۲۱٬۸۹۵
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۴: | خط ۱۴: | ||
</div> | </div> | ||
'''این مدخل در دست ویرایش است''' | '''این مدخل در دست ویرایش است''' | ||
قرآن در آیات متعدد از امانتهایی که خداوند در اختیار بشر نهاده سخن به میان آورده است. | |||
واژهشناسی لغوی | واژهشناسی لغوی | ||
امانت ضد خیانت است[۲]. و از "ا ـ م ـ ن" به معنای آرامش، سکون و بر طرف شدن خوف و اضطراب[۳] گرفته شده و به معنای تأمین امنیت حقی از حقوق به وسیله عهد، وصیت و مانند آن[۴] یا به معنای حالتی است که انسان را به حفظ حقوق دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا تصرف در آن باز میدارد[۵]. این واژه بر اعیان نیز اطلاق شده و به مالی که در نزد دیگری به امانت سپرده شود امانت[۶] و به شخص مورد اعتماد که امانت به او سپرده میشود «امین»[۷]گویند[۸]. | امانت ضد خیانت است[۲]. و از "ا ـ م ـ ن" به معنای آرامش، سکون و بر طرف شدن خوف و اضطراب[۳] گرفته شده و به معنای تأمین امنیت حقی از حقوق به وسیله عهد، وصیت و مانند آن[۴] یا به معنای حالتی است که انسان را به حفظ حقوق دیگران برانگیخته و او را از تضییع یا تصرف در آن باز میدارد[۵]. این واژه بر اعیان نیز اطلاق شده و به مالی که در نزد دیگری به امانت سپرده شود امانت[۶] و به شخص مورد اعتماد که امانت به او سپرده میشود «امین»[۷]گویند[۸]. | ||
خط ۹۵: | خط ۹۷: | ||
37. ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۷۰. | 37. ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۷۰. | ||
38. ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۸۶. | 38. ↑ امامی، عبدالنبی، فرهنگ قرآن ج۱، ص ۱۸۶. | ||
انواع امانت | |||
[ویرایش] | |||
امانتهایی که به دیگری سپرده میشود از جهت صاحب امانت دو قسم است: | |||
← امانتهای الهی | |||
قرآن در آیات متعدد از امانتهایی که خداوند در اختیار بشر نهاده سخن به میان آورده است. خداوند در آیه ۷۲ احزاب میفرماید:ما امانت را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم؛ ولی آنها از پذیرش آن امتناع کردند؛ ولی انسان آن را بر دوش کشید:«اِنّا عَرَضنَا الاَمانَةَ عَلَی السَّموتِ والاَرضِ والجِبالِ فَاَبَینَ اَن یَحمِلنَها واَشفَقنَ مِنها و حَمَلَهَا الاِنسنُ»)[۱]مراد از امانت خدا در این آیه به نظر برخی ولایت الهی ، دین حق ، واجبات و محرمات خدا، اطاعت از خدا، نماز و روزه [۲] [۳] [۴] است. برخی نیز مقصود از آن را عقل یا جمله «لا إله إلاّ اللّه» دانسته و عدهای گفتهاند:مراد اعضای بدن انسان است که خداوند به عنوان امانت در اختیار انسان نهاده است و انسان باید آنها را در راهی که خدا دستور داده بهکار گیرد. [۵] [۶] [۷] در روایات اهلبیت (علیهمالسلام) امانت در آیه فوق بیشتر به ولایت، ولایت امیرمؤمنان (علیهالسلام)، ولایت تمامی ائمه و امامت [۸] [۹] [۱۰] تفسیر شده است. | |||
← اقوال مختلف در مورد عرضه امانت بر آسمانها و زمین | |||
در مورد عرضه امانت بر آسمانها و زمین و علت امتناع آنها و پذیرش انسان نیز اقوال گوناگونی در میان مفسران مطرح است. | |||
←← قول اول | |||
برخی گفتهاند:مقصود عرضه امانت بر اهل آسمان و زمین است، زیرا آسمان و زمین جماد بوده و جماد تکلیفی ندارد. [۱۱] [۱۲] برخی در تأیید این نظریه گفتهاند:خودداری آسمان و زمین از حمل امانت به معنای عدم وجود استعداد پذیرش امانت در آسمان و زمین بوده است. [۱۳] | |||
←← قول دوم | |||
عدهای دیگر برآناند که امانت بر خود آسمان و زمین عرضه گردیده و جهت امتناع ضعف و ناتوانی آسمان و زمین و کوچک شمردن خود از پذیرش آن بوده است؛ اما انسان آن را پذیرفت؛ ولی حق این امانت را ادا نکرد، به همین جهت خداوند وی را ظالم و جاهل شمرد [۱۴] [۱۵] :«اِنَّه کانَ ظَلومًا جَهولا» [۱۶] | |||
←← قول سوم | |||
قول دیگر این است که « عقل » در تقدیر باشد، بر این اساس معنای آیه این خواهد بود که اگر آسمان و زمین عاقل بودند به جهت عظمت امانتهای الهی و ترس از کوتاهی در انجام آن از پذیرش این امانتها امتناع میکردند؛ ولی انسان با ظلم به خویشتن و جهل از واقعیت امر ترسی به خود راه نداد و این امانت را پذیرفت. [۱۷] | |||
← امانتداری در قرآن | |||
قرآن در آیاتی دیگر فرشته وحی را در آوردن قرآن به امانتداری متصف کرده است:«نَزَلَ بِهِ الرُّوحُ الاَمین» [۱۸][۱۹] یا پیامبران خود را به عنوان فرستادهای امین به مردم معرفی کردهاند:«اِنّی لَکُم رَسولٌ اَمین» [۲۰][۲۱][۲۲][۲۳][۲۴][۲۵] از این آیات به دست میآید که قرآن و کتب آسمانی و شرایع الهی از دیگر امانتهای خداوند است که برای ابلاغ آن به مردم به جبرئیل و انبیای الهی سپرده شده است. | |||
← شان نزول آیه ۲۷ سوره انفال | |||
در آیه ۲۷ انفال نیز قرآن مسلمانان را از خیانت به خدا برحذر داشته است:«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَخونُوا اللّه» [۲۶] با توجه به شأن نزول آیه که مورد افشای اسرار از سوی ابولبابه است [۲۷] [۲۸] [۲۹] اسرار مسلمانان میتواند مصداق بارز امانت خدا در این آیه باشد. برخی نیز مقصود از خیانت در امانت خدا را ترک واجبات دانسته [۳۰] و بعضی دیگر گفتهاند:مراد غنایم جنگی است که در دست مسلمانان بوده یا مقصود همه تکالیف الهی است. [۳۱] | |||
← امانتهای الهی | |||
اموالی که در اختیار انسان قرار دارد از دیگر امانتهای الهی است، بر همین اساس قرآن از این اموال به مال خدا یاد کرده و به مسلمانان توصیه کرده که با آن، به بردگان در راه آزادی خویش کمک کنند:«والَّذینَ یَبتَغونَ الکِتبَ مِمّا مَلَکَت اَیمنُکُم فَکاتِبوهُم اِن عَلِمتُم فیهِم خَیرًا وءاتوهُم مِن مالِ اللّهِ الَّذی ءاتکُم» [۳۲] و در آیهای دیگر همه انسانها را جانشینان خدا در این اموال دانسته و به آنان سفارش میکند که از این اموال در راه او انفاق کنند:«واَنفِقوا مِمّا جَعَلَکُم مُستَخلَفینَ فیهِ»، [۳۳] ازاینرو انسان باید این اموال را در راهی صرف کند که صاحب اصلی آن اجازه داده است، چنانکه امام زینالعابدین (علیهالسلام) فرمود:وقتی مال از آن خداست آن را جز در راه خدا مصرف نکن. [۳۴] [۳۵] | |||
امانتهای مردم | |||
[ویرایش] | |||
بخش دیگر امانتهایی است که انسانها به یکدیگر میسپارند:«فَاِن اَمِنَ بَعضُکُم بَعضًا» [۳۶] و امانتگذار در این قسم گاه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، امام (علیهالسلام) و حاکم اسلامی و گاه مردم عادیاند. | |||
← اقوال مختلف در باره آیه ۲۷ سوره انفال | |||
در آیه ۲۷ انفال قرآن مسلمانان را از خیانت به پیامبر و امانتهای خود برحذر داشته است:«یاَیُّهَا الَّذینَ ءامَنوا لا تَخونُوا... الرَّسولَ و تَخونوا اَمنتِکُم» [۳۷]که به نظر مفسران مقصود از امانتهای پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، اسرار آن حضرت است که در نزد مسلمانان قرار داشت. [۳۸]برخی نیز مراد از آن را سنت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و... یا اوامر و نواهی آن حضرت [۳۹] [۴۰] دانستهاند.به نظر برخی مراد از امانت پیامبر غنایم جنگی است که آن حضرت در دست مسلمانان قرار داده که قرآن به مسلمانان فرمان میدهد که قبل از قسمت در آن خیانت نکنند [۴۱] و مقصود از امانت مردم:«اَمنتِکُم» اموال و اسراری است که افراد در نزد یکدیگر به امانت میگذارند. [۴۲]برخی نیز گفتهاند:مراد از امانت مردم در این آیه اعمال و عباداتی است که خدا و رسول در اختیار مردم گذاشتهاند که در حقیقت همان امانتهای خداست. [۴۳] [۴۴] [۴۵] | |||
← اقوال مختلف درباره آیه ۷۵ سوره آل عمران | |||
در آیه ۷۵ آلعمران نیز از اموال و پول فراوان یا اندک به عنوان امانت مردم یاد شده و اهل کتاب در نگهداری این امانتها به دو دسته امین و غیر امین تقسیم شدهاند:«و مِن اَهلِ الکِتبِ مَن اِن تَأمَنهُ بِقِنطار یُؤَدِّهِ اِلَیکَ و مِنهُم مَن اِن تَأمَنهُ بِدینار لا یُؤَدِّهِ اِلَیکَ» [۴۶] مقصود از این دو گروه به نظر برخی، یهودیان هستند که برخی از آنان امانتدار و گروهی دیگر خائن به امانات بودند [۴۷] [۴۸] اما قول دیگر این است که مراد از امانتداران مسیحیان و مقصود از غیر امانتداران یهودیان هستند که خیانت در امانت غیر همکیشان خود را جایز شمرده و این عمل را به خداوند نسبت میدادند. [۴۹] [۵۰] [۵۱] قول دیگر این است که امانتداران یهودیانی هستند که اسلام آوردهاند و خیانتکاران کسانی هستند که به شریعت خود مانده و طبق عقیده خود نسبت به امانت غیر یهود احساس مسئولیتی ندارند. [۵۲] | |||
← انواع امانت های مردم از دیدگاه قرآن | |||
امانت مردم گاه میتواند یک انسان باشد، چنانکه برادران یوسف از آن جهت که پدرشان آنان را امین بر یوسف نمیدانست وی را سرزنش کردند:«قالوا یاَبانا ما لَکَ لا تَأمَنّا عَلی یوسُفَ واِنّا لَهُ لَنصِحون» [۵۳] و با معرفی خود به وصف امانتداری خواستار به همراه بردن یوسف شدند:«اَرسِلهُ مَعَنا غَدًا یَرتَع ویَلعَب واِنّا لَهُ لَحفِظون» [۵۴] ولی پس از به همراه بردن یوسف به عهد خود در حفظ او وفا نکردند، [۵۵] ازاینرو وقتی آنان برای بار دیگر بنیامین را برای همراهی خود از پدر طلب کردند [۵۶] آن حضرت آنان را به سبب خیانت پیشین امین بر وی ندانست:«قالَ هَل ءامَنُکُم عَلَیهِ اِلاّ کَما اَمِنتُکُم عَلی اَخیهِ مِن قَبلُ» [۵۷] و از آنان وثیقهای اطمینان آور خواست و پس از گرفتن وثیقه ، بنیامین را به آنان سپرد. [۵۸] گاه نیز امانت انسانها، مسئولیتها و مقامهای دنیوی است، بر همین اساس دختران شعیب به پدر پیشنهاد کردند که برای برعهده گرفتن چوپانی و دیگر کارهای آنان موسی را به اجیری بگیرد، زیرا او مسئولیتپذیر و امانتدار است:«قالَت اِحدهُما یاَبَتِ استَجِرهُ اِنَّ خَیرَ مَنِ استَجَرتَ القَویُّ الاَمین» [۵۹] یوسف (علیهالسلام) نیز بدان جهت که خود را در احراز مسئولیتها امانتدار میدانست به عزیز مصر پیشنهاد کرد که مسئولیت خزانهداری وی را بر عهده گیرد:«قالَ اجعَلنی عَلی خَزائِنِ الاَرضِ اِنّی حَفیظٌ عَلیم» [۶۰] و نیز آنگاه که سلیمان اراده کرد مأموریت آوردن تخت بلقیس را به یکی از مأموران خود بسپارد یکی از جنیان با این استدلال که فردی قوی و امانتدار است برای پذیرش این مسئولیت پیشگام گردید:«واِنّی عَلَیهِ لَقَویٌّ اَمین» [۶۱] همچنین از دیگر امانتهای بشری حفظ اسرار خانوادگی است که زن و شوهر باید به آن ملتزم باشند، ازاینرو قرآن یکی از اوصاف زنان شایسته و مؤمن را رازداری آنان برشمرده است:«فالصّلِحتُ قنِتتٌ حفِظتٌ لِلغَیبِ بِما حَفِظَ اللّهُ» [۶۲] | |||
فهرست منابع | |||
[ویرایش] | |||
الاختصاص؛ الامالی، صدوق؛ بحارالانوار؛ البرهان فی تفسیر القرآن؛ تحف العقول عن آل الرسول (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)؛ التحقیق فی کلمات القرآن الکریم؛ التعریفات؛ تفسیرالتحریر و التنویر؛ التفسیر الکاشف؛ تفسیر نورالثقلین؛ تهذیب الاحکام؛ جامع البیان عن تأویل آی القرآن؛ جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام؛ الدرالمنثور فی التفسیر بالمأثور؛ دعائم الاسلام؛ الروضة البهیة فی شرح اللمعة الدمشقیه؛ فرهنگ معارف اسلامی؛ فقه الصادق (علیهالسلام)؛ فقه القرآن، راوندی؛ القواعد الفقهیه، بجنوردی؛ الکافی؛ کتاب الخلاف؛ الکشاف؛ کنزالعرفان فی فقه القرآن؛ لسان العرب؛ لغت نامه؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن؛ مختلف الشیعة فی احکام الشریعه؛ مستدرک الوسائل؛ مسند احمد بن حنبل؛ مصطلحات الفقه و معظم عناوینه الموضوعیه؛ المغنی والشرح الکبیر؛ مفردات الفاظ القرآن؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ وسائل الشیعه. | |||
پانویس | |||
[ویرایش] | |||
۱. ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۷۲. | |||
۲. ↑ جامعالبیان، مج۱۲، ج۲۲، ص۶۶۶۹؛ | |||
۳. ↑ مجمعالبیان، ج ۸، ص۵۸۴ ۵۸۵؛ | |||
۴. ↑ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳. | |||
۵. ↑ التفسیر الکبیر، ج۲۵، ص۲۳۵؛ | |||
۶. ↑ تفسیر قرطبی، ج۱۴، ص۱۶۳؛ | |||
۷. ↑ المیزان، ج۱۶، ص۳۵۲. | |||
۸. ↑ بحارالانوار، ج ۲۳، ص ۲۷۹ ۲۸۳؛ | |||
۹. ↑ البرهان، ج ۴، ص۴۹۹ ۵۰۲؛ | |||
۱۰. ↑ نورالثقلین، ج۴، ص۳۱۳ ۳۱۴. | |||
۱۱. ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۸۵؛ | |||
۱۲. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۲۳۵. | |||
۱۳. ↑ المیزان، ج ۱۶، ص ۳۴۹. | |||
۱۴. ↑ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۸۵؛ | |||
۱۵. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۲۳۵. | |||
۱۶. ↑ احزاب/سوره۳۳، آیه۷۲. | |||
۱۷. ↑ مجمعالبیان، ج ۸، ص ۵۸۶. | |||
۱۸. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۹۳. | |||
۱۹. ↑ تکویر/سوره۸۱، آیه۱۹ ۲۱. | |||
۲۰. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۰۷. | |||
۲۱. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۲۵. | |||
۲۲. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۴. | |||
۲۳. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۲. | |||
۲۴. ↑ شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۸. | |||
۲۵. ↑ اعراف/سوره۷، آیه۶۸. | |||
۲۶. ↑ انفال/سوره۸، آیه۲۷. | |||
۲۷. ↑ جامعالبیان، مج۶، ج۹، ص۲۹۲۲۹۳؛ | |||
۲۸. ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۸۲۴؛ | |||
۲۹. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۴۷۵. | |||
۳۰. ↑ مجمع البیان، ج ۴، ص ۸۲۴. | |||
۳۱. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۴۷۵. | |||
۳۲. ↑ نور/سوره۲۴، آیه۳۳. | |||
۳۳. ↑ حدید/سوره۵۷، آیه۷. | |||
۳۴. ↑ تحف العقول، ص ۲۶۷؛ | |||
۳۵. ↑ مستدرک الوسائل، ج ۱۱، ص ۱۶۴. | |||
۳۶. ↑ بقره/سوره۲، آیه۲۸۳. | |||
۳۷. ↑ انفال/سوره۸، آیه۲۷. | |||
۳۸. ↑ تفسیر قرطبی، ج ۷، ص ۲۵۱. | |||
۳۹. ↑ جامعالبیان، مج۶، ج۹، ص۲۹۴ ۲۹۵؛ | |||
۴۰. ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۸۲۴. | |||
۴۱. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص ۴۷۵. | |||
۴۲. ↑ المیزان، ج ۹، ص ۵۵. | |||
۴۳. ↑ المیزان، ج ۹، ص ۵۵. | |||
۴۴. ↑ جامعالبیان، مج۶، ج۹، ص۲۹۴ ۲۹۵؛ | |||
۴۵. ↑ مجمعالبیان، ج ۴، ص ۸۲۴. | |||
۴۶. ↑ آلعمران/سوره۳، آیه۷۵. | |||
۴۷. ↑ جامع البیان، مج ۳، ج ۳، ص ۴۳۰؛ | |||
۴۸. ↑ المنیر، ج ۳، ص ۲۶۶. | |||
۴۹. ↑ الکشاف، ج۱، ص ۳۷۵؛ | |||
۵۰. ↑ مجمعالبیان، ج۲، ص۷۷۷؛ | |||
۵۱. ↑ فقه القرآن، ج ۲، ص ۶۱. | |||
۵۲. ↑ التفسیر الکبیر، ج ۳، ص ۲۶۲. | |||
۵۳. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۱۱. | |||
۵۴. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۱۲. | |||
۵۵. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۱۵ ۱۸. | |||
۵۶. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۶۳. | |||
۵۷. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۶۴. | |||
۵۸. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۶۴. | |||
۵۹. ↑ قصص/سوره۲۸، آیه۲۶. | |||
۶۰. ↑ یوسف/سوره۱۲، آیه۵۵. | |||
۶۱. ↑ نمل/سوره۲۷، آیه۳۹. | |||
۶۲. ↑ نساء/سوره۴، آیه۳۴. | |||
=منابع= | =منابع= |