنین است: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَالْجِبَالِ﴾[۱۲]امام صادق(ع) می‌فرماید مقصود از آن ولایت علی(ع) است: هی ولایة أمیر المؤمنین[۱۳] در آیۀ دیگری که می‌فرماید: ﴿وَآتُواْ النِّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا﴾[۱۴] در روایات متعدّدی آمده که خطاب به امامان است که هرکدام امامت و ودایع امامت همچون کتاب و سلاح و مسؤولیت‌های پیشوایی را به امام بعدی بسپارد.[۱۵] در احادیثی از امام صادق و امام رضا(ع) نقل شده که امانت، همان ولایت است.[۱۶] و حضرت صادق(ع)، امانت را حبّ و ولایت و معرفت محمّد و آل محمد می‌شمارد.[۱۷] ولایت‌پذیری و تحمّل این‌بار عظیم اعتقادی و عملی، ظرفیّت و تعهّدی فراوان می‌طلبد. انسان‌ها نیز برخی امانت‌دار خوبی نبودند و به وظیفۀ خود نسبت به این امانت الهی، عمل نکردند.[۱۸] ادای امانت در قرآن کریم آمده است: ﴿وَالَّذِينَ هُمْ لِأَمَانَاتِهِمْ وَعَهْدِهِمْ رَاعُونَ﴾[۱۹] همچنین می‌فرماید: ﴿... فَإِنْ أَمِنَ بَعْضُكُمْ بَعْضًا فَلْيُؤَدِّ الَّذِي اؤْتُمِنَ أَمَانَتَهُ﴾[۲۰]. از پیامبر(ص) نیز روایت است: "مردم در دنیا مانند مهمان‌اند و آنچه در اختیار دارند، مانند امانت است، مسافر، رفتنی است و امانت هم پس گرفتنی"[۲۱][۲۲]. می‌توان گفت که امانت‌داری مترادف ادای امانت و رد امانت است[۲۳]. از نظر عقل و منطق، راستی و درستی و پس دادن به موقع امانات، کاری ارزشمند و لازمه انسانیت است که فطرت پاک انسان‌ها پایبندی به آن را طالب و از خیانت در امانت، سخت منزجر است. لزوم رد امانت حکمی ثابت و همیشگی است و در هیچ شرایطی تغییر نمی‌کند. رد امانت از مستقلات عقلیه است... و حکم شرع در این مورد، حکم ارشادی است[۲۴]. یکی از جلوه‌های ادای حق، ادای امانت افراد است. انسان باید امانت را از هر کس که می‌گیرد، به او باز پس دهد. از سوی دیگر، امانت‌داری، یکی از مصادیق روشن عهد است که مورد تأکید قرار گرفته و در بعضی آیات، در کنار عهد ذکر شده است"[۲۵]. اهمیت این موضوع به حدی است که شهید ثانی می‌گوید: "ادای امانت هر کس، حتی اگر کافر حربی باشد در اولین وقت امکان، اگر مطالبه کند واجب است"[۲۶]. به وسیله امانت است که کلیه حقوق اعم از حقوق خدا و خلق و حقوق فرد و اجتماع حفظ شده و وظایف و مسئولیت‌ها به نحو طبیعی، انجام داده می‌شود و در نتیجه، اجتماع از خطر حیف و میل شدن حقوق مردم، مصون می‌گردد[۲۷]. بعضی از پیامبران الهی ملقب به امین بودند و خداوند در مقام تعریف انبیا، آنان را به عنوان رسول امین یا "ناصح امین" معرفی می‌کند. آنچه که سبب شد پیامبر(ص) قبل از بعثت نزد خدیجه اعتبار خاص پیدا کند، راستی و درستی و امانت‌داری او بود همچنین یکی از دلایل مقام والای امام علی(ع) نزد پیامبر(ص) راستگویی و ادای امانت ایشان بود[۲۸]. آنچه از آموزه‌های دینی فهمیده می‌شود، این است که تمام سرمایه‌های مادی و معنوی انسان، از جمله فرزند، پول و مقام، اسرار و رازها، حکومت، شخصیت علمی، سیاسی و فرهنگی، امانت الهی به شمار می‌روند که به دست انسان سپرده شده و آدمی موظف به حفظ و نگهبانی از آنهاست تا به اهلش برگرداند و تنها موجودی که بار امانت الهی را بر دوش گرفت، "انسان" بود. از فواید امانت‌داری، می‌توان به حاکم شدن فضای اعتماد به یکدیگر، گسترش امنیت و آسایش، تحکیم جایگاه اجتماعی افراد، زندگی شاد، کامل شدن ایمان و فضایل اخلاقی، محبوبیت نزد خدا و خلق، تقویت اعتماد به نفس در افراد، هماهنگی با انبیا و اولیا، مأیوس شدن شیطان، رستگاری در قیامت، وحدت و همدلی، جلب ثروت، دفع بدبینی، آرامش روحی و روانی، و صفا و صمیمت اشاره نمود. امانت‌داری فقط در حفظ اموال نیست، بلکه اسرار و ناموس را هم شامل می‌شود، زیرا که امانت‌داری در اموال آسان‌تر از اسرار است و این دو آسان‌تر از امانت‌داری در ناموس است. نکته آخر اینکه قبول یا رد امانت تا قبل از تحویل گرفتن آن، در اختیار انسان است و بایستی در ابتدا قدری بیندیشد و اگر توان ادای آن را در خود نمی‌یابد، از اول آن را نپذیرد و در جایگاه شریف امانت‌داری وارد نشود، زیرا در این صورت ممکن است به سبب سهل‌انگاری یا ناتوانی و بی‌ارادگی به این اصل مهم اخلاقی پشت پا بزند[۲۹]. اهمیت و جایگاه امانت انواع امانت احکام امانت امانتداری آثار و ثمرات امانتداری امانت الهی آیه امانت امانت در فرهنگ قرآن آیات امانت در شش سوره قرآن قرار دارند: با لفظ: ﴿أَمَانَتَهُ﴾ در آیه ۲۸۳ سوره بقره، و با لفظ: ﴿الْأَمَانَاتِ﴾ در آیه ۵۸ سوره نساء، و با لفظ: ﴿أَمَانَاتِكُمْ﴾ در آیه ۲۷ سوره انفال، و با لفظ: ﴿أَمَانَاتِهِمْ﴾ در آیه ۸ سوره مؤمنون و در آیه ۳۲ سوره معارج، و با لفظ: ﴿الْأَمَانَةَ﴾ در آیه ۷۲ سوره احزاب آمده‌اند که ما در اینجا تنها به بررسی آیات مشتمل بر الفاظ: ﴿الْأَمَانَةَ﴾ و ﴿الْأَمَانَاتِ﴾ در سوره‌های احزاب و نساء که هر دو هم در مدینه نازل شده‌اند و ترتیب نزولی و مصحفی آنها ترتیب واحدی است، می‌پردازیم. لذا بعد از تنظیم آیات، به تحقیق در معنا، و سپس به بررسی تفسیری آنها از کتب تفسیر و تفاسیر روایی علمای شیعه و اهل تسنن پرداخته و سرانجام هم با فضل الهی و با استناد به آیات در آنها تدبّر می‌کنیم.[۳۰] در معنای امانت راغب در مفردات فرموده: اصل اَمن، آرامش نفس و نابودی خوف است. امن، امانة و امان، در اصل مصدرند، و امان گاهی اسم است برای حالتی که انسان در آن در آرامش است، و گاهی اسم است برای آنچه انسان نسبت به آن، آرامش دارد: ﴿وَتَخُونُوا أَمَانَاتِكُمْ﴾[۳۱]؛ یعنی آنچه را مورد آرامش شما است، و ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ﴾ را گفته‌اند که آن کلمه “توحید” است، و گفته‌اند: “عدالت” است، و گفته‌اند: “حروف تهجّی” است، و گفته‌اند: آن “عقل” است، و عقل، صحیح است؛ زیرا عقل همان چیزی است که با حصول آن معرفت به توحید حاصل گردد و عدالت جاری شده و حروف تهجّی آموخته شود، بلکه با حصول عقل، آنچه را یادگیری آن بر عهده انسان است، او خواهد توانست بیاموزد، و عمل‌نمودن به آنچه را که حُسن انجام آن در تعهّد انسان است، تحقق بخشد و به واسطه آن است که بر بسیاری از آفریده‌ها برتری پیدا کند[۳۲]. فخرالدین در مجمع‌البحرین فی قوله: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا... ﴾، فرموده: گفته‌اند: مراد از ﴿الْأَمَانَةَ﴾ طاعت است و گفته‌اند: مراد از آن، عبادت است و روایت شده که: علی(ع) چون وقت نماز می‌رسید، "يَتَمَلْمَلُ‏ وَ يَتَزَلْزَلُ": بی‌تابی نموده و به خود می‌لرزید. (پس) به او گفتند: یا امیر المؤمنین! شما را چه می‌شود؟ آن بزرگوار فرمود: "جَاءَ وَقْتُ الصَّلَاةِ وَقْتُ أَمَانَةٍ عَرَضَهَا اللَّهُ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ- ﴿فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا﴾، و عرضها علی الجمادات، و اباؤها و اشفاقها مجازٌ". اما حمل امانت، مانند قول توست که می‌گویی فلانی حامل امانت و حمل‌کننده آن است؛ می‌خواهد آن را به صاحبش ادا نکند تا از عهدش خارج کند؛ زیرا امانت مانند: سوار است برای کسی که امانت دارد. پس چون آن را ادا نمود، سواری نیست تا او را محافظت کند و او دیگر حامل آن امانت نیست و معنای ﴿فَأَبَيْنَ﴾؛ یعنی ادا نکردند آن را و انسان (هم) ادا نکرد، جز این که حمل‌کننده آن بود، پس آن را ادا ننمود. در معنای ﴿عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ﴾ در مجمع البیان بر اقوالی اختلاف نمودند: یکی از آن اقوال این است که مراد، العرض علی اهلها است که مضاف حذف شده و مضاف‌الیه جای آن قرار گرفته است، و با عرضه‌نمودن امانت بر آنها، آنان دانستند که در تضییع امانت، گناهی بزرگ است؛ هم‌چنان که در ترک او امر خدای متعال و احکام او، گناه عظیم است. پس خدای متعال جرأت انسان را بر معاصی، و ترس ملائکه را از آن بیان نمود. پس معنا چنین می‌شود: انا عرضنا الأمانة علی أهل السموات و الأرض و الجبال و الملائکة و الانس و الجن فابین ان یحملنها: پس ابا نمودند اهل آنها که حمل کنند ترک آن را و کیفر آن را و گناه در آن را، و ﴿أَشْفَقْنَ مِنْهَا﴾: ترسیدند اهل آنها از حمل آن و انسان آن را حمل نمود، ﴿إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا﴾، نسبت به ارتکاب گناهان، ﴿جَهُولًا﴾ به جایگاه امانت و استحقاق کیفر بر خیانت در آن[۳۳]. در فرهنگ لغات آمده که: اَمُنَ، يأمُنُ، اَمانَةً: مورد اعتماد و اطمینان قرار گرفت، و ضدّ خائن[۳۴]. در فرهنگ عمید هم آمده است: و امانت به فتح همزه و نون؛ یعنی امین‌بودن، راستی و درستکاری، ضدّ خیانت، و نیز به معنای ودیعه و چیزی که به کسی بسپارند که از آن نگاهداری کند و جمع آن، امانات است[۳۵]. شیخ طوسی در تفسیر تبیان فرموده: امانت عبارت از آن عقدی است که وفای به آن لازم می‌گردد، (هرگاه از آن چیزهایی باشد که شأن آن سپردن به صاحبش باشد[۳۶]. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در معنای امانت گفته است: هرگاه چیزی را به ودیعه نزد کسی بسپارند تا از آن چیز محافظت کند، سپس آن را به صاحبش بازگرداند (به آن امانت گویند)، و این امانتی که در آیه ۷۲ احزاب: ﴿إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ﴾، ذکر شده، چیزی است که خدای متعال به انسان سپرده تا آن را برای سلامت و در راه راست و مستقیم‌بودن خودش، محافظت کند و سپس آن را به خدای سبحان همان‌طور که به ودیعه به او سپرده، بازگرداند[۳۷].[۳۸] منابع 1. عبداللهی، حمیده، دائرةالمعارف قرآن کریم ج۴ 2. محدثی، جواد، فرهنگ غدیر 3. احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه 4. زکریایی، محمد علی، فرهنگ مطهر 5. امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن

پانویس 1. عبداللهی، حمیده، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴. 2. ↑ لسان العرب، ج ۱، ص ۲۲۳، «امن»؛ لغت‌نامه، ج ۲، ص ۲۸۴۱. 3. ↑ التحقيق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن». 4. ↑ الميزان، ج ۹، ص ۵۴. 5. ↑ التحرير والتنوير، ج ۸، ص ۲۰۳. 6. ↑ مفردات، ص ۹۰؛ التحقيق، ج ۱، ص ۱۵۰، «امن». 7. ↑ لسان العرب، ج‌۱، ص‌۲۲۳؛ فرهنگ معارف اسلامى، ج‌۱، ص‌۲۲۸. 8. ↑ عبداللهی، حمیده، دائرةالمعارف قرآن کریم، ج ۴، ص ۲۴۶ - ۵۲۴. 9. ↑ «الهمزة و المیم و النون أصلان متقاربان: أحدهما الأمانة التی ضدّ الخیانة، و معناها سکون القلب، و الآخر التصدیق»؛ معجم مقاییس اللغة: ج ۱، ص ۱۳۳، مادّه «أمن». 10. ↑ «أصل الأمن طمأنینة النفس و زوال الخوف، و الأمن و الأمانة و الأمان فی الأصل مصادر، و یجعل الأمان تارةً اسماً للحالة التی یکون علیها الإنسان فی الأمن، و تارة اسما لما یؤمن علیه الإنسان»؛ مفردات ألفاظ القرآن: ص ۹۰. 11. ↑ محمدی ری‌شهری، محمد، دانشنامه قرآن و حدیث، ج۷، ص۳۲۳ و ۳۲۴. 12. ↑ احزاب، آیه ۷۲ 13. ↑ بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۵ و ۲۸۰ 14. ↑ «خداوند دستور می‌دهد امانت‌ها را به اهلش بسپارید» نساء، آیه ۴ 15. ↑ بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۶، معانی الاخبار، ص ۱۰۷ 16. ↑ بحار الأنوار، ج ۲۳ ص ۲۷۶ ح ۱۹ و ۲۰؛ معانی الاخبار، ص ۱۱۰ 17. ↑ معانی الأخبار، ص ۱۰۸ 18. ↑ محدثی، جواد، فرهنگ غدیر، ص۱۰۱. 19. ↑ «و آنان که سپرده‌های نزد خویش و پیمان خود را پاس می‌دارند» سوره مؤمنون، آیه ۸. 20. ↑ «...و اگر (بدون گرو) یکی از شما دیگری را (بر دارایی خود) امین دانست، آنکه امین دانسته شده است، باید امانت وی را بازگرداند و از خداوند- پروردگار خویش- پروا کند و گواهی را پنهان مدارید» سوره بقره، آیه ۲۸۳. 21. ↑ شیخ حسن دیلمی، ارشادالقلوب، ترجمه علی سلگی نهاوندی، ج۱، ص۷۸. 22. ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۴۱۳. 23. ↑ فرهنگ اصطلاحات اخلاقی، ص۸۶. 24. ↑ اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۶۷ – ۱۶۸. 25. ↑ اخلاق در قرآن، ج۳، ص۱۹۱. 26. ↑ شیخ زین الدین عاملی، الروضه البهیه فی شرح اللمعه الدمشقیه، ج۲، ص۴۹۷. 27. ↑ سید احمد طیبی شبستری، اخلاق قرآن، ص۲۵. 28. ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۴۱۴-۴۱۵. 29. ↑ احمدوند، فردین، مکارم اخلاق در صحیفه، ص۴۱۵. 30. ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۸۵. 31. ↑ «و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷. 32. ↑ مفردات، ص۲۲. 33. ↑ مجمع البحرین، ص۴۹۷؛ مجمع البیان، ج۸، ص۳۷۳. 34. ↑ ملخص المنجد و منتهی الارب، ص۱۹. 35. ↑ فرهنگ عمید، ص۱۸۲. 36. ↑ تبیان، ج۸، ص۳۳۳. 37. ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۷۰. 38. ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۸۶.



انواع امانت [ویرایش]

امانتهایی که به دیگری سپرده می‌شود از جهت صاحب امانت دو قسم است:

← امانتهای الهی

قرآن در آیات متعدد از امانتهایی که خداوند در اختیار بشر نهاده سخن به میان آورده است. خداوند در آیه ۷۲ احزاب می‌فرماید:ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم؛ ولی آن‌ها از پذیرش آن امتناع کردند؛ ولی انسان آن را بر دوش کشید:«اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَی السَّموتِ والاَرضِ والجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها واَشفَقنَ مِنها و حَمَلَهَا الاِنسنُ»)[۱]مراد از امانت خدا در این آیه به نظر برخی ولایت الهی ، دین حق ، واجبات و محرمات خدا، اطاعت از خدا، نماز و روزه [۲] [۳] [۴] است. برخی نیز مقصود از آن را عقل یا جمله «لا إله إلاّ اللّه» دانسته و عده‌ای گفته‌اند:مراد اعضای بدن انسان است که خداوند به عنوان امانت در اختیار انسان نهاده است و انسان باید آن‌ها را در راهی که خدا دستور داده به‌کار گیرد. [۵] [۶] [۷] در روایات اهل‌بیت (علیهم‌السلام) امانت در آیه فوق بیش‌تر به ولایت، ولایت امیرمؤمنان (علیه‌السلام)، ولایت تمامی ائمه و امامت [۸] [۹] [۱۰] تفسیر شده است.

← اقوال مختلف در مورد عرضه امانت بر آسمانها و زمین

در مورد عرضه امانت بر آسمانها و زمین و علت امتناع آن‌ها و پذیرش انسان نیز اقوال گوناگونی در میان مفسران مطرح است.

←← قول اول

برخی گفته‌اند:مقصود عرضه امانت بر اهل آسمان و زمین است، زیرا آسمان و زمین جماد بوده و جماد تکلیفی ندارد. [۱۱] [۱۲] برخی در تأیید این نظریه گفته‌اند:خودداری آسمان و زمین از حمل امانت به معنای عدم وجود استعداد پذیرش امانت در آسمان و زمین بوده است. [۱۳]

←← قول دوم

عده‌ای دیگر برآن‌اند که امانت بر خود آسمان و زمین عرضه گردیده و جهت امتناع ضعف و ناتوانی آسمان و زمین و کوچک شمردن خود از پذیرش آن بوده است؛ اما انسان آن را پذیرفت؛ ولی حق این امانت را ادا نکرد، به همین جهت خداوند وی را ظالم و جاهل شمرد [۱۴] [۱۵] :«اِنَّه کانَ ظَلومًا جَهولا» [۱۶]

←← قول سوم

قول دیگر این است که « عقل » در تقدیر باشد، بر این اساس معنای آیه این خواهد بود که اگر آسمان و زمین عاقل بودند به جهت عظمت امانتهای الهی و ترس از کوتاهی در انجام آن از پذیرش این امانتها امتناع می‌کردند؛ ولی انسان با ظلم به خویشتن و جهل از واقعیت امر ترسی به خود راه نداد و این امانت را پذیرفت. [۱۷]

← امانتداری در قرآن

قرآن در آیاتی دیگر فرشته وحی را در آوردن قرآن به امانتداری متصف کرده است:«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَمین» [۱۸][۱۹] یا پیامبران خود را به عنوان فرستاده‌ای امین به مردم معرفی کرده‌اند:«اِنّی لَکُم رَسولٌ اَمین» [۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴][۲۵] از این آیات به دست می‌آید که قرآن و کتب آسمانی و شرایع الهی از دیگر امانتهای خداوند است که برای ابلاغ آن به مردم به جبرئیل و انبیای الهی سپرده شده است.

← شان نزول آیه ۲۷ سوره انفال

در آیه ۲۷ انفال نیز قرآن مسلمانان را از خیانت به خدا برحذر داشته است:«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَخونُوا اللّه» [۲۶] با توجه به شأن نزول آیه که مورد افشای اسرار از سوی ابولبابه است [۲۷] [۲۸] [۲۹] اسرار مسلمانان می‌تواند مصداق بارز امانت خدا در این آیه باشد. برخی نیز مقصود از خیانت در امانت خدا را ترک واجبات دانسته [۳۰] و بعضی دیگر گفته‌اند:مراد غنایم جنگی است که در دست مسلمانان بوده یا مقصود همه تکالیف الهی است. [۳۱]

← امانتهای الهی

اموالی که در اختیار انسان قرار دارد از دیگر امانتهای الهی است، بر همین اساس قرآن از این اموال به مال خدا یاد کرده و به مسلمانان توصیه کرده که با آن، به بردگان در راه آزادی خویش کمک کنند:«والَّذینَ یَبتَغونَ الکِتبَ مِمّا مَلَکَت اَیمنُکُم فَکاتِبوهُم اِن عَلِمتُم فیهِم خَیرًا وءاتوهُم مِن مالِ اللّهِ الَّذی ءاتکُم» [۳۲] و در آیه‌ای دیگر همه انسانها را جانشینان خدا در این اموال دانسته و به آنان سفارش می‌کند که از این اموال در راه او انفاق کنند:«واَنفِقوا مِمّا جَعَلَکُم مُستَخلَفینَ فیهِ»، [۳۳] ازاین‌رو انسان باید این اموال را در راهی صرف کند که صاحب اصلی آن اجازه داده است، چنان‌که امام زین‌العابدین (علیه‌السلام) فرمود:وقتی مال از آن خداست آن را جز در راه خدا مصرف نکن. [۳۴] [۳۵]

امانتهای مردم [ویرایش] بخش دیگر امانتهایی است که انسانها به یکدیگر می‌سپارند:«فَاِن اَمِنَ بَعضُکُم بَعضًا» [۳۶] و امانتگذار در این قسم گاه پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، امام (علیه‌السلام) و حاکم اسلامی و گاه مردم عادی‌اند.

← اقوال مختلف در باره آیه ۲۷ سوره انفال

در آیه ۲۷ انفال قرآن مسلمانان را از خیانت به پیامبر و امانتهای خود برحذر داشته است:«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَخونُوا... الرَّسولَ و تَخونوا اَمنتِکُم» [۳۷]که به نظر مفسران مقصود از امانتهای پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)، اسرار آن حضرت است که در نزد مسلمانان قرار داشت. [۳۸]برخی نیز مراد از آن را سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم) و... یا اوامر و نواهی آن حضرت [۳۹] [۴۰] دانسته‌اند.به نظر برخی مراد از امانت پیامبر غنایم جنگی است که آن حضرت در دست مسلمانان قرار داده که قرآن به مسلمانان فرمان می‌دهد که قبل از قسمت در آن خیانت نکنند [۴۱] و مقصود از امانت مردم:«اَمنتِکُم» اموال و اسراری است که افراد در نزد یکدیگر به امانت می‌گذارند. [۴۲]برخی نیز گفته‌اند:مراد از امانت مردم در این آیه اعمال و عباداتی است که خدا و رسول در اختیار مردم گذاشته‌اند که در حقیقت همان امانتهای خداست. [۴۳] [۴۴] [۴۵]

← اقوال مختلف درباره آیه ۷۵ سوره آل عمران

در آیه ۷۵ آل‌عمران نیز از اموال و پول فراوان یا اندک به عنوان امانت مردم یاد شده و اهل کتاب در نگهداری این امانتها به دو دسته امین و غیر امین تقسیم شده‌اند:«و مِن اَهلِ الکِتبِ مَن اِن تَأمَنهُ بِقِنطار یُؤَدِّهِ اِلَیکَ و مِنهُم مَن اِن تَأمَنهُ بِدینار لا یُؤَدِّهِ اِلَیکَ» [۴۶] مقصود از این دو گروه به نظر برخی، یهودیان هستند که برخی از آنان امانتدار و گروهی دیگر خائن به امانات بودند [۴۷] [۴۸] اما قول دیگر این است که مراد از امانتداران مسیحیان و مقصود از غیر امانتداران یهودیان هستند که خیانت در امانت غیر همکیشان خود را جایز شمرده و این عمل را به خداوند نسبت می‌دادند. [۴۹] [۵۰] [۵۱] قول دیگر این است که امانتداران یهودیانی هستند که اسلام آورده‌اند و خیانتکاران کسانی هستند که به شریعت خود مانده و طبق عقیده خود نسبت به امانت غیر یهود احساس مسئولیتی ندارند. [۵۲]

← انواع امانت های مردم از دیدگاه قرآن

امانت مردم گاه می‌تواند یک انسان باشد، چنان‌که برادران یوسف از آن جهت که پدرشان آنان را امین بر یوسف نمی‌دانست وی را سرزنش کردند:«قالوا یاَبانا ما لَکَ لا تَأمَنّا عَلی یوسُفَ واِنّا لَهُ لَنصِحون» [۵۳] و با معرفی خود به وصف امانتداری خواستار به همراه بردن یوسف شدند:«اَرسِلهُ مَعَنا غَدًا یَرتَع ویَلعَب واِنّا لَهُ لَحفِظون» [۵۴] ولی پس از به همراه بردن یوسف به عهد خود در حفظ او وفا نکردند، [۵۵] ازاین‌رو وقتی آنان برای بار دیگر بنیامین را برای همراهی خود از پدر طلب کردند [۵۶] آن حضرت آنان را به سبب خیانت پیشین امین بر وی ندانست:«قالَ هَل ءامَنُکُم عَلَیهِ اِلاّ کَما اَمِنتُکُم عَلی اَخیهِ مِن قَبلُ» [۵۷] و از آنان وثیقه‌ای اطمینان آور خواست و پس از گرفتن وثیقه ، بنیامین را به آنان سپرد. [۵۸] گاه نیز امانت انسانها، مسئولیتها و مقامهای دنیوی است، بر همین اساس دختران شعیب به پدر پیشنهاد کردند که برای برعهده گرفتن چوپانی و دیگر کارهای آنان موسی را به اجیری بگیرد، زیرا او مسئولیت‌پذیر و امانتدار است:«قالَت اِحدهُما یاَبَتِ استَجِرهُ اِنَّ خَیرَ مَنِ استَجَرتَ القَویُّ الاَمین» [۵۹] یوسف (علیه‌السلام) نیز بدان جهت که خود را در احراز مسئولیتها امانتدار می‌دانست به عزیز مصر پیشنهاد کرد که مسئولیت خزانه‌داری وی را بر عهده گیرد:«قالَ اجعَلنی عَلی خَزائِنِ الاَرضِ اِنّی حَفیظٌ عَلیم» [۶۰] و نیز آنگاه که سلیمان اراده کرد مأموریت آوردن تخت بلقیس را به یکی از مأموران خود بسپارد یکی از جنیان با این استدلال که فردی قوی و امانتدار است برای پذیرش این مسئولیت پیشگام گردید:«واِنّی عَلَیهِ لَقَویٌّ اَمین» [۶۱] همچنین از دیگر امانتهای بشری حفظ اسرار خانوادگی است که زن و شوهر باید به آن ملتزم باشند، ازاین‌رو قرآن یکی از اوصاف زنان شایسته و مؤمن را رازداری آنان برشمرده است:«فالصّلِحتُ قنِتتٌ حفِظتٌ لِلغَیبِ بِما حَفِظَ اللّهُ» [۶۲]

فهرست منابع [ویرایش]

الاختصاص؛ الامالی، صدوق؛ بحارالانوار؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ تحف العقول عن آل الرسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ التعریفات؛ تفسیرالتحریر و التنویر؛ التفسیر الکاشف؛ تفسیر نورالثقلین؛ تهذیب الاحکام؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ دعائم الاسلام؛ الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ فقه الصادق (علیه‌السلام)؛ فقه القرآن، راوندی؛ القواعد الفقهیه، بجنوردی؛ الکافی؛ کتاب الخلاف؛ الکشاف؛ کنزالعرفان فی فقه القرآن؛ لسان العرب؛ لغت نامه؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مختلف الشیعة فی احکام الشریعه؛ مستدرک الوسائل؛ مسند احمد بن حنبل؛ مصطلحات الفقه و معظم عناوینه الموضوعیه؛ المغنی والشرح الکبیر؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ وسائل الشیعه. پانویس [ویرایش]

۱. ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۷۲. ۲. ↑ جامع‌البیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۶۶۶۹؛ ۳. ↑ مجمع‌البیان، ج ۸، ص۵۸۴ ۵۸۵؛ ۴. ↑ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳. ۵. ↑ التفسیر الکبیر، ج‌۲۵، ص‌۲۳۵؛ ۶. ↑ تفسیر قرطبی، ج‌۱۴، ص‌۱۶۳؛ ۷. ↑ المیزان، ج‌۱۶، ص‌۳۵۲. ۸. ↑ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۷۹ ۲۸۳؛ ۹. ↑ البرهان، ج ۴، ص۴۹۹ ۵۰۲؛ ۱۰. ↑ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳ ۳۱۴. ۱۱. ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۸۵؛ ۱۲. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۲۳۵. ۱۳. ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۴۹. ۱۴. ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۸۵؛ ۱۵. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۲۳۵. ۱۶. ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۷۲. ۱۷. ↑ مجمع‌البیان، ج ۸، ص ۵۸۶. ۱۸. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۳. ۱۹. ↑ تکویر/سوره۸۱، آیه۱۹ ۲۱. ۲۰. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۰۷. ۲۱. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۲۵. ۲۲. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۴. ۲۳. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۲. ۲۴. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۸. ۲۵. ↑ اعراف/سوره۷، آیه۶۸. ۲۶. ↑ انفال/سوره۸، آیه۲۷. ۲۷. ↑ جامع‌البیان، مج۶، ج۹، ص۲۹۲۲۹۳؛ ۲۸. ↑ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۸۲۴؛ ۲۹. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۴۷۵. ۳۰. ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۲۴. ۳۱. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۴۷۵. ۳۲. ↑ نور/سوره۲۴، آیه۳۳. ۳۳. ↑ حدید/سوره۵۷، آیه۷. ۳۴. ↑ تحف العقول، ص ۲۶۷؛ ۳۵. ↑ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۶۴. ۳۶. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۸۳. ۳۷. ↑ انفال/سوره۸، آیه۲۷. ۳۸. ↑ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۲۵۱. ۳۹. ↑ جامع‌البیان، مج۶، ج۹، ص۲۹۴ ۲۹۵؛ ۴۰. ↑ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۸۲۴. ۴۱. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۴۷۵. ۴۲. ↑ المیزان، ج ۹، ص ۵۵. ۴۳. ↑ المیزان، ج ۹، ص ۵۵. ۴۴. ↑ جامع‌البیان، مج۶، ج۹، ص۲۹۴ ۲۹۵؛ ۴۵. ↑ مجمع‌البیان، ج ۴، ص ۸۲۴. ۴۶. ↑ آل‌عمران/سوره۳، آیه۷۵. ۴۷. ↑ جامع البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۳۰؛ ۴۸. ↑ المنیر، ج ۳، ص ۲۶۶. ۴۹. ↑ الکشاف، ج۱، ص ۳۷۵؛ ۵۰. ↑ مجمع‌البیان، ج۲، ص۷۷۷؛ ۵۱. ↑ فقه القرآن، ج ۲، ص ۶۱. ۵۲. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۲۶۲. ۵۳. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۱۱. ۵۴. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۱۲. ۵۵. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۱۵ ۱۸. ۵۶. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۶۳. ۵۷. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۶۴. ۵۸. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۶۴. ۵۹. ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۲۶. ۶۰. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۵۵. ۶۱. ↑ نمل/سوره۲۷، آیه۳۹. ۶۲. ↑ نساء/سوره۴، آیه۳۴.


منابع